eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل و ابزار تقویت فرهنگ عمومی (بخش چهارم و پایانی) 🔸در ارتقای ، شاخص ها و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری نقش دارند که بررسی همگی آنها امری تخصصی و زمانبر است، از این رو، مجال پرداختن به همۀ آنها نیست و در این وجیزه تنها به برخی از آنها اشاره می شود. 3⃣‏‏مراکز آموزشی 🔹یکی از ساحت های زندگی هر انسانی و است، لذا انسان ها در طول عمر خود ساعت ها، روزها، ماه ها و گاهی سال ها نیاز به آموزش دارند. سازمان های دولتی و غیردولتی بسیاری در برطرف کردن این نیاز نقش دارند؛ از آموزش و پرورش گرفته تا مراکز آموزش عالی، دانشگاه ها، مراکز آموزش زبان، کانون های فرهنگی - ورزشی و... از آنجا که ، امری ارتباطی است، را در پی دارد، پس میتواند گامی در راستای اصلاح فرهنگ عمومی یا ارتقای آن باشد. در این میان، نهادهای آموزشی دولتی (مدرسه و دانشگاه) نقش محوری تری دارند، تا حدی که سنگ بنای تربیت - پس از خانواده - در مدرسه و مقطع ابتدایی گذاشته می شود و به دنبال تربیت صحیح افراد، فرهنگ عمومی نیز در مسیر صحیح قرار می گیرد.   🔹از دیدگاه امام خمینی (ره) سوای از علم آموزی، باید و معنوی دانش آموزان و دانشجویان را در دستور کار خود قرار دهند. ایشان خطاب به معلمان فرموده است: «همه در فکر این باشند که خودشان را کنند. باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانی که در شغل معلمی به سر می برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است. باید توجه کنند که بچه ها را از ابتدا خوب بار بیاورند که دانشگاه دیر است». [۱] همچنین ایشان، هدایت و رسیدن به مقاصد ملی و دینی یک کشور را در گرو اصلاح دانشگاه دانسته و فرموده اند: « در راس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست». [۲] 🔹این سخنان، گویای و استاد، در است. امام خامنه ای با اشاره به این مهم، خطاب به معلمان فرموده است: «امام (ره) فرمودند "معلّمی شغل انبیاء است"؛ این فقط یک شعار دل خوش کن نیست؛ این یک حقیقت قرآنی است: "وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة [بقره، ۱۲۹]؛ از جملۀ خصوصیّات پیامبران، است". یعنی شما دارید راهی را حرکت می کنید که برترین انسان های تاریخ بشریّت، آن راه را رفته اند و برای آن مقصود و برای آن پیمایش، مبعوث شده اند؛ یعنی پیغمبران. تأثیر بی نظیر، نقش بی نظیر تعلیم و تربیت عمومی در پیشرفت کشور، در سعادت کشور یک مسئلۀ فوق العاده مهمّی است. به نظر ما این جزو واضحات است، جزو بدیهیّات است - اگرچه بعضی متأسّفانه این امر بدیهی را درست درک نمی کنند - که آموزش و پرورش و تعلیم و ، زیرساخت اصلیِ سعادت یک ملّت و پیشرفت یک کشور و در جمهوری اسلامی، حرکت به سمت آرمانها است». [۳]   4⃣مذهب 🔹 به عنوان امری فراگیر، نقش بسیار مهمی در ارتقای فرهنگ عمومی دارد. متغیرهایی همچون مساجد، روحانیون، هیأت های مذهبی، جلسات قرآنی، و... به تنهایی میتوانند فرهنگ عمومی را تحت الشعاع قرار دهند. متغیرهای مذهبی، به پشتوانۀ اندیشه ها، اعتقادات و ارزش های اسلامی، توان هرگونه ایفای نقش در ارتقای فرهنگ عمومی را دارند. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه امام، ج ‏۱۹، ص ۱۹۰ [۲] صحیفه امام، ج‏ ۱۷، ص ۲۴۱ [۳] بیانات معظم له ۹۷/۰۲/۱۹ نویسنده: مجید پاک نیت منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاحگرانه امام حسین (ع) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱) 🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که اجازه نمی داد کسی چون (ع) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب در صورت عدم بیعت، کشتن (ع) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. (ع) می بایست به جای دیگری می اندیشید. رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (ع) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها که کانون شیعیان امام بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (ع) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد. 🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (ع) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا (ع) کسی بود که بیعت کند؟ آیا کسی بود که اجازه دهد امام (ع) بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر سيدالشهداء (ع) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ (ع) به تمام دعوتهای به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای (ع) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که امام (ع) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. (ع) در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱] 🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که (ع) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیّت سيدالشهداء (ع) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (ع) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳] همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (ع) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود:  « مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقل‌ها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل ایشان داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ ... پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ اول، ج۳، ص ۱۶ [۲] همان [۳] الفتوح، ج۵، ص۱۱۶ [۴] تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰ [۵] الفتوح، ج۵، ص۱۲۴ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبیین
⭕️نقشۀ استعمارگران برای تسلط بر مسلمانان 🔹یکی از نقشه های کفار این است که پسرها و دخترها از پدرها و مادرها جدا شوند، و مردم را از روحانیون جدا و به آنها بدبین کنند، ولو به این‌صورت که افرادی را به لباس روحانیت ملبّس کنند تا در مَلأ عام و مجامع عمومی، کارهای خلاف انجام دهند و مردم از روحانیون بیزار شوند. همچنین قرآن به دست مردم داده نشود، بلکه ترجمۀ آن به مردم داده شود. [۱] ترجمۀ قرآن که قرآن نیست! (مقصود، ترجمه‌ی بدون متن عربی است). 🔹و نیز می‌خواهند روحانیون و اهل علم را از منابع اصلی و کتاب و سنت و معنویات و مدارک دینی جدا کنند و به خیال خودشان، اتصالات و اسنادها را پاک‌سازی و تهذیب کنند. کتاب و سنت را که سلاح آنهاست، از دست آنها بگیرند، ولو به این‌صورت که کسانی‌ را برای اداره کشور و مردم در رأس قرار دهند تا با مراجع و علمای دین، مخالفت و در نتیجه آنان را منزوی کنند و یا بکشند. ما در نجف شنیدیم که می‌خواهند کتاب‌ها را جمع کنند و بین اهل علم و علم جدایی افکنند. 🔹ای‌ کاش می‌فهمیدیم که گرگ‌ها بر ما هجوم آورده‌اند و دارند ما را می‌خورند! ما باید به کفار سوءظن داشته باشیم و با آنها اَوِدّاء و اَخِلاّء (محب و دوست) نباشیم، و از حقّشان بترسیم چه برسد به باطلشان؛ زیرا آنان حق را تور و وسیله صید و شکار ما قرار می‌دهند. خدا کند بفهمیم که صلاح دین و دنیای ما تمسک به انبیا و اولیا علیهم‌السلام است، و جدایی از آنها به صلاح دین و دنیای ما نیست، و اینکه کفار بعد از گرفتن دین ما، دنیای ما را هم از دست ما می‌گیرند. پی نوشت؛ [۱] ر.ک: خاطرات مستر همفر منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علل ناسازگاری و اختلافات همسران (بخش اول) 🔹هر چند به قول معروف دعوای زن و شوهر نمک زندگی است و بروز اختلافات خانوادگی تا حدودی عادی و طبيعى است، اما اگر اين به صورت صحيح نشده و به ناسازگاری و تنش تبديل شود، آسايش و آرامش از دست رفته و زندگی به جهنم تبديل می شود. اساساً هيچ زن و شوهری را نمی توان يافت که به دنبال شادکامی و شيرينی زندگی نباشند؛ اما عوامل بسيارى دست به دست هم مى دهند و اختلافات و ناسازگاری ها را به وجود می آورند که با و به موقع از آن ها، می توان لذت زندگی مشترک و خوشبختی را بيش از پيش احساس کرد. 💠برخی از آن علل و عوامل عبارتند از: 🔹 ۱) «ازدواج تحميلی»؛ ازدواج هايى که با فشار و اصرار والدين صورت ميگيرد، به دليل نبود عشق و علاقه لازم بين زوجين دوامی نخواهد داشت و اختلافات و ناسازگاری های زيادى را در پی خواهد داشت. ۲) «فریبکاری ها و وعدهای دروغ پيش از ازدواج». ۳) «هم کفو نبودن و عدم سنخيت فرهنگی»؛ زن و شوهری که از نظر سطح فرهنگ، اقتصاد، تحصيلات، دينداری، ميزان سن، علاقه ها و سليقه ها، نوع زندگی خانوادگی و... با هم تناسب نداشته و هماهنگ نباشند، غالباً با مشکلات و تنش های زيادى مواجه خواهند شد. ۴) «عدم درک متقابل و آشنايى با خصوصيات يکديگر»؛ عدم شناخت روحيات، علايق، طرز بينش و تفکر، خصلت ها و ويژگی های خاص هريک از همسران توسط ديگرى، يکی از عوامل بسيار جدی در ناسازگاری ها مى باشد. ۵) «عدم آشنايى با آئين همسرداری و توجه نکردن به وظايف و حقوق يکديگر». 🔹 ۶) «بداخلاقی و بدرفتاری»؛ بداخلاقی و پرخاشگری زن و شوهر به يکديگر، بدزبانی نسبت به هم و احترام نگذاشتن آنها به يکديگر، روابط حسنه آنها را تبديل به نزاع، درگيری و مشاجره و در نهايت جدايى ميکند. ۷) «ضعف ايمان، بی تقوايی و بی‌عفتی»؛ ضعف ايمان و بی تقوايی موجب مسئوليت ناپذيری، گناه و بی بندوباری، رعايت نکردن عفاف و پاکدامنی و در نهايت از هم گسيختگی خانواده ميشود. هوسرانی، نگاه های آلوده، بی حجابی و بدحجابی، زندگی مختلط و فسادانگيز علاوه بر حرمت شرعی، حس وفاداری به همسر را تضعيف و در نتيجه باعث بروز اختلاف و کشمکش بين زن و شوهر ميگردد. ۸) «بدبينی و سوء‌ظن»؛ ابتلا به بيماری بدگمانى، قلب انسان را تيره و تار ميکند و باعث ميشود بی جهت نسبت به اعمال و رفتار همسرش بی اعتماد شده و درباره او احتمال خيانت دهد. اين بدبينی زندگی را تلخ و موجب ناسازگاری ميشود. ۹) «توقعات و انتظارات بيجا»؛ انتظار اين که همسرمان همانگونه که ما می انديشيم و رفتار ميکنيم باشد. ... منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
⭕️حضرت بقیّةالله (عج) وسیله‌ای است برای عرض عبودیّت به درگاه خداوند 🔹در مورد (عج) نکته‌ی اوّل این [است] که این بزرگوار داعی‌الله است. نگاه به آن بزرگوار وسیله‌ای است برای عرض ارادت و عبودیّت به درگاه حضرت حقّ متعال. اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا داعیَ ‌اللهِ وَ رَبّانیَّ آیاتِه؛ همه‌چیز، همه‌ی انبیا، همه‌ی اولیا، همه‌ی مقدّسات، همه‌ی ارواح طیّبه که نورافشانی میکنند بر زندگی ما، بر عالم ما، بر همه‌ی عالم وجود، آیات حقّند، جلوه‌های حضرت پروردگارند؛ این نکته‌ای است که باید توجّه داشت. به (عج) توجّه میکنیم، توسّل میکنیم، در مقابل آن بزرگوار عرض خاکساری میکنیم، برای اینکه این خاکساری به ذات احدیّت برسد و پیش خدای متعال اظهار عبودیّت کرده باشیم. بیانات مقام معظم رهبری ۹۶/۰۲/۲۰ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هشتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاحگرانه امام حسین (ع) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۲) 🔹در فاصله ماه شعبان تا ذیحجه که (ع) در مکه بود، نامه های مکرّری از عراق به دست ایشان رسید. این نامه ها به شکلی بود که بعدها به صورت دلیل عمده امام (ع) برای رفتن به عراق شد. در بسیاری از موارد وقتی اعتراض به رفتن می شد، امام مساله نامه‌ها را مطرح می‌کرد. [۱] هنگامی که (ع) در برابر حرّ رسید، همین نامه‌ها را دلیل آمدن خود ذکر کرد. زمانی که عمر بن سعد علّت آمدن امام را به عراق جویا شد، پاسخ، همان نامه ها بود. امام (ع) در برابر این نامه چه می توانست بکند؟ او تا مسلم را نفرستاده بود، اطمینان کافی نداشت، امّا اکنون نامه نماینده اش رسیده بود که بهترین دلیل بر بیعت مردم کوفه با امام (ع) بود. از این رو در برابر اعتراض ابن عباس در آخرین مرحله، (ع) به او فرمود: «من می دانم که تو اهل نصیحت کردن هستی، امّا مسلم به من نامه نوشته که مردم بر بیعت و یاری من اجتماع کرده و من نیز تصمیم به رفتن گرفته ام». [۲] 🔹در پایان، با توجه به آنچه گفته شد و به عنوان جمع بندی می گوییم که همانطور که گفته شد (ع) نمی خواست به هیچ وجه موافقتی با و حاکمیّت او داشته باشد، حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت حضرتش بشود. در عین حال در پی چاره بود تا در صورت امکان، انقلابی را علیه یزید برپا کرده و خود بر جامعه حاکمیّت پیدا کند. این چهار چوب، خواست (ع) بود. جهان اسلام همانطور که دیدیم از نظر سیاسی در آن شرایط ویژگی های خاصی داشت که عموما مساعد با اهداف و خواست های اصلاحگرانه ایشان نبود؛ بنابراین باید به گونه ای رفتار می کردند که بتوانند با توجه به آن شرایط به اهداف خویش در جهت دفاع از اسلام و اقامه حکومتی عادلانه با موفقیت دست یابند. طبیعی است که (ع) به تناسب، اهدافی در چند سطح را در نظر داشت. تشکیل حکومت (بعنوان زمینه ای برای اجرای احکام و فرامین الهی، بسط عدالت و...) می توانست بالاترین موفقیتی باشد که حضرت به آن می اندیشد. اما اینگونه نبود که با منتفی شدن زمینه های این هدف حداکثری، ایشان و انقلابی خود را ناکام و تمام شده تلقی کنند و از میانه راه بازگردند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، همان، ج۳، ص۱۶۳ تا ۱۶۵ [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، دارالاندلس، بیروت، ج۳، ص۵۴ و ۵۵ منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel