eitaa logo
طائف|سجاد انتظار
62 دنبال‌کننده
18 عکس
6 ویدیو
8 فایل
انعکاسی از آنچه آموخته ام.. . . . . . @entezarsajjad
مشاهده در ایتا
دانلود
طائف|سجاد انتظار
✅پرونده ای برای انتخابات؛ شیوه صحیح سیاست ورزی ♨️تحزب؛ عاملی برای حفظ وحدت و ضرور
💠 يك مسئله‏ ى ديگر هم در ذهنم بود كه مطرح كنم مسئله‏ ى و گمان ميكنم وقت كم است؛ لذا مختصر عرض ميكنم. در كشورهائى كه ملاحظه ميكنيد انقلاب شده، احزاب وسط ميدانند. اين سؤال پيش مى‏ آيد كه نگاه ما به تحزّب و حزب چيست. الان وقت كم است و من نميتوانم تفصيلًا بگويم؛ ان‏شاءالله يك وقتى در اين باره به تفصيل صحبت ميكنم. به طور اجمال بگويم ما با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. اين كه خيال كنند ما با حزب و تحزّب مخالفيم، نه، اينطور نيست. 💠 قبل از پيروزى انقلاب، پايه‏ هاى يك حزب بزرگ و فعال را خود ما ريختيم؛ اول انقلاب هم اين حزب را تشكيل داديم، امام هم تأييد كردند، چند سال هم با جديت مشغول بوديم؛ البته بعد به جهاتى تعطيل شد. همان وقت به ما اشكال ميكردند كه با عمومى جامعه مخالف است. من آن وقت يك سخنرانى مفصلى كردم، كه بعد هم پياده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزّب». تحزّب ميتواند در جامعه انجام بگيرد، در عين حال وحدت هم صدمه‏ اى نبيند؛ اينها با هم منافاتى ندارد. منتها آن حزبى كه مورد نظر ماست، عبارت است از يك كه نقش و آحاد مردم را به سمت يك هائى ايفاء ميكند. 💠 ما دوجور حزب داريم: يك حزب عبارت است از ‏ كشى براى فكرى؛ حالا چه فكرى به معناى ، چه فكرى به معناى و . اگر چنانچه كسانى اين كار را بكنند، خوب است. قصد عبارت از اين نيست كه را در دست بگيرند؛ ميخواهند جامعه را به يك سطحى از ، به يك سطحى از و برسانند؛ اين چيز خوبى است. البته كسانى كه يك چنين توانائى‏ اى داشته باشند، به طور طبيعى در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ ليكن اين هدفشان نيست. اين يك جور حزب است؛ اين مورد تأييد است. ميدان باز است؛ هر كس ميخواهد بكند، بكند. 💠 يك جور حزب، از كنونى است- حالا من گذشته را كارى ندارم- احزاب كنونى غربى به معناى ‏ هائى براى كسب است؛ اصلًا حزب يعنى مجموعه‏ اى براى كسب قدرت. يك گروهى با هم همراه ميشوند، از و و مالىِ خودشان بهره‏ مند ميشوند، يا از ديگران كسب ميكنند، يا ‏ هاى سياسى ميكنند، براى اينكه به قدرت برسند. يك گروه هم اينهاست؛ كارهاى مشابه اينها را انجام ميدهد تا آنها را از قدرت پائين بكشد، خودش بشود جايگزين. الان احزاب در دنيا غالباً اينگونه‏ اند. اين دو حزبى كه در آمريكا به نوبت در رأس كار قرار ميگيرند، از همين قبيلند؛ اينها در واقع باشگاه‏ هاى كسب قدرتند. اين نه، هيچ وجهى ندارد. اگر كسانى در داخل كشور ما با اين شيوه دنبال تحزّب ميروند، ما جلويشان را نميگيريم. اگر كسى ادعا كند كه نظام جلوى تشكيل احزاب را گرفته است، يك واضحى گفته؛ چنين چيزى نيست؛ اما من اينجور حزبى را تأييد نميكنم. 💠 اينجور حزب‏ سازى، اينجور حزب‏ بازى معنايش عبارت است از ؛ اين هيچ وجهى ندارد. اما حزب به معناى اول، يعنى يك كانال‏كشى در درون جامعه، براى گسترش فكر درست- چه فكر عقيدتى و اسلامى، چه فكر سياسى و گوناگون- بسيار خوب است؛ اين چيز نامطلوبى نيست. اجمال قضيه اين است؛ حالا تفاصيلش را ان‏شاءالله در وقت هاى ديگرى عرض ميكنيم. 🔸24/ 07/ 1390 @taef110 📚 جزوه وحدت و تحزب را از این جا دریافت کنید👇👇👇
Aftab-5.pdf
5.82M
📒جزوه وحدت و تحزب 📝جزوه حاضر متن سخنرانی رهبر انقلاب در جمع دانشجویان اهواز است که به نام وحدت و تحزب شهرت یافت؛ بخشی از سخنرانی ایشان در حزب جمهوری نیز به این جزوه ضمیمه شده است. 📝ایشان در این سخنرانی ها به بیان فلسفه تحزب و وظایف حزب ها در رابطه با مسائل اجتماعی و نسبت آن ها با انقلاب و وحدت اسلامی میپردازند. 📍طراحان این جزوه، قصد تطبیق این سخنرانی بر مدعای خود را دارند که اینجانب اظهار نظری در این رابطه ندارم. @taef110
☀️ معرفی کتاب المراقبات مرحوم ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشریف 🌹 حضرت امام خمینی (ره) خطاب به سید احمد فرزندشان: «و از علماى معاصر، كتب شيخ جليل القدر، عارف باللَّه، حاج ميرزا جواد تبريزى - قدس سره- را مطالعه كن؛ شايد ان شاء اللَّه از اين تأبّى و تعسّف خارج شوى، و چون نويسنده خالى از همه مقامات معرفت و انسانيت، عمر را به بطالت نگذرانى؛ كه خداى نخواسته اگر با اين حال از اين عالم منتقل شوى، دنبال آنْ حسرتها و پشيمانيهايى است جبران ناپذير، و ظلمتها و كدورتهايى است بى‏منتها.» (سر الصلوه ص 40) ☀️بیانات رهبر انقلاب پیرامون مقام معنوی مرحوم ملکی تبریزی(توصیه میکنم این فیلم را ببینید بسیار عالیست): https://www.aparat.com/v/Cbtem 📚 در ادامه کتاب المراقبات مرحوم ملکی تبریزی که از بهترین آثار در تبیین مکتب عرفانی و معنوی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است معرفی می کنیم، مراقبات ماه رجب این کتاب از بهترین متون در این زمینه است: @ofoqemobin 👇👇👇
هدایت شده از المرسلات
💢من مهمات المراقبات فیه من اوله الی آخره تذکر حدیث الملک الداعی علی ما روی عن النبی (ص): «ان الله تعالی نصب فی السماء السابعه ملكاً یقال له الداعی فاذا دخل شهر ینادی ذلك الملك كل لیله منه الی الصباح، طوبی للذاكرین، طوبی للطائعین و یقول الله تعالی: 🔅 انا جلیس من جالسنی و مطیع من اطاعنی و غافر من استغفرنی، 🔅الشهر شهری و العبد عبدی و الرحمه رحمتی 🔅فمن دعانی فی هذا الشهر اجبته و من سالنی اعطیته و من استهدانی هدیته 🔅و جعلت هذا الشهر حبلاً بینی و بین عبادی فمن اعتصم به وصل الی» 📚المراقبات، مراقبات ماه رجب ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌐فاطر، حوزه علمیه عصر انقلاب👇 https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
طائف|سجاد انتظار
✅پرونده ای برای انتخابات؛ شیوه صحیح سیاست ورزی ♨️تحزب؛ عاملی برای حفظ وحدت و ضرور
🔷 من نمى‏ دانم شما چقدر با وضع ‏ هاى و انتخابات آنجا آشنا هستيد. هرچه در اين زمينه اطّلاع پيدا كنيد و معلوماتتان بيشتر شود، به دمكراسى غربى و كه پايه‏ ى آن دمكراسىِ آن‏چنانى است بيشتر پى‏ خواهيد برد. 🔷 كتابى هست كه بعيد است شما آن را مطالعه كرده باشيد لا بد كمتر وقت مى‏كنيد بخوانيد اين كتاب از يك رمان‏ نويس معروف امريكايى به نام است ظاهراً هنوز هم زنده است و شايد ده، دوازده جلد كتاب دارد؛ بنده هم بعضى از كتابهايش را دارم و خيلى از آن‏ها را خوانده‏ ام او يك رمان‏ نويس بسيار خوبى است؛ قدرى هم مى‏زند؛ البته چپ به ‏اصطلاح آمريكايي ها. مى‏دانيد در اصطلاح آمريكايي ها، چپ كسى است كه يك‏ ذرّه اسم عدالت و تأمين اجتماعى و امثال اين واژه‏ ها را بر زبان بياورد و يا در كتابى بنويسد. 🔷 او كتابى دارد به نام كه شرح حال شخصى است كه پدر و مادرش از يكى از كشورهاى ظاهراً اروپاى شرقى، با آن زحمات از اقيانوس اطلس عبور كردند و همراه با مهاجران اروپايى، خودشان را به امريكا رساندند و دنبال شغل و كار و نان بخور و نمير بودند. ظاهراً در امريكا اين‏طور است كه كسى كه در آنجا متولّد شود، امريكايى است؛ يعنى شهروند آنجاست. براى آن شخص هم كه اشاره كردم، شناسنامه‏ ى امريكايى گرفتند؛ بااينكه پدر و مادرش امريكايى نبودند. 🔷 در اين كتاب، مراحل رشد و تربيت و پيشرفت و دوره‏ ى كلاس قضائى ديدن و قاضى شدن و بالاخره وارد مبارزات انتخاباتى شدن اين فرد شرح داده شده است. در مقدّمه‏ ى كتاب هم مترجم مى‏نويسد كه اين رمان است، اما واقعيت دارد؛ شرح حال فلان‏ كس معروف در فلان ايالت امريكاست. آدم وقتى اين كتاب را مى‏خواند، واقعاً مى‏فهمد كه انتخابات يعنى چه! براى انسانى كه مى‏خواهد در يك جامعه‏ ى داراى منطق زندگى كند، اين مطلقاً معنى ندارد. از انتخابات شوراى شهر و شهردارى‏ ها شروع مى‏شود، تا به انتخابات ايالتى و انتخابات كنگره و انتخابات رياست جمهورى مى‏رسد. 🔷 كسانى كه در آن انتخابات هيچ‏كاره‏ ى محضند، ؛ مردمى كه مى‏آيند رأى مى‏دهند! همان مردمى كه پاى صندوق حاضر مى‏شوند و رأى مى‏دهند، اين‏ها هيچ‏ كاره‏ ى محضند. آن كلوب هايى كه در آن‏ها اشخاص و كانديداها انتخاب مى‏شوند، كلوب هايى هستند اصلًا به‏ كلّى جداى از مردم و هيچ ربطى به آن‏ها ندارد؛ مثلًا كلوبِ حزب دمكرات شاخه‏ ى ايالت فلان. اين آقا چگونه انتخاب مى‏شود كه از مرحله‏ ى پايين تا مرحله‏ ى ايالتى بالا مى‏آيد و بعد در يك مرحله‏ ى ديگر به كنگره راه مى‏ يابد، تا مثلًا يك‏ وقتى رئيس‏ جمهور شود؟ اين جزو چيزهاى عجيب و غريبى است كه انسان مى‏بيند و با و صحيح هيچ تطبيق نمى‏كند. 🔷 احزاب در آنجا هم همه‏ كاره‏ اند؛ البته پُررويى، پشت‏ هم‏ اندازى، پول‏دارى، داشتن پشتوانه‏ هاى ، خوش‏ قيافه و خوش‏ تيپ و خوش صحبت بودن و احياناً يك همسر فعّال و جذاب داشتن، اين‏ها همه در اين انتخابها و گزينش ها مؤثّر است. حزب در آنجا به اين معناست. اين آقايانى كه من مى‏بينم الآن براى تحزّب در كشور تلاش مى‏كنند، بيشتر ذهنشان دنبال اين‏طور حزبى است؛ من اين‏گونه حزب را قبول ندارم. 🔸رهبر معظم انقلاب- 04/12/1377 @taef110 📚 کتاب معرفی شده توسط رهبر انقلاب را از این جا دریافت کنید👇👇👇
ebook6159[www.takbook.com].pdf
5.88M
📚 "آمریکایی" ✍️ نویسنده: هاوارد فاست 📝 مترجم: فریدون مجلسی @taef110
طائف|سجاد انتظار
✅پرونده ای برای انتخابات؛ شیوه صحیح سیاست ورزی ♨️تحزب؛ عاملی برای حفظ وحدت و ضرور
🔷 من در يك تقسيم‏ بندى، حزب را به دو نوع تقسيم مى‏كنم اين اعتقاد من است؛ شما هم آزاديد كه اين را قبول بكنيد يا قبول نكنيد؛ چون نه قانون است و نه من اصرار دارم كه مردم حتماً قبول كنند؛ ليكن اعتقاد خودم اين است 🔷 يك حزب اين است كه مجموعه‏ اى از صاحبان فكر سياسى يا اعتقادى و يا ايمانى مى‏ نشينند و تشكّلى درست مى‏كنند و ميان خودشان و آحاد مردم كانال‏ كشى مى‏كنند و مردمى را با خودشان همراه مى‏كنند، تا خود را به آن‏ها برسانند. كانون هاى حزبى تشكيل مى‏شود، هسته‏ هاى حزبى تشكيل مى‏شود، سلّول هاى حزبى تشكيل مى‏شود و اين‏ها در اين مركز مى‏نشينند و افكارى را كه خودشان به آن اعتقاد دارند و پاى آن ايستاده‏ اند چه فكر سياسى، چه فكر غير سياسى، چه فكر دينى، چه فكر غير دينى در اين كانالها مى‏ريزند و اين افكار به تك‏ تك افراد مى‏رسد و آن مردمى كه اين‏ها را قبول مى‏كنند، با اين‏ها پيوند پيدا مى‏كنند. به نظر من، اين سبك تحزّب، منطقى است. «حزب جمهورى اسلامى» بر اين اساس تشكيل شده بود و همين‏طور بود. 🔷 البته به طور طبيعى اگر حزبى با اين خصوصيات، در مركز خودش توانست آدم‏ هاى بافكرتر و زبده‏ تر و خوش‏فكرترى داشته باشد، مى‏تواند تعداد بيشترى را با خودش همفكر كند. نتيجه اين خواهد شد كه وقتى پيش آمد، تا از طرف مركزيت اين حزب چيزى گفته شد، آن مردم از روى اعتقاد خودشان برطبق آن عمل مى‏كنند؛ يا حتّى بدون اينكه آن مركزيت چيزى بگويد، چون معيارهايشان يكى است، با يكديگر . اين شكل درستِ تحزّب است و البته چنين چيزى الآن در كشور ما . شايد به شكل خيلى ناقصش يكى، دو نمونه در گوشه و كنار پيدا شود؛ اما بعد از «حزب جمهورى اسلامى» كه ما تعطيلش كرديم ديگر چنين چيزى را به اين شكل من سراغ ندارم. 🔷 يك طور حزب هم هست كه همان حزب‏ هاى رايج امروز اروپا و امريكاست؛ مثل حزب جمهورى‏ خواه، حزب دمكرات، حزب كارگر انگليس، حزب محافظه‏ كار انگليس. اين احزاب مبنايشان بر اين پايه‏ اى كه ما گفتيم، نيست. مجموعه‏ اى از خواص، با يك منفعت مشتركى كه بين خودشان تعريف مى‏كنند و لو در خيلى از مسائل با يكديگر همفكر هم نيستند؛ گاهى خيلى هم باهم مخالفند! مى‏نشينند با همديگر مى‏گذارند و يك حزب به وجود مى‏آورند. اين حزب در ميان مردم معروف است؛ اما عضو دارد، نه عضو . تفاوت اساسيش اينجاست. 🔷 عضو مصلحتى يعنى چه؟ يعنى اينكه فلان سرمايه‏ دار، فلان كاسب، فلان استاد، فلان ، احياناً فلان‏ ، از اين حزب حمايت مى‏كند. مثلًا فلان روحانى مى‏گويد من به مريدهاى خودم دستور مى‏دهم كه به كانديداى شما رأى بدهند، اما در مقابلش شما بايد فرضاً به يا من اين امتياز را بدهيد؛ آن‏ها هم قبول مى‏كنند! آن مردمى كه رأى مى‏دهند، نه آن كانديدا را مى‏شناسند، نه فكر حاكم بر او را مى‏شناسند، نه مؤسّسان حزب را درست مى‏شناسند، نه مى‏دانند آن كانديدا چه كار مى‏خواهد بكند. به صرف اينكه امام جماعت مسجد گفته مثلًا به «حزب كنگره» در هند رأى بدهيد، اين‏ها هم رأى مى‏دهند! 🔷 اينكه مى‏گويم، اتّفاقاً درست همين قضيه در اتفاق افتاد و برخى از مسلمانان به كانديداى «حزب كنگره» رأى دادند! چند ميليون مسلمان به كانديداى «حزب كنگره» رأى مى‏دهند؛ در حالى كه نه با آن‏ها هم‏ عقيده‏ اند، نه همفكرند، نه ايمانشان يكى است، نه اصلًا مى‏دانند آن‏ها در مملكت چه كار مى‏خواهند بكنند؛ اما چون آن آقا گفته مصلحت مسلمانان اين است، اين كار را مى‏كنند! يا مثلًا فلان سرمايه‏ دار مى‏گويد من اين‏قدر پول به شما مى‏دهم و به حزبتان كمك مى‏كنم؛ اما مرا در فلان‏جا سفير كنيد! بحث سفير معيّن كردن، بازرس فلان‏جا معيّن كردن، فلان شغل سياسى را دادن، جزو شرايط حتمى حزب‏ بازى به شكل غربى است؛ چون كسى از روى كار نمى‏كند؛ از روى كار مى‏كند! 🔸رهبر معظم انقلاب - 04/12/1377 @taef110
✨ فلسفه‏ ى اسلامى، پايه و دستگاهى بوده كه انسان را به ، و نزديك مى‏كرده است. فلسفه براى نزديك شدن به خدا و پيدا كردن يك معرفتِ درست از حقايق عالم وجود است؛ لذا بهترين فلاسفه‏ ى ما- مثل سينا و ملّا صدرا- هم بوده‏ اند. ✨ اصلًا آميزش عرفان با فلسفه در فلسفه‏ ى جديد- يعنى فلسفه‏ ى ملّا صدرا- به‏ خاطر اين است كه فلسفه وسيله و نردبانى است كه انسان را به الهى و خدا مى‏رساند؛ پالايش مى‏كند و در انسان اخلاق به وجود مى‏آورد. ما نبايد بگذاريم فلسفه به يك سلسله از و و تبديل شود. ✨ راهش هم تقويت فلسفه‏ ى ملّا صدراست؛ يعنى راهى كه ملّا صدرا آمده، راه است. آن فلسفه است كه انسان را وادار مى‏كند هفت سفر به برود و به همه‏ ى زخارف دنيوى بى‏ اعتنايى كند. البته نمى‏خواهيم بگوييم هركس در اين دستگاه فلسفى قرار نداشته باشد، اهل دنياست؛ نه، اما اين راه خوبى است. ✨ راه بايد راه و افزايش ارتباط و اتّصال انسان به خدا باشد؛ اين را بايد در فلسفه، در كتاب فلسفى، در فلسفى و در فلسفه- همين كه به آن اشاره شد- رعايت كرد. اهل فلسفه‏ اى كه ما قبلًا ديده بوديم، همه همين‏ طور بودند؛ كسانى بودند كه از لحاظ معنوى و الهى و ارتباطات قلبى و روحى با خداوند، از بقيه‏ ى افرادى كه در زمينه‏ هاى علمىِ حوزه كار مى‏كردند، بهتر و زبده‏ تر و تر بودند. 🔸رهبر معظم انقلاب- 29/10/1382 @taef110
طائف|سجاد انتظار
✨ فلسفه‏ ى اسلامى، پايه و دستگاهى بوده كه انسان را به #دين، #خدا و #معرفت_دينى نزديك مى‏كرده است. فل
🔰 فلسفه ای برای سعادت 🔅شاید این نوشتار اگر به دست برخی از نواندیشان و طوطی مشرب ها برسد آن ها را آشفته کند اما چاره ای جز بیان نیست؛ 🔅ما امروز با عده ای مواجهیم که را یدک می کشند اما تنها چیزی که در ذهن آن ها جولان می دهد به است؛ اعتقادی که خود بزرگی درون خود دارد اما های امروزین بر مبنای کف زدن طرح ریزی شده است نه ؛ 🔅مطابق اعتقاد این عده اگر کسی سال ها مشغول تدریس یا تالیف در زمینه فلسفه باشد و اصول فلسفی را برای تحکیم مبانی به کار ببرد شایسته عنوان فیلسوف نیست بلکه او را باید نامید اما همین که کسی اندک تعرضی به معارف دینی بکند و دم از نسبیت بزند معلوم است بویی از اندیشه (بخوانید ) به مشامش رسیده است؛ هدف از بیان این نکته، تعریض به این عده نیست؛ تعریض های این چنینی شایسته خود آن ها است که متفکری مانند استاد مطهری(ره) نیز از گزند زبان آن ها در امان نمانده است؛ 🔅هدف، توجه به بُعد غیر اندیشه ای فلسفه است؛ فلسفه علی الخصوص بعد از (ره) تبدیل به ابزاری برای و تکامل انسان شده است و او را در مسیر یاری می رساند؛ و این جنبه در فلسفه (ره) به نقطه اوج خود رسیده است؛ عنوان "سعادت" کافی است تا جنود ابلیس، در این راه مستقر شوند و از طی این مسیر جلوگیری کنند! 🔅اما فلسفه چگونه یاور انسان در مسیر است؟! و جنود ابلیس چگونه در این مسیر تلاش می کنند؟! این پرسشی است که فلسفه اسلامی و فلسفه غرب در مساله خود نسبت به آن موضع می گیرد و پاسخ می دهد؛ رئالیسم هدایت؛ و گمراهی ایده آلیسم! 🔅در یک سو، انسان از نقطه نخست مسائل فلسفی به پرواز می کند و در سویی دیگر در همان پله نخست در فرو می رود؛ آری فلسفه در حقیقت همان شیطان است.. 🔺امید است این قلم، خود از وساوس شیطان نباشد؛به برکت نام مبارک علامه طباطبایی(ره) @taef110 🔰بیان عرشی علامه طباطبایی (ره) در توضیح برهان صدیقین و تفسیر برخی از ادله دینی را بشنوید👇👇
علامه طباطبایی __ نامه ها.mp3
8.49M
🎧علامه طباطبایی(ره) ✅ شرح برهان صدیقین ✅تفسیر فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ✅نقل مضمون روایتی در باب معرفه الله @taef110
طائف|سجاد انتظار
🎧علامه طباطبایی(ره) #بشنوید ✅ شرح برهان صدیقین ✅تفسیر فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ✅نقل مضمون روا
🔺 مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى 🔺عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اسْمُ اللَّهِ غَيْرُهُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلَا اللَّهَ فَأَمَّا مَا عَبَّرَتْهُ الْأَلْسُنُ أَوْ عَمِلَتِ الْأَيْدِي فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اللَّهُ غَايَةٌ مِنْ غَايَاتِهِ وَ الْمُغَيَّا غَيْرُ الْغَايَةِ وَ الْغَايَةُ مَوْصُوفَةٌ وَ كُلُّ مَوْصُوفٍ مَصْنُوعٌ وَ صَانِعُ الْأَشْيَاءِ غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى لَمْ يَتَكَوَّنْ فَيُعْرَفَ كَيْنُونِيَّتُهُ بِصُنْعِ غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَا يَزِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً وَ هُوَ التَّوْحِيدُ الْخَالِصُ فَارْعَوْهُ وَ صَدِّقُوهُ وَ تَفَهَّمُوهُ بِإِذْنِ اللَّهِ 🔺مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ فَهُوَ مُشْرِكٌ لِأَنَّ حِجَابَهُ وَ مِثَالَهُ وَ صُورَتَهُ غَيْرُهُ وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ فَكَيْفَ يُوَحِّدُهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ وَ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَ الْمَخْلُوقِ شَيْ‏ءٌ وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ كَانَ وَ اللَّهُ يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ وَ هُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ. 🔸الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 114 ♻️ روایت فوق از یافت نشد. @taef110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️ به بهانه کرونا ✳️ تاملی دوباره پیرامون مساله علم و دین ✳️ بازنگری علم دینی بر اساس مساله حجیت @taef110
طائف|سجاد انتظار
♻️ به بهانه کرونا ✳️ تاملی دوباره پیرامون مساله علم و دین ✳️ بازنگری علم دینی بر اساس مساله حجیت
♻️ مساله حجیت ⏺ یکی از ویژگی های نظام آموزشی در قدیم، رعایت مقتضیات بوده است. از آن جا که رابطه ای منطقی بین علوم مختلف وجود دارد که موجب بندی آن ها می شود، رعایت این رتبه بندی در دستور کار قدما در آموزش علوم بوده است که گاهی از آن با عنوان "علامه پروری" یاد می کنند و آن را در مقابل "تخصص گرایی" که حاصل تحولات مدرن در غرب است قرار می دهند. ⏺ اعتقاد پیشینیان در رابطه با رتبه بندی علوم در تقسیم به دو شاخه و و تقسیم ثانوی آن ها به اقسام خود متبلور است. مطابق این تقسیم حکمت نظری، حداقل به سه شاخه ، علم ریاضی و علم تجربی تقسیم می شود و میان این اقسام ارتباط وجود دارد به این بیان که علم کلی از قواعد حاکم بر موجودات هستی بحث می کند و سپس با انتهاء مسائل آن به ، علوم ریاضی و با انتهاء مسائل به ، علوم تجربی شکل می گیرند. ⏺ در نظام آموزشی پیشینیان، متعلمی که با این علوم آشنا می شود اولا همه این علوم را می داند ثانیا اسلوب و معرفتی در هر علم را به طور مجزا یاد می گیرد و ثالثا هر کدام از دسته های مسائل علوم را از دیگر مسائل تفکیک می کند؛ نتیجه این بر انواع گوناگون مسائل و متد مختص به هر کدام از آن ها، برقراری بین این علوم و عدم تعدی متعلم به مرزهای حاکم بر آن ها است یعنی کسی که آشنا به این علوم می شد هرگز به خود اجازه نمی داد که در تحقیق مسائل علم کلی از روش تجربی استفاده کند و یا برای اثبات جزئیات طبیعی برهان فلسفی به کار ببرد و همین اشراف موجب کاهش بسیاری از امروزی در علوم می شد. ⏺ اما در نظم آموزشی، هر کدام از رشته های فوق از دیگری جدا شده و برای هر یک زیر شاخه هایی نیز در نظر گرفته می شود و به این ترتیب هر متعلمی در ای خاص و با خاص مشغول به تحصیل می شود. گذشته از این که این سبک از برنامه ریزی اشکالات خود را بروز داده است و برای رفع آن اشکالات، گرایش های و بین رشته ای تعبیه شده است، و با غض نظر از اینکه امروزه در غرب، گرایش جدی به سبک علامه پروری به وجود آمده است؛ اگر فرض بر این باشد که گریزی از تخصص گرایی به شکل متداول نیست با اشکال عمده ی این سبک آموزشی چه باید کرد؟ 🔼 اشکال اساسی که از آن سخن می گوییم همان عدم رعایت مرزهای علوم است. وقتی متعلم، تحصیلاتش محدود به یک رشته ی خاص ریاضی و یا تجربی و به گرایشی خاص در آن رشته می شود او ناخودآگاه جهان را با همان رشته و گرایش خویش نظاره می کند و در تحلیل های کلان خود از قواعد حاکم بر رشته درسی خود استفاده می کند. چه بسا اگر بخواهیم خلاصه ای از انتقادات علامه طباطبایی نسبت به مکاتب مادی را بیان کنیم، همین مطلب را باید ارائه بدهیم. 🔼 این اشکال زمانی اساسی تر می شود و جنبه به خود می گیرد که دامنه آن به علوم و علی الخصوص دستورات و -که غالب مسائل آن اجتماعی است- گسترده شود زیرا از یک سو منجر به اشتباه در تجویز اجتماعی و آن ها از متون دینی می شود و از سویی دیگر تاثیر مستقیمی در جوامع و هنجار های حاکم بر آن ها دارد. اگر بخواهیم تجسد عینی این درهم آمیختگی معیار ها را در جامعه امروزی معرفی کنیم،باید از شبه جریان طب سنتی-اسلامی با پزشکی مدرن نام ببریم. 🔼 نتیجه تقابل یاد شده که حاصل زیرپا گذاشتن معیارهای صحیح در و علوم-مطلقا- هم از جانب پایگاه سنتی و یا فقهی و هم از جانب پایگاه مدرن است، تکفیر از یک سو و تهدید و اعمال قدرت از سویی دیگر شده است. این وضعیت ظهور و نمود کاملا عینی در هنجارهای اجتماعی و تصمیمات دولتی دارد که تجویز داروهای مختلف ترکیبی از سوی برخی، توطئه خواندن و بزرگنمایی اصل بیماری از سوی برخی دیگر، معارض خواندن تعلیق مناسک عبادی جمعی با روح دین و تدین، هتک حرمت به اعتاب مقدسه در صورت ضد عفونی کردن یا قرنطینه کردن آن ها و... را می توان در این راستا دانست. همین مقدار کنش و واکنش اجتماعی کافی است تا عده ای شبه روشنفکر که دلداده رنسانس و مدرنیته اند این سخن را بر زبان برانند که هر پله ای که در دوران تجدد در غرب طی شده است عینا باید در جامعه مسلمین طی شود! @taef110 🔷ادامه در 👇👇
طائف|سجاد انتظار
♻️ مساله حجیت ⏺ یکی از ویژگی های نظام آموزشی #حکمت_اسلامی در قدیم، رعایت مقتضیات #مراتب_علوم بوده ا
🔷ادامه از👆👆 ↩️ اکنون چاره چیست؟ از یک سو راه گریزی از تخصص گرایی وجود ندارد و از سوی دیگر تفکیک حیثیات مسائل امری ضروری است و عدم مراعات مرزها مخصوصا با ورود ناقص گرایش های دینی منجر به هرج و مرج در مسائل اجتماعی می شود. ⬅️ چاره کار، ترمیم نظام آموزشی با استفاده از ماده درسی "منطق" برای تمامی رشته های دبیرستان ها است. اگر اکنون به مواد درسی دانش آموزان دبیرستانی نگاهی بیندازیم خواهیم دید که درس منطق تنها در میان رشته های علوم انسانی گنجانده شده است که در همین محدوده هم نهایتا در دو سال پیاپی آموزش داده می شود؛ بگذریم از آن که کیفیت تعلیم و تعلم آن چندان خوشایند نیست و این علم نه برای فهم و به کارگیری که برای گذران پایه تحصیلی حفظ و ازبر می شود.اما همین مقدار در رشته های تجربی و ریاضی که بخش قابل توجهی از دانشجویان را به خود اختصاص می دهد نیز تعبیه نشده است. ⬅️ اما توقع ما از این علم چیست؟ و این علم می تواند در دغدغه ما موثر باشد؟ پاسخ آن است که علم منطق همان توانی را به یک دانش آموز در نظم مدرن آموزشی می بخشد که یک متعلم در نظام قدیم آموزشی با اشراف به اقسام حکمت می یافت؛ البته به این شرط که بخش آن یعنی فدای بخش های دیگر نشود و متعلم به حاق مکانیزم پی ببرد. ⬅️ مطابق قواعد منطقی آن چه در یک استدلال صحیح بیش از قواعد ساختاری اهمیت دارد رعایت قواعد مربوط به استدلال و که به عنوان استدلال ها به کار می روند است. منطق دانان به منظور بیان قواعد حاکم بر مواد و مبادی اقیسه، بخش را به این علم اضافه کرده اند. ما در این جا قصد بیان تفصیلی این قواعد را نداریم اما لازم است برای روشن شدن مدعا، خلاصه ای از محتوای این بحث را مطرح کنیم. ⬅️ آن چه یک منطق آموز در بخش صناعات خمس یاد میگیرد این است که اولا باید بین گزاره های و تفکیک کند(از مباحث مربوط به مغالطه، شعر و خطابه صرف نظر می شود) و سپس تفاوت بین مشهورات و سایر گزاره های که در مختلف وجود دارد را بیاموزد. با این دو تفکیک اولا می آموزد که گزاره های یقینی از آن چه در وجود دارد هستند و به همین جهت از دسترس هر کسی خارج اند و محمول های در ارتباط با آن ها کاملا بی معنا است بر خلاف مشهورات و سایر گزاره های اعتباری که تابع محیط غیر واقعی و خود هستند ثانیا در میان گزاره های اعتباری تفاوت روشنی از جهت و آن ها وجود دارد و به همین جهت، ارزش هر یک از این گزاره ها بسته به ارزش معتبر و جاعل آن ها است. ⬅️ همین مقدار تفکیک بین گزاره کافی است تا هر کسی در هر رشته ای متوجه به این نکته باشد که نباید مرز های این سنخ گزاره ها را در هم بریزد اما از آن جا که علم منطق که عنوان را یدک می کشد مورد غفلت قرار گرفته است هر متعلمی، هر موضوعی را با رشته خود تحلیل می کند. در این شرایط است که فیزیکدانان و سپس اصحاب علوم تجربی خود را در مفاهیم و صاحب نظر می دانند در حالی که محدوده رشته های آن ها ناظر به مفاهیم و است؛ و از این بدتر عده ای با تخصص و متد و ناشی از ، به نفی قواعد تجربی یا دخل و تصرف در آن ها می پردازند که به همان اندازه غلط است که اظهار نظر فیزیکدانان و طبیعیون در الهیات. ⬅️ اکنون که بحث به این نقطه رسیده است اگر بخواهیم یک نهایی ارائه بدهیم باید چنین بگوییم که مدار مسائل علوم و نقطه رئیسی حاکم بر آن ها است. حجیت معنایی کلی است که در هر ای وصف مختص به خود دارد؛ در مسائلی که بر اساس و باید مورد قضاوت قرار بگیرند جای هیچ گونه حجیت و نیست چه آن جاعل باشد و چه غیر از او؛ و در میان مسائلی که حجیت حاکم بر آن ها حجیت عقلی است، باید مرز بین مفاهیم ، و کاملا محفظ باشد. ⬅️ با توجه به توضیحات فوق(گرچه نیازمند تفصیل بیشتری است) نتایج ذیل را می توان بر شمرد: ✅ 1- تحصیل علم منطق به عنوان پیش زمینه برای تمام رشته ها امری ضروری است. ✅2- تحفظ بر های همه علوم الهی، ریاضی، طبیعی و سایر علوم مبتنی بر نقل ضروری است. ✅3- در مسائلی که حجیت بر آن ها حاکم است، اتصاف آن ها به و کاملا بی اساس است؛ بنابراین طب، صنعت و تکنولوژی همانند ریاضی یا شیمی و ... قابل ارزیابی با مفاهیمی مانند "دینی" یا "اسلامی" یا "الهی" و... نیستند. @taef110 🔷ادامه در👇👇
طائف|سجاد انتظار
🔷ادامه از👆👆 ↩️ اکنون چاره چیست؟ از یک سو راه گریزی از تخصص گرایی وجود ندارد و از سوی دیگر تفکیک حیث
🔷ادامه از👆👆 🔰 در پایان لازم است به دو نکته بسیار اساسی اشاره کنیم که البته استعداد تحقیق بسیار زیادی دارند: ✅ الف- مطابق ادله حکمی-نقلی، موجود در میان نوع بشر، است و نقطه شروع زندگی بشری با و گره خورده است؛ همین امر خود دلیلی است بر این که بشری و مزایای آن نظیر و حتی و از ریشه در میان جوامع بشری گسترده شده است و اگر نقش وحی و الهام را از زندگی بشر حذف کنیم جایگاهی برای علم و صنعت باقی نخواهد ماند. ✅ ب- این ریشه یابی حکمی-نقلی، منجر به تغییر مسائل علوم نمی شود و با این تحلیل نمی توان پسوند دینی یا شرعی به علوم اضافه کرد؛ از این رو ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نیز که مشرف به همه علوم بوده اند، با متد خاص آن علوم به بیان مسائل آن ها می پرداخته اند و به همین جهت نزد کسانی که اعتقادی به امامت آن ها نداشته اند نیز مقبولیت یافته اند. بر این اساس فراوانی نیز که در زمینه علوم مختلف طبیعی یا ریاضی وجود دارد کاملا با روایات مربوط به مسائل فقهی از لحاظ سنخی اند و همانند آن ها وجهه ندارند؛ از همین رو آن ها نیز بر مبنای تعبد نیست بلکه بر اساس مکانیزم خواهد بود که می تواند در قالب ایجاد مشکل یا تامین تصوری یا تصدیقی و نهایتا ارائه تصدیقی عمل کنند. 🔰بسیار مشتاقم در این رابطه نظرات شما خوبان را بدانم؛ آماده دریافت آراء شما هستم؛👈@entezarsajjad👉 @taef110
♻️ پرسش یکی از همراهان عزیز و پاسخ آن؛ 👇👇👇 💢سلام و تشکر از متن خوبی که ارائه کردید، بنده واقعا استفاده کردم، و در این روزها دوست داشتم همچین بحث های بین طلبه ها باشه، 💢 با توجه به معلومات ناقصم این سوالات به ذهنم رسید و شاید هم پیش پا افتاده باشد، اما میپرسم، 📌 ۱_ شما میفرمایید که علوم طبیعی و تجربی نمیتوانند علم دینی باشند و علم دینی رو منحصر در اعتباری(فقه)_ البته شاید اعتباری گفتن هم درست نباشد چون این مسائل حقیقیات در قالب اعتبارات هستند_ میدانید، خب اگر دستورات دینی نسبت به غایت و متد این علوم حرف داشته باشد، و حتی بگوید که برخی مسائل علم تجربی (مثل بمب اتم) را باید کنار گذاشت، آیا این سبب دینی شدن این علوم نمیشود؟ 📌 ۲_ خب اگر ما بر مرزبندی علوم تحفظ کنیم، چطوری بپذیریم که معصومین برای درمان مریضی ها توصیه به دعا و صدقه و امور معنوی کرده اند؟ آیا اینها صرفا برای بالا بردن روحیه افراد بوده؟ 📌 ۳_ به نظرم جا داشت بحث رو ادامه میدادید و یک جواب درست و درمان نسبت به مسائل پیش آمده مطرح میکردید؟ @taef110
طائف|سجاد انتظار
♻️ پرسش یکی از همراهان عزیز و پاسخ آن؛ 👇👇👇 💢سلام و تشکر از متن خوبی که ارائه کردید، بنده واقعا استف
💢سلام ممنون از توجه تون کلا این بحث خیلی دامنه دار هست و زوایای خیلی زیادی داره که نمیشه همه اش رو در این مدل کوتاه نوشت ها تجمیع کرد؛ قبول دارم که نیاز به بحث فراوان داره ✅ در مورد سوال اولتون باید بگم که ملاک دینی یا غیر دینی بودن رو باید مشخص کنیم که تو نوشته ی بنده هم نبود؛ آیا این ملاک مربوط به علمه؟ به علمه؟ به علمه؟ یا به علمه؟ منظورمون از علم حیث -عقلائی علمه؟ یا حیث گزاره ها؟ و... این ها همه باید بحث بشه، اما ظاهرا غایت یا متد، هر دو از مواردی هستند که به دلیل تاخرشون از سایر موارد فوق، نمی تونن ملاک قرار بگیرند ✅در مورد سوال دوم؛ همه این توصیه ها و تجویز ها واقعی بودند و بدون تاویل باید قبول کرد و در این حیث بحثی نیست؛ اما این غیر از دینی یا غیر دینی بودن علوم است؛ لذا هم در نوشته، این مطلب قید شده بود که بیانات حضرات در این زمینه در قالب متد خود علوم قابل تحلیله؛ در واقع ائمه به خاطر اشرافشون بر همه علوم، در علوم غیر دینی هم منبع هستند ولی حرفشون در اون علوم باید بشه نه (مثل فقه) مثلا اگر امام بگه دو در دو میشه چهار، به عنوان یک مساله ریاضی باید تعقل بشه، هم چنانکه اگر یک مساله ریاضی خیلی پیچیده طرح کنند مثلا در سطح نسبیت عام و خاص، در اون صورت بدون تعقل می تونیم به نتیجه حرفشون برسیم و تصدیق کنیم؟! ✅البته به طور کلی قبول دارم که نیاز به بحث بیشتری هست @taef110 ♨️شما هم نظرات خود را در میان بگذارید. 👈 @entezarsajjad
💢 عنه عليه السلام : أكثِروا ذِكرَ المَوتِ عندَ ما تُنازِعُكُم إلَيهِ أنفسُكُم مِن الشَّهَواتِ ، و كفى بالمَوتِ واعِظا. 💢 و كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كثيرا ما يُوصي أصحابَهُ بذِكرِ المَوتِ فيقولُ : أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ، فإنّهُ هادِمُ اللَّذّاتِ، حائلٌ بَينَكُم و بينَ الشَّهَواتِ . 💢امام على عليه السلام : در هنگامى كه نفْس هايتان شما را به سوى خواهش ها و شهوات مى كشانند، مرگ را فراوان ياد كنيد كه مرگ بهترين واعظ است. رسول خدا صلى الله عليه و آله اصحاب خود را به يادآورى مرگ بسيار سفارش مى كرد و مى فرمود : مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا كه آن برهم زننده خوشى ها و پرده ميان شما و خواهش ها است 💢[الأمالي للطوسي : 28/31 .]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ صوتی نه چندان مفهوم از مرحوم علامه طباطبایی (ره) 🔹نزدیک به ده سال درس تفسیر و دریغ از یک قطعه صوت یا فیلم از آن دروس! @taef110
❌ عکسی منسوب به هجوم مردم بیجار به امعاء و احشاء یک گوسفند❌ 📚 کتاب قحطی بزرگ؛ روایتگر جنایت استعمار و به قتل رساندن مردمان ایران @taef110 ⏬ از این جا دریافت کنید👇👇
ghahti.pdf
1.25M
📚 قحطی بزرگ ✍️محمد قلی مجد 🖋محمد کریمی 🔴 فایل کتاب توسط ناشر ارائه شده است. @taef110
🔰خصوصیت منحصر به فرد امام خمینی (ره) ♻️یکی از خصوصیات امام رضوان الله علیه که واقعا من هیچ وقت از توجه به این خصوصیت باز نمی مانم و زمان حیات ایشان هم به این نکته توجه داشتم و بعد از رحلت آن بزرگوار هم بارها گفته ام این بود که ایشان انسان در یک سنین را به هم زدند؛یعنی خدای متعال این سنت را در وجود ایشان به هم زد؛ انسان رشد و جوشش و پیشرفت و توقفی دارد انسان در یک زمان (چهل سال، پنجاه ، شصت یا هفتاد سالگی) متوقف می شود خدای متعال این سنت را در وجود امام به هم زد، ایشان توقف نداشتند واقعا این نکته ی عجیبی است. 🔅او مردی است که در سنین قریب هشتاد سالگی وارد قلمرو اداره ی کشور و سیاست عملی شد؛ قبل از آن هر چه بود همان مبارزه بود، آن هم از راه دو؛ر بعضی افراد این گونه فعالیت ها را از جوانی تجربه می کنند و بعضی اصولا در این فضا متولد می شوند ولی ایشان تازه در سنین نزدیک هشتاد سالگی شروع کردند و شما ببینید از لحاظ فکری هم در حوزه ی کار خویش که دنیای اسلام است و هم در خودشان چه تحولی به وجود آوردند. ✍قطعا انظار فقهی امام از روز اولی که وارد ایران شدند تا روزی که رحلت کردند زیادی پیدا کرده است. شما فتاوای ایشان را در مساله ، مساله ی مربوط به و امثال آن ملاحظه کنید؛ ما در قضیه ی معادن به امام مراجعه کردیم (زیرا یک وقتی در مجلس مطرح بود) ایشان بر اساس همان به اصطلاح ظواهر فقهی حرفی زدند ولی نظر ایشان در اواخر به کلی چیز دیگری شده بود یعنی فورا مبانی را با حقایق موجود انطباق دادند و بازشناسی کردند در عین حال ایشان تا آخر عمر یکی از متعبد ترین فقها بودند جمود به ظواهر مبنای فقهی ما است به ظواهر کار داریم در فقه به قیاس و استحسان و تصورات اعتباری خودمان اعتنا نمی کنیم به لسان حدیث نگاه می کنیم معیار و ضابطه ی آن هم از طریق است(ترجیح ظهور) ایشان کاملا به این معنا پایبند بودند یعنی هیچ جا نبود که ایشان از این معنا سر باز بزنند. 📚من به یاد دارم در قضیه بمباران شهرهای عراق مکرر به ایشان مراجعه می کردیم که چطور می شود؟ عراق مرتب می زد ایشان گفتند: «نمی شود، او بزند؛ ما نمی توانیم بزنیم» مبنایشان آن بود بالاخره است بعدا (ظاهرا در سال 64) خدمت ایشان رسیدم(برای کار دیگری با ایشان ملاقات داشتم) وقتی می خواستم بیرون بیایم ایشان گفتند: «در آن قضیه شهرهای عراق به روایتی برخورد کردم. نه اشکالی ندارد بزنید» 📚بعدا در بحث جهاد به متون فقهی از جمله «جامع المدارک» مراجعه کردم دیدم آن قضیه است و مورد فتوا است در زمان ما هم آقای سید احمد خوانساری که از فقهای به اصطلاح خیلی متورع و محتاط بود بر طبق این حدیث فتوا داده است که اگر کسی گفت حذار و زد اشکالی ندارد قبل از آن دنبال مدرک هم نرفته بودم امام گفتند و من هم قبول کردم پس از مراجعه دیدم روایتی وجود دارد که سند آن خوب و معمول به فقها است لذا ایشان گفتند که به بصره اعلان کنید که ما میخواهیم بزنیم بعد بزنید یعنی صد در صد اشکالی ندارد. 📌ایشان بدین گونه تابع آن روش و متدی که در فقاهت معقول است بودند یعنی تعبد به ظواهر و رها کردن آن تصورات قبلی و مبانی فکری خود به خاطر آن چه به اصطلاح روش فقهات است در عین حال ایشان این قدر نوآوری در باب مسائل فقهی دارند. بیانات رهبری در دیدار اعضای کنگره ی تبیین مبانی فقهی امام خمینی 7/12/1374 @taef110
🔰السّلام عليكم! 💠براى موفق شدن و رسيدن به منظورى كه در نامه مرقوم داشته‏ايد، لازم است همتى برآورده و توبه‏اى نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازيد. به اين نحو كه هرروز كه هنگام صبح از خواب بيدار مى‏شويد، قصد جدى كنيد كه «در هرعملى كه پيش مى‏آيد، رضاى خدا را مراعات خواهم نمود.» آن وقت در سر هركارى كه مى‏خواهيد انجام دهيد، نفع آخرت را منظور خواهيد داشت؛ به طورى كه اگر نفع اخروى نبود، انجام نخواهيد داد. 💠و وقت خواب، چهار- پنج دقيقه درباره كارهايى كه روز انجام داده‏ايد، فكر كرده و يكى‏يكى را از نظر بگذرانيد؛ هركدام مطابق رضاى خداى انجام يافته، [براى آن‏] شكر بكنيد و [براى‏] هركدام تخلّف شده، استغفار. اين رويّه را هرروز ادامه دهيد. اين روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس، تلخ، ولى كليد نجات و رستگارى است. @taef110
طائف|سجاد انتظار
🔰السّلام عليكم! 💠براى موفق شدن و رسيدن به منظورى كه در نامه مرقوم داشته‏ايد، لازم است همتى برآورده
📒 تربیت در حرکت 🔹همه می دانیم که هر انسانی در زندگی خود به دنبال هدفی می گردد و برای رسیدن به آن تلاش می کند. انسان بدون هدف نمی تواند زندگی کند و ما شاید یک نفر را نیز سراغ نداشته باشیم که برای هدفی تلاش نکند. در این میان اما ها در رسیدن به اهداف و یا حداقل معتنابه بین اهداف و آن چه ما ریزی کرده ایم معضلی است که همواره ما را رنج می دهد. چه عاملی باعث این ناکامی ها است؟! 🔹قطعا مولفه های زیادی را باید در پاسخ به این سوال در نظر گرفت تا پاسخ جامعی را برای آن ترسیم کرد؛ مجموعه ای از قوانین و در رشد و رسیدن انسان به اهداف خود دخالت دارند که بدون رعایت آن ها شکست انسان حتمی است اما اگر بخواهیم به یکی از مهم ترین این قوانین اشاره کنیم عبارت خواهد بود از"اندراج رشد انسان ذیل قانون حرکت" 🔹مساله از مباحث نسبتا پیچیده ای است که برخلاف تصور عمومی مبنی بر انتزاعی بودن مسائل علم فلسفه، دخالت و ملموسی در افعال و زندگی انسان دارد و به همین جهت دانستن قوانین کلی این مبحث فلسفی کمک قابل ملاحظه ای در برنامه ریزی و فعالیت های ما خواهد داشت. در این جا به طور نمونه به چند اصل مربوط به حرکت اشاره می کنیم تا این مدعا کمی ملموس تر شود. 🔹اساس و پایه مسائل مربوط به حرکت یا قوه و فعل بر روی حقیقتی به نام "امکان استعدادی" طرح ریزی شده است. از نگاه فلاسفه، کمالات موجودات، فعلیت هایی هستند که در آن ها تحقق کنونی و منجز دارند و واجب متعال تنها موجودی که همه این فعلیت ها و کمالات را دارا است؛ اما سایر موجودات هر کدام به تناسب رتبه هستی خود مقداری از این را فاقد اند و این در سلسله موجودات همچنان بیشتر می شود تا بدانجا که به موجودی برسد که کم ترین فعلیت را دارا است و مرز بین تحقق و نیستی است. اکنون اگر این سلسله را از جهت متعاکس بنگریم با سلسله ای از موجودات مواجه خواهیم بود که هر کدام از آن ها موجوداتی هستند که رو به فعلیت هایی دارند که آن فعلیت ها تحقق کنونی و ندارند بلکه آن فعلیت ها در آینده قرار داشته و به صورت تحقق دارند؛ اما چیزی که هست این است که در این سلسله ارتباطی و بین این موجودات و آن فعلیت ها وجود دارد به عنوان مثال رابطه ای که بین دانه سیب و شکوفه آن وجود دارد را می توان در نظر گرفت؛ رابطه ای که بین دانه سیب و میوه هندوانه وجود ندارد! این حقیقت همان چیزی است که از آن به و به اعتباری دیگر تعبیر می شود؛ چیزی که هم در علم فلسفه و هم در علوم تربیتی و هم در ذهن عامه مردم وجود دارد این خاصیت مفاهیم فلسفی است که اصل آن مفاهیم و غیر قابل انکار است. 🔹از همین رو است که بدون تردید ما در طول عمر چه بسا کوتاه خود این جمله توصیه وار را بسیار شنیده ایم که "دنبال چیزی برو که استعدادش را داری" و بر مبنای همین جمله چه بسیار تست ها و آزمون های استعداد سنجی به وجود آمده است؛ این جمله گرچه فی الجمله صحیح است اما اگر نگاه دقیق در رابطه با آن وجود نداشته باشد ممکن است نتایج ناصحیحی را در تصمیم گیری ها به دنبال داشته باشد. اکنون به چند اصل باید توجه کرد تا چنین اتفاقی نیفتد 1️⃣اصل نخست این است که موجودی که در ابتدای تحقق خود قرار دارد از جمله انسان، استعداد هر نوع فعلیتی را دارد یعنی هر نوع آینده ای را می توان برای او تصویر کرد چرا که استعداد مئونه ای ندارد. یعنی استعداد از آن جهت که جنبه انفعال و تاثر موجودات است اقتضائی ندارد بر خلاف فعلیت ها و کمالات که چون جنبه تاثیر و فعالیت موجودات هستند دارای اقتضائات خاص خود می باشند. پس اولین نتیجه ای که میگیریم این است که نباید موجودی را در ابتدای رشدش محدود به مسیری خاص، یا هدفی خاص و یا رتبه ای خاص بکنیم بلکه باید نهایت ظرفیت و امکان را برای او در نظر بگیریم؛ در نتیجه، این برداشت عامیانه که "من در این رشته موفق می شوم اما در آن رشته نه" کمی ناصحیح است که در اصل بعدی باید تصحیح شود. ادامه👇👇👇
طائف|سجاد انتظار
📒 تربیت در حرکت 🔹همه می دانیم که هر انسانی در زندگی خود به دنبال هدفی می گردد و برای رسیدن به آن #ه
ادامه👆👆👆 2️⃣اصل دوم این است که امکان استعدادی از آن جهت که جنبه موجودات است، به خودی خود هویتی ندارد بلکه وابسته به فعلیت و صورت کنونی موجودات است؛ یعنی پیوندهایی که بر اساس امکان استعدادی بین اکنونِ پدیده ها و آینده آن ها وجود دارد اقتضای فعلیت کنونی آن ها است؛ به تعبیر دیگر موجودی که به طور دارای همه استعداد ها است و می تواند به سوی هر فعلیتی رو کند، یافتن مسیرش و معین شدن استعداد نزدیک به فعلیت اش، توسط فعلیت کنونی او انجام میگیرد. مطابق این اصل، مواد غذائی که درون خاک وجود دارد گرچه می تواند تبدیل به سیب یا هندوانه شود اما اگر تبدیل به شکوفه سیب شود مسیر در پیش روی او بر اساس اقتضائات این شکوفه رقم خواهد خورد و از این به بعد آزادی محدود تری در ساختن آینده خود خواهد داشت. پس اکنون به خودمان بنگریم؛ مختال و زده نباشیم؛ اکنونِ ما ترسیم کننده آیندهِ ما خواهد بود؛ در وهم این که ما می توانیم به کمالات فوق العاده برسیم عمر خود را ضایع نکنیم؛ اگر بنا است آینده ای روشن بسازیم باید خود را تصحیح کنیم؛ خطرناک ترین حربه ی اکنون ما است! 3️⃣اصل سوم است. هر فعلیتی از اشتداد استعداد گذشته به وجود می آید و تحقق هیچ فعلیتی بدون گذران دوره ی انفعال آن ممکن نیست. روند حاکم بر طبیعت و خلقت، آهستگی و است به گونه ای که نمی توان حلقه ای را از میان حلقات برداشت و یا مرحله ای از دشواری ها را جا انداخت و طی نکرد.در این میان تنها چیزی که متفاوت است میزان سرعت خروج از انفعال به فعلیت است؛ گاهی به سرعت معجزه اتفاق می افتد و گاهی پایین تر از سرعت معمول.. پس به اکنون خود و رتبه خود بنگریم؛ آیا رتبه ای که به گمان خود حائز آن هستیم همان نقطه ای است که در آن قرار داریم یا در پندارهای خود مشغول ساختن ساختمانی بدون پی هستیم؟! 4️⃣این سلسه ها سلسله جنبانی دارند؛ مدیر و مدبری دارند؛ قافله سالارانی دارند که هم آن ها است و هم و هم ؛ خودی نیست که به خود شویم لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ حدید/23 @taef110
💢در رابطه با اصل چهارم پست گذشته، عبارتی از علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان قابل ملاحظه است که به موضوع خلقت و تدبیر آن می پردازد. @taef110 👇👇👇
طائف|سجاد انتظار
💢در رابطه با اصل چهارم پست گذشته، عبارتی از علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان قابل ملاحظه است
🔰فقوله: «أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» 🔺المراد بالذين كفروا- بمقتضى السياق- هم الوثنيون حيث يفرقون بين الخلق و التدبير بنسبة الخلق إلى الله سبحانه و التدبير إلى الآلهة من دونه و قد بين خطأهم في هذه التفرقة بعطف نظرهم إلى ما لا يرتاب فيه من فتق السماوات و الأرض بعد رتقهما فإن في ذلك غير منفك عن ، فكيف يمكن قيام خلقهما بواحد و قيام تدبيرهما بآخرين. 🔺لا نزال نشاهد انفصال المركبات الأرضية و الجوية بعضها من بعض و انفصال أنواع النباتات من الأرض و الحيوان من الحيوان و الإنسان من الإنسان و ظهور المنفصل بالانفصال في جديدة لها آثار و جديدة بعد ما كان متصلا بأصله الذي انفصله منه غير متميز الوجود و لا ظاهر الأثر و لا بارز الحكم فقد كانت هذه مودعة الذوات في المادة رتقا من غير فتق حتى فتقت بعد الرتق و ظهرت بفعلية ذواتها و آثارها. 🔺و السماوات و الأرض بأجرامها حالها حال أفراد الأنواع التي ذكرناها و هذه الأجرام العلوية و الأرض التي نحن عليها و إن لم يسمح لنا أعمارنا على قصرها أن نشاهد منها ما نشاهده في الكينونات الجزئية التي ذكرناها، فنرى بدء كينونتها أو انهدام وجودها و أحكامها هي أحكامها و القوانين الجارية فيها لا تختلف و لا تتخلف. 🔺فتكرار انفصال جزئيات المركبات و المواليد من الأرض و نظير ذلك في الجو يدلنا على يوم كانت الجميع فيه رتقا منضمة غير منفصلة من الأرض و كذا يهدينا إلى مرحلة لم يكن فيها ميز بين السماء و الأرض و كانت الجميع رتقا ففتقها الله تحت تدبير منظم متقن ظهر به كل منها على ما له من فعلية الذات و آثارها. 🔺فهذا ما يعطيه النظر الساذج في كينونة هذا العالم المشهود بأجزائها العلوية و السفلية كينونة ممزوجة بالتدبير مقارنة للنظام الجاري في الجميع و قد قربت الأبحاث‏ العلمية الحديثة هذه النظرة حيث أوضحت أن الأجرام التي تحت الحس مؤلفة من عناصر معدودة مشتركة و لكل منها بقاء محدود و عمر مؤجل و إن اختلفت بالطول و القصر. 📚الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 279