eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
580 عکس
77 ویدیو
493 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔼 🔼 🔹 در فصل هشتم درباره «مدت حكومت حاكم اسلامى» بحث شده‌است. به نظر ايشان به هيچ روى اين حكومت بدون قيد و مادام العمر نيست. حاكمى كه مادام العمر حاكم باشد، خود را چندان ملزم به به مردم نمى‌داند. به علاوه، شرط اصلى حاكم است و اگر اقدامى كند كه او را از عدالت كند، حق حاكميت او هم از ميان مى‌رود. به باور وى «حكومت اسلامى محدود است به به و ». 🔹 در فصل نهم به اين بحث پرداخته شده كه اگر صلاحيت براى رهبرى داشته باشند، چه كسى و با چه روشى بايد انتخاب شود؟ نظر ايشان آن است كه در اين‌جا بايد شوراى حل و عقد وارد شده و را انتخاب كنند. اگر ديگران هم صلاحيت داشتند، را به آنان بسپارند. اصولاً در حكومت اسلامى، كسى به قصد خود را جلو نمى‌اندازد و اين كار به دليل آن‌كه يك مسؤوليت است، مى‌بايست با نظر عقلا يعنى همان باشد كه مسؤوليت را روى دوش يک نفر مى‌گذارند. وى در اين باره، نظرى همانند دارد كه بدون آن‌كه كسى خود را براى مرجعيت كند، مردم به سراغ او مى‌روند. اين نظرى بود كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى هم مورد توجه بود؛ يعنى اگر مردم به سمت يك نفر اقبال كردند، به صورت طبيعى او رهبرى را در اختيار خواهد داشت.  🔹 فصل دهم در اين باره است كه حوزه كارى مجتهد بخش است، ، و ؛ و اكنون پرسش آن است كه اگر حاكم شرع بر تشكيل حكومت قدرت ، لازم است در بخش‌هايى كه مى‌تواند تصدى‌گرى كند؟ به نظر وى پاسخ مثبت است و حاكم شرع و نيز مردم در هر حوزه‌اى كه ممكن است مى بايست از فرامين الهى تبعيت كرده و مبنا را از مجتهد بگذارند. 🔹 فصل يازدهم با عنوان «لزوم محدود نمودن حكومت» در اين‌باره است كه اگر مجتهد قادر به تشكيل حكومت ، اما در شرايطى قرار گرفته كه مى‌تواند يك حكومتى كه ظلم مى‌كند را به حكومتى كند كه ظلم مى‌كند، آيا لازم است اين كار را انجام دهد؟ به نظر وى پاسخ است. اين همان نظريه مرحوم نائينى درباره مشروطه است كه به نام نظريه قدر مقدور شناخته مى‌شود. مؤلف در اين‌جا مبنا را همان فرمايشات آيةالله نائينى رحمه‌الله گذاشته و در آغاز آن مى‌نويسد: در اين موضوع چون نوشته آية‌الله نائينى رحمه‌الله در كتاب «تنبيه الامة» به نظر وافى به مقصد ديده شد لذا اجمال آن‌چه آن بزرگوار نوشته‌اند نقل مى‌شود. 🔹 فصل دوازدهم درباره اين مطلب است كه «عالِمِ تابع جور، آفتِ دين است.». نظريه آخوند_دربارى كه برگرفته از نام كتاب «وُعّاظ السلاطين» بود، از انقلاب جايگاه ويژه‌اى داشت و خط كشى خاصى ميان به دربار و داشت. پيش از اين نظريه، مرحوم نائينى هم ادله‌اى را در قدح كسانى كه با همراهى مى‌كنند در كتابش آورده بود. مؤلف در اين‌جا همان روايات و مباحث را در اين‌باره نقل كرده و چندين بار به كتاب ارجاع مى‌دهد. وى در همين بخش عين بحث مرحوم نائينى را در تقسيم به و طرح كرده و را همراهى علما با دربارِ سلاطين و توجيهِ حكومت آنان مى‌داند. 🔹 در فصل سيزدهم با عنوان «سكوت عالم جايز نيست.» لزوم علما را با و طاغوت يادآور شده و با استناد به رواياتى كه علما با را يادآور مى‌شود و نيز مبارزه با و نيز حسينى، تأكيد مى‌كند كه عالمان نه تنها نبايد با حاكمان جور همراهى كنند، بلكه حق نداشته و لازم است تا مبارزه هم بكنند. @tafaqqoh
🔖 شاخصه‌های فکری ـ اجرایی میرزا کوچک خان و شیخ محمد خیابانی 🌐 https://hii.alzahra.ac.ir/article_750_a62a924318d34e1954e5b010f4d4c7eb.pdf ✔️ در فرآیندِ شکل‌گیری و تداومِ حرکت‌های و ، انگیزه‌ها و اهداف رهبران و میزان استحکام و این حرکت‌ها، اصلی‌ترین بخش آن محسوب می‌شود. در نهضت‌های و نیز دست‌یابی به عوامل و عناصر اصلی شکل دهنده افکار و اندیشه‌های و و آرمان‌هایی که در پی دست‌یابی به آن بودند، از اهمیت اساسی برخوردار بود. در عین حال سازمان بندی سیاسی آن‌ها برای پیش‌برد و وصول به اهداف موردنظر، از نکات بارز این دو نهضت محسوب می‌شود. بررسی و ارزیابی این دو نهضت در قالب یک نگرش ، می‌تواند میزان توانمندی‌های فکری و استحکام شالوده‌های اجرایی آن‌ها را آشکار ساخته و قرابت فکری و اجرایی هر دو حرکت را در کامیابی و ناکامی آن‌ها با وضوح بیشتری مشخص نماید. @tafaqqoh
🔹 : تخصّص گرایی و فقه‌های تخصصی خوب است امّا ضررهایی هم دارد! / اجتهاد برای فهم معارف اسلامی لازم است. / مهم یاد گرفتنِ شیوه‌ی استنباط است ولو در ضمن مباحث طهارت، صلات یا اجاره. [صحبت شد از] تخصّص‌گرایی. چند نفر از آقایان -به خصوص یکی دو نفر از آقایان به تفصیل- راجع به تخصّص‌گرایی بحث کردند. خوش‌بختانه این کار -[یعنی] فقه‌های تخصّصی- در شروع شده؛ البتّه در مورد فقه حرف خیلی زیاد است. فقه خیلی دارد؛ یک عدّه‌ای خیال می‌کنند فقه، چون اسمش دین است یعنی کارهای ؛ نه خیر، فقه و در واقع زندگی اجتماعی است؛ فقه این است، متکفّلِ این است. حالا اگر ما به خیلی از بخش‌هایش توجّه نمی‌کنیم، نقص از ما است وَ الّا فقه یعنی ، یعنی نظام زندگی و . بالاخره این‌که ما در این زمینه تخصّص‌گرایی کنیم و تخصّص‌ها را هر چه ریزتر کنیم، البتّه فکر خیلی خوبی است، دارد هم می‌شود، مُنتها غفلت نشود از برخی . سال‌ها است عدّه‌ای از متفکّرین در دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که تخصّصی‌ شدن در کنار که دارد، هم دارد. برخی از علوم بین‌رشته‌ای و مانند این‌ها برای این است که این نقص‌ها را جبران کند؛ شما هم اگر دنبال می‌روید، باید به این نکته توجّه کنید که تخصّص خوب است امّا در کنارش ممکن است عیوبی هم داشته باشد که باید به آن برسید. ... یک نکته راجع به «درس خواندن» عرض می‌کنم: درس را بگیرید؛ درس را جدّی بگیرید. ببینید! عالِم دین می‌خواهد اسلامی را به دست بیاورد؛ از کجا؟ از کتاب و سنّت و عقل؛ این است دیگر؛ بخشی مربوط به است، بخشی هم مربوط به و و نقل است؛ خب باید بداند که چه جوری به دست بیاورد؛ این همان است. اجتهاد یعنی چگونگی استفاده‌ی این معارف از منابعش؛ یعنی متُدِ -به تعبیر که بنده دارم [استفاده] نکنم امّا این‌جا ناچارم- استفاده‌ی و معارف از منابعش؛ این اجتهاد است. خب این اجتهاد را اگر بخواهد انسان دارا بشود، باید کند، باید کار کند. این درس فقهی که شما می‌خوانید ولو باشد -حالا بعضی‌ از طلبه‌ها می‌گویند: «آقا، چرا همیشه طهارت و صلات و مانند این‌ها؟»- فرقی نمی‌کند؛ آن چیزی که به شما این شیوه‌ی را یاد بدهد، مورد نیاز شما است. [این] گاهی در یک مسئله‌ی مربوط به طهارت است، گاهی در مسئله‌ی مربوط به است، گاهی مسئله‌ی مربوط به بحث و و مانند این‌هاست؛ شما باید بدانید چه جوری استنباط کنید. اگر این طریقه‌ی استنباط را یاد گرفتید، آن وقت ارزش‌های را هم درست از کتاب و سنّت استنباط می‌کنید؛ [نه] مثل بعضی از نیمه‌سوادها -حالا احترامشان کنیم، نگوییم بی‌سواد؛ نیمه‌سواد- که یک چیزی یا چهار کلمه‌ای یاد گرفته‌اند، راجع به مسائل دینی اظهار نظر می‌کنند، به یک آیه هم گاهی استناد می‌کنند؛ خب معنای این آیه این نیست؛ این به خاطر ضعف در فهم آیه و استنباط از آیه است، و به خاطر همین است که اجتهاد وجود ندارد. پس درس ‌خواندن برای مجتهد شدن لازم است؛ البتّه من نمی‌گویم همه باید مجتهد بشوند -در واقع یک واجب است- یک عدّه هم ممکن است نیاز به مجتهد شدن نداشته باشند، امّا برای فراگیری معارف اسلامی اجتهاد است. این یک نکته که درس را باید خوب خواند. طلبه‌ی روشن‌فکر امروزی حق ندارد بگوید که «آقا، ول کن این حرف‌ها را، [این] درس‌ها را»؛ نه، باید درس خواند؛ بی‌مایه [فطیر است]. زمان مبارزات که ما مثلاً می‌گفتیم، می‌گفتیم، بعضی از طلبه‌های پُرشورِ داغ دُور و بَر ما بودند در مشهد که واقعاً هم مبارزه می‌کردند، [امّا] گاهی می‌شنفتم می‌گویند «آقا، این چیست؟»؛ من به آن‌ها می‌گفتم اگر [این بحث‌ها را] نکنید، بعد نمی‌توانید به درد بخورید، نمی‌توانید استفاده کنید، نمی‌توانید به مردم چیزی یاد بدهید. این است که درس ‌خواندن، یک مسئله است. 🔖 بیانات امام خامنه‌ای حفظه الله در دیدار با طلاب ۹۸/۲/۱۸ @tafaqqoh
✔️ لطفاً از بازیچه قرار دادنِ فقه دست بردارید! از عناوینی که این روزها زیاد به گوش می‌خورد و به چشم دیده می‌شود، و مجازاتِ است؛ متأسفانه برخی قلم به دستان، متأثّر از فضای و میلِ مخاطبانِ فضای سیاهه‌هایی منتشر می‌کنند که دور از نامِ تحقیق و دونِ شأنِ محقّقند؛ یک روز با تمسّک به برخی ادله، فقهاء را و روز دیگر با پیدا کردنِ برخی فتاوا، از ظواهر ادلّه چَشم پوشی می‌کنند؛ گویی و فقاهت و احکامِ شریعت بازیچه و ابزاری برای نان به نرخِ روز خوری است! ای کاش به جای خوش‌آمدِ این و آن، دنبالِ بیانِ حقّ و تبیینِ ادله‌ی آن می‌بودند؛ أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَن يَهديهِ مِن بَعدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرونَ (الجاثية / ۲۳) امشب با جست و جویی ساده و سریع، ۱۸ مقاله که قبل از ناآرامی‌ها و مناقشات اخیر، در موضوعِ «بغی» از منظرهای ، ، و انتشار یافته است دست یافتم که مُحقّقِ مُنصف با مرورِ سریعِ آن‌ها به روشنی، غیرِ منصفانه و غیرِ محققانه بودنِ برخی اظهارِ نظرهای نظریه پردازانِ را در خواهد یافت؛ نکته‌ی قابل توجه آن که تعدادی از این مقالات توسطِ دوستان و هم‌فکرانِ سیاسیِ قلم‌زنانِ موردِ اشاره عرضه گشته‌اند: 🌐 دسترسی به متن ۱۸ مقاله پیرامون «بغی» ✅ از میانِ این مقالات، خواندنِ برخی را به حق‌جویانِ دور از تعصّب پیشنهاد می‌کنم: 🔖 مستندِ قرآنی «بغی» در اصطلاح فقهی 🔖 بررسی فقهی شاخص‌های «بغی» و «براندازی» 🔖 مفهوم شناسی «بغی» در آیات و روایات 🔖 ماهیتِ کیفری انقلابِ رنگی؛ جرم سیاسی یا بغی؟ 🔖 واکاوی مفهوم «بغی» و «باغی» و مصداق شناسی «خروج بر امام عادل» و چگونگی رفتار نظام اسلامی با باغیان 🔖 نگرشی نو در رابطه جرم سیاسی با مفاهیم «محاربه»، «افساد فی الارض» و «بغی» در فقه و حقوق موضوعه 🔖 بررسی فقهی جرم سیاسی بغی و نقش توبه در تخفیف مجازات آن اللهمّ وَفّقنی لما تحبّ و تَرضی و جَنّبنی عمّا لا تحب @tafaqqoh