eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
606 عکس
82 ویدیو
495 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔼 🔼 🔹 فصل چهارم در موضوع طرز حكومت اسلامى است. در اين بخش، به چگونگى حكومت اسلامى پرداخته شده و موضوعاتى كه مربوط به نظام اسلامى است مورد بحث قرار گرفته است. در نخستين عنوان فرعى، مورد انكار قرار گرفته و دلايل آن از كتاب و سنت و ارائه شده‌است. بحث از در ادامه آمده و ضمن شرح انواع دموكراسى، اشكالات اين نوع نظام بيان شده است. حاكميت يا حكومت نيز مورد نقادى مؤلف قرار گرفته و در ادامه عيب‌هاى حكومت هم كه حكومت است نيز شرح داده شده است. اما حكومت اسلامى، مهم‌ترين ويژگى‌اش، آن است كه قوانين آن است. مجرى آن نيز پيامبر و امام است و بنابراين از با انواع حكومت‌هاى غيردينى تفاوت دارد. بنابراين تا وقتى هست، كسى حق وضع قانون ندارد. قوانين هم به عهده است و بايد مطابق آن عمل شود. مى‌ماند مسائل مربوط به كه در فقه مورد بحث قرار نگرفته يا . در اين موارد نيز آن‌چه بايد از متون كلى فهميده شود به عهده است، اما حاكم اسلامى كه خود يک است، بايد افراد زبده‌اى براى برگزيند. از نظر مؤلف، به معناى است و يک مى‌بايست در كنار حاكم وجود داشته باشد. وى با استناد به آيات و روايات و پيامبر (صلى الله عليه و آله) لزوم عمل بر اساس مشورت را بيان كرده و حتى اگر موجب نوعى هم باشد، مصلحت را در آن مى‌بيند كه حاكم به رأى مشاورين بگذارد، كما اين‌كه پيامبر در چنين كرد. عنوان ديگرى كه در اين فصل مورد بحث قرار گرفته اين است كه حكومت اسلامى بر دو اصل و استوار است. وى در اين‌جا مطالبى را از كتاب مرحوم نائينى نقل مى‌كند و اين نقل‌ها تا آخر كتاب در بخش‌هاى مختلف ادامه مى‌يابد. در واقع، مؤلف در نگارش كتاب، از آراى مرحوم نائينى است. نمونه‌هايى كه در اين بخش از سيره پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امام على (عليه السلام) نقل شده، تقريباً همگى برگرفته از كتاب ياد شده مى‌باشد. توجه داريم كه مرحوم نائينى بر حسب اراده‌اى كه در از داشت، رويكرد جدى‌اش دفاع از و بود و نمونه‌هايى كه از تاريخ انتخاب مى‌كرد، در همين دايره بود. 🔹 عنوان فصل پنجم حكومت اسلامى است. مقصود آن است كه پس از تبيين آن‌كه «حاكم اسلامى چه كسى است؟»، كه كسى جز متدين و عالم نيست، نظام اسلامى با چه ترتيبى بايد شكل بگيرد. در واقع، سيستم اجرايى آن چگونه خواهد بود. يكى از مناصبى است كه در وجود خواهد داشت. مؤلف براى مثال از چند وزارت خانه مانند ، و ياد كرده‌است. در اين‌جا به مناسبت وزارت اقتصاد، را با رعايت جنبه مورد بحث قرار داده‌است. در نيازمندى‌هاى عمومى، ، حقوق واجبه شامل و ، ، عمومى، و اقتصاد اسلامى از اساسى‌ترين اصول اقتصاد حاكم بر حكومت اسلامى است. وى سپس با اشاره به و جنگ و اين‌كه حكومت اسلامى بايد در باشد از وزارت ياد كرده و اين‌كه اين وزارت خانه با همه اهميتى كه براى دفاع از و با دارد، در دنياى اسلام مورد قرار گرفته است. وى بحثى هم درباره خطر و نيز شرايطى كه دولت اسلامى بايد داشته باشند ارائه كرده است. 🔹 فصل ششم كتاب با عنوان «حاكم در حكومت اسلامى امتيازى ندارد.» مختص به بحث درباره اين نكته است كه در نظام حكومتى اسلام، حاكم در ساير مردم بوده و لازم است تا زندگى داشته، با سطح زندگى مردم روزگار را بگذراند. به علاوه، در حكومت اسلامى، مردم دارند و حاكم در مقابل ملت است. 🔹 فصل هفتم درباره وجوب اطاعت از حاكم است كه در آيات قرآن هم با تعبير «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» روى آن تأكيد شده است. درست است كه مقصود از اولى الامر، ائمه طاهرين است، اما اصلى كه حكومت و تسلط است، در بقيه موارد هم اطاعت را مى‌كند. ايشان در اين باره به رواياتى كه روى «سمع و طاعت» تكيه دارد، استناد كرده است. طبيعى است كه اطاعت در اين‌جا مطلق نيست و مشروط به آن است كه حاكم بوده مطابق احكام اسلامى عمل كند. 🔽 ادامه 🔽 @tafaqqoh
🔼 🔼 🔹 در فصل هشتم درباره «مدت حكومت حاكم اسلامى» بحث شده‌است. به نظر ايشان به هيچ روى اين حكومت بدون قيد و مادام العمر نيست. حاكمى كه مادام العمر حاكم باشد، خود را چندان ملزم به به مردم نمى‌داند. به علاوه، شرط اصلى حاكم است و اگر اقدامى كند كه او را از عدالت كند، حق حاكميت او هم از ميان مى‌رود. به باور وى «حكومت اسلامى محدود است به به و ». 🔹 در فصل نهم به اين بحث پرداخته شده كه اگر صلاحيت براى رهبرى داشته باشند، چه كسى و با چه روشى بايد انتخاب شود؟ نظر ايشان آن است كه در اين‌جا بايد شوراى حل و عقد وارد شده و را انتخاب كنند. اگر ديگران هم صلاحيت داشتند، را به آنان بسپارند. اصولاً در حكومت اسلامى، كسى به قصد خود را جلو نمى‌اندازد و اين كار به دليل آن‌كه يك مسؤوليت است، مى‌بايست با نظر عقلا يعنى همان باشد كه مسؤوليت را روى دوش يک نفر مى‌گذارند. وى در اين باره، نظرى همانند دارد كه بدون آن‌كه كسى خود را براى مرجعيت كند، مردم به سراغ او مى‌روند. اين نظرى بود كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى هم مورد توجه بود؛ يعنى اگر مردم به سمت يك نفر اقبال كردند، به صورت طبيعى او رهبرى را در اختيار خواهد داشت.  🔹 فصل دهم در اين باره است كه حوزه كارى مجتهد بخش است، ، و ؛ و اكنون پرسش آن است كه اگر حاكم شرع بر تشكيل حكومت قدرت ، لازم است در بخش‌هايى كه مى‌تواند تصدى‌گرى كند؟ به نظر وى پاسخ مثبت است و حاكم شرع و نيز مردم در هر حوزه‌اى كه ممكن است مى بايست از فرامين الهى تبعيت كرده و مبنا را از مجتهد بگذارند. 🔹 فصل يازدهم با عنوان «لزوم محدود نمودن حكومت» در اين‌باره است كه اگر مجتهد قادر به تشكيل حكومت ، اما در شرايطى قرار گرفته كه مى‌تواند يك حكومتى كه ظلم مى‌كند را به حكومتى كند كه ظلم مى‌كند، آيا لازم است اين كار را انجام دهد؟ به نظر وى پاسخ است. اين همان نظريه مرحوم نائينى درباره مشروطه است كه به نام نظريه قدر مقدور شناخته مى‌شود. مؤلف در اين‌جا مبنا را همان فرمايشات آيةالله نائينى رحمه‌الله گذاشته و در آغاز آن مى‌نويسد: در اين موضوع چون نوشته آية‌الله نائينى رحمه‌الله در كتاب «تنبيه الامة» به نظر وافى به مقصد ديده شد لذا اجمال آن‌چه آن بزرگوار نوشته‌اند نقل مى‌شود. 🔹 فصل دوازدهم درباره اين مطلب است كه «عالِمِ تابع جور، آفتِ دين است.». نظريه آخوند_دربارى كه برگرفته از نام كتاب «وُعّاظ السلاطين» بود، از انقلاب جايگاه ويژه‌اى داشت و خط كشى خاصى ميان به دربار و داشت. پيش از اين نظريه، مرحوم نائينى هم ادله‌اى را در قدح كسانى كه با همراهى مى‌كنند در كتابش آورده بود. مؤلف در اين‌جا همان روايات و مباحث را در اين‌باره نقل كرده و چندين بار به كتاب ارجاع مى‌دهد. وى در همين بخش عين بحث مرحوم نائينى را در تقسيم به و طرح كرده و را همراهى علما با دربارِ سلاطين و توجيهِ حكومت آنان مى‌داند. 🔹 در فصل سيزدهم با عنوان «سكوت عالم جايز نيست.» لزوم علما را با و طاغوت يادآور شده و با استناد به رواياتى كه علما با را يادآور مى‌شود و نيز مبارزه با و نيز حسينى، تأكيد مى‌كند كه عالمان نه تنها نبايد با حاكمان جور همراهى كنند، بلكه حق نداشته و لازم است تا مبارزه هم بكنند. @tafaqqoh