eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
579 عکس
77 ویدیو
493 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊 یادداشت استاد رسول جعفريان دام عزه پيرامون كتاب «نظام حكومت در اسلام» آیةالله سید محمدصادق روحانی دام ظلّه که در مقدمه ویراست جدید کتاب آمده‌است. 📚 بر گرفته از «مجموعه رسائل سياسى ـ اسلامى سال‌هاى ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷» / چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامی اين كتاب در سيزده فصل تنظيم شده كه سرفصل‌هاى آن چنين است: 🔹 فصل اول: لزوم تشكيل حكومت 🔹 فصل دوم: آيا حكومت در اسلام انتصابى است؟ 🔹 فصل سوم: حاكم از نظر اسلام 🔹 فصل چهارم: طرز حكومت اسلامى 🔹 فصل پنجم: برنامه حكومت اسلامى 🔹 فصل ششم: حاكم در حكومت اسلامى امتيازى ندارد. 🔹 فصل هفتم: وجوب اطاعت حاكم 🔹 فصل هشتم: مدت حكومت حاكم 🔹 فصل نهم: تعيين حاكم در صورت تعدد 🔹 فصل دهم: لزوم تصدّى مقدار ممكن از وظايف حاكم 🔹 فصل يازدهم: لزوم محدود نمودن حكومت 🔹 فصل دوازدهم: عالمِ تابع حاكم جور، آفت دين است. 🔹 فصل سيزدهم: سكوت عالِم جايز نيست.   نويسنده در مقدمه كتاب از نقش پيامبر (صلى الله عليه و آله) به عنوان يک حاكم اسلامى ياد كرده و بر اين باور است كه با امامت از مسير خود، علما نيز از قلم زدن در آن باره خوددارى كردند. در اين اواخر، با برآمدن ، نظريه دين از سياست پديد آمد و به اين ترتيب باز هم بحث از حكومت اسلامى به عنوان يكى از اصول اسلامى به فراموشى سپرده شد. ايشان با اظهار تأسف از اين‌كه در از قوانين استفاده كردند، از اين‌كه اخيراً كسانى روى نظريه حكومت اسلامى كار كرده و تلاش كرده‌اند تا در آن باره بحث كنند، اظهار كرده است. بحث ايشان درباره ولايت فقيه نيز طى ايشان مطرح شده و در پايان با طرح پرسش اصلى، طرح تنظيم نهايى كتاب را در سيزده فصل ريخته‌اند.   🔹 فصل اول با عنوان لزوم تشكيل حكومت، بحث از ضرورت حكومت اسلامى است. آياتى كه حكومت را به خدا و رسول و واگذار كرده مهم‌ترين قرآنى است. به علاوه، اسلام داشته و روش حكومت پيامبر نيز شاهد اين مدعاست. به علاوه، قوانين فقهى، مانند احكام ، احكام جزايى و مالى و احقاق حقوق همه نشان‌گر آن است كه اسلام سر و كار با حكومت دارد. 🔹 در فصل دوم به چگونگى انتخاب حاكم پرداخته شده است. دو راه وجود دارد و توسط مردم. از نظر مؤلف، حاكم اسلام و از خداست و افزون بر پيامبر و امامان معصوم كه از طرف خدايند، در عصر غيبت، فقها هم از طرف ائمه هستند. ايشان سپس به راه انتخاب پرداخته و شرحى از دموكراسى غير هدايت شده بيان مى‌كند. در ضمن اشاره به انديشه تازه ظهور ميان برخى از روشن‌فكران اشاره دارد كه عمومى را نمى‌پذيرند و انتخاب را تنها در جوامع پيشرفته راه درست مى دانند. 🔹 پرسش اصلى در فصل سوم آن است كه حاكم اسلامى از نظر اسلام چه كسى است. به علاوه، يک حاكم اسلامى، چه ويژگى‌هايى بايد داشته باشد. ايشان تأكيد دارد كه بحث دين و فقه تبيين احكام فقهى نيست، بلكه تأسيس يك نيز هست. نيز براى تحقق همين امر آمده‌اند. به نوشته اين مؤلف «يكى از وظايف بسيار مهم رسول الله (صلى الله عليه و آله) حكومت اسلامى و برپا كردن نظام اجتماعى عادلانه و اجراى احكام و قوانين الهى است». بنابر اين با وجود پيامبر و امام معصوم، پاسخ پرسش اول روشن است. اما در عصر ، امام چه كسى خواهد بود؟ اين پرسشى است كه در بحث از ولايت فقيه دنبال مى‌شود. مؤلف در اين‌جا، به يک يک از موجود استدلال كرده و به كه در اين‌باره شده يا مى‌تواند بشود، داده است. در واقع اين بحث، بحث كتاب است كه اختصاص به موضوع ولايت فقيه دارد. روايات مربوط به اين‌كه «علما ورثه انبياء هستند.»، «فقها امناى پيامبرانند.»، «علما خليفه انبياء هستند.»، «رجوع در حوادث واقعه به علما و فقها»، و نيز «مقبوله عمر بن حنظله» از جمله رواياتى است كه به آن‌ها استناد شده‌است.  اما در پاسخ اين پرسش كه حاكم اسلامى چه شرايطى بايد داشته باشد، به كلى مربوط به و نيز شايستگى، عدم به ، احكام الهى بودن و جز آن اشاره شده است. 🔽 ادامه 🔽 @tafaqqoh
🔼 🔼 🔹 فصل چهارم در موضوع طرز حكومت اسلامى است. در اين بخش، به چگونگى حكومت اسلامى پرداخته شده و موضوعاتى كه مربوط به نظام اسلامى است مورد بحث قرار گرفته است. در نخستين عنوان فرعى، مورد انكار قرار گرفته و دلايل آن از كتاب و سنت و ارائه شده‌است. بحث از در ادامه آمده و ضمن شرح انواع دموكراسى، اشكالات اين نوع نظام بيان شده است. حاكميت يا حكومت نيز مورد نقادى مؤلف قرار گرفته و در ادامه عيب‌هاى حكومت هم كه حكومت است نيز شرح داده شده است. اما حكومت اسلامى، مهم‌ترين ويژگى‌اش، آن است كه قوانين آن است. مجرى آن نيز پيامبر و امام است و بنابراين از با انواع حكومت‌هاى غيردينى تفاوت دارد. بنابراين تا وقتى هست، كسى حق وضع قانون ندارد. قوانين هم به عهده است و بايد مطابق آن عمل شود. مى‌ماند مسائل مربوط به كه در فقه مورد بحث قرار نگرفته يا . در اين موارد نيز آن‌چه بايد از متون كلى فهميده شود به عهده است، اما حاكم اسلامى كه خود يک است، بايد افراد زبده‌اى براى برگزيند. از نظر مؤلف، به معناى است و يک مى‌بايست در كنار حاكم وجود داشته باشد. وى با استناد به آيات و روايات و پيامبر (صلى الله عليه و آله) لزوم عمل بر اساس مشورت را بيان كرده و حتى اگر موجب نوعى هم باشد، مصلحت را در آن مى‌بيند كه حاكم به رأى مشاورين بگذارد، كما اين‌كه پيامبر در چنين كرد. عنوان ديگرى كه در اين فصل مورد بحث قرار گرفته اين است كه حكومت اسلامى بر دو اصل و استوار است. وى در اين‌جا مطالبى را از كتاب مرحوم نائينى نقل مى‌كند و اين نقل‌ها تا آخر كتاب در بخش‌هاى مختلف ادامه مى‌يابد. در واقع، مؤلف در نگارش كتاب، از آراى مرحوم نائينى است. نمونه‌هايى كه در اين بخش از سيره پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امام على (عليه السلام) نقل شده، تقريباً همگى برگرفته از كتاب ياد شده مى‌باشد. توجه داريم كه مرحوم نائينى بر حسب اراده‌اى كه در از داشت، رويكرد جدى‌اش دفاع از و بود و نمونه‌هايى كه از تاريخ انتخاب مى‌كرد، در همين دايره بود. 🔹 عنوان فصل پنجم حكومت اسلامى است. مقصود آن است كه پس از تبيين آن‌كه «حاكم اسلامى چه كسى است؟»، كه كسى جز متدين و عالم نيست، نظام اسلامى با چه ترتيبى بايد شكل بگيرد. در واقع، سيستم اجرايى آن چگونه خواهد بود. يكى از مناصبى است كه در وجود خواهد داشت. مؤلف براى مثال از چند وزارت خانه مانند ، و ياد كرده‌است. در اين‌جا به مناسبت وزارت اقتصاد، را با رعايت جنبه مورد بحث قرار داده‌است. در نيازمندى‌هاى عمومى، ، حقوق واجبه شامل و ، ، عمومى، و اقتصاد اسلامى از اساسى‌ترين اصول اقتصاد حاكم بر حكومت اسلامى است. وى سپس با اشاره به و جنگ و اين‌كه حكومت اسلامى بايد در باشد از وزارت ياد كرده و اين‌كه اين وزارت خانه با همه اهميتى كه براى دفاع از و با دارد، در دنياى اسلام مورد قرار گرفته است. وى بحثى هم درباره خطر و نيز شرايطى كه دولت اسلامى بايد داشته باشند ارائه كرده است. 🔹 فصل ششم كتاب با عنوان «حاكم در حكومت اسلامى امتيازى ندارد.» مختص به بحث درباره اين نكته است كه در نظام حكومتى اسلام، حاكم در ساير مردم بوده و لازم است تا زندگى داشته، با سطح زندگى مردم روزگار را بگذراند. به علاوه، در حكومت اسلامى، مردم دارند و حاكم در مقابل ملت است. 🔹 فصل هفتم درباره وجوب اطاعت از حاكم است كه در آيات قرآن هم با تعبير «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» روى آن تأكيد شده است. درست است كه مقصود از اولى الامر، ائمه طاهرين است، اما اصلى كه حكومت و تسلط است، در بقيه موارد هم اطاعت را مى‌كند. ايشان در اين باره به رواياتى كه روى «سمع و طاعت» تكيه دارد، استناد كرده است. طبيعى است كه اطاعت در اين‌جا مطلق نيست و مشروط به آن است كه حاكم بوده مطابق احكام اسلامى عمل كند. 🔽 ادامه 🔽 @tafaqqoh