eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 بـِـسْم‌ِࢪبـّـ‌الــ؏ِــشْق🕊 ࢪمـٰـان فوری جواب دادم. با بغض ، با اشک . _ باشه...من این زجر رو به جان میخرم...چون بهت حق میدم. نفس بلندی کشید اما ناگهان خلاف عمق آن نفس که باید قطعا آرامش میکرد ، فریاد زد : _چه راحت به جان میخری ؟ چند قدمی جلو آمد و باز فریاد زد : _ببینم تا کجا میتونی تحمل کنی؟!...از تحقیر خوشت میاد ؟!...از کنایه چی ؟! زخم زبون تا حالا شنیدی ؟! رسید مقابلم، از ترس نگاه عصبیش ، سرم را پایین گرفتم که فریادی کشید که تمام تنم از امواج فریادش لرزید : _بگو لعنتی ... نگام به گل های فرش بود و صدایم از ترس میلرزید که جواب دادم : _ بهروز خواهش میکنم...تو که میدونی من ...از عصبانیتت میترسم. فریادش محکمتر شد میترسی؟! شانه هایم را گرفت و مرا چنان تکان داد که نگاهم در ضربه های تکان شانه ام به صورتش خورد و ترسم بیشتر شد : _ میترسیدی که منو فروختی ؟!...میترسیدی که بهم خیانت کردی ؟! فوری گفتم : _ نه ...من بهت خیانت نکردم...من فقط ازت جدا شدم. چنان محکم زد توی گوشم ، که لحظه ای صدایش بم شد : _ خیانت چیه ؟!... تو بخاطر اون آشغالِ عوضی تموم عشق و احساس پاکمو لگد مال کردی، تو منو فروختی ...میخواستی به چی برسی هان ؟!...به آغوش اون کثافت ؟!...چطور بود ؟!...آغوشش ارزش داشت ؟! گریه ام گرفته بود حتی یاد آوری روزهای گذشته هم حالم را بد میکرد.با گریه التماس کردم : _ بهروز اشتباه کردم... حالا که برگشتم... ❌ڪپۍ‌از‌ࢪمــان‌ممنۅع(حࢪام)❌ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خـط‌خــطے
در شهر شلوغ ما تماشا دارد تنهایی دسته جمعی آدم‌ها ...
سحر بیست و ششم🌙 قسمت بیست و ششم : مهربان‌ترین..... الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ وَالوالِدُ الشَّفيقُ وَالأَخُ الشَّقيقُ وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ  رود است باران است🌧 چشمه حیات است که می‌جوشد از دل زمین خشکیده همدم است مرهم درد است💔 سنگ صبور است در دل شب‌هایی که قلبم از اندوه لبریز شده پدر است صاحب است و سرور💚 راهنماییست که دست پدرانه‌اش شانه‌ایست برای موهای آشفته‌ام همراه است رفیق است در مسیر🤚 و هدایتگریست به سوی مقصد عاشقی که برادرانه تو را یاری خواهد نمود بدون هیچ کاستی و نقصی مظهر رحمت خداست❤️ باغبان است برای باغچه پژمرده دنیا است😍 که طفل وجود مرا در آغوش می‌کشد در حالی که ترسید و خسته و نالان است🍂 و محتاج لقمه‌های محبت مادرانه اوست بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَری مایه برکت است سبب نزول روزی اهل زمین است و دلیل بارش باران رحمت و است✨ که هر صبح پلک‌های خویش را باز می‌کند و از خورشید نگاهش☀️ شرق و غرب عالم روشن می‌شود و من همان ماموم خطاکار حواس‌پرتی هستم که همیشه از کاروان عاشق‌ها جا مانده‌ام😔 یا در دل تاریکی بیابان گم شده‌ام💔 و هر بار او پیدایم می‌کرد و باز می‌گرداند و من همیشه بودم برای او 💔 در حالی که او می‌خواست ای مهربان‌ترین باز هم مثل همیشه محتاج توام🤲 درست مثل ماهی در اقیانوسی که احساس تشنگی می‌کند و هر چه می‌گذرد من تشنه‌تر می‌شوم به وجودت ای آبی‌ترین 🌊 برگرفته از ۱.حدیث امام رضا ع الکافی/ج۱/ص۲۰۰/ح۱ ۲.حدیث صاحب الزمان عج بحارالانوار/ج۲۳/ص۳۸
وقتے مے‌اومد خونہ دیگہ نمیذاشت من کاࢪ کنم. زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد. مے‌گفتم: یکے از بچہ ها رو بده به من ؛با مهربونے مے‌گفت: نہ، شما از صبح تا حالا بہ اندازه کافے زحمت کشیدے. مہمون هم که میومد پذیرایی با خودش بود. دوستاش بہ شوخے مے‌گفتند: مہندس کہ نباید توے خونہ کاࢪ کنہ! مے‌گفت: من که از حضرت علی(؏) بالاتࢪ نیستم. مگہ به همسرشون حضࢪت زهرا (س) کمک نمی‌کࢪد:)! 💌
════════════ ★→@tafrihgaah★ ════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️ 🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧 🌧❄️ 🌧 《به نام خالق عاشقی》 ❄️کوله بار عشق❄️ : 🍁زهرا🍁 _جان دلم؟ الیاس:جانت بی بلا!میگم که بستنی بخوریم و بعدش بریم رستوران یا بریم رستوران و بعدش بریم بستنی بخریم؟ و اینکه مامان هم زنگ زد گفت کوفته درست کردم اگه میخواین واسه ی ناهار بیاین اونور. _با ذوق گفتم:آخخخخ جون کوفته! الیاس با دیدن ذوقم خندید و گفت: الیاس:پس بریم خونه ی مامان؟ _به نظرم بریم واسه ی بچه های کار بستنی بخریم و خودمونم بریم خونه ی مامان جون غذامونو بخوریم.. الیاس:فکر خیلی خوبیه!پس بزن بریم.. _همراه الیاس بچه های کار و که تو یه چهار راه بودن و شمردیم و برای تک تکشون بستنی خریدم و بهشون دادیم کلی ذوق کردن!! از همشونم هرچی‌گل و دستمال کاغذی بود خریدیم و کلی حال دلمون خوب شد! باخنده سوار ماشینی که الیاس تازه خریده بود شدیم و راهیِ خونه ی مامان جون شدیم.. پس فردا هم عروسیِ امیر و اوا و عمو و هلما بود.
🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️ 🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧 🌧❄️ 🌧 《به نام خالق عاشقی》 ❄️کوله بار عشق❄️ : 🍁زهرا🍁 _الیاس.. الیاس:جانم؟ _نمیخوام یاد گذشته بندازمت ولی..عقد امیر و یادته؟ الیاس:آره..یادمه!چرا؟ _تو دستت تو دست نازنین بود و میخندیدی! شاید دوسش داشتی و وقتی دیدی من کلا از تهران رفتم عذاب وجدان گرفتی.. اگه بخاطر عذاب وجدانته که من اصلا راضی نیستم.. بعد از اتمام حرفام الیاس ماشین و نگه داشت.. سرمو انداختم پایین که گفت: الیاس:زهرا!ببینمت؟سرتو بگیر بالا! _سرمو اوردم بالا و زل زدم تو چشماش.. الیاس:هنوز فکر میکنی من عاشق نازنینم؟؟اون روز ماهان یه کاری کرد من خندیدم!وگرنه که بدترین روز دقیقا عقد امیر و آوا بود! زهرا من فدات بشم الهی!اولین کسی که دیدمش و دلم لرزید...تو بودی و بس! هیچکس...ببین هیچکس نمیتونه جای تورو توی قلبم بگیره!تو یکی یدونه ی قلبمی! فقط مرگِ که میتونه مارو از هم جدا کنه. _با حرفالی الیاس قند تو دلم آب شد!روبه صورت نگرانش لبخندی زدم که گفت: الیاس:همیشه بخند عشقم...بخند که خنده هات دنیامه! _اینو گفت و دستشو توی دستم گذاشت...بعدشم منو بغل کرد و گفت: الیاس:خیالت راحت شد نفس الیاس؟ _با خنده گفتم:بله اقایی.. بعد دوباره راه افتادیم و بعد از ربع ساعت رسیدیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚لیست پی‌دی‌اف های گذاشته شده📚 مرگ ماهی https://eitaa.com/tafrihgaah/36082 هانا پسر تقلبی https://eitaa.com/tafrihgaah/36083 دختر همه فن حریف https://eitaa.com/tafrihgaah/36084 عشق و سنگ https://eitaa.com/tafrihgaah/36085 عشق و سنگ (جلد دوم) https://eitaa.com/tafrihgaah/36449 اسپاکو https://eitaa.com/tafrihgaah/36448 بانوی کوچک https://eitaa.com/tafrihgaah/36450 حس پنهان چکاوک https://eitaa.com/tafrihgaah/36507 ازدواج جنگی https://eitaa.com/tafrihgaah/36508 دختر رویاهای من https://eitaa.com/tafrihgaah/36509 ثروتمندترین مرد بابل https://eitaa.com/tafrihgaah/36659 تخت خوابت را مرتب کن https://eitaa.com/tafrihgaah/36660 چه کسی پنیر من را جابه‌جا کرد https://eitaa.com/tafrihgaah/36661 اربابم باش(جلد یک) https://eitaa.com/tafrihgaah/36855 اربابم باش (جلد دوم) https://eitaa.com/tafrihgaah/36856 نامزد من https://eitaa.com/tafrihgaah/36859 اجبار بی رحمانه https://eitaa.com/tafrihgaah/36860 اشک لیلی https://eitaa.com/tafrihgaah/36861 باتو هرگز (جلد اول) https://eitaa.com/tafrihgaah/36862 روزهای تا ابد بی تو (جلد دوم باتو هرگز) https://eitaa.com/tafrihgaah/36863 یار و یاور https://eitaa.com/tafrihgaah/37448 دلخوشی ها کم نیست https://eitaa.com/tafrihgaah/37449 آوای انتظار https://eitaa.com/tafrihgaah/37450 توافق شیرین https://eitaa.com/tafrihgaah/37451 روح https://eitaa.com/tafrihgaah/37452 عشق پنهان در نفرت https://eitaa.com/tafrihgaah/37453 حس عاشقی https://eitaa.com/tafrihgaah/37454 رویای بودنت https://eitaa.com/tafrihgaah/37455 عدالت قلب من https://eitaa.com/tafrihgaah/37456 انتقام https://eitaa.com/tafrihgaah/37457 احساسم به تو اشتباه بود https://eitaa.com/tafrihgaah/37458 ماله خود من باش https://eitaa.com/tafrihgaah/37459 هکر کوچولو https://eitaa.com/tafrihgaah/38763 مولودی عشق https://eitaa.com/tafrihgaah/38764 وجود من https://eitaa.com/tafrihgaah/38765 دو سه تا شیطون https://eitaa.com/tafrihgaah/38766 قصه گویی های من https://eitaa.com/tafrihgaah/38767 حصار تنهایی قلبم https://eitaa.com/tafrihgaah/38768 تلاطم https://eitaa.com/tafrihgaah/38769 موسیقی شب https://eitaa.com/tafrihgaah/38770 مثلث عشقی https://eitaa.com/tafrihgaah/38771 زن خطرناک https://eitaa.com/tafrihgaah/38772 دو دنیای متفاوت https://eitaa.com/tafrihgaah/38773 خانوم ریزه میزه https://eitaa.com/tafrihgaah/38774 کلبه عشق https://eitaa.com/tafrihgaah/38775 برای او https://eitaa.com/tafrihgaah/38776 چشمانت جایی متروک بود https://eitaa.com/tafrihgaah/38777 همزاد من https://eitaa.com/tafrihgaah/38778 روز نود و سوم https://eitaa.com/tafrihgaah/38779 سنگ فرش هر خیابان از طلاست https://eitaa.com/tafrihgaah/39252 گشت ارشاد https://eitaa.com/tafrihgaah/39549 الهه بانو https://eitaa.com/tafrihgaah/39550 دل آغشته به بوی تو https://eitaa.com/tafrihgaah/39551 بازگشت گیسو https://eitaa.com/tafrihgaah/39552 آراس https://eitaa.com/tafrihgaah/39553 یخ شکن ها https://eitaa.com/tafrihgaah/40237 فریاد بزن بانو https://eitaa.com/tafrihgaah/41088 دنیای عسلی رنگ من https://eitaa.com/tafrihgaah/41087 بنویس آغوشت بخوان بهشت https://eitaa.com/tafrihgaah/41089 قمار باز عشق https://eitaa.com/tafrihgaah/41090 الهه مرگ https://eitaa.com/tafrihgaah/41092 آقای حساس خانم خشن https://eitaa.com/tafrihgaah/41091 دخترای آتیش پاره https://eitaa.com/tafrihgaah/41093 غرور عشق‌ غیرت https://eitaa.com/tafrihgaah/41094 وسوسه https://eitaa.com/tafrihgaah/41095 دختر با دردسر https://eitaa.com/tafrihgaah/41096 بادیگارد https://eitaa.com/tafrihgaah/41297 تا تلاقی خطوط موازی https://eitaa.com/tafrihgaah/41298 آقای مغرور خانم لجباز https://eitaa.com/tafrihgaah/41299 من پلیسم https://eitaa.com/tafrihgaah/41300 دریا https://eitaa.com/tafrihgaah/41336 ویلای وحشت https://eitaa.com/tafrihgaah/41337 سفر به دیار عشق https://eitaa.com/tafrihgaah/41338 گریه می کنم برات https://eitaa.com/tafrihgaah/41339 دلواپس توام https://eitaa.com/tafrihgaah/41382 دریای عشق https://eitaa.com/tafrihgaah/41383 خانم بادیگارد https://eitaa.com/tafrihgaah/41384 نفوذی عاشق https://eitaa.com/tafrihgaah/41385 عشق فلفلی https://eitaa.com/tafrihgaah/41433 بوی مه https://eitaa.com/tafrihgaah/41540 فرشته نجاتم https://eitaa.com/tafrihgaah/41541