⭕️تمدنهای برجسته و دو عنصر کلیدی اثرگذاری و فراگیری
🔻درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(6)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸هر تمدنی لزوماً برجسته، اثرگذار و فراگیر نیست؛ بهبیان دیگر، ممکن است بتوان در طول تاریخ خیلی از جوامع را صاحب تمدن برشمرد اما این تمدنها از برجستگی و آثار فراگیر بهرهمند نباشند. در حقیقت، خیلی از تمدن شناسان، #قانون، #نظم و #حکومت را سه مؤلفه اصلی تمدن معرفی می کنند اما واضح است که برجسته و اثرگذار شدن و به تبع آن، ماندگاری یک #تمدن، به عنصر یا مؤلفه ای فراتر از این سه مؤلفه نیاز دارد که ما تلاش می کنیم درباره آن بحث و بررسی کنیم.
🔸بعضیها این عنصر را درجات عالی #شهرنشینی و #سازماندهی_اجتماعی معرفی میکنند؛ به بیان دیگر، معتقدند تمدنی برجسته، اثرگذار و فراگیر است که نظم اجتماعی پیچیدهتر، دقیقتر و کارآمدتری داشتهباشد و این #نظم_اجتماعی، در درجات عالی شهرنشینی خود را نشان دهد. به نظر میرسد تأكيد بر روی #نظم_پیچیده، تأکید بجایی است؛ در واقع، یکی از نشانههای تمدن، توانایی جامعه برای ایجاد «نظمِ کارآمد» در پیچیدهترین عرصهها است. اما محصور کردن این نظم در امور مادی و یا جلوهگر کردن آن صرفاً در شهرنشینی (در هر سطحی)، نمیتواند سعادت بخش تلقی شود.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 24 و 25.
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #تلگرام و #سروش:
1- تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
⭕️همانا به سوى تو گريختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم...
🔻فرازهایی از مناجات شعبانیه (بخش اول)
#ترنم_عاشقی!
#مناجات_شعبانیه
🔸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي...
🔸خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعايم باش آنگاه كه میخوانمت، و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت میكنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات مینمايم، همانا بهسوى تو گريختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم، پاداشى را كه نزد توست اميدوارم، آنچه را كه در درون دارم میدانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را میشناسى، كار بازگشت به آخرت و خانه ابدیام بر تو پوشيده نيست، و آنچه كه میخواهم به زبان آرم، و خواهش خويش را بازگو كنم و هم آنچه را كه براى عاقبتم اميد دارم، بر تو پنهان نيست، همانا آنچه تقدير نمودهاى بر من اى آقاى من در آنچه كه تا پايان عمر بر من فرود میآيد از نهان و آشكارم جارى شده است، و تنها به دست توست نه به دست غير تو فزونى و كاستیام و سود و زيانم، خدايا! اگر محرومم كنى پس كيست آن كه به من روزى دهد؟ و اگر خوارم سازى پس كيست آن كه به من يارى رساند.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #تلگرام و #سروش:
1- تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
✅بررسی آراء برخی اندیشمندان اسلامی و غربی در خصوص اصالت فرد و جامعه
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(103)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸#دکتر_پارسانیا، به تبع #شهید_مطهری، وجود جامعه را ترکیبی میداند و با کمک #مبانی_صدرایی، این وجود مستقل را توضیح میدهد. آقای پارسانیا، با مسلم گرفتن تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عقل، عاقل و معقول، بحث وجود #جامعه را توضیح میدهد. وی بر این باورست که سیر رشد انسان از ماده تا تجرد، به سیر به وجود اجتماعی و تمدنی منتهی میشود و در نتیجه ، فرد وجودی اجتماعی پیدا کرده که مطابق مبنای اتحاد عاقل و معقول، با صورت عقلانی جامعه متحد میگردد. او معتقد است که این افراد با فرهنگ اجتماعی متحد گردیدهاند و یک وجود اجتماعی جدیدی رخ میدهد.
🔸#اصالت_فرد
فارابی که به معلم ثانی مشهور است، معتقد به اصالت فرد است. میگوید جامعه مجموعهای از افراد است که صرفاً با هم همکاری میکنند. انسان حیوان أنسی و مدنی است اما وجود دیگری به نام وجود اجتماعی ندارد. در میان غربیها هم #روسو، #هابز و #ماکس_وبر معتقد به اصالت فرد میباشند.
🔸#اخوان_الصفا هم بر این باورند که جامعه وجودی غیر از افراد ندارند. آنها معتقدند «افراد برای رسیدن به اهدافشان گرد هم میآیند گویا این افراد، یک پیکره واحدند.» اما در واقع، حقیقتی غیر از افراد وجود ندارد.
🔸دانشمند اسلامی دیگری که بر اصالت فرد تأکید دارد، ابوحامد #محمد_غزالی هم معتقد است افراد اصیلند، جامعه وجود ندارد. همچنین شهید آیتالله سید #محمدباقر_صدر هم براین باور است که فرد اصیل است و مقولهای به نام جامعه نداریم. شهید صدر می گوید:«برای ماشایسته نیست مانند برخی از دانشمندان و فلاسفه اروپایی جامعه را دارای وجود مستقل بدانیم. جامعه ورای حسن و تقی و رضا هیچ اصالتی ندارد.»
🔸[شهید صدر] بحث مفصلی طرح میکند که برخلاف نظر #علامه_طباطبایی و #شهید_مطهری، اصالت فرد را اثبات نموده و بر وجود اعتباری جامعه تأکید دارد. ایشان وحدتی را که به اعتقادات، عواطف، افعال و انفعالات مشترک افراد هر جامعه نسبت داده میشود را وحدت مفهومی و ماهوی میداند، نه وحدت شخصی؛ حال آنکه آن چه با وجود حقیقی مساوی است و دال بر آن تواند بود، وحدت شخصی است، نه وحدت مفهومی.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 111 و 112.
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #تلگرام و #سروش:
1- تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
✅اصلاح نظام اداری غربی، تمدنسازی نوین اسلامی را تسریع خواهد کرد
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(60)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸زمانه و فرهنگی که امثال بنده در آن زندگی میکردیم سراسر تأیید #تمدن_غرب بوده و تمدنی ماوراء آن تمدن هم تصور نمیشده است. بالاخره با مطالعهی کتابهایی که فرهنگ غرب را نقد میکرد و از آن مهمتر با روحانیت حضرت #امام_خمینی «رحمةاللهعلیه» آرام آرام به تمدن غربی و کارآیی آن شک کردیم و جوان امروزی در این شرایط جدید میخواهد از غرب بگذرد، حساب کنید نسل بعدی چقدر از نظر فرهنگ عبور از غرب از ما جلوتر است، نگویید که جمعیت دارد به سوی رذائل غربی سوق پیدا میکند، عنایت داشته باشید اولا: فواره چون بلند شود سرنگون شود. ثالیاً: با ظهور فروریختن #فرهنگ_مدرنیته، به سرعت همهی جهتها تغییر میکند و اگر زمینهی رجوع به #تمدن_اسلامی را فراهم کرده باشیم نظرها به سوی آن تمدن کشیده میشود.
🔸بنابراین اگر شما در حال حاضر #نظام_اداری موجود را اصلاح کنید باید ذهن و اندیشهی خود را به دور دستها سیر دهید و با افقی که در مقابل خود قرار میدهید کار را شروع کنید زیرا تمام مشکلات با #فرهنگ_غربی پدید آمده و با عطف توجه به تمدنی غیر از تمدن غربی طلوع اصلاح امور شروع میشود، ولی با این حال این سؤال پیش میآید که در حال حاضر باید با این ادارات چه کار کنیم؟ نمی شود که فعلاً آنها را تعطیل کرد و کشور را به هم ریخت. با توجه به این که #شیعه مکتبی است معقول و آیندهساز، در عین آن که مواظب است افق اصلی فراموش نشود، ابتدا #آفات نظام موجود اداری را به حداقل میرساند، مثلاً نسبت به #تکریم ارباب رجوع حساس میشویم و یا سعی میکنیم کارها #ساده شود تا اداریها نتوانند به ارباب رجوع به جهت پیچیدگی کارها فشار بیاورند، سعی میکنیم تا آنجا که ممکن است سرنوشت مردم را به ادارات گره نزنیم. این ها کارهای عادی است که باید کرد تا از جهت دیگر و با نگاه دیگر #روح_جامعه ابتدا از این تمدن آزاد شود و نسبت به #تمدن_مدرنیته به یک خودآگاهی برسد، آن وقت آنچه باید انجام شود خودش را مینمایاند. ولی در حال حاضر سایهی سیاه نظام ادارای غربی طوری بر ذهنهای همه سایه انداخته که ماوراء آن را نمیتوانند ببینند تا بخواهند به مرور چیزی غیر آن را به جای آن بگذارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 68 و 69؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
کانالِ بهسوی تمدن نوین اسلامی↙️
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #تلگرام و #سروش:
1- تلگرام↙️
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
✅وجود مستقل از آن تمدن است، نه جامعه!
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(104)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸#نحوه_وجود_تمدن
به نظر میرسد که جامعه، تا وقتی که تبدیل به یک #تمدن منسجم نشده باشد، هیچ وجودی غیر از وجود افراد ندارد. جامعهای که بخشی از مراحل #تمدنزایی را طی کرده باشد، به تدریج وجودی مستقل به دست میآورد. در حقیقت، وجود مستقل از آن تمدن است، نه جامعه! البته این تعابیر که: «در مرتبه بالاتری از وجود انسانها، وجودی اجتماعی تشکیل شده که ترکیب روحها در آن محقق شده» و در نگرش تشکیک وجودی: «انسانها در وجودی فراتر از افراد به وجودهای اجتماعی پیوند میخورنده» به تعبیر آیتالله #مصباح_یزدی، به عبارتهای شعری بیشتر شبیه است تا علوم عقلی.
🔸بهنظر میرسد که آنچه وجود دارد، تمدن است و #جامعه، به خودی خود وجودی مستقل ندارد. جامعه متشکل از افرادی است که با انگیزه خاص و هدفی مشخص گرد هم آمدهاند و به #همیاری و #تعاون در زندگی مشغول میباشند. هرچند وجود یک تمدن، لزوماً در درون جامعه و روابط اجتماعی رخ میدهد، اما هر جامعهای منجر به تمدنزایی نخواهد شد.
🔸بنابراین، اتفاق جدیدی در عرصه اجتماعی رخ میدهد و سیاستگذاری مشخصی از سوی #دولت_سیاسی انجام میشود تا جامعه به مرحله #تمدنزایی برسد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 112 و 113.
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسان #سروش:
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_اول)
🔸ایران شاهنشاهی و انقلابی ناشناخته!
در اواخر دهه 1970 میلادی، در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان، افسار گسیخته به سمت سکولاریسم و ارزشهای اومانیستی پیش میرفتند، در ایران، یکی از کشورهای اسلامی که دولتمردان آن به غرب گرایش داشتند و منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه را تامین میکردند، انقلاب عظیمی با نگرش مذهبی و فریاد اسلامخواهی اتفاق افتاد که حیرت جهانیان را بر انگیخت و پرسشهای اساسی ایجاد کرد؛ مردم ایران چه میخواهند؟ و چرا بدنبال سرنگونی رژیمی هستند که ادعای سروری در خاورمیانه را دارد؟ آیا انقلاب ایران، نویدبخش ظهور گفتمان سیاسی ـ عرفانی جدیدی است که از دل مفاهیم و آموزههای مذهبی که در طی قرون متمادی میرفت که به فراموشی سپرده شود، سربرآورده است؟ آیا مفهوم قدرت در ایران تغییر پیدا کرده؟ چرا قدرتمند شدن رهبران انقلاب کنونی شباهتی به کسب قدرت در سایر نقاط دنیا ندارد؟ اینها سوالاتی بود که بسیاری از متفکران و سیاستمداران غربی را به پرسش پیرامون این انقلاب وامیداشت.
🔸از اینرو #میشل_فوکو فیلسوف فرانسوی به عنوان یک اندیشمند غربی بر آن شد تا ضمن شناخت بیشتر حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران، پاسخی برای پرسشهای فوق بیابد. به همین منظور در جریان قیام مردمی بر علیه رژیم پهلوی در سال 1357 طی دو سفر به ایران در شهریور و آبان همان سال بصورت میدانی به بررسی و مطالعه این انقلاب پرداخت و نتیجۀ یافتههای خود را طی مقالاتی در یکی از روزنامههای معروف ایتالیایی منتشر کرد.
🔸این کانال در نظر دارد بهمناسبت چهلسالگی انقلاب اسلامی طی یادداشتهای آتی به بازخوانی نظرات میشل فوکو در خصوص این انقلاب بپردازد. لذا دعوت میکنیم در یادداشتهای بعدی پیگیر این مطلب باشید.
#ادامه_دارد...
🔻برچسبها:
#تاریخ_معاصر #تاریخ_سیاسی #انقلاب_اسلامی #میشل_فوکو #نظریههای_انقلاب
@tamadone_novine_islami
💢بینش تمدنی؛ بایستگیها و چالشهای آن در ایران کنونی (بخش اول)
🔻مطالب ارائه شده توسط حجتالاسلام دکتر #محسن_الویری در دیدار پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1397/11/12
🔸چیستی بینش تمدنی
با این پیشفرض که تمدن و یا لااقل لایههایی از آن مقولهای مدیریتپذیر است، مجموعه مباحث و فعالیتهای معطوف به تمدن را میتوان به سه دسته کنشی، دانشی و بینشی تقسیم کرد. کنشها، رفتارهای تمدنساز هستند و از بالاترین سطوح فعالیتهای جهانی تا خردترین فعالیتهای میدانی در یک محله و حتی خانواده را در برمیگیرد. فعالیتهای دانشی هم که دربردارنده مجموعه مطالعات و پژوهشهایی است که برای واکاوی و تبیین ابعاد مختلف نظری و تاریخی و عینی تمدن صورت میبندد؛ اما بینش تمدنی که شاید بتوان آن را برآمده از آبشخورهای معرفتی و دانشی و انگیزشی شمرد، حد میان دانش و کنش است، همان چیزی که گاه از آن با تعابیری دیگر مانند تمدناندیشی، رویکرد تمدنی، روحیه تمدنی، فهم تمدنی، درک تمدنی و دغدغه تمدنی هم یاد میشود.
🔸بینش تمدنی یعنی نگریستن به مسائل مختلف در افق گستردهترین واحد اجتماعی و نگاه کردن به تمام مسائل فرد و جامعه با نگاهی فرازمانی و فرامکانی در بالاترین حد ممکن زیست اجتماعی بشر در دایرهای فراختر از نگاه جهانی؛ (زیرا نگاه جهانی محدود به اکنون جهان است و نگاه تمدنی گذشته و حال و آینده را در برمیگیرد.)* لازمه چنین نگاهی توجه بایسته و عمیق به مبانی و چارچوبها و همه نقطههای اتصال یک پدیده حتی فردی با نظامهای مختلف و سنجش همه پیامدهای آن در یک افق زمانی بلندمدت و یک افق مکانی بسیار گسترده است.
🔸خودآگاهی تمدنی
شاید خودآگاهی تمدنی نقطه اوج و وجه کمالیافته بینش تمدنی باشد. خودآگاهی تمدنی به معنی متوجه موقعیت تمدنی و اهمیت کار خود بودن و به پیامدهای آن اندیشیدن و متوجه برداشتهایی که دیگران از رفتارهای تمدنی ما میکنند و تصریح به آگاهیهای تمدنی است. در حالت خودآگاهی تمدنی است که میتوان به پرسشهای مهمی از این دست پاسخ داد: سهم من یا ما در ایجاد تمدن نوین اسلامی چیست؟ مشکلات و توانائیهای من یا ما در این زمینه کدام است؟ عوامل تشویقکننده یا بازدارنده من یا ما برای مشارکت بیشتر و بهتر در فرایند تمدن نوین اسلامی کدام است؟ تلقی من یا ما از «نه تمدن نوین اسلامی» چیست؟
🔸نگاهی دیگر به مفهوم بینش تمدنی
اگر پیشفرض دیگری را در اینجا برجسته کنیم که پیشینه تمدنزایی یک نظام اندیشهای به سترونی آن نمیانجامد و اکنون ما شاهد پیدایش تمدن نوین اسلامی براساس اندیشه اسلامی هستیم، میتوان گفت بینش تمدنی معطوف به تمدن نوین اسلامی یک احساس معطوف به عمل، یک احساس وظیفهآور است، به همان مفهومی که در این جمله نغز حضرتعالی بازتاب یافته است: «باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامی نوین بر دوش آنهاست» (1391/7/23)
#ادامه_دارد...
🔻#پینوشت:
*جملات داخل (پرانتز) بعلت ضیق وقت در جلسه مطرح نشده است.
ا---------------------------ا
🌐https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢بینش تمدنی؛ بایستگیها و چالشهای آن در ایران کنونی (بخش دوم)
🔻#ادامۀ مطالب ارائه شده توسط حجتالاسلام دکتر محسن الویری در دیدار پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1397/11/12
🔸ویژگیهای بینش تمدنی
بینش تمدنی به معنایی که گذشت، گام نخست حرکت یک کشور در مسیر دستیابی به تمدن و زمینهساز هر فعالیت دیگر است و میتوان مهمترین ویژگیهای آن را معطوف به تمدن نوین اسلامی اینگونه برشمرد:
• بینش تمدنی منحصر به گروهی خاص نیست، چتر گستردهای است که از بالاترین سطوح تا پایینترین سطح جامعه را دربرمیگیرد، اگر مدیریت تمدن تنها در توان گروههای مشخصی در جامعه مانند سیاستمداران بوده و اگر تمدنپژوهی در قلمرو توان دانشمندان است، برخورداری از بینش تمدنی را از همه آحاد جامعه باید انتظار داشت. تجربه صدر اسلام برای چگونگی مشارکت دادن آحاد مردم در مسیر پیشرفت و ایفای نقش تمدنی از سوی یکایک شهروندان در قالب احکام و اخلاق دینی تجربهای بسیار ارزشمند و شایسته بازخوانی در این زمینه است.
• بینش تمدنی به ما میآموزد که هر چند حکومت و صحنه سیاست نقش مؤثر و غیرقابل انکاری در فرایند شکلگیری و تداوم یک تمدن دارد ولی به دلیل نقش مهم و مستقل از حکومت مردم، یکسانپنداری سیاست با تمدن و حکومت با تمدن هم کار درستی نیست و این دو با هم مساوی نیستند.
• بینش تمدنی برانگیزاننده ما برای شناخت میراث ناشناخته جهان اسلام و دستاوردهای علمی دانشمندان عرب معاصر در نگاهی همافزا با آنها و بهرهگیری از دانش انباشت شده آنهاست.
• بینش تمدنی یعنی همان تعبیر منیع حضرتعالی برای آمادگی شاگردی کردن در برابر غرب و هر که حرفی برای آموختن دارد ولی در شاگردی نماندن است. همان طور که همانند نماندن در غرب، نماندن در گذشته و نماندن در حال را به ما میآموزد.
• بینش تمدنی به یادآورنده ضرورت و ضوابط پایبندی به قواعد حرکت جمعی بر مدار آموزههای دینی است.
• بینش تمدنی آموزگار از دست ندادن فرصتها و بهرهگیری مناسب از ظرفیتها و هر لحظه را همچون شب قدر، قدر دانستن است.
• بینش تمدنی درسآموز نیامیختن مشکل خرد با دستاوردهای کلان است، مشکلات خرد و جزیی هرچند شاید داخل یک کشتی در حال حرکت را به آشوب بکشاند، اما در مسیر حرکت کلی آن خلل جدی وارد نمیکند. تمدن پیشین اسلامی با وجود همه ستمها، نابسامانیها، جنگها و نارساییهای دو قرن نخست اسلامی تحقق یافت.
• بینش تمدنی یعنی این که از یاد نبریم که شعار ما تمدن نوین اسلامی است نه تمدن نوین ایرانی و تمدن اسلامی بدون مشارکت گسترده و همدلانه همه مسلمانان با ملیتهای متعدد و مذاهب مختلف و گرایشهای فکری و فقهی گوناگون مطلقا امکان تحقق ندارد.
#ادامه_دارد...
🔻#پینوشت:
*جملات داخل (پرانتز) بعلت ضیق وقت در جلسه مطرح نشده است.
ا---------------------------ا
🌐https://telegram.me/tamadone_novine_islami
هدایت شده از
🔰صاحبنظران در باره بیانیه گام دوم انقلاب سخن میگویند (#بخش_اول)
https://telegram.me/gam_dowom_engelab
🔻تشریح، توضیح، تفسیر و تحلیل بیانیه گام دوم انقلاب توسط صاحبنظرانِ فرهنگی و سیاسی
✅1- امید به غرب باید از بین برود
✍استاد اصغر طاهرزاده
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=41671
✅2- فراخوانیِ جهاد و شانههای زیر بار مسئولیت
✍دکتر حامد حاجی حیدری
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41694
✅3- ماجرای پیر و جوان
✍حجتالاسلام علی مهدیان
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41696
✅4- هفت لایه «عقلانیت» در گام دوم
✍دکتر مصطفی غفاری
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41691
✅5- نگاه واقعبینانه؛ مغز بیانیه گام دوم
✍دکتر محمد عبداللهی
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41707
🔹#ادامه_دارد...
ا----------------------------------ا
🔹#کانال_گام_دوم_انقلاب
🌐https://eitaa.com/gam_dowom_engelab
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(104)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸نحوه وجود تمدن
به نظر میرسد که جامعه، تا وقتی که تبدیل به یک #تمدن منسجم نشده باشد، هیچ وجودی غیر از وجود افراد ندارد. جامعهای که بخشی از مراحل #تمدنزایی را طی کرده باشد، به تدریج وجودی مستقل به دست میآورد. در حقیقت، وجود مستقل از آن تمدن است، نه جامعه! البته این تعابیر که: «در مرتبه بالاتری از وجود انسانها، وجودی اجتماعی تشکیل شده که ترکیب روحها در آن محقق شده» و در نگرش تشکیک وجودی: «انسانها در وجودی فراتر از افراد به وجودهای اجتماعی پیوند میخورنده» به تعبیر آیتالله #مصباح_یزدی، به عبارتهای شعری بیشتر شبیه است تا علوم عقلی.
🔸بهنظر میرسد که آنچه وجود دارد، تمدن است و #جامعه، به خودی خود وجودی مستقل ندارد. جامعه متشکل از افرادی است که با انگیزه خاص و هدفی مشخص گرد هم آمدهاند و به #همیاری و #تعاون در زندگی مشغول میباشند. هرچند وجود یک تمدن، لزوماً در درون جامعه و روابط اجتماعی رخ میدهد، اما هر جامعهای منجر به تمدنزایی نخواهد شد.
🔸بنابراین، اتفاق جدیدی در عرصه اجتماعی رخ میدهد و سیاستگذاری مشخصی از سوی #دولت_سیاسی انجام میشود تا جامعه به مرحله #تمدنزایی برسد. هنگامی که فرهنگ یک جامعه به غنا و تعالی رسید و پشتوانه بزرگی از مقبولیت اجتماعی را به همراه داشت، سیاستگذاران جامعه را به سوی عینی کردن مؤلفههای فرهنگی و تبلور اندیشههای در واقعیت زندگی اجتماعی میکشاند و نظام جدیدی از روابط سیاسی و اقتصادی را در صورت و قالبی هماهنگ با آرمانهای فرهنگی آن جامعه ایجاد میکنند. بنابراین، وجود جامعه با وجود تمدن میتواند متفاوت باشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 113 و 114.
ا—--------------------------—ا
کانال بهسوی تمدن نوین اسلامی
🌐https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(1)
🔻#یادداشت_تحقیقی
🔻#معناشناسی_تمدن
🔻#بازشناسی_مفاهیم
🔸در اولین گام [برای معناشناسی واژهی تمدن*] باید شرایطی را مدنظر قرار دهیم که درآن واژهی تمدن یا دیگر معادلهای زبانیاش در زبانهای فرانسوی و انگلیسی و آلمانی کاربرد پیدا کرده است. به چند دلیل این سه زبان از همه برجستهترند؛ حداقل به دلیل این واقعیت که این سه زبان در دیپلماسی اروپای قرون هجدهم و نوزدهم بیشترین تفوّق را داشتهاند. همین دوره مصادف است با ورود کلمهی تمدن و آرمان آن به اندیشهی اروپایی، در آن دوران، [زبان] فرانسوی احتمالاً گستردهترین زبانی بود که مردم در اروپای غربی با آن تکلم میکردند. در عین حال انگلیسی زبان قدرت مسلط عصر بود و [زبان] آلمانی هم به دلیل شبکهٔ گستردهی روابط دیپلماتیکی که ولایتهای آلمانی تبار رنگارنگ را به هم وصل میکرد، بسیار پرکاربرد بود. به علاوه، [زبان] فرانسوی از این جهت هم مهم است که اولین زبانی است که واژهی تمدن درآن ظاهر شد. تحول شایان توجه بعدی وقتی رخ داد که با فاصلهٔ کوتاهی [واژهی] تمدن در کاربرد انگلیسی آن به ظهور رسید. معلوم نیست که آیا این واژه از فرانسوی به انگلیسی راه یافت یا اینکه مستقلاً در این زبان ایجاد گردید، ولی به هرحال حامل معنایی شد که به معنای فرانسوی بسیار نزدیک بود.
#ادامه_دارد...
🔻#پینوشت:
*واژهی تمدن، معادل کلمهی (civilization) در زبان انگلیسی است.
🔹#منبع:
کتابِ "راه ناهموار تمدن، هفت مقاله دربارهی تمدن"، انتشارات ترجمان، صفحهی 22.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(6)
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (1)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸نکته دیگر اینکه، هر تمدنی لزوماً برجسته، اثرگذار و فراگیر نیست؛ بهبیان دیگر، ممکن است بتوان در طول تاریخ خیلی از جوامع را صاحب تمدن برشمرد اما این تمدنها از برجستگی و آثار فراگیر بهرهمند نباشند. در حقیقت، خیلی از تمدن شناسان، قانون، نظم و حکومت را سه مؤلفه اصلی تمدن معرفی می کنند اما واضح است که برجسته و اثرگذار شدن و به تبع آن، ماندگاری یک تمدن، به عنصر یا مؤلفه ای فراتر از این سه مؤلفه نیاز دارد که ما تلاش می کنیم درباره آن بحث و بررسی کنیم.
🔸بعضیها این عنصر را درجات عالی شهرنشینی و سازماندهی اجتماعی معرفی میکنند؛ به بیان دیگر، معتقدند تمدنی برجسته، اثرگذار و فراگیر است که نظم اجتماعی پیچیدهتر، دقیقتر و کارآمدتری داشتهباشد و این نظم اجتماعی، در درجات عالی شهرنشینی خود را نشان دهد. به نظر میرسد تأكيد بر روی نظم پیچیده، تأکید بجایی است؛ در واقع، یکی از نشانههای تمدن، توانایی جامعه برای ایجاد «نظمِ کارآمد» در پیچیدهترین عرصهها است. اما محصور کردن این نظم در امور مادی و یا جلوهگر کردن آن صرفاً در شهرنشینی (در هر سطحی)، نمیتواند سعادت بخش تلقی شود.
🔸برخی دیگر مانند جان استوارت میل، این عنصر را ترقی و پیشرفت توصیف میکنند. البته از نظر او، این ترقی و پیشرفت، خود محتاج یک مؤلفه دیگر است و آن، سازوکاری است که بتواند بین اعضای جامعه صلح و دوستی برقرار کند چراکه بدون وجود صلح، همکاری اتفاق نمیافتد و بدون همکاری، ترقی و پیشرفت حاصل نمیشود. البته ما اصل این حرف را قبول داریم اما سؤال این است که چه چیزی میتواند مولد صلح پایدار باشد؟ چه چیزی میتواند منشأ همکاریهای حقیقی باشد؟ آیا قرارداد اجتماعی یا اصالت سود و نفع، قدرت ایجاد صلح پایدار با همکاری حقیقی میان اعضای جامعه را دارد یا خیر؟ به نظر میرسد که اینها، یعنی قرارداد اجتماعی و رویکردهای منفعت گرایانه که نمیتوانند خارج از چهارچوب نسبیّت معنا شوند، قادر به برقراری صلح و دوستی پایدار و یا همکاری های حقیقی نیستند؛ از این رو، بشر به عنصری نیاز دارد که بتواند از جایگاه یک امر متعالی و فرابشری، زمینههای شکلگیری صلح و همکاری را مهیا کند، این عنصر دین است که در جلسات بعدی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 - 24.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن (#بخش_دوم)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(105)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸تمدن دارای دو سطح است که یک سطح آن، وجودهای انشائی و اعتباری و سطح دیگر، تبلورات مادی و عینی شده و ملموس است. سطح انشائی تمدن، همان بخشی است که با اعتبارات بشر و به خصوص اراده حاکمان سیاسی شکل میگیرد و نظامهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر نظامهای اجتماعی را طراحی میکند و سطح مادی تمدن، همان ظهورات فرهنگ در عینیت و مادیت است که همراه با خلاقیت هنری و ابداعات نوع انسان، شکل مادی به خود میگیرد مثل پوشش، معماری، شهرسازی، نقاشی، موسیقی، تکنولوژی و....
🔸در اینجا، بحث با عنایت به سطح انشائی تمدن ادامه پیدا میکند و پس از آن، به ابعاد مادی و عینی تمدن نیز اشاره خواهد شد. علامه طباطبایی در مقاله ششم از مجموعه مقالات «اصول فلسفه و روش رئالیسم» که شهید مطهری هم شرح خوبی برآن زدهاند، باب بحثی با عنوان «اعتباریات» را باز میکند. ایشان براین باور است که آدمیان برای جریان بهتر زندگی اجتماعی خود، اعتباراتی را وضع میکنند تا بتوانند زندگی خویش را سامان ببخشند. اعتباراتی که انسان برای جریان عادی زندگی خویش [وضع] میکند، در واقع سرایتدادن حد چیزی به چیز دیگری است. برای نمونه، اعتبارکردن ملکیّت، زوجیّت، حق تصرّف، اجاره، حق حضانت، ولایت و...، همگی، از اعتباریاتی است که به تعبیر علامه، حد چیزی را در ظرف عمل به چیز دیگری سرایت میدهند. یعنی یک شیء را که مصداق یک مفهوم نیست، در عمل مصداق آن قرار میدهند تا از این طریق نتایج عملی خاصی به دست آید.
🔸این عمل ذهنی که «اعتبار» نام دارد، مربوط به ظرف عمل و واقعیت است و آثار عینی به دنبال خواهد داشت؛ نه اینکه وجودی ذهنی باقی بماند. البته باید بگویم که این به معنای جداشدن اعتباریات از واقعیت نیست. علامه طباطبایی تأکید می کند که هر یک از این معانی وهمیّه، بر حقیقتی استوار است؛ یعنی هرحد وهمی را که به مصداقی میدهیم، مصداق دیگرواقعی نیز وجود دارد که از آن جا گرفته شده است. بنابراین، هرچند ظاهر کلام علامه طباطبایی، منجر به نسبیت اخلاق و فقه میشود، اما باید دانست که اوصاف «قضیه» که متصف به صدق و کذب است و اعتبار نیز در آن جا رخ می دهد، از اوصاف موجود در «متکلم» متفاوت است. اتصال اعتباریات به حقایق و مصالح تکوینی، مانع از پوچ بودن اعتبارات و غیرواقعی شدن آنها میشود. بنابراین در این جا اعتباری در مقابل ماهیّت نیست که معنایی پوچ داشته باشد، بلکه به معنای وجودهای تجویزی است که در قالب قوانین و قواعد ریخته میشود. این اعتبارات، هنگامی که به صورت نظامهای اقتصادی، نظام حقوقی و قضایی، نظام سیاسی و... تنظيم شوند، باز حقیقتی انشایی دارند و در ظرف زندگی اجتماعی، برای جریان گرفتن امور زندگی وضع شدهاند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 114 و 115.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(7)
🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدنهای برجسته (2)
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکلگیری تمدنهای برجسته، اثرگذار و فراگیر را توسعه سیاسی و سبک زندگی معرفی میکنند که البته طبعاً منظور، توسعه سیاسی و سبک زندگی مدرن و غربی است. با این دیدگاه، جوامع متمدن به جوامعی اطلاق میشود که نُرمهای غربی را به صورت یکپارچه پذیرفته باشند؛ در این منظر، هر جامعهای غیر از این جوامع، متمدن محسوب نمیشوند حتی اگر به برخی اصول مانند مردمسالاری پایبند باشند؛ از طرف دیگر، باید دید توسعه سیاسی یا سبک زندگی بدون سایر مناسبات اجتماعی چقدر در #تمدنسازی با توفیق روبهرو خواهند بود؟ چیزی که امروز در جوامع غربی با عنوان سطحی شدن اندیشه و فرهنگ و یا خالی شدن اقتصاد از فرهنگ قابل بحث و بررسی است.
🔸برخی نیز مانند دورکیم و مارس موس، این عنصر را محیط اخلاقی معرفی میکنند که سازنده یک کل واحد باشد. با اینحال، مشخص نیست عنصر اخلاقی در شرایطی که با نسبیّت گره خورده و فاقد تکیهگاه محکمی چون عقل فطری است، چگونه میتواند یک کل واحد را تشکیل دهد و این كل واحد تا کجا از خود صیانت خواهد کرد؟
🔸افراد دیگری مانند آنتونی پاکدن این مؤلفه را بروز آزادانه استعدادها یا همان تحقق آزادی توصیف میکنند. به یقین آزادی در شکلگیری #تمدن نقش منحصر به فردی دارد اما واقعیتها نشان میدهد آزادی بدون اخلاق و عدالت نمیتواند دوام و بقای خود را تضمین کرده و منجر به ظهور اَنواعی از استبداد و خودکامگی نشود؛ از این رو، خیلی مهم است تا با قبول اصالت عدالت، مدلی از آزادی ارائه شود که با اخلاق و عدالت قابل جمع باشد. آنچه مسلم است، مدلهایی که امروزه با اهتمام نظریهپردازانی نظیر جان رالز به منظور مواجهه با چالش بیعدالتی در غرب ظاهراً درپی پیوند آزادی و عدالت ارائه شده است نتوانسته توفیقی در این جهت داشته باشد و همچنان اخلاق و عدالت را قربانی آزادی میکند.
🔸همچنین، افرادی مانند گالینگوود بر روی #حقوق_مدنی تأکید دارند؛ حقوقی که از نظر او، بدون تهدید، اجبار فیزیکی و حتى اجبار اخلاقی، اعضای جامعه را به سمت قانع کردن هم در رقابت آزادانه سوق دهد. چه بسا منظور گالینگوود از حقوق مدنی، همان قرارداد اجتماعی باشد که مبتنی بر منافع سیال اعضای جامعه شکل میگیرد؛ در واقع او میخواهد بگوید که مؤلفه کلیدی، رقابت آزادانه است اما رقابت آزادانه بدون حقوق مدنی با این مختصات، منتفی است. حال باید پرسید که این حقوق با تکیهگاه ضعیف و جوهر سیالی که دارد چگونه تضمین کننده رقابت آزادانه خواهد بود.
🔸در هر حال، به نظر میرسد اگر عنصر اصلی برجسته، اثرگذار و فراگیرشدن یک تمدن را ترقی و پیشرفت بدانیم، به بیراهه نرفتهایم؛ در واقع عامل اصلی حیات و پویایی یک جامعه و بهحرکت در آوردن آن به سمت مقصد، پیشرفت است اما بحث بر سر این است که اولاً، منظور از ترقی و پیشرفت چیست؟ و ثانياً، این پیشرفت چه لوازمی دارد؟ شاید بتوان مفاهیمی مانند امنیت، صلح، همکاری، آزادی، اخلاق و حتی عدالت را ذیل پیشرفت و با عنوان لوازم این پیشرفت بررسی کرد.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 26 و 27.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن (#بخش_سوم)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(106)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸آثار عملی و تحمیلگری تمدنها، ناشی از همین وجودهای اعتباری است. اینکه تمدنها برانسان تحمیل میشوند و او را مطابق قواعد خویش محدود میکنند، مربوط به اعتباریاتی است که در سطح انشائی تمدن وضع شدهاند و حال بر خود انسانها تحمیل گشته و حتی واضع خویش را نیز محدود میکند. نتیجه آنکه سطح مهمی از تمدن «وجود انشائی» دارد. بایدهایی که در قالب قوانین و بایستههای رفتاری در جامعه جریان دارد، همگی نشان از پیکره وجود انشائی تمدن است. قوانین مدنی، قوانین جزایی، قوانین اقتصادی و تجاری، قانون اساسی و حقوق عمومی، قانون شهرسازی و معماری، قوانین بینالمللی، قوانین خرد و کلان مجموعههای دولتی و غیردولتی و...، همگی پیکره بههم پیوسته وجود انشائی تمدن را تشکیل داده اند.
🔸هنگامی که این اعتبارات، صورتی نظام واره و شبکهای پیدا میکند و از سوی یک سیاستمدار و یا قانونگذار طراحی شود، وجودهای انشائی بشربه قالبی تمدنی ریخته میشود. نتیجه آنکه سطح انشائی تمدن، ساختنی و وضع کردنی است و حاکم، متناسب با اهداف اجتماعی و وضعیت فرهنگی، قوانینی را برای شئون مختلف زندگی انسانی انشاء میکند، اما در جانب دیگر که پذیرش اجتماعی و مقبولیت عمومی نسبت به این سطوح انشائی است، خارج از کنترل حاکمان و بسته به اقبال و ادبار جامعه دارد. به میزانی که یک جامعه، نظامهای اجتماعی طراحی شده توسط حاکم سیاسی را پذیرا باشند، در عینی کردن و مادی کردن این آموزهها اشتیاق و شعف بیشتری از خود نشان داده و صورت مادی و عینی زندگی مردمان نیز متحول خواهد شد. اما در صورتی که فرهنگ اجتماعی و پذیرش جامعه نسبت به نظامهای اجتماعی طراحی شده ، هماهنگ نباشد، سطح مادیت و عینیت جامعه از ظهورات تمدنی تھی گردیده و تمدنهای رقیب خلأ آن را پر میکنند. اینجاست که آشوب فرهنگی جامعه را فرا میگیرد. جامعهای که نظامهای اجتماعی آن بر حسب فرهنگی طراحی شود و ابعاد عینی و رفتاری مردم بر سلوک دیگری گرایش داشته باشد، ظهورات مادی و تمدنی، دچار آشوب و بههم ریختگی میشود.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 115 و 116.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن (#بخش_آخر)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(107)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸آنچه در جامعه، به کمک مشارکت مردمی، همراه با خلاقیتهای هنری و تنوع سلایق انسانی و حضور مؤلفههای زیباییشناختی هر فرهنگ تبلور مادی پیدا میکند، «ظهورات مادی تمدن» نام دارد. این ظهورات مادی، در سطحی بالاتر، یعنی در لایههای فرهنگی و باورهای قلبی آدمیان، دارای پیوستگی، انسجام و وحدت است. با این همه، آنچه بر آدمیان تحمیل میشود و مشخصاً پیوستگی عینی ظهورات تمدنی را موجب میگردد، نظام انشائات است. نظام انشائات، همان باورهای قوم است که به قالب قوانین ریخته شده تا فرهنگ را تجلی عینی ببخشد. بنابراین، ضامن این پیوستگی عینی، نظام بایدها و نبایدهاست. هیچ وقت به معماری خانهها تمدن گفته نمیشود. به شیوه پوشش، وسایل و ابزار مورد استفاده در زندگی هم تمدن نام ندارند. اینها بخشی از تمدن قلمداد شده و با عنوان ظهورات تمدنی شناخته میشوند.
🔸تمدن مجموعهای شامل قوانین و تبلورات مادی فرهنگ و روابط انسانی است. وحدتی که در شبکه نظام فرهنگی و تمدنی احساس میشود، وابسته به همین بخش انشائی تمدن است که هم واقعی شده، یعنی از حوزه فرهنگ و باورهای نرم و غیرمادی خارج گردیده است و هم نظام روابط شبکهای تمدن را حفظ میکند که زمینهساز ابداعات و خلاقیّتهای بشری خواهد شد. همینجاست که معنای وقف و حرکتهای مردمی در زایش تمدنها مشخص میشود. موقوفات، خلاقیتهای هنری، حرکتهای مردمی مانند انقلابها، اعتراضها، جهتگیریهای جمعی، شعارهای عمومی و حتی نوع پوشش و خوراکی که مردم انتخاب میکنند، شکل و صورت تمدن را مشخص میکند.
🔸اگربخش مهمی از تمدنها، وجود انشایی و اعتباری است و ناشی از بایدها و نبایدها و طراحی نظامهای اجتماعی است، در تمدن اسلامی، این شأن بر عهدۀ فقه و اخلاق است. علم فقه است که وظیفۀ طراحی بایدهای عملی آدمیان و چگونگی تعامل ایشان در سطوح مختلف اجتماعی را دارد. طراحی نظامهای اجتماعی برعهده علم فقه است و فقیهان، شأن طراحی و سازندگی همین نظامات اجتماعی را دارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 116 و 117.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (1)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (108)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
✅جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی
بحث بر سر این است که اراده انسانی چه نقشی در تأسيس تمدنها دارد؟ اساساً تمدنها زایشی هستند با ساختنی؟ برخی بر این باورند که اراده انسان در تاریخ و جامعه هضم میشود و از این روی، اساساً #تمدن_اسلامی، ساختنی نبوده و جریان زندگی عادی مردم مسلمان ، اگر به شکوفایی رسید، آن را ایجاد خواهد کرد. در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که تنها با برنامهریزی ، ریلگذاری و ایجاد الگوهای عملی و نقشه راه، میتوان به سوی تمدنی در تراز آموزههای اسلامی حرکت کرد.
🔸در این بخش، ابتدا اجمالی از نظریههایی که به نسبت اراده انسانی و #تمدنزایی سخن گفتهاند، ذکر خواهد شد و در نهایت، نظریه مختار نیز تقديم میشود. در نگرش سنتی از علم (سنت در نگاه ما متفاوت از سنت در تفکر غربی است) که در اروپا با عنوان نگرشهای پوزیتیویستی شهرت دارد، گونهای نسبت اراده آدمی و #تمدنسازی بررسی شده که در سنتهای فکری بعد، مورد نقد و بررسی و انکار واقع شد.
🔸۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیتهای جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همهجایی و همگانی میپردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار میشود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی میپردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118.
ا—--------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8)
🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید میکند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکتها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانستهایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا میتوانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه میدهیم تا امکان اندازهگیری و پیشبینی تمدن را از دست ندهیم؛ از اینرو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.
🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحثهای #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحثهایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جستوجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».
🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی میگوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانههای فساد بوده است نه آن دورههای مکرری که در آن انسانها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام میشوند و اصطلاحاً به آن تمدن میگویند. این دوران، برای بلندترین روحها و سختترین جانها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ میپرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.
ا—------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (2)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (109)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔻۱) #رویکرد_مبناگرایانه
در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی بر پایه اصول ثابت و همیشگی استوار است و از سوی دیگر، دانشمندان با مراجعه به واقعیت های جهان هستی، به کشف و استنباط قوانین ثابت و همه جایی و همگانی می پردازند. در این دیدگاه، علوم عقلی بر پایه مبانی مشخصی استوار می شود و علوم تجربی، به کشف حقایق ثابتی در جهان هستی می پردازد. بنابراین نه تنها اصول و مبانی علم، ثابت و متعین و مشخص است، حتی دستاوردهای علمی هم حکایت از واقعیت جهان هستی داشته و از این روی، از ثبات و پایداری برخوردارند.
🔸این دیدگاه ریشه در تفکر یونانی و اندیشههای فلسفی یونان داشته و انواع مختلفی از فلسفههای قرون وسطایی، فلسفه عقل گرایانه، پوزیتیویسم و دیگر اندیشههای وابسته به تفکر مبناگروی را زاییده است. در فکر فلسفی جهان اسلام نیز پس از ورود اندیشههای یونانی، مبناگروی نفوذ کرده و در تأملات فلسفی جهان اسلام رسمیت یافت. در مبتذلترین نوع مبناگروی که در دوره روشنگری و ظهور پوزیتیویسم رخ داد، علم و دانش معتبر، تنها به عنوان علم تجربه و معرفتهای مشاهدتی معرفی گشت. آن چه در میان مبناگرایان در هر کدام از گرایشهای عقلی، دینی و فلسفی شهرت دارد، تک نسخهای بودن علوم و انباشتی شدن علم در طول تاریخ است؛ یعنی انسان در گذشته زندگی خویش، موجودی شبیه به حیوان بود و از علم و دانش بهرهای نداشت. به تدریج در گذر تاریخ و انباشت تجارب بشری، علوم و فن آوریها توسعه یافتند و ابزارهای بیشتری برای زندگی بهینه ساخته شد. در این نگاه، انسانها با گذر زمان، بر علم پیشنیان میافزایند و عمل، در ادامه تاریخ با رشد و تکامل تدریجی، به اوج خود میرسد. هدفگذاری علم، کشف قوانین عام طبیعت ، پیشبینی و کنترل جامعه و طبیعت است تا از این مسیر، از سویی طبیعت و تحولات آن در کنترل اراده انسانی قرار گیرد و آدمی متناسب با نیاز، میل و گرایشی که دارد، آن را تغییر دهد و از سوی دیگر، قوانینی را کشف کرده تا به وسیله آن، به ابزارسازی و تولید ماشینهای رفاهی و نظامی بپردازد و تسلط بیشتری برانسانهای دیگر و نظام طبیعت پیدا کند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 118 و 119.
ا—--------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9)
🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضدتمدنی در خود غرب چه میگوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحتالشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشههای فلسفی که جنبههای انسانی بشر را بروز و ظهور میبخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادیها و منافع اقلیتی که به دلیل بهرهمندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب میکنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعهگرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا میکند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترماند و هر دو به وسیله عدالت به هم میرسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند زمینه بروز و ظهور جلوههای خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشههای فلسفی میتواند در مادیترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انساننما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف میکنند، بتواند ذیل جهانبینیهای الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادیزدگی یا #ماشینوارگی میخوانند، خلاص کند بلکه میتواند به جاده صافکن و تسهیلگر پروژههای بزرگ مادیگرا مبدل شود.
🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمیگردد که او شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ را در زمانههای فساد معرفی میکند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آوردهاست؟ آیا تاریخ این را تأیید میکند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاههای فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاهها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهرهها بردهاند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بیتفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمونهای بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوتهای شیطانی قرار دارد، از راههای کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب میشود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر میشوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقیاش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع میدانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدنها، هویتهای فردی قربانی همگرایی میشود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.
ا—----------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا #دورکیم و #اسپنسر که بزرگان کلاسیک جامعهشناسی محسوب میشوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعهشناسی است که قرار است همچون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیشبینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همانطورکه طبیعت دارای قانون است، اجتماع هم دارای قانونهایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی میکند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار میکند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش میسازد.
🔸در این دیدگاه #تمدنسازی نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا میشود. در این نگرش، انسان با ارادهای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج میداده، مسیری را میپیماید که روزبهروز بر علم و دانش او افزوده میشود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس میکند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار #جامعهشناسان و #جامعهپردازان است.
🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار میگیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریانهای قارهای و جریانهای مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت میرسند، دیدگاه مکتب وین و جریان #پوزیتویسم و رویکردهای مبناگرایانه، بیشازپیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویستها مثل پوپر نسبت به #اثباتگرایی وارد آوردند، لطمههای اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد میشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120.
ا—--------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش اول)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفتهای سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطهی انگلیس نکات فراوانی را روشن میکند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بیتدبیریها، نفوذ استعماری امریکاییها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.
🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصهی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بیحساب از آن، همچنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسیها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه میکردند و میبردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشانهایِ بیشمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سالها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبیها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته میشد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسیها نیز میدانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!
🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکلهای حقوقی مدرنتر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرنتر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادیهای تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش دوم)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸در کتابی، نمونهای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یکشبه در مسیر جادهای که به چاه شمارۀ ۳ ختم میشد، شهری مملوّ از خیمههای چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جادهای در یک مزرعۀ پنبه کاری میرسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان بهوجود می آورد. زمینهای فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمتهای باور نکردنی خریداری میکردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمدهای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقهای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.
🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت میشوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (111)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (4)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸تمدن مدرن که به جهت رشد علوم تجربی و توسعه فن آوریها، به سرعت جهانی شد و مقبولیت عامی در شرق و غرب یافت، نه تنها به علوم وحیانی در دوران رنسانس پشت نمود که حتی معرفت عقلی را نیز نامعتبر و نامفهوم قلمداد کرد و علم تجربی را تنها معرفت معتبر نامید. یکهتازی پوزیتیویسم در دوران مدرن و وجود زمینههای مبناگروی در تفکر فلسفی شرق، تفکرات مبناگرایانه را در #جهان_اسلام رسمیت بخشید و مخالفتی را نیز در جریانهای دینی برنیانگیخت. معتبر شدن مبناگرایی در شرق و به خصوص در میان مجامع دانشگاهی، باعث شد تا تلقی خاصی از #تمدن_غربی در میان برخی مسلمين و به خصوص روشنفکران بهوجود آید. با نگرش مذکور که معتقد است دانشمندان، متکی بر مبانی ثابت و مشخصی تولید علم کرده و با انگیزه کشف قوانین طبیعت و حقایق، نسخه واحدی از معرفت را به بشریت تقدیم میکنند، غرب جهانی پیشرفته است که تنها در ابعاد اخلاقی و اندیشههای کلامی و الهی دچار مشکل شده است. در این منظر، غرب به دلیل رشد علمی و گستردگی فنآوریهایش، یک پدیده فرهنگی - علمی و یک واحد عینی به همپیوسته نیست، بلکه #جهان_غرب، یک اتفاق سیاسی است که #انقلاب_اسلامی، در برابر رویکرد سیاسی و حقوقی آن، اعتراض دارد.
🔸سطح تحلیل اینگونه از مسلمانان، تقابل #جمهوری_اسلامی وغرب را به یک جنگ سیاسی و نظامی تقلیل میدهد و ساختارهای رسمی و علوم و دستاوردهای غربی را به مثابه علومی همهجایی وهمهگیر که از مسلمین به غرب انتقال یافته، تلقی میکند. بنابراین، مشکلی که در جهان غرب، از دیدگاه این دسته از مسلمانان وجود دارد، مشکل اخلاقی و حقوقی است. این دسته که میتوان آنها را با عنوان «مسلمانان تجددمآب» شناخت، ریشه تقابل انقلاب اسلامی و غرب را تمدنی ندانسته و تنها به روحیه استکباری غرب در حوزه سیاست تمرکز کردهاند. مشکلات اخلاقی و مشکلات سیاسی مثل #استکبار، #امپریالیسم و #زیادهخواهی دولتهای غربی، باعث انحراف آنهاست واما علوم و دستاوردهای ایشان، مورد تقدیر و تشکرو تعظیم است. این نگرش معتقد است ریشههای علمی که امروزه در جهان غرب دیده میشود، ابتدا در دست مسلمین بود و در یک تنبلی و کاهلی، از دست مسلمین خارج شد و به دست اغیار افتاد! برای نمونه مهندس بازرگان میگوید: بشر همان راهی را ناخودآگاه رفت که انبیاء میخواستند با هدایت جامعه بروند!
🔸به نظر میرسد که با قبول چنین دیدگاهی، رضاخان هم جهت خوبی برای توسعه ایران گرفته بود. فقط تنها اشکال او خشونت علیه دین و مقابله با روحانیت بود. در نگرش مذکور، میتوان رضاخان را به خاطر توسعه ادارات دولتی و بخشهای منظم آموزشی و مدیریتی، هم چنین به خاطر تأسیس گسترده مدارس جدید، تحول در معماری و شهرسازی، تحول در نوع پوشش و حتی حمام ها و.... تمجید کرد؟
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 120 و 121.
ا—--------------------------—ا
کانال #بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10)
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—----------------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami