eitaa logo
شیخ طناز و استاد شکمپرور
306 دنبال‌کننده
119 عکس
44 ویدیو
1 فایل
حکیم طنّاز و استادشکم پرور دو شخصیت خیالی اند که بازبانی طنز،جدی، نکات،نصایح و حکمت هایی الهی و شیطانی را به مخاطب پیشنهاد می کنند. نویسنده قصد جسارت وتوهین به شخصی را نداشته و با استفاده ازابزارهنر، رسالت انسانی والهی خودرا انجام می دهد ادمین @tannazee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱ماجراهای شیخ طناز و استاد شکمپرور🌱 🍔اطلاع از رساله توجیه المسائل استاد شکمپرور ☘آشنایی با سلوک عرفانی شیخ طناز 🥗دستورات شکمی حضرت استاد شکمپرور 💼ورود استاد شکم پرور به صحنه انتخابات مجلس https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
☘بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما‌‌: 🌼طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی میکردم و میگفتم «طنازها»! های واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی. 11/9/1383 https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 استفتاء ✏️ سلام لطفا بفرمایید چطور، کی، کجا و در چه موضوعاتی امربه معروف و نهی ازمنکر کنیم؟ ✅پاسخ استاد شکمپرور: آخر این سوال کردن دارد؟ هرجا گیرشان آوردید امر به معروفشان بکنید، نهی از منکرشان بکنید. بگویید تا شراره های آتش را بپوشانند. به زور هم که شده باید به بهشت ببریمشان. ✅پاسخ استاد طناز: این فریضه را محدود به موضوع حجاب و عفاف نکنید. در این مورد هم باید با جدیت و ظرافت وارد شد لکن از موارد دیگر غافل نشوید. حضرت رهبر معظم می فرمایند امر به ورزش امر به معروف است. ببینید حضرتشان چقدر دامنه این فریضه را توسعه می دهند؟ شما اگر از اسراف هم نهی کنید این فریضه را انجام داده اید، اگر از غیبت هم نهی کنید این وظیفه را انجام دادید، اگر به کسب علم، کسب مال حلال، کسب فضائل و .... هم اگر امر کنید، این فریضه را انجام دادید، اگر از گران فروشی و کم فروشی هم نهی بکنید این کار را انجام داده اید. و چه بسا این موارد تمرینیست برای امر به معروف و نهی از منکر های بزرگتر. لکن توجه داشته باشید این واجب، تخییری و دلبخواهی نیست که بگویید من فلان منکر را نمی گویم ولی درفلان منکر وارد می شوم. اگر شرایط امر به معروف باشد، در هر موردی بایستی عمل شود. و کلام آخر اینکه هرچه ایمان بیشتر باشد، امر به معروف و نهی ... راحت تر و بهتر است. زیرا نور و قدرت الهی در شما تجلی می کند، خباثت و زشتی منکر را بهتر می بینید و بدون ترس و واهمه، به صورت اصولی این فریضه را به جا خواهید آورد. پس در تقویت ایمان نیز بکوشید... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🦅پندارنیک.گفتارنیک.کردارنیک🦅 🚌در مسیر رفت... روزی شیخ طناز با مریدان راهی سفر گردید، در بین راه برای نماز و ناهار توقف نموده وارد رستورانی جمیل گردیدند. آنچه نگاه را به خود جلب می کرد؛ تابلوی بزرگی بود که نوشته: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک و بالای سر مدیر نصب بود. بعضی مریدان عنان از کف بدر رفته مجذوب جمالات و کمالات وی گردیدند. مدیر سمت میز مریدان رفت و زبان به نیش و کنایه گشود... مریدی ساده لوح : آیین و مسلکتان چیست؟ مدیر: مسلمانزاده هستم لکن چند سالیست آئین راستی برگزیده ام. شما چه کاره اید؟ به گمانم هر کدامتان رئیس و مدیر جایی باشید. راستی چقدر حقوق میگیرید؟ به گمانم لوله های نفت به جیب شما آخوندان برود. شیخ طناز که آرام و باوقار گوشه ای نشسته بود لبان مبارک به کلامی نغز تر نمود: این از پندار نیک.... مدیر رستوران که از وقار و متانت جمع علما به تنگ آمده بود رو به گارسون نموده و با بددهنی و فحاشی دق دلی اش را سر او خالی نمود. شیخ طناز که آرام و باوقار گوشه ای نشسته بود لبان مبارک به کلام نغزی دگر، تر نمود: این هم از گفتار نیک.... مدیر که دید بدجور دارد سوتی می دهد، خود را جمع و جور کرده، خفه خوانی گرفت تا جمع علما، غذا بخورند و بروند. لکن هرچه مریدان اصرار نمودند، استاد سفارشی نداده از کوله مبارک، ساقه طلایی کرمدار درآورده نوش جان نمودند‌. مرید ساده لوحی که پیشتر سابقه شاگردی شیخ شکمپرور را داشت با اشاره به کباب های جلویش، زبان گشود و عرضید: یا استاد شاید پندار و گفتارش نیک نبود لکن کردارش نیک است. امتحان بفرمایید. 🚌در مسیر بازگشت... اتوبوس در مسیر بازگشت، مجدد، همان مکان برای استراحت توقف نمود. لکن جمله مریدان که خاطره خوبی نداشتند، به تخلی و نماز اکتفا نموده مع الاسف متوجه پلمپ رستوران و اطلاعیه اداره تعزیرات گردیدند: این واحد صنفی به علت استفاده از گوشت الاغ پلمپ گردیده است. شیخ طناز که آرام و باوقار گوشه ای نشسته بود، روی شانه مرید ساده لوح زده و لبان مبارک به کلامی نغز، تر نمود: این هم از کردار نیک اش. کسی که با قال الصادق و قال الباقر آدم نگشته، امیدی به پندار و گفتار و کردار نیکش نیست... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
💰 جایزه صلح نوبل 💰 استاد عزیز کجایید یا الله یالله استاد کجایید؟ استاد شکمپرور: اِهِن اِهِن ژیگول: صدا هست تصویر نیست؟ استاد: خب دیوانه جان اِهِن اِهِن اسم اعلم برای چیست؟ خیر سرم مستراح هستم. چی شده صبر کن ژیگول: ثبت نام جایزه صلح نوبل است . استاد: خب به من چه ؟ ژیگول: چه کسی لایق تر از شما برای کسب این افتخار؟ استاد: برو خشتکتو جمع کن مرتیکه، باز معلوم نیست چی توی سرت داری؟ ژیگول: استاد عزیز جز خیر و سعادت وجود عالیجنابتان فکری نیست. استاد: خب بگو چکار داشتی؟ ژیگول : اگر جایی تریبون و بلندگویی فراهم شود که شما بتوانید جمله انسان های جهان را هدایت بفرمایید بد است؟ استاد: اللهم ارزقنا ژیگول: چه تریبونی بهتر از جایزه نوبل؟ استاد: آخه ژیگول جان یه چیزی بگو بگنجه. من کجا این چیزها کجا؟ ژیگول: کافیست کمی به حرف کنید، و آنچه می گویم انجام دهید. استاد: ژیگول هنوز گنده کاری های سابق در خاطرم هست. اذیتم نکن، من را دلقک جمله جماعت کرده ای. ژیگول( بالحن ملوسانه) : اسسستااااد؟ استاد: باز خودشو لوس کرد. جان استاد. بگو ژیگول جان. ژیگول: خیلی فرصت نداریم باید در موضوعات مختلف اظهار نظر و موضع بفرمایید. استاد : مثلا چی چی؟ ژیگول: مثلا در دفاع از حقوق زنان در ایران، ابراز نگرانی از وضعیت معیشتی و حقوقی زنان، نقد حجاب اجباری، حمایت از جنبش زن زندگی آزادی. گل نساء خانم(ملیکا): چه غلطا. هوی جیگولی بیخود این چرت و پرت ها رو به خورد حاجی نده. ب خدا یه بار دیگه بشنوم، قلم پاتو میشکنم. ژیگول: وا چرا حاج خانوم ؟ من خیر و صلاح حاجی رو میخام گل نساءخانم(ملیکا): آره ارواح عمت. همون ساناز و ناناز، مهلا و شهلا بسه. شما شر نرسون، خیرت پیشکش‌. ژیگول: خب اجازه می دهید حضرت استاد به صورت کلی از حقوق زنان صحبت کنند و مثلا خاطراتی از رعایت حقوق همسرشان در منزل... گل نساء خانم(ملیکا): جیگول دهن منو وا نکن. آخه این آدم از بیرون که میاد شلوار خودشو آویزون نمیکنه،دورو برش رو ببین ظرف و استکانهاشو جمع نمیکنه، ازش بپرس آخرین بار کی خرجی به ما داده؟ مهریه و نفقه پیشکش‌. استاد: ملیکا جان، احوال درونی را جایز نیست به بیرونی بگویی گل نساء خانم(ملیکا): اون جواز و امتناع بخوره توی سرت که مارو بیچاره کردی ژیگول: ملیکا خانم، ما کاری به حقیقت نداریم که. مهم اعلام موضع حضرت دکتر است. این جایزه مثل جایزه های داخلی به لوح تقدیر و ماچ و بوسه ختم نمی شود. جایزه دلار است. دلار نه ها دلللااااار. گل نساء خانم(ملیکا): من چه میدونم، هر کاری میخاین انجام بدین من سرم درد میکنه میرم بخابم. ژیگول: استاد استاد پاشو زنت رفت، الان وقتشه. استاد: چه کار کنم؟ ژیگول: مشغول شستن ظرفها بشو منم ازت مصاحبه میگیرم. استاد: آخه پوستم حساسه. حالا از چی حرف بزنم؟ ژیگول: از همه چی، از زن زندگی آزادی، از حقوق زنان، حق ورود به ورزشگاه، حق طلاق، حق کار، حق تحصیل، از زنان زندانی بگو، از زنان کار بگو، از ظلم شوهران و مردان به زنان، از ظلم حکومت ایران به زنان.... استاد: یا ابالفضل. آخه من بر خلاف اینها سخنرانی دارم، مقاله دارم، نظر دادم... ژیگول: اون مال اول انقلاب بود الان خیلی ها مثل شما بودن، راحت از حرفشون برگشتن. اکبر پونز رو مگه یادت نیس؟ استاد من آقای من شما دوس نداری در دانشگاه های امریکا اسلام را تبلیغ کنی؟ در فرانسه، در انگلستان؟ امروز تکلیفتان این است برای تکلیف از میل خود بگذرید. استاد: خدایا تو شاهدباش من برای تکلیف و امتثال امر تو این کارها را می کنم... _ و اینچنین شد که استادشکمپرور این موارد را افاضه فرموده، مغضوب اهل ایمان و محبوب اهل کفر گردیدند. لکن پیشتر از ایشان عده ای دین و وطن فروخته، خوش رقصی نموده بودند و جایزه به نام آنان ثبت و جز روسیاهی برای استاد چیزی نماند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📸تمثال مبارک حضرت استاد تنپرور 📸 🌱پدر فقید استاد دکتر شکمپرور🌱 https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 استفتاء 📚 ✍سلام علیکم بنده پایه ۸ حوزه علمیه هستم و قصد دارم در کنکور ارشد و دکتری دانشگاه شرکت کنم نظر اساتید چیست؟ ✅پاسخ استاد شکمپرور: خیلی عالیست ما خودمان هم از دانشگاه پیغام دور داغستان مدرک دکتری گرفتیم و برایمان خیلی محسوس است وقتی مردم می بینند، کنار حجت الاسلام والمسلمین یا کنار آیت الله، لفظ دکتر می آید. حساب دیگری رویمان باز می کنند. ✅پاسخ استاد طناز: عزیزم علت این تصمیم چیست؟ آیا حجت و دلیل واقعی داری؟ آیا رشته ای که برگزیدی جز علومیست که کسب آن برای شما واجب است و آیا علم و دانشی فرای قرآن و حدیث می خواهی که در حوزه‌های علمیه نیافتی؟ اگر دنبال اعتبار و عزت هستی تا بواسطه مدرک دانشگاهی، کسب بکنی که مثلا بگویند جناب حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر فلانی، در شرک بدی گرفتار شده ای که از غیر خدا طلب عزت کرده ای. برای آنها که بر سرچشمه بوستان و گلستان قرآن و حدیث تنعم نموده اند، برخواستن و رفتن سراغ باریکه های پایینتر، بسی مسخره و زشت است. که اگر این کار برایت زشت ننموده، بدان که هنوز بر سر سفره ننشسته ای و الا کدام انسان عاقلیست که گلستان و بوستان قرآن و حدیث با آن همه من و سلوی را رها کرده سراغ فوم و بصل برود؟! https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 حکایت حکیمانه 📚 ✍آورده اند شبی از شب های تابستان، جمله مریدان شیخ شکمپرور کف کرده بودند، سمت آبخوری سرازیر گشته و جملگی نشسته و به حالت پامرغی مشغول نوشیدن آب گشتند و خرسند از اینکه مستحبات اطعمه و اشربه را به جا آورده اند. لحظاتی نگذشته شیخ طنّاز با خوشرویی، سلام و درود به جمع رسیده لکن جز ترشرویی و بی جوابی چیزی ندید. بدتر اینکه آداب و مستحبات شرب را به جا نیاورده و به استایل ایستاده، جرعه ای آب نوشید و ادامه مسیر داد. جمله مریدان برآشفته گشتند که وا اسلاما وا مصیبتا، استاد مدعی اخلاق و عرفان، شب هنگام ایستاده آب نوشیده و این برای او از شرب خمر برای فاسق بدتر است.... وضع چنان شد که برخی از مریدان که همراه شیخ طنّاز بودند نیز به حقانیت او شک بردند. شیخ طنّاز با همان وقار و ادب همیشگی سر بر گرداند و لبان مبارک به زیور سخن آراست: بدا به حالتان، مصداق نومن ببعض و نکفر به بعض شده اید. سلام کردن، خوشرویی، احوال پرسی، جواب دادن تهیت و سلام با آن همه روایات، سفارش و تاکید را رها کرده و دل به مستحبی داده اید که نهایت دو سه روایت برای آن آمده است. و سراسر وجودتان را عجب و تکبر جاهلانه فرا گرفته... اینگونه بود که جمله مریدان شیخ طنّاز متنبه گردیده و زین پس در کنار رعایت آداب اطعمه و اشربه، در سلام و تهیّت بر یکدیگر و خلائق، از هم سبقت گرفته و حق مطلب را به جا آوردند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 استفتاء 📚 ✍سلام علیکم بنده جوانی هستم بیست و چند ساله‌. علاقه مند به طب سنتی و اسلامی. کمی هم طبابت می کنم. لطفا اساتید محترم نظرشان را بفرمایند ✅پاسخ استاد شکمپرور: آفرین پسرم بسیار عالیست. با جدیت ادامه دهید و مردم را از دست این طب شیمیایی و غربی نجات دهید. بنده خودم در جوانی در حجره مطب داشتم، بسیاری از سرطانها، قطع نخاع، کوری و کری مادرزاد را ، بسیاری از دردها را با ارده شیره و نمک دریا درمان نموده ام. ✅پاسخ شیخ طنّاز: سلام علیکم. پسرم علاقه خوب است اما کافی نیست. مراقب باشید در این کار از یک طرف با سلامت و جان مردم طرفید و از طرف دیگر با اعتقادات و باورهایشان. ادعا، هیجان و تعصب، عوامل اصلی سقوط در این وادیست. مطالعه، توصیه و انجام برخی توصیه های عمومی و بی خطر ایرادی ندارد لکن ادعای تجویز و درمان در امراض خطیر را نکنید. به حمدالله ایران عزیز، در زمینه پزشکی و طب سنتی پیشرفت زیادی داشته و افراد متخصص و متعهد خوبی هم تربیت کرده است که هم تحصیلات دانشگاهی پزشکی را گذرانده اند هم مطالعات، تحقیقات و تحصیلات مربوط به طب سنتی و اسلامی را دارند. مراقب باشید جای این افراد ننشینید و به صرف شناخت چند دارو و گیاه خود را حکیم و طبیب ندانید. و اگر واقعا علاقه تام به آن موضوعات دارید خب تغییر رشته داده به صورت اصولی وارد شوید، متون و منابع را به دقت مطالعه و از تجارب موجود بهره ببرید و الا با تعصب و هیجان قصد رقابت و لجبازی نداشته باشید. آنچه بنده می بینم این است که اشتباهات و ادعاهای بی جا و بی منطق برخی مدعیان دروغین و متعصب طب سنتی از یک طرف سبب بدبینی و لجاجت پزشکان طب نوین به طب سنتی و از طرف دیگر سبب سوءاستفاده دشمنان، تحت فشار قرار گرفتن متخصصان حقیقی و متعهد طب سنتی و از همه مهمتر تضییع و تحقیر این علم نفیس شده است. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 حکایت حکیمانه 📚 ✍آورده اند روزی حضرت استاد دکتر شکمپرور، شاد و شنگول به مجلس و حلقه مریدان رسیده و جمله مریدان را از این شنگولیت متعجب گردیدند. جوان پرسشگر دهان به سوال گشود: یا شیخ علت این بسط عظیم روحی کانه در اندامتان عروسیست چیست؟ حضرت استاد دکتر شکم پرور: الحمدلله و المنة امروز اسباب شادی و سرور خانواده را فراهم نمودم و این بسط عظمای روحی زان سبب است. مرید کاوشکر: یا للعجب این چه اکسیریست که اینگونه بسط روحی ایجاد نموده؟ استاد شکمپرور: امروز جمله خانوادگی با موتور مشغول چرخیدن بودیم که در میدان، همسرم فرمود: وای چه بوی خوبیست بوی کباب است. در دوراهی عقل و هوس باید یکی را انتخاب میکردم : توجه به خواسته همسرم یا رسیدن به جمع مریدان، پا روی هوس گذاشته و برای خوشحالی و سرور خانواده، چند دوری میدان را چرخیدم تا جملگی از بوی کباب سیر گردیدند و به گوش خود شنیدم که همسرم زیر لب والدینم را دعاهایی می فرمودند که محتوایش را نامفهوم بود. این بسط روحی از باب آن سروریست که بر دل خانواده ام وارد نمودم. بعد بیان این کرامت، جمله مریدان سمت فروشگاه کویر رفته و به صورت اقساطی موتور سیکلتهایی با کلاه کاسکت و روغن موتور رایگان، خریده و هر روز اهل و عیال را سوار بر مرکب نموده میدانها در نوردیده، چرخیده و دود کباب ها، استشمام کرده، سرور بر قلوب خانواده جاری و دعاهای بیشمار خانواده را به روح پدر و مادرشان نثار نمودند‌. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🌱حمایت از محیط زیست🌱 ✍شرح ما وقع استاد شکمپرور(در استایل درازکش بر مبل سه نفره و مشغول تحقیق و تفحص از حفره های گوش و بینی): ژیگول. ژیگول: جان ژیگول استاد: دو ماه به انتخابات است و هیچ غلطی نکردیم. ژیگول: قربانت گردم، درحمایت از محیط زیست، جمعه با یه اکیپ دانشجویی قرار گذاشتم بریم توی فضاهای باز زباله جمع کنیم. گل نساء خانم(ملیکا): خخخخ. حسرت به دل موندیم یه شب آشغالهای خونه رو ببره بیرون ،حالا میخاد آشغالهای محیط رو‌ هم جمع بکنه؟ ژیگول: ملیکا خانم استاد تکلیف محور است. استاد: ژیگول جان اگر موافق باشید لباس مقدس پاکبانی برایمان فراهم آورید تا این صنف پر تلاش و مظلوم را هم تکریم کرده باشیم. ملیکا: اینا تکلیف نیس، پدر سوخته بازیه. حاجی جان، این همه مسافرت رفتیم چقدر پوست چیپس و پفک از پنجره ماشین انداختی بیرون، حالا فاز تکریم پاکبان گرفتی!؟ استاد شکمپرور: ما در ایام ماضی، بر مسلک حجتیه ای ها بودیم و می کوشیدیم جامعه را پر از کثیفی و فساد کنیم، لکن امروز داعی انقلابی گری داریم و باید نظافت و بهداشت را در جهان بگسترانیم. _اینگونه بود که جمعه صبح، حضرت استاد با جمعی از پسران و دخملان دانشجو، راهی دربند و فرحزاد گردیده و تکلف تکلیف، به جان خریدند. لکن از آنجایی که چشمان استاد کمی بادامی و زیر آن گود و کبود بود، ایشان را به اتهام اعتیاد و افغانستانی بودن دستگیر و بدون محاکمه راهی کشور دوست و برادر افغانستان نمودند. و استاد بد اقبال ما، در طول مسیر، هرچه از کرامات و تحصیلات خود برای مأمورین بیشتر گفته و اصرار می نمود، مأمورین معذورین محترم، نسبت به مصرف مواد روانگردان و توهم زا،توسط استاد معظم، مطمئن تر می گشتند. با این حساب، احتمال کاندیداتوری ایشان در مجلس اعلای افغانستان، قوت گرفته است https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
☘حکایت حکیمانه☘ 🏋‍♀یا ایها الذین دمبلوا و هالتروا..🏋‍♂ ✍گویند روزی استاد شکم پرور و جمله مریدان، از کنار باشگاه پرورش اندامی گذر می کردند که ناخواسته مثل همیشه، چشمش هرز چرخید و درون را بنگریست. و از سر تکلیف به داخل گسیل شد. یا ایها الذین دمبلوا و هالتروا... ای کسانی که دمبل و هالتر می زنید، خود را برای روزی سخت آماده کنید. بدانید فردای قیامت عضلات سینه، بازو، سرشانه و ... از شما شکایت خواهند نمود که چرا اینهمه سنگینی و سختی را بر آنها نهاده اید. آیا شرم نمی کنید؟ گناه این گوشت و پوستتان چیست که اینهمه سختی تحمل کند؟ بدا بحالتان... جمله ورزشکاران که از خشم شیخ شهر، اندوهناک بودند، دست از ورزش کشیده و قصد توبه نمودند. همگی به جز یکی که آن یکی به سمت استاد آمده از او پرسید: یا شیخ اگر اینگونه که می‌فرمایی باشد، جمله قلب، معده، روده، مثانه،کبد و کلیه شما از این حجم چربی، پرخوری و سنگینی وزن چه شکایت ها که خواهند کرد. آورده اند که شیخ این جسارت را تحمل نتوان نمود و با سرعت محل را ترک و دیگر از حضور و هم کلامی با چنین افراد جاهلی، توبه بنمود.... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚خاطرات جوانی ✍آورده اند شبی استاد شکمپرور سفره مفتی دعوت شده، عنان از کف بدر داد و شکم بارگی بی حدی داشته و لاجرم با آن حال زار به خواب رفته و سحرگه که برخواسته متوجه گشته که واجب الحمام می باشد. از قضا با دوستان قرار کوهنوردی داشته لکن ماجراهای تلخی این وسط پیش می آید که از فیض همنوردی جا می ماند. در آن حال استاد را حالی دست می دهد که در وصف نگنجد و فی البداهه ابیات زیر را می سرایند: رفیقان رسم همنوردی کجا رفت کوهنوردان جوانمردی کجا رفت مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست؟ شیطان بود در خواب اگر دیر آمدم حمام بودم اسیر غسل این اندام بودم مرا خواب لذیذی بود دیشب به ناگه غسل واجب گشت دیشب رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا بی غسل رها کردند و رفتند رها کردند در حمام بمانم دعا کردند تن ناشور بمانم چارپایه نردبان حمامات بود چارپایه حمامات را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را چرا بستند راه حمامات را مرا طشت سفیدی بود روزی طهارت را امیدی بود روزی بگو طشت سفیدم را که دزدید امیدم را طهارت را که دزدید در حمام را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 استفتاء حضرات اساتید لطفا بفرمایید آیا در اسلام ورزش داریم؟ ✅پاسخ استاد شکمپرور: به جای این ژیگول بازی ها نیمساعت، چهل دقیقه نماز قضا یا مستحبی بخوانید‌. این سینه، این جلو بازو، این سرشانه، در قیامت در دادگاه عدل الهی از شما شکایت خواهند کرد که اینهمه هالتر و دمبل رویشان می گذارید. زحمتشان می دهید. اسلام ، آنقدر کار روی زمین مانده دارد که وقتمان به این کارهای جلف نمی رسد‌. ✅پاسخ استاد طناز: ورزش هم برای جسم، هم برای روح، هم برای روان اثر مثبت دارد. سیره شخص اول انقلاب و نظام را ببینید. حضرت امام روزی سه نوبت نیمساعته پیاده روی داشتند. حضرت آقا ورزش روزانه و حداقل یکی دوبار در هفته کوهپیمایی دارند. از این اعزه، پر کارتر, پر مشغله تر و مسول تر هم داریم؟ حضرت آقا میفرمایند که سه چیز از جوان می خواهند: تحصیل، تهذیب، ورزش. خب شما آقا و خانم انقلابی که بیانات ایشان ورد زبانت هست، با این خواسته چه کردی؟ ببین چقدر ورزش مهم است که ایشان ورزش را جزء سه خواسته اصلی خود قرار داده است. ورزش همنشین تحصیل و تهذیب شده است. حالا هی توجیه و بهانه بیاور برای تنبلی و تن پروری. بدانکه این تنبلی، تبعات زیادی بر جسم، روح و روانت خواهد داشت. سودا و بلغم مزاجت را زیاد کرده، تبدیل به آدمی خرفت و بی تحرک، زودرنج و منفی بین خواهی شد. آنوقت با این حال و روزت مدافع نظام و انقلاب می شوی و به جز آبرو بردن کاری نخواهی کرد. و یا نشاط روان که به سبب ترشح هورمونهایی مانند اندورفین و دوپامین به واسطه ورزش هست را از دست داده و افسردگی و روان پریشی سراغت می آید. در بعد روحانی و معنوی نیز با ورزش، نفست را تربیت و ریاضت میدهی، شاید هنگام ورزش بهانه بیاورد، غرغر کند، ولی تربیت می شود. آب دیده می شود. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🍱دعای سفره منتسب به استاد تنپرور، پدر شیخ شکمپرور: 🍗الهی که این سفره پر جوج باد همیشه پر از دنبه و گوج(گوجه) باد 🥩گزند زبان بخیل و حریص از این سفره و صاحبش دور باد 🍖الهي به اين سفره گوشتی بده به اين مائده سیخ جوجی بده 🍗همه شاد گردیم در اين زندگي به باني اين سفره، رونی بده به آشپز و ميزبان و هم ميهمان تن سالم و قلوه و دل بده الهي به روز جزا بهر ما طعام بهشتي ز جنت بده https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚استفتاء ✍سلام علیکم خدا قوت من دختر پسر کوچک دارم لطفا از اساتید بپرسید آیا برای اینکه عقده ای نوند می توانم لوازم آرایشی در اختیار دخترم و تبلت ، موسیقی، مهد کودک های شاد و رقص دار برایشان فراهم کنم تا در بزرگی عقده نداشته باشند؟ ✅ پاسخ استاد شکمپرور: سلام علیکم احسنت به شما والدین دور اندیش. ایده جذاب و جالبیست. خوبست در این سن که هنوز تکلیفی ندارد این موارد برایش فراهم شود و در خانه و تحت کنترل شما امتحان کنند و بفهمند خبری نیست. چه اشکالی دارد اگر در منزل آرایش کند؟ لباسهایی که دوست دارد بپوشد و ... مراقب باشید اجبار به حجاب در این سن، سبب بی حجابی در بزرگسالی می شود‌. بگزارید آزاد باشند من خودم وقتی بچه ها کوچک بودند پشت قابلمه میزدم آنها حرکت موزون در می آوردند و شاد بودیم..‌ ✅ پاسخ شیخ طنّاز: سلام و درود. اولا: آیا برای اینکه انسان در آینده لجن خوار نشود بایستی در کودکی لجن برایش اورد و لجن خوراندش؟ ثانیا: چه بسا اگر این موارد را فراهم کنید به جای عبرت گرفتن، الگو شود، عادت بکند، مزه کند، ارزش شود و ... و دیگر نتوانید ترکش دهید. ثالثا: بایستی مواردی را برایشان ارزش و اعتبار قرار دهید که اصلا فکرشان سراغ این موارد نرود. بایستی فضا را به نحوی ایجاد و مدیریت کنید که این موارد برایشان ضد ارزش شده و میل و گرایشی به آن پیدا نکنند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚استفتاء ✍سلام علیکم از لحاظ شرعی هر نوع رقصی حرام است مگر برای همسر، حالا آهنگی که بخایم برای همسر باهاش برقصیم هم، غنا محسوب میشه و حرامه، خب الان بفرمایید ما چطور برای همسرمون برقصیم یا ایشون چطور و با چه ریتمی برای ما برقصه؟ ✅پاسخ استاد شکمپرور: استغفرالله خجالت بکشید این چه کاریه؟ زشته! عیبه! قباحت داره! حالا اگه خیلی وسوسه شدید و بهتون فشار اومد، یه نفرتون فدای اون یکی بشه!!! یعنی یه آهنگ رقصی بزاره، با هندزفری گوش بکنه و مشغول رقصیدن بشه. یا اینکه از دبه و قابلمه استفاده بکنید. یادش بخیر دوران جوونی، گل نساءخانم با قابلمه میزد من مدل بابا کرمی میرقصیدم. یادش بخیر اصلا زمان شاه زندگی یه جور دیگه بود. فقط میخندیدیمها، فقط فقط. ✅پاسخ استاد طناز: سلام و درود اولا حالا چه اصراری بر این کار دارید؟ راه های ابراز عشق، دلبری، ایجاد خنده و شادی دیگری هم وجود دارد. ثانیا، این رفتارهای سبک و جلف، وقار و سکینه انسان را از بین می برد و جایز نیست. ثالثا: می توانید از مدل های رقص عاشقانه (رقص تانگو) بهره ببرید که بدون موسیقی حرام هم می شود اجرایش کرد. به عنوان مثال: زن و شوهر روبروی هم ایستاده دست در گردن هم انداخته با دست دیگر، دست هم را بگیرند و با هماهنگی هم، خیلی آرام، عاشقانه، یک قدم جلو بیایند، عقب بروند، در چشم هم نگاه کنند، لبخند بزنند، چپ یا راست بروند و ... این نوع رقص نیاز به آهنگ خاصی ندارد حتی با آهنگ کرخه تا راین، پیراهن یوسف و یا بادیگارد هم اجرا می شود. و چه بسا عاشقانه تر هم شود. واللاه https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
⛔️مراقب باشید⛔️ ✍ ظهر جمعه ای بود که استاد طناز و جمله مریدان پس از اقامه نماز جمعه راهی بیت معظم له گردیدند. تا به صرف یک کاسه تیلیت آبگوشت، خستگی روح و روان را به در نمایند. یکی از مریدان مشغول کوبیدن گوشت گردید،، چنان گوشتکوب را می کوبید که بیت را می لرزاند. تا جایی که کف اتاق که سقف زیر زمین باشد ترک برداشت و استاد را از این امر آشفتگی حاصل گشت. رو به مرید مادرخرج نموده فرمود: همیشه مراقب خر چیزها باشید. جمله مریدان قلم و کاغذ فراهم نموده،آماده ثبت و ضبط حکمت های والای استاد گشتند. و استاد چون این صحنه بدید بر سر ذوق آمده و از گنجینه حکمتهایشان ، در و گوهری را ارزانی جمع مریدان داشتند: عزیزانم مراقب خرهای هر صنفی باشید مبادا فریبتان دهند. مثلا ، که یک کار ساده را با چنان زور و قدرتی انجام می دهند که خسارتش بیشتر از منفعتش خواهد بود. ، قشری هستند که با کمترین ذوق،تدبیر، توانایی و استعدادی فقط درس می خوانند، و مع الاسف مدیر و مسول می شوند و گند می زنند. ، قشری هستند که با مال و دارایی موقت دنیا فخرفروشی و تکبر دارند. هیچ وقت جلوی این افراد احساس حقارت نداشته باشید ، قشری هستند که جا نماز را هم آب می کشند، چنان ظاهر فریبند که فکر می کنید شمالغرب بهشت در رهن ایشان است. از هر جمله و حرکتتان چند معصیت یافته و توی سرتان می زنند و تا ثابت نکنند که فاسق و فاجرید دست بردار نیستند. به قول سلطان اعظم، خمینی کبیر، فریب ظاهر این مارهای خوش خط و خال را نخورید. ، قشری بسیار خطرناک و از جنس خوارج می باشند. در تعامل با اینها بایستی هر ده دقیقه یکبار اشاره ای به اعتقاد و التزام به انقلاب و آرمان های آن، شهدا، امام، رهبر، ولایت فقیه، دشمنی امریکا و اسرائیل داشته باشی و الا سه سوته انگ ضد انقلابی را به پیشانی ات چسبانده، محکومت میکنند. اینها افرادی هستند که چفیه را کافی ندانسته پیراهن و شلوار طرح چفیه به تن می کنند و عینکی بر چشم دارند که اکثریت را ضد ولایت فقیه و ضد انقلابی دیده و خود را سوپر انقلابی می دانند. و در آخر هم بعضیشان به کانادا، نیویورک و یا پاریس پناه می برند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🌺توصیه حکیم طنّاز در شب شهادت سیدة النساء العالمین🌺 🚩هر چه قدر ما، پدران و مادران علوی و فاطمی شویم، فرزندانمان حسنی، حسینی و زینبی خواهند شد. 🚩اگر دخترانمان عاشق و مجذوب سیدة زنان عالم شوند، آنگاه می کوشند مانند او شوند، همرنگ او شوند، چون که صد آید نود هم پیش ماست؛ در این حالت دیگر به صورت خودکار حجاب و عفاف رعایت می شود. 🚩بکوشید در حد درکتان، مقام و جایگاه حضرت را به فرزندانتان بشناسانید و اینقدر با مثال چادر و حجاب سبب زدگی و دوریشان نشوید. مطمئن باشید اگر حضرت را بشناسند، دوستش خواهند داشت، عاشقش خواهند شد و می کوشند همرنگ ایشان شوند، اخلاقشان، رفتارشان، ادبشان و حجاب، عفاف و حیائشان فاطمی شود. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
⛏کلنگ زنی⛏ ⚖ بعد از این که ژیگول به اتهام اخلال در نظم و امنیت، چند صباحی به زندان افتاد، حالا آزاد شده و خلق و خویش خیلی تغییر کرده است. بیرون، شیش جیب و داخل منزل شلوار شیرازی زندان بافت می پوشد. سیبیل ها را بلند نگه داشته و انگشترهای درشت در دستان می کند. اسمش را هم از ژیگول به اژدر تغییر داده. اینها همه اثر حدود کمتر از یکماه زندگی در دانشگاه انسان ساز زندان است. 🌤ظهر یک روز زمستانی پس از تیلیت آبگوشت، اژدر و استاد روی مبل ها لمیده و هر کدام سراغ خاراندن بخشی از بدن مبارک و تفکر عمیق رفتند‌. اژدر که امروز، حفره ناف را برای تحقیق و تفحص برگزیده بود، یکهو فریاد برآورد: یافتم یافتم. استاد، لوله خودکار را تا نیمه داخل گوش راست کرده بود و می چرخاند، با فریاد اژدر از جا پرید و لوله تا فیها خالدون گوشش فرو رفت و چند روزی از یک گوش، کر گردید. استاد: زهر مار. چته؟ اژدر: کلنگ می خواهم کلنگ؟ استاد: قبر من رو بکنی یا خودت؟ اژدر: برای انتخابات باید کلنگ بزنیم. استاد: تست ورزش هست؟ کنده کاری بکنیم؟ جزء شرایط است؟ اژدر: استاد گیج میزنیها، باید چند پروژه را کلنگ بزنیم تا مردم جذب شوند. استاد: مثلا چه پروژه ای؟ اژدر : بفرما لیستش: 🔸بیمارستان ۱۰۰۰ تخته خوابه تورغوز آباد 🔸فرودگاه بین المملی شکمرود 🔸مجموعه ورزشی تنپرور علیا 🔸سینمای ۵بعدی تنپرور سفلا استاد: آخر احمق جان تورغوز آباد ۲۰۰ نفر جمعیت داره، بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی واسه چی؟ اژدر: استاد گلم کلنگ زنی مثل مهریه میمونه کی ساخته کی تحویل گرفته؟ فقط چند صباحی دل مردم خوش میشه و رأی انتخابات رو می گیریم. استاد: اگه اینجوریه پس چقد کم نوشتی؟ اینها رو هم اضافه کن: 🔸دانشگاه بین المللی تنپرستان 🔸هتل ۵ستاره شکمپروران 🔸رستوران ایتالیایی تورغوزآباد علیا 🔸خط مترو شکمرود به راحت آباد و این گونه بود که استاد و جمع مریدان کلنگ بدست، در شهر و روستا دوره افتادند و هر جا زمان و مکان را مناسب می دیدند، کلنگ مبارک بر فرق زمین کوفته و دل جماعتی را شاد و امیدودار می نمودند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📚 حکایتی حکمتانه 📚 ✍گویند مدتی جناب ژیگول به اتهامات مختلف دستگیر و محبوس گردید. در غیاب وی، استاد شکمپرور مریدک جوانی را به خدمت خواست. مریدک هرچند مانند ژیگول تیز و فرز نبود؛ لکن از هیچی بهتر بود. آورده اند از طرف مرکز نیکوکاری محل برای جناب شکمپرور بسته معیشتی آورده، و جناب محترمشان گوشت و نخودها را در دیگ ریخته آبگوشت مفصلی فراهم و جمله مریدان را به سوی خویش دعوت بنمودند. جمله مریدان هر لحظه منتظر کرامت و شگفتی از حضرت استاد بودند و هر کس به نحوی می کوشید مانند استاد لقمه گرفته و تناول نماید. لکن این کار دهان گشاد می خواهد و انگشتان درشت. استاد که عادت نداشت بین لقمه ها فاصله بیاندازد و معتقد بود بینشان هوا می رود و سبب سوء هاضمه خواهد شد، یکی را پس از دیگری فرو می برد. که ناگهان به سرفه و خس خس افتاده فریاد برآورد: "فاضلاب,فاضلاب,فاضلاب" جمله مریدان نگاهشان به سمت مستراح و حمام رفت. مرید احساس تکلیف کن، به سرعت سمت مستراح رفته آفتابه آورد. مرید خودشیرین کن، درب حمام را گشوده درپوش فاضلاب را برداشت و سمت استاد گرفت. و مرید متفکر، سریعا با اداره آب و فاضلاب تماس گرفته و آنها را از بلایای پیش بینی شده توسط استاد مطلع کرد. در این وسط، مریدک خدمتکار سلانه سلانه با لیوان آبی سراغ شیخ رفته او را از گرفتگی گلو نجات بخشیده. لکن استاد، بدون توجه به تکاپوی مریدان و به جای تشکر از او، وی را با لحنی تحقیر آمیز خطاب و از جمع بیرون نمود‌: کدام گوری بودی فاضل؟ داشتیم خفه می شدیم؟ چقدر شل هستی؟ از این درگه بیرون شو که تو رابرایی خدمت ما نساخته اند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🔸برنامه گرامیداشت🔸 ✍آورده اند در چنین روزی حضرت استاد حوالی ساعت ۱۰ صبح از خواب پریده و در رختخواب مبارک، ساعتی مشغول خارش و بارش فکری گردیدند... استاد شکمپرور: ملیکا ملیکا ملیکا ملیکا: هان استاد: چند گونی برنج داریم؟ ملیکا: ۴ تا . واسه چی؟ استاد: می خواهیم هفته بسیج را گرامی بداریم. ملیکا: بیخود بیخود. همین چارتا کیسه برنج برامون مونده. اونهم میخای به فنا بدی؟ استاد: برنجش رو نمیخام فقط گونی هارو بده. ملیکا( پشت تلفن): الو ژیگول پاشو بیا ببین این دوباره میخاد گند بزنه. ژیگول: سلام بر تو ای بانوی پاک دامن. در راهم. الان میرسم. ژیگول( داخل حیاط) : استاد اعظم شنیده ام با نبوغتان، تپه جدیدی را می خواهید در نوردید!! حقیر را هم متنعم فرمایید. استاد: می خواهیم هفته بسیج را گرامی بداریم. ژیگول: وا استاد، شما که اهل این حرکتها نبودید. به وجهه علمی و دینیتان آسیب می زند. استاد : حرف مفت نزن تکلیف است تکلیف. ژیگول: خب چه کنیم؟ استاد: برو از انباری گونی های برنج را بیاور، داخلش خاک بریز و جلوی دفتر سنگر درست کن. ژیگول: ینی با این کار، هفته بسیج را گرامی داشته اید؟ استاد: آری. از نان خشکی هم یه لنگه پوتین و چکمه بگیر کنار سنگر بگزار ژیگول: میخاهید آهنگ هم بپخشانیم؟ استاد: از کویتی پور بپخشان. ژیگول: اگر صلاح میدانید جهت ارعاب دشمنان هم، چند باتوم روی کیسه ها بگنجانیم؟ استاد: بگنجان بگنجان. راستی جمله مریدان را هم بگویید شلوار پلنگی به پا کرده با موتور بیایند بعد از ظهر در خیابانها رژه موتوری می رویم. ژیگول: عجب نبوغی دارید. آیا کار دیگری مانده است که برای گرامیداشت این روز بزرگ انجام دهیم؟ استاد: بگو همگی کفه ترازو تهیه کرده به گردنشان آویران نمایند. ژیگول: یاللعجب. کفه ترازو برای چه؟ استاد: مثلا نماد جان بر کف بودن است. ( شاهدان عینی گفته اند در این لحظه، ژیگول یک سکته ناقص زده است.) استاد: بگو با فتوشافت عکس من را با لباس بسیج و چفیه در کنار فرماندهان درست کنند و در دفتر کار بزنید. ژیگول: تأثیر این عکس در گرامیداشت هفته بسیج چیست؟ استاد: هفته بسیج را نمی دانم اما برای انتخابات اثر دارد. اینگونه بود که هفته بسیج توسط حضرت استاد شکمپرور به نحو شایسته و بایسته ای گرامی داشته شد که پیش از این، کسی نتوانسته بود بار این امانت را بر دوش برکشد. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
⚖ سوء پیشینه ⚖ ✍ استاد شکمپرور: الو سلام ژیگول بابا کجایی؟ ژیگول: سلام استاد آمده ام برای گواهی سوء پیشینه استاد: برای چه؟ ژیگول: واسه پناهندگی لازم است اما متاسفانه محکومیت سیاسی ندارید. استاد: خدا را شکر ژیگول: خدارا شکر؟؟؟ برای پناهندگی و اقامت کشور بوق باید در این رژیم محکوم سیاسی باشید. استاد: خب الان چیکار بکنم؟ ژیگول: سریعا جمله مریدان را دعوت می کنیم تا طرح و ایده داده و در کمترین زمان ممکن یک محکومیت سیاسی برایتان دست و پا کنیم... (جلسه ایده پردازی): استاد: مریدان عزیز لطفا ایده هایتان را بفرمایید: مرید۱: استاد اعظم، به گرانی ها اعتراض کنید مرید۲: اصل انقلاب را زیر سوال ببرید، خیلی کلاس دارد. مرید۳: مطمئن ترین راه محکومیت، دست گذاشتن روی مقام معظم هست. نقدش کنید مرید۴: می خواهید جماعتی سوپر انقلابی را تهییج کنیم به بیت تان حمله بنمایند؟ مرید۵: سعی کنید دعوا به شعبه بوق برود، قاضی اش آشناست، سفارش میکنم حکم خوبی ببرد. استاد شکمپرور: عجب شیطون هایی هستید شما. ینی اصغرنجات هم دنبال پناهندگی هست این کارها رو میکنه؟ ژیگول: نه بابا اون مال این حرفها نیس. فازش فرق داره استاد: ژیگول به پا یه وقت حبس سنگین نزنه. ژیگول: خاطرت تخت. فقط در حد رسانه ای شدن هست. ( پس از بیان افاضات مذکور، استاد شکمپرور به اتهامات عدیده، راهی دادگاه شد. لکن با نظر روانشناس، اختلالات روانی عدیده ای در ایشان رؤیت شد و به جای زندان، راهی کلینیک روان درمانی شدند) https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🥠 یک تکه نان خالی 🥠 ✍️گویند روزی استاد شکمپرور با جمله مریدان به پیک نیک رفته مشغول جوج زدن بودند که ملیکاخانم (گل نساء) تماس میگیرد: ملیکا: کجایی؟ استاد شکمپرور: سلام بانو در خدمتم ملیکا: میگم کجایی شیخ (از جا برخواسته و چند قدمی به جهت منزل برداشتند و آنگاه فرموده): در راه منزل هستم. ملیکا: ارواح عمه ات. پلیس راهور پیامک تخلف رانندگی در جاده چالوس ارسال کرده. شیخ: عزیزم خدا می داند تکلیف است، گرفتاریست، کار است. به خدا اگر وظیفه هدایت خلق بر گردنمان نبود، این سفرها و مسافت ها را نمی رفتیم. ملیکا: عجب، حالا هدایت خلق فقط در جاده چالوس است؟ پدر صلواتی. دفعه قبلی هم رفته بودی آلمان برای هدایت خلق. من نمی دانم این مسجد محل چه مشکلی دارد که اینجا آرام و قرار نمیگیری تا این همه مرد و زن، پیر و جوان را هدایت بکنی؟ آنوقت آلمان و چالوس تکلیف می شود؟ استاد: می آیم بیت، صحبت می کنیم. ملیکا: بیت و مصرع چیه ؟ مثل آدم حرف بزن. انقدر اَدا اطوار در نیار. ناهار میای یا نه؟ استاد(گویند استاد در حالیکه یک تکه نان زیر کباب را در دست گرفته بود خطاب به ملیکا خانم قسم یاد کرد): خدا شاهد است یک تکه نان خالی دارم می خورم. بدون تو همین یک لقمه هم از گلویم پائین نمی رود. (شاهدان عینی گویند ملیکا خانم در عین ناباوری و ایمان به چاخان بودن ادعاهای استاد شکم پرور، باز هم اشک در چشمانش حلقه زده با جملات محبت آمیزی از استاد خداحافظی بنمودند. سپس استاد معظم به جمع مریدان باز گشته و سیخ جوج در دست یکی یکی بال و کتف ها را به دهان مبارک متبرک بنمودند و نثار پدر و مادر ملیکا خانم عبارات نامفهومی را نثار کردند.) https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e