eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5911008840597373433.mp3
769.6K
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ُ (زیارت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها) کی برات کربلا میخاد امشب از مادرش زهرا بگیره... با توجه صدا بزن... یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا انّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَاللّه (دعای توسل) -
4_5911008840597373460.mp3
1.17M
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن... -
های محرم محرم آمد و دلها غمین شد غم و عشق و بلا با هم عجین شد حسین آماده بهر جانفشانی است دوباره فاطمه قلبش حزین شد 🏴🏴🏴🏴🏴 محرم بوی عطر یاس دارد نوایی از غم و احساس دارد سخن از تشنگی وغیرت عشق نشان از قامت عباس دارد 🏴🏴🏴🏴🏴 باز محرم شده ماه حسین دل شده محزون شه عالمین جن و ملک برسر وسینه زنند رفته به نیزه سر آن نور عین
1. رخصت بده.mp3
5.09M
( عجل الله تعالی فرجه ) ( علیه السلام ) رخصت بده كه خیمه ی ماتم به پا كنیم پیراهن سیاه به تن با شما كنیم آید صدا زِ غیب كه قد قامتِ العزا رخصت بده اقامه ی بزم عزا كنیم هر کسی خودش از آقاش اجازه بگیره ، بگه آقا به منم اجازه بده گریه کنم ، به منم اجازه بده با شما بسوزم ، آقاجان ، آقاجان ... در حد ما كه نیست ولیكن خدا كند بر گریه های روز و شبت اقتدا كنیم دو كاسه اشك و یك دل خونین ز داغ را آورده ایم نذر غم كربلا كنیم عج موعودِ هَل اَتی چه شود یك مُحّرمی تو روضه ای بخوانی و ما جان فدا كنیم کسی که روضه میخونه و می سوزه ، امام زمانه ، کسی که میگه : « أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب » امام زمانه ... کسی که میسوزه ومیگه : « أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریب » ... هیچ کسی رو نداریم به اعضای بدنش سلام بده ، امام معصوم ...فقط دو نفرند ، یکی آقا ابی عبدالله ، یکی هم مادرشون فاطمه زهرا : « اَلْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا » سلام به اون پهلویی که بینِ درو دیوار شکست ... بر ما بخوان تو روضه ی شَّیْبُ الْخَضیب را تا گریه بر حسینِ سر از تن جدا كنیم ..
( علیه السلام ) شب اول رو معمولا میرن کوفه ، از اون آقایی میخونن که خیلی غریب بود ، از اون آقایی میخونن که توو کوچه های کوفه میگشت ، تشنه بود ، گرسنه بود ، زیر لب زمزمه ای داشت ، هی میگفت : آقا کوفه میا ... وفای امت کوفی نماز مغرب بود عشا نیامده این قوم سدِ راهم شد فریب مردم پیمان شکن نباید خورد میا ، که بیعت نامردمان سپاهم شد تمام شهر مرا از امان خود راندند همه اونایی که بیعت کردند ، درهای خونه شون رو بستند ، مسلم غریب بود ، وقتی غریب بود ، فقط یه پیرزن پناهش داد ، اونقدر غریب بود ، تا پیرزن رو دید گفت : مادر ، آب داری به من آب بدی ؟ حسییین ، حسییین ... کاری کردند با حضرت مسلم ، وقتی می بردنش طرف دارالاماره ، دیدند داره گریه میکنه ، گفتن مسلم ، چرا گریه میکنی ؟ گریه برا مرد جنگجو معنا نداره ... یه جمله گفت : سرش رو پائین انداخت گفت گریه ام برا خودم نیست ، آخه نامه نوشتم بیاد ، روی نامه من حساب کرده ، دست زن و بچه اش رو گرفته داره میاد ، اگه رقیه رو سیلی بزنند چه کنم ؟ ( علیه السلام ) شنیدم از تمومشون که با تو دشمنند به فکر قتل و غارتت به فکر کُشتنت به فکر جایزه برا سر بریدنت دارن یکی یکی ، سرنیزه میخرن از گوش بچه های تو گوشواره می برن باحال خسته ام هی میزنم صدا آقا نیا ، مُغیره بارونه توو کوچه ها همه دارن برای جنگ با شما میان برای غارت حرم ، به کربلا میان برای بردن سرت رو نیزه ها میان این شهر بی حیا لبریز هلهله ست چندتا سه شعبه توی دستِ نحسِ حرمله است ... حسین نیا ، اینا اگه سپیدی گلوی علی رو ببینند می زنند ... حسییین ... قربون اشک شب اولی ها ، قربون ناله ی شب اولی ها ، خیلی ها شب تاسوعا میان ، خیلی ها شب عاشورا میان ، اما تو لحظه شماری کردی ، کی شب اول میشه ؟ قربون قدمای همتون برم ، روضه ی شب اول و گریه شب اول و جمعیت شب اول ، با شبای دیگه فرق میکنه ... (مسلم را ) آوردنش مقابل اِبن زیادِ ملعون ، وقتی حضرت مطمئن شد میخواهند به شهادت برسوننش ، رو کرد به عمر سعد ملعون ، فرمود سه تا وصیت دارم : وصیت اولم اینه ، من هفتصد دِرهم توو کوفه قرض دارم ، بعد از من شمشیرم رو بفروش ، زِرهم رو بفروش ، قرض هام رو ادا کن ... وصیت دومم اینه ، وقتی من به شهادت رسیدم ، خودت بدنم رو بگیر دفن کن ... وصیت سومم اینه ، یه نامه بنویس برا ابی عبدالله ، بگو حسین نیا ... یااباعبدالله ، بااباعبدالله ... میخوام بگم یا مسلم ابن عقیل وصیت کردی ، این وصیت سنت بود توو اهلبیت ع ، پیغمبر خدا (ص) وصیت کرد : یاعلی بدن منو خودت غسل بده ، کفن کن ، با پارچه ای از سُندس بدن من رو کفن کن ، امیرالمومنین وصیت کرد ، به امام حسن ، بابا ، بدنم رو غسل بده ، کفن کن ... حضرت زهرا وصیت کرد : یاعلی ، منو شبانه غسل بده ، بدنم رو شبانه بردار ، بدنم رو مخفیانه دفن کن ، امام حسن وصبت کرد ، برادر بدنم رو ببر کنارقبر پیغمبر (ص) ، اگه نگذاشتند ، راضی نیستم یه قطره خونی ، در تشییع جنازه ام جاری بشه ... اما مردم ، تنها کسی که وصیت نداشت ابی عبدالله بود ، قربون بدن غریبت حسین ، سه روز بدنش روی زمین ماند ، اصلا بدنش رو نمیشد کفن کنند ، زین العابدین فرمود : بوریا بیارین ... چقدر ردّ پاست روی تنت چقَدَر وحشیانه می زدنت قاری من چرا نمی خوانی نکند نیزه خورده بر دهنت اینقَدَر تیر و نیزه خوردی که تکِه تکِه شُدَه است پیرهنت با سُمّ ِ اسب شد تنت تشییع خاک کرببلا شده کَفنت هر کجا نشستی به عشق کربلا و اربعین بگو : « حسییین ... »
❣﷽❣ در روز اوّل محرّم ریّان بن شبیب خدمت امام رضا علیه السلام رسید. حضرت به او فرمودند : ای پسر شبیب، مردم عرب در زمان جاهلیّت جنگ را در ایّام محرّم حرام می دانستند؛ ولی این امّت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلّی الله علیه و آله را رعایت نکردند. در این ماه خون ما را حلال دانستند، و هتک حرمت ما را کردند و فرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سرا پرده ی ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا صلّی الله علیه و آله را درباره ی ما ننمودند. همانا روز شهادت حسین علیه السلام پلک چشمان ما را مجروح کرد و اشک های ما را روان ساخت و دل ما را سوزاند؛ و عزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد و نزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. پس گریه کنندگان باید بر حسین علیه السلام بگریند، زیرا که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد. ای پسر شبیب، اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی علیه السلام گریه کن، چه اینکه آن حضرت را کشتند چنانکه گوسفند را می کشند، و با آن حضرت 18 نفر از اهل بیت او کشته شدند که روی زمین شبیه و نظیری نداشتند. آسمان های هفتگانه و زمین ها در شهادت آن حضرت گریستند. چهار هزار ملک روز عاشورا برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده اند. لذا پریشان و غبار آلود به مجاورت آن قبر مطهّر مأمور شدند، تا حضرت قائم علیه السلام ظهور کند و از یاران او باشند و شعارشان «یا لثارت الحسین» است. ای پسر شبیب، اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی محزون باش برای حزن ما و شاد باش در شادی ما؛ و بر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور می کند ... . 📚 منابع : 9. بحار الأنوار : ج 98، ص 102،ج 14، ص 164، ج 44، ص 283. و ... . ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸اهل ولا، چو روی به سوی خدا کنند 🔸اول برای یوسف زهرا، دعا کنند. اول هر مجلسی... دعای ما سلامتی امام زمانمون هست... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
مناجات 1 🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا 🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا 🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا 🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... 🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا 🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا 🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا 🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... 🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را 🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را 🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... (یا صاحب الزمان....)
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مى‏برم از اندوه‏ و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ‏ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
متن روضه 2 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)