❣﷽❣
⚫#روضه_امام_کاظم ع
⚫#دفتری_کاظم ع
🔷#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یاموسی_ابن_جعفر_ایهاالکاظم_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله....
همه با هم..
#یاوجیها
تو زیارت نامه آقا موسی ابن جعفر داریم..
🔶السَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف... »
« خدایا! درود فرست بر اون امام مظلومی که ساق پای نازنینش.. بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد.. بعد از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج کردند...
♨صدای ناله ای از کنج زندان
♨بگوشم میرسد با چشم گریان
♨گمانم باشد این صورت مکدر
♨صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه اقا) آخ...
♨جوان بودم دراین زندان شدم پیر
♨ندارم طاقت این کندو زنجیر
♨چه سیلی ها زدست خصم خوردم
♨چو زهرا مادرم درغم فسردم
کنج زندان ناله میکرد...آی غریب نوازا..آی حاجت دارا...
(اوج )(#دشتی)
🔻آخ ..الهی از دل زارم گواهی
🔻ندارم جز تو من دیگر پناهی
🔻دگر معصومه جان بابت نبینی
🔻بمرگم در مدینه می نشینی
🔻آخ ..رضا بابا بیا اندر بر من
🔻بدامن گیر این ساعت سر من
🔻بیا زنجیرم از گردن تو بردار
🔻روم سوی وطن باچشم خونبار
امروز متوسلیم دره خانه اقا موسی ابن جعفر..
آی حاجت مندا ..آی گرفتارا..آی اونی که بهر امید اومدی تو مجلس نشستی...
خطیب بغدادی،، عالم سنی یه..میگه هر وقت من گرفتار می شدم..
می اومدم کنار قبر آقا موسی ابن جعفر..
حاجتمو میگرفتم میرفتم..
(نمیدونم چه حاجتی داری ...چه نیتی داری
اما آقاباب الحوائجه)
حاجت مندی ..گرفتاری..آخ جوون داری..مریض داری....
(هر حاجتی داری مد نظر بگیر)
تو رو خدا برا گرفتارا دعا کنید.. برا جوون دارا دعا کنید..
راس همه حوائجمون فرج آقامون مولامون امام زمان عج
به نام نامی آقا موسی ابن جعفر..
🍃یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
(همه زمزمه کنن)
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا ببین غریبم آقا چه بی شکیبم
(زندانی غریب بغداده
قربون غربتت برم آقا جان)
💐🌺💐🌺
اما عاشقای آقا موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردن..
آی سادات مجلس ، یکی مادرتون زهرای مرضیه بود ، یه وقت حسنین و زینبین و صدا زد ، فرمود بچه ها می خوام دعا کنم دستاتون و بالا بیارید ..
(بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی ؟ آره مادر )
اینجا بود بی بی فرمود : اللهم عجل وفاتی سریعا .
یکی ام میوه دلش امام کاظم بود ..
هر روز وقت غروب که میشد
اونقدر زندان بان آقا رو اذیت می کرد ..شکنجه میکرد ..
توهین میکرد..
که دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شده بود
(چی می گفت آقا ؟)
می فرمود خدا دیگه مرگ منه موسی بن جعفر رو برسون .
آقا نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد :
ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گل نجات می دی .
ای خدایی که شیر رو از بین خون جدا می کنی
بچه رو از رحم مادر نجات می دی ..
دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن
آی ..
▪️به یارب یارب شب زنده داران
▪️به امید دل امیدواران
▪️ به آه سینه ی طقلان گریان
▪️خلاصم خدا از کنج زندان
چقد زود دعای آقا مستجاب شد...
⬅️یه وقت دیدن در زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه،، رو یه تخته چوب،، از زندان بیرون می آرن .
آخ یه وقت دیدن چقد بدن آقا سنگینه ، خدا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید انقدر سنگین باشه !!
تا عبا رو کنار زدن.. دیدن هنوز غل و زنجیر.. به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره..
⬅️ اما بگم شیعه ها چه کردند.. بدن امام رو احترام کردن ، کفن کردن ، کفن قیمتی پوشوندند...
چه تشیع جنازه ی باشکوهی شد..
♻️اما میخای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
آی دلای کربلایی...
♻️لا یوم کیومک یا ابا عبدالله..
دلا بسوزه برا جد غریبش حسین ، وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم و کفن کنم..
(دشتی)
🔅 مگر به کربلا کفن
🔅 به غیر بوریا نبود
🔅 مگر حسین تشنه لب
🔅 عزیز مصطفی نبود
🔅آخ مگر کسی که کشته
🔅شد تنش برهنه میکنند
🔅مگر که پاره پیروهن
🔅به پیکرش روا نبود
🔰الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون .
🔰حالا از سویدای دلت ،به نیت سلامتی و فرج امام زمان ، شفای همه بیماران ، هدایت و خوشبختی جوونامون ، عاقبت به خیری مون سه مرتبه صدا بزن
💠#یا_حسین
.
|⇦•عمری زدیم از دل صدا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت #امام_کاظم علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را
روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را
هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه
گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه
پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد
با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد
#شاعر:محسن عرب خالقی
*مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند:
«یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف و روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ فَلْيَخْرُج."میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...»
مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت :
«صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...»
اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#روضه_امام_کاظم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست
#روضه موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی است
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
زخم گلویِ تو پذیرفته است اما
زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی است
از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلید بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
*خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن...
نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..*
نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست
*اما یا موسی بن جعفر!...*
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست
#شاعر علی اکبر لطیفیان ✍
*یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...*
#روضه_امام_کاظم
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
❣﷽❣
⚫#روضه_امام_کاظم ع
⚫#دفتری_کاظم ع (4)
🔷#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یاموسی_ابن_جعفر_ایهاالکاظم_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله..
همه با هم..
#یاوجیها
تو زیارت نامه آقا موسی ابن جعفر داریم..
🔶السَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف..»
« خدایا! درود فرست بر اون امام مظلومی که ساق پای نازنینش.. بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد.. بعد از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج کردند.
♨صدای ناله ای از کنج زندان
♨بگوشم میرسد با چشم گریان
♨گمانم باشد این صورت مکدر
♨صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه اقا) آخ...
♨جوان بودم دراین زندان شدم پیر
♨ندارم طاقت این کندو زنجیر
♨چه سیلی ها زدست خصم خوردم
♨چو زهرا مادرم درغم فسردم
کنج زندان ناله میکرد...آی غریب نوازا..آی حاجت دارا...
(اوج )(#دشتی)
🔻آخ ..الهی از دل زارم گواهی
🔻ندارم جز تو من دیگر پناهی
🔻دگر معصومه جان بابت نبینی
🔻بمرگم در مدینه می نشینی
🔻آخ ..رضا بابا بیا اندر بر من
🔻بدامن گیر این ساعت سر من
🔻بیا زنجیرم از گردن تو بردار
🔻روم سوی وطن باچشم خونبار
امروز متوسلیم دره خانه اقا موسی ابن جعفر..
آی حاجت مندا ..آی گرفتارا..آی اونی که بهر امید اومدی تو مجلس نشستی...
خطیب بغدادی،، عالم سنی یه..میگه هر وقت من گرفتار می شدم..
می اومدم کنار قبر آقا موسی ابن جعفر..
حاجتمو میگرفتم میرفتم..
(نمیدونم چه حاجتی داری ...چه نیتی داری
اما آقاباب الحوائجه)
حاجت مندی ..گرفتاری..آخ جوون داری..مریض داری....
(هر حاجتی داری مد نظر بگیر)
تو رو خدا برا گرفتارا دعا کنید.. برا جوون دارا دعا کنید..
راس همه حوائجمون فرج آقامون مولامون امام زمان عج
به نام نامی آقا موسی ابن جعفر..
🍃یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
(همه زمزمه کنن)
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا ببین غریبم آقا چه بی شکیبم
(زندانی غریب بغداده
قربون غربتت برم آقا جان)
اما عاشقای آقا موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردن..
آی سادات مجلس ، یکی مادرتون زهرای مرضیه بود ، یه وقت حسنین و زینبین و صدا زد ، فرمود بچه ها می خوام دعا کنم دستاتون و بالا بیارید ..
(بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی ؟ آره مادر )
اینجا بود بی بی فرمود : اللهم عجل وفاتی سریعا .
یکی ام میوه دلش امام کاظم بود ..
هر روز وقت غروب که میشد
اونقدر زندان بان آقا رو اذیت می کرد ..شکنجه میکرد ..
توهین میکرد..
که دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شده بود
(چی می گفت آقا ؟)
می فرمود خدا دیگه مرگ منه موسی بن جعفر رو برسون .
آقا نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد :
ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گل نجات می دی .
ای خدایی که شیر رو از بین خون جدا می کنی
بچه رو از رحم مادر نجات می دی ..
دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن
آی ..
▪️به یارب یارب شب زنده داران
▪️به امید دل امیدواران
▪️ به آه سینه ی طقلان گریان
▪️خلاصم خدا از کنج زندان
(#ترکی)
⬛غرببم گوشه ی زنداندا یارب
⬛داها یوخدور رمق بو جاندا یارب
⬛یانمیدا نه باجی نه قارداشیم وار
⬛نه همدم نده بیر یولداشیم وار
⬛غربب اولسه آچوب باشین کیم آغلار
⬛کیمی نوحه دیوب کیم سینه داغلار
چقد زود دعای آقا مستجاب شد...
⬅️یه وقت دیدن در زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه،، رو یه تخته چوب،، از زندان بیرون می آرن .
آخ یه وقت دیدن چقد بدن آقا سنگینه ، خدا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید انقدر سنگین باشه !!
تا عبا رو کنار زدن.. دیدن هنوز غل و زنجیر.. به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره..
⬅️ اما بگم شیعه ها چه کردند.. بدن امام رو احترام کردن ، کفن کردن ، کفن قیمتی پوشوندند...
چه تشیع جنازه ی باشکوهی شد..
♻️اما میخای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
آی دلای کربلایی...
♻️لا یوم کیومک یا ابا عبدالله..
دلا بسوزه برا جد غریبش حسین ، وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم و کفن کنم..
(دشتی)
🔅 مگر به کربلا کفن
🔅 به غیر بوریا نبود
🔅 مگر حسین تشنه لب
🔅 عزیز مصطفی نبود
🔅آخ مگر کسی که کشته
🔅شد تنش برهنه میکنند
🔅مگر که پاره پیروهن
🔅به پیکرش روا نبود
🔰الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون .
🔰حالا از سویدای دلت ،به نیت سلامتی و فرج امام زمان ، شفای همه بیماران ، هدایت و خوشبختی جوونامون ، عاقبت به خیری مون سه مرتبه صدا بزن
💠#یا_حسین
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
یارب مکن امید کسی را تو نا امید ...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#امام_کاظم
#روضه_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم