eitaa logo
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
731 دنبال‌کننده
680 عکس
412 ویدیو
2 فایل
تبلیغات پذیرفته میشود به آیدی زیر مراجعه کنید @bentalhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥ببینید|| دستگیری حجت‌الاسلام سیدکاظم روحبخش در عربستان بخاطر ستیز با اسرائیل کودک‌کش چند روزی است که خبر دستگیری حجت‌الاسلام روحبخش در عربستان دست به دست می‌شود و اخیرا با انتشار فایل صوتی او زندان این خبر تایید شد اما اکنون در خبرها آمده ایشان به علت تبلیغ بر علیه رژیم کودک‌کش صهیونیستی توسط پلیس مدینه دستگیر شده است. برای سید کاظم بخوانید اللهم فک کل اسیر 🏷 🕋 کانال‌شهید‌رضوی‌بابک‌نوری..♡
خیلی دعا کنید این سید بزرگوار خیلی حق ب گردن ما دارن 🥲
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
کلاس‌های صبح‌گاهی علوی رو فراموش نکردید که🥺 به حق مولا علی، دعا کنید عزیزان دلم آزاد بشه
سلام صبحتان حسینی🖤
یا رقیه خانم .‌‌‌‌.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا اگر دل‌تان سخت به تَنگ آمد، با ذکرِ حسین(ع) نَفَس بکشید♥️
مداحی_آنلاین_درده_دوا_رقیه_اسفندیاری.mp3
8.07M
😭درده دوا رقیه مشکل گشا رقیه روحه صفا رقیه شیرین لقا رقیه 🖤
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
#پارت_49 #آبرو نازنین خستگی رو خستگی گذاشته بود و نرسیده نشست پای درس‌هاش برای قبولی دروس شهریور پ
محمد‌حسین: قبل از اینکه بریم می‌خوام یه چیزی بهت بگم نازنین جونم. نازنین‌زهرا: جانم داداش. محمد‌حسین: من حتی اگر ازدواج هم بکنم، با اومدن اون خانم هم تو زندگیم، تو مثل قبل تو دلم جا داری، مثل قبل کاری داشتی برات می‌دوم میام، مثل قبل حتی اگر سر تخت بیمارستان هم باشم، حتی اگر عزارئیل بالا سرم باشه تو صدام بزنی، ازش اجازه می‌گیرم میام کارت رو راه میندازم. نازنین‌زهرا: این چه حرفیه داداش!؟ این‌جوری حرف میزنی دلم بهم میریزه. محمد‌حسین بغض نازنین رو که دید بغلش کرد و بوسیدش، بغض نازنین ترکید، صدای گریه‌اش رو خفه کرد و بی صدا اشک ریخت. زهره: آماده شدید؟ بریم؟ محمد‌حسین: اومدیم مامان. نازنین روسریت رو عوض کن، اون شال قرمز رو بپوش که برات خریدم. نازنین‌زهرا: حاج خانم مامان رو چیکار کنیم؟ محمد‌حسین: داریم میریم بله برون نه مجلس ختم. نازنین‌زهرا: پس خودت جمعش کن. محمد‌حسین: حله، من برم بیرون تو هم معطل نکن. نازنین‌زهرا: باشه داداش. محمد‌علی: ماشاالله، منو یاد جوونی خودم انداختی، زمانی که رفته بودم خواستگاری مادرت. محمد‌حسین: یعنی به اندازه من خوشتیپ بودید؟ زهره: قطعا تو از پدرت هم خوشگل‌تر شدی. محمد‌علی: دستتون درد نکنه حاج خانم. زهره: خواهش می‌کنم، شما با عبا و قبا و عمامه تشریف آوردید خواستگاری، پسرم تیپ کت و شلواری زده، معلومه از شما تیپش جذاب‌تره. محمد‌علی: تحویل بگیر، پس تو هووی من بودی محمد‌حسین و من خبر نداشتم. سه تایی به هم خندیدن و منتظر نازنین موندن تا به جمعشون برسه. نازنین برای آخرین بار خودش رو تو آیینه نگاه کرد، شال قرمز پلیسه دار خیلی صورتش رو روشن کرده بود، مقداری کرم هم زد و از اتاق بیرون اومد. محمد‌حسین: اینم از خواهر آقا داماد. محمد‌علی: نازنین بابا، نمیشد یه روسری دیگه بپوشی. زهره: دختر نکنه امروز کمر بستی به بی‌آبرو کردن ما؟ چرا یه روز بدون دردسر و دعوا نمی‌تونی با ما راه بیای؟ محمد‌حسین: من ازش خواستم اینو بپوشه، هدیه‌ای هست که خودم روز تولد براش گرفتم، دوست ندارم تو مجلس بله برونم رنگ تیره بپوشید، شما که راضی به تغییر نیستید، ولی نازنین مجبور نیست تیره بپوشه، این شال در شأنش هست و زیبا‌ترش کرده. محمد‌علی: آخه پسرم. محمد‌حسین: من فکر می‌کنم به اندازه کافی دیرمون شده، بریم دیگه. محمد‌حسین باز آبی رو آتیش خانواده شد، دردسر رو خوابوند و همگی به سمت خونه حاج قاسم راه افتادند. ✍ف.پورعباس 🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
نه ربیُ و نه ز احمد برتریُ و نه ز ،زهرا کمتری ندانم کیستی ولی شنیدم در غدیر خم که خواندند تو را و
امروز درست یکسال از تاسیس کانال به وقت رمان عاشقانه می‌گذره😍 مبارک همگی باشه🖤 ان شاالله شاهد افزایش جمعیت این خانواده باشیم تو سال جدید🦋🖤 ۱۹تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صحنه به دار کشیدن آزادیخواهان تبریزی بدست لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰ روز عاشورا هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند صدای طبل و سنج از کوچه پسکوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند. عده ای زنجیر زن، عده ای سینه زن و عده ای قمه زن..... فرمانده روس اینگونه گفت: میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد !! اما جمعیت عظیم! مردم شیعه (سکولار)! عزادار فقط عزاداری و گریه کردند. زنجیر و سینه و قمه زدند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند. آری این است نتیجه اسلام سکولار، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که به شدت به دنبال ان است و برای آن میلیاردی هزینه میکند. براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل و آمریکا نباشد ابن زیاد سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه می زند... آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت سکولار!
« وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُم » هر که به شما پناه آورد امان یافت . . ابـٰاعبداللّٰہ❤️‍🩹 ...
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
#پارت_50 #آبرو محمد‌حسین: قبل از اینکه بریم می‌خوام یه چیزی بهت بگم نازنین جونم. نازنین‌زهرا: جانم
محمد‌علی: مهریه و پشت قباله دختر خانم رو چقدر مدنظر دارید؟ رضا: والا حقیقتش سپردیم دست خود ملکا، هرچی ملکا خانم بگن. زهره: عروس گلم می‌شنویم. ملکا مبلغی سرخ و سفید شد و لب گشود و گفت: ۷۲سکه به نیت ۷۲ تن شهدای کربلا، سفر اربعین کربلا هرساله، تعداد نمی‌گم چون نمی‌دونم چقدر زنده‌ام. زهره: ۱۰۰۰ سال کنار هم عمر کنید عزیزم. ملکا: یه سفر حج و حفظ قرآن و نهج‌البلاغه. زهره: ماشاالله به دختر گلمون. خدا حفظت کنه. سمانه: با اجازه منم یه چیز دیگه می‌خوام اضافه کنم. زهره: بفرمایید حاج خانم. سمانه: سه دانگ خانه یا یه ماشین هم به نامش بزنید. محمد‌علی: محمد‌علی قرار طبقه بالای خونه ما زندگی کنه، خونه تماما به اسم حاج خانم، ان شاالله اگر محمد‌حسین مستقل شد سه دانگ که هیچی، کل خونه رو به نامشون میزنن. رضا: ان شاالله، پسرم شما حرفی ندارید؟ اعتراضی به مهریه ندارید؟ محمد‌حسین: اختیار دارید حاج‌آقا، بنده غلام شما هستم. رضا: ماشاالله به این ادب و وقار. محمد‌علی: خب، زمان عقد کی باشه؟ سمانه: با اجازه آقایون، بنده تقویم رو نگاه کردم، ولادت امام موسی کاظم نزدیک‌ترین تاریخ هست، روز مبارک و میمونی هم هست. رضا: یعنی دو هفته دیگه، نظر شما چیه شیخ؟ محمد‌علی: بزرگوارید، خیلی هم عالی، هرچه زودتر مراسم برگزار بشه به نفع همه است، محمد‌حسین هم خیلی مرخصی نداره. زهره: به مبارکی و میمنت ان‌شاالله، همیشه دلتون خوش باشه ان شاالله. سمانه: مبارک شما هم باشه، ان شاالله این پیوند برا هر دو خانواده مبارک باشه. حلقه نشان رو زهره از کیف بیرون کشید و کنار ملکا رفت، روبوسی کردند و مقداری همدیگه رو بغل کردن، زهره آرام حلقه رو تو انگشت ملکا کرد. قاسم هم محمد‌حسین رو بغل گرفت و بوسید و مبارک بادی گفت. سمانه: کامتون رو شیرین کنید. نازنین‌زهرا خانم هیچی نگفتن، ماشاالله مثل پنجه آفتاب می‌مونن خواهر و برادر، ماشاالله، خدا براتون نگهشون داره. زهره: ممنونم. نازنین زهرا تو فکر رفته بود، گاهی زیر چشمی ملکا رو می‌پایید، گاهی هم به گل‌های قالی خیره می‌شد. ✍ف.پورعباس 🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~
سلام عزیزان عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام.🖤 ممنون که تا اینجا تو این یکسال همراه من بودید☺️ امیدوارم تا اینجا از روند کانال رضایت داشته باشید. خب رمان آبرو، چهارمین رمان کانال هست. عزیزانی که تا اینجای رمان آبرو همراه ما بودند، بفرمایند این پنجاه و یک قسمت چطور بود؟ جایی بود که رو اعصاب باشه روند داستان؟ از این جا به بعد فکر می‌کنید قراره چه اتفاقی بیافته؟ مثل همیشه اینجا حرفاتون میشنوم☺️ https://eitaa.com/joinchat/902431193C24bb65b3a3
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
سلام عزیزان عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام.🖤 ممنون که تا اینجا تو این یکسال همر
ان شاالله آخرش همون بشه که دوست دارید😉 چشم تمام تلاشم رو می‌کنم تو این ایام دیگه چندتا چندتا پارتا بزارم☺️ دعا کنید خدا کمک کنه🙏
🔆زنگ عبرت 🔴 سلیمانِ صرد خزاعی زمانت را بشناس... 🔻 وقتی به قیام امام حسین علیه السلام نگاه میکنیم میبینیم که تمام مولفه های لازم برای پیروزی در کف میدان را در اختیار داشتند، اما چه عاملی باعث شد آنگونه در کربلا با تعداد اندکی از یارانش به شهادت برسند؟!!! چه شد که پیروزی قطعی کف میدان، تبدیل به فجایع و جنایات صحرای کربلا شد؟! 🔻 اینجاست که نقش خواصِ جامعه هویدا و وزن آنان در پیروزی و شکست آشکار میشود. اگر خواصی همچون سلیمانِ صرد خزاعی در تدابیر راهبردی خود در مدیریت شیعیان کوفه اشتباه نمیکرد، یزید و ابن زیاد نمیتوانستند قیام اباعبدالله رو کمر بشکنند. 🔻سلیمان صرد خزاعی با 3 خطای راهبردی هم امام زمانش را به قتلگاه فرستاد و موجبات شهادت جمع کثیری از شیعیان کوفه را فراهم کرد و باعث شد با بی تدبیری خود، ابن زیاد در کوفه قدرت بگیرد و یزید در شام 1️⃣ زمانی که هنوز جای پای ابن زیاد در کوفه محکم نشده بود، مسلم بن عقیل، نائب امام زمان فرمان جهاد داد و تدبیرش این بود که امروز باید کوفه را بگیریم و آماده ورود امام حسین علیه السلام کنیم. اما سلیمان اجتهاد کرد و گفت: نه، باید صبر کنیم تا امام حسین بیاد و بعد قیام کنیم... ♦️ این اشتباهش هم موجب شهادت نائب امامش شد و هم ابن زیاد را در کوفه مسلط کرد. 2️⃣ زمانی که میتوانست شیعیان کوفه را برای یاری امام حسین علیه السلام به کربلا بفرستد، سکوت کرد و همین امر باعث شد امام حسین علیه السلام در کربلا تنها بماند و آنگونه به شهادت برسد. اگر سلیمان قیام میکرد و با دهها هزار شیعه به سمت کربلا میرفت قطعا حادثه کربلا شکل دیگری رقم میخورد. 3️⃣ پس از شهادت امام حسین علیه السلام نیز خطای راهبردی سومش را انجام داد و با سوار شدن بر موج احساسات شیعیان، بسیاری از آنان را به قتلگاه عین الورده برد و شهید کرد. در حالی که میتوانست دست در دست مختار دهد و با تدبیرِ معقولانه او هم شیعیان را قدرتمندتر کند در جهت اداره جامعه و هم راحت تر قاتلین امام حسین علیه السلام قصاص شوند. 🔻 حضرت آقا در همین خصوص میفرمایند: "اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! ... ببینید! از هر طرف حرکت می‌کنیم، به خواص می‌رسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات می‌دهد و حفظ می‌کند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد." ✅ سلیمان صراد خزاعی، یک مصداق است، یک شاخص است، یک نمونه است از خواصی که نمیتوانند در لحظه‌ی لازم تصمیم درست را برای پیروزی جبهه حق بگیرد و با این غفلت باعث میشوند جبهه حق، طعم تلخ شکست را بارها و بارها بچشد... ✅ باید سلیمان صرد خزاعی های زمان مان را بشناسیم و مراقب باشیم در تبعیت از آنان قرار نگیریم و الا هم از امام زمانمان غافل میشویم و پس از غفلت شهادتمان نیز بی فایده و بی ثمر خواهد شد... سید احمد رضوی
♥️ مولاجانم! بدون شک آمدنت بهترین اتفاق این عالم است. برای تحقق این اتفاق بزرگ دست به دعا می شویم. صدای گام های پدرانه ات را می شود بخوبی شنید و نوای دلنشین دعاهایت را ... ای مهربان پدر می شود این جمعه بیایی؟ 🌤