خودش رفت مدرسه، در حالیکه امضاش جلوی چشممه.
قرارمونه تو بدترین شرایط، وسایلش تو خونه پخش و پلا نباشه و لااقل اونها رو روی این میز بذاره تا در اولین فرصت جاجا کنه.
دارم به این فکر میکنم که تا چند سال قبل، امضای هر سهتاشون گوشه و کنار خونه به چشم میخورد. احتمالاً تا چشم به هم بزنم، دیگه تو خونهمون خبری از امضای هستی هم نیست. و خدا میدونه که چقدر دلتنگ این روزها میشم.
یه بنده خدایی میگفت: چه طوری میتونی تحمل کنی؟ من اصلاً به هم ریختگی رو نمیتونم تحمل کنم. گفتم: اتفاقاً من هم مثل تو طاقت به هم ریختگی رو ندارم، فقط یه تفاوت کوچولو داریم. تو تحمل به هم ریختگی خونه رو نداری، من تحمل به هم ریختگی رابطهم با بچههام رو!😁
پاشم برم تدارک ناهار رو ببینم که امروز گلپسرم داره میاد خونه😍. امیدوارم همهتون عمر طولانی کنین و موفقیت و شادی و خوشبختی بچههاتون رو ببینین 🙏
#مادرانه_های_من
#نظم
#پرسش_و_پاسخ
👈 بچهها از دو سالگی لازمه به مرور حد و مرزها رو یا بگیرن، پس میتونین در مورد مسائلی که واقعاً مهمه، حد و مرز بذارین. مثلاً:
✅ زدن ممنوعه.
✅ دمپایی دستشویی رو توی هال نمیاریم.
✅ روزی یه دونه شکلات و یه دونه بستنی میشه بخوریم.
✅ قبل از خواب مسواک میزنیم.
✅ هفتهای یه بار چیپس میخوریم.
✅ روزی دو تا کارتون میتونیم ببینیم.
✅ ماهی یه دونه اسباب بازی میخریم.
👈 طبیعتاً چیزی که کمک میکنه این حد و مرزها جابیفته، الگوسازی، استفادهی به جا و مناسب از ابزار بازی و قصه و تکرار اونها در بستر مهر و قاطعیت و همدلی و دلیل آوردنهای تکجملهای و کوتاهه:
✅ چرا یه دونه شکلات؟ ...... _ چون بیشترش دندونها رو خراب میکنه.
👈 تعیین حد و مرز به این معنی نیست که در مقابل اصرار بچه برای شکستن حد و مرزها مجازیم بچه رو تنبیه کنیم یا براش جریمه و پیامد در نظر بگیریم. همونطور که بارها گفتم، چارهی کار، ترکیب معجزهآسای همدلی و قاطعیته:
✅ کاش تلویزیون اصلاً آسیب نداشت و پسرم میتونست روزی ده تا کارتون ببینه. بذار ببینیم حالا که نمیشه، به جاش چیکار میشه کرد؟ به نظرت بازی بهتره یا کتاب؟...
👈 لازمه حد و مرزها با سن، توانمندی و مهارت بچهها متناسب باشه. مثلاً وقتی بچه به حدی از توانمندی رسیده که خودش لباسش رو در میاره، میشه اضافه کرد:
✅ لباسها رو بعد از درآوردن تو سبد رخت چرکها میذاریم.
👈 حتیالامکان با تکنیکهای جلب همکاری غیر مستقیم مثل الگوسازی، یادآوری یککلمهای و... کمک میکنیم که بتونه مطابق انتظار عمل کنه:
✅ پسرم... لباست!
✅ آخ... داشت یادم میرفت لباسم رو بندازم تو سبد.
👈 در صورت تعلل زیاد، یه گفتگوی همدلانهی مبتنی بر حل مسأله ترتیب میدیم تا ببینیم چی مانع از این میشه که به حد و مرزها تو خونه پایبند بمونه؟ و باهم راههایی برای برداشتن موانع و هموار کردن مسیر همکاری پیدا میکنیم.
👈 به مرور که بچهها بزرگتر میشن، ممکنه بخوان دلیل قوانین و حد و مرزها رو بدونن. در اینصورت لازمه از اهمیت تأمین نیازهای همهی افراد خانواده بگیم و براشون توضیح بدیم. اکه لازمه باهم سرچ کنیم و مقاله بخونیم. اما اگه بچههامون هیچ جوره قانع نمیشن و نیازهای ما رو درک نمیکنن، لازمه ریشهش رو توی رابطهمون و رفتارهای اشتباه خودمون پیدا کنیم.
بحث قانون گذاری و پیامدها تو سنین مختلف نکات ظریف و حساس زیادی داره که اینجا فقط فرصت کردم خیلی مختصر به چند تاش اشاره کنم. اما تو بستهی «همکاری در خانه» مفصل به همهی ریزهکاریهاش پرداختم.
امشب آخرین فرصت استفاده از تخفیف رو نمایی این بستهست و طبیعتاً دیگه با این قیمت ارائه نمیشه. دلم میخواد همهتون بتونین از این فرصت استفاده کنین.
اگه واقعاً مایلین تهیهش کنین و مانعی دارین، به آیدی زیر پیام بدین تا باهم راهی براش پیدا کنیم 👇👇
@marzierezaian
#تربیت یه فرآیند نامحسوسه، ممنونم که «تربیت نامحسوس» رو دنبال و به دوستانتون معرفی میکنین 👇👇👇
ایتا:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
تلگرام:
t.me/tarbiatenaamahsoos
اینستاگرام:
insta.com/tarbiat.e.naamahsoos
#نظم
#قاطعیت
#همدلی
#قانونگذاری
#جلب_همکاری
#مادرانه_های_من
👈 یه روز موقع جاروبرقی زدن، دوتا خودکار و چند تا درِ خودکار از لای تُشَکَهای مبلها پیدا
کردم و هر بار که میگفتم این مال کیه، هستی با خوشحالی میگفت: آخ جون.. خودکار صورتیم... آخ جون، خودکار آبیم...
👈 من که جاروبرقی زدن با دهن روزه، گلوم رو خشک کرده بود، نتونستم خودم رو از افکار منفیای که به سرم هجوم آورده بودن، جدا کنم: عجب دختر بینظمی! 😤 چقدرم بیخیاله! آخه این به کی رفته؟ با این بینظمی و بیخیالی به کجا میخواد برسه؟ نکنه عادت کنه؟😱... باید همین حالا یه کاری کنم وگرنه...
و یه دفعه خودم رو در حال گفتن این جمله به هستی دیدم:
«هستی خانوم!... اینکه خودکارات دونه دونه از گوشه و کنار خونه پیدا بشه، افتخار و خوشحالی ندارهها!!»🤦
یه دفعه خنده رو لباش خشکید و گفت: من افتخار نکردم!😐 فقط از پیدا شدن خودکارم خوشحال شده بودم که اونم با حرف شما حالم گرفته شد☹️ همسرم که شاهد ماجرا بود گفت: دخترم!... مامانت که حرف بدی نزد. منظورش این بود که...
و من که تازه متوجه شده بودم که چه خبطی کردم،
(خبط اول: نداشتن همراهی هیجانی
خبط دوم: به رسمیت نشناختن احساس بچهم
خبط سوم: آموزش بیموقع و بیثمر)
حرف همسرم رو قطع کردم و گفتم: فکر کنم حق با هستیه. من نباید تو ذوقش میزدم...
👈خلاصه اون ماجرا با دلجویی من از هستی تموم شد، اما هنوز فکرم درگیر این مسأله است که تو چالشهای والد و فرزندی، همیشه فکر میکنیم که واکنش ما، به خاطر عشق و محبتمون نسبت به بچههامونه. اما آیا واقعاً همینطوره؟ آیا تو لحظهای که اون حرف رو به هستی زدم، واقعاً عشق هدایتگر من بود یا ترس و نگرانی؟ نگرانی از آیندهی بچهم...؟ ترس از بیکفایتی خودم...؟
👈 شاید بگین بخشی از ترسها و نگرانیهای ما واقعاً از سر دلسوزی و محبتمون نسبت به بچههاست. اما باید ببینیم چقدر این نگرانیها اعتبار دارن؟ ترس و نگرانی یعنی اینکه من به پیشبینیهای خودم در مورد آینده، زیادی اعتماد دارم: «حتماً عادت میکنه به بینظمی! با این بینظمی به هیچ جا نمیرسه!»
👈 به خودم قول دادم دفعهی بعد که این فکرها به سرم زد، این پیشگوییها رو زیر سؤال ببرم: کی گفته عادت میکنه و به جایی نمیرسه؟ اتفاقاً خواهر بزرگ هستی هم وقتی تو این سن بود، شاید نامنظمتر هم بود، اما حالا که دانشجوئه، هم خیلی منظمتر شده و هم بارها نشون داده که تو چالشهای زندگی «به روش خودش» گلیمش رو از آب بیرون میکشه.
👈 بیاین با هم یه تمرینی انجام بدیم: اگه اجازه میدادم تو اون لحظه عشق هدایتگر من باشه، احتمالاً چه واکنشی داشتم و چه جملهای به هستی میگفتم؟
راستی واکنشهای شما بیشتر بر اساس ترسه یا عشق؟
#تربیت یه فرآیند نامحسوسه، ممنونم که «تربیت نامحسوس» رو دنبال و به دوستانتون معرفی میکنین 👇👇👇
ایتا:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
تلگرام:
t.me/tarbiatenaamahsoos
اینستاگرام:
insta.com/tarbiat.e.naamahsoos
#نظم
#همراهی_هیجانی
👆👆👆👆👆👆👆
این حرفها به این معنی نیست که ما اصلاً نباید بچههامون رو راهنمایی کنیم. مسأله اینه که لازمه اولویتهامون رو بشناسیم و بر اساس اونها عمل کنیم.
اولویت اول ما حفظ رابطه و غنا بخشیدن به اونه. چون اگه رابطه خوب نباشه، گوش بچه به روی راهنماییهای ما بستهست.
اگه قبلاً روی رابطه مون خوب کار کرده باشیم، ممکنه با جملههای بالا کمی تو ذوق فرزندمون بخوره، اما بچه خیرخواهی ما رو درک کنه و نصیحت ما رو بپذیره.
اما اگه میدونیم رابطه مون خوب نیست و بچه نسبت به حرفهای ما گارد داره، اینجا فقط لازمه همراهی هیجانی داشته باشیم و هر بار با ذوقش ذوق کنیم.
@tarbiatenaamahsoos
#نظم
#همراهی_هیجانی
#مادرانه_های_من
👈 قرار شد یکشنبهی این هفته بعد از امتحان هستی، راهی بشیم به سمت گرگان. شنبه شب بدون اینکه چیزی به هستی بگم، چمدون رو گذاشتم وسط هال و گفتم: فردا صبح هم فرصت دارم، ولی ترجیح میدم طبق قراری که با خودم گذاشتم، امشب بار سفرمون رو ببندم تا فردا با خیال راحت دوش بگیرم و به ریزهکاریهای خونه برسم. (غالباً به جای یادآوری و تذکر مستقیم، از الگوسازی استفاده میکنم و به شدت از این روش راضیم و معمولاً جواب میگیرم)
حدود نیم ساعتی طول کشید تا هستی هم پا شد و همهی وسایل مورد نیازش رو گذاشت تو کیفش😍 (و خدا میدونه چهجوری خودم رو کنترل کردم که تو این نیم ساعت دوباره بهش تذکر ندم و قرارمون رو یادآوری نکنم)
👈 یکشنبه صبح متوجه شدم کتاب زبانش رو برنداشته. دلم میخواست خودم کتابش رو بذارم تو کیفش تا وقتی تو گرگان یاد کتابش میافته، سورپرایزش کنم. اما با خودم فکر کردم بهتره به جای اینکه بهش نشون بدم چقدر مامان حواسجمع و کاردرستی هستم، یه کاری کنم که افتخار حواسجمعی واسه برداشتن همهی وسایلش، مال خودش بشه.
و نتیجه این شد که کتابش رو گذاشتم نزدیک کیفها و چمدونی که قرار بود ببریم😉
👈 وقتی آخرین امتحانش رو داد و برگشت خونه، ساعت و گوشی و هدفونش رو که از صبح گذاشته بود شارژ بشه، برداشت که بذاره تو کیفش که یهو چشمش به کتاب زبانش افتاد و گفت: وااای مامان... کتاب زبان و لپتاپم...😱 نزدیک بود یادم بره. گفتم: خوب خدا رو شکر که به موقع یادت اومد. به این میگن حواسجمعی 👌 راستش از اینکه بدون یادآوری من، همهی وسایلت رو دیشب جمع کردی و حتی امروز قبل از مدرسه هدفون و ساعتت رو هم شارژ کردی، خیلی غافلگیر شدم. به نظر میاد هیچی رو از قلم ننداختی! 😍
🔺نکتهی اول:
پرداختن به جزئیات کاری که بچهها انجام دادن و توصیف اون، یکی از بهترین روشهای بازخورد دادن به اونهاست، اینطوری بدون اینکه برچسب دختر خوب یا منظم یا حواسجمع بهشون بزنیم و بدون اینکه نشون بدیم خیلی ذوق مرگ شدیم 😅، بهشون احساس دیده شدن میدیم. دیدن خوبیهای بچهها بهشون احساس ارزشمندی و قدردانی میده. (متأسفانه یکی از شکایتهای مراجعین نوجوونم اینه که والدینم اصلاً خوبیهای من رو نمیبینن و فقط دنبال ایراد گرفتن از من هستن😏)
🔺نکته دوم:
چه خوبه مثبتنگری و برخورد مثبت رو تمرین کنیم. یه مادر منفینگر ممکنه با دیدن کتاب زبان بگه: «ببین، یادت میمونه که گوشی و هدفونت رو شارژ کنی، ولی کتابت رو فراموش میکنی... چرا؟ چون درس اصلاً برات مهم نیست!»
و با این جملات قضاوتی، بین خودش و فرزندش فاصله میندازه و به رابطهشون آسیب میزنه!
🔺نکتهی سوم:
بازخورد دادن به روش توصیفی، تضمین نمیکنه که فرزندمون کار خوبش رو تکرار کنه، اما اون رو نسبت به توانمندی خودش آگاه میکنه و اگه تکرار بشه، به مرور به اتصالات مغزش شکل میده، خودکنترلی و خویشتنداریش رو تقویت میکنه و باعث رشد سالم مغزش و شکلگیری باورهای کارآمد و مثبت دربارهی خودش میشه. همون باورهایی که باعث میشه واسه دفعات بعد هم احتمال انتخابهای مؤثرتر و گرفتن تصمیمهای کارآمدتر رو در اون بالا ببره!
#تربیت یه فرآیند نامحسوسه، ممنونم که «تربیت نامحسوس» رو دنبال و به دوستانتون معرفی میکنین 👇👇👇
ایتا:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
تلگرام:
t.me/tarbiatenaamahsoos
اینستاگرام:
insta.com/tarbiat.e.naamahsoos
#نظم
#بازخورد
#نگاه_مثبت
#الگوسازی
#پست_آموزشی
یه نکتهی تکمیلی هم دربارهی این کلیپ بگم:
👈 شاید آقای دکتر موقع گفتن این حرفها نیمنگاهی به مواجههی بچهها با پیامد رفتارشون داشتن. اما به نظر میاد مثال مناسبی نزدن و در واقع بین پیامد طبیعی و پیامد تحمیلی تفاوتی قائل نشدن.
بله، ممکنه گاهی پیامد طبیعی بینظمی بچه، آسیب به وسایل شخصیش یا حتی از دست دادن اونها باشه، اما ما والدین قرار نیست عمداً این پیامد رو به بچه تحمیل کنیم!
👈 اما اگه به صورت طبیعی و تصادفی اتفاقی بیفته و بچه با پیامد طبیعی انتخابش مواجه بشه، ما به عنوان یه والد بعد از اینکه تو غم و سوگواری بچه باهاش همدلی کردیم و کنارش بودیم، ممکنه بتونیم تو یه گفتگویی توجهش رو به پیامد انتخابش و درسی که ازش میتونه بگیره، جلب کنیم:
_ آخی... خودکارت شکست؟ چقدرم دوستش داشتی... حیف شد، خیلی خوشگل بود... 😏
_ مامان یه دونه دیگه برام میخری؟😭
_ ناراحتیت رو درک میکنم عزیزم. با این وجود فعلاً انتخابم نیست که عین همون رو برات بخرم. یه خودکار ساده و ارزونتر هم میتونه نیازت رو برطرف کنه.
_ آخه چرا مامان؟ تو رو خدا ... 😩
_ میدونم خیلی دوستش داری. اما ترجیح میدم وقتی دوباره بخرمش که تا حد زیادی مطمئن بشم که ازش خوب مراقبت میکنی.
_ قول میدم از این به بعد سر راه نذارمش.
_ این خیلی با ارزشه که همچین تصمیمی گرفتی و متوجه شدی که باید مراقب وسایلت باشی. فکر کنم میتونی با نگهداری از خودکار جدیدت و بقیهی وسایلت، به من و خودت نشون بدی که از عهدهش برمیای. اون وقت من هم راحتتر میتونم دربارهی خرید خودکار مورد علاقهت تصمیم بگیرم.
👈 این یعنی ما پیامد بینظمی رو به بچه تحمیل نمیکنیم، اما جلوی مواجهه با پیامد طبیعی اون رو هم نمیگیریم! یعنی وقتی به طور طبیعی با پیامد اشتباهش مواجه میشه، اجازه میدیم احساس غم و ناکامی و پشیمونی رو تجربه کنه و با جایگزین کردنِ سریعِ اون وسیله، جلوی تجربهی این احساسات سالم رو نمیگیریم. چون همین احساسات سالمه که به بچه کمک میکنه از اتفاقی که افتاده درس بگیره.
@tarbiatenaamahsoos
#مسؤلیت_پذیری
#پیامد_طبیعی
#نظم
#مواجهه_با_اشتباهات_کودک
هدایت شده از تربیت نا محسوس|مرضیه رضائیان
خودش رفت مدرسه، در حالیکه امضاش جلوی چشممه.
قرارمونه تو بدترین شرایط، وسایلش تو خونه پخش و پلا نباشه و لااقل اونها رو روی این میز بذاره تا در اولین فرصت جاجا کنه.
دارم به این فکر میکنم که تا چند سال قبل، امضای هر سهتاشون گوشه و کنار خونه به چشم میخورد. احتمالاً تا چشم به هم بزنم، دیگه تو خونهمون خبری از امضای هستی هم نیست. و خدا میدونه که چقدر دلتنگ این روزها میشم.
یه بنده خدایی میگفت: چه طوری میتونی تحمل کنی؟ من اصلاً به هم ریختگی رو نمیتونم تحمل کنم. گفتم: اتفاقاً من هم مثل تو طاقت به هم ریختگی رو ندارم، فقط یه تفاوت کوچولو داریم. تو تحمل به هم ریختگی خونه رو نداری، من تحمل به هم ریختگی رابطهم با بچههام رو!😁
پاشم برم تدارک ناهار رو ببینم که امروز گلپسرم داره میاد خونه😍. امیدوارم همهتون عمر طولانی کنین و موفقیت و شادی و خوشبختی بچههاتون رو ببینین 🙏
#مادرانه_های_من
#نظم
#مادرانه_های_من
👈 این روزها هستی داره واسه آزمون ارزیابی مدرسه، درسهای ششم رو مرور میکنه. دیروز بعد از صبحونه رفت تو اتاقش و در حالیکه لباسهای روی صندلیش رو روی جالباسی میذاشت، اومد بیرون و گفت:
_ نمیدونم چرا جدیداً نامرتب بودن اتاقم رو مخمه. اصلاً تو اتاق نامرتب نمیتونم درس بخونم.
یاد چند سال قبل افتادم که شاید یکی دو هفته تو اتاقش سگ میزد و گربه میرقصید و اصلاً عین خیالش نبود (و البته من هم وانمود میکردم که عین خیالم نیست 🥴)
گفتم: چه جالب! یعنی قبلاً اذیت نمیشدی اتاقت نامرتب باشه؟
گفت: نه واقعاً... اما اگه روی تختم شلوغ بود و نمیتونستم دراز بکشم و درس بخونم، میرفتم تو هال درس میخوندم.
گفتم: دیروز یه مقالهای میخوندم در مورد ادراک دیداری بچهها. نوشته بود رشد ادراک دیداری، تا نوجوونی ادامه داره! نمیدونم... خیلی اطلاعاتم در این مورد زیاد نیست و باید بیشتر دربارهش تحقیق کنم، اما شاید به همین خاطره که آشفتگی محیط، قبلاً خیلی به چشمت نمیاومد، اما به مرور که ادراک دیداریت کاملتر شده، نیازت به نظم دیداری هم بیشتر شده باشه.
مثلاً یادته دیروز ازم یه دستمال گرفتی و لکهی رو یخچال رو پاک کردی؟ داشتم فکر میکردم که تا همین یه سال قبل اصلاً برات مهم نبود که رو یخچال لکه باشه یا نباشه...
👈 اینها رو براتون نوشتم که بگم نظم بصری یا دیداری غالباً نیاز ما بزرگترهاست، نه بچهها! اگه تلاش کنیم غالباً محیط زندگیمون رو تمیز و مرتب نگه داریم و با صبوری گاهی بچهها رو به همکاری و مشارکت تو منظم کردن خونه دعوت کنیم، بدون اینکه فشار چندانی به خودمون و بچهها بیاریم، به مرووور هم چشم بچهها به نظم عادت میکنه و هم به تجربه، نیاز به نظم رو درک میکنن و خودشون انتخابش میکنن.
👈 یادمون باشه تو یه فضا و بستر نسبتاً سالم و غیرمسموم، این پروسه ممکنه تا پایان دورهی کودکی طول بکشه. نخوایم که سریعترش کنیم! هیچ نهالی با زیاد آب دادن زودتر بار نمیده! هییییچ راه میونبُری واسه کوتاهتر کردن مسیر رشد بچهها وجود نداره! «عجله» آفت تربیته! شاید بهتر باشه بیشتر از نظم بچهها روی صبوری و سعهی صدر خودمون کار کنیم!
#تربیت یه فرآیند نامحسوسه، ممنونم که «تربیت نامحسوس» رو دنبال و به دوستانتون معرفی میکنین 👇👇👇
ایتا:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
تلگرام:
t.me/tarbiatenaamahsoos
اینستاگرام:
insta.com/tarbiat.e.naamahsoos
#نظم
#مسؤلیت_پذیری
#مادرانه_های_من
👈 دیروز تا از مدرسه رسیدیم خونه، چادر و لباسهاش رو درآورد و انداخت روی مبل و یه دوش گرفت و بعد از ناهار خودش رو ولو کرد روی مبل و گفت: خیلی خستهم. فقط میخوام تا موقع کلاس شنا استراحت کنم.
👈 بعد از برگشتن از استخر هم کمی استراحت کرد و رفت سراغ تکالیفش.
حوالی ساعت ۶ عصر بهش گفتم: دارم لباسهات رو میبرم تو اتاقت. اما نیازه یه بررسی بشن. ممکنه چادرت نیاز به تمیز کردن داشته باشه. به نظر میاد مقنعهت هم نیاز به اتو داشته باشه.
🔺نکته1️⃣: باور من اینه که اگه هزار بار فرزندم اشتباهش رو تکرار کنه، باز لایق احترامه و انتخاب من اینه که فقط اونچه رو که میبینم به زبون بیارم و بابت اشتباهش هیچ بیاحترامی بهش نکنم. نه قضاوتش کنم، نه برچسب بزنم و نه انتقاد و سرزنش و توهین و تحقیر کنم:
❌ جای لباسهات اینجاست؟ (انتقاد)
❌ چند بار بگم لباسهات رو اینجا نذار؟ (انتقاد)
❌ خجالت نمیکشی لباسهات رو رو مبل ولو میکنی؟ دیگه که بچهی ابتدایی نیستی!(تحقیر)
❌ وقتی لباسهات رو سرجاش نذاری، معلومه که چروک میشه. (سرزنش)
❌ خیلی شلختهای (قضاوت و برچسب زدن)
نکتهی 2️⃣:
بچههای زیر هفت سال نیاز به دستورالعملهای واضح و مشخص دارن، اما وقتی بچهها بزرگتر میشن، به مرور بهتره به صورت غیرمستقیم کارهایی رو که لازمه انجام بدن، عنوان کنیم. مثلاً نمیگیم بیا مقنعهت رو ببر اتو کن. میگیم انگار مقنعهت نیاز به اتو داره. اینطوری هم نشون میدیم به تشخیص خودش اعتماد داریم و اعتماد به نفسش بالا میره و هم چون خودش رو مجبور به انجام اون کار نمیبینه، مقاومتش کمتر میشه.
👈 اومد یه نگاهی به مقنعهش انداخت و با حالت ناله گفت: واااای... آره، اتو میخواد... اما من که تا الان لباس اتو نکردم😫
یادم نبود که تابستونِ دو سال قبل، اتو کردن رو چندباری تمرین کرده بود. واسه همین گفتم: آره خوب... هر کاری یه اولین باری داره. نگران نباش خودم کنارتم و بهت یاد میدم.
🔺نکته: مواجهه با پیامد رفتار اشتباه، یکی از راههای ایجاد مسؤلیتپذیری در بچههاست. پس بهتره از فرزندمون در مقابل پیامد اشتباهاتش محافظت نکنیم! (آخر هر هفته اتو کشیدن لباسها تو خونهی ما جزء مسؤلیتهای منه. اما مرتب نگه داشتنِ لباس در طول هفته، مسؤلیت خودشه. پس اگه در اثر نگهداریِ اشتباه دوباره نیاز به اتو پیدا کنه، طبیعتاً من انجامش نمیدم.)
👈 خلاصه رفت اتو رو آورد و با نظارت من مقنعهش رو اتو کرد و بعدش هم با یه دستمال نمدار چادرش رو تمیز کرد و لباسهاش رو مرتب کرد.
گفتم: چه خوبه که قدر و ارزش خودت رو میدونی و حاضر نیستی با مقنعهی چروک و چادر خاکی بری مدرسه.
🔺نکته:
وقتی میخوایم به فرزندمون بازخورد بدیم، با نظر دادن دربارهی چیزی که در درونش میگذره، کمک میکنیم به جای اینکه منتظر گرفتن تأیید دیگران باشه، به درون خودش خیره بشه و از درون خودش تأیید بگیره.
مثلاً اگه میگفتم: «قربون دختر خوشپوش و مرتبم برم»، باعث میشدم یاد بگیره برای گرفتن تأیید، چشم به بیرون بدوزه. و در دراز مدت یه همچین بچهای در غیاب تأیید بیرونی، احساس گیجی یا تهی بودن میکنه.
#تربیت یه فرآیند نامحسوسه، ممنونم که «تربیت نامحسوس» رو دنبال و به دوستانتون معرفی میکنین 👇👇👇
ایتا:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
تلگرام:
t.me/tarbiatenaamahsoos
اینستاگرام:
insta.com/tarbiat.e.naamahsoos
#رفتارهای_مخرب
#نظم
#مسؤلیت_پذیری
#بازخورد
#پرسش_و_پاسخ
1️⃣ الگوسازی کنین:
بچهها کارهایی رو که مدام ببینن، یاد میگیرن. شاید شما رسیدگی به سرو وضع و ظاهرتون رو جلوی چشمای بچهها انجام نمیدین. شاید فرزند شما نیاز داره به صورت برجسته ببینه که شما و پدرش به ظاهر خودتون اهمیت میدین. مثلاً ببینه که شما و پدرش به محض رسیدن به خونه لباسهاتون رو وارسی میکنین و اگه نیاز به تمیزکاری داره، انجامش میدین. مثلاً پدر میگه:
✅ شلوارم یه مقدار خاکی شده. پسر گلم ممکنه اون دستمال رو از رو جاکفشی برداری و نمدارش کنی و برام بیاری؟
یا مثلاً مادر بعد از پیادهروی میگه:
✅ تو راه برگشت، بارون اومد و کفشهام یه مقدار گِلی شد. بذار ببرم تو حموم بشورمش.
2️⃣ بازخورد بدین:
به کوچکترین رفتارهای فرزندتون که در راستای اهمیت دادن به تمیزی و مرتب بودنه، بازخورد مثبت بدین:
✅ اوه پسری رو میبینم که امروز تصمیم گرفته کمربند ببنده😍 چه تصمیم خوبی👌 اینطوری شلوارت مدام پایین نمیاد و ظاهرت خیلی مرتب میشه.
✅ چقدر شنبهها که لباسات تمیز و اتو کشیدهست، از تماشای تیپت کیف میکنم🥰 تو آینه نگاه کن. خودت چه احساسی داری؟ (دعوت به دروننگری)
3️⃣ روی اصلاح نگاه فرزندتون حساسیت زیاد نشون ندین.
مثلاً وقتی در جواب شما که میگین «شلوارت انگار نیاز به شستن داره»، میگه مهم نیست، بگین: «آها فکر کردم متوجه نشدی که خاکی شده» و ازش بگذرین. اهمیت ندادن به ظاهر، نشون میده فرزندتون هنوز تو دنیای کودکی خودشه و دغدغههاش از جنس دغدغههای آدمبزرگها نیست. میتونین اجازه بدین با همون لباس بره مدرسه و از دوستاش بازخورد بگیره. میتونین گاهی هم خودتون با عشق لباسش رو تمیز کنین و بگین: «ولی من به تمیزی گلپسرم اهمیت میدم». همین بچه چند وقت دیگه که به نوجوونی برسه، جوری درگیر تیپ و ظاهرش میشه که نگرانش میشین😅 (در حالیکه این مسأله تو نوجوونی اصلاً جای نگرانی نداره)
اجازه بدین هر چیزی تو زمان خودش اتفاق بیفته. اتفاقاً اگه یه کودک زیاد نگران کثیفی لباسش باشه، باید نگرانش شد!
4️⃣ مراقب باشین دغدغههای بزرگتر (عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندتونن) رو فدای دغدغهی خاکی بودن لباسش نکنین. قبل از هر واکنشی به این مسأله، مطمئن بشین که با برخوردتون پیام بیارزشی و نادونی و ناتوانی به فرزندتون نمیدین.
5️⃣ و در نهایت تو خلوت خودتون به این فکر کنین که چرا میگه مهم نیست؟ آیا ممکنه به خاطر لجبازی و مقاومت در برابر شما باشه و دقیقاً به این دلیل که برای شما مهمه، میخواد وانمود کنه که براش مهم نیست؟ پس لازمه خوب دقت کنین. اگه تو بیشترِ موارد، حرف شما رو نمیپذیره و در مقابل حرفاتون لجبازی میکنه، لازمه ریشهی لجبازیش رو پیدا کنین و به صورت زیربنایی مسأله رو حل کنین. چه بسا لازم باشه این مسأله رو رها کنین و بیشتر به اساس و بنیان رابطهتون بپردازین!
@tarbiatenaamahsoos
#جلب_همکاری
#همکاری_درخانه
#نظم
#بازخورد