eitaa logo
تاریخ فردا
240 دنبال‌کننده
667 عکس
314 ویدیو
34 فایل
تاریخ فردا هر تاریخی با «عهدی» پدید می‌آید و تاریخ فردا، تاریخ انعقاد عهد جمعی و قلبی است با ساحت قدسی حضرت ولی‌الله‌الاعظم، مهدی موعود(عج). فراروی شما پنجره‌ای است رو به تاریخ فردا، از مسیر قلم «استاد اسماعیل شفیعی سروستانی» www.mouood.org
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 شناخت ائمه 🔺 افضل و اشرف بودن هر موجود، مانع از احاطه و‌ شناخته شدن توسط موجود ضعیف تر است؛ شناخت انسان توسط حیوان امکان پذیر نیست. 🔻 علوم ذاتی، امری اعتباری نیست که در گذر زمان ضعیف یا قوی شود؛ لذا مسیر درک و شناخت حقیقی امام وابسته به تأسی به معصوم والامقام است که به کمک خودشان بشود مراتبی از وجود ایشان را شناخت. 🔺 بنا بر روایات، هفت، هفتاد ... بطن دارد. بطن در لغت به معنی چیزی پوشیده و دور از دیده است که تا محرمی اتفاق نیفتد، پرده از بطن کنار نمی رود. بسته به میزان محرمیت، پر ه ها کنار می رود. 🔻وقتی این معنا درباره قرآن صامت بیان شده، بی گمان حضرات معصومان که هستند نیز همین گونه اند. 🔺 بنا بر آیه ۷سوره آل عمران، راسخان در علم تنها کسانی هستند که تفسیر آیات متشابه قرآن را می دانند و این راسخان در علم، پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند. 🔻 داشتن عصمت کلیه و تطهیر ذاتی از هرگونه آلودگی، رسول اکرم(ص) و خاندان گرامی ایشان را مستعد ساخته که محل، مهبط و مدرک حقایق پنهان کلام وحیانی باشند. 📚 @tarikh_farda
🟢 امام، طلب جان و باعث خلقت 🔺 طلب کمال، ذاتی وجود آدمی است و اگر این حقیقت مصداق خارجی نداشته باشد، آدمی ره به برهوت می سپارد. 🔻 معصومان(ع) هدف و حکمت خلقت را شناخت امام برای سیر در مراتب کمالی و عبادت می دانند. 🔺انسان با اتصال و فنا در امام(ع) که انسا کامل است، به مرتبه عالی قرب و تجربه مراتب عالی قرب نایل می شود. 🔻 میل طواف به گرد یک مرکز، میل باطنی و نهادینه شده جمیع مخلوقات عالم امکان است و قطب عالم امکان، امامی است که جمیع ممکنات، میل طواف و حرکت به سوی او و به گرد او دارند و در نهایت، به تبع امام و به دنبال امام، کل هستی به گرد خالق لایزال، در حال طوافند. 🔺 ائمه حقیقت انسان و انسان حقیقی‌ هستند، به نام که در اولین مرتبه از مراتب خلقت، در حیثیت نوری مقدم بر جمیع مخلوقات عالم خلق شدند و هم آنان باعث خلقت بودند. 🔻 چنان‌که در حدیث قدسی فرمود: «ای احمد! اگر تو نبودی، جهان را نمی‌ آفریدم و اگر علی نبود، تو را و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمی‌ آفریدم.» 📚 @tarikh_farda
🟢 صعب مستصعب 🔺 ائمه(ع)، خود واقفند که درک حقیقت امام و جایگاه ایشان برای غیر معصوم ممکن نیست و تنها از طریق دستگیری خودشان و به اذن الله گروهی از مؤمنان قادر به درک مراتبی عالی از بطون هفت یا هفتادگانه آن هستند. 🔻 لذا این امر را صعب مستصعب نامیده اند. 🔺 در روایات رسیده از اهل بیت(ع)، روایاتی آمده است با این عنوان: «احادیث ائمه، صعب مستصعب هستند.» شارحان احادیث در بیان این معانی مطالبی بیان کردهداردند که می توان به سه گروه تقسیمشان کرد: 🔻 ۱. سخنان معصومان، مراتب و معانی مختلف و بالایی دارند که درک واقعی آنها مشکل و دشوار است؛ 🔺 مقصود روایاتی است که فضایل و کمالات اهل بیت(ع) را بیان کرده اند؛ کمالات ایشان به گونه ای است که درک آنها برای توده مردم، ممکن نیست؛ 🔻 مقصود معصومان(ع) است. تحمل ولایت امامان برای مردم مشکل و سخت است و جز سه گروه نبی مرسل، فرشته مقرب و بنده مؤمن، کسی نمی تواند آن را درک کند. 📚 @tarikh_farda
🟢 سیر الی الله 🔺 انسان کامل خلیفه بلامنازع خداوند است که علم او به شریعت و حقیقت، قطعیت یافته و مظهر اتم اسمای حسنای الهی و آیینه تمام نمای حضرت حق است. او زبده و خلاصه موجودات است و دیگران طفیل وجود او هستند. 🔻 این معنا ابتدا درباره حضرت نبی(ص) و بعد از ایشان، اوصیای ایشان است که عصمت و علم کلیه دارند. 🔺 موضوع ضرورت هدایت انسان در هر عصر، ضرورت حضور امام و انسان کامل در هر عصر را ثابت می کند که اگر نباشد، هدایت تعطیل می شود و امکان سؤال و جواب انسان ها در عرصات برزخی و قیامتی غیرممکن می شود. 🔻 از سوی دیگر انسان کامل باعث برقراری جهان و نگهداری جمیع موجودات مستقر در جهان نیز هستند. 🔺اعلام امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) در غدیر و نام بردن از تک تک جانشینان ایشان تا قیامت، حکایت از استمرار مقام انسان کامل از مسیر اوصیای رسول خدا و مکلف بودن انسان به تأسی به ایشان در تمام شئون حیات مادی و معنوی و سیر در جاده کمال و تقرب الهی دارد. 📚 @tarikh_farda
🟢 میل به تکامل 🔺همه به دنبال کمالند و هر کس حسب آموزش و شرایط اجتماعی و مالی، کمال را در چیزی جست و جو می کند. 🔻 هستی میدان فراخی است که در آن جمیع انسان ها، خود را در میدان مسابقه ای سنگین می شناسند برای دستیابی به بهترین ها، بالاترین ها، برترین ها و کامل ترین ها. 🔺 انسان کامل در خود دارای همه صفات کمالی است که در تمام آرزوها و تلاش های ما جا خوش کرده است. خداوند متعال که بالذات کمال مطلق است، روحی در آدمی دمیده که از گنج خانه خودش بیرون آمده. 🔻 اگر در جهان خارج و در همه ادوار مصداق انسان کامل که گم شده انسان ناقص است، نبود، این همه غوغا در عالم نبود. اوست مصداقی برای واقعی و عینی بودن کمالات قابل دسترسی برای هرکس، حسب وسعت وجودی اش. 🔺 حضرت حجت(ع) به نقل از پدرشان(ع) فرمودند: «ای پسرم خدای تعالی اقطار زمین و اهل طاعت و عبادتش را بدون حجت و امام خالی نمی گذارد. او وسیله کمال و تعالی آنهاست. امامی که پیرو وی باشند و به راه و روش وی اقتدا کنند.» 📚 @tarikh_farda
🟢 عرض دین با جامعه 🔺 مؤمنان با خواندن ادعیه و زیارات و توجه به مضامین آنها، به ویرایش دریافت های خود از دین می پردازند، هستی شناسی ولایی و ارکان شناخت خود را کامل می کنند و در قالب زیارتنامه متوجه امام شده و آن را به عرض ایشان می رسانند. 🔻 جامع ترین دعا که در توصیف مقامات (ع) وارد شده، است. این زیارت به مثابه شناسنامه معنوی اهل بیت(ع) شناخته می شود. با خواندن این زیارت، زائر از زبان امام معصوم، معصوم دیگری را خطاب قرار می دهد و عرض دین می کند. 🔺 در این زیارتنامه نزدیک به ۴۰۰فضیلت از فضایل اهل بیت(ع) اشاره شده است که به نحو تام موجود بوده و به اذن الله ذاتی آنان است و چه در وقت حیات و چه در وقت شهادت و الی الابد در ایشان جاری است. 🔻 بنابراین، چنانچه به حقیقت انسان بنگریم و حیثیت وجود او را مورد بحث قرار دهیم، همه آنچه که بالقوه در انسان مستور است، به نحو تام و بالفعل در امام موجود است و آدمی به هر مرتبه، وامدار ایشان و ‌ریشه گرفتن از ایشان است. 🔻 آن حضرات واجد مقام پدری نسبت به مخلوقات هستند؛ چنان که رسول خدا(ص) فرمودند: «من و علی پدران این امتیم.» 📚 @tarikh_farda
هدایت شده از ف. افخمی
🟢 در جست و جوی کمال 🔺 طلب کمال، جاری در خانه جان آدمی را در میل باطنی انسان به قرب الی الله باید جست وجو کرد. در واقع، این کمال طلبی از مسیر تمایل به قرب اتفاق می افتد؛ به جز انسان، جمیع موجودات نیز واجد سیری هستند که از دانی ترین مرتبه شروع شده و به کمال خودش می رسد؛ اما در انسان به نحو خاص این سیر منتهی به انسان کامل است تا قرب محض و فنای محض در آستان حضرت پروردگار. 🔻 هر موجود ساکن عالم امکان از آنجا که از سوی خالق خودش که در ذات واجد همه کمالات به نحو مطلق است، خلق شده، سر در پی کمال دارد و حسب وسعت وجودی و امکاناتش مراتبی از کمالات را طلب می کند و سعی در جلبش دارد. 🔺 از دیدگاه وحی و تفکر توحیدی، انسان حقیقی مرکب از دو ساحت جسمانی و روحانی است. ساحت جسمانی او که نسبتی به عالم فانی دارد و با مرگ متلاشی می شود؛ اما ساحت روحانی او که جوهره اصلی انسانیت او نیز هست، باقی مانده و به حیات ابدی و سیر خود در جهانی دیگر ادامه می دهد؛ از این رو، کمال نهایی پیش از آنکه به جسم انسان نسبت داشته باشد، به روح نسبت دارد و امری فناناپذیر است. 🔻 آیات قرآنی و روایات رسیده از حضرات معصومان(ع) مقصد نهایی حیات انسانی را «قرب الی الله» می دانند. موضوع تقرب در حوزه معنوی و ارتباط و نزدیکی به حضرت حق در صفات کمالی، از وجهه مادی خارج شده، از آن به مثابه به کمال رساندن استعدادها، شدت یافتن وجود انسان، نزدیک شدن به وجود لایتناهی حضرت حق، اتصاف به صفت ربوبی و مانند اینها یاد کرده اند. 📚 @tarikh_farda
هدایت شده از ف. افخمی
🟢 تقرب و صراط مستقیم 🔺 از آنجا که راه پر از راهزن است، خداوند از مسیر ارسال انبیاء و انزال کتب، معلمانی را سر راه فرزندان آدمی قرار داده تا به مقام قرب برسد. آدمی به تنهایی قادر به تشخیص راه های تقرب، مخاوف نیست و ابلیس نیست. به این مجموعه، نفس اماره را اضافه کنید تا از وضع آدمی آگاه شوید. به همین سبب و از روی رحمت، خداوند صراط مستقیم، رهزنان بین راه و نحوه رفتن و رسیدن را معرفی ساخته است. 🔻 هدایت همان سوق دادن آدمی در مسیر قرب الی الله است و پیامبر و امام(ع) در نسبت با انسان، واجد دو گونه هدایتند: هدایت ظاهری و هدایت باطنی. هدایت ظاهری (تشریعی) شامل موجودات صاحب عقل و اختیار است که به وسیله عوامل خارجی از ذاتشان به آنها افاضه می شود. این وظیفه را انبیاء، رسل، اوصیاء، کتب آسمانی و عالمان دین به عهده دارند. نوع دیگری از هدایت که مربوط به موجوداتی است که فاقد عقل و اختیار هستند، هدایت عامه تکوینی است. 🔺 جز این دو، هدایت باطنی پیامبر و امام، هدایت به امر است که طی آن، بر اساس ولایت و تسلط معنوی و احاطه غیبی ای که برای امام است، افرادی که از زمینه ها و استعداد های لازم برخوردارند و آمادگی برای جلب کمالات بیشتر دارند، به سوی مراتب عالی تر سوق داده می شوند. از این گونه هدایت، به عنوان هدایت به امر یاد می شود. 🔻 موضوع هدایت به امر، به یکی از شئون امام معصوم و پیامبر اکرم(ع) برگشت دارد؛ به معنی تصرفی تکوینی در نفوس افراد مستعد و راه بردن آنها در مسیر کمالی و سلوک در مراتب باطنی است. 📚 @tarikh_farda
🟢 حدیث معرفت 🔺 آدمی در جاده تاریخ به راه می افتد؛ در حالی که فرصتی محدود و البته تعیین و تضمین نشده برای رسیدن به غایت مطلوب دارد و جز این نیست که ضرورتاً و از روی لطف می بایست پیام آوری امین او را متذکر بلد راه، سوی رفتن و مقصد شود. «حدیث معرفت» شناخته شده ترین حدیث نبوی در موضوع معرفت امام است. آن زمان که حضرت نبی اکرم(ص) فرمودند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگ او مرگ جاهلی است.» 🔻 منابع اهل سنت و شیعه امامیه این حدیث را نقل کرده اند، با این تفاوت که شیعیان مراد از امام را، امامان معصوم از اهل بیت(ع)دانسته اند و اهل سنت مقصود از امام را حاکم جامعه اسلامی می دانند و موضوع معرفت الامام را به عنوان مدخل ورود به منظومه بی بدیل و حوزه نظری ولایی می شناسیم که در بنیاد، با تمامی حوزه های نظری موجود و مطرح در باب هستی شناسی و جهان شناسی متفاوت است. 🔺 راز دسیسه ابلیس و جنودش هم از همین جا برملاست که بندگان خدا را از پیرامون انبیاء و اوصیاء پراکنده ساخت و با جعل امامان کفر و شرک و نفاق، سبب سقوط مردمان در مغاک جهل و جهالت شد. 🔻 در میان همه ملل و نحل، شیعیان آل محمد(ص) و مسیحیان به نحو خاص به وجود و ظهور منجی موعود شخصی و حی قائلند و بر موجود بودن ایشان اصرار می ورزند ولی در بیان حکمت موجود و حی بودن منجی موعود، از نگرشی واحد برخوردار نیستند. مسیحیان، عروج مسیح(ع) پس از واقعه تصلیب و شیعیان، غیبت را باعث پنهان ماندن منجی از چشم مردمان می دانند و جز این، شیعیان به دلیل نوعی هستی شناسی خاص ولایی، حضور و وجود حی موعود(عج) را در هر زمان و تا برپایی قیامت کبرا، لازمه تداوم حیات بر ارض و سما شناخته اند. 🔺 به دلیل آنکه امام واجد همه شئونات الهی است و به عنوان باب الله، سبیل الله و صراط الله، دستگیر، رهنما، رفیق، مراد و روزی رسان در همه عوالم ارضی و سماوی است. معرفت به ایشان، امری ضروری در طی طریق است؛ بلکه تنها طریق نیل به سعادت دنیوی و اخروی و نجات از همه پلیدی ها و شر شیاطین است. 📚 @tarikh_farda
🟢 مراتب معرفت 🔺 خروج از مرگ جاهلی در گرو معرفت امام است، شناخت و شناسایی ‌دارای مراتب و مدارج بسیار می باشد. پر واضح است که مراتبی خاص از این معرفت و شناسایی درباره آن ذوات مقدسه است که می تواند متضمن نجات باشد. میان مراتب رویکرد به و میزان معرفت امام(ع) نسبتی مستقیم برقرار است. هر چه بر میزان معرفت درباره امام افزوده شود، مراتب رویکرد به امام، معارف مهدوی و فرهنگ مهدویت نیز افزونی می یابد. 🔻 مراتب شناخت امام را نمی توان محدود به چند مرتبه کرد اما با این حال حسب استعداد و توان درک معانی، این مراتب قابل بیان هستند: 1. معرفت به اسم: معرفت به اسم و مشخّصات ظاهری و نام آبا و اجداد امام(ع) و فرزندانش. اگر این میزان معرفت مانع مرگ جاهلی بود، همه ظالمان عالم، رستگار می شدند. 🔺 2. معرفت به اوصاف خلقی: آنکه از پارهای صفات خُلقی و کمالات امامان معصوم(ع) چیزی میداند نیز رستگار نمی شود مگر آنکه بخشی از آن صفات را در خود درونی کند. 🔻 3. معرفت به شرایط تاریخی و اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امامت هر امام. این شناخت نیز وجهی از زندگی ائمه را برملامی سازد اما معرفت الامام، شناخت شخص و حقیقت وجود امام است. 🔺 4. معرفت به ولایت تشریعی امام یعنی حق ولایت و سرپرستی برای امام قائل شدن. آگاهی درباره ولایت تشریعی امام و گردن نهادن به احکام صادر شده از سوی ایشان، خود وجهی از مراتب معرفت امام است. 🔻 5. معرفت تکوینی امام: ولایت تکوینی، بالاترین مرتبه از وِلایت و به معنی تسلط امام بر جهان هستی است که از جانب خداوند متعال به انسان کامل اعطا می شود. 📚 @tarikh_farda
🟢 معرفت به نورانیت 🔺 موضوع معرفت به نورانیت، معطوف به هستی شناسی و شناخت خاصی از هستی، متکی و مبتنی بر تفکر ولایی شیعی است. 🔻 «معرفت به نورانیت»، اشاره به معرفت به حقایق پوشیده ای دارد که جز خواصی از اولیاء و انبیاء دارای ظرفیت و استعداد لازم در این باره نیستند. 🔺 هر چه بر مراتب ایمانی مؤمنان افزوده شده، بر ظرفیت وجودی ایشان نیز برای درک حقایق افزوده شده است. سخن بر سر علم و فضل اکتسابی نیست؛ وگرنه همه صحابی و شیعیان و محبان، با دست باز قادر به سیر و سفر به مراتب عالی می شدند؛ گویی که پرده ها، گام به گام و مرحله به مرحله و البته به اذن و اراده امام از جلوی چشم و قلب مؤمنان برداشته شده و هر یک ناگریز به تقیه و پرده پوشی و کتمان نیز بوده اند؛ مبادا که بر اثر افشای سر، موجب غلتیدن دیگران در کویر شک، انکار و ارتداد شوند. 🔺 امام سجاد(ع) فرمودند: «اگر ابوذر بر آنچه در دل سلمان بود، اطّلاع می‌ یافت، او را به قتل می‌ رساند.» 🔻 معرفت به نورانیت اهل بیت(ع) و حقیقت وجودی ایشان در زمره عالی ترین مرتبه معرفت به ایشان است. در این مرتبه، اهل معرفت از ساحت جسمی، صفات ظاهری و خصال باطنی امام بالاتر رفته و واجد معرفت والا و معترف به مراتب عالی نوری و حقیقت باطنی امام(ع) می شوند. 📚 @tarikh_farda
🟢 پله های ایمان 🔺 ایمان در لغت یعنی اعتقاد به مفاهیم مذهبی و اصطلاحا یعنی اعتقاد در قلب، عمل به اصول عقاید و احکام فرعی و تمام مضامین حقیقی دین اسلام. 🔻 چون علم و عمل ارتقا پیدا کنند، ضرورتا ایمان نیز ارتقا می یابد. ضمن آنکه سیر در کمالات اعم از علم و معرفت، انتها و حد یقف ندارد. 🔺حسب تفاوت در استعدادها و قابلیت ها برای دریافت لقمه های نورانی، مراتب ایمان متفاوت است. همه درجات ایمان اعطایی است. آنان که خود واجد مراتب عالی هستند، به اذن الله، باب الله و مقسم لقمه های نورانی هستند. 🔻 بنا به فرموده امام صادق(ع) مراتب ایمان مثل پلکان نردبان، طولی است و تا سالک به کمال هر مرتبه نرسد، توفیق مرتبه بعدی را به دست نمی آورد. 🔺 ساحتی در پی ساحتی طی می شود تا ژرف ترین و باطنی ترین مرتبه، که مرتبه دهم ایمان است و مرد اهلی چون سلمان فارسی، در این مرتبه قرار دارد. بنا به فرموده پیامبر(ص):؛«سلمان از ما اهل بیت است.» 📚 @tarikh_farda
🟢 انتظار، ذاتی وجود آدمی 🔺 انتظار، انعکاس طلب و میل باطنی انسان است برای دیگرگون شدن و اثر روح کمال طلب او. انتظار، مقوله واجد مراتبی است غیرقابل شمارش. هر چه بر مراتب رشد و قوه تعقل و معرفت آدمی افزوده شود، انتظار و طلب ایشان نیز ارتقاء می یابد. 🔻 موجودات و مخلوقات ساکن عالم امکان، بسته به ساحت وجودی اشان، به گرد قبله ای در طوافند و بر آن مدار، همه کشش ذاتی خود را برای تقرب به آن قبله و از آنِ او شدن بارز می سازند. قبله انسان متعارف است و باطن انتظار و تلاش این انسان، جز تقرب به انسان کامل و ولایتش نیست. طالب امام، سر در راه معرفت می گذارد تا از آن طریق به لقای مطلوب رسیده و عین مطلوب شود. 🔺 لازمه دست یابی به معرفه الله، طلب معرفت امام است؛ زیرا نیل به آن مرتبه بسیار رفیع از معرفه الله، به دلیل فقر ذاتی موجودات ساکن عالم امکان برای هیچیک از آنها میسر نیست؛ الا از مسیر معرفت الامام. به همین دلیل، عبادت و نماز آوردن اهل ایمان به حقیقت، اقامه ولی الله است.آنکه به درستی و حقیقت، نماز را اقامه می کند، ولایت امام را پاس داشته است. 🔻 در تفکر ولایی و هستی شناسی خاص آن، خلقت نوری آل الله، سرآغاز خلقت و بسط سلسله مخلوقات از مسیر ایشان از عالی ترین مرتبه تا دانی ترین آنها اتفاق افتاده و سر افضل و اشرف بودن به مقام نوری ایشان، تقربشان به ذات حضرت باری تعالی است. 🔺 آنکه با اخلاص تمام و با شناخت مقام آل الله، در زنجیره خلقت هستی به عبادت می پردازد، دین او دین قیم (راست و محکم) است؛ چنان که بدان امر شده ایم. 📚 @tarikh_farda
🟢 مقام عبودیت 🔺آنکه با اسما الهی یگانه می شود با صفات الهی یگانه شد و مَثَل و مِثل حق می گردد. 🔻 طالب معرفت حقیقی در قرابت با حضرت ولی الله چنان پیش می رود که همه صفات ایشان را کسب و جذب کرده و چون ایشان می شود. به عبارتی داخل در ایشان و با ایشان می شود. 🔺این طالب باید توفیق عبودیت بیابد نه آنکه فقط به عبادت مشغول شود. ائمه هدی(ع) مقدمه لازم برای نایل آمدن به این مرتبه را در سه عبارت یا سه وادی خلاصه کرده اند: وادی تسلیم، وادی تطهیر، وای تنویر. 🔻 امام باقر(ع) فرمودند:«بنده ای ما را دوست نمی دارد و ولایت ما را نمی پذیرد جز آنکه خداوند قلب او را تطهیر می نماید و خداوند قلب هیچ بنده ای را تطهیر نمی نماید جز آنکه خود را تسلیم ما کند و تسلیم ما باشد. پس چنانچه تسلیم ما شود، خداوند او را از حساب شدید به سلامت و از فزع روز قیامت اکبر، در امان می دارد.» 📚 @tarikh_farda
🟢 توحید مشروط به ولایت 🔺 حدیثی که سلسله اسنادش همگی به حضرات معصومان برسد، آن حدیث را سلسله الذهب می خوانند، از طرفی حدیث قدسی هم نامیده می شود. 🔻 حدیث اول از پیامبر از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل و از لوح و قلم از قول پروردگار عالم است: «ولایت علی بن ابی طالب قلعه من است. پس هرکس داخل قلعه من شود، از عذاب من در امان است.» اعلام ولایت مولا علی بن ابی طالب(ع) و اعلان جایگاه آن حضرت نزد خداوند، اعلام وجوب ولایت ایشان بر هر مرد و زن و اعلام شرط فلاح و رستگاری است. 🔺 حدیث دوم منقول از حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است به نقل از پدرانشان تا جبرئیل و خداوند متعال: «لا اله الا الله دژ و قلعه من است. پس هر کس داخل قلعه من شود، از عذاب من در امان است.» 🔻 ظاهر و روح هر دو حدیث ناظر بر مسئله توحید و ولایت است؛ اعلام پیوستگی ولایت علی بن ابی طالب و فرزندان معصومش(ع) به توحید و مشروط بودن طی مراتب توحیدی به قبول ولایت ایشان. 🔺 این شرط را در همان روز علی بن موسی الرضا(ع) اعلام فرمود: «[کلمه لا اله الا الله حصن حصین نگهدارنده از عذاب خداوندی است؛] با شرط آن و من خود، یکی از شروط آن هستم.» 📚 @tarikh_farda
🟢 قرب به پروردگار 🔺 داخل شدن در کلمه توحیدی لا اله الا الله ، در معنی تجربه مراتب توحیدی و نایل شدن به مقام موحدان است. توحید به معنی واحد و یگانه دانستن است. 🔻 نفی شرک، بی نظیر شناختن خداوند است و لازمه موحد بودن، یکی شدن و جذب صفات کمالی خداوند متعال است. 🔺 شعار اصلی اسلام، این کلمه توحیدی است که شرط خروج از کفر؛ اما بیان لفظی آن تنها با طی مراتب توحید عملی است که شخص به عنوان موحد بازشناخته می شود. 🔻 توحید نظری، یعنی شناخت یگانه بودن خداوند و اقرار به آن و توحید عملی، یعنی توحیدی شدن و یگانه شدن انسان؛ اظهار یگانگی به یگانگی با خداوند متعال و جلب صفات کمالی ایشان. 🔺 تقرب را به معنای نزدیک شدن یا نزدیکی جستن به چیزی یا کسی به صورت مادی یا معنوی دانسته اند. در فرهنگ اسلامی، تقرب به معنای طلب نزدیک شدن به خداوند با انجام دادن اعمال و تکالیف است که خدا بر عهده بندگان قرار داده است. 🔻 براساس رویکرد عرفانی، تقرب به خدا، با تخلق به اخلاق الهی و فنای در خداوند حاصل خواهد شد. 📚 @tarikh_farda
🟢 مظهر تام 🔺 هر اسمی از اسماء مبارک مظهری دارد؛ بلکه مظاهری دارد با شدت و ضعف. با نظر به هر یک از موجودات، می توان پی برد که کدامیک از اسماء و صفات الهی، در آنها ظهور یافته و به عبارتی، آن موجودات مظهر آن اسم یا اسماء شده اند و بارزکننده صفاتی که به نحو تام در ذات حضرت باری تعالی حاضر است و آدمی گل سرسبد آفرینش، حامل امانت الهی، روح مجرد، برکشیده شده در احسن تقویم می باشد. 🔻 انسان بالقوه صاحب استعداد شدن است؛ یعنی به اذن الله توانمند برای ظاهر ساختن همه اسماء و صفات کمالی است. از این رو، در هر یک از انسان ها، مراتب مختلف و سهم بزرگی از صفات را مشاهده می کنیم. 🔺 هر فردی از افراد منتشر در عالم امکان، علامت و نشانه ای برای اسمی از اسماء الهی، بسته به وسعت وجودی اش است. 🔻 اشرفیت انسان، ناظر بر وسعت بیکران اوست؛ بالقوه برای به ظهور رساندن و آشکار ساختن اسماء و صفات الهی. بدین سبب، قادر به تسخیر و سلطه بر سایر موجودات منتشر بر عالم است و سایر موجودات مسخر او شده اند. 🔺 پس از خداوند تنها موجودی می تواند شایستگی آن را داشته باشد که همه آنچه در آسمان ها و زمین است، مسخر خود کند که واجد عالی ترین مرتبه اسمائی نیز باشد؛ یعنی مظهر همه اسماء و توانا در به فعلیت رساندن همه اسماء منتشر در عالم باشد. این به معنی ولایت داشتن بر سایر موجودات است. 📚 @tarikh_farda
🟢 صاحب ولایت 🔺 هر یک از انسان ها، حسب توانایی و استعدادی که در خود به فعلیت رسانده باشند، صاحب و حق تصرف جزئی در امور دارند؛ چنان که مکانیک در حوزه تخصصی خودش ولایت، حق تصرف و اظهار نظر دارد؛ 🔻 اما تنها کسی حق ولایت تام بر جمیع موجودات دارد که در مقام اسماء الحسنی، مظهر اسم جامع الله باشد و جمیع اسماء و صفات الهی در او به فعلیت رسیده باشد و این مقام مخصوص خاندان وحی است که بر همه اشیاء و موجودات احاطه دارند. 🔺 کلمه طیبه توحیدی لا اله الا الله، حصن حصین خاندانی است که در مراتب توحیدی به یگانگی تام در صفات جمالی و جلالی با حضرت حق رسیده اند؛ یعنی مظهر اسم جامع الله گشته و در آن داخل شده اند و ضرورتاً آنکه به دست مبارک خداوند متعال در وقت معراج، داخل در خلوت خاص و قرب خاص، اذن امنیت بخشی و مصون سازی سایر مخلوقات را هم دارد؛ یعنی خودش برای دیگران حصن حصین است؛ به شرط آنکه کسی در حصن و قلعه ولایت ایشان وارد شده باشد. 🔻 خداوند متعال مسیر طی مراتب توحیدی، لقاءالله و جلب رضایت خودش را برای جمیع مؤمنان از خاندان آل الله و البته منحصر و بی قید و شرط، از این طریق قرار داده است؛ به عبارتی حصن حصین امنیت بخش از هر گونه عذاب دنیوی و اخروی را، چنان که برای رسول الله و اهل بیتش(ع) از طریق کلمه طیبه «لا اله الا الله» تعریف کرده، برای سایرین از میان مؤمنان، ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) و فرزندانش مقرر فرموده است. 🔺 طی مراتب توحیدی تا مرتبه لقاء الله و فناء فی الله که عین حقیقت پس زدن هر گونه آسیب و مرگ است و بقا یافتن الی الابد و بقاء با الله، تنها از مسیر و با نردبان ولایت آل الله اتفاق می افتد. با این خاندان باید یکی شد. به حصن اینان باید داخل شد. 📚 @tarikh_farda
🟢 تولی و تبری، شرط دخول به حصن حصین 🔺 ضرورت پاسداشت امر واجب تولی و تبری، ما را ملزم به گفت وگو از امام عصر(عج) و البته معرفت امام می کند تا به حقیقت، این امر برپا داشته شود. 🔻 عالمان شیعی از تولی و تبری، به عنوان فروع دین و یکی از واجبات اسلامی یاد می کنند که در معنی، بیانگر دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا است. 🔺 آیات و روایات، جغرافیای تولی و تبری جستن را تعریف می نمایند تا مؤمنان نحوه بودن و زیستن خود را در گستره حیات فرهنگی و تمدنی تنظیم کنند و راه پر فراز و نشیب حیات دنیوی و حیات اخلاقی را به سلامت پشت سر گذارند. 🔻 این دو قاعده به مثابه دو بال پرنده است برای پرواز تا بیکران آسمان دنیا؛ با این تفاوت که، دو بال تبری و تولی، مجال پرواز انسان تا بیکران آسمان معنوی را فراهم می آورند تا دیگرگونی و صیروریت تا مقام قرب الی الله اتفاق بیفتد. آنکه ادعای تولی و ورزی مؤمنانه دارد؛ اما تبری ندارد، منافق است. 🔺 شرط ولایت الهی و تقرب، ضرورتاً بسته به تبری و تولی است. تولی جستن به مظهر تام حضرت حق، خلیفه الله هر زمان و تبری جستن از مظاهر کفر و شرک و نفاق هر زمان. گفت وگو از امام زمان(عج)، مجرای تولی جستن به ایشان و تبری است از دشمنان ایشان و بدون این دو، قرب اتفاق نمی افتد. 🔻 در میان خودمان و در هر زمان و مکان می توان مردمی را یافت که در تولی جستن و اظهار مهر و محبت به اولیای الهی، ید طولایی دارند؛ اما فاقد تبری اند و در هر زمان با دشمنان آل الله نیز دست در یک کاسه دارند. در مقابل، می توان مردمی را سراغ گرفت که واجد مراتبی از تبری درباره معاندان و مخالفان آل الله هستند؛ اما واجد تولی نیستند. 📚 @tarikh_farda
🟢 ضرورت همنوایی با نقشه کلی الهی 🔺خداوند در صبحگاه خلقت آدم(ع) فرموده بود «می خواهم در زمین خلیفه ای جعل کنم.» وقتی ملائک گفتند: ما که هستیم و تو را حمد و ثنا می گوییم و... جواب آمد: «من چیزی می دانم و علمی دارم که شما ندارید.» در این عبارت، حکمت دار بودن خلقت معلوم است. 🔻بعد از آن، آدم آفریده شد و همه اسما به او تعلیم داده شد... نوبت به سجده بر آدم(ع) رسید. فرمان صادر شد و حاضران سجده کردند مگر ابلیس که به جرم نافرمانی و استکبارورزی از آستان قرب الهی رانده شد تا واسپس او، همه کسانی که از در اطاعت و فرمانبری در نمی آیند، بدانند که سرنوشتی مثل او خواهند داشت. 🔺 آدم(ع) در زیباترین و مناسب ترین صورت آفریده شده بود و اینک او حامل روحی متعالی و مجرد نیز بود که او را شایسته آن می ساخت که ملائک در پیشگاهش سجده آورند. 🔻 ابلیس که در پشت سر خود، سابقه هزاران سال عبادت خداوند متعال و پرواز بال به بال ملائک را داشت، از خداوند طلب ماندگاری تا روز حشر و نشر جمیع خلائق خواست؛ اما خداوند مهلت ماندن را محدود به وقتی معلوم ساخت. این روز، با موضوع جعل خلیفه در نسبت مستقیم بود. جعل خلیفه، حکمت خلقت بود و وقت معلوم، زمان تحقق عینی و خارجی آن در پهنه هستی. 🔺 انسان و فرزندانش در دو ساحت و مقام، مجال حضور و عرض اندام می یافتند: ۱. مقام خلیفه اللهی؛ خلیفه الله او برگزیده ترین فرزند آدمی بود که در کسوت خلیفه خداوند در عرصه زمین رخ می نمود تا خواست خداوند به دست مبارک او به ظهور رسد. 2. مقام یاریگران خلیفه الله، تکلیف همراهی با خلیفه و یاری رساندن به او تا به وقت معلوم و پس از آن، بر عهده فرزندان آدمی بود. 🔻 خلیفه الله قائم مقام خداوند بود که اگر مبسوط الید می شد، عرصه زمین به بهشتی تبدیل می شد که مثل اعلای بهشت وعده داده شده آخرتی بود؛ اما ابلیس دریافته بود که این مأموریت و موقعیت به فرزندانی خاص از فرزندان آدم ابوالبشر سپرده شده و از این رو، حسد درباره آدم(ع) و فرزندانش یافت و بر وی سجده نیاورد و عزم خود را برای اغوای فرزندان آدمی و ممانعت از تحقق آن نقشه کلی الهی جزم کرد و شد آنچه نباید می شد. 📚 @tarikh_farda
🟢 تاریخ مقابله و مقاتله دو قبیله رحمت و قبیله لعنت 🔺 ابلیس ملعون همه همت خود را مصروف به تعویق انداختن روز وقت معلوم کرد؛ روزی که به مرگ وعده داده شده می انجامید و از دیگر سو، اغوای فرزندان آدمی تا روی رستگاری نبینند و در منجلاب گناه و نافرمانی، هلاکت را به تجربه بنشینند. از همان روز، یاری خلیفه الله در تکلیف فرزندان صالح آدمی وارد شده بود و مهر ورزیدن به آنان و تبری از دشمنان آنان.... 🔻 حکمت جعل خلیفه، حسب حیله های ابلیس و جنودش و آنچه که فرزندان آدمی باید بدان مبتلا و امتحان می شدند، در تقدیر ماند و مجال تحقق در عالم خارج و تأسیس دولتی الهی بر زمین نیافت. 🔺 در هر عصری و میان هر نسلی، مؤمنان مکلف به یاری انبیاء و اوصیای الهی شدند و انتظار برای رسیدن آخرین فصل از حیات بر عرصه زمین، یعنی و ظهور منجی و تأسیس دولت کریمه اش. 🔻 عهد اخذ شده از جمیع انبیاء و رسل برای یاری، همان عهد و میثاق اخذ شده از انسان بود در عالم ذر برای یاری خلیفه الله. این یاری انبیاء و اوصیاء، به تمامی در هنگامه ظهور و تأسیس دولت کریمه امام زمان(ع) محقق می شود. 🔺 تکلیف انبیاء و رسل، حسب رسالت و پیامبری اشان، رفتن به سوی مردم بود؛ اما تکلیف امام رفتن به سوی مردم نبود. پیامبر اکرم(ص) به امام علی بن ابی طالب(ع) فرمودند: «مثل امام همانند کعبه است، مردم به سوی او می روند و نه آنکه کعبه به سوی مردم بیاید. ای علی! تو به سان کعبه ای که به سوی تو می روند نه اینکه او برود. پس اگر مردم به سوی تو آمدند و حکومت را به تو سپردند، بپذیر و گرنه صبر کن تا آنان به سوی تو آیند.» 🔻 جست وجوی امام، شناخت امام و یاری امام، تکلیفی بود که بر عهده جمیع انسان ها به نحو عام و مسلمانان و مؤمنان، به نحو خاص نهاده شده بود و ضرورتاً نیز باید از آن پاسداری می کردند. 📚 @tarikh_farda
🟢 کاهش غیبت 🔺 حضرات معصوم(ع) در صورت اقبال و اعلام آمادگی مردم برای یاری، حسب عهدی که با خداوند متعال دارند، قیام کرده و به سوی مردم حرکت می کنند. 🔻 عدم تعیین مدت طول امام و اصرار معصومان بر دعا برای فرج و ایجاد آمادگی مردم برای استقبال از امام، حاکی از آن است که میان کاهش غیبت و طلب تقاضای صادقانه و صمیمانه مردم نسبت مستقیم وجود دارد؛ اگر دریافته شود. 🔺 و تحقق امر خلافت صالحان بر زمین حسب اراده خداوند در صبحگاه آفرینش، در تقدیر کلی الهی وارد شده است. از این رو هماهنگی با نقشه کلی الهی و تجربه سعادت دنیوی و اخروی شیعیان در گرو امام و همراهی با ایشان در صداقت محض است. 🔻 ما به غلط موضوع و ماجرای غیبت را بیش و پیش از آنکه معطوف به خودمان کنیم و با تجدید نظر در کار و بار خودمان، به تجدید و با امام بپردازیم، ولی الله الاعظم را در خدمت خواهش ها و هواجس خود وارد آورده ایم. 📚 @tarikh_farda
هدایت شده از ف. افخمی
🟢 طلب همراهی با خونخواه 🔺 از فردای عاشورا، ناله و فغان از دل همه کسانی که توفیق همراهی با اباعبدالله(ع) را از دست داده بودند، برخاست. توابین اولین گروهی بودند که به امید جبران مافات شعار «یا لثارات الحسین» سر داد، تن به رو در رویی خونین با سپاه «شام» دادند. 🔻 جز ایشان، ابومسلم خراسانی نیز با سردادن شعار «یالثارات الحسین» به جنگ با امویان مشغول آمد. جالب اینکه، جمله این قیام ها با پرچمی منقوش به شعار «یالثارات الحسین(ع)» اتفاق افتاد. 🔺 اگرچه، دفتر قیام عبدالله الحسین(ع)، در ظاهر، در بعد از ظهر عاشورا با شهادت امام(ع) و یارانش بسته شد؛ اما باب جهاد فی سبیل الله و همراهی با امام عصر و زمان برای خونخواهی گشوده ماند. همراهی با خونخواهی امام(ع)، همان فوزی بود که اگر حاصل می شد، مجاهدان و شهیدان دست در گردن شهیدان دشت کربلا، آن را تجربه می کردند. 🔻 در روایت آمده است که حضرت مهدی(ع) نیز با همین شعار قیام می کنند. در که از آن، به عنوان مرامنامه شیعه بودن یاد می کنیم، در دو فراز زائر اباعبدالله(ع) آرزو می کند که همراهی با خونخواه امام حسین(ع) روزی مقدر او شود. اول در این فراز: «از خداوند درخواست میکنم که مقامت را گرامی داشت و مرا به وسیله تو گرامی داشت، اینکه روزی ام کند خونخواهی تو را با امام و پیشوای پیروزمند از خاندان حضرت محمد(ص)» 🔺 و دیگر: « و از خدا می خواهم که برساند مرا به مقام محمود شما نزد خدا و روزی ام کند خونخواهی شما با امام مهدی(ع) رهبر، راهنمای ظاهر، گویای به حق از خود شما را...» 🔻 تردیدی نیست که خونخواهی امام حسین(ع) در هنگامه ظهور خونخواه، حضرت مهدی(ع)، فرزند و نوه ایشان که این اتفاق می افتد و کار ناتمام قیام به اتمام رسیده و بساط ظلم برای همیشه از صفحه زمین محو و نابود می شود. 📚 @tarikh_farda
هدایت شده از ف. افخمی
🟢 رویکردها به گفتمان مهدوی 🔺با نگاهی به رویکردهای رایج به می توان به نوعی تعاریف و دسته بندی ها رسید: 🔹 رویکرد و عملکرد مناسبتی که فرصتی است برای سور و سات و پخش کردن شیرینی؛ 🔸رویکرد احساسی، ذوقی و شاعرانه؛ 🔹 رویکرد اهل فضل، متکی بر دانش تاریخ نگاران و متکلمان: که شامل دانستن تاریخ رفته بر اهل بیت(ع) و اسلام است. این دانش برای همه لازم است اما کافی نیست. این رویکرد متوجه گذشته است و باعث اتفاق بزرگی نمی شود؛ 🔸 رویکرد تحلیل گرایانه به مناسبات سیاسی و اجتماعی هر عصر به اتکای : در این رویکرد باید دانش و بینش مهدوی داشت و با اتکا به این دو، به نقد همه جانبه تمام مناسبات فردی و جمعی پرداخت و درباره نحوه بودن و زیستن در عصر غیبت و راهبردهای مناسب، موضع گیری کرد؛ 🔹 رویکرد استراتژیک: این رویکرد با غور در مباحث کلی، از اشتغال به امور جزئی و مناسبتی در حوزه مهدویت فراتر رفته و تفکر استراتژیک در مدیریت و مناسبات کلان وارد می سازد، آن هم با اتکا به مبانی و منابع موجود و مطرح در فرهنگ مهدویت. 📚 @tarikh_farda
هدایت شده از ف. افخمی
🟢 استراتژی 🔸 استراتژی در اصل واژه ای یونانی است به معنای مدیریت نظامی که در گذر ایام توسط مدیران اقتصادی هم به کار گرفته شده است. در مدیریت نظامیهدف شکست دادن دشمن است و در مدیریت بنیادهای تجاری هدف، پیشی گرفتن از رقبا و تصاحب سود حداکثری. 🔹بین مدیران صاحب تفکر استراتژیک، افزایش مهارت، شناخت خود، دشمن و منابع است که تحت طرحی استراتژیک ضامن پیروزی و بقا می شود. 🔸 با شنیدن سخنان یا خواندن نوشته های فرماندهان و رهبران هر سازمان یا کشور به راحتی می شود فهمید که کدامیک از آنان توانایی لازم برای مدیریت استراتژیک سازمان تحت نظر خود را دارند. 🔹 دشمنان و رقیبان هر سازمان همواره سعی خود را مصروف شناسایی استراتژی جبهه مقابل و آشفته کردن احوال عوامل آنان و ایجاد چنددستگی و اختلاف میانشان می کنند تا قادر به اخذ استراتژی و عملی کردن آن نباشند. 📚 @tarikh_farda