📷سخنرانی آیتالله علامه یحیی نوری در میدان شهدا در تکریم حماسه 17 شهریور و در پی اقامه نماز عید فطر/ سال ۱۳۵۸
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷سخنرانی آیتالله علامه یحیی نوری در میدان شهدا در تکریم حماسه 17 شهریور و در پی اقامه نماز عید فطر/
💠 روایت آیتالله حاج #شیخ_یحیی_نوری از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷
«از سالها پیش از آن دوره، ما سعی میکردیم تمام ابعاد اسلام را به جوانان بیاموزیم و به همین خاطر در جنب #حسینیه_فاطمیون، #مجمع_معارف_اسلامی را دایر کردیم که در آن، کلاسهای اسلامشناسی و معارف اسلامی را تدریس میکردیم. از شب 23 ماه رمضان سال 1357، این کلاسها را ادامه دادیم تا اینکه در شب 28، رژیم به آن اقدام پلید دست زد و خاک اره آغشته به بنزین زیر پای حاضران در مجلس ــ که در حال بازگشت به خانه بودند ــ ریخت و در حین فرار و پرهیز از آتش، آنان را به گلوله بست که چند تن شهید شدند. آنان اولین شهدای میدان شهدا هستند.
این بود که در روز سیام اعلام کردیم: نماز عید فطر را که قبلا قرار بود در میدان وثوق اقامه شود، در #میدان_شهدا اقامه خواهیم کرد و تذکر دادیم که هیچکس حق ندارد از این کار جلوگیری کند؛ زیرا وقتی که برای میهمانان شاه، چندین خیابان را قرق میکنند، ملتی که این خیابانها متعلق به خودشان است، بهطور طبیعی حق خواهند داشت چند ساعتی، عبادت خود را در بستر این خیابانها برقرار کنند. نماز برگزار شد و بعضی از خبرگزاریها مخابره کردند و در روزنامه کیهان دوشنبه 14 شهریورماه نوشته شد: حدود چهارصدهزار نفر در میدان شهدا نماز عید فطر را اقامه کردند.
آن روز به رژیم دولت غیرقانونی اعلام کردیم که اگر میخواهید آرای عمومی را ببینید، من بدون کمک علمای دیگر، میتوانم هر کجای تهران که بخواهید، هفتمیلیون نفر را جمع کنم تا چه رسد به فرمان امام خمینی و ادامه دادم: پنجشنبه 16 شهریور، روز راهپیمایی آرام و تظاهرات است که مردم در آن شرکت خواهند کرد.
به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بیدرنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع میشد و مردم ساعت 7 جمع میشدند. از طرف من اعلامیهای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئهای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعهها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام میشد.
بااینهمه گروههای انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من بههیچوجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عدهای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند.
در این موقع اطرافیان ما، از جانب بنده پیامهایی را میبردند و در میدان برای مردم میخواندند و اعلام میکردند: دستگاه در نظر دارد یک کشتار انجام دهد. جالب اینجاست که در این یورش، بههیچوجه از ماشینهای آبپاش و گازاشکآور یا اخطار قبلی به مردم استفاده نکرده بودند تا مردم متفرق شوند، بلکه به محض مشاهده مردم، به کشتار آنها اقدام کردند. در حین کشتار شایع شده بود که بنده را هم کشتهاند و این بر هیجان مردم افزوده بود.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠 آرزوی مرگ/ پیشگویی مرگ
▪️آیتالله #سید_محمود_طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۵۸ وفات کرد و در میدانگاه بین قطعههای ۱۷ و ۱۹ بهشت زهرا، همانجایی که چهار روز قبل، خطبه نماز جمعه را در آن ایراد کرده بود به خاک سپرده شد.
همسر آیتالله طالقانی که هنگام وفات ایشان در مشهد مقدس بود، پس از ورود به تهران اظهار داشت:
قبل از اینکه عازم مشهد شوم، قرار بود در این سفر با آیتالله باشم. ولی چون ایشان گفتند نمیتوانم مجلس خبرگان را رها کنم به تنهایی به این سفر رفتم. اما هنگام عزیمت، ایشان به من گفتند:
«از امام هشتم بخواه که مرا بخواهد و زندگی من به سر آید. زیرا توان برآوردن خواستههای مردم را ندارم و درماندهام.»
همسر آیتالله طالقانی افزود:
همسرم هفته گذشته در آخرین نماز جمعه که در بهشت زهرا برگزار شد، هنگام افتتاح غسالخانه جدید این مرکز به غسال غسالخانه گفتند:
«من اولین کسی هستم که در این مرکز باید مرا بشویی؛ پس در شستن من دقت کن و مرا خوب بشوی!»
ایشان مقرر کرده است که کلیه وجوهاتی که مردم به حسابهای وی در بانکها واریز کردهاند و با دو امضا است، بعد از مرگ به بیتالمال مسلمین واگذار شود.
آیتالله طالقانی بارها تأکید کرده بودند که بعد از مرگش کلیه کتابهای او حفظ شود و وصیت کردند که وی را در بهشت زهرا (در میان شهدا) به خاک بسپارند.
🗞منبع: روزنامه اطلاعات، ۲۰ شهریور ۵۸/ ص۲
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️حاج سید علیاصغر رخصفت از دنیا رفت و رهبر فرزانه انقلاب در پیام خود، وی را از مبارزان قدیمی و دوستان دیرین خود خواندند.
چند مرتبه پای خاطرات مرحوم رخصفت نشستم و گوشههایی از آن را در کتاب #عالم_ربانی در شرح حال آیتالله #شیخ_علی_اکبر_برهان روایت کردم.
در ادامه برشی از خاطرات وی را مرور میکنیم.👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
▪️حاج سید علیاصغر رخصفت از دنیا رفت و رهبر فرزانه انقلاب در پیام خود، وی را از مبارزان قدیمی و دوست
▪️مرحوم حاج سید علیاصغر رخصفت:
قبل از ۱۳۲۰، مرحوم پدر ما، حاج سید ابوطالب رخصفت، از متدینین خیابان لرزاده و از مریدان سرسخت مرحوم #شیخ_علی_اکبر_برهان در خیابان لرزاده و #مسجد_لرزاده بود.
من از بچگی، از شش، هفت سالگی #مسجد_لرزاده بودم تا مثلاً سی سال و چهل سال بعد از آنکه مرحوم برهان به رحمت خدا رفت. ما بچه بودیم، ولی خب، آن کشش مرحوم برهان، جوانان و افراد بسیاری را خیلی خوب جذب کرده بود.
پدرهای ما خیلی به مرحوم برهان علاقهمند بودند؛ مثلاً اگر شما دو شب به مسجد لرزاده نمیآمدی، شب سوم در خانۀ شما بود و در میزد که شما کجا هستی و چی شده و چرا نمیآیی؟
من حدوداً شانزده سالم بود که دیگر به مرحوم ن#واب_صفوی علاقهمند شدم و به جمع #فدائیان_اسلام پیوستم. در مسجد لرزاده منبر میرفتند و سخنرانی میکردند و البته کار خطرناکی هم بود. بالای منبر علناً به شاه و آمریکا و انگلیس فحش میدادند. راهدادن اینها از سوی مرحوم برهان، از سوی امام جماعتی در تهران و مسجد لرزاده که پایگاه متدینان تهران بود و تقریباً افراد آن هم متدین و از بازاریهای پولدار و استخوانداری بودند که با مرحوم برهان انس داشتند، کار خطرناکی بود.
شبی من تنها گوشۀ مسجد لرزاده، پای ستونی نشسته بودم. در همان حال بودم که مرحوم برهان دست خود را بر روی شانۀ من گذاشت. حدوداً ۱۷ سالم بود. من بچه بودم. یک دستشان روی زمین بود و یک دست روی شانۀ من.
گفت: «آسید علیاصغر، من پیامی دارم برای شما؛ بگویم؟» عرض کردم: «بفرمایید حاج آقا.» گفت: «پدر شما به من پیغام داده که از شما راضی نیست.» گفتم: «چرا حاج آقا؟» گفت: «علاقهمند نیست که شما بین این فدائیان اسلام رفتوآمد میکنی.» من هم در همان حالت بچگی، همین طور که مرحوم برهان نیمهخیز دست خود را روی شانۀ من گذاشته بود، برگشتم و به صورت او نگاه کردم و گفتم: «اینها بد هستند؟ اگر بد هستند مقصر شمایی.» گفت: «من!؟ برای چی من!؟» گفتم: «شما اینها را به مسجد لرزاده آوردهاید و به ما شناساندید. من از اینجا اینها را شناختم.» زد زیر خنده و گفت: «من فقط پیغام پدرت را برای شما آوردم.»
من عکس مرحوم برهان و نواب را زده بودم داخل اتاق. هر وقت که من به خانه میآمدم و احیاناً اوقاتم تلخ بود، مرحوم پدرم میآمد و زیر این عکسها مینشست و میگفت: «چیه؟! آقاتون طوری شده؟» شوخی میکرد و ما را دست میانداخت.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️الزام #علمای_تهران به عضویت در حزب رستاخیز
▪️مخالفین، زندانی یا از کشور اخراج میشوند...
💠پرفسور سید حسن امین مینویسد:
در اسفند ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی بدون اطلاع هویدا، #حزب_ایران_نوین او را تعطیل کرد و #حزب_رستاخیز خودش را ایجاد و هویدا را به دبیرکلی آن منصوب کرد.
هویدای نخستوزیر، به دستور ساواک به دیدن آیتالله #سید_احمد_خوانساری رفت و خیلی رسمی به ایشان گفت:
در تمام کشور، همه مردم باید داخل حزب رستاخیز ملی شوند و همه داخل شدهاند. حالا برای اینکه جامعه روحانیت از بقیه اهالی کشور عقب نمانند و تهمت مخالفت با طرح همگانی و عمومی که استثناءپذیر نیست و فرمودهاند هرکس عضو حزب رستاخیز نشود، باید پاسپورت بگیرد و از ایران خارج شود! لازم است که حضرت آیتالله هم به عنوان رئیس جامعه روحانیت، آقایان پیشنمازان، واعظان، و طلاب علوم دینی را وارد حزب کنند!
از شاهد صادقی شنیدم، آیتالله خوانساری در تمام این مدت که هویدا داد سخن میداد، سکوت مطلق داشت. بعد هم که سخن او تمام شد به سکوت خود ادامه داد و یک کلمه سخن نگفت. هویدا و همراهان هم ناچار دست خالی رفتند.
📚یادنامه آیتالله استاد سید علینقی امین، ص۷۷
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷ادوارد براون ایران شناس انگلیسی
🔸یک فیلسوف، با یک بابی فرقی ندارد!
✍#میرزا_اسدالله_سبزواری از حکمای تهران در دوره قاجار و همعصر با حکیم #میرزا_ابوالحسن_جلوه بود. وی از شاگردان مبرز #حاج_ملاهادی_سبزواری بود و در تهران کرسی فلسفه داشت.
#ادوارد_براون در زمان حضورش در تهران از محضر میرزا اسدالله بهره وافری برد و مطالب متعددی از او در کتاب خود #یکسال_در_میان_ایرانیان ذکر میکند.
ادوارد براون شنید که زمانی میرزا اسدالله را به جرم بابی بودن دستگیر. کردهاند. ماجرا را از خود او پرسید و میرزا چنین پاسخ داد:
«دو یا سه سال قبل من مقیم #قلهک بودم به طوری که میدانید قریه قلهک در نزدیکی تهران جایگاه تابستانی سفارت انگلستان است در آن موقع یک صاحب منصب با چند نفر سرباز به قلهک آمدند که یک نفر بابی را توقیف کنند ولی موفق نشدند او را پیدا نمایند صاحب منصب که دید باید دست خالی برود به فکر من افتاد و گفت او را دستگیر کنید زیرا او یک فیلسوف است و یک فیلسوف زیاد با یک بابی فرق ندارد.
مرا توقیف کردند کتابهای من و مبلغی پول را که با من بود گرفتند و مرا نزد نایب السلطنه بردند اما چند نفر از مردم و مخصوصاً ملاها که میدانستند من مسلمان هستم آمدند و شهادت دادند که من بابی نمیباشم و نایب السلطنه مرا آزاد کرد اما پول و کتابها دیگر به من نرسید من نه بابی هستم و نه با بابیها تماس دارم.»
📚یکسال در میان ایرانیان ص۲۱۹
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷آیتالله #سید_هدایتالله_تقوی، شمشیر در دست، در حال ایراد خطبههای #نماز_عید_فطر
🔹این فقیه برجسته که بیش از همه به صراحت و شجاعت در امر به معروف و نهی از منکر شناخته میشد و در مسجد سنگی اقامه جماعت میکرد، در ۲۴ شهریور ۱۳۴۸ دار فانی را وداع گفت.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠روز گذشته ۲۴ شهریور سالروز درگذشت مرحوم حاج #حسین_لرزاده بود.
وی حق بزرگی به گردن حوزه و علمای تهران دارد.
برخی از آثار معماری او در تهران:
#مسجد_لرزاده، مسجد سجاد، مسجد مهدیه، مسجد امام حسین، مسجد فخریه، مسجد زعیم، مسجد فرازنده، مسجد سپهسالار، مسجد انبار گندم، مسجد سنگی، مسجد عمار، خیابان سپاه؛ مسجد جاوید، مسجد حاج ابوالفتح، مسجد شیخ فضل الله نوری (یونس خان)، مسجد ارک، مسجد آشتیانیها، مسجد چارسوق بزرگ، مسجد قائم(ع)
🔹بانی اصلی مسجد لرزاده آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان بود ولی باوجود اینکه اطرافیان قصد داشتند مسجد را به نام وی، «مسجد برهانیه» بگذارند، اما ایشان نپذیرفت و فرمود نام معمار مسجد یعنی حاج حسین لرزاده را بر آن بگذارند.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
▪️انا لله و انا الیه راجعون
▪️آیتالله #سید_محمدحسین_لنگرودی از علمای بزرگ تهران دار فانی را وداع گفت.
✍سید محمدحسین لنگرودی فرزند آیتالله حاج سیّد مرتضی لنگرودی در سال ۱۳۰۷ در نجف اشرف متولد شد. تحصیلات حوزوی را در همان شهر، تحت اشراف پدرش آغاز کرد و سپس به همراه ایشان به تهران هجرت کرد و از اساتید بزرگ آن روز حوزه تهران مانند شیخ محمّدتقی آملی، میرزا ابوالحسن شعرانی و میرزا مهدی الهی قمشهای بهره برد.
پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و از محضر اساتیدی چون آیتالله بروجردی، امام خمینی، شیخ عبدالنّبی اراکی و علاّمه طباطبایی کسب فیض کرد.
🔸با هجرت پدرشان آیتالله سید مرتضی لنگرودی به قم، امور مسجد حاج ابوالفتح به سید عبدالحمید هاشمی خویی واگذار شد و چون وی عزم سفر حج کرد، آیتالله لنگرودی از فرزندش سید محمدحسین خواست به تهران برود و در این مدت اداره امور مسجد را برعهده گیرد. آیتالله سید محمدحسین لنگرودی به تهران آمد و از آن تاریخ، علاوه بر اقامه جماعت در مسجد حاج ابوالفتح،اداره مدرسه علمیه آن را هم عهدهدار شد.
🔹حضور آیتالله لنگرودی در #مسجد_حاج_ابوالفتح باعث شد که این مسجد یکی از مراکز اصلی تجمعات و راهپیماییهای سال ۴۲ باشد.
🔸اداره اوقاف پهلوی سعی داشت از طلاب مدرسه آزمون بگیرد، اما آیتالله لنگرودی مخالفت با این دستور را به ابزار مبارزه علیه طاغوت تبدیل کرد که منجر به احضار وی توسط ساواک و تعطیلی مدرسه شد.
مقاومت ایشان باعث شد طرح آزمون از طلاب به جای اوقاف، در تهران توسط آیات #میرزا_احمد_آشتیانی و #سید_احمد_خوانساری اجرایی شود.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📄تاریخ سند: 18 شهریور 1346
درباره: سید محمدحسین لنگرودی پیشنماز مسجد حاج ابوالفتح
متن سند:
شماره : 8797 /20/ه 3 از : ساواک تهران 20 ه 3 به : تیمسار ریاست ساواک ـ اداره کل سوم 316 چگونگی تحریکات #سید_محمدحسین_لنگرودی در برنامه های اداره کل اوقاف و همچنین خودداری طلاب #مدرسه_حاج_ابوالفتح از امتحانات مربوطه که به دستور نامبرده انجام شده قبلاً طی شماره 20021193 ه 3 ــ 30 /9 /45 اعلام گردید و مراتب مورد تأیید است.
ضمنا در اثر همین تحریکات به دستور اداره کل اوقاف از چندی قبل مدرسه حاج ابوالفتح تعطیل و تا دستور ثانوی از اسکان طلاب در این مدرسه جلوگیری خواهد شد.
از طرف #آیت_الله_گلپایگانی همه ماهه مبلغ 500 ریال به هر یک از طلاب مدرسه مزبور کمک می شد و 200 ریال هم همه ماهه به وسیله محمدحسین لنگرودی به طلاب مدرسه پرداخت می گردید و به این ترتیب مبلغ 700 ریال دریافتی ماهیانه هر یک از طلاب بود و اداره اوقاف هم بیش از این مبلغ به آنان نمی دهد.
همان طوری که قبلاً اعلام گردید سید محمد حسین لنگرودی از روحانیون ناراحت و مشکوک می باشد که در مواقع مقتضی بر علیه دولت تبلیغ می کند.
ضمنا اعمال و رفتار وی تا حدود امکان تحت مراقبت می باشد.
رئیس ساواک تهران.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر دیده نشده از آیتالله حاج شیخ زینالعابدین سرخهای ابوالزوجه #آیت_الله_مهدوی_کنی که مسجد امامزاده یحیی(ع) و #مسجد_جلیلی تحت اشراف وی بنا شد. (باتشکر از حجتالاسلام سید مصطفی میرلوحی بابت تصویر)
✍اسماعیل مرآةالممالک، تحصیلکرده فرانسه و وزیر فرهنگ رضا پهلوی، در راستای سیاست دینستیزی وی، در سال 1318ش مجموعه بقعه امامزاده یحیی، مسجد و اراضی پیرامون آن را تخریب و بهجای آن شفاخانه و زمین فوتبال احداث کرد و از آنجا که سرداب امامزاده در عمق چهار متری قرار داشت، از آسیب در امان ماند.
🔹 با سقوط سلطنت رضاخان در 1320ش، آیتالله حاج #شیخ_زینالعابدین_سرخهای، از علمای بزرگ تهران، نسبت به تجدید بنای مجموعه امامزاده یحیی(ع) و مسجد آن اقدام کرد. به این ترتیب، مسجد امامزاده در سال 1321ش به همت علیرضا رحیمزاده ساخته شد.
پس از بازسازی مزار و مسجد امامزاده یحیی(ع) به همت آیتالله سرخهای، حضرت آیتالله بروجردی به وی فرمودند: «شما با این عمل، حق عظیمی بر حضرت رسول(ص) و اهل بیت عصمت داری.»
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran