eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
62 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 نشسته از چپ: مرحوم ، آیت‌الله 💠حجت‌الاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور می‌فرمود: ✍ من در جوانی بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانه‌ی (ع). ▪️ برنامه‌ی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانه‌ی امام زمان (ع). ما شب‌ها در حرم پُست می دادیم که مبادا سنی های خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. ▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز می‌ایستاد، بقیه‌شان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. ▫️بعد از این آشنایی، شیخ محمود برهان به تهران آمد و توفیق دامادی آیت‌الله برهان را پیدا کرد. 🕌 @feyziye_tehran
📷از چپ: مرحوم حاج غلامعلی یزدی زاده، آیت‌الله شیخ علی اکبر برهان، مرحوم سبط، شیخ محمود برهان (داماد)، (فرزند) ✍مرحوم داماد آیت‌الله برایم تعریف می‌کردند: من در جوانی سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، آیت‌الله که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده‌ای دیگر به فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانۀ امام‌زمان(ع). برنامۀ ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانۀ امام‌زمان(ع). ما شب‌ها در حرم پُست می‌دادیم که مبادا افراد خراب‌کار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و آقای بهجت و خیلی‌های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. آن ایامی که سامرا بودم، روزی دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند که آقای [حاج شیخ علی‌اکبر] برهان بود و جماعتی از شاگردان ایشان که در میان آن‌ها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ایشان طلبه‌های خود را آن‌چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آن‌ها به نماز می‌ایستاد، بقیۀ ایشان می‌آمدند و به او اقتدا می‌کردند، حتی خودش هم می‌آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آن‌ها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردان خود را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. هنگامی که آقای برهان به آنجا آمد و من این مناظر را دیدم، از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ وقتی در تیر ماه ۱۳۴۹ش وفات کردند، مجلس ترحیمی از سوی و برای ایشان در تهران منعقد شد. قرار شد در این مجلس، آیت‌الله سخنرانی کنند. اما برخی علما به آقایان طالقانی و مطهری اعتراض کردند که کتاب اختلاف شیعه و سنی را زیاد می‌کند و نباید برای آقای امینی مجلس فاتحه بگیرید. در تماس تلفنی با آیت‌الله امامی کاشانی متذکر می‌شوند: «من خواستم به شما هشدار بدهم که چنین بحث‌هایی هست. در نکاتی که برای سخنرانی انتخاب می‌کنید، به این مسأله توجه داشته باشید.» مجلس ترحیم برگزار می‌شود و آیت‌الله امامی کاشانی در منبر به خواندن جملات علمای اهل سنت در تکریم و تحسین الغدیر می‌پردازد. اولین عبارتی هم که میخواند این بود که: «الغدیر یوحّد الصفوف»؛ _کتاب الغدیر صفوف مسلمانان را یکپارچه می‌کند _ و به بیان دلایل تأثیر کتاب الغدیر در وحدت اسلامی می‌پردازند؛ از جمله آنکه کتاب الغدیر سوء ظن سایر مسلمانان را نسبت به شیعیان از میان می‌برد و روح حق‌جویی و حق پذیری تقویت گردد. موقع خروج، استاد مطهری دست آقای امامی کاشانی را می‌گیرند و می‌گویند: «ماجرا درست برعکس آن چیزی شد که عده‌ای نگران آن بودند». 📖 (ر.ک: مجله یادآور، ویژه‌نامه آیت‌الله طالقانی ص۲۹) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم ، آیت‌الله ، حاج شیخ جواد آزاده، در جمع طلاب مدرسه لرزاده 💠حجت‌الاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور می‌فرمود: ✍ من در جوانی بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانه‌ی (ع). ▪️ برنامه‌ی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانه‌ی امام زمان (ع). ما شب‌ها در حرم پُست می دادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. ▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز می‌ایستاد، بقیه‌شان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. ▫️شیخ محمود برهان که فرزند آیت‌الله شیخ غلامعلی قمی بود بعد از این آشنایی به تهران آمد و توفیق دامادی آیت‌الله برهان را پیدا کرد و فامیلی خود را هم به برهان تغییر داد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ روزگاری در منطقه تهران دو مجتهد متخلق و مردمی که هر دو از بیت اهل علم بودند، امور دینی این محله را عهده‌دار شدند: آیات و . 🔹آیت‌الله هاشمی گلپایگانی فرزند جمال‌السالکین آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانی در نجف متولد شد و در حوزه نجف از محضر اساتیدی چون شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی، آیت الله خوئی و بهره برد. ✨ : سال ۱۳۴۱ آیت‌الله که در تهران مرجعیت امور را برعهده داشتند از آیت‌الله سید علی هاشمی گلپایگانی دعوت کردند تا با هجرت به تهران اقامه جماعت در مسجد یوسف آباد را برعهده گیرد. ایشان علاوه بر تدریس فقه و اصول، با برگزاری جلسات اصول عقاید و پاسخ به شبهات برای مردم به ویژه جوانان در سالهای قبل از انقلاب، نقش مهمی در تعلیم و تربیت دینی مردم داشتند. ▪️آیت‌الله هاشمی گلپایگانی سرانجام در ۲۸ دی ۸۹ دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. 📷 از راست: آیات هاشمی گلپایگانی، سید رضی شیرازی، 🕌 @tarikh_hawzah_tehran