eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 نشسته از چپ: مرحوم ، آیت‌الله 💠حجت‌الاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور می‌فرمود: ✍ من در جوانی بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانه‌ی (ع). ▪️ برنامه‌ی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانه‌ی امام زمان (ع). ما شب‌ها در حرم پُست می دادیم که مبادا سنی های خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. ▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز می‌ایستاد، بقیه‌شان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. ▫️بعد از این آشنایی، شیخ محمود برهان به تهران آمد و توفیق دامادی آیت‌الله برهان را پیدا کرد. 🕌 @feyziye_tehran
📷از چپ: مرحوم حاج غلامعلی یزدی زاده، آیت‌الله شیخ علی اکبر برهان، مرحوم سبط، شیخ محمود برهان (داماد)، (فرزند) ✍مرحوم داماد آیت‌الله برایم تعریف می‌کردند: من در جوانی سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، آیت‌الله که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده‌ای دیگر به فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانۀ امام‌زمان(ع). برنامۀ ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانۀ امام‌زمان(ع). ما شب‌ها در حرم پُست می‌دادیم که مبادا افراد خراب‌کار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و آقای بهجت و خیلی‌های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. آن ایامی که سامرا بودم، روزی دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند که آقای [حاج شیخ علی‌اکبر] برهان بود و جماعتی از شاگردان ایشان که در میان آن‌ها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ایشان طلبه‌های خود را آن‌چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آن‌ها به نماز می‌ایستاد، بقیۀ ایشان می‌آمدند و به او اقتدا می‌کردند، حتی خودش هم می‌آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آن‌ها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردان خود را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. هنگامی که آقای برهان به آنجا آمد و من این مناظر را دیدم، از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم ، آیت‌الله ، حاج شیخ جواد آزاده، در جمع طلاب مدرسه لرزاده 💠حجت‌الاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور می‌فرمود: ✍ من در جوانی بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانه‌ی (ع). ▪️ برنامه‌ی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانه‌ی امام زمان (ع). ما شب‌ها در حرم پُست می دادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و و و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا می‌آمدیم. ▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد. ▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز می‌ایستاد، بقیه‌شان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد. ▫️شیخ محمود برهان که فرزند آیت‌الله شیخ غلامعلی قمی بود بعد از این آشنایی به تهران آمد و توفیق دامادی آیت‌الله برهان را پیدا کرد و فامیلی خود را هم به برهان تغییر داد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran