📷 آیتالله #شیخ_علی_اکبر_برهان در جمع شاگردان و ارادتمندان خود در #مسجد_لرزاده
از راست:
▪️نفر سوم: آیتالله #سید_عبدالله_جعفری_تهرانی
▫️نفر چهارم: آیتالله #سید_محمدعلی_لواسانی
▪️نفر پنجم: #شیخ_عبدالمنتظر_مقدسیان
▫️نفر هفتم (سمت
چپ آیتالله برهان): حاج #شیخ_جواد_آزاده
▪️نفر نهم (سمت چپ آیتالله برهان): #شیخ_محمود_برهان، داماد آیتالله برهان
▫️کودک عمامه به سر در ردیف دوم: حجتالاسلام #شیخ_علی_برهان فرزند مرحوم آیتالله برهان
🍃 @feyziye_tehran
📷 تصویر مراسم ازدواج صبیه مرحوم آیتالله برهان با مرحوم حاج شیخ محمود برهان
از سمت چپ:
۱. مرحوم حاج غلامعلی یزدی زاده (از معتمدین #مسجد_لرزاده)
۲. آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان
۳. مرحوم #سبط_الشیخ
۴. حجتالاسلام #شیخ_محمود_برهان (داماد مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان)
۵. حجتالاسلام #شیخ_علی_برهان (فرزند مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان)
✍ شیخ محمود برهان فرزند آیتالله #حاج_شیخ_غلامعلی_قمی (از علمای اهل معنا و شاگرد #حاج_سید_احمد_کربلایی) از ارادتمندان مرحوم آقا شیخ علیاکبر برهان بود که از شدت ارادت، نام برهان را بر خود برگزید.
💠 شاید در سالهای گذشته در حرم مطهر #حضرت_معصومه(س) شیخی سالخورده با قدی کوتاه دیده باشید که کنجی مینشست و قرآن ومفاتیحی روبرویش بود. اوملازم حرم بود و خودش به اینجانب فرمود که طاقت دوری از مضجع شریف حضرت معصومه و قبر مرحوم #آیتالله_بهجت را ندارد.
🍁 ایشان در حادثه #مدرسه_فیضیه قم از ناحیه سر مجروح شد و از آن زمان دیگر نتوانست آنگونه که باید و شاید به فعالیت علمی بپردازد.
🍂 آقا شیخ محمود برهان سال ۱۳۹۴ وفات نمود.
🕌 @feyziye_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم #شیخ_محمود_برهان، آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان
💠حجتالاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور میفرمود:
✍ من در جوانی #سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، #آیتالله_سید_ابوالحسن_اصفهانی که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای #نجابت_شیرازی را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانهی #امام_زمان (ع).
▪️ برنامهی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانهی امام زمان (ع). ما شبها در حرم پُست می دادیم که مبادا سنی های خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و #علامه_امینی و #آیتالله_بهجت و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا میآمدیم.
▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا #سید_عبدالله_جعفری هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد.
▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز میایستاد، بقیهشان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
▫️بعد از این آشنایی، شیخ محمود برهان به تهران آمد و توفیق دامادی آیتالله برهان را پیدا کرد.
🕌 @feyziye_tehran
📷از چپ:
مرحوم حاج غلامعلی یزدی زاده، آیتالله شیخ علی اکبر برهان، مرحوم سبط، شیخ محمود برهان (داماد)، #شیخ_علی_برهان (فرزند)
✍مرحوم #شیخ_محمود_برهان داماد آیتالله #شیخ_علی_اکبر_برهان برایم تعریف میکردند:
من در جوانی سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، آیتالله #سید_ابوالحسن_اصفهانی که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای #نجابت_شیرازی را با عدهای دیگر به #سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانۀ امامزمان(ع).
برنامۀ ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانۀ امامزمان(ع). ما شبها در حرم پُست میدادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و #علامه_امینی و آقای بهجت و خیلیهای دیگر برای همین کار به سامرا میآمدیم.
آن ایامی که سامرا بودم، روزی دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند که آقای [حاج شیخ علیاکبر] برهان بود و جماعتی از شاگردان ایشان که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا #سید_عبدالله_جعفری هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد.
ایشان طلبههای خود را آنچنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز میایستاد، بقیۀ ایشان میآمدند و به او اقتدا میکردند، حتی خودش هم میآمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردان خود را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
هنگامی که آقای برهان به آنجا آمد و من این مناظر را دیدم، از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم #شیخ_محمود_برهان، آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان ، حاج شیخ جواد آزاده، در جمع طلاب مدرسه لرزاده
💠حجتالاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور میفرمود:
✍ من در جوانی #سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، #آیتالله_سید_ابوالحسن_اصفهانی که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای #نجابت_شیرازی را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانهی #امام_زمان (ع).
▪️ برنامهی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانهی امام زمان (ع). ما شبها در حرم پُست می دادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و #علامه_امینی و #آیتالله_بهجت و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا میآمدیم.
▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا #سید_عبدالله_جعفری هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد.
▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز میایستاد، بقیهشان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
▫️شیخ محمود برهان که فرزند آیتالله شیخ غلامعلی قمی بود بعد از این آشنایی به تهران آمد و توفیق دامادی آیتالله برهان را پیدا کرد و فامیلی خود را هم به برهان تغییر داد.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran