eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
183 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣1️⃣ برخی موضع گیری ها و کنش های آیت الله (بخش دوم) ⬅️ 31/2/1358: ایشان در یک مصاحبه مطبوعاتی با اشاره به سفر به ایران گفتند: سفر نخست وزیر لیبی به ایران برخلاف میل ما بود و در نظر داشتیم وی را تا زمانی که لیبی امام موسی صدر را زنده یا مرده تحویل ندهد به عنوان نگه داریم.... [اما] و با گروگان گرفتن جلود مخالفت کردند، نخست وزیر تا آنجا که از دست او برمی آید و اختیار دارد کار میکند ولی باید گفت دولت متاسفانه در حال حاضر چندان اختیاری ندارد. (ایران پس از انقلاب اسلامی، ج1، ص420) ⬅️ 31/2/1358: اصلح ترین فرد برای احراز پست است چرا که در اسلام هم این عرف هست که زمانی رهبری وارد یک ماجرای سیاسی میشود همه از او پیروی میکنند. (ایران پس از انقلاب اسلامی، ج1، ص421) ⬅️ 14/3/1358: در ، یک امر است و هم باید حتما شود، مگر اینکه امام شخصا از قبول این سمت خودداری کند که در این صورت با نظر ایشان و سایر ، شخص واحد دیگری باید کاندیدا شود. چرا که بیم آن وجود دارد شخص غیر متعهدی متصدی اجرای قانون شود و قانون به دست نااهل بیفتد. (ایران پس از انقلاب اسلامی، ج1، ص470) ⬅️ 14/3/1358: ایشان در مورد اظهارات گفتند: سخنان نزیه مبنی بر اینکه قابل اجرا نیست، کاملا غیر منصفانه است و ایشان کوچکترین اطلاعی از مسائل اسلامی ندارد و باید از ایشان پرسید کدام یک از احکام اسلامی قابل اجرا نیست؟ (ایران پس از انقلاب اسلامی، ج1، ص471) ⬅️ 5/4/1358: ایشان درخصوص برخی اصول پیش نویس گفتند: حتما باید یکی از باشد. وی با اشاره به اینکه فرد مورد نظر است، اظهار داشت: اگر ایشان این مقام را نپذیرفتند، قهرا باید یکی از مراجع دیگر این مسئولیت را قبول کند... اگر هم قصد بر این باشد که رئیس جمهور از میان سایر اقشار جامعه انتخاب شود، قاعده بر این است که حق عزل و نصب رئیس جمهور با مراجع تقلید باشد. (ایران پس از انقلاب اسلامی، ج2، ص58) ⬅️ 25/4/1358: (نخست وزیر لیبی) در ایران ایادی دارد، اینها(اشاره به و همفکرانش) ایادی هستند. دولت لیبی و آقای قذافی دلش میخواست در دنیا اعلام کند که در انقلاب ایران سهیم بوده. بلافاصله بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسید، درخواست کرد به ایران بیاید که به دنیا بفهماند انقلاب کردیم و خود ما اولین کسی بودیم که رفتیم بهره گیری کنیم. (صخره سخت، ص488) ⬅️ یکی از صحبت های جنجال برانگیز آیت الله روحانی این بود که به ایران تعلق دارد. در واکنش به این صحبت ها، 100، 150 نفر از اطلاعات و امنیت تظاهراتی مقابل به پا میکنند و شعار میدهند که بحرین کشوری عربی است و متعلق به ماست. آنها نامه ای اعتراض آمیز نوشته بودند که میخواستند به سفیر ایران بدهند. (سال های نجف، ج2، ص74) ◀️ 1364: پس از اینکه آقای رو به عنوان مشخص کردند، ایشون طی دو روز صریحا در درس خود با چنین روشی برای انتخاب رهبر مخالفت کردند که نتیجه آن تعطیلی درس و خودشان تا اواخر دهه 70 بود. ◀️ ایشون نوع حکومت در اسلام رو (از جانب شارع) میدونست و اساسا و رجوع به رو قبول نداشت و به همین جهت چون در انتخاب تاکید به انتخاب و پذیرش او از سمت مردم شده بود لذا به شدت به مخالفت پرداختند. ◀️ ایشون به شدت با محتوای کتاب مخالفت داشتند و چون منتظری بر این کتاب تقریظ نوشته بود لذا این دست عقاید او را نیز قبول نداشت. ◀️ همچنین ایشون به‌ شدت بر اقامه‌ و توسعه رسوم مختلف تأکید داشتند و خصوصا رو نه تنها جایز بلکه «از امور مستحسن» می‌دونستند. ◀️ آیت‌الله روحانی مخالف برخی اندیشه‌های دکتر و جلسات ایشون در بود، مثلا معتقد بود سخنان دکتر شریعتی به «» رسیده و باعث «خشم و انزجار مؤمنان» شده، به همین جهت بود که آثار و سخنرانی‌های شریعتی رو «» و «مصداق واقعی » می‌دونست و شرکت در کلاسهای درسش رو اعلام کرده بود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ جمع بندی اجمالی پرونده آیت الله سیدصادق روحانی(بخش اول) ➕در جمع بندی فیش های ارسالی به چند نکته میتوان اشاره کرد هرچند نیاز به تحقیق مفصل تری است اما اجمالا براساس اطلاعات موجود میتوان گفت: 1️⃣ آیت الله روحانی حقیقتا شخصیتی و بودن(چه بسا حتی بیشتر از برخی مراجع وقت) و نمیشه در این مسئله تردیدی داشت، خصوصا ناظر به کنش هایی که پیش از انقلاب داشتند. 2️⃣ بیان آقای در فیش شماره صفر مبنی بر اینکه ایشون میخواست خودش رو محور و رهبر نهضت بدونه و به خاطر همین از طرف انقلابی ها طرد شد، حداقل خیلی برا بنده روشن نشد و دلیل محکم و متقنی مبنی بر این پیدا نکردم الا یک سری نقل هایی که نیاز به صحت سنجی داره اما فعلا که چنین اتفاقی نیفتاده. البته اینکه ایشون میگن میخواست آقای روحانی رو در مقابل امام علم کنه، شاید حرف درستی باشه، چه اینکه فقط نسبت به ایشون هم نبوده و کلا رژیم برا اینکه امام رو پایین بیاره، بهای بیشتری به بقیه مراجع میداده اما این دلیل نمیشه که بگیم خود فلان مرجع هم میخواسته عن قصدٍ مقابل امام قد عَلَم کنه. اساسا یکی از های رژیم همین و اختلاف انداختن بین انقلابیون(مثل قضیه کتاب و دکتر ) و خصوصا مراجع و بزرگان(مثل امام و یا امام و آقای و روحانی و...) بود. 3️⃣ ایشون حداقل براساس داده های موجود تا چند سال اول انقلاب به شدت علاقه مند به امام خمینی بودن و ایشون رو به عنوان رهبر قبول کرده و در موارد متعددی با ایشون همراهی میکردن خصوصا پیش از انقلاب(مثلا فیش 3 رو ببینید). 4️⃣ به نظرم یکی از دلایل طرد آقای روحانی، و برخی اطرافیان امام بوده(به خلاف خود حضرت امام که به هیچ وجه چنین مشی ای نداشتند)، برخی از این افراد در عین اینکه خود رو خیلی انقلابی میدونستند، کوچکترین اختلاف نظری با امام رو تحمل نمیکردند. خب اختلاف سلیقه در پیشبرد نهضت امری طبیعی است و ممکنه در برخی جزئیات اختلاف نظرهایی باشه اما آیا این دلیل صحیحی است برای طرد چنین شخصیت هایی؟ به نظر واقعا تعامل خیلی بهتری میشد با ایشون داشت. مشکل خیلی از ماها اینه که مون به شدت پایینه و حرف مخالف رو نمیتونیم تحمل کنیم لذا نتیجه اش میشه کنش هایی که به مرور انقلابی ها رو غیرانقلابی و غیرانقلابی ها رو ضد انقلاب میکنیم. البته که مشی حضرت امام به هیچ وجه چنین نبود. مثلا کنش برخی انقلابیونی که خودشون رو منتسب به امام میکردند، با آقای خویی رو بررسی کنید و اینکه امام چه موضعی نسبت به این رفتارها داشتند. 5️⃣ یک مسئله هم هایی است که بعضا از سمت انقلابیون رخ داده و میده مثلا فیش 2 رو ببینید. خصوصا نامه های امام در فیش 6 رو ببینید که نشون میده برخی با رفتارها و اهانت های خودشون موجب تفرقه بین مراجع میشدن و افعالشون در عمل به اسم امام تموم میشده. فیش 15 رو حتما ببینید که امام صریحا میگویند به هیچ کدوم از این رفتارها در اهانت به مراجع راضی نبوده و نیستند اما باز هم برخی انقلابیون حرف گوش بده نیستند. فیش 7 رو ببینید که امام در عمل چگونه با مخالف خودشون رفتار میکردند. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
«من پيشتر گفته بودم -زمان طاغوت- كه ما در مواقع معينى مى ‏بينيم كه يك بلند مى ‏شود. آن مواقع معين، يك وقت قبل از ماه است و يك وقت قبل از ماه . ماه رمضان براى دولت سابق يك خطرى داشت كه نبادا روحانيون -در مساجد [كه‏] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا يك تبليغ سوئى بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارك يك غائله درست مى ‏كردند! غائله- قضيه مثلًا- «»! يك ماه مبارك را ماها غفلت مى‏ كرديم، كه ما از كجا داريم، اشتباهمان از كجاست. يك ماه مبارك ما سر يك به جان هم مى ‏افتاديم. دو طايفه مى‏ شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه اين ور! علما و مثلًا ... طلبه ‏هاى ما دو طايفه مى ‏شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه ... يك ماه مبارك را ما هدر مى ‏داديم كه دولت را بايد در اين ماه مبارك ما تنبيهش بكنيم به يك چيزهايى، يك مطالبى بگوييم، آنها درست مى‏ كردند اين مطلب را و ما را مى‏ كردند به شهيد جاويد! يك ماه، دو ماه، سه ماه اين مى ‏شد. همچو كه اين طرف [رو به‏] سردى مى‏رفت و ماه محرّم مثلًا نزديك مى ‏شد، مسئله مرحوم «‏آبادى» را پيش مى‏ آوردند. اى بسا كه شمس ‏آبادى، حالا شايد هم خودشان يك همچو كارى مى‏ كردند كه اين غائله درست بشود! حالا خودشان هم نكرده باشند كس ديگرى كرده باشد اما آنها غائله را درست مى‏ كردند و دو دسته راه مى ‏انداختند، يك دسته از آن ور و يك دسته از آن ور. و قواى ما و نيروى ما كه بايد صرف بشود در مصالح اسلام، سر اين قضيه هدر مى‏ دادند تا اينكه اين يك خرده ‏اى سرد مى ‏شد. وقتى كه اين سرد مى ‏شد، نزديك مى ‏شد- مثلًا- يا ماه رمضان يا ... مى ‏شد، قضيه «» را پيش مى‏ كشيدند؛ از آن ور يا اللَّه شروع مى ‏كردند تبليغات بر له او، از آن ور شروع مى‏ كردند تبليغات عليه او. تمام قوا صرف مى ‏شد سر اين. و الآن هم مشغولند. الآن هم آنهايى كه مى ‏خواهند نگذارند كه اين مسائل ايران روى مصالح مسلمين [درست‏] بشود، حالا هم اين مسائل هست. وقتى اين هم سرد شد، يك مسئله ديگر! حالا شما خواهيد ديد بعد از اينكه مثلًا اين غائله اخير از بين رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقاى هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات كردند و خود ايشان هم ناراحت از اين مسائل شدند كه يك همچو حرفهايى درست كردند- بعد از اينكه اين غائله [تمام‏] شد، يك غائله‏اى درست مى ‏كنند. حالا يا خودشان مى ‏فرستند -مثلًا فرض كنيد كه- يك كسى را مى ‏گيرند، مثلًا [خمینی] ما را مى ‏گيرند- و لو اينكه اگر احمد را بگيرند بكُشند هم من حرفى نمى ‏زنم اما مى ‏خواهند اينها [غائله‏] درست بكنند- يا مثلًا ... از يكى از علماى ايران، پسرش را مى‏ گيرند يك كارى سرش مى‏ آورند، اين يك غائله پيدا مى ‏شود. تا اين شد، خودشان شروع مى‏كنند قبل از اينكه صاحبكار مشغول بشود و اظهار تأثر بكند، آقايان [اظهار] تأثر مى ‏كنند، «وا مصيبت» آقايان مى ‏گويند! خود صاحبكار هيچ حرفى نمى‏ زند اما آقايان سينه مى ‏زنند! اين چيست؟ براى اين است كه نمى ‏خواهند كه اين مملكت ما به دست خودمان باشد. اينها مأمورند كه اين مملكت را كارى بكنند كه آن مسائل سابق دوباره با يك فرم ديگر فرم شاهنشاهى ديگر نمى ‏شود اما با يك فرم ديگرى- عود بكند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگري هايى كه آنها داشتند و همان مال مردم را خوردن دوباره بيايد... ما بايد الآن تمام قوايمان را صرف كنيم در اينكه اين طور مسائل را كه اينها پيش مى‏ آورند بكنيم.»