eitaa logo
طرز طنز
62 دنبال‌کننده
124 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📚طنز و طنزینه✍ بخش اول✏️ ... به این ترتیب، مبنای طنزینه بر تضاد و تناقض و ابهام و ایهام استوار است. چنان‌که در نقد ادبی معاصر در اروپا، گاه اصطلاح آیرونی برای هر نوع ابهام با تناقضی بکار برده می‌شود، حال آنکه به سبب دقت در نقد، اینها را باید از ابزارهای طنزینه دانست و نه عین آن. مثلاً ironie d' history (irony of history) که در ایران به «طنز تاريخ» ترجمه شده، مبنایش بر تضاد و تناقض است و بر چیزی اطلاق می‌شود که شخصیت یا جنبشی تاریخی در پی هدف‌هایی -معمولاً هدف‌هایی که از نظر خواننده و شنونده و در تئاتر از نظر بیننده شایسته و دلپذیر نیست- سخت می‌کوشد و احیاناً از بی‌انصافی و دُژکاری نیز پرهیز نمی‌کند. با این‌همه، در پایان کار رشته‌هایش پنبه می‌شود و گاه نتایج جنبی و پیش‌بینی نشده‌ی همان دُژکاری‌ها کارش را دگرگون می‌کند و خلاف آرزوهایش را به بار می‌آورد. irony of fate نیز، که به «طنز سرنوشت» ترجمه شده، نزدیک به طنزینه‌ی تاریخ است: یکی نقش بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار 🔹 هزار نقش برآرد زمانه و نبود یکی چنان که در آیینه‌ی تصور ماست و این اشاره‌ای به تضاد بین پیش‌بینی و واقعیت دارد، و به فریب‌کاری یا طنزینه‌ی روزگار که همان تاریخ یا سرنوشت است. طنزینه هم، مانند طنز، ممکن است در اشاره و کنایه و عبارت و مثل و لطیفه و حکایت کوتاهی بیان شود یا همه‌ی یک داستان یا بخش بزرگی از آن را فراگیرد. صورت دوم را می‌توان به قیاس با «طنزنامه» -که در فصل اول تعريف شد- «طنزینه نامه» خواند و مورد اول را «طنزينه‌ی لفظی» نامید. مولوی می‌گوید: آن یکی پرسید شتر را که هی از کجا می‌آیی ای اقبال پی؟ گفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو @tarzetanz
📚طنز و طنزینه✍ بخش دوم✏️✏️ که نمونه‌ای از طنزينه‌ی لفظی است و تناقض را ناگهان در مصرع آخر نشان می‌دهد، اما به نحوی که کاملاً آشکار نیست و کشف آن نیاز به اندک تأملی درباره‌ی ویژگی‌های زانوی شتر دارد و همین آن را فرحناک می‌کند و تاثیری طنز‌آمیز از آن به جا می‌گذارد. ضمناً، این ابیات نمونه‌ای از طنزینه‌ی تمثیلی-در قیاس با طنز تمثیلی- نیز هست، چون گفت‌وگو با شتر رمزی برای بیان نکته‌ای کلی و انتزاعی است. بهترین طنزینه نامه‌ی ادبیات قدیم فارسی «داستان رستم و سهراب» است که بعداً به آن خواهیم پرداخت‌. 🔹 تمسخر نوعی طنزینه‌ی لفظی یا نزدیک به آن است، زیرا اشاره به تضاد بین ظاهر و باطن یا واقعیت و ادعا دارد. نمونه‌ی عالی آن از سعدی: آن‌که چون پسته دیدمش همه مغز پوست بر پوست بود همچو پیاز پارسایانِ روی در مخلوق پشت بر قبله می‌کنند نماز مصرع آخر، با جزیی تأملی که برای کشف معنای آن لازم است، این تمسخر را به طنزينه‌ی لفظی نزدیک می‌کند. اما بیشتر الفاظ و عبارات مسخره‌آميز، حتی در ادبیات، ظرافت طنزینه را ندارند. 🖇🖇🖇 منبع: (طنز و طنزینه هدایت. همایون کاتوزیان. صفحه۸۴-۸۵) @tarzetanz