✍گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار📖
[برشهایی از مقالهی فریده داودی مقدم، منتشر شده در مجلهی تاریخ ادبیات]
#فریده_داودی_مقدم
#مجله_تاریخ_ادبیات
بخش اول✏️
با تعمق در حکایتهای عطار و تحلیل آنها براساس ویژگیهای ساختاری و مضمونی فن گروتسک و آثار شناخته شده در این حوزه، میتوان محورهای زیر را به عنوان محورهای مشترک میان حکایتهای عطار و موضوعات و آثار گروتسک به صورتی فهرستوار معرفی کرد:
- تضاد با قوانین حاکم بر جهان
- قدرتی بر علیه ریاکاری
- تقابلی پنهان میان نیروها در جهان
- به عنوان منتقد اجتماعی با کارکردی مؤثر از طریق کاربرد طنز و مطایبه
- آشکارکنندهی بازیها و رقابتهای ناهمگون و نابرابر
- عدم تناسبات کلاسیک
- معماری گفتاری در ساختار و معنا
- منطقی شگفتانگیز و گاه واقعیتی بیادبانه و تحریکآمیز
- زننده و مضحک
- استعمال اشیاء، صحنهها و عناصر مشمئز کننده
- استفاده از حقیقت مرگ به عنوان یک کمدی بیتناسب و گروتسکی و طنزی سیاه
- لطیفهای مخوف
- انعکاس جهانی بیوفا همراه با تباهی و فساد در مضامین گروتسکی
- آشکارسازی نیروهای شیطانی و ظلمانی همراه با نیشخندی از طنز و مطایبه
نکتهی جالب اینکه همهی این رویکردهای گروتسکی در حکایتهای دیوانگان عطار مصداق دارد و ما در حد ظرفیت این مقاله به برخی از رویکردها با تحلیل نمونههایی از حکایتها میپردازیم و در پایان جدولی از این حکایات همراه با مضامین گروتسکی موجود در آنها ارائه خواهیم کرد. البته باید توجه داشت که برخی از محورهای بالا با یکدیگر همپوشانی دارد و در عین حال در بعضی از اجزا و عناصر به دلیل تفاوتهایی در خور توجه، میتواند جداگانه تقسیمبندی شود.
#گروتسک
#تئوری_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
✍گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار📖
[برشهایی از مقالهی فریده داودی مقدم، منتشر شده در مجلهی تاریخ ادبیات]
#فریده_داودی_مقدم
#مجله_تاریخ_ادبیات
بخش دوم✏️✏️
🔸مشابهت فضاهای گروتسکی و حکایتهای عطار🔸
یکی از بارزترین و شایعترین فضاهای مضامین گروتسکی، مرگ و مکانها و اشیای مرتبط با آن، چون: گورستان، جمجمه، گورکن و ... است. ( رک: آدامز و يتس، ۱۳۸۹: ۲۰۲ - ۲۳۹)
"ياسوهیرو اوگاوا"، استاد دانشگاه هوکایدو ژاپن، با نقدی گروتسکی بر هملت شکسپیر، بسیاری از این فضاها را معرفی میکند. در این مقاله، اوگاوا با طرح موضوع تغذيهی همنوع از تعفن و فساد جسم، به بهترین وجه، گروتسک خارج از منطق را مینمایاند و مفاهیم گروتسکی را ترسیم میکند. با به تصویر کشیدن خیرگی جمجمهای که هملت با عمیق شدن در آن به بیهودگی، تمام پوچیهای جهان را مینگرد و ترسناک بودن جمجمه که آخرین نقاب انسانیت را بر میافکند و تنها پوزخندی همیشگی از مرگ را به نمایش میگذارد. (همان: ۲۱۱)
تنها با مروری گذرا در حکایتهای دیوانگان عطار، درمییابیم که بیشترین فضاها در این داستانها مربوط به گورستان و دیوانگان مقیم یا حاضر در آنجاست و جمجمهی مردگان، از اساسیترین ابزارهایی است که این دیوانگان برای انتقال پیام گروتسکی( طنز و جد ) خویش از آنها استفاده میکنند.
#گروتسک
#تئوری_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
✍گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار📖
[برشهایی از مقالهی فریده داودی مقدم، منتشر شده در مجلهی تاریخ ادبیات]
#فریده_داودی_مقدم
#مجله_تاریخ_ادبیات
بخش سوم✏️✏️✏️
در این حکایتها جمجمه، نقطهی کانونی جسدی است که نگاه خیرهکنندهی آن به طرز ترسناکی زننده است و دندانهای آن، حکایتگر پوچی نیشخندی است که در عین حال میتوان آن را تذکری شوم و ظالمانه دربارهی پایان یافتن تمام تلاشها و کوششهای انسانی دانست. بخصوص در اعتراض به قدرتهایی که به واسطهی آن ادعای برتری بر دیگر انسانها را دارند. (عطار، ۱۳۸۶ب: ۴۱۲، ۳۰۳)
به اعتقاد ماتیو وینستون هم، در این فضاها، جمجمه، نمایانگر وهمی غریب است که به طور فرضی از نیشخند آن سرچشمه گرفته و بالاجبار در بند این نوع خندهی خاص است که تبدیل به تنها صفت و کنایهاش شده است. (آدامز و يتس، ۱۳۸۹: ۲۱۲)
از دیگر فضاهای معمول این حکایتها: مبرزها، مکانهای کثیفی که محل هجوم مگسها و حشرات موذی است، ویرانهها و در برخی موارد کاروانسراها و کشتزارها میباشد که در اغلب اوقات به گونهای طنزآمیز جلوه میکنند و این همان تصویری است که هنر گروتسک حتی در نقاشی و معماری نیز در پی القای آن است و عطار به بهترین وجه آن را در قالب کلمات به تصویر میکشد.
#گروتسک
#تئوری_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
✍گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار📖
[برشهایی از مقالهی فریده داودی مقدم، منتشر شده در مجلهی تاریخ ادبیات]
#فریده_داودی_مقدم
#مجله_تاریخ_ادبیات
بخش چهارم✏️✏️✏️✏️
🔸بهلول و چوب بر قبر مردگان کوبیدن🔸
از جمله حکایتهایی که ترسیمکنندهی فضاها و مفاهیم گروتسکی است، میتوان به حکایتی از الهینامه اشاره کرد که عطار در آن، داستانی از بهلول را میآورد که با چوبی بر دست، به گورها میزند و وقتی علت این کار را از وی میپرسند، میگوید: اینها مدعی داشتنِ عقلها و بزمها و باغها و ... بودند و اکنون درمییابم که جز مشتی كذّاب نیستند:
ازین شان میزنم بیخورد و بیخواب
که بودند اینهمه یک مشت كذّاب
چو انجام همه بگذاشتن بود
کجا دیدند از آن پنداشتن سود؟
(عطار، ۱۳۸۷: ۲۲۳)
در این حکایت، اگر چه هدف عطار بیان ناپایداری بهره از اموال دنیایی و تأکید بر قطع تعلق از دنیاست، اما با ایجاد این فضا، طنزی آشکار نثار همهی مردمانی میکند که با جدیتِ تمام در پی جمعآوری مال دنیا و انتقال آنها به عدم هستند. از طرفی چوب زدن مردگان، کاری خندهآور و استهزا برانگیز است و در عین حال، بیانگر مؤاخذهی مردگان در پسزمینهی فکری مشاهدهگر این ماجرا است که به نوعی این امر را جدی و تلخ درمییابد.
#گروتسک
#تئوری_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz
✍ گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار📖
[برشهایی از مقالهی فریده داودی مقدم، منتشر شده در مجلهی تاریخ ادبیات]
#فریده_داودی_مقدم
#مجله_تاریخ_ادبیات
بخش پنجم✏️✏️✏️✏️✏️
همچنین، نوعی فریبندگی ذهنی، به دلیل فضای به ظاهر ناهمگون مردگان و زندگان را نیز در بر دارد. اما عطار با شگردی تمام، مانع از این فریبکاری در ذهن مخاطب میشود. آنهم توسط گفتار دیوانهای که در عین دیوانگی، حقیقت گذرا بودن عمر و باقی گذاشتن اموال توسط مردگان را در این دنیا به نمایش میگذارد و این ایدهی فریبآمیز را که زندگان را با گورستان کاری نیست، به طور کلی نفی میکند؛ چنانکه تبلور این ایده را در حکایتی دیگر بهتر میتوان مشاهده کرد و آن حکایت دیوانهایست در مصیبتنامه که پیوسته در گورستان مسکن گزیده است و بر گورها میخوابد و وقتی به او میگویند که چرا اینجا میخوابی و به شهر نمیآیی؟ میگوید:
گفت: این مرده، رهم ندهد به راه
هیچ میگوید مرو زین جایگاه
زانکه از رفتن رهت گردد دراز
عاقبت اینجاست باید گشت باز
(عطار، ۱۳۸۶ب: ۱۸۹)
این حکایت، یاد آور یک حکایت گروتسکی میباشد به نام شوخی ساده:
" آن روز پسر من، گوستاو با یک احساس استثنایی و شادمانی در خیابان قدم میزد. رهگذری از او پرسید: شما میتوانید نزدیکترین راه را به قبرستانِ برمتون به من نشان بدهید؟ نزدیکترین راه؟ البته شما میتوانید روی راه پیشنهادی من شرطبندی کنید. آن وقت پسر من، رهگذر را به زیر اتوبوسی که میگذشت، هل داد. مردم دربارهی گوستاو، پسر من، چه فکر میکنند؟ راستش را بخواهید گوستاو کارهای بامزهای انجام میدهد.(ضیایی، ۱۳۷: ۱۷)
📎📎📎
منبع:
(مجله تاریخ ادبیات. شماره۷۱/۳. صفحات۶۰-۶۳)
#گروتسک
#تئوری_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
@tarzetanz