eitaa logo
خاکستر زرد''
396 دنبال‌کننده
868 عکس
71 ویدیو
0 فایل
توکل به نام و نامی حق' ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17086711257614 چنل زاپاس: @the_yellow_moon2 قتلگاه: https://eitaa.com/Slaughterhouse گپ: https://eitaa.com/joinchat/1578369907Caf0fdd0007
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکستر زرد''
تابلوی انتها را می بینم ؛ دست تکان می دهی و من ذره ذره آب می شوم؛ نمی‌گویی خودت بی وفایی را یادم د
لابه لای خاکستر خاطرات دفن می شود. اولین خاطره ، همان قطره اشکی که از آذر جوانه زد ، در زخم هاییش روییده بود و ریشه می پروراند. اشکی که گم شده بود اما هرگز فراموش نمی شد. یک جنون بود برای رَدی که هر کهربا بر تابلو می زد. بنفش های جیغی که در آخرین اثر فریدا کالو محو بودند ، یک پرستوی آبیِ مهاجر! نوای جنگ از شیپور های '' وای'' برخاست و غنچه های شکوفا نشده ی گیلاس از خاکستر ها کم کم بالا می آمدند ، سرنوشت شکوفه ها را '' امید'' نامید و عشق از زیر خاک های باور لبخند زد. لبخندش اما احساس خانه می داد، لمسِ رنگی از دروغ که ریشه های گیلاس را پرورش می داد. ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
لابه لای خاکستر خاطرات دفن می شود. اولین خاطره ، همان قطره اشکی که از آذر جوانه زد ، در زخم هاییش رو
و روایت جدید؟ این داستان که مقدمش رو خوندید از خوابِ رفیق شفیق ام الهام گرفته شده که جلوتر باهاش بیشتر رو به رو میشید! و همچنین امیدوارم از این روایت هم خوشتون بیاد... پ.ن: ''وای'' از ایزد ها و اساطیرِ اوستایی است.
هدایت شده از قتلگاه
خاکستر زرد''
از عکسای دوست داشتنیم بود شما هم دوستشون داشته باشید!
خاکستر زرد''
بیش از ده‌ها بار این ویدئو را پخش کردم. #Ironic
منظورش چیه؟ مگه شما ۴ ساعت می خوابین؟ لعنتی من هر شب دارم فقط ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه می خوابم و متاسفانه به شدتم داره بهم آسیب میزنه.هر صبحم بیدار میشم میبینم هنوز همون بدبختم. اما جدا از شوخی، این حرف نه تنها برای علم پزشکی قفله بلکه برای تموم علم ها و زبون ها هم قفله...( حتی فکر کنم قبلا هم راجب به اینکه چقدر این تنظیم خوابه مهمه حرف زدم) حالا جالبیش اینه که همین ها میشن بهترین استاد و مشاور و بابت این ضرری که به بچها میزنن پول هم میگیرن🗿🗿درسته شاید حتی درصدی جواب هم داشته باشه اما آسیب های جسمی و روانی طرف از ماتریکس خارج میشه.. فشار چیه 🗿
همیشه زندگی ام اینطوره که به چیزایی اهمیت میدم که بقیه اهمیت نمیدن و مردم به چیزایی اهمیت میدن که برای من کم اهمیته و این چرخه ادامه داره...
من در تمام ناشناس ها : استفاده ی بیش از حد از کلمه ی '' رفیق''🗿
جوری پدر گرام اومد گفت پسر، من همسن تو بودم خونه مجردی داشتم ، یه شام که کاری نداره حالا به غیر از اینکه داشت املت میزد دو دیقه نشد صدام زد برهان بیا کارت دارم رفتم دیدم داره اورانیم غنی سازی میکنه میگه من یه کاری دارم بیا پوست گوجه ها رو جدا کن ازشون حقیقتا املت رو آخر من درست کردم و از ۱۰ ساعت جدا کردن پوست گوجه از تیکه هاش و ماهیتابه ی روشن بگذریم🗿 دیدم پدر نشسته داره با رفیقش چت میکنه قیافمو دیده میگه عافرین داری یادمیگیری حالا بگذریم تهش باید یه نودل بزنیم...