✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_نهم
👈روش بت پرستان با محمد(ص)
🌴وقتی مشرکان از راه آزارها نتوانستند به مقصود خود برسند از راه تهدیدو تطمیع در آمدند ، زیرا روز به روز محمد (ص) در دل تمام قبایل و مردم آن دیار برای خود جایی باز می نمود و پیروان بیشتری می یافت .
🌴مشرکان در آغاز تصمیم گرفتند دسته جمعی با ابوطالب عم و یگانه حامی پیغمبر(ص)ملاقات کنند.پس از دیدار به ابوطالب چنین گفتند:
🌴ابو طالب،تو از نظر شرافت و سن بر ما برتری داری. برادر زاده تو محمد به خدایان ما ناسزا می گوید و آیین ما و پدران ما را به بدی یاد می کند و عقیده ما را پست و بی ارزش می شمارد. به او بگو دست از کارهای خود بردارد و نسبت به بت های ما سخنی که توهین آمیز باشد نگوید . یا او را اختیار ما بگذار و حمایت خود را از او بردار.
🌴مشرکان قریش وقتی احساس کردند که اسلام کم کم در بین مردم و قبایل نفوذ می کند و آیات قرآن بر دلهای مردم می نشیند و آنها را تحت تأثیر قرار می دهد بیش از پیش احساس خطر کردند و برای جلوگیری از این خطر بار دیگر و بار دیگر با ابو طالب بزرگ قریش و سرور بنی هاشم ملاقات کردند و هر بار ابو طالب با نرمی و مدارا با آنها سخن گفت و قول داد که به برادر زاده اش پیغام آنها را خواهد رساند. اما پیامبر عظیم الشأن اسلام در پاسخ به عمش چنین فرمود:
🌴عمو جان ، به خدا قسم هر گاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند که دست از دین خدا و تبلیغ آن بردارم حاضر نمی شوم.من در این راه یا باید به هدف خود که گسترش اسلام است برسم یا جانم را در این راه فدا کنم.
🌴ابوطالب به برادرزاده اش گفت:به خدا قسم دست از حمایت تو بر نمی دارم. مأموریت خود را به پایان برسان.
🌴سرانجام فرعونیان مکه به خیال باطل خود ، از در تطمیع در آمدند ، و پیغام دادند که ما حاضریم هر چه محمد (ص)بخواهد از ثروت و سلطنت و زن های زیباروی در اختیارش قرار دهیم، بشرط اینکه از دین تازه و بد گفتن به بت های ما دست بردارد.
🌴اما پیامبر (ص) به سخنان آنها که از افکاری شایسته خودشان سرچشمه می گرفت اعتنایی نکرد و از آنها خواست که به ” الله ” ایمان بیاورند تا بر عرب و عجم سروری کنند.
🌴آنها با اندیشه های محدود خود نمی توانستند قبول کنند که به جای 360بت، فقط یک خدا را بپرستند .
🌴از این به بعدابوجهل و دیگران بنای آزار و اذیت پیامبر مکرم(ص)و دیگر مسلمانان را گذاشته و آنچه در توان داشتند در راه آزار و مسخره کردن پیامبر و مؤمنان به اسلام،بکار بردند.
👈ادامه دارد....
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_دهم
👈مهاجرت به حبشه
🌴در سال پنجم از بعثت یک دسته از اصحاب پیغمبر که عده آنها به 80نفرمی رسید و تحت آزار و اذیت مشرکان بودند، بر حسب موافقت پیامبر(ص)به حبشه رفتند.حبشه، جای امن و آرامی بود و نجاشی حکمروای آنجا مردی بود مهربان و مسیحی.مسلمانان می خواستند در آنجا ضمن کسب و کار، خدای را عبادت کنند.
🌴اما در آنجا نیز مسلمانها از آزار مردم مکه در امان نبودند. مکی ها از نجاشی خواستند مسلمانان را به مکه برگرداند و برای اینکه پادشاه حبشه را به سوی خود جلب کنند هدیه هایی هم برای وی فرستادند. اما پادشاه حبشه گفت : اینها از تمام سرزمینها، سرزمین مرا برگزیده اند.
🌴من باید تحقیق کنم ، تا بدانم چه می گویند و شکایت آنها و علت آن چیست ؟ سپس دستور داد مسلمانان را در دربار حاضر کردند. از آنها خواست علت مهاجرت و پیامبر خود و دین تازه خود را معرفی کنند. جعفر بن ابیطالب به نمایندگی مهاجرین برخاست و چنین گفت:
🌴ما مردمی نادان بودیم . بت می پرستیدیم. از گوشت مردار تغذیه می کردیم. کارهای زشت مرتکب می شدیم. حق همسایگان را رعایت نمی کردیم. زورمندان، ناتوانان را پایمال می کردند. تا آن گاه که خداوند از بین ما پیامبری برانگیخت واو را به راستگویی و امانت می شناسیم .
🌴وی ما را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد. از ما خواست که از پرستش بتهای سنگی و چوبی دست برداریم. و راستگو، امانتدار،خویشاوند دوست، خوشرفتار و پرهیزگار باشیم. کار زشت نکنیم. مال یتیمان را نخوریم . زنا را ترک گوئیم. نماز بخوانیم. روزه بگیریم، زکوه بدهیم، ما هم به این پیامبر ایمان آوردیم و پیرو او شدیم .
🌴قوم ما هم به خاطر اینکه ما چنین دینی را پذیرفتیم به ما بسیار ستم کردند تا از این دین دست برداریم و بت پرست شویم و کارهای زشت را دوباره شروع کنیم. وقتی کار بر ما سخت شد و آزار آنها از حد گذشت، به کشور تو پناه آوردیم و از پادشاهان تو را برگزیدیم . امیدواریم در پناه تو بر ما ستم نشود.
🌴نجاشی گفت : از آیاتی که پیامبر (ص)بر شما خوانده است برای ما هم اندکی بخوانید. جعفر آیات اول سوره مریم را خواند.نجاشی و اطرافیانش سخت تحت تأثیر قرار گرفتند و گریه کردند. نجاشی که مسیحی بود گفت : به خدا قسم این سخنان از همان جایی آمده است که سخنان حضرت عیسی سرچشمه گرفته .
🌴سپس نجاشی به مشرکان مکه گفت: من هرگز اینها را به شما تسلیم نخواهم کرد.کفار قریش از این شکست بی اندازه خشمگین شدند و به مکه باز گشتند.
ادامه دارد....
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_یازدهم
👈محاصره اقتصادی
🌴مشرکان قریش برای اینکه پیامبر(ص) و مسلمانان را در تنگنا قرار دهند عهدنامه ای نوشتند و امضا کردند که بر طبق آن باید قریش ارتباط خود را با محمد(ص) و طرفدارانش قطع کنند. با آنها زناشویی و معامله نکنند. درهمه پیش آمدها با دشمنان اسلام هم دست شوند.
🌴این عهدنامه را در داخل کعبه آویختند و سوگند خوردند متن آنرا رعایت کنند. ابوطالب حامی پیامبر (ص)از فرزندان هاشم و مطلب خواست تا در دره ای که به نام “شعب ابی طالب ” است ساکن شوند و از بت پرستان دور شوند.
🌴مسلمانان در آنجا در زیر سایبان ها زندگی تازه را آغاز کردند و برای جلوگیری از حمله ناگهانی آنها برجهای مراقبتی ساختند. این محاصره سخت سه سال طول کشید. تنها در ماههای حرام(رجب – محرم – ذیقعده – ذیحجه) پیامبر (ص) و مسلمانان از “شعب” برای تبلیغ دین و خرید اندکی آذوقه خارج می شدند ولی کفار(بخصوص ابولهب)اجناس را می خریدند و یا دستور می دادند که آنها را گران کنند تا مسلمانان نتوانند چیزی خریداری نمایند. گرسنگی وسختی به حد نهایت رسید.
🌴اما مسلمانان استقامت خود را از دست ندادند. روزی از طریق وحی پیامبر(ص) خبردار شد که عهد نامه را موریانه ها خورده اند و جز کلمه “بسمک اللهم ” چیزی باقی نمانده . این مطلب را ابوطالب در جمع مشرکان گفت.وقتی رفتند و تحقیق کردند به صدق گفتار پیامبر پی بردند و دست از محاصره کشیدند.
🌴مسلمانان نیز نفسی براحت کشیدند… اما پس از چند ماهی خدیجه همسر با وفا و ابوطالب حامی پیغمبر(ص)دار دنیا را وداع کردند و این امر بر پیامبر گران آمد. بار دیگر اذیت و آزار مشرکان آغاز شد.
🌴ادامه دارد...
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_سیزدهم
👈معراج پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم
🌴يكى از حوادثى كه قرآن در آغاز سوره اسراء و سوره نجم از آن سخن به ميان آورده، معراج پيامبر است.که پیش از هجرت پیامبر به مدینه اتفاق افتاد.
🌴معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از دو قسمت تشكيل مى شد: 1 - از مكه به بيت المقدس. 2 - از بيت المقدس به سوى آسمانها و ملأ اعلى.
🌴در اين كه عروج پيامبر از كجاى مكه شروع شد، اختلاف است. بعضى گفته اند: از خانه خديجه عليهاالسلام، بعضى روايت كرده اند از خانه ام هانى خواهر على عليه السلام، و بعضى گويند: از شِعب ابى طالب ،و به گفته بعضى ديگر كه با ظاهر آيه يك سوره اسراء تطبيق مى كند، آن حضرت از خود مسجد الحرام در كنار كعبه به معراج رفت.
🌴نيز در اين كه در چه زمان اين سفر عظيم آسمانى انجام شد، در روايات به اختلاف نقل شده است مطابق بعضى از روايات در سال سوم بود، و در بعضى از روايات آمده، معراج در شب شنبه 17 ماه رمضان بعد از نماز عشا، شش ماه قبل از هجرت بود و طبق روايت ديگر در شب 21 ماه رمضان رخ داد. و يا در شب 26 ماه رجب، و يا يكى از شبهاى ماه ربيع الاول سال دهم بعثت به وقوع پيوست.(بحار، ج 18،ص379 الی381)
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آن قدر به مقام قرب خدا نزديك شد كه قرآن در آيه 9 سوره نجم مى فرمايد:
🍃فَكانَ قابَ قَوسَينِ اَو اَدنى🍃
✨فاصله پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با مقام مخصوص قرب خدا، به اندازه دو كمان (يا به اندازه نصف كمان، يا به اندازه دو ذراع كه هر ذراع از آرنج تا سر انگشتان است، يعنى به اندازه تقريبا يك متر) يا كمتر بود.✨
🌴و اين افتخار بزرگى است كه جز پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هیچ پيغمبر و فرشته به آن دست نيافت،
🌴ديدنى هاى پيامبر در شب معراج، بسيار است، از جمله، آن حضرت از بهشت برين و عرش الهى ديدن كرد، و سپس اخبار آن جا را گزارش داد، از جمله فرمود: در شب معراج، در بهشت قصرى آراسته به جواهرات را ديدم كه بر روى پرده درگاه آن نوشته بود:
🍃لا اله اِلَّاالّله مُحمَّد رَسُولُ اللهِ، علىّ وَلِىُّ القَومِ🍃
✨معبودى جز خداى يكتا و بى همتا نيست، محمد رسول خدا است، و على ولى و رهبر مردم است.(بحار، ج 68،ص 77)
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از انجام نماز مغرب و به روايتى بعد از نماز عشاء، در مسجد الحرام (كنار كعبه) به معراج رفت، سپس همان شب بازگشت و نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
🌴هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از سفر معراج بازگشت، ماجراى معراج خود را در مكه به قريشيان خبر داد، نادانان گفتند: چقدر اين خبر، دروغ است؟!
🌴افراد فهميده آنها گفتند: اى ابوالقاسم به چه دليل ما بدانيم كه راست مى گويى؟
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به شترى از شما در فلان محل (بين بيت المقدس و مكه) برخوردم، كه شما آن را گم كرده بوديد، جاى او را به آنان كه به دنبالش مى گشتند، نشان دادم، نزد آنها رفتم و مشكى از آب همراهشان بود، مقدارى از آب آن مشك را ريختم (و آشاميدم) و شما در روز سوم هنگام طلوع خورشيد كاروان خود را ملاقات خواهيد كرد. در حالى كه در پيشاپيش كاروان شما، شتر سرخى حركت مىكند كه شتر فلان كس است.
🌴قريشيان روز سوم قبل از طلوع خورشيد از مكه خارج شدند تا ببينند آيا كاروان مى آيد و در پيشاپيش آن، شتر سرخ حركت مى كند؟ و از اين راه بدانند كه آيا محمد راست مى گويد يا نه؟
🌴آنها همه آن چه را پيامبر خبر داده بود، راست يافتند. هنگام طلوع خورشيد، كاروان فرا رسيد. در پيشاپيش كاروان شتر سرخ ديدند و كاروانيان صحبت كردند، آنچه آنها مى گفتند، با گفتار قبل پيامبر تطبيق مى كرد، در عين حال ايمان به صداقت پيامبر نياوردند و گفتند: اين پيشگويى ها از سحر محمد است.(بحار، ج 18،ص 379؛ مجمع البيان، ج 6،ص 395)
🌴سخن پيرامون معراج، بسيار است، شرح آن را در كتاب معراج پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم می توانید بخوانيد.
✍ ادامه دارد....
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_چهاردهم
👈هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به مدينه
🌴يكى از داستان هاى مهم زندگى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم ماجراى عظيم هجرت او و يارانش از مكه به مدينه است، چنانكه قرآن در سوره انفال آيه 30، و سوره بقره آيه 207 به اين مطلب اشاره كرده است، كه خلاصه اش چنين است:
🌴هنگامى كه مسلمانان در مكه در فشار و آزار شديد مشركان قرار گرفتند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، مسلمانان را به هجرت به مدينه دستور داد، مشركان احساس خطر شديد كردند و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدينه موجب تشكل آنها در مدينه شده، و در آينده نزديك، كار را بر ما سخت خواهد كرد. سران آنها در دارالندوه مجلس شوراى خود اجتماع كردند، و هر كدام در مورد جلوگيرى از اسلام و دعوت پيامبر، پيشنهادى نمودند، چنان كه در آيه 30 سوره انفال به اين توطئه، اشاره شده است.
🌴سرانجام پيشنهاد ابوجهل تصويب شد، پيشنهاد او اين بود كه: از هر قبيله اى، يك جوان شجاع به عنوان نماينده انتخاب شود، و همه آن نمايندگان در يك شب، خانه پيامبر را محاصره كنند، و به سوى او حمله كرده و او را در رختخوابش بكشند.
🌴آن شب فرا رسيد، جبرئيل ماجراى توطئه كودتاچيان را به پيامبر خبر داد. پيامبر ماجرا را به على عليه السلام خبر داد، و به او فرمود: امشب در رختخواب من بخواب، تا كافران گمان كنند كه من در رختخواب خود خوابيده ام، به انتظار من در بيرون خانه بمانند و من پنهانى از خانه خارج شوم.
🌴با اين كه خوابيدن در رختخواب پيامبر و افكندن روپوش سبز پيامبر بر روى خود، صد در صد خطرناك بود، حضرت على عليه السلام با جان و دل، اين پيشنهاد را پذيرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابيد. آن شب نمايندگان مشركان، با شمشيرهاى برهنه، خانه پيامبر را محاصره كردند، پيامبر شبانه، بى آن كه مشركان متوجه شوند، در تاريكى شب از خانه بيرون آمد و به سوى غار ثور كه در هفت كيلومترى جنوب مكه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفى شد، در اين هنگام ابوبكر نيز همراه پيامبر بود.
🌴سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از غار ثور به سوى مدينه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربيع الاول سال 13 بعثت از مكه خارج شد و در روز 12 همين ماه به مدينه وارد گرديد.(اقتباس از سيره ابن هشام، ج 2،ص 126 به بعد؛ ناسخ التواريخ، ج 1،ص 14)
✍ ادامه دارد....
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسمان_تاریخی
🎥 آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج کرده بودند؟
👤 کارشناس: دکتر محمدرضا جباری.
#حضرت_محمد_ص
#حضرت_خدیجه_س