eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 چهارم چرا را ناميدند؟ 🌸🌸🍂🍂 از برخي احاديث و گزارش‌هاي تاريخي به دست مي‌آيد كه در عصر بني اميه، دشمنان اهل بيت و شيعيان، براي ابراز و اعمال عداوت و خصومت نسبت به آنان اصطلاح رافضي درباره شيعه را به كار مي‌بردند، و رافضي بودن را جرمي نابخشودني به شمار مي‌آوردند. و هر كس را رافضي مي‌ناميدند سزاوار شكنجه و قتل مي‌دانستند. در حديثي آمده است كه ابوبصير به امام باقر (عليه السلام) گفت: فدايت گردم، ما را به نامي لقب داده اند كه زمامداران اموي به واسطه ي آن خون و مال و شكنجه كردن ما را مباح مي‌شمارند. امام (عليه السلام) فرمودند: آن نام چيست؟ ابوبصير گفت: آن نام رافضه است... از اين روايت نكات ذيل به دست مي‌آيد: ۱ در آن زمان شيعيان را رافضيان مي‌ناميدند. ۲ رافضي ناميدن آنان بيشتر توسط حكّام اموي انجام مي گرفت و هدف آنان اين بود كه شيعيان را مورد شكنجه و آزار قرار دهند. ۳ وجه رافضي دانستن شيعيان اين بود است كه آنان نسبت به امام علي (عليه السلام) اظهار محبّت مي‌كردند و فضايل او را بر مي‌شمردند، و او را برتر از ديگران مي‌دانستند. و اين در حالي بود كه حكّام اموي اظهار محبّت نسبت به علي (عليه السلام) و بر شمردن فضايل او را جرم مي‌انگاشتند. امیرالمومنین حضرت علیه‌السلام🌸🌸🍃 اشاره شيعه معتقد است كه چون رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از طرف خداي متعال علي (عليه السلام) را به عنوان جانشين و امام بعد از خود تعيين كرد و به بيان‌هاي مختلف آن را اظهار نمود، تنها راه حق همين بود كه مسلمانان امامت آن حضرت را مي‌پذيرفتند و شيعه اين افتخار (يعني پذيرفتن گفتار پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) را درباره جانشين خود) را دارد و آنان كه از راه انتخاب، خلافت و جانشيني شخص ديگر را پذيرفتند راهي غير از راه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) را در پيش گرفته اند. دليل‌هاي اين مطلب: حديث الدار پس از گذشت سه سال از آغاز بعثت، خداي متعال پيامبر را مأمور ساخت كه دعوت خود را آشكار سازد، و آيه (وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ اْلأَقْرَبينَ) (شعراء: ۲۱۴) در اين مورد نازل شد. پيامبر سران بني هاشم را جمع كرد و فرمود: من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده ام. خداوند به من امر كرده است كه شما را به آن دعوت كنم. كدام يك از شما مرا در نشر اين آيين ياري مي‌كند تا برادر و وصيّ و جانشين من باشد؟ حضرت سه مرتبه اين سخن را تكرار نمود و در هر بار تنها علي (عليه السلام) آمادگي خود را اعلان كرد. در اين موقع پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) گفت: «انّ هذا أخي و وصييّ و خليفتي فيكم». [۱] . حديث پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) در موارد مختلف، منزلت و مقام امير مؤمنان را نسبت به خود، همان منزلت و مقام هارون نسبت به موسي دانسته و فقط يك مقام از مقامات هارون را (كه نبوت باشد) از علي (عليه السلام) سلب كرده و فرموده: «يا علي أنت منّي بمنزلة هارون من موسي إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي». [۲] . به نص قرآن كريم، هارون مقام نبوت [۳]، خلافت [۴] و وزارت [۱] را در زمان موسي دارا بود، و حديث منزلت نيز همه مقامات هارون را به استثناي مقام نبوت براي علي (عليه السلام) ثابت مي‌كند. و اگر مقصود، اثبات همه مقامات جز نبوت براي وي (عليه السلام) نبود نيازي به استثناي نبوت وجود نداشت. حديث پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم)، اهل بيت خويش را به كشتي نوح تشبيه مي‌كند كه هركس بر آن نشست نجات يافت و هركس كه از آن تخلّف جست غرق شد، مي‌فرمايد: «ألا إنّ مَثَلَ أَهل بيتي فيكم مَثَلُ سَفينة نوحِ في قَومِهِ مَنْ رَكِبَها نَجي وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرق» [۲] ...... ---------- 📚منابع: [۱]: مسند احمد، ۱: ۱۵۹؛ تاريخ طبري: ۲: ۴۰۶؛ تفسير طبري جامع البيان، ۱۹: ۷۴ ۷۵، تفسير سوره شعراء، آيه ۲۱۴. [۲]: صحيح بخاري: ۶: ۳ در باب غزوه تبوك؛ صحيح مسلم، ۷: ۱۲۰، در باب فضايل علي عليه السلام ؛ سنن ابن ماجه، ۱: ۵۵، باب فضائل النبي؛ مسند امام احمد، ۱: ۱۷۳، ۱۷۵، ۱۷۷، ۱۷۹، ۱۸۲، ۱۸۵ و ۲۳۰؛ سيره نبويه، ابن هشام، ۴: ۱۶۳ غزوه تبوك. [۳]: وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيّاً مريم: ۵۳ [۴]: وَ إِذْ قالَ مُوسي ِلأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي... اعراف: ۱۴۲. [۱]: وَ اجْعَلْ لي وَزيراً مِنْ أَهْلي طه: ۲۹ [۲]: مستدرك حاكم، ۳: ۳۵۱؛ الصواعق المحرقة، ص ۹۱؛ ميزان الاعتدال، ۱: ۲۲۴؛ تاريخ الخلفاء، ص ۵۷۳؛ الخصائص الكبري، ۲: ۲۶۶؛ ينابيع المودّة، ص ۲۸؛ فتح القدير، ص ۱۱۳ و كتب ديگر. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 امیرالمومنین حضرت علیه‌السلام🌸🌸🍃 حديث پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم)، اهل بيت خويش را به كشتي نوح تشبيه مي‌كند كه هركس بر آن نشست نجات يافت و هركس كه از آن تخلّف جست غرق شد، مي‌فرمايد: «ألا إنّ مَثَلَ أَهل بيتي فيكم مَثَلُ سَفينة نوحِ في قَومِهِ مَنْ رَكِبَها نَجي وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرق» [۲] . مي‌دانيم كه كشتي نوح، ملجأ و پناهگاه آنان براي نجات از غرق شدن بود. بنابراين طبق حديث سفينه، اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) يگانه پناهگاه براي نجات از انحراف و گمراهي هستند. حديث امان پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) اهل بيت خود را سبب وحدت كلمه و دوري امت از اختلاف معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: «النُّجومُ أمانٌ لأهلِ الأَرضِ مِنَ الغَرْق وَ أَهْلُ بَيْتي أَمانٌ لامتي من الاخْتِلاف... » [۱]: همان گونه كه ستارگان وسيله نجات اهل زمين از غرق شدن در دريا هستند (زيرا، دريانوردان به حكم (وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُون) (نحل: ۱۶)، به وسيله ستارگان راه را از ميان امواج پيدا مي‌كنند و به ساحل مي‌رسند) اهل بيت من نيز مايه نجات امت از دو دستگي هستند... حديث حديث ثقلين، از احاديث متواتر اسلامي است كه علماي سني و شيعه آن را در كتابهاي حديث خود نقل كرده اند. پيامبر در اين حديث خطاب به امت اسلام مي‌فرمايد: «در ميان شما دو چيز گرانبها را باقي مي‌گذارم و مي‌روم»، و سپس تمسك به اين دو را مايه هدايت امت، و روگرداني از هر دو يا يكي از آن دو را مايه ضلالت مي‌داند، چنانكه مي‌فرمايد: «إنّي تارِكٌ فِيكُمُ الثقلَيْن كتابَ الله وَ عِتْرَتي أَهلَ بَيتي ما إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً وَ إِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّي يَرِدا عَلَيَّ الحَوْضَ». [۲] . اين حديث، مرجعيت علمي عترت و اهل بيت پيامبر رامانند قرآن كريم، به روشني ثابت مي‌كند، و بر مسلمانان لازم مي‌دارد كه در امور ديني، به كتاب خدا و اهل بيت (هر دو) تمسك بجويند. ولي جاي بسي تأسف است كه برخي از كسان همه درها را مي‌زنند، جز در خانه اهل بيت را! حديث ثقلين، كه شيعه و سنّي در نقل آن اتفاق دارند، مي‌تواند همه مسلمانان جهان را به صورت امتي واحد گرد آورد، زيرا اگر در موضوع تعيين خليفه و زمامدار سياسي امت پس از پيامبر، شيعه و سنّي با هم اختلاف داشته منقسم به دو گروه باشند، در مرجعيت علمي هيچ دليلي براي تفرقه وجود نداشته و بايستي بر طبق حديث ثقلين با هم يكدست و يك صدا باشند....... ---------- 📚منابع: [۲]: مستدرك حاكم، ۳: ۳۵۱؛ الصواعق المحرقة، ص ۹۱؛ ميزان الاعتدال، ۱: ۲۲۴؛ تاريخ الخلفاء، ص ۵۷۳؛ الخصائص الكبري، ۲: ۲۶۶؛ ينابيع المودّة، ص ۲۸؛ فتح القدير، ص ۱۱۳ و كتب ديگر. [۱]: مستدرك حاكم، ۳: ۱۴۹. [۲]: صحيح مسلم: ۷: ۱۲۲؛ سنن ترمذي، ۲: ۳۰۷؛ سنن دارمي، ۲: ۴۳۲؛ مسند احمد، ۳: ۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹، ۴: ۳۶۶ و ۳۷۱، ۵: ۱۸۲ و ۱۸۹؛ خصائص علويه، نسائي ص ۲۰؛ مستدرك حاكم: ۳: ۱۰۹، ۱۴۸ و ۵۳۳، و كتب ديگر. در اين باره ضمناً مي‌توان به رساله حديث الثقلين از نشريات دارالتقريب بين المذاهب الاسلامية قاهره، رجوع كرد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 امیرالمومنین حضرت علیه‌السلام🌸🌸🍃 حديث در احاديث گذشته پيامبر گرامي گاه به صورت كلي و گاه نيز به گونه مشخص، جانشين خويش را به نحو روشن معرّفي كرده است، به گونه اي كه هر يك از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقيقت جو تمام مي‌كند. در عين حال آن حضرت براي آنكه پيام خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزديك برساند و راه را بر هر گونه ترديد و شك در اين زمينه كاملا ببندد، در سال آخر عمر خود به هنگام مراجعت از حج خانه خدا در سرزميني به نام «غدير خم» توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموريت دارد كه پيامي را به آنان برساند؛ پيام الهي كه حاكي از انجام وظيفه بزرگي بوده و چنانچه انجام نگيرد، پيامبر رسالت خود را انجام نداده است. چنانكه مي‌فرمايد: (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ) (مائده: ۶۷): «اي رسول خدا آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن، و اگر اين مأموريت را انجام ندهي رسالت خود را انجام نداده اي، و خداوند ترا از (شر) مردم حفظ مي‌كند». [۱] . آنگاه منبري براي پيامبر ترتيب دادند و او بر فراز آن قرار گرفت و به مردم گفت: در آينده نزديك دعوت حق را لبيك خواهم گفت (يعني مرگ من فرا مي‌رسد) شما درباره من چه مي‌گوييد؟ در پاسخ گفتند: گواهي مي‌دهيم تو آئين خدا را به ما ابلاغ كردي و خيرخواهي نمودي و تلاش بسيار كردي، خدا به تو جزاي خير دهد. آنگاه فرمود: آيا بر وحدانيت خدا و رسالت من، و حق بودن روز رستاخيز گواهي مي‌دهيد؟ همگي پاسخ مثبت دادند. سپس فرمود: من قبل از شما بر حوض كوثر وارد مي‌شوم، بنگريد با دو جانشين گرانبهاي من چگونه رفتار مي‌كنيد؟ شخصي پرسيد: مقصود از دو جانشين گرانبها چيست؟ پيامبر پاسخ داد: يكي كتاب خدا و ديگري عترت (و اهل بيت) من است، و خداي لطيف و خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمي شوند تا آنكه در روز قيامت در كنار حوض به من برسند. بر آن دو پيشي نگيريد كه هلاك مي‌شويد، و از آنان فاصله نگيريد كه هلاك مي‌شويد. آنگاه دست علي (عليه السلام) را گرفت و بالا برد تا آنجا كه همه حاضران او را مي‌ديدند، سپس چنين فرمود: «أيّها النّاسُ مَنْ أولي النّاسِ بالمؤمنينَ مِنْ أنْفُسِهِم؟ » چه كسي بر مؤمنان از خود آنان اولي (صاحب اختيارتر) است؟ در پاسخ گفتند: خدا و پيامبر او بهتر مي‌دانند. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «انّ الله مولايَ و أنا مولَي المؤمنين و أنا أولي بِهِم مِنْ أنفُسِهِم»: خداوند مولاي من، و من نيز مولاي مؤمنان مي‌باشم، و من بر مؤمنان از خود آنان صاحب اختيارترم. سپس سه بار فرمود: «فَمَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَليٌّ مَولاه»: آن كس كه من مولاي او هستم، علي مولاي او است. آنگاه افزود: «اللهم والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ و أحبّ من أحبّه و ابغض من أبغضَهُ و انصر من نصره و اخذل من خذله، و أدر الحقَّ معه حيث دار، ألا فليبلغ الشاهد الغائب»: پروردگارا، دوست بدار آن كس را كه علي را دوست مي‌دارد و دشمن بدار آن كس را كه با علي دشمن است، و مهربان باش با هركس كه نسبت به علي مهربان است و خشم آور بر كسي كه بر علي خشم آورد و ياري كن آن كس را كه علي را ياري كند و خوار ساز آن كس را كه علي را خوار سازد، و حق را با او و در مدار او قرار ده. حاضران اين مطلب را به غايبان ابلاغ كنند. اين حديث كه به حديث غدير معروف است را ۱۱۰ نفر از صحابه، ۸۴ تن از تابعين و ۳۶۰ نفر از علما و محدثان اسلامي نقل كرده اند، و از اين رو در اصالت و اعتبار اين حديث جاي هيچ ترديدي وجود ندارد. همچنين گروهي از علما به طور مستقل درباره اين حديث كتاب نوشته اند، كه در آن ميان، جامع ترين آنها كتاب شريف الغدير نگارش علامه حاج شيخ عبدالحسين اميني (۱۳۲۰ ۱۳۹۰ ه. ق) مي‌باشد. اكنون بايد ديد مقصود از مولي بودن پيامبر، و مولي بودن علي چيست؟ قرينه‌هاي بسياري گواهي مي‌دهند كه مقصود از اين تعبير، امامت و رهبري است، كه به برخي از اين قرينه‌ها اشاره مي‌كنيم: الف در ماجراي غدير، پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) كاروان زائران خانه خدا را در سرزميني بي آب و علف، آن هم در نيم روزي بسيار گرم، متوقف ساخت........ ---------- 📚منابع: [۱]: محدثان و مفسران اسلامي به نزول اين ايه در پايان حجة الوداع، روز غدير، اشاره كرده اند. بنگريد به كتاب «درالمنثور» سيوطي، ۲: ۲۹۸، فتح القدير شوكاني ۲: ۵۷، كشف الغمة اربلي، ص ۹۴، ينابيع المودة قندوزي، ص ۱۲۰، المنار، ۶: ۴۶۳ و غيره. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 امیرالمومنین حضرت علیه‌السلام🌸🌸🍃 الف در ماجراي غدير، پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) كاروان زائران خانه خدا را در سرزميني بي آب و علف، آن هم در نيم روزي بسيار گرم، متوقف ساخت. گرمي هوا به حدّي بود كه حاضران نيمي از عباي خويش را بر سر افكنده و نيم ديگر را نيز زير پاي خود قرار داده بودند. با اين تمهيدات، طبعاً پيامبر بايد سخني بگويد كه در هدايت امت، نقشي كليدي و سرنوشت ساز داشته باشد، و براستي چه كاري مي‌تواند در سرنوشت مسلمانان از تعيين جانشين، كه مايه وحدت كلمه مسلمين و حافظ دين است، سرنوشت سازتر باشد؟ ب پيامبر گرامي قبل از طرح ولايت علي (عليه السلام) از اصول سه گانه توحيد و نبوت و معاد سخن گفت و از مردم نسبت به آنها اقرار گرفت، آنگاه پيام الهي را ابلاغ كرد. از تقارن اخذ اعتراف نسبت به اصول دين مي‌توان به اهميت پيام پي برد و دريافت كه هدف پيامبر از آن همايش عظيم و فوق العاده، نمي توانسته امري عادي باشد! ج حضرت در آغاز خطبه از رحلت قريب الوقوع خود خبر داد، و اين نشان مي‌دهد كه او نگران وضع امت پس از خويش بوده است و مي‌خواسته چاره جويي شود تا ايين وي در طوفان حوادث آتيه دچار مخاطره نگردد. د قبل از بيان پيام الهي درباره علي (عليه السلام)، از مولويت و اولويت خود سخن به ميان آورد و فرمود: خدا مولاي من، و من مولاي مؤمنين مي‌باشم، و نسبت به آنان از خود آنان اولي هستم. ذكر اين مطالب، گواه آن است كه «مولي بودن» علي (عليه السلام): از سنخ همان مولويت و اولويت مربوط به پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) بوده و ايشان به فرمان الهي اولويت مزبور را براي علي (عليه السلام) نيز ثابت كرده است. و مقصود از «اولويت» نبيّ اكرم، همان است كه در آيه مباركه به آن تصريح شده (النَّبيُّ أَولي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ) (احزاب: ۶) پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و مقصود از سزاوارتر بودن پيامبر به مؤمنان، از خودشان اين است كه به امر الهي حق تصرف در جان و اموال آنها دارد، يعني اگر دستور جهاد و يا انفاق دهد بايد مؤمنان بدون چون و چرا بپذيرند. و لازمه يك چنين مطاع بودن در مورد جان‌ها و مال ها، همان ولايت و سرپرستي جامعه است كه از جانب خدا به او داده شده است و يك چنين مقام، پس از وي، به حضرت علي (عليه السلام) عطا شد، و او به مقام سرپرستي و امامت نائل آمد. ه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) پس از بيان پيام الهي، از حاضران خواست آن را به غايبان برسانند و پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) از منبر پايين آمد و به ياران خود دستور داد كه به علي به عنوان «امير مؤمنان» تهنيت و تبريك بگويند، لذا علي (عليه السلام) در خيمه اي قرار گرفت، و ياران پيامبر، گروه گروه وارد شده و به او تبريك گفتند، ابوبكر و عمر، وارد خيمه شده روبه او كردند و گفتند: هنيئاً لك يا علي بن أبي طالب أصحبتَ مولايَ و مولا كلَّ مؤمن و مؤمنة: گوارا باد بر تو اي علي، امروز سزاوارترين فرد به هر مرد و زن مؤمن شدي. [۱] ....... ---------- [۱]:📚 براي آگاهي از اسناد تهنيت به كتاب «الغدير»، ج ۱، ص ۲۷۹ ۲۸۳ مراجعه شود. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 امیرالمومنین حضرت علیه‌السلام🌸🌸🍃 تاريخ اسلام نشان مي‌دهد كه دشمنان پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) براي خاموش ساختن دعوت الهي وي، از راههاي گوناگوني وارد شدند؛ از متهم كردن پيامبر به سحر و جادو گرفته تا تصميم به قتل آن حضرت در بستر خويش. ولي در تمام موارد، دست عنايت حق با پيامبر بود و وي را از نقشه‌هاي شوم مشركان حفظ كرد. آخرين نقطه اميد آنان (بويژه با توجه به باقي نماندن فرزند پسر براي پيامبر) اين بود كه با مرگ پيامبر، اين دعوت نيز خاموش خواهد شد: (أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ) (طور: ۳۰) يا مي‌گويند شاعري است و ما در مورد وي به انتظار حوادث روزگار (مرگ) نشسته ايم. اين انديشه در ذهن بسياري از مشركان و منافقان، وجود داشت. ولي پيامبر با تعيين جانشيني با كفايت كه در طول زندگي ايمان خالص و استوار خود به اسلام را نشان داده بود، اميد مخالفان را به يأس مبدل ساخت، و بدين طريق بقاي دين را تضمين نموده و پايه‌هاي آن را محكم ساخت و نعمت اسلام با وجود تعيين چنين رهبري به كمال رسيد. از اين رو پس از نصب علي (عليه السلام)، به عنوان جانشيني پيامبر، در روز غدير آيه «اكمال دين» فرود آمد: (الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ ديناً) (مائده: ۳) [۱] امروز كافران از نابودي دين شما مأيوس شدند، پس از آنان نترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را كامل ساخته و نعمتم را بر شما تمام كردم، و راضي شدم كه اين اسلام (تكميل يافته با معرفي جانشين پيامبر) دين شما باشد. [۱] . گذشته از روايات يقيني فوق، كه ثابت مي‌كند مسأله جانشيني پيامبر يك مسأله الهي است و مردم در آن اختياري ندارند، گزارشهاي تاريخي نيز حاكي از آن است كه پيامبر در همان روزهايي هم كه در مكه به سر مي‌برده و هنوز حكومتي در مدينه تشكيل نداده بود، مسأله جانشيني را يك مسأله الهي تلقي مي‌كرد. في المثل، زماني كه رئيس قبيله بني عامر در موسم حج به حضور پيامبر رسيد و گفت: چنانچه ما با تو بيعت كرديم و تو بر مخالفان خود پيروز شدي، آيا براي ما در امر رهبري نصيب و بهره اي هست؟ پيامبر در پاسخ فرمود: اين كار مربوط به خداست، هركس را مي‌خواهد بدين كار مي‌گمارد «الامر الي الله يضعه حيث يشاء» [۲] بديهي است چنانچه مسأله رهبري موكول به انتخاب مردم بود، مي‌بايست بفرمايد: «الامر الي الامة» كلام پيامبر در اين مورد، همانند كلام خداوند در مورد پيامبري است، آنجا كه مي‌فرمايد: (اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ) (انعام: ۱۲۴): خدا دانا است كه رسالت و پيامبري خويش را در چه شخصي قرار دهد. ---------- 📚منابع: [۱]: گروهي از صحابه و تابعين، آيه فوق را مربوط به واقعه غدير خم دانسته اند، مانند ابوسعيد خدري، زيد بن ارقم، جابربن عبدالله انصاري، ابوهريره و مجاهد مكي. براي آشنايي با روايات اشخاص فوق درباره واقعه مزبور، بنگريد به: ابن كثير در تفسير خود ۲: ۴۹۱، حافظ ابونعيم اصفهاني در كتاب «ما نزل من القرآن في علي»، خطيب بغدادي در ج ۸ تاريخ خود، ص ۲۹۰، الدرالمنثور، ۲: ۲۹۵، خطيب خوارزمي در كتاب مناقب كه عبارت آنان را كتاب الغدير ۱: ۲۳ ۲۳۶ آورده است. [۱]: فخر رازي در تفسير خود مي‌گويد: پس از نزول اين آيه، پيامبر گرامي كمتر از سه ماه زنده بود. بنابراين با نزول اين آيه در روز غدير مي‌سازد. [۲]: سيره ابن هشام: ۲: ۴۲۲. ❌کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫