🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_دوم
#محبت به اهل #بيت و #تكريم آنان 🌺🍃🔹
مهرورزيدن و دوست داشتن پيامبر و خاندانش يكي از اصول اسلام است كه قرآن و سنت بر آن تأكيد دارند. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: (قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهاد في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّي يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ وَ اللهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ) (توبه: ۲۴): بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و بستگان شما و اموالي كه بدست آورده ايد و تجارتي كه از كساد آن بيم داريد و مسكنهاي مورد پسند شما، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار اين باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند، و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمي كند.
و در آيه ديگر ميفرمايد: (الَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ
نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (اعراف: ۱۵۷): كساني كه به او ايمان آورده اند و او را تكريم كرده و كمك نموده اند و از نوري كه بر وي فرود آمده پيروي كرده اند، رستگارانند.
خدا در اين آيه براي رستگاران چهار ويژگي ميشمارد:
۱ ايمان به پيامبر: (آمَنُوابه).
۲ تعزيز و تكريم او: (عَزَّروهُ).
۳ ياري كردن او: (نَصَرُوهُ).
۴ پيروي از نوري (قرآن) كه نازل شده است (وَاتَّبَعُوا النُّورَ الّذي أُنْزلَ مَعَهُ)
با توجه به اينكه ياري كردن پيامبر در ويژگي سوم آمده است، قطعاً مراد از (عَزَّروهُ) در ويژگي دوم همان تكريم و تعظيم پيامبر است، و مسلماً، تكريم پيامبر مخصوص دوران حيات او نيست، همچنانكه ايمان به وي كه در آيه وارد شده، چنين محدوديتي ندارد.
درباره محبت به خاندان رسالت كافي است كه قرآن آن را به صورت پاداش رسالت ذكر كرده و ميفرمايد: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي) (شوري: ۲۳): بگو من براي اداي رسالت خداا از شما پاداشي نمي طلبم، جز محبت ورزيدن به بستگان و نزديكانم.
محبت و تكريم نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نه تنها در قرآن
آمده، بلكه در احاديث اسلامي نيز بر آن تأكيد شده است، كه دو نمونه آن را يادآور ميشويم:
۱ رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «لا يُؤمِنُ أَحدُكُمْ حَتّي أَكُونَ عنده أَحبَّ مِنْ وُلْدِهِ وَالنّاسِ أَجْمَعين». [۱]: هرگز يك نفر از شما مؤمن واقعي نخواهد بود، مگر اينكه من براي او از فرزندانش و همه مردم محبوبتر باشم.
۲ در حديث ديگر ميفرمايد: ثَلاث من كُنّ فيه ذاقَ طعمَ الايمان: من كان لا شيء أحبُّ إليه من اللهِ وَ رَسُولِهِ، وَ مَنْ كان لَئِنْ يُحرق بالنّار أحبَّ اليه مِنْ أَنْ يرتدّ عن دينه، و مَنْ كانَ يُحبُّ للهِ وَ يبغضُ لله» [۲]: سه چيز است كه هركس داراي آن باشد، مزه ايمان را چشيده است:
۱ آن كس كه چيزي براي او از خدا و رسولش محبوب تر نباشد.
۲ آن كس كه سوخته شدن در آتش براي او محبوبتر از خروج از دين باشد.
۳ آن كس كه دوستي و دشمني او براي خدا باشد.
محبت خاندان پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز در احاديث اسلامي مورد تأكيد واقع شده است كه برخي را يادآور ميشويم:
۱ پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «لايؤمن عبد حتّي أكون أحبَّ إليه مُنْ نفسِه و تكونَ عترتي أحبَّ إليه من عترته، و يكون أهلي أحبَّ إليه من أهله» [۱]: مؤمن به شمار نمي آيد بنده اي مگر اينكه مرا بيش از خود دوست بدارد، و فرزندان مرا بيش از فرزندانش، و خاندان مرا فزون از خاندان خود، دوست بدارد.
۲ در حديث ديگر درباره عترت خود ميفرمايد: «مَنْ أحبّهم أحبّه الله و من أبغضهم أبغضه الله» [۲]: هركس آنها را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هركس آنها را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است.
تا اين جا با دلايل وجوب مهر ورزيدن به پيامبر و عترتش و تكريم آنان آشنا شديم، اكنون سؤال ميشود:...... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: كنزالعمال: ج ۱، ص ۷۰ و ۷۲ و جامع الاصول: ج۱، ص ۲۳۸.
[۲]: كنزالعمال: ج ۱، ص ۷۰ و ۷۲ و جامع الاصول: ج۱، ص ۲۳۸.
[۱]: مناقب الامام اميرالمؤمنين تأليف حافظ محمد بن سليمان كوفي ج ۲ ح ۶۱۹ و ۷۰۰ و بحار الانوار ج ۱۷ ص ۱۳، علل الشرايع باب ۱۱۷ ح ۳.
[۲]: كنزالعمال: ج ۱، ص ۷۰ و ۷۲ و جامع الاصول: ج۱، ص ۲۳۸.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_سوم
#محبت به اهل #بيت و #تكريم آنان 🌺🍃🔹
تا اين جا با دلايل وجوب مهر ورزيدن به پيامبر و عترتش و تكريم آنان آشنا شديم، اكنون سؤال ميشود:
۱ سودي كه امت از مهر ورزيدن به پيامبر و عترت او ميبرد چيست؟
۲ شيوه مهر ورزي و تكريم نسبت به پيامبر و خاندان او چيست؟
درباره مطلب نخست يادآور ميشويم: محبت به انسان با كمال و با فضيلت، خود نردبان صعود به سوي كمال است، هرگاه انساني
فردي را از صميم دل دوست بدارد، كوشش ميكند خود را با او همگون سازد و آنچه كه مايه خرسندي او است انجام داده، و آنچه او را آزار ميدهد ترك نمايد.
ناگفته پيداست وجود چنين روحيه اي در انسان مايه تحول بوده و سبب ميشود كه پيوسته راه اطاعت را در پيش گيرد و از گناه بپرهيزد. كساني كه در زبان اظهار علاقه كرده ولي عملا با محبوب خود مخالفت ميورزند، فاقد محبت واقعي ميباشند، امام صادق (عليه السلام) بر اين موضوع با دو بيت استدلال كرد و فرمود:
تعصي الإلهَ وَ أنتَ تُظْهِرُ حبَّه
هذا لَعمْري في الفعال بديعٌ
لو كان حبُّكَ صادقاً لأطعتَه
إنّ المُحبَّ لِمَن يُحبُّ مطيعٌ [۱] .
«خدا را نافرماني ميكني و اظهار دوستي مينمايي، به جانم سوگند، اين كار شگفتي است. اگر در ادعاي خود راستگو بودي او را اطاعت ميكردي، زيرا كه محبّ مطيع محبوب خود ميباشد».
اكنون كه برخي از ثمرات مهر ورزي به پيامبر و خاندان او روشن شد، بايد به شيوه ابراز آن بپردازيم: مسلماً مقصود حب دروني بدون هيچ گونه بازتاب عملي نيست، بلكه مقصود مهري است كه در گفتار و رفتار انسان بازتاب مناسبي داشته باشد.
شكي نيست كه يكي از بازتابهاي محبت به پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و
خاندان او پيروي عملي از آنان است، چنان كه اشاره شد، ولي سخن در ديگر بازتابهاي اين حالت دروني است، و اجمال آن اين است كه هر گفتار يا رفتاري كه در نظر مردم نشانه محبت و وسيله گرامي داشت افراد به شمار ميرود، مشمول اين قاعده ميباشد، مشروط بر اينكه، با عمل مشروع او را تكريم كنند، نه با عمل حرام.
بنابراين، گرامي داشت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و خاندان او در هر زمان خصوصاً در سالروز ولادت يا وفات يكي از شيوههاي ابراز محبت و گرامي داشت مقام و منزل آنان است و آزين بندي در روزهاي ولادت و روشن كردن چراغ و برافراشتن پرچم و تشكيل مجلس براي ذكر فضايل و مناقب پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) يا خاندان او، نشانه محبت به آنان و وسيله ابراز آن به شمار ميرود و به اين خاطر تجليل پيامبر در ايام ولادت يك سنت مستمر، در ميان مسلمانان بوده است.
ديار بكري در كتاب «تاريخ الخميس» مينويسد: مسلمانان پيوسته ماه ولادت پيامبر را گرامي داشته و جشن ميگيرند و اطعام ميكنند و به فقرا صدقه ميدهند اظهار شادماني مينمايند و سرگذشت ولادت او را بيان ميكنند، چه بسا كراماتي براي آنان ظاهر ميشود. عين اين سخن را عالم ديگري به نام ابن حجر عسقلاني در كتاب خود آورده است. [۱] ....... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: سفينة البحار: ۱: ۱۹۹.
[۱]: المواهب اللدنية، ج ۲۱، ص ۲۷، تاريخ الخميس، ج ۱، ص ۲۲۳.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_چهارم
#محبت به اهل #بيت و #تكريم آنان 🌺🍃🔹
از بيان گذشته فلسفه سوگواري براي پيشوايان ديني نيز روشن ميگردد، زيرا هر نوع ترتيب مجلس براي ذكر مصائب آنان نوعي اظهار محبت و مهر ورزيدن است، اگر يعقوب ساليان درازي بر فقدان عزيزش يوسف گريه كرد و اشك ريخت [۱] ريشه آن، علاقه باطني او به فرزندش بود، پس هرگاه علاقمندان به خاندان رسالت در پرتو مهري كه به آنان دارند، در روزهاي درگذشت و شهادت آنان، اشك بريزند چه اشكالي دارد.
اصولا تشكيل مجلس براي فقدان عزيزان كاري است كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) آن را در جنگ اُحد پي ريزي كرد آنگاه كه از گريه زنان انصار بر شهداي اُحد آگاه گشت، و به ياد عموي بزرگوار خود افتاد و فرمود: «وَلكِنَّ حَمزَة لا بَواكيَ له» [۲]: ولي كسي بر حمزه گريه نمي كند». وقتي ياران پيامبر علاقه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) را به برپايي مجلس عزا براي عمويش احساس كردند، از زنان خود خواستند تا مجلسي برپا كرده و بر عموي پيامبر سوگواري كنند. مجلس تشكيل شد، و رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) از ابراز عواطف آنان تقدير، و در حقّ آنان دعا كرد، و فرمود «رحمَ اللهُ الأَنصارَ»، سپس از سران انصار خواست از زنان بخواهند تا به خانههاي خود باز گردند. [۳] .
گذشته از اين، سوگواري براي پيامبر و امامان و شهيدان راه حق، فلسفه ديگري نيز دارد و آن اينكه بزرگداشت ياد آنان مايه حفظ مكتب آنهاست، مكتبي كه اساس آن را فداكاري در راه دين و تن ندادن به ذلّت و خواري تشكيل ميدهد. و منطق آنان اين است كه «مرگ سرخ به از زندگي ننگين است» و از اين رو است كه در هر عاشوراي حسيني اين منطق احياء ميگردد و ملتها از نهضت او، درس آموخته و ميآموزند.
مطلب ديگر اينكه خردمندان جهان در نگهداري آثار نياكان خود كوشا بوده و آن را تحت عنوان «ميراث فرهنگي» از گزند روزگار حفظ ميكنند، و با صرف هزينه هايي، به عنوان آثار ملي و يا مفاخر گذشتگان از آن حراست مينمايند، زيرا آثار گذشتگان حلقه اتصال بين قديم و جديد بوده و حركت ملتها را در سير ترقي و تعالي به روشني بيان ميكند.
مسلمانان براساس همين رسم در طول تاريخ، آثار به جا مانده از رسول گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) و فرزندان او را از گزند روزگار حفظ كرده اند، و ميگويند: شخصيتي الهي فزون از چهارده قرن قبل به مقام نبوت برگزيده شد، و با برنامه بسيار مترقي به اصلاح جامعه پرداخت و تحولي عميق كه هم اكنون مردم جهان از آن بهره مندند پديد آورد پس حفاظت زادگاه او، محل عبادت و نيايش او، نقطه اي كه در آنجا به پيامبري برانگيخته شده و نقاطي كه در آنجا به سخنراني پرداخت، و مناطقي كه در آنجا به دفاع شرافتمندانه دست
زده و صدها علائم و آثار او وظيفه تمام مسلمانان جهان است و بايد در حفظ اين آثار بكوشند، و لوحههايي بر آنها نصب كنند.
امّا متأسفانه وهّابيان به اين اصل عقلائي و خداپسند عمل نمي كنند و به جاي اينكه در راه بقاء اين آثار بكوشند آنها را محو مينمايند؟!!!
----------
📚منابع:
[۱]: يوسف: ۱۸۴.
[۲]: سيره ابن هشام: ۱: ۹۹.
[۳]: مدرك قبل، و مقريزي در امتاع الأسماع: ۱۱: ۱۶۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_پنجم
#وضوء
همگي ميدانيم كه وضو يكي از مقدمات نماز است. در سوره مباركه مائده ميخوانيم: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ) (مائده: ۶): اي افراد با ايمان هرگاه براي نماز بپا خاستيد صورت و دستهاي خود را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا كعبين مسح كنيد.
در جمله نخست (وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرافِق) لفظ «أيدي» به كار رفته كه جمع «يد» است و از آنجا كه اولا كلمه يد در زبان عربي استعمالات مختلفي داشته و گاه به انگشتان دست، گاه به انگشتان تا مچ، گاه به انگشتان تا آرنج، و گاه به كلّ دست از سر انگشتان تا كتف اطلاق ميشود، و ثانياً مقدار واجب شستن دست در وضو فاصله ميان مرفق تا سر انگشتان است، لذا قرآن لفظ (إِلَي الْمَرافِق) را به كار برده تا مقدار واجب را بيان نمايد بنابراين كلمه
«الي» در «الي المرافق» بيانگر مقدار «مغسول به» است، نه «كيفيت» غَسل و شستشوي دست (كه مثلا از بالا به پايين صورت گيرد يا از پايين به بالا)، بلكه كيفيت شستشو مربوط به عرف و عادت مردم است كه معمولا هنگام نظافت از بالا به پايين ميشويند و امامان معصوم كه تفسير قرآن را از آنان بايد آموخت با نقل وضوي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مسأله وجوب از بالا به پايين شستن را يادآور شده اند.
از اين رو شيعه اماميه معتقد است كه در هنگام وضو صورت و دستها را بايستي از بالا به پايين شست و خلاف آن را صحيح نمي داند.
مطلب ديگر، مسئله مسح پاها در وضو است. شيعه ميگويد بايد پاها را، مسح كرد، نه غَسل؛ و دليل وي نيز به صورت خلاصه اين است كه ظاهر آيه ششم سوره مائده حاكي از آن است كه انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظيفه دارد: يكي شستن (در مورد صورت و دست) و ديگري مسح (در مورد سر و پاها). اين مطلب از تقارن و مقايسه دو جمله زير روشن ميشود:
۱ (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرافِقِ)
۲ (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ)
چنانچه ما اين دو جمله را به فرد عرب زباني كه ذهن او مسبوق به فتواي فقهي خاصي نباشد ارائه كنيم، بي ترديد خواهد گفت كه طبق اين آيه وظيفه ما نسبت به صورت و دست، شستن؛ و نسبت به
سرو پاها، مسح است.
از نظر قواعد ادبي، لفظ (أرجلكم) بايد عطف بر كلمه (رؤوسكم) باشد كه نتيجه آن همان مسح پاهاست، و نمي توان آن را بر جمله پيشين (و أيديكم) عطف كرد كه نتيجه آن شستن پاها ميباشد. زيرا لازمه اين امر آن است كه ميان معطوف (وَأرجلكم) و معطوفٌ عليه (وأيديكم) جمله معترضه (فامسحوا برؤوسكم) قرار گيرد، كه از نظر قواعد عربي مناسب نيست و مايه اشتباه در مقصود ميباشد.
و روايات متواتر از ائمه اهل بيت حاكي است كه وضو از دو چيز تشكيل يافته است: غَسْلَتان و مَسْحَتان؛ يعني دو شستن و دو مسح كردن و امام باقر (عليه السلام) در حديثي ضمن توضيح وضوي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه آن حضرت پاهاي خود را مسح كرد.
در خور ذكر است كه نه تنها ائمه اهل بيت در هنگام وضو پاها را مسح ميكردند، بلكه گروهي از صحابه و تابعين نيز بر اين رأي بودند، ولي بعدها به عللي نزد عدّه اي از مسلمانان مسح تبديل به غسل گرديد كه مشروح آن در كتب فقهي آمده است.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_ششم
#حي علي #خيرالعمل 🌸🔹
علماي شيعه اماميه به پيروي از حديثهايي كه از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم (عليهم السلام) به آنها رسيده اتفاق نظر دارند كه «حيّ علي خيرالعمل» جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است.
و اهل تسنن هم قبول دارند كه «حيّ علي خيرالعمل» در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در اذان گفته ميشده است اما به استناد برخي روايات كه به نظر شيعه بي اعتبار است ميگويند اين جمله از اذان نسخ شده است و از اين رو آن را در اذان واقامه نمي گويند.
و همچنين شيعه با استناد به روايات اهل بيت (عليهم السلام) ميگويد جمله «الصلوة خير من النوم» كه اهل تسنن در اذان نماز صبح ميگويند، جزء اذان نبوده و افزودن آن به اذان به عنوان اينكه جزء اذان ميباشد بدعت و حرام است.
و اينكه شيعيان در اذان و اقامه جمله «اشهد ان علياً ولي الله» و
امثال آن را ميگويند نه به خاطر آن است كه اين جمله را جزء اذان و اقامه ميدانند بلكه همانطور كه فقهاي شيعه فرموده اند اين جمله جزء اذان و اقامه نيست و شيعيان با قصد جزئيت نمي گويند. بلكه به عنوان اظهار تشيّع و شعار شيعه گفته ميشود و اشكالي هم ندارد.
#دست بسته #نماز خواندن 🌺🔸
از مسائلي كه ميان شيعه و بخشي از اهل تسنن (نه همه آنها) اختلاف است مسأله قرار دادن دست راست را روي دست چپ و قرار دادن آن بالاي ناف يا پايين ناف در حال ايستادن در نماز است
در فقه شيعه اين كار حرام و بدعت بشمار آمده اما بخشي از اهل تسنن اين كار را جائز يا مستحب ميدانند.
دليل شيعه گفتار امامان معصوم (عليهم السلام) است كه به حكم حديث ثقلين كه پيشتر ياد شد براي همگان حجّت است.
زراره از امام باقر (عليه السلام) نقل ميكند كه فرمود: بر تو باد به اقبال در نماز، و از قرار دادن دست راست روي دست چپ اجتناب كن. زيرا اين عمل از كارهاي مجوس است. [۱] .
محمد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) يا امام باقر (عليه السلام) نقل ميكند كه
به آن حضرت عرض كردم شخصي دست راستش را در حال نماز روي دست چپ خود ميگذارد حضرت فرمود نبايد اين كار انجام شود. [۱] .
و ابن رشد قرطبي كه از علماي بزرگ اهل تسنن است گويد: روايات صحيحه اي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) وارد شده كه در آنها خصوصيات نماز پيامبر ذكر شده اما از دست روي دست گذاشتن سخني به ميان نيامده است... [۲] .
----------
📚منابع:
[۱]: وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۱۲۶۴ چاپ بيست جلدي.
[۱]: وسائل الشيعه ۴: ۱۲۶۴.
[۲]: بداية المجتهد ۱۳۷: ۱.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_هفتم
#آمين بعد از سوره #حمد 🌺🔹
از كارهايي كه اهل تسنن در نماز انجام ميدهند گفتن «آمين» بعد از خواندن سوره حمد در نماز است. اما شيعه نه فقط گفتن آن را جايز نمي داند بلكه گفتن آن را باطل كننده نماز و بدعت ميداند و استدلال شيعه اين است:
۱ نماز از عبادات شرعي است كه حدّ و حدود آن را خود پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) بيان كرده است و هيچ كس حق ندارد به دلخواه خود چيزي به آن بيافزايد يا از آن بكاهد.
و با مراجعه به رواياتي كه در آنها كيفيت نماز پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) بيان شده معلوم ميشود كه از آمين گفتن ياد نشده است از جمله روايت ابوحميد ساعدي است كه در سنن بيهقي ۲: ۱۰۵ و سنن ترمذي حديث ۳۰۴ ياد شده و در آن همه جزئيات نماز رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ذكر شده و آمين گفتن بعد از سوره حمد در آن نيست.
۲ اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) كه گفتار آنها براي همه حجت است به خاطر حفظ سنّت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از تحريف و بدعت، شيعيان را از گفتن آمين باز داشته اند.
مرحوم شيخ كليني به سند خود از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند كه فرمود: هرگاه پشت سر امام جماعت نماز ميخواندي هنگامي كه امام جماعت از خواندن سوره حمد فارغ شد بگو الحمدلله رب العالمين و آمين مگو [۱] .
#سجده بر #زمين 🌸🔹
شيعه به پيروي از احاديث اهل بيت (عليهم السلام) سجده بر زمين و آنچه از زمين ميرويد را صحيح ميداند و سجده مثلا بر فرش را صحيح نمي داند و اينكه شيعيان يك قطعه خاك به نام «مهر نماز» همراه دارند و يا در مساجد براي نماز گزاران آماده شده است براي اين است كه همه جا سنگ يا خاك يا چيزي كه سجده بر آن جايز باشد يافت نمي شود و نيز در روايات امامان معصوم (عليهم السلام) بيان شده كه سجده بر خاك قبر امام حسين (عليه السلام) ثواب فراوان دارد و شيعه براي عمل به اين روايات و انجام اين مستحب به تربت سيدالشهدا (عليه السلام) سجده ميكند.
يكي از دانشمندان گويد:
از مهمترين اسرار استحباب سجده بر تربت حضرت امام حسين (عليه السلام) اين است كه نمازگزار هر روز در اوقات پنج گانه نماز هنگامي كه چشمش به تربت حسيني ميافتد به ياد فداكاريهاي آن
حضرت و اصحاب و اهل بيت او ميافتد و معلوم است كه يادآوري
اين چنين الگوهايي اگر مورد توجه خاص قرار گيرد اثر تربيتي معنوي عجيبي در انسان خواهد داشت.
يادآوري:
برخي از شيعيان در مدينه و مكّه سجاده حصيري به همراه خود دارند و روي آن نماز ميخوانند و بر آن سجده ميكنند؛ اين كار پيروي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) است. به اين دو حديث كه در دو كتاب از كتابهاي حديثي معتبر اهل تسنّن نقل شده است توجّه كنيد:
۱ ابن عباس ميگويد: «كان رسول الله (صلي الله عليه وآله) يصلي علي الخمرة» [۱] پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر «خمره» نماز ميخواند.
ترمذي پس از نقل حديث فوق مينويسد: الخمرة: هو حصير صغير (خمره عبارت است از حصير كوچك).
۲ ابوسعيد خدري ميگويد: «دخلت علي النبي (صلي الله عليه وآله) فرأيته يصلّي علي حصير يسجد عليه» [۲] بر رسول خدا وارد شدم، ديدم بر حصيري نماز ميخواند، و بر همان سجده ميكند.
بنابر اين ممانعت برخي از مأموران و روحانيان سنّي از اين كار، و اينكه به شيعيان به خاطر اين كار اعتراض ميكنند دليل بي اطلاعي آنان از كتابهاي خودشان است.
----------
📚منابع:
[۱]: وسائل الشيعة ۷۵۲: ۴.
[۱]: سنن ترمذي ۱: ۲۰۷ چاپ سلفيه.
[۲]: صحيح مسلم ۱: ۴۵۸، دارالفكر بيروت ۱۳۹۸ ه.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_هشتم
#جمع بين نمازهاي #ظهر و #عصر و #مغرب و #عشاء🌸🔹🔹
بر هر مسلماني لازم است در شبانه روز پنج بار نماز بگزارد كه اوقات شرعي آنها در قرآن و سنت بيان شده است: از ظهر تا غروب وقت نماز ظهر و عصر است؛ از مغرب تا نيمه شب وقت نماز مغرب و عشاء؛ و از طلوع فجر تا طلوع آفتاب نيز وقت نماز صبح.
شيعه آن طور كه در كتب فقهي توضيح داده شده معتقد است از ظهر تا غروب و از مغرب تا نيمه شب وقت مشترك دو نماز است، جز اينكه به مقدار چهار ركعت از اول وقت، مخصوص نماز ظهر و به مقدار سه ركعت از اول وقت مخصوص نماز مغرب و به مقدار چهار ركعت از آخر وقت، مخصوص نماز عصر و عشاء ميباشد. بنابراين، غير از دو وقت اختصاصي مذكور، انسان ميتواند هر دو نماز را در فاصله مزبور هر وقت خواست انجام دهد هرچند
بهتر آن است كه آنها را از هم جدا كند و هر يك را در وقت
فضيلت خود انجام دهد.
امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد: «إذا زالت الشمسُ دَخَلَ الوقتان الظهرُ وَالعصرُ وإذا غابت الشمسُ دخل الوقتان المغربُ و العشاءُ الآخرة» [۱]: آنگاه كه خورشيد به وسط آسمان رسيد وقت انجام دادن نماز ظهر و عصر فرا ميرسد و آنگاه كه خورشيد غروب كرد هنگام انجام نماز مغرب و عشاء فرا ميرسد.
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: «إذا زالت الشمسُ فقد دَخَلَ وقتُ الظهر وَ العصر جميعاً إلا ان هذه قبل هذه، ثمّ أنت في وقت منهما جميعاً حتي تغيب الشمس» [۲]: هنگامي كه خورشيد به حدّ زوال رسيد وقت نماز ظهر و عصر فرا ميرسد؛ جز آنكه نماز ظهر قبل از نماز عصر انجام ميگيرد. آنگاه تو وقت داري كه آن دو را در هر وقتي خواستي بخواني تا زماني كه خورشيد غروب كند.
امام باقر (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) حكايت ميكند كه آن حضرت نماز ظهر و عصر را بدون هيچ عذر و علتي با هم به جاي آورد. [۳] .
اصولا جواز جمع ميان دو نماز در برخي از موارد، مورد اتفاق همه فقهاي اسلام قرار دارد. در عرفه و مزدلفه همه فقها جمع ميان
نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را جايز ميدانند، همچنانكه گروه زيادي از فقهاي اهل سنت جمع بين دو نماز را در سفر مجاز ميشمرند. تمايز شيعه از ديگران آن است كه با استناد به ادلّه فوق (در عين قبول افضليت انجام نمازها در وقت فضيلت خويش) جمع ميان دو نماز را مطلقاً جايز ميداند. حكمت اين امر نيز، همان گونه كه در احاديث بيان شده است، تسهيل امر بر مسلمانان است، و خود پيامبر گرامي در موارد زيادي بدون عذر (مانند سفر، بيماري و غيره) بين دو نماز جمع ميكرده تا كار را براي امت آسان سازد كه هركس بخواهد بين نمازها جمع كند و هركس بخواهد آنها را جدا از يكديگر انجام دهد.
مسلم در كتاب صحيح خود نقل ميكند كه «صلّي رسولُ الله الظهرَ و العصرَ جميعاً والمغربَ والعشاءَ جميعاً في غير خوف ولا سفر» [۱]: رسول خدا نماز ظهر و عصر و نيز نماز مغرب و عشاء را با هم به جاي آوردند، بدون اينكه خوفي از دشمن باشد و يا در سفر باشند.
در برخي از روايات به حكمت اين عمل اشاره شده است، چنانچه در يك روايت ميخوانيم «جَمَعَ النبّي (صلي الله عليه وآله وسلم) بين الظهر والعصر وبين المغرب والعشاء فقيل له في ذلك فقال صنعتُ هذا
لئلاّ تحرج أمتي» [۱] پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با هم به جاي آورد. علت اين امر از ايشان سؤال شد، فرمود: چنين كردم تا امّتم به رنج و سختي نيفتند.
رواياتي كه درباره اقدام رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به جمع بين دو نماز، در صحاح و مسانيد وارد شده، متجاوز از بيست روايت است كه بخشي از آنها مربوط به سفر، و بخش ديگر در غير سفر و مرض و وقت باراني است. در برخي از آنها به حكمت جمع ميان نمازها، كه همان آسان شدن امر بر مسلمانان ميباشد، اشاره شده است و فقهاي شيعه از همين تسهيل استفاده كرده جمع بين دو نماز را مطلقاً جايز شمرده اند، و در عين حال خواندن نمازها را در پنج وقت (جدا جدا) افضل ميدانند.
----------
📚منابع:
[۱]: وسائل الشيعة: ج ۳، أبواب مواقيت، باب ۴، روايت ۱.
[۲]: وسائل الشعه: ج ۳، أبواب مواقعيت، باب ۴، روايت ۴ و ۶.
[۳]: وسائل الشعه: ج ۳، أبواب مواقعيت، باب ۴، روايت ۴ و ۶.
[۱]: صحيح مسلم: ۲: ۱۵۱، كتاب صلاة المسافرين وقصرها، باب ۶، ج ۱، ص ۴۸۸ دارالفكر.
[۱]: شرح زرقاني بر موطأ مالك، ج ۱، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر و السفر، ص ۲۹۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_نهم
نماز #تراويح 🌺
در فقه شيعه به پيروي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و اهل بيت (عليهم السلام) آمده: مستحب است انسان در مجموع شبهاي ماه رمضان هزار ركعت نماز بگزارد. ولي برگزاري اين نمازها به جماعت، بدعت است و بايد به صورت فُرادي برگزار شود.
امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد: نمازهاي مستحبي را نمي توان با جماعت خواند، و هر نوع بدعت در دين مايه گمراهي بوده و عاقبت آن آتش است. [۱] .
امام رضا (عليه السلام) نيز در رساله خود كه پيرامون عقايد و واجبات و مستحبات و غيره نگاشته، يادآور شده است كه نماز مستحب را نمي توان به جماعت خواند، و اين كار بدعت است. [۲] .
از بررسي تاريخچه برگزاري نماز تراويح (مستحب در شبهاي ماه رمضان) به صورت جماعت، كه در ميان اهل سنت متداول است، روشن ميشود كه اجتهاد به رأي، به اين عمل مشروعيت بخشيده، نه اينكه آيه يا روايتي دليل اين عمل باشد. در اين مورد طالبين ميتوانند به مدارك ياد شده در پاورقي مراجعه نمايند. [۱] .
يادآوري:
يكي از اشتباهات اهل تسنن اين است كه از خواندن نماز مستحبي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب و نيز از خواندن نماز مستحبي بعد از نماز عصر تا غروب آفتاب منع ميكنند و ميگويند حرام است. در صورتي كه در فقه اهل بيت (عليهم السلام)، حرام نيست بلكه به قولي مكروه است و مكروه در اين قبيل موارد به معني اين است كه ثوابش كمتر است.
#خمس 🌸
همه فقهاء اسلام معتقدند كه غنايم جنگي ميان جهادگران تقسيم ميشود، مگر يك پنجم آن كه بايد در موارد خاصي صرف شود كه در آيه كريمه قرآن وارد شده است: (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ... ) (انفال: ۴۱): بدانيد آنچه را كه به غنيمت ميگيريد، يك پنجم آن، از آن خدا و رسول او، و خويشاوندان وي، و يتيمان و تهيدستان و در راه ماندگان است...
تفاوتي كه فقيهان شيعه با ديگر فقهاء دارند اين است كه سنّيها خمس را منحصر به غنيمت جنگي دانسته و در غير آن قايل به چنين فريضه اي نيستند. و دليل آنان اين است كه اين آيه در مورد غنيمت جنگي وارد شده است.
ولي اين مطلب از دو نظر صحيح نيست.
اولا: در لغت عرب علاوه بر غنيمت جنگي، به هر چيزي كه
انسان به آن دست يابد، غنيمت گفته ميشود، و اختصاص به غنيمت جنگي ندارد، چنانكه ابن منظور ميگويد: «الغنم الفوز بالشيء من غير مشقّة» [۱]: غنيمت، دست يافتن به چيزي است بدون مشقّت.
و اصولا «غنيمت» در برابر «غرامت» است، هرگاه انساني بدون بهره گيري از چيزي محكوم به پرداخت مبلغي شود، نام آن غرامت، و آنگاه كه نفعي به دست آورد، غنيمت نام دارد.
بنابراين، تخصيص آيه به غنايم جنگي دليلي ندارد و نزول آيه در غنايم جنگي «بدر» دليل بر اختصاص نيست.
و ثانياً: در برخي از روايات وارد شده است كه پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) پرداخت خمس را از هر نوع درآمد واجب كرده است. آنگاه كه گروهي از قبيله عبدالقيس حضور او رسيدند و گفتند: ميان ما و شما، مشركان حايل و مانع اند، و ما فقط در ماههاي حرام (كه امنيت برقرار است) ميتوانيم نزد شما بياييم، دستوراتي را كه در سايه عمل به آن وارد بهشت گرديم و ديگران را نيز به آن دعوت كنيم، بيان فرماييد، پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: شما را به ايمان فرمان ميدهم، آنگاه در تفسير ايمان فرمود: «شهادة أن لا إله إلا الله، و اقام الصلاة و إيتاء الزكاة، و ان تعطوا الخمس من المغنم» [۲]: شهادت بر
يگانگي خدا، و بر پاداشتن نماز، و پرداختن زكات و اينكه يك پنجم درآمدها را بپردازند.
مسلماً غنيمت در اين حديث درآمدهاي غير جنگي است، زيرا ميگويند: ما در نقطه اي هستيم كه دسترسي به پيامبر نداريم، يعني از ترس مشركان نمي توانيم به مدينه بياييم، اين گونه افراد كه در محاصره مشركان بودند توانايي جهاد با مشركان را نداشتند تا خمس غنيمت جنگ با آنان را بپردازند.
علاوه دليل اصلي وجوب خمس از نظر شيعه روايات ائمه اهل بيت (عليهم السلام) است كه براي همه حجّت است بر لزوم پرداخت خمس از هر گونه درآمد تصريح كرده و نقطه ابهامي باقي نگذاشته است. [۱] .
----------
📚منابع:
[۱]: خصال: صدوق، ۲: ۱۵۲.
[۲]: عيون اخبار الرضا، صدوق، ج۲، ص ۱۲۴.
[۱]: ارشاد الساري: ۳: ۲۲۶: عُمدة القاري ۱۱۰: ۱۲۶؛ الاعتصام: ۲: ۲۹۱.
[۱]: لسان العرب، كلمه غَنَم. قريب به اين معناست كلام ابن اثير در النهاية، و كلام فيروز آبادي در قاموس اللغة.
[۲]: صحيح بخاري، ج ۴، ص ۲۵۰.
[۱]: وسايل الشيعه، ج۶، كتاب خمس، باب اول.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_چهل
#ازدواج_موقت 🍃🌺
شريعت اسلام، شريعت جهاني و ابدي است. و همه ي ابعاد و نيازهاي زندگي فردي و اجتماعي انسان را مورد توجّه قرار داده است. آئين اسلام براي آن كه بتواند به رسالت جهاني و جاويدان و همه ي جانبه ي خود جامه ي عمل بپوشاند براي شرايط غير عادي، احكام و قوانين ويژه ي آنها را مقرّر داشته است.
يكي از نيازهاي طبيعي انسان، نياز به ازدواج است، اين نياز از نحوه ي آفرينش مرد و زن سرچشمه ميگيرد. قرآن كريم، آن را از نشانههاي حكمت و قدرت الهي دانسته ميفرمايد: (وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ َلآيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ) [۱] ؛ در اين آيه ي كريمه به برخي از آثار سازنده و اهداف حكيمانه ي ازدواج اشاره شده
است. ازدواج كانوني گرم و سرشار از محبت و مودّت را بنيان مينهد و در سايه ي آن انسان به آرامش روحي دست مييابد
ازدواج سبب ادامه يافتن نسل بشر و تشكيل جوامع بشري ميشود كه منشا تمدن و تكامل مادي و معنوي انسان ميگردد: (وَاللهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ) [۱] ؛ در كنار اين اهداف و اغراض عقلاني، و معنوي، غريزه ي جنسي انسان نيز به طريق مشروع ارضاء ميگردد.
و اين، خود نتايج معنوي بزرگي را به دنبال دارد. بدين جهت است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) ازدواج را موجب حفظ نيمي از تديّن انسان دانسته و فرموده است: من تزوّج فقد احرز نصف دينه. و نيز بدين جهت است كه آن حضرت ازدواج را از محبوب ترين امور دانسته و فرموده؛ «ما بني في الاسلام بناء أحبّ اليّ من التّزويج».
و ما اگر واقع بينانه به زندگي بشر و شرايط گوناگون آن بنگريم اين حقيقت را مييابيم كه نيازهاي بشر در مسأله ي ازدواج به گونه اي است كه دو گونه ازدواج را طلب ميكند:
يكي ازدواج دايمي و ديگري ازدواج موقت؛ ازدواج دايمي براي شرايط عادي و معمولي زندگي، و ازدواج موقت براي شرايط غير عادي، از قبيل سفر در مدتي طولاني و مواردي كه در اثر جنگ
و حوادث ديگر، زناني، همسران خود را از دست ميدهند، و از طرفي هزينه ي ازدواج دايمي و مشكلات ديگر مانع از چند همسري ميباشد.
شريعت مقدس اسلام، درست با توجه به واقعيت مزبور دو گونه از ازدواج دايمي و موقت را تشريع كرده است. در مورد ازدواج دايمي فرموده است: (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامي فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) [۱] اگر از ازدواج با يتيمان از اين جهت كه مبادا با آنان به عدل رفتار نكنيد بيمناكيد، با زنان غير يتيم كه مورد پسند شماست ازدواج كنيد، دو همسر يا سه همسر يا چهار همسر ميتوانيد برگزينيد، ولي اگر از اجراء عدالت ميان آنها بيمناكيد، به يك همسر بسنده كنيد.
و در مورد ازدواج موقت فرموده است: (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً) [۲]، از هر زني كه به طور مشروع كام برگرفتيد، آنچه را كه در مقابل اين كام جويي به عنوان مهر مقرر داشته ايد به او بپردازيد.
دلايل اين كه اين آيه مربوط به ازدواج موقت ميباشد متعدد است يكي از آنها روايات اهل بيت (عليهم السلام) است كه آيه را به ازدواج
موقّت (متعه) تفسير كرده اند. [۱] در احاديث اهل سنّت نيز اين تفسير از عدّه اي از صحابه و تابعان روايت شده است. ابن عباس و اُبيّ بن كعب و سعيدبن جبير و سدّي آيه را چنين قرائت ميكردند: (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ [الي أجل مسمي ] فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَة) [۲] و مجاهد نيز گفته است: اين آيه در مورد ازدواج موقت نازل شده است. [۳] .
فخرالدين رازي، پس از ذكر قرائت اُبيّ بن كعب و ابن عباس گفته است: «مسلمانان اين گونه قرائت را بر آن دو انكار نكردند. از اينجا به دست ميآيد كه درستي اين قرائت مورد قبول همه ي مسلمانان بوده است، در نتيجه مشروعيت ازدواج موقّت مورد اجماع مسلمانان بوده است. [۴] ....... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: روم: ۲۱.
[۱]: نحل: ۷۲.
[۱]: نساء: ۳.
[۲]: نساء: ۲۴.
[۱]: وسائل الشيعة، ج۱۴، ابواب المتعة، باب اول.
[۲]: مقصود اين است كه آنان جمله ي «الي أجل مسمّي» را به عنوان تفسير به هنگام قرائت آيه اضافه ميكردند.
[۳]: تفسير ابن كثير: ۲: ۲۴۴.
[۴]: مفتايح الغيب: ۱۰: ۵۱ ۵۲.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_چهل_و_یکم
#ازدواج_موقت 🍃🌺
#احكام و #خصوصيات 🔹🌺🌺
ازدواج موقّت در چند حكم با ازدواج دايمي يكسان است كه عبارتند از:
۱ موانع ازدواج (محرّمات النكاح)
۲ شرايط لازم به هنگام عقد ازدواج مانند: در عده نبودن زن
۳ اجراي صيغه ي مخصوص ازدواج
۴ لزوم مهريه
۵ احكام مربوط به فرزندان و خويشاوندان
۶ احكام مربوط به ارث فرزندان از پدر و مادر و بالعكس
۷ لزوم عدّه پس از پايان يافتن ازدواج براي زن
تفاوتهاي ازدواج موقت با ازدواج دايمي در امور ذيل است:
الف) در ازدواج موقّت زن و شوهر از يك ديگر ارث نمي برند.
ب) در ازدواج موقّت نفقه ي زن بر شوهر واجب نيست.
ج) در ازدواج موقّت زن حق همخوابگي با شوهر ندارد.
د) در ازدواج موقّت با پايان يافتن مدّت ازدواج اجراي صيغه ي طلاق لازم نيست.
ه) پاره اي از تفاوتهاي ديگر كه در كتب فقه بيان شده است.
در هر حال، ازدواج موقت با ازدواج دايمي هر دو از اقسام نكاح شرعي به شمار ميروند و در بسياري از احكام ازدواج يكسانند. اگر چه هريك احكام ويژه اي نيز دارند.
روشن است كه داشتن احكام ويژه سبب تباين آن دو نخواهد بود چنان كه در ديگر احكام شرعي نيز چنين است، مثلا هبه ي
معوّضه و غير معوّضه، و هبه ي به خويشاوند و غير خويشاوند احكام ويژه اي دارند، ولي همگي از اقسام يك نوع عقد شرعي به شمار ميروند كه هبه نام دارد.
از مطالب پيشين روشن شد كه در اصل مشروعيت ازدواج موقّت ترديدي نيست، و اين مطلب مورد اجماع مسلمانان است، ليكن علماي اهل سنّت با استناد به برخي از دليلهايي كه به نظر شيعه بي اعتبار است مدعي نسخ اين حكم شده اند.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_چهل_و_دوم
#عدالت_صحابه 🍃🌺
صحابه و ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) كه در زمان حيات آن حضرت به او ايمان آورده و از محضر وي كسب معرفت كرده اند، نزد شيعيان از احترام خاصي برخوردارند، چه آنان كه در زمان رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) از دنيا رفتند و يا شهيد شدند و چه آنان كه پس از درگذشت پيامبر در قيد حيات باقي ماندند. همه اينان، از حيث آنكه به پيامبر ايمان آورده و در كنار او بوده اند، از احترام برخوردارند، و هيچ مسلماني نيست كه به صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) (از نظر اينكه صحابه پيامبر بوده است) بدگويي كرده يا اظهار بي مهري نمايد، و اگر چنين نسبتي به گروهي از مسلمانان بدهند نسبتي كاملا بي اساس است.
ولي در كنار اين مسأله، مطلب ديگري وجود دارد كه بايستي بدون هيچ تعصّب يا حبّ و بغضي بدان رسيدگي كرد: آيا همه اصحاب، عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه بوده اند؟ يا آنكه حكم
صحابه، از اين نظر، حكم بقيه مردم است كه نمي توان همگي آنان را عادل و پارسا دانست؟
بديهي است رؤيت پيامبر و مصاحبت با او، هرچند امري افتخارآميز است، ولي براي هيچ انساني مصونيت از گناه نمي آورد، و نمي توان به همه صحابه به يك نظر نگريست و همگي را عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه دانست، زيرا به شهادت قرآن، آنان در عين داشتن افتخار «صحابي بودن» از حيث ايمان و نفاق، و اطاعت و عصيان در برابر خدا و رسول به اصناف گوناگوني تقسيم شده اند كه با توجه به اين تقسيم بندي نمي توان همگان را يكسان انديشيد، و كلا عادل و پرهيزگار دانست.
شكي نيست كه قرآن ياران پيامبر را در مواقع مختلف ستوده است. [۱] .
في المثل از بيعت كنندگان با پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در جريان صلح حديبيه اظهار رضايت كرده ومي فرمايد: (لَقَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ) (فتح: ۱۸). امّا اين ستايش، بيانگر رضايت خداوند از آنان در حال بيعت (إِذْ يُبايِعُونَكَ) است، و دلالت بر تضمين صلاح و رستگاري همه آنان تا پايان عمر ندارد. لذا اگر فرد يا افرادي از آنان بعداً راه خلاف در پيش گرفته باشند، مسلماً رضايت پيشين الهي، گواه بر پارسايي پيوسته و
رستگاري ابدي آنان نخواهد بود.
اين نوع آيات، بيانگر كمالي است كه اين افراد در آن حالت به دست آورده اند، و البته اگر تا پايان زندگي نيز آن كمال را پاس دارند، رستگار خواهند بود.
بنابر آنچه گفته شد، هرگاه دلايل قاطعي از قرآن و سنت و تاريخ بر انحراف فرد يا افرادي گواهي داد، نمي توان به استناد به اين گونه ستايشها دلايل مزبور را رد كرد.
از باب نمونه، قرآن كريم از برخي از صحابه به عنوان «فاسق» ياد ميكند و ميفرمايد: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنُوا) (حجرات: ۶). در آيه ديگر نيز درباره وي ميفرمايد: (أَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ) (سجده: ۱۸). اين فرد، به گواهي قطعي تاريخ، «وليدبن عقبه» از صحابه پيامبر بوده است، كه در عين كسب دو فضيلت صحابي بودن و هجرت كردن، نتوانست اعتبار خود را حفظ كند و با جعل دروغ درباره طايفه بني مصطلق، خداوند از وي به عنوان فاسق ياد كرد. [۱] .
با توجه به اين آيه و نظاير آن [۲] و نيز ملاحظه احاديثي كه در نكوهش برخي از صحابه در كتب حديث [۳] وارد شده و همچنين
مطالعه تاريخ زندگي آنان نمي توان همه اصحاب پيامبر را عادل و پارسا دانست.
آنچه كه در اينجا مورد بحث و بررسي است همانا مسأله «عدالت همه صحابه» است، نه سبّ صحابه. متأسفانه برخي ميان اين دو مسأله فرقي نگذاشته و مخالفان در مسأله نخست را به مطلب دوم متهم ميسازند.
بنابراين شيعه اماميه، احترام به مصاحبت با پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) را مانع از داوري در افعال پاره اي از صحابه آن حضرت نمي داند و معتقد است كه معاشرت با پيامبر به تنهايي نمي تواند سبب مصونيت از گناه تا پايان عمر باشد. اساس داوري شيعه را نيز در اين باره، آيات قرآني و احاديث صحيح و تاريخ قطعي تشكيل ميدهد.
----------
📚منابع:
[۱]: سوره توبه آيه ۱۰۰، سوره فتح آيههاي ۱۸ و ۲۹، سوره حشر آيه ۸ و ۹.
[۱]: درباره دو آيه فوق به تفاسير مراجعه شود.
[۲]: آل عمران: ۱۵۳ ۱۵۴. احزاب: ۱۲، توبه: ۴۵ ۴۷.
[۳]: جامع الاصول، ج ۱۱.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_پایانی
#برخي از #خدمات دانشمندان #شيعه 🌸🍃🍃
تمدن اسلامي مرهون تلاشهاي بي وقفه امت اسلامي است. آنان با داشتن مليتهاي گوناگون در سايه ايمان و عقيده، در اسلام و خدمت به آن ذوب شدند و همه تلاش خود را در مسير پيشبرد اهداف عالي اسلام بكار گرفتند، و در نتيجه تمدني را پايه گذاري كردند كه هم اكنون جامعه بشري مرهون آن تمدن درخشان است.
امّا اين يادآوري لازم است كه شيعه در برافراشتن بناي شكوهمند تمدن اسلامي نقش مؤثري داشته است، كافي است در اينجا كتابهاي مربوط به علوم و تمدن اسلامي را ورق بزنيم كه همه جا نام دانشمندان شيعه ميدرخشد.
در ادبيات و علوم ادبي، كافي است كه پايه گذار آن اميرمؤمنان علي (عليه السلام) بوده و ادامه دهنده راه او شاگردش ابوالأسود دوئلي، و پس از آن شخصيتهاي شيعي كه غالباً در عراق ميزيستند، مانند: مازني (متوفاي: ۲۴۸)، ابن سكيت (متوفاي: ۲۴۴) ابو اسحاق
نحوي (از ياران امام كاظم (عليه السلام) )، خليل بن احمد مؤلف كتاب «العين» (متوفاي: ۱۷۰)، ابن دريد مؤلف «الجمهرة» (متوفاي: ۳۲۱) و صاحب بن عبّاد، مؤلف كتاب «المحيط» (متوفاي: ۳۸۶).
در علم تفسير، اوّلين مفسر پس از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) امير مؤمنان (عليه السلام) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام) و پس از آنان اصحاب و شاگردان آنان بوده اند. و در طول چهارده قرن، صدها تفسير بر قرآن به صورتهاي مختلف نوشته اند.
در علم حديث، شيعه بر ديگر فرق اسلامي تقدم داشته و سنت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) را، روزي كه نوشتن حديث در عصر خلفا ممنوع بود، با نوشتن و مذاكره، حفظ كردند. در اين باره ميتوان از «عبدالله بن ابي رافع» و «علي بن أبي رافع» از ياران امام علي (عليه السلام) و سپس شخصيتهايي از شاگردان امام سجاد و حضرت صادق و باقر (عليهم السلام) ياد كرد.
رُشد حديث در عصر حضرت صادق (عليه السلام) به جايي رسيد كه حسن بن علي الوشّاء ميگويد: و من در مسجد كوفه نهصد محدّث را ديدم كه همگان ميگفتند: حدثني جعفر بن محمد (عليهما السلام). [۱] .
در قلمرو فقه، در مكتب پيشوايان اهل بيت (عليهم السلام) مجتهدان برجسته اي تربيت شده اند مانند: ابان بن تغلب (متوفاي: ۱۴۱)، زرارة بن اعين (متوفاي: ۱۵۰)، محمد بن مسلم (متوفاي: ۱۵۰)،
صفوان بن يحيي بجلي مؤلف سي كتاب (متوفاي: ۲۱۰ ه) و صدها مجتهد توانا و محقق مانند شيخ مفيد، و سيد مرتضي و شيخ طوسي و ابن ادريس و محقق حلّي و علامه حلّي كه آثار گرانبهايي از خود به يادگار نهاده اند.
شيعه نه تنها در اين علوم تلاشگر و خدمتگزار بوده، بلكه در ديگر علوم مانند تاريخ، رجال و درايه، شعر و ادب نيز خدمات شاياني را به جهان اسلام عرضه كرده است كه ذكر نام و اسامي آنان در اين مختصر نمي گنجد.
آنچه گفته شد مربوط به علوم نقلي است، ولي در علوم عقلي مانند كلام و فلسفه بر تمام مذاهب، تقدم داشته اند، زيرا شيعه بيش از تمام فرقههاي اسلامي به عقل بها داده است. و با الهام از گفتارهاي اميرمؤمنان و فرزندان معصوم او (عليهما السلام) در تبيين عقايد اسلامي بيش از حد كوشش كرده، و متكلمان عاليقدر و فلاسفه بزرگ به جهان اسلام تحويل داده است، و كلام شيعي يكي از پربارترين مكاتب كلام اسلامي است كه علاوه بر كتاب و سنت از عقل و خرد به نحو شايسته بهره ميگيرد.
يكي از پايههاي تمدن علمي، شناخت عالم طبيعت و قوانين آن است، و در عصر حضرت صادق (عليه السلام) شاگرد نامدار او جابربن حيان در علوم طبيعي به پايه اي رسيد كه او را امروز پدر شيمي مينامند.
و در تدوين علوم جغرافيا، يعقوبي (متوفاي: ۲۹۰) نخستين
جغرافي دان است كه كتابي به نام «البلدان» نگاشت.
اين تلاش همه جانبه توسط دانشمندان شيعي از قرن نخست هجري تا به امروز ادامه داشته و در اين راه حوزهها و مدارس و دانشگاههاي فراواني تأسيس كرده اند كه پيوسته در راه علم و دانش خدمتگزار بشريت بوده است. آنچه گفته شد اشاره اي گذرا به نقش شيعه در علم و تمدن اسلامي بود. براي آگاهي بيشتر به كتابهاي مربوط به اين موضوع رجوع فرماييد. [۱] .
----------
📚منابع:
[۱]: رجال نجاشي، شماره ۷۹.
[۱]: فهرست ابن نديم، رجال نجاشي، فهرست شيخ طوسي، تأسيس الشيعة، الذريعة إلي تصانيف الشيعة، أعيان الشيعة، و جلد ششم از بحوث في الملل و النحل و كتب ديگر.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫