🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_ششم
#بخش_نود_و_دوم
#محک_امتحان ▪️🔸
ثعلبه انصاری خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت:
ای رسول گرامی! از خداوند بخواه ثروتی به من عطا نماید.
حضرت فرمود:
ای ثعلبه! قانع باش! مال کمی که شکر آن را بجا آوری، بهتر است از ثروت زیاد که نتوانی شکر آن را به جای آوری.
ثعلبه رفت. چند روز بعد آمد و تقاضای خود را تکرار کرد.
این دفعه رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود:
ای ثعلبه! مگر من الگو و سرمشق تو نیستم؟ نمی خواهی همانند پیامبر خدا باشی؟ سوگند به خدا! اگر بخواهم کوههای زمین برایم طلا و نقره شده و با من سیر کنند، میتوانم ولی به طوری که میبینی من به آنچه خداوند مقدر کرده راضی هستم.
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد و گفت:
یا رسول الله! دعا کن! خداوند ثروتی به من بدهد، حق خدا و فقرا و نزدیکان و همه را خواهم داد.
حضرت دید ثعلبه دست بردار نیست گفت:
خدایا! به ثعلبه ثروتی مرحمت فرما!
بعد از دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله ثعلبه گوسفندی خرید، گوسفند به سرعت رو به افزایش گذاشت تا جایی که شهر مدینه بر او تنگ شد. دیگر نتوانست در شهر بماند و به کنار مدینه رفت.
ثعلبه قبلا تمام نمازهایش را در مسجد پشت سر پیغمبر صلی الله علیه و آله میخواند، اما رفته رفته گوسفندانش آن قدر زیاد شدند که نتوانست در نماز جماعت شرکت کند و از فضیلت نماز جماعت پیغمبر صلی الله علیه و آله محروم ماند. فقط روزهای جمعه به مدینه میآمد و نماز جمعه را پشت سر حضرت میخواند.
تدریجا گرفتاری دنیا زیادتر شد و روز به روز بر ثروت او افزوده میگشت، به طوری که نتوانست در کنار مدینه نیز بماند.
ناگزیر به بیابان دور دست مدینه رفت و فرصت نماز جمعه را هم از دست داد و به طور کلی رابطه اش با مدینه بریده شد.
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله کسی را فرستاد زکات اموال ثعلبه را بگیرد.
مأمور فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله را به ثعلبه ابلاغ کرد و از او خواست زکات اموالش را بپردازد. ثعلبه زکات اموالش را نداد و گفت:
این، همان جزیه یا شبیه جزیه است که از یهود و نصارا میگیرند. مگر ما کافر هستیم؟
مأمور برگشت و جریان ثعلبه را به عرض پیامبر صلی الله علیه و آله رساند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه!
فورا آیه ای نازل شد. [۱]
(بعضی از آنان با خدا پیمان بستند، اگر خدا از کرم خود به ما مالی عنایت کند، حتما صدقه و زکات داده از نیکوکاران خواهیم شد، ولی همین که از لطف خویش به ایشان عطا کرد، بخل ورزیدند و از دین اعراض نمودند. به خاطر این پیمان شکنی و دروغ گویی نفاق در قلب آنان تا روز قیامت جایگزین شد) [۲] ثعلبه نتوانست از عهده آزمایش بر آید، دنیا را با بدبختی وداع نمود.
#اطاعت از #شوهر ▪️🔹
مردی از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشتهام تو نباید از خانه بیرون بروی.
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است.
کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیدهام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!
چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه میفرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمود:
- نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!
پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم
عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه نداد و فرمود:
- در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستاد و فرمود:
به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت را بخشید. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: سوره توبه؛ آیه ۷۵.
[۲]: بحار: ج ۲۲، ص ۴۰.
[۱]: بحار: ج ۲۲، ص ۱۴۵.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_نود_و_دوم
گفتن #فاطمه (ع) بر #پيامبر (ص) كه هيچ #غذائى در خانه #على (ع) #بصبح نماند... حديث 🍃🍃
(۱) ۴۲۷- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو عمر محمد فرزند عباس فرزند حيويه خزاز (اذنا) خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند على فرزند حسين اسدى دهان نقل كرد بما على فرزند حسين بزار، نقل كرد بما اسماعيل فرزند صبيح نقل كرد بما يحيى فرزند مسور از على فرزند حزور از اصبغ از پدرم سعيد خدرى كه حديث را باينجا مى رساند: كه فاطمه (ع) بحضور پيامبر (ص) آمد و گفت سلام بر تو اى رسول خدا فرمود سلام بر تو اى دختركم گفت: اى پيامبر خدا بخدا قسم- هرگز در خانه على طعامى بصبح نمانده و پنج روز است غذائى بر دهانم وارد نشده و نه گوسفندى و نه شترى داريم و در خانه على حتى يك مشت گندم پيدا نميشود، پيامبر بفاطمه فرمود: نزديكم بيا، نزديكش آمد و فرمود: دستت را ميان دو شانهام بگذار دستش را بسوى او دراز كرد كه ناگاه تكه سنگى در ميان دو شانه پيامبر كه بوسيله عمامه اش تا سينه اش بسته شده بود پس فاطمه صيحه بلندى زد
و گفت يك ماه است در خانه محمد آتشى روشن نشده است سپس بفاطمه فرمود آيا ميدانى موقعيت على نسبت بمن چيست؟ او در دوازده سالگى امور مرا كفايت مى كرد و در شانزده سالگى پيش من شمشير ميزد و آنگاه، كه به هفده سال رسيد پهلوانها را بخاك مذلت انداخت و هنگامى كه بيست دو ساله بود اندوهها و غم هاى مرا بتنهائى از بين برد در حالى كه پنجاه مرد ديگر با او بودند.
آنگاه چهره فاطمه شكفته و درخشان گرديد از آن مكان جاى ديگر نرفته تا بحضور على (ع) آمد و منزل بنور چهره فاطمه درخشنده گرديد و على بفاطمه (ع) فرمود؟ اى دختر محمد از پيش من كه در آمدى قيافه ات غير از اين بود؟ فاطمه گفت:
چون پيامبر (ص) از مناقب تو بمن خبر داد.
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۸
گفتار #پيامبر (ص): #فاطمه پاره #تن من است 🍃🍃
(۱) ۴۲۸- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار كه خبر داد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند عثمان مزنى ملقب به «ابن سقا» حافظ كه خبر داد بما محمد فرزند محمد فرزند اشعث گفت: نقل كرد بمن موسى فرزند اسماعيل كه حديث كرد بما پدرم از پدرش از جدش جعفر بن محمد از پدرش از جدش على بن الحسين از پدرش از جدش على (ع): كه كورى از فاطمه دختر رسول خدا اذن خواست و فاطمه خود را از او پوشانيد پيامبر (ص) باو فرمود، چرا خود را از او پوشاندى او كه ترا نمى بيند؟ گفت: اى رسول خدا اگر او مرا نمى بيند من او را مى بينم و او عطر مرا استشمام ميكند پيامبر (ص) فرمود شهادت ميدهم كه
تو پاره تن منى.
(۲) ۴۲۹- با اسنادش از جعفر بن محمد از پدرش كه على (ع) در حالى كه اندوه عميقى در چهره اش نمايان بود بر فاطمه دختر رسول خدا وارد شد فاطمه گفت: اين اندوه عميق چيست گفت رسول خدا (ص) در باره مسأله اى از ما پرسيد كه جوابش را نداشتم فاطمه گفت آن مسأله چيست گفت از ما در باره زن پرسيد كه چيست؟ گفتيم عورت است، فرمود كى بخدايش نزديكتر است ما ندانستيم (چه بگوئيم) فاطمه گفت: بسوى رسول خدا برگرد و باو اعلام كن نزديكترين حالتى كه زن بخداى خود دارد هنگامى است كه در خانه اش بنشيند، على بحضور پيامبر (ص) رفت و باو خبر داد پيامبر فرمود اى على! اين از نزد خودت نيست به پيامبر خبر داد كه فاطمه باو گفته است پيامبر فرمود راست گفتى كه بحقيقت فاطمه پاره تن من است.
(۳) ۴۳۰- خبر داد بما احمد فرزند محمد (اجازة) كه خبر داد بما عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب كه نقل كرد بما احمد فرزند عيسى نقل كرد بما ابراهيم فرزند هيثم نقل كرد بما ابو ازهر نقل نمود بما عبد الرزاق از معمر از زهرى از عبيد اللَّه فرزند عبد اللَّه از ابن عباس
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۹
گفت: پيامبر (ص) نگاهى بعلى (ع) كرد و فرمود: تو در دنيا و آخرت، آقا و سرورى، دشمن تو دشمن من و دشمن من دشمن خدا است.
آنكه بتو خشمناك است، بمن خشمناك است و آن كس كه به من خشمناك است بخدا خشمناك است واى بر كسى كه بعد از من ترا دشمن بدارد، (۱) ۴۳۱- خبر داد بما
ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى و خبر داد بما قاضى ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فرزند كمارى فقيه غرافى كه نقل كرد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى نقل كرد بما ابو حسن على فرزند حسين جاذرى گفتند: ..... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_نود_و_دوم
#شارح نقیب را #عصبانی کرد🌺🔹
روزی شارح از نقیب سؤال میکند، اینکه مردم این همه عشق به علی (علیه السلام) میورزند برای چیست، تمنّا دارم بدون چنگ زدن به شجاعت و علم و فصاحت آن حضرت جواب بدهید، زیرا که این را میدانم که، خداوند این بنده اش به خیلی از کمالات مخصوص کرده است، نقیب خندید پس از بیان مقدمه ای گفت: انسان به طبعه طرفدار مظلوم است، لذا آدم غرق شده را نجات میدهد، بدون در نظر گرفتن عقیده و مذهب و سایر خصوصیات آن، سعی میکند آن غریق ناشناخته را نجات بدهد، چطوری که اگر خودش غرق میشد، با تمام سعی اش به فکر نجات خویش بود شخصیّتی مثل علی (علیه السلام) با داشتن آن همه کمالات، فزون از حدّ در دست افراد پست فطرت، و رذل که، او را محتاج خود کردند، و فامیلش را در زندانها انداختند، اهل و عیالش را به اسارت بردند، و خودش را در محراب کشتند، در حالی که او و خانواده اش از هر جهت اشرف ناس بودند، با داشتن این همه کمالات، آن همه محرومیتها دیدند، آیا انسانهای صحیح الفطر به چینین شخصیّت، و شخصیت ها، عشق نورزند؟ پس چه کنند، پس شارح از نقیب درباره شیوخ ثلاثه میپرسد جواب میشنود، و از معاویه سؤال میکند، درباره او بدون ترس اظهار میکند که، از اهل جهنّم است نه تنها به مخالفتش با
علی (علیه السلام) بلکه برای کفر باطنیش در آخر بحث نقیب عصبانی شده میگوید: من تابع نصّ هستم و شما نصّ را قبول
ندارید، و اگر بنا باشد هر چیزی را تأویل کنید، لا اله الا الله و محمّد رسول الله هم قابل تأویل میشود ۲۲۳- ۲۲۷ از جمله علل غضب مردم بر عثمان، یکی هم ابقاي معاویه به حکومت شام بود، پس سخت در اشتباه اند کسانی که، میگویند چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای مدّتی با معاویه کنار نیامد ۲۳۲.
#معاویه شخصیّتهای #خیالی را #استحمار میکند 🌺🔹
معاویه پس از رسیدن نامه مروان راجع به قتل عثمان، به صنادید بنی امیه، و به طلحه و زبیر نامه نوشت، و همه را به قیام بر علیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به بهانه گرفتن خون عثمان تحریک کرد، و در نامه زبیر هندوانه زیر بغل او گذاشت، و گفت تو شخصیّتی هستی که تو را عمر، از هیئت شش نفری شورا قرار داد ۲۳۵- ۲۴۷ به قول مرحوم مجلسی، این تعیین عمر آنان را به مخالفت بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) واداشت، و فکر کردند که واقعاً لنگه امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند، امان از شرالوسواس الخناس.
و امّا جلد یازدهم
#سیاست_عمری 🌸🔸
عمر نگذاشت کسی از بزرگان مهاجر و انصار از مدینه بیرون برود، و اجازه نداد کسی با هیچکدام از آنان انس بگیرد، این سیاست سبب بقاي حکومت او شد که، نکند آنان با تماس با مردم، روزی در اطرافشان وقتی کسانی را دیدند، به فکر ریاست بیفتند، در نتیجه قدرت حکومت او کم شود، اما پس از زخمی شدن به وسیله ابولؤلؤ، وقتی قدرت بعدی را بین ۶ نفر قرار داد، هرکدام از آنها خودشان را یلی فکر کردند، صفحه ۱۱.
نگارنده گويد: سیره تقسیم بیت المال با سوابق را که، جلوتر عمر و ابوبکر تأسیس کرده بودند، وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) سیره پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در تقسیم بالسّویه را راه انداخت، امثال طلحه و زبیر که خودشان را شخصی حساب کردند (به جهت بودنشان در شورای شش نفری، ) منشاء اختلافات بعدی شد، تا جايی که حتی معاویههای کافر به فکر خلیفه المسلمین بودن افتادند، در نتيجه نوبه به خلفای اموی، و عباسی، رسید که، داریم میبینیم اسلام ناب محمّدی چه تغییراتی به خود ندید، و تا حضرت بقیّه الله ظهور نکند کش خواهد داشت، و از اینکه عمر مانع شد مردم با بزرگان مهاجر و انصار تماس بگیرند، سبب مشهور شدن او به زهد و عدالت شد، و الّا زهد، و عدالت، با کارهايی که او در زمان حکومت خود، و زمان حکومت ابوبکر انجام داد، قابل توجیه نیست، خدا همه ما را از زهد و عدالت واقعی بهره مند کند انشاءالله.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫