🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#سفارشهایی از #پیامبر صلی الله علیه و آله🌸🍃🍂
#بخش_ششم
شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد و از ایشان درخواست نمود تا به او توصیه ای بنمایند.
حضرت این گونه توصیه فرمودند:
- من به تو سفارش میکنم برای خدا شریک قرار ندهی، اگر چه در آتش بسوزی و شکنجه ببینی!
پدر و مادرت را نیز اذیت مکن و به آنان نیکی کن، زنده باشند یا مرده. اگر دستور دهند که از خانواده و زندگیت دست برداری چنین کن! و این نشانه ایمان است. آنچه که اضافه داری در اختیار برادر دینی ات بگذار!
در برخورد با برادر مسلمانت گشاده رو باش!
به مردم اهانت مکن و باران رحمتت را بر آنان ببار!
هر کدام از مسلمانان را دیدار کردی سلام برسان!
مردم را به سوی اسلام دعوت کن!
بدان که هر کارگشایی تو ثواب بنده آزاد کردن را دارد، بنده ای که از فرزندان یعقوب است.
بدان که شراب و تمام مست کنندهها حرام اند. [۱]
#گریه برای #یتیمان 🌺🍂🍃
در جنگ احد بسیاری از رزمندگان اسلام، از جمله، حضرت حمزه علیه السلام به شهادت رسیدند. به طوری که شایع شد که شخص پیامبر صلی الله علیه و آله نیز شهید شده اند.
زنهای مدینه به سوی احد حرکت کردند. فاطمه، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در میان آنان بود. پس از آنکه دریافتند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سالم است به مدینه بازگشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز با کمی فاصله به طرف مدینه حرکت نمود. زنان بار دیگر گریه کنان به استقبال شتافتند. در این وقت زینب دختر جحش محضر پیامبر گرامی رسید. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
- صبور و پایدار باش!
گفت:
- برای چه؟
فرمود:
- در مورد شهادت برادرت عبدالله.
گفت:
- شهادت برای او گوارا و مبارک باد!
فرمود:
- صبر کن!
گفت:
- برای چه؟
فرمود:
- درباره شهادت دایی ات حمزه علیه السلام.
گفت:
- همه از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم، مقام شهادت برای او مبارک باد!
پس از چند لحظه، دوباره پیامبر صلی الله علیه و آله رو به زینب کرد و اظهار فرمود:
- صبور باش!
گفت:
- دیگر برای چه؟
فرمود:
- به خاطر شهادت شوهرت مصعب بن عمیر.
زینب تا این جمله را شنید با صدای بلند گریه کرد و به طور جانگدازی ناله سر داد. او در پاسخ کسانی که میگفتند:
- چرا برای شوهرت چنین گریه میکنی؟
پاسخ داد:
- گریهام برای شوهرم نیست، چرا که او به فیض شهادت در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده، بلکه گریهام برای یتیمان اوست، که اگر سراغ پدر را بگیرند، چه جوابی به آنان بدهم؟ [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار، ج ۷۷، ص ۱۳۶
[۱]: بحار، ج ۲۰، ص ۶۳
❌ #کپی فقط با ذکر #منبع کانال ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#امیرالمومنین علی علیه السلام و #بیت المال 🌸🌺🌺
#بخش_یازدهم
زازان نقل میکند:
در عصر خلافت امام علی علیه السلام که اموال بسیاری به عنوان بیت المال به کوفه میآمد قنبر غلام حضرت علی علیه السلام چند ظرف طلا و نقره از بیت المال را به حضور امام علیه السلام آورد و عرض کرد:
- تمام غنایم را تقسیم کردی و از آنها برای خود نگه نداشتی! من این ظرفها را برای شما ذخیره کرده ام.
امام علی علیه السلام شمشیر خود را بیرون کشید و به قنبر فرمود:
- وای بر تو! دوست داری که به خانهام آتش بیاوری!
سپس آن ظرفها را قطعه قطعه کرد و سرپرستهای امور شهری را طلبید آنها را به آنان داد، تا عادلانه بین مردم تقسیم کنند. [۱]
#امیرالمومنین علی علیه السلام و #یتیمان 🌸🌺
روزی امام علی علیه السلام مشاهده نمود زنی مشک آبی به دوش گرفته و میرود. مشک آب را از او گرفت و به مقصدرساند؛ ضمنا از وضع او پرسش نمود.
زن گفت:
علی بن ابی طالب همسرم را به ماموریت فرستاد و او کشته شد و حال چند کودک یتیم برایم مانده و قدرت اداره زندگی آنان را ندارم. احتیاج وادارم کرده که برای مردم خدمتکاری کنم.
علی علیه السلام برگشت و آن شب را با ناراحتی گذراند. صبح زنبیل طعامی با خود برداشت و به طرف خانه زن روانه شد. بین راه، کسانی از علی علیه السلام درخواست میکردند زنبیل را بدهید ما حمل کنیم.
حضرت میفرمود:
- روز قیامت اعمال مرا چه کسی به دوش میگیرد؟
به خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید:
- کیست؟
حضرت جواب دادند:
- کسی که دیروز تو را کمک کرد و مشک آب را به خانه تو رساند، برای کودکانت طعامی آورده، در را باز کن!
زن در را باز کرد و گفت:
- خداوند از تو راضی شود و بین من و علی بن ابی طالب خودش حکم کند.
حضرت وارد شد، به زن فرمود:
- نان میپزی یا از کودکانت نگهداری میکنی؟
زن گفت:
- من در پختن نان تواناترم، شما کودکان مرا نگهدار!
زن آرد را خمیر نمود. علی علیه السلام گوشتی را که همراه آورده بود کباب میکرد و با خرما به دهان بچهها میگذاشت.
با مهر و محبت پدرانه ای لقمه بر دهان کودکان میگذاشت و هر بار میفرمود:
فرزندم! علی را حلال کن! اگر درکار شما کوتاهی کرده است.
خمیر که حاضر شد، علی علیه السلام تنور را روشن کرد. در این حال، صورت خویش را به آتش تنور نزدیک میکرد و میفرمود:
- ای علی! بچش طعم آتش را! این جزای آن کسی است که از وضع یتیمها و بیوه زنان بی خبر باشد.
اتفاقا زنی که علی علیه السلام را میشناخت به آن منزل وارد شد.
به محض اینکه حضرت را دید، با عجله خود را به زن صاحب
خانه رساند و گفت:
وای بر تو! این پیشوای مسلمین و زمامدارکشور، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
زن که ازگفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگی گفت:
- یا امیر المؤمنین! از شما خجالت میکشم، مرا ببخش!
حضرت فرمود:
- از اینکه درکار تو و کودکانت کوتاهی شده است، من از تو شرمنده ام! [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار، ج ۴۱، ص ۱۱۳
[۱]: بحار، ج ۴، ص ۵۲
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_یازدهم
#بخش_صد_و_هشتاد_و_سوم
#راز احترام #پیامبر صلی الله علیه و آله به #خواهر 🍂🌼
رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهر رضاعی (شیری) داشت، روزی خدمت حضرت آمد. پیامبر چون او را دید شادمان شد و عبای خود را برای او به زمین پهن کرد و او را روی آن نشانید، سپس به او رو کرد، با گرمی و لبخند با وی به گفتگو پرداخت، تا خواهرش برخاست و رفت.
اتفاقا همان روز برادر رضاعی اش نیز آمد. ولی پیغمبر با او مثل خواهرش رفتار نکرد.
شخصی پرسید:
یا رسول الله! چرا به خواهر بیشتر از برادر احترام نمودید؟ با این که او مرد بود. (یعنی او سزاوار به احترام بیشتر بود).
حضرت فرمود:
چون خواهر نسبت به پدر و مادرش بهتر از برادر خدمت میکند.
بدین جهت خواهر را بیشتر از برادر محبت کردم. [۱]
#احترام به #کودک 🍃🌸
روزی رسول گرامی صلی الله علیه و آله نماز جماعت میگذارد، امام حسین علیه السلام نزدیک ایشان بود. هرگاه پیغمبر به سجده میرفت حسین بر پشت حضرت مینشست و هنگامی که حضرت سر از سجده بر میداشت، او را میگرفت و پهلوی خود میگذاشت. چند بار این کار تکرار شد و بدین گونه نمازش را به پایان رسانید.
یک نفر یهودی که ناظر بر این جریان بود عرض کرد:
شما با کودکان طوری رفتار میکنید که ما هرگز با کودکان چنین رفتار نکرده ایم!
پیغمبر فرمود:
شما هم اگر به خدا و پیغمبر او ایمان داشتید، نسبت به کودکان رحم و مدارا مینمودید.
یهودی به واسطه رفتار پسندیده پیغمبر گرامی مسلمان شد. [۱]
#یتیمان جامعه را #تربیت کنیم 🍂🌼
وقتی که جعفر طیار در جنگ شهید شد، خبرش به مدینه رسید.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به منزل جعفر تشریف آورد، به همسر وی (اسماء بنت عمیس) فرمود: کودکان جعفر را بیاور!
رسول گرامی کودکان را در آغوش گرفت و آنها را بویید و گریست. عبدالله فرزند جعفر میگوید:
خوب به خاطر دارم آن روز که پیغمبر نزد مادرم آمد، مادرم گفت: یا رسول الله! جعفر به شهادت رسید؟
فرمود: آری و خبر شهادت پدرم را به او داد، در آن لحظه که دست محبت بر سر من و برادرم میکشید اشک از دیدگانش میریخت و درباره پدرم دعا مینمود.
سپس به مادرم فرمود: ای اسماء! مایلی به تو مژده بدهم.
عرض کرد: آری پدر و مادرم فدایت باد.
فرمود: خدای بزرگ در عوض بازوان (قلم شده) جعفر دو بال به او عنایت فرمود تا در بهشت پرواز کند. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: ۱۴. ب: ج ۷۴، ص ۵۶.
[۱]: ۱۵. ب: ج ۴۳، ص ۲۹۶.
[۱]: ۱۶. ب: ج ۸۲، ص ۹۲.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
💫 @ya_amiralmomenin110 💫