eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
86 عکس
10 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini ‍ ‍ امشب از عرشِ خدا آمد ندای اَلرَّحیل بر زمین آیند حوران پا به پای جبرئیل دسته دسته آمده حورانِ جنّاتُ النَّعیم تهنیت گویند بر احمد رسولِ ذوالکریم امشب از عرشِ خدا آمد نزولِ هل اتی یا محمّد(ص) شد وصیِ تو علیِ مرتضی شکرِ این نعمت خدا را حمد و تسبیح می کنند گو ولایت را در این آیینه تشریح می کنند هم زمین هم آسمان یکباره در مدح و ثنا در مقامِ شامخِ آن ماجدِ خیرُالوَری نیّرِ اعظم تجلّی می کند در کوهِ طور در دلِ کعبه درخشد ماهِ مِرآت الظّهور فوج فوج یکسر ملائک مکه تا سعی و صفا نور باران می شود هم مشعر و کوهِ منا حِشمت و جاه و جلالِ آن امیرِ ذالمِنن ازجلال و جلوه اش روح الاَمین آمد سخن مرتضی نور ولایش بر همه دلها نشست این همایون است و بختِ حضرتِ زهرا نشست در مقامِ انتصابِ پرده دارِ آن حرم سر فرود آرد لوح و عرش و کرسیّ و قلم می رسد بانگ ملائک یکسر از عرشِ برین تهنیت گویند بر مولا امیرالمومنین سرزمینِ مکه یکسر می شود فرشِ چمن عنبری شد سینه ها از بویِ یاس و یاسمن 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ما عاشق و دلداده ات از روز غدیریم عمریست که اندر خم یک کوچه اسیریم از روز ازل تا به ابد ، شکر خداوند.... ما ریزه خور و نوکر دربست امیریم گر حُبّ علی کم شود از نامه ی اعمال اندر صف محشر همه بی چیز و فقیریم بر قرص قمر نام شما حک شده مولا هر چاردهم منتظر ماه منیریم مولای مرا گر پدر خاک شناسند پس ما همگی ذرّه ای از گَردِ مسیریم یک گوشه ی چشمی ، نظری ساقیِ کوثر ما جمله مریدان شما همچو کویریم تبلیغ غدیر است به هر شیعه چو واجب تا خون به رگ ماست به این امر خطیریم 🔸شاعر : ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
بوی محرم آمده ما را صدا کنید ما را دوباره در غم خود مبتلا کنید سالی به انتظار شما گریه کرده ایم شاید به چشم قدمی آشنا کنید این هم شما و این دل ناقابلی که هست وقتش شده که روضه خود را بپا کنید قلبم برای سینه زدن تنگ آمده رخصت دهید و در دلمان کربلا کنید شال عزا به گردن من بسته مادرم دارد امید درد مرا هم دوا کنید چشم انتظار اذن علمدار مانده ایم خواهید جان دهیم و یا سر جدا کنید
دوباره اشک تو چشمام، می باره رو گونه نم نم سینه زن ها چشم به راهند، که میاد بوی محرم دوباره عشق و جنون و، دوباره بیرق و پرچم با صدای پای ارباب، دوباره میزنه قلبم میزنه قلبم، داره میاد دوباره باز، بوی محرم مادرم خونده تو گوشم، که تو نوکر حسینی وقف روضه ها و وقف، پادشاه عالمینی حالا من یه عمرِ آقا، نوکر دربارت هستم میخونم با هر نفس من، یا حبیبی، نورعینی یا حبیبی، نور عینی، أنت سفینه النجاة وقتی که میام تو روضت، میگذره جنونم از حد آخه دیوانه چو دیوانه بیبیند خوشش آید تو روضه میام فقط با، إذن مادر تو زهرا که میبینی همیشه، خودمو میزنم آقا اونقدر خودمو میزنم آقا، نگام کنی یک دم ساکن روضه اتون شدم ارباب، منو ببر تا حرم مجنون شب های، حرم اربابم کربلا از عشقت، تو ببین بی تابم قسمتم نمیشه، دیدن شیش گوشه لااقل ببینم، حرمو تو خوابم یا زینب حسین ..... سبک یاحسین غریب مادر
دودمه شب اول ماه محرم الحرام در میان کوفیان من یک تنه یار توام ، 2 من وفادار توام 2 تو علی هستی و من میثم تمار توام ، 2 من وفادار توام 2
شعر مناجات با امام زمان(عج) در ماه محرم –  محسن صرامی تشنگان عشق را باران نمی آید به کار عاشقان تشنه را هم نان نمی آید به کار درد وقتی میکند ما را به تو نزدیک تر پس نمیخواهم دوا،درمان نمی آید به کار پس فراق از آتش سخت جهنم بدتر است بی تو ما را روضه ی رضوان نمی آید به کار نوکرت را نوکری زنده نگه دارد فقط بی مدال نوکری هم جان نمی آید به کار رتبه ی عاشق کجا و رتبه ی زاهد کجا زهد در دلداگی چندان نمی آید به کار با تو کار خلق سمت رو به راهی میرود تا نیائی پس سر و سامان نمی آید به کار افضل اعمال امروز انتظار واقعی ست پس زبانی خواندنت یک آن نمی آید به کار
صدای گریه تان پیر کرده عالم را بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را   هزار شکر نمردم که باز میبینم کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را   برای عمه خود تا که روضه میخوانی به گریه شعله زنی دودمان آدم را   دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن ببینم اشک تو را روضه مجسّم را   به نور خویش عزاداری مرا پُر کن به سایه ات بپذیر از گدات این کم را   مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را   بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند که با تو زار بگریم تمام این غم را
بر پا شده حسینیه گریه ها بیا بر روی چشم های تر از اشک ما بیا   شال عزای تو به عزایم نشانده است وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا   از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم   تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا   یادش به خیر صحن رضا زار می زدم: آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا   ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت وقت سحر زیارت پائین پا بیا   ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو یک شب خرابه دل من هم بیا بیا   من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا **
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه میفرستم چه سلامی به اباعبدلله دست بر سینه شدم‌ رو به بیابانم من تو کجای سفری حیف نمیدانم من این لب پاره فقط ذکر تو گفته ست زیاد من گرفتار توام !کور شود ابن زیاد! کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست غیر بغض علی از چهره شان پیدا نیست کوفیان روی مسافر همه در میبندند رسم دارند که خنجر به کمر میبندند غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم کاش که جای تو با مسلم‌ تو بد بشوند اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند کاش تا گودی گودال به زورم ببرند سر من را ببرند و به تنورم ببرند کاش پیراهن من غارت دشمن باشد خیزران جای لبت روی لب من باشد دور تا دور من زار غریبه مانده از محبین تو یک ام حبیبه مانده نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلا زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلا کاش در کوفه حمیده بشود قربانی تا کند از حرمت زود بلاگردانی.. سید پوریا هاشمی
سر شب بود مردم کوفه همه درخانه هایشان رفتند یک نفر هم نماند از آن ها همه بى نام و بى نشان رفتند   باورت مى شود عزیزدلم عده اى با سه سکه برگشتند برق این سکه ها که بیشتر شد دشمنان تو بیشتر گشتند   همه آنها که تشنه ات بودند تشنه ى خون اکبرت هستند قصد دارند سر تورا ببرند تشنه ى خون حنجرت هستند   خسته ام..تشنه ام..فداى سرت تو فقط فکر کاروانت باش نکند غصه ى مرا بخورى تو فقط فکر دخترانت باش سیدى!از تو خواهشى دارم چشم و گوشت به خواهرت باشد التماس مى کنم که بردارى زرهى قد اصغرت…باشد؟؟ بدنم مثل بید مى لرزد گفتنش هم چقدر دشوار است سیدى بیشتر مواظب باش چشم اینها پى علمدار است حرمله شرط بسته با خولى که ابالفضل را زمین بزند قصد دارد در علقمه آقا تیر بر چشم مه جبین بزند آرمان صائمى