eitaa logo
یادداشتها
537 دنبال‌کننده
52 عکس
46 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ سید مهدی مرتضوی 🔹 درباره معنای و امکان آن و همچنین و انتظار بشر از آن، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی با استناد به بودن قرآن، بیان علوم تجربی از جمله طب را نیز در قلمرو دین و از جمله رسالتهای آن می‌دانند. برخی علم دینی را به علوم رایج در حوزه‌ها مانند فقه و اصول و تفسیر و کلام، که برگرفته از متون دینی یا درباره آن هستند محدود کرده و علوم انسانی را نیز از حیطه آن خارج می‌دانند. 🔹 دیدگاه در این باره که چون همیشه با بیانی زیبا همراه است بسیار متین و راهگشاست. 🔹 بهره برداری حکیمانه ایشان از فرمایش امام صادق علیه السلام در توحید مفضل، درباره خلق گندم از جانب خداوند و وانهادن کاشت و برداشت و پخت آن بر عهده بشر، برای بیان تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی ستودنی است. 🔹 از دیدگاه ایشان، شناخت حقیقت انسان از دسترس عقل و تجربه بشر خارج است لذا بر عهده دین قرار دارد. البته قرار گرفتن انسان شناسی در قلمرو دین دلیل دیگری نیز می‌تواند داشته باشد: مخاطب دین، انسان و رسالت اصلی دین، تامین سعادت انسان در دنیا و آخرت است و رسیدن به این هدف، بدون داشتن تعریفی روشن از انسان و ابعاد و ویژگیهای او ممکن نیست. 🔹 بر اساس آنچه گفته شد، چون علوم انسانی مبتنی بر نوع نگاه ما به انسان هستند، پس می‌توانیم علوم انسانی‌ای که با انسان شناسی دینی سازگار هستند را بخوانیم. به عبارت دیگر شرط لازم برای آن که علوم انسانی، دینی گردد، آن است که مبانی آن از منابع دینی استخراج گردد. در این صورت لازم نیست تک تکِ گزاره های علمی از متون دینی استخراج گردد. در ادامه سخن مرحوم حائری را در این باره می‌خوانیم: 💬 طب بر خلاف علوم انسانی، نیازی به ندارد. وقتی طب نیاز به انسان شناسی ندارد، پس است. بشر در تجربه موفق است. مگر این جراحی هایی که می‌کنند ناموفق است؟! مگر علی علیه السلام وقتی زخم خورد طبیب را نیاوردند بالای سرشان برای اینکه معاینه کند؟ اطباء جدید، تمام تحقیقاتی که در پزشکی می‌کنند ارزش دارد، چون پزشکی ربطی به انسان شناسی ندارد تا در حوزه دین قرار بگیرد. امام صادق علیه السلام در کتاب به مفضل می‌گوید: نگاه کن مفضل، عبرت بگیر. ببین خدا را خلق کرد برای غذای مردم. اما کاشتن و داشتن و برداشتن و پاک کردن و آرد کردن و خمیر کردن و نان پختنش را خودش بر عهده نگرفت. این کار را نکرد. هم برای این که مردم بیکار نمانند، چون بی کاری آفت بزرگی است و جامعه را از بین می‌برد، و هم برای اینکه فکر مردم تعطیل نشود، مردم فکر کنند و تجربه کنند، چیز یاد بگیرند. و از راه چیز یاد گرفتن‌ها، خداشناس بشوند. از نوع خلق گندم است [که باید از خود دین اخذ شود و بشر توانایی آن را ندارد]، اما و از جمله پزشکی، از نوع کاشت و داشت و برداشت و پاک کردن و آرد کردن و نان پختن است که به عهده انسان است. آنچه را که برای بشر مقدور نیست، انبیاء می‌آورند. آنچه را که برای بشر مقدور است اگر انبیاء گفتند، استطراداً گفته ‌اند. برای اینکه حقانیت خودشان را نشان بدهند گفته‌اند. طب الصادق، طب الرضا، طب النبی استطرادی است. پیامبران و امامان برای طب نیامده‌اند. @haerishirazi اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
🔹 پس از نشر یادداشت و سخنان آیه الله حائری شیرازی در این باره، از سوی اساتید و دانشجویان و دوستان عزیز، واکنشهای متفاوتی دریافت کردم. 🔹 یکی از بزرگواران از موضع دفاع از طب اسلامی، مطلب مذکور را نقد کردند و انحصارِ اسلامی سازی علوم به علوم انسانی را نادرست دانسته و نشانه ناقص دانستن دین تلقی کردند. بخشی از نقد ایشان را بخوانید: 🔸 «چطور طب بر خلاف علوم انسانی، نیازی به ندارد؟! چه دلیلی برای این موضوع وجود دارد؟ مگر انسان در این دنیا جدای از بدن مادی است؟ همانطور که شناخت حقیقت انسان (روح و نفس) در قلمرو دین است، شناخت بدنی هم که این نفس تدبیر می‌کند، در است. چه کسی گفته که طب، است؟! و بشر در تجربه موفق است؟! البته ما منکر تجربه و موفقیت بشر در تجربه نیستیم؛ لکن این صددرصد نیست! که اگر بود، این همه علم بشر در تامین سلامتی انسانها عاجز نبود! مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند آفرینش گندم به عهده خداست و بقیه مراحل را به بشر واگذار کرده است؟ خب باشد. اساس طب را هم دین (در قالب برخی آیه های قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام) به ما داده است، بشر برود روی همین‌ها تجربه کند و از دل همین‌ها یک ساختار طبی بیرون بکشد. ... این ضعف بسیار بدی در شیعه است که با وجود این گوهرهای ناب، باز هم دستش در مقابل دراز است و هر روز هم بدبخت تر و عاجزتر می‌شود در بحث سلامت و درمان! مگر نمی‌گویید شرط لازم برای آن که علوم انسانی، دینی گردد، آن است که مبانی آن از منابع دینی گرفته شده باشد؟ پس مبانی طب را هم می‌توان از منابع دینی گرفت و ساختار توحیدی طب اسلامی را تشکیل داد. ... شما را به خدا با نشر چنین مطالبی باعث نشوید که عده ای بی عقل، با نیشخند بگویند: ! طب اسلامی یعنی .» 🔹 در مقابل بزرگوار دیگری، تعبیر اقتصاد اسلامی را همچون تعبیر فیزیک اسلامی بی‌ربط دانسته و از این جهت تفکیک بین علوم انسانی و علوم تجربی را بی معنا و نادرست خوانده‌اند. بخشی از نقد ایشان را ببینید: 🔸 «... اگر بخواهیم زبان هم را بفهمیم اول بایستی علم را معنی کنیم. ... اگر منظور از علم، باشد، گزاره علمی گزاره‌ای است که برای توصیف و توضیح پدیده‌ای از پدیده‌های جهان به کار برده می‌شود و اولا قابل آزمایش است و دوم است. ... اگر قرار شد که گزاره ای وجود داشته باشد که تحت هیچ شرایطی ابطال نشود نمی‌تواند گزاره علمی باشد. مثلا گفته می‌شود ؛ این جمله همان قدر است که بگوییم . ... فقه خودش مستقیم راهی را برای افزایش ثروت جامعه، معرفی نمی‌کند بلکه روش ها و گزاره‌هایی که علم اقتصاد که در تمام دنیا یکی است پیشنهاد می‌دهد در چهارچوب فقه مربوطه بررسی و آنکه با فقه بیشتر تناسب دارد انتخاب می‌کند. آیا می‌توان فرض کرد که پانصد سال پیش خانمی در یک برنامه تلویزیونی نقش زن مرد غریبه‌ای را بازی کند. آن موقع فقه مخالفت می‌کرد؛ اما حالا چه؟ پول یک موضوع تخصصی است. زمانی پول وسیله خرید کالا بوده است. اما حالا پول خودش کالا است و با تورم قیمتش بالا و پایین می‌رود. واضح است که دیگر از اصولی که پانصد سال قبل گفته شده تبعیت نمی‌کند. ربا کاملا مفهومی متفاوت پیدا می‌کند. بنابر این علم، علم است. انسانی و تجربی ندارد؛ اگر منظور همان علمی باشد که دنیا با آن می‌چرخد.» 🔹 منظور از در این گفتگو مانند فیزیک و زیست شناسی و پزشکی و شیمی و مکانیک و الکترونیک می‌باشند که غایت‌شان توصیف و تبیین پدیده‌های عالم و پیش‌بینی و کنترل آنها و در نهایت، تصرف و تسخیر طبیعت است. روش رایج در این دانشها، مشاهده و آزمایش و تجربه است. لذا تسامحا علوم تجربی نیز خوانده می‌شوند. 🔹 و منظور از ، دانشهایی مانند اقتصاد و روانشناسی و جامعه شناسی هستند که بجای پرداختن به طبیعت با حیات فردی و اجتماعی انسان پیوند وثیق‌تری دارند. علوم انسانی، متدولوژی واحدی ندارند. برخی مانند روانشناسی از متدولوژی تجربی بهره می‌برند. اما در برخی علوم‌انسانی مانند فلسفه و معرفت شناسی و منطق، روش تجربی جایی ندارد. 🔹 این موضوع را در یادداشت بعدی با موضوع مورد بررسی بیشتر قرار می‌دهیم. اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha