eitaa logo
یادداشتها
543 دنبال‌کننده
52 عکس
48 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ سید مهدی مرتضوی 🔹 درباره معنای و امکان آن و همچنین و انتظار بشر از آن، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی با استناد به بودن قرآن، بیان علوم تجربی از جمله طب را نیز در قلمرو دین و از جمله رسالتهای آن می‌دانند. برخی علم دینی را به علوم رایج در حوزه‌ها مانند فقه و اصول و تفسیر و کلام، که برگرفته از متون دینی یا درباره آن هستند محدود کرده و علوم انسانی را نیز از حیطه آن خارج می‌دانند. 🔹 دیدگاه در این باره که چون همیشه با بیانی زیبا همراه است بسیار متین و راهگشاست. 🔹 بهره برداری حکیمانه ایشان از فرمایش امام صادق علیه السلام در توحید مفضل، درباره خلق گندم از جانب خداوند و وانهادن کاشت و برداشت و پخت آن بر عهده بشر، برای بیان تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی ستودنی است. 🔹 از دیدگاه ایشان، شناخت حقیقت انسان از دسترس عقل و تجربه بشر خارج است لذا بر عهده دین قرار دارد. البته قرار گرفتن انسان شناسی در قلمرو دین دلیل دیگری نیز می‌تواند داشته باشد: مخاطب دین، انسان و رسالت اصلی دین، تامین سعادت انسان در دنیا و آخرت است و رسیدن به این هدف، بدون داشتن تعریفی روشن از انسان و ابعاد و ویژگیهای او ممکن نیست. 🔹 بر اساس آنچه گفته شد، چون علوم انسانی مبتنی بر نوع نگاه ما به انسان هستند، پس می‌توانیم علوم انسانی‌ای که با انسان شناسی دینی سازگار هستند را بخوانیم. به عبارت دیگر شرط لازم برای آن که علوم انسانی، دینی گردد، آن است که مبانی آن از منابع دینی استخراج گردد. در این صورت لازم نیست تک تکِ گزاره های علمی از متون دینی استخراج گردد. در ادامه سخن مرحوم حائری را در این باره می‌خوانیم: 💬 طب بر خلاف علوم انسانی، نیازی به ندارد. وقتی طب نیاز به انسان شناسی ندارد، پس است. بشر در تجربه موفق است. مگر این جراحی هایی که می‌کنند ناموفق است؟! مگر علی علیه السلام وقتی زخم خورد طبیب را نیاوردند بالای سرشان برای اینکه معاینه کند؟ اطباء جدید، تمام تحقیقاتی که در پزشکی می‌کنند ارزش دارد، چون پزشکی ربطی به انسان شناسی ندارد تا در حوزه دین قرار بگیرد. امام صادق علیه السلام در کتاب به مفضل می‌گوید: نگاه کن مفضل، عبرت بگیر. ببین خدا را خلق کرد برای غذای مردم. اما کاشتن و داشتن و برداشتن و پاک کردن و آرد کردن و خمیر کردن و نان پختنش را خودش بر عهده نگرفت. این کار را نکرد. هم برای این که مردم بیکار نمانند، چون بی کاری آفت بزرگی است و جامعه را از بین می‌برد، و هم برای اینکه فکر مردم تعطیل نشود، مردم فکر کنند و تجربه کنند، چیز یاد بگیرند. و از راه چیز یاد گرفتن‌ها، خداشناس بشوند. از نوع خلق گندم است [که باید از خود دین اخذ شود و بشر توانایی آن را ندارد]، اما و از جمله پزشکی، از نوع کاشت و داشت و برداشت و پاک کردن و آرد کردن و نان پختن است که به عهده انسان است. آنچه را که برای بشر مقدور نیست، انبیاء می‌آورند. آنچه را که برای بشر مقدور است اگر انبیاء گفتند، استطراداً گفته ‌اند. برای اینکه حقانیت خودشان را نشان بدهند گفته‌اند. طب الصادق، طب الرضا، طب النبی استطرادی است. پیامبران و امامان برای طب نیامده‌اند. @haerishirazi اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
🔹 پس از نشر یادداشت و سخنان آیه الله حائری شیرازی در این باره، از سوی اساتید و دانشجویان و دوستان عزیز، واکنشهای متفاوتی دریافت کردم. 🔹 یکی از بزرگواران از موضع دفاع از طب اسلامی، مطلب مذکور را نقد کردند و انحصارِ اسلامی سازی علوم به علوم انسانی را نادرست دانسته و نشانه ناقص دانستن دین تلقی کردند. بخشی از نقد ایشان را بخوانید: 🔸 «چطور طب بر خلاف علوم انسانی، نیازی به ندارد؟! چه دلیلی برای این موضوع وجود دارد؟ مگر انسان در این دنیا جدای از بدن مادی است؟ همانطور که شناخت حقیقت انسان (روح و نفس) در قلمرو دین است، شناخت بدنی هم که این نفس تدبیر می‌کند، در است. چه کسی گفته که طب، است؟! و بشر در تجربه موفق است؟! البته ما منکر تجربه و موفقیت بشر در تجربه نیستیم؛ لکن این صددرصد نیست! که اگر بود، این همه علم بشر در تامین سلامتی انسانها عاجز نبود! مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند آفرینش گندم به عهده خداست و بقیه مراحل را به بشر واگذار کرده است؟ خب باشد. اساس طب را هم دین (در قالب برخی آیه های قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام) به ما داده است، بشر برود روی همین‌ها تجربه کند و از دل همین‌ها یک ساختار طبی بیرون بکشد. ... این ضعف بسیار بدی در شیعه است که با وجود این گوهرهای ناب، باز هم دستش در مقابل دراز است و هر روز هم بدبخت تر و عاجزتر می‌شود در بحث سلامت و درمان! مگر نمی‌گویید شرط لازم برای آن که علوم انسانی، دینی گردد، آن است که مبانی آن از منابع دینی گرفته شده باشد؟ پس مبانی طب را هم می‌توان از منابع دینی گرفت و ساختار توحیدی طب اسلامی را تشکیل داد. ... شما را به خدا با نشر چنین مطالبی باعث نشوید که عده ای بی عقل، با نیشخند بگویند: ! طب اسلامی یعنی .» 🔹 در مقابل بزرگوار دیگری، تعبیر اقتصاد اسلامی را همچون تعبیر فیزیک اسلامی بی‌ربط دانسته و از این جهت تفکیک بین علوم انسانی و علوم تجربی را بی معنا و نادرست خوانده‌اند. بخشی از نقد ایشان را ببینید: 🔸 «... اگر بخواهیم زبان هم را بفهمیم اول بایستی علم را معنی کنیم. ... اگر منظور از علم، باشد، گزاره علمی گزاره‌ای است که برای توصیف و توضیح پدیده‌ای از پدیده‌های جهان به کار برده می‌شود و اولا قابل آزمایش است و دوم است. ... اگر قرار شد که گزاره ای وجود داشته باشد که تحت هیچ شرایطی ابطال نشود نمی‌تواند گزاره علمی باشد. مثلا گفته می‌شود ؛ این جمله همان قدر است که بگوییم . ... فقه خودش مستقیم راهی را برای افزایش ثروت جامعه، معرفی نمی‌کند بلکه روش ها و گزاره‌هایی که علم اقتصاد که در تمام دنیا یکی است پیشنهاد می‌دهد در چهارچوب فقه مربوطه بررسی و آنکه با فقه بیشتر تناسب دارد انتخاب می‌کند. آیا می‌توان فرض کرد که پانصد سال پیش خانمی در یک برنامه تلویزیونی نقش زن مرد غریبه‌ای را بازی کند. آن موقع فقه مخالفت می‌کرد؛ اما حالا چه؟ پول یک موضوع تخصصی است. زمانی پول وسیله خرید کالا بوده است. اما حالا پول خودش کالا است و با تورم قیمتش بالا و پایین می‌رود. واضح است که دیگر از اصولی که پانصد سال قبل گفته شده تبعیت نمی‌کند. ربا کاملا مفهومی متفاوت پیدا می‌کند. بنابر این علم، علم است. انسانی و تجربی ندارد؛ اگر منظور همان علمی باشد که دنیا با آن می‌چرخد.» 🔹 منظور از در این گفتگو مانند فیزیک و زیست شناسی و پزشکی و شیمی و مکانیک و الکترونیک می‌باشند که غایت‌شان توصیف و تبیین پدیده‌های عالم و پیش‌بینی و کنترل آنها و در نهایت، تصرف و تسخیر طبیعت است. روش رایج در این دانشها، مشاهده و آزمایش و تجربه است. لذا تسامحا علوم تجربی نیز خوانده می‌شوند. 🔹 و منظور از ، دانشهایی مانند اقتصاد و روانشناسی و جامعه شناسی هستند که بجای پرداختن به طبیعت با حیات فردی و اجتماعی انسان پیوند وثیق‌تری دارند. علوم انسانی، متدولوژی واحدی ندارند. برخی مانند روانشناسی از متدولوژی تجربی بهره می‌برند. اما در برخی علوم‌انسانی مانند فلسفه و معرفت شناسی و منطق، روش تجربی جایی ندارد. 🔹 این موضوع را در یادداشت بعدی با موضوع مورد بررسی بیشتر قرار می‌دهیم. اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
۱ ✍️ سید مهدی مرتضوی انتظاری بیجاست که با چند یادداشت مختصر بتوان درباره به نتیجه‌ای روشن و قابل قبول همگان دست یافت. درباره این موضوع دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. دیدگاه‌های رایج را می توان ذیل سه دسته قرار داد: ۱. برخی به استناد بودن قرآن معتقدند گزاره‌های علمی اساسی در تمام دانشها از متون دینی قابل استخراج هستند و اگر این اتفاق نیفتاده از ضعف ماست. بر اساس این دیدگاه، تفاوتی بین علوم طبیعی مانند طب و معماری با علوم انسانی مانند روانشناسی وجود ندارد و برای تدوین و صورت‌بندی در دانشهای مذکور باید به دنبال استخراج گزاره های علمی از آیات و روایات بر آمد. دستاوردهای دانشهای بشری مانند پزشکی مدرن و روانشناسی و اقتصاد، غیر دینی یا ضد دینی بوده و باید آنها را حذف کرده و بجای آن دانشهای دینی را بنیان نهاد. بر اساس این دیدگاه، رجوع به دانشهای غیر دینی، اعتراف به و منابع دینی تلقی می‌گردد. گاهی طرفداران این دیدگاه، وجود علم دینی در حوزه علوم پایه از قبیل فیزیک و شیمی را مسکوت گذاشته و فقط بر انسانی و دانشهای طبیعی مانند و که با حیات انسان ارتباط نزدیکتری دارند تاکید می‌کنند. در این دیدگاه، بر استخراج گزاره های علمی از متون دینی به عنوان روشی معتبر برای دستیابی به علم تاکید شده و متدولوژی تجربی و دستاوردهای علمی بشر، مورد بی‌مهری یا کم توجهی قرار گرفته و حاشیه نشین می‌شوند. ۲. در مقابل، برخی منکر وجود علم دینی هستند. اینان تعابیر طب اسلامی و اقتصاد اسلامی و روانشناسی اسلامی را مفاهیمی تهی از معنا می‌دانند و تلاش برای را همچون کوبیدن آب در هاون، بی ثمر می‌دانند. بر اساس این نگاه، هر دانشی بر اساس متدولوژی خاص خود در پی یافتن پاسخهای بشر و حل مسائل اوست. دانشها، همچون چاقو ابزارهایی در خدمت بشر برای رسیدن به اهدافش هستند. اقتصاد اسلامی مانند چاقوی اسلامی بی معناست. از این جهت تفاوتی بین و وجود ندارد. اداره اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی جامعه و امور پزشکی و روانشناسی و ... را باید به دانشمندان سپرد و عالمان دینی فقط در حوزه معارف دینی حق دخالت دارند. (ادامه در پست بعدی) ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
✍️ سید مهدی مرتضوی ادامه: ۳. بر اساس دیدگاه سوم: 🔸 اولا رسالت اصلی انبیاء، انسانهاست. انبیاء وظیفه نداشتند علومی را که بشر با افت و خیزهایش از طریق اندیشه و تجربه می‌تواند کسب کند به او بیاموزند. لذا در بیماری به طبیب مراجعه می‌کردند. روایات طبی نیز برای اثبات حقانیت ائمه و نشان دادن دانش وسیعشان به مردم بوده نه نفی ارزش تجربه بشری. آگاهی بشر به خواص دارویی گیاهان از طریق انبیاء نیز مانند آغاز برخی فنون بوسیله انبیاء، تفضل خداوند به بشر از این طریق بوده و ناقض این اصل نمی‌باشد. انبیاء طریق منحصر چنین تفضل‌هایی نیستند؛ چنانکه گاهی خداوند از طریق یک کلاغ به بشر آموزش داده است. بر این اساس، رجوع به دانشمندان برای حل مسائل علمی به معنای نیست. 🔸 ثانیا علوم طبیعی و انسانی ابزارهایی در خدمت انسان برای رسیدن به اهدافش می‌باشند. اما آیا این و بوسیله خود این دانشها تعیین می‌گردد؟ پاسخ طرفداران دیدگاه سوم آن است که مومنان، اهداف حیات فردی و اجتماعی را از دین اخذ کرده یا همسو با آن تعیین می‌کنند؛ آنگاه برای یافتن بهترین راه دستیابی به آن هدفها از دستاوردهای علمی بشر استفاده می‌کنند. بر این مبنا، این سخن که دین در راهبری و هدایت و سیاستگزاری کلان امور اقتصادی و سیاست خارجی و کشورداری نباید مداخله کند و همه این کارها را باید به دانشمندان بسپارد، ادعایی بی وجه است. در باب دو ملاحظه دیگر نیز وجود دارد: 🔸 دين مي‌تواند مسائلي براي پژوهش و ايده‌هايي براي نظريه‌پردازي در اختيار دانشمندان علوم مختلف قرار دهد. چنانچه گفته شد،‌ راه رسيدن به اهداف و چشم‌اندازهاي تعيين شده از سوي دين، يكي از اين پرسشهاست. 🔸 گاهی بهره برداری از دانشها با حوزه اخلاق یا فقه ربط پیدا می‌کند. مانند تولید سلاحهای کشتار جمعی و حرمت استفاده از آنها، یا ساخت موشک نقطه زن با هدف ایجاد کمترین خسارت به غیر نظامیان، یا معماری محل سکونت به گونه‌ای که با حیا منافات نداشته باشد، یا حرمت مداوا با شراب. بر این اساس، جامعه دینمدار هم آرمانها و ارزشهای دینی را پاس می‌دارد و هم از تجارب و دستاوردهای علمی بشر، نهایت استفاده را می‌برد. تا اینجا از گفتیم ولی هنوز سخنی از نگفته‌ایم. 🔸 ثالثا وضعیت با متفاوت است. معمولا علوم انسانی نسبت به علوم تجربی از کمتری برخوردارند‌. به همین دلیل در علوم انسانی مانند اقتصاد یا روانشناسی یا فلسفه، با نظریات و مکاتب و گفتمانهای متعدد و متفاوتی مواجهیم که در با یکدیگر هستند. هر کدام از این نظریه‌ها بر پیش فرضها و مقدمات و ویژه‌ای در حوزه معرفت شناسی، فلسفه، الهیات و انسان شناسی مبتنی هستند که ممکن است متخذ از دین یا سازگار با آن بوده یا ضد دین باشند. همچنین هر کدام از این نظریات می توانند نتایج و آشکار و پنهانی داشته باشند که با دین موافق یا مخالف باشند. از این جهت مکاتب موجود در علوم انسانی می‌توانند به لحاظ دوری و نزدیکی مبانی و نتایجشان نسبت به دین، در جاهای مختلفی از یک طیف قرار گیرند و برخی دینی یا دینی‌تر و برخی ناسازگارتر با دین تلقی شوند. 🔸 بر اساس این دیدگاه، تلاش برای به معنای دستیابی به مکتب و گفتمانی در یک دانش است که مبانی آن متخذ از دین و نتایج و لوازمش سازگار با دین باشد. هیچ محدودیتی برای بهره برداری از روشهای علمی از قبیل روش تجربی و تحلیلی برای کشف یا اعتبارسنجی گزاره‌های علمی ندارد. 🔸 بر اساس آنچه گفته شد، علوم پایه مانند فیزیک و ریاضی و دانشهای مهندسی مانند مکانیک را نه می‌توان دینی دانست و نه غیر دینی. این دانشها خارج از قلمرو دین هستند. 🔸 وضعیت دانشهایی مانند و که زیر مجموعه علوم انسانی نیستند اما با حیات انسان قرابت زیادی دارند، نیازمند تامل بیشتر است. الحاق این دانشها به سایر علوم طبیعی به معنای قطع ارتباط این علوم با دین نیست. چنانچه گفته شد، اهداف و چشم اندازهای علوم طبیعی از دین اخذ شده و در بهره برداری از این دانشها، ملاحظات فقهی و اخلاقی نیز باید مراعات گردد. همچنانکه الحاق معماری یا طب به علوم انسانی، به معنای حذف و طرد تجربه و دستاوردهای بشری در این دانشها نخواهد بود. از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
یادداشتها
#علم_دینی ✍️ سید مهدی مرتضوی ادامه: ۳. بر اساس دیدگاه سوم: 🔸 اولا رسالت اصلی انبیاء، #هدایت انسا
✍️ سید مهدی مرتضوی بسم الله الرحمن الرحیم درباره و در يادداشتهايي نسبتا مفصل سخن گفته بودم. در اين نيمسال، درسي جديد با عنوان آموزه‌هاي روانشناسي در قرآن و حديث دارم. به همين مناسبت در حال تأمل دوباره درباره اين موضوع هستم. بطور خلاصه مي‌توان نسبت دين با علم را در چهار محور زير خلاصه كرد: 🔸 رسالت علم نيست. دين مي‌تواند اهداف و چشم‌اندازها را تعيين كرده و به علم جهت دهد. 🔸 مورد نياز علوم مختلف بايد از سوي دين و فلسفه ديني تأمين گردد. 🔸 دين و متون ديني مي‌توانند و در اختيار دانشمندان قرار دهند. 🔸 دين مي‌تواند درباره اخلاقي و شرعي نتايج و لوازم نظريات علمي و دستاوردهاي علوم فتوا دهد. نظر شما در اين باره چيست؟ از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha