eitaa logo
یادداشت خوانی
119 دنبال‌کننده
13 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی برای جلال (5) آری! ما با وجود آن‌که همه آل احمدیم، هیچ کدام جلال نیستیم. ما همه، همه‌ی خبط و خطاهای آل احمد را مرتکب شده‌ایم، بی‌آن‌که جگر این را داشته باشیم که فقط به یکی از گناهان‌مان کنیم. پیش خلق خدا که هیچ؛ ما حتی در محضر حضرت حق هم خط تولید کارخانه‌ی توجیه‌مان مثل بنز کار می‌کند! این فقط جلال بود که از تشریح با آب و تاب کرده‌ها بل‌که نکرده‌های خود، حتی با علم به وجود آن همه دوست حسود مثل و دشمن عنود مثل هیچ واهمه‌ای نداشت. این را در مقام کسی که نه، در بی‌مقامی خسی می‌نویسم که همه‌ی آثار جلال را بارها خوانده. آل احمد به شکل غریبی اهل ملامت نفس بود و از همان قبیله‌ی قلیل که با تازاندن تازیانه‌ی اعتراف بر تن رنجورشان، خودزنی را پلی برای رسیدن به می‌کنند. جلال حتی درباره‌ی قلمش هم به شدت معتاد این بود که بزند روی سر مال؛ مکتوباتش را بخواند. آل احمد «پنج‌شنبه سیزده تیر هزار و سی‌صد و سی و شش- یازده صبح- اندر قارقارک ارفرانس در راه رم- روی مدیترانه» می‌نویسد: «الان در پنجره فقط ابرها در دویست- سی‌صد متری زیر پا درست به پنبه‌هایی می‌مانند که تکه‌تکه از دم کمان حلاج‌ها پخش می‌شود. مرده‌شور مثلاً شاعرانه نوشتم.» همان جملاتی که هنوز به ذهن ما نرسیده، استوری پیج‌مان می‌شود، صدپله به‌ترش در قلم جلال جاری می‌شد؛ بعد در توصیف تشبیه به آن زیبایی، از عنوان تمسخرآمیز «مثلاً شاعرانه» استفاده می‌کند و خودش را هم نه بل‌که «مرده‌شور» می‌خواند! این سرزنش وجود، همه‌ی سجود آل احمد شده بود. بنازم به این طنز زشت و پلشت زمانه: که نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌اش با هم‌سرش، چهار جلد کتاب قطور می‌شود و بیش از دوهزار صفحه، توسط نسلی متهم به به می‌شود که جز چهار تا چت مجازی، آن‌هم عمدتاً به قصد مخ‌زنی، مکاتبه‌ی خاص دیگری با پارتنرش- بخوانید پارتنرهایش- ندارد! بعد از طرف می‌پرسی این داوری تند، چرا؟ جواب می‌دهد خود جلال اعتراف کرده! قریب نیم‌قرن سیمین در فراق جلال را نمی‌بینند؛ فقط از بانو دانش‌ور این جمله یادشان مانده که ناظر بر فلان کرده‌ی جلال، آل احمد را تهدید کرده بود که من فخری گلستان نیستم و به زودی ساز طلاق را کوک می‌کنم! کاش ما نسل از هر چهار سه کمی مثل جلال اهل اعتراف بودیم که با وجود این کارنامه‌ی درخشان، حتی صلاحیت داوری درباره‌ی ازدواج موقت و را نداریم، چه رسد به قضاوت درباره‌ی ازدواج دائم دانش‌ور و آل احمد! وای از شهوت حاشیه... ▪️ادامه در متن بعد👇