eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
220 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۷۶ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ(علیهم السلام)》🔷🔹 ✅طبق روایات، در هنگام دفن سه معصوم، قبر به صورت آماده و حفر شده مهیّا بوده است. 1⃣هنگام دفن :👇 ✍علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : هنگامی که امام علی(علیه السلام) شبانه به همراه گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام)، جنازه مطهر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را تشییع می کردند و به سمت قبرستان می بردند. در این هنگام؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(علیه السلام) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(علیه السلام)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(علیه السلام) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 2⃣هنگام دفن :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : امام علی(علیه السلام) در هنگام شهادت در طی وصیتی به امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) فرمود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت را بر روی من بچينيد.(۲) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 3⃣هنگام دفن و شهدای کربلا :👇 ✍ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر   اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر، شب آخر   انگار همین چند شب پیش شبانه آمد چه به روز دل حیدر، شب آخر   حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده ست ز کوثر، شب آخر   با اشک غریبانه ی خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر، شب آخر   از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر 👤رحیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۷ 🔸هانی بن عروه ✅هانی بن عروه مرادی از بزرگان کوفه و یاران خاص امام علی(ع) بود وه در جنگ جمل و صفّین حضور داشت. از فعالیت های سیاسی او می توان به همراهی او با قیام حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه، و از مخالفان بیعت با یزید در زمان امام حسین(ع) نام برد و همچنین خانهٔ او از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه، مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود و او نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت. او نزد مردم کوفه، بسیار وجیه بود و از بزرگان قبیله بنی مراد محسوب می شد و رهبری آن‌ها را به عهده داشت. به نقل مسعودی : هانی چنان بود که هنگام سوار شدن چهار هزار سواره و هشت هزار پیاده با او حرکت می‌کردند و هر گاه هم پیمانان خود از قبیله کنده را فرا می‌خواند سی هزار نفر گرد او جمع می‌شدند.(۱) هنگامی که مسلم بن عقیل در روز پنجم شوال سال ۶۰ هجری وارد کوفه شد، ابتدا به خانه مختار ابن ابوعبیده ثقفی رفت و پس از آگاهی از آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه و تهدیدهای او، از خانهٔ مختار به خانهٔ هانی بن عروه رفت. ارتباط با شیعیان تا زمانی که در خانه هانی بود، مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسان از مخفیگاه مسلم، آگاه شد. بعد از اطلاع عبیدالله بن زیاد از مخفی‌گاه مسلم، هانی بن عروه را به قصر فرا خوانده شد و از او خواستند مسلم را به آنان تحویل دهد. وقتی هانی زیر بار چنین کاری نرفت، دستگیر شد. از طرفی هم هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از خانه هانی فاصله گرفت و به همراه اصحاب خود، شبانه، که جز سى نفر با او كسى نمانده بود، به سمت درهاى كِنده به راه افتاد و وقتى به آن درها رسيد، ده نفر باقى مانده بودند و از مسجد كه خارج شد، توجه کرد، دید ديگر كسى با او نبود!(۲) هنگامی که هانی بن عروه دستگیر شد، او را نزد عبیدالله بردند. ابن‌ زیاد به او گفت : 📋《وَ اللّهِ لَتَأْتِيَنِّي بِهِ أَو لَأَضْرِبَنَ عُنقَكَ!》 ♦️یا باید مسلم بن عقیل را نزد من بیاوری یا گردنت را خواهم زد! هانی گفت : 📋《إِِذَاً وَاللّهِ تَكثُرُ البَارِقِةُ حَولَ دَارِكَ》 ♦️به خدا شمشیرهای برنده در اطراف خانه تو فراوان می گردد. ابن‌زیاد گفت : 📋《وَالَهفَاهُ عَلَيكَ! أَبِالبَارِقةِ تُخَوِّفُنِي؟》 ♦️وای بر تو! مرا از شمشیرهای برّنده می‌ترسانی؟ هانی می ‌پنداشت که قبیله‌اش به یاری وی بر می‌خیزند و به دفاع از وی می‌ پردازند. ابن‌ زیاد که از سخنان هانی عصبانی شده بود، گفت : او را نزدیک من بیاورید! هنگامی که چنین کردند، و هانی نزدیک شد؛ 📋《فَاعْتَرَضَ وَجْهَهُ بِالْقَضِيبِ فَكَسَرَ أَنْفَهُ وَ خَدَّهُ وَ جَبِينَهُ وَ أَسَالَ اَلدِّمَاءَ عَلَى لِحْيَتِهِ وَ ثِيَابِهِ》 ♦️پس عبیدالله با ضرباتى پى در پى بر او فرود آورد كه در نتيجۀ آن جنايت، بينى، پيشانى و گونه‌هاى هانی را در هم شكست و خون بر محاسن سپيدش فرو ريخت و آن را رنگين كرد و لباس او نيز خونرنگ گرديد. سپس عبیدالله گفت : 📋《قَد حَلَّ لَنَا دَمَكَ! جَرُّوُهُ!》 ♦️خون تو بر ما حلال است! او را بکشانید و ببرید! سرانجام او را کشان کشان به درون محبسی انداختند.(۳) در این هنگام بیرون کاخ شایعه شد که هانی بن عروه به شهادت رسیده است. پس بدین ترتیب عمرو بن حجاج با شنیدن این خبر که هانی به قتل رسیده است، باقبیله مذحج کاخ ابن‌ زیاد را به محاصره درآوردند. او فریاد زد که من عمرو بن حجاج‌ هستم و این‌ها سواران و جنگجویان قبیله مذحج‌اند؛ ما از پیروی خلیفه دست برنداشته و از مسلمانان جدا نگشته‌ایم چرا باید بزرگ ما هانی کشته شود؟ به ابن‌ زیاد گفتند : قبیله مذحج بر در کاخ ریخته‌اند! ابن‌زیاد به شریح قاضی گفت : نزد بزرگ آنان، هانی برو و او را ببین و سپس بیرون رو و به آن‌ها بگو که او زنده است و کشته نشده است. شریح، در حالی که جاسوسی از غلامان ابن‌زیاد برای او گماشته شده بود که آنچه می‌گوید ثبت کند به اتاق هانی آمد و او را دید. هانی با دیدن شریح گفت : ای خدا! ای مسلمانان! قبیله من هلاک شدند! کجایند دیندارن؟ کجایند مردم شهر؟ این سخنان را می‌گفت و خون بر محاسنش جاری بود که صدای فریاد واغوثا از بیرون کاخ شنیده شد، گفت : به گمانم این فریاد قبیله مذحج و پیروان مسلمان من است! اگر ده نفر نزد من بیایند مرا رها خواهند کرد و به شریح گفت : از خدا بترس! ابن‌زیاد مرا خواهد کشت! شریح که این سخن را شنید نزد قبیله مذحج آمد و گفت : 📋《إِنَّ اَلْأَمِيرَ لَمَّا بَلَغَهُ مَكَانُكُمْ وَ مَقَالَتُكُمْ فِي صَاحِبِكُمْ أَمَرَنِي اَلدُّخُولَ إِلَيْهِ فَأَتَيْتُهُ فَنَظَرْتُ إِلَيْهِ، فَأَمَرَنِي أَنْ أَلْقَاكُمْ وَ أَنْ أُعْلِمَكُمْ أَنَّهُ حَيٌّ! وَ أَنَّ اَلَّذِي بَلَغَكُمْ مِنْ قَتْلِهِ كَانَ بَاطِلاً ادامه :👇 •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
👆ادامه ♦️همانا امیر آمدن شما و سخنان‌تان را درباره بزرگتان شنید به من فرمان داد تا نزد او روم، من پیش او رفته و وی را دیدم. او به من فرمان داد تا شما را ببینم و به اطلاعتان برسانم که او زنده است و این که به شما گفته‌اند او کشته شده، دروغ است! عمرو بن حجاج و همراهانش گفتند : اکنون که کشته نشده خدا را سپاس گزاریم و سپس پراکنده شدند.(۴) پس از این واقعه، عبید الله بن زیاد با خیالی آسوده دستور قتل هانی را داد. عبیدالله دستور داد تا هانی را در بازار شهر، محلی که گوسفندان را خرید و فروش می‌کردند، ببرند و گردنش را بزنند. هنگامی که، هانی را برای اجرای حکم می‌بردند، پیوسته دوستان و هوادارانش را به یاری می‌طلبید و فریاد می‌زد و می گفت : ‌ای قبیله مذحج! کجایید من یاوری از قبیله مذحج ندارم.(۵) سرانجام در روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، بعد از گردن زدن هانی، جسد او و جسد مسلم بن عقیل را در بازار کناسه بر زمین کشیدند و سپس؛ 📋《فَأَمَرَ بِصَلْبِهِ مَنكُوسَاً》 ♦️عبیدالله دستور داد تا جنازه هانی [و مسلم بن عقیل] را وارونه (که مرسوم بود یاغیان را چنین کنند) به‌ دار بیاویزند.(۶) عبیدالله بن زیاد سرهای مبارک مسلم و هانی را، توسط دو تن به دمشق نزد یزید فرستاد. زمانی که یزید آن سرها را به همراه نامه عبیدالله مشاهده کرد، بسیار خوشنود شد و دستور داد که سر مسلم و هانی را بر بالای دروازه‌های دمشق بیاویزند و پس از آن طی نامه‌ای در پاسخ عبیدالله، این اقدام او را ستایش کرد.(۷) زمانی که خبر شهادت هانی و مسلم در منزلگاه زرود به امام حسین(ع) رسید، 📋《فَاستَعبَرَ الحُسَینُ(ع) بَاکِیَاً》 ♦️حضرت(ع) به شدت گریستند و سپس مکرّر فرمودند : 📋《انّا لِلّه و انّا الَیهِ راجِعونَ! رَحمَةُ اللَّهِ عَلیهِمَا》 ♦️رحمت خدا بر آن‌ها باد!(۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین معنای واقعی اصول الکرم حسین   یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند تسکین دردهای دل مضطرم حسین یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین   لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین من سال‌هاست در به در روضه توام داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین   در کوچه‌های سینه زنی سالیان سال در حسرت هوای حرم می‌پرم حسین کابوس من شده غم دوری کربلا در خواب هم ذکر لب من حرم حسین   اینجا عجیب بوی فراق تو می‌رسد یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین مجموع حرف‌های من اینجا خلاصه شد در یک کلام: ای همۀ باورم حسین 👤صیامی 📚منابع : ۱)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۵۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۵۴ ۳_۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۵۱_۵۰ ۵_۶)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۴۵ ۷)جلاء العیون علامه مجلسی، ص۶۲۳ ۸)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۶۴ /الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۴ منبع: اسناد المصائب •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۷۸ 🔸حضرت حمزه علیه السلام 🔸🔶《ألسَّلامُ عَلَیکَ یَا حَمْزَةَ بْنَ عَبدِالمُطَّلِبٍ(علیهما السلام)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمَّ رَسُولِ اللهِ(ص)》🔶🔸 ✅حضرت حمزه(علیه السلام) در راس شهدای بنی هاشم است. و در چند جای تاریخ، بعد از شهادت ایشان، نام او توسط حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در مواقع حساس و سرنوشت ساز، یاد شده است. 1️⃣ : در جنگ احد هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) متوجه شهادت عمویش حضرت حمزه(ع) شد، بلافاصله بالای جنازه ی ایشان حاضر شد، در حالی که به شدّت اشک می‌ریخت. ابن‌ مسعود می‌ گوید :  پیامبر اکرم(ص) بدن حمزه(ع) را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفت و با صدای بلند گریه کرد، تا حالت بیهوشی به ایشان دست داد، و آنگاه خطاب به جسد عمویش فرمود : 📋《یَا حَمْزَةُ! یَا عَمَّ رَسُولِ اللهِ(ص)! یَا اَسَدَ اللهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ! یَا فَاعِلَ الْخَیْراتِ! یَا کَاشِفَ الْکُرُباتِ! یَا ذابُّ یَا مَانعَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦ای حمزه! ای عموی پیامبر خدا! ای شیر خدا و ای شیر رسول خدا! ای انجام دهنده کارهای خیر! ای برطرف کننده سختیها! و ای دفاع کننده و دور کننده دشمن از برابر رسول خدا!(۱) 2⃣ : حضرت امیرالمومنین(ع) در هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود : 📋《وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ!》 ♦️ای حمزه! آه که امروز حمزه ای برای من نيست!(۲) بعدها حضرت(ع)، هنگام خلافت خویش در خطبه ای فرمودند : 📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ،وَ لَو كانا شَاهِدَيهِما لاتَبَقا نَفسَيهِمَا! أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ!》 ♦️آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به مقام خلافت كه رسيدند، نمى رسيدند، و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند، که آن دو نفر، جان سالمى از ميان بيرون نمى بردند و خود را به هلاكت مى انداختند. اما حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته!(۳) 3⃣ : حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) بر سر مزار شهدای اُحُد می رفت و در آنجا بر سر مزار حمزه(ع) که خود قبر او را سنگ چینی کرده بود، گریه می کرد و او را فرا می خواند. در تاریخ آمده است : 📋《تَأْتِي قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ.. فَتَقُولُ هَاهُنَا كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ هَاهُنَا كَانَ اَلْمُشْرِكُونَ》 ♦️حضرت فاطمه(س) به زیارت شهدای احد می رفت و آنها را زیارت می کرد و محل جنگ رسول خدا(ص) با مشرکین را دقیقا نشان می داد.(۴) 4⃣ : امام حسین(ع) در روز عاشورا در فرازی از خطبه خود، خطاب به سپاهِ دشمن می فرماید : 📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی..أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟》 ♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید. ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم؟ سپس فرمود : 📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ؟ أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی؟》 ♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟ آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما نيستم؟ آيا حمزه ی سيدالشهدا(ع) عموی من نيست؟(۵) 5⃣ : در روز عاشورا، بعد از شهادت امام حسین(ع)، مرکب ایشان به سمت خیمه ها رفت، وقتی اهل خیام این حالت را دیدند، در این هنگام، حضرت زینب کبری(س) و در برخی نقلها حضرت اُم كلثوم(س) دست بر سر گذاشت، درحالی که با صدای بلند فریاد می زد و مى گفت : 📋《وامُحَمَّداه! واجَدّاه! و انبِيّاه! وا اَبَاالْقاسِماه! وا عَلِيّاه! وا جَعْفَراه! وا حَمْزَتاه! وا حَسَناه! هذا حُسَيْنٌ(ع) بِالْعَراء، صَريحٌ بِكَرْبَلا، مَحزُوزُ الرَّاْسِ مِنَ الْقَفاء، مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِدَاءِ》 ♦️این حسین(ع) توست که عریان روی زمین افتاده و سر در بدن و عمامه و رداء به تن ندارد!(۶) 6⃣ : امام سجاد(ع) در فرازی از خطبه که در مسجد شام ایراد فرمود، خطاب به مردم شام فرمود : 📋《أَيُّهَا النَّاسُ!.. فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ》 ♦️اى مردم! خداوند ما را بر ديگران برترى داد به خاطر اينكه حضرت رسول اکرم(ص) از ماست. امام علی(ع) صديق از ماست. جعفر طيار از ماست. حمزه سیدالشهداء شير خدا و شير رسول خدا(ص) از ماست. و امام حسن(ع) و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) از ماست.(۷) ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 امام سجاد(ع) در طی روایتی می فرماید : 📋《مَا مِنْ يَوْمٍ اَشَدُّ عَلي رَسولِ اللهِ(ص) مِنْ يَوْمٍ اُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةٍ بْنِ عَبدالمطلَبٍ اَسَدُ اللهِ وَ اَسَدُ رَسُولِهِ(ص)!》 ♦️سخت ترين روزی كه بر رسول خدا(ص) گذشت روز غزوه احد بود كه در آن عمويش حمزه بن عبدالمطلب كه شير خدا و شير پيامبرش بود كشته شد.(۸) اما در مورد نحوه شهادت حضرت حمزه(ع) آمده است که؛ از ابن عباس نقل شده است كه وقتی در جنگ احد حضرت حمزه سیدالشهداء شهيد شد، وحشی (قاتل حمزه) از طرف هند (مادر معاویه) اجیر شد که حمزه را بعد از کشتن، مُثله کند. و او نیز سینه حمزه را شکافت. بعد از پایان جنگ، صفيه (خواهر حمزه و مادر زبیر) آمد كه وضع جنازه برادر خود را ببيند اما خبر نداشت كه برادرش را بعد از شهادت، مثله كرده‏ اند. صفيه به امام على(ع) و زبير (پسر صفیه) برخورد كرد. امام على(ع) به زبير فرمود : 📋《اُذْكُرْ لِأُمِّكَ!》 ♦️مادرت را دریاب! (به او تذكر و دلدارى بده!) و چون این کار قدری سخت بود، زبیر از آن سرباز زد و متقابلا به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《لَا بَلْ اذْكُرْ أَنْتَ لِعَمَّتِكَ!》 ♦️نه! شما به‏ عمّه‏ تان تذكر و دلدارى دهيد. صفیه تا به علی(ع) و زبیر رسید پرسید : 📋《مَا فَعَلَ حَمْزَةُ؟ فَأَرَيَاهَا أَنَّهُمَا لَا يَدْرِيَانِ!》 ♦️حمزه را چه شده است؟ پس صفیه از حال آن دو گمان کرد که آنان خبری ندارند. پس نزد حضرت رسول اکرم(ص) آمد. حضرت(ص) تا عمه خود را دید، فرمود : 📋《إِنِّي أَخَافُ عَلَى عَقْلِهَا》 ♦️من مى‏ ترسم بر عقل صفيه، از شدت ناراحتى بر حمزه، صدمه‏ اى بر او وارد شود. در این هنگام؛ 📋《فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهَا فَدَعَا لَهَا فَاسْتَرْجَعَتْ وَ بَكَت‏》 ♦️حضرت(ص) دست مبارک خود را بر روی سينه ی صفيه گذاشت و براى او دعا فرمود و صفيه نیز گفت : (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏) و سپس گريه كرد.(۹) رسول اکرم(ص) هنگام بازگشت به مدینه، وقتی شاهد گریه انصار بر کشتگان خود شد، فرمود : 📋《لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ الْيَوْمَ بِالْمَدِينَةِ》 ♦️اما امروز در مدینه برای (عمويم) حمزه(ع) گريه كننده ای نيست. سعد بن معاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا(ص) آورد و آنان بر حمزه(ع) گریستند.(۱۰) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : حمزه که جان عالم و آدم فدای او لب باز می کنم که بگویم رثای او  مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود  شیر خدا و شیر نبی، فارس العرب در انتهای جاده ی مردانگی، ادب  هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها  هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود  شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش  او صاحب تمام صفات حمیده بود دل را به نور حضرت حق پروریده بود  الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهای خسته، امیدی دوباره بود 👤رحیمی 📚منابع : ۱)ذخائر العقبی محب الدین طبری، ص۱۸۱ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد، ج۱۱، ص۶۵ ۳)کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶۰ ۴)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۵۶۱ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج‌۲، ص۹۸ ۶)مقتل الحسين(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷  ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹ ۸)امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ ۹)مسكّن الفؤاد شهید ثانی، ص۷۱ ۱۰)دلائل النبوة ابوبکر بيهقی، ج۳، ص۳۰۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۷۹ 🔸میثم تمار السَّلامُ عَلیکَ أیُّها العَبدُ الصَالِحُ یَا مِیثمَ بنَ یَحیَی التَّمَّارِ المُطِیعُ ِلِله وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِالمُؤمِنِینَ ✅میثم بن یحیی معروف به میثم تمار، از یاران با وفای امام علی(علیه السلام) بود. به خاطر اینکه خرما فروش بود، ملقب به تمّار شد. میثم ابتدا برده زنی از قبیله بنی‌ اسد بود که امام علی(ع) میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد و وقتی نامش را پرسید، میثم گفت : سالم نام دارم. حضرت(ع) به او فرمود : ♦️رسول اکرم(ص) مرا آگاه کرده که والدین عجمی‌ات، تو را میثم نامیده‌اند. میثم سخن امام علی(ع) را تصدیق کرد و سپس امام(ع) فرمود : 📋《اِرْجِعْ إِلَى اِسْمِكَ اَلَّذِي سَمَّاكَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ دَعْ سَالِماً فَرَجَعَ إِلَى مِيثَمٍ》 ♦️به نام سابقت که رسول خدا(ص) تو را به آن نام نامید، برگرد و سالم را رها کن! میثم نیز چنین کرد و نامش را تغییر داد و کنیه‌اش ابوسالم شد.(۱) میثم تمّار همچنین از اعضای شرطه الخمیس یعنی سپاه مخصوص امام علی(ع) بود. او صاحب اسرار علی(ع) بود که گاهى مناجات‌هاى آن‌ حضرت(ع) را در نخلستان‌هاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده بود. میثم خود در این باره می‌گوید: شبی از شب‌ها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت. 📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》 ♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود : از اینجا به بعد را دیگر با من نیا! و آن‌ گاه خودش به تنهایی رفت! 📋《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً! فَقُلْتُ : يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》 ♦️مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن‌ که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟ به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. 📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》 ♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن می‌گوید! که ناگهان حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟ گفتم : میثم! فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟ عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت. فرمود : آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم : نه! حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا مِيثَمُ! وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‏، إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‏، نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏، وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‏، فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏، فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏》 ♦️ای میثم! در سینه عقده ‌هایست، که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود، با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم.(۲) امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش خبر داده بود. شیخ مفید نقل می کند که امام(ع) به او فرموده بود : 📋《إِنَّكَ تُؤْخَذُ بَعْدِي فَتُصْلَبُ وَ تُطْعَنُ بِحَرْبَةٍ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلثَّالِثِ اِبْتَدَرَ مِنْ مَنْخِرَيْكَ وَ فَمِكَ دَمٌ فَتَخْضِبُ لِحْيَتَكَ، فَانْتَظِرْ ذَلِكَ اَلْخِضَابَ》 ♦️ای میثم! تو پس از من دستگیر می شوی و بر دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی و دهانت خون جاری می شود که محاسنت به خون رنگین می گردد و بر تو نیزه ای زده شود که جان خواهی سپرد، پس منتظر چنین روزی باش. سپس حضرت(ع) محل و موضع دار او را چنین فرمود : 📋《وَ تُصْلَبُ عَلَى دَارِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ أَنْتَ عَاشِرُ عَشْرَةٍ، وَ أَنْتَ أَقْصَرُهُمْ خَشَبَةً، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اَلْمَطْهَرَةِ، وَ أَرَاهُ اَلنَّخْلَةَ اَلَّتِي يُصْلَبُ عَلَى جِذْعِهَا، ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّ اَلْأَمْرَ كَانَ كَمَا قَالَ》 ♦️و جایی که تو را به صلیب می کشند، کنار خانه عمرو بن حریث است، و تو دهمین آن ده تن خواهی بود و چوبه دار تو از همه چوبه ها کوتاه تر خواهد بود و به زمین نزدیک تر است و درخت خرمایی را که تو بر چوب تنه آن بر دار کشیده می شوی، نشانت خواهم داد. سپس حضرت(ع) او را با خود به کنار خانه عمرو بن حریث برد و درخت را به وی نشان داد که بعدها به آن آویخته شد. ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 طبق نقلی؛ عبیدالله بن‌ زیاد از طرف یزید بن معاویه، مأمور شد میثم را که می‌ دانست از دوستان و طرفداران جدّی امام علی(ع) است، به دار بیاویزد. در پی آن، میثم پس از عمره، هنگامی که از مکه به سوی کوفه بازمی‌گشت، به دست مأموران ابن‌زیاد دستگیر شد. هنگامی که میثم را به دارالاماره آوردند، به عبیدالله گفتند : 📋《هَذَا كَانَ مِنْ آثَرِ اَلنَّاسِ عِنْدَ عَلِيٍّ(ع)!》 ♦️این مرد از نیکوکارترین مردمان و نزدیک‌‌ترین آنان در نزد علی(ع) بود. عبید الله با تعجب گفت : 📋《وَيْحَكُمْ! هَذَا اَلْأَعْجَمِيُّ؟!!》 ♦️وای بر شما! آیا این عجمی؟ گفتند : آری! سپس خطاب به میثم گفت : خداى تو کجاست؟ میثم گفت : 📋《بِالْمِرْصَادِ لِكُلِّ ظَالِمٍ وَ أَنْتَ أَحَدُ اَلظَّلَمَةِ》 ♦️در کمین هر ستم‌کارى است و تو یکى از آن ستم‌کاران هستى! پسر زیاد گفت : 📋《إِنَّكَ عَلَى عُجْمَتِكَ لَتَبْلُغُ اَلَّذِي تُرِيدُ مَا أَخْبَرَكَ صَاحِبُكَ أَنِّي فَاعِلٌ بِكَ》 ♦️تو ای عجمى! به این جرأت رسیده‌‌ای که هر چه خواهى بگوئى؟! آیا مولایت على بن ابی طالب(ع) گفته که من با تو چه خواهم کرد؟! میثم گفت : 📋《أَخْبَرَنِي أَنَّكَ تَصْلِبُنِي عَاشِرَ عَشَرَةٍ أَنَا أَقْصَرُهُمْ خَشَبَةً وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اَلْمَطْهَرَةِ》 ♦️آری! به من خبر داده که تو مرا (زنده) بر دار می‌‌کشی! و من می‌‌دانم بر چوب کدام درخت و در کجا و چگونه به شهادت می‌‌رسم! در این هنگام؛ 📋《أَمَرَ بِمِيثَمٍ أَنْ يُصْلَبَ ..فَلَمَّا رُفِعَ عَلَى اَلْخَشَبَةِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ حَوْلَهُ عَلَى بَابِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ!..فَجَعَلَ مِيثَمٌ يُحَدِّثُ بِفَضَائِلِ بَنِي هَاشِمٍ》 ♦️عبیدالله ابن‌ زیاد دستور داد که میثم را به صلیب بکشند. هنگامی که میثم بر روی چوب ها رفت، مردم در اطراف میثم، کنار در خانه ابن حریث تجمع کردند و میثم شروع کرد به گفتن فضائل بنی هاشم! به عبیدالله خبر رسید که؛ 📋《قَدْ فَضَحَكُمْ هَذَا اَلْعَبْدُ》 ♦️این مرد در حال مفتضح کردن شماست. ابن زیاد دستور داد : 📋《أَلْجِمُوهُ!》 ♦️بر او لجام بزنید! 📋《فَكَانَ أَوَّلَ خَلْقِ اَللَّهِ أُلْجِمَ فِي اَلْإِسْلاَمِ ..فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ اَلثَّالِثِ مِنْ صَلْبِهِ طُعِنَ مِيثَمٌ بِالْحَرْبَةِ فَكَبَّرَ ثُمَّ اِنْبَعَثَ فِي آخِرِ اَلنَّهَارِ فَمُهُ وَ أَنْفُهُ دَمَاً》 ♦️میثم اولین کسی بود که در اسلام لجام بر دهان او زدند و هنگامی که سه روز به این حالت گذشت، با نيزه ای، بر او ضربتي فرود آوردند، که در این هنگام میثم تکبیر گفت، سپس در آخر روز، پس از خونريزي شديد از دهان و بينی اش، در بیست ذی الحجه سال ۶۰ هجری به شهادت رسيد.(۳) شیخ طوسی می نویسد : 📋《فَقُطِعَ لِسَانُهُ وَ تَشَحَطَّ سَاعَةً فِی دَمِهِ ثُمَّ مَاتَ》 ♦️زبان میثم قطع شد و میثم مدتی را در خون خود غلطید و سپس به شهادت رسید.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آن شیردل بیشه سر سبز ولایت آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار   در چرغ کمال علوی، اختر دانش بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار   پرسید از آن شیفته آل محمد فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار   کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟   هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع آرند زبان از دهنت فرقه اشرار   گفتا که اگر دادن جانم به ره توست جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار   میثم ز سر دار بلا سر به در آورد چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار   دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش گویا به ثنای علی و عترت اطهار   فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟ احمد چو علی هست و علی، احمد مختار 👤سازگار 📚منابع: ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲ ۲)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲ ۴)إختيار معرفة الرجال شیخ طوسی، ص۸۷ منبع: اسناد المصائب •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۸۰ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ☘خبر دادن خداى سبحان از ظلم به اهل‌البیت‌ و شهادت امام حسين عليه‌السّلام 📜حمّاد بن عثمان از امام صادق علیه‌السّلام نقل می‌کند که فرمود: هنگامی كه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را به آسمان بردند، به او گفته شد: همانا خداوند تبارك و تعالى تو را در سه چيز مى‌آزمايد تا صبرت را ببيند. _پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله گفت: اى پروردگارم! در برابر امرت، تسليم هستم و جز به نيروى تو، مرا صبرى نيست. آنها چيستند؟» به پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله گفته شد: 1⃣ نخستين آنها، گرسنگى و مقدّم داشتن نيازمندان بر خود و خانواده‌ات است. _پيامبر صلّی‌الله‌عليه‌و‌آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر، از توست». 2⃣ دومين چيز [كه بايد بر آن صبر كنى]، تكذيب شدن و ترس شديد و جانبازى‌ات در جنگ با مال و جان در برابر كافران است و [نيز] صبر بر آزارى است كه از آنان (كافران) و منافقان به تو مى‌رسد و نيز درد و زخم در جنگ. _پيامبر صلّی‌‌الله‌عليه‌وآله گفت: «اى پروردگار من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر، از توست». 3⃣ و سومين چيز، [صبر بر] كشتارهايى است كه اهل بیتت پس از تو با آن رو به رو مى‌شوند. برادرت على، از امّتت دشنام و زورگويى و سرزنش و ناكامى و انكار و ستم مى‌بيند و در پايان هم كشته مى‌شود. _پيامبر صلّی‌الله‌عليه‌وآله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضی شدم و توفيق و صبر، از توست». ⬅️ [گفته شد:] و دخترت، بر او ستم مى‌شود و محروم مى‌گردد و حقّى را كه تو برايش قرار داده‌اى، از او غاصبانه مى‌گيرند و او را در حال باردارى مى‌زنند و بر او و حريم و خانه‌اش بدون اجازه وارد می‌شوند و سستى و خوارى به او مى‌رسد و جلوگيرنده‌اى نمى‌يابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شكم دارد، سقط مى‌كند و از همان زدن نيز از دنيا مى‌رود. _پيامبر صلّی‌الله‌عليه‌وآله گفت: إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ  اى خداى من! پذيرفتم و تسليم شدم و توفيق و صبر، از توست». ⬅️[گفته شد:] و فاطمه از برادرت (على)، دو پسر خواهد داشت كه يكى از آن دو را به نيرنگ و خيانت مى‌كشند و اموالش را به غارت مى‌برند و نيزه‌اش مى‌زنند و اينها را امّتت انجام مى‌دهند. _پيامبر گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و تسليم هستم. إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ و توفيق بر صبر، از توست». ⬅️[گفته شد:] و امّتت پسر ديگر فاطمه را به جهاد دعوت مى‌کنند و او را به طرز بد و سختی می‌کشند و فرزندان و هر كس از خاندانش را كه همراه اوست، مى‌كشند و حرمش را غارت مى‌كنند. او از من كمك مى‌جويد؛ امّا قضاى حتمى من، در شهادت او و همراهيان اوست و كشته شدنش حجّت بر همه کسانی است که بین دو طرف زمین هستند. آسمانيان و زمينيان بر او گريسته و جزع و بى‌تابى مى‌كنند و نيز فرشتگانى كه به يارى‌اش نرسيده‌اند. سپس از صُلب او، پسرى( مهدی قائم) مى‌آيد كه با او تو را يارى مى‌کنم.... 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۳۳۲ حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1️⃣شباهت با حضرت یحیی(علیه السلام)!👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۸۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅بین حضرت یحیی(ع) و امام حسین(ع) اشتراکات و شباهت هایی وجود دارد که در آیات و روایات به برخی از آنان اشاره شده است. 1⃣ولادت هر دو از جانب خداوند متعال بشارت داده شد! ۱)خداوند به حضرت زکریا(ع) در مورد ولادت حضرت یحیی(ع) بشارت داد و فرمود : 📋《يَا زَكَرِیا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى》 ♦️اى زكريا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مى دهيم.(۱) ۲)درباره امام حسین(ع) در روایتی آمده است که جبرئیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرض کرد : 📋《إنَّ اللهَ یَقرِءُ عَلَیکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِمَولُودٍ یُولَدُ مِن فَاطِمَةَ(س) تقتُلُهُ أُمَّتُکَ مِن بَعدِکَ》 ♦️همانا خداوند به تو سلام می‌رساند و به مولودی که از حضرت فاطمه(س) به دنیا می‌آید بشارت می‌دهد و بعد از تو گروهی از پیروانت او را به شهادت می‌رسانند.(۲) 2⃣نام هر دو بزرگوار مستقیما و بلا واسطه توسط خداوند متعال انتخاب شده است! ۱)در مورد نام حضرت یحیی(ع) آمده است که خداوند مستقیما خطاب به حضرت زکریا(ع) می فرماید : 📋《اسْمُهُ يَحْيَى》 ♦️اى زكريا! نام او يحيى است.(۳) ۲)در مورد امام حسین(ع) در طی روایتی آمده است که بعد از ولادت امام حسین(ع) جبرائیل نازل شد و خطاب به رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《إِنَّ اَللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تُسَمِّيَهُ بِاسْمِ اِبْنِ هَارُونَ! قَالَ : وَ مَا كَانَ اِسْمُهُ؟ قَالَ : شَبِيرٌ! قَالَ : إِنَّ لِسَانِي عَرَبِيٌّ! قَالَ : سَمِّهِ اَلْحُسَيْنَ(ع)، فَسَمَّاهُ اَلْحُسَيْنَ(ع)!》 ♦️همانا خداوند تو را امر می فرماید که نام کودک را به نام پسر هارون بگذاری! رسول اکرم(ص) فرمود : اسم پسر هارون چه بود؟ جبرائیل گفت : شبیر! رسول اکرم(ص) فرمود : همانا زبان من عربی است. جبرائیل گفت : نام او را حسین(ع) بگذار! سپس پیامبر اکرم(ص) نام او را حسین(ع) گذاشت!(۴) 3⃣نام هر دو بزرگوار در گذشته سابقه نداشته و هم نامی نداشته اند! ۱)قرآن در مورد نام حضرت یحیی(ع) می فرماید : 📋《اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا!》 ♦️نامش يحيى(ع) است كه قبلا همنامى براى او قرار نداده ايم.(۵) ۲)نام امام حسین(ع) نیز، قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقه‌ای نداشته است و معادل شَبیر، نام پسر کوچک حضرت هارون(ع)، بود که امام صادق(ع) در اینباره می فرماید : 📋《لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيَّاً الْحُسَيْنُ(ع)》 ♦️خدا کسی را قبل از امام حسین(ع) به این اسم نامگذاری نکرده بود.(۶) 4⃣هر دو بزرگوار در بطن مادرانشان سخن می گفتند! در روایتی در مورد هر دو بزرگوار آمده است که؛ 📋《یَحیَى کَانَ یَتَکَلَّمُ فِی بَطنِ أُمِّهِ وَ الحُسَینُ(ع) کَذَلِکَ》 ♦️حضرت یحیی(ع) در بطن مادرش صحبت می‌کرد و امام حسین(ع) نیز چنین بود.(۷) 5⃣هر دو بزرگوار شش ماهه متولد شدند! در روایتی از امام حسن عسکری(ع) آمده است که؛ 📋《وَكَانَ حَمَلَ يَحْيَى سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ حَمَلَ الْحُسَيْنَ(ع) كَذَلِكَ》 ♦️مدت حمل حضرت یحیی(ع) شش ماه بود و حمل امام حسین(ع) نیز همان گونه بود.(۸) 6⃣هر دو ابتدا از سینه مادر شیر نخوردند! ۱)در مورد حضرت یحیی(ع) از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود : 📋《لَمَّا وُلِدَ يَحْيَى(ع) رُفِعَ إِلَى السَّمَاءِ فَغُذِّيَ بِأَنْهَارِ الْجَنَّةِ حَتَّى فُطِمَ》 ♦️وقتی که یحیی(ع) متولد شد، به آسمان برده شد و از نهرهای بهشتی غذا داده شد تا زمانی که از شیر بی نیاز گردید.(۹) ۲)در مورد امام حسین(ع) نیز در ضمن حدیثی از امام صادق(ع) آمده است که؛ 📋《كَانَ يُؤْتَى بِهِ النَّبِيَ(ص) فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمَصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ(ع) مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ》 ♦️امام حسین(ع) را نزد رسول اکرم(ص) آوردند و ایشان انگشت ابهام خود را به دهان حسین(ع) می گذاشت و او آن قدر می مکید که برای دو و سه روز او را کفایت می کرد و بدین وسیله گوشت حسین(ع) از گوشت و خون رسول اکرم(ص) می رویید.(۱۰) 7⃣هر دو نورانی بودند! ۱)در مورد حضرت یحیی(ع) در روایتی آمده است که؛ 📋《کَانَ البَیتُ یُضِییءُ بِنُورِهِ》 ♦️نور جمالش، خانه را روشن می‌ساخت.(۱۱) ۲)در مورد امام حسین(ع) در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که؛ 📋《أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) كَانَ إِذَا جَلَسَ فِي  الْمَكَانِ الْمُظْلِمِ يَهْتَدِي إِلَيْهِ النَّاسُ بِبَيَاضِ جَبِينِهِ وَ نَحْرِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ كَثِيراً مَا يُقَبِّلُ جَبِينَهُ وَ نَحْرَهُ》 ♦️هرگاه حسین(ع) در مکان تاریک می نشست، مردم در اثر سفیدی و نورانیّت پیشانی و گلویش، او را در تاریکی می شناختند و حضرت(ص) پیشانی و گلوی حسین(ع) را زیاد می بوسید.(۱۲) ادامه 👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 8⃣قاتلان هر دو بزرگوار زنازاده بودند! در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود : 📋《كَانَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ(ع) وَلَدَ زِناً وَ قَاتِلُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا(ع) وَلَدَ زِنًا》 ♦️قاتل امام حسین(ع) و حضرت یحیی(ع) ولدالزّنا بودند.(۱۳) 9⃣برای شهادت مظلومانه ی هر دو بزرگوار، آسمان و زمین چهل شبانه روز گریه کردند! در اینباره از امام باقر(ع) روایت شده است که؛ 📋《مَا بَكَتِ السَّمَاءُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا إِلَّا عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) فَإِنَّهَا بَكَتْ عَلَيْهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً》 ♦️آسمان بعد از یحیی(ع) برای کسی گریه نکرد، جز برای حسین بن علی(ع) که چهل روز آسمان برای حسین(ع) گریست.(۱۴) 🔟آسمان بعد از شهادت هر دو بزرگوار به رنگ سرخ درآمد! امام صادق(ع) در اینباره می فرماید : 📋《اَحْمَرَّتِ السَّمَاءُ حِينَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ(ع) سَنَةً وَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا(ع) وَ حُمْرَتُهَا بُكَاؤُهَا》 ♦️آسمان هنگام شهادت امام حسین(ع) و حضرت یحیی(ع) به مدت یک سال به رنگ سرخ درآمد و سرخی آن نشانه گریه و بُکای آن بود.(۱۵) 1⃣1⃣سر هر دو بزرگوار بعد از شهادت تکلّم نمود! ۱)در نقلی درباره حضرت یحیی(ع) آمده است که؛ 📋《وَ كَانَ الرَّأسُ يُكَلِّمُهُ : يَا هَذَا! اِتَّقِ اللهَ لَايَحِلُّ لَكَ هَذَا!》 ♦️سر بریده حضرت یحیی(ع) به قاتل خود می فرمود : از خدا بترس! این زن بر تو حلال نیست.(۱۶) ۲)سر مبارک امام حسین(ع) نیز تکلم می کرد و بر فراز نیزه قرآن تلاوت می کرد که درباره آن در مقاتل آمده است که زید بن ارقم می گوید : 📋《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!》 ♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده حسین (ع) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ من تعجب کردم و گفتم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱۷) 2⃣1⃣سر هر دو بزرگوار در درون طشت طلا قرار گرفته شد! ۱)در مورد حضرت یحیی(ع) آمده است که؛ 📋《فَأَتُوا بِرَأسِ يَحيَى(ع) فِي الطَسْتِ [مِن ذَهَبِِ]》 ♦️سر مبارک حضرت یحیی(ع) را در درون طشت قرار دادند.(۱۸) ۲)درباره سر مبارک امام حسین(ع) در مقاتل آمده است که؛ در شام، در مجلس یزید؛ 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِِ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد.(۱۹) 3⃣1⃣سر مبارک هر دو بزرگوار را برای زنازادگان هدیه بردند! ۱)سر مقدس حضرت یحیی(ع) را برای زنازاده ای از بنی اسرائیل هدیه بردند. امام حسین(ع) در مسیر کربلا فرمود : 📋《مِن هَوَانِ الدُّنيَا عَلَى اللَّهِ أنَّ رَأسَ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا اُهدِيَ إلَى‏ بَغِيٍّ مِن بَغَايَا بَنِي إِسرَائِيلَ》 ♦️در بی ارزشی دنیا نزد خدا همین بس که سر یحیی بن زکریا(ع) را به عنوان هدیه به سوی فرد بی عفتی از بی عفت‌های بنی اسرائیل بردند.(۲۰) ۲)و سر حضرت مقدس امام حسین(ع) را برای ابن زیاد و یزید هدیه بردند. مقتل می نویسد : 📋《أَقْبَلَ خَوْلِيٌّ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) [اِلَی] الْكُوفَةِ عِندَ عُبَيْدِاللَّهِ بْنُ زِيَادٍ》 ♦️خولی در عصر روز عاشورا، سر مبارک امام حسین(ع) را به سمت کوفه به نزد عبیدالله بن زیاد برد.(۲۱) در مقتلی دیگر، در مورد حمل سر مبارک امام حسین(ع) به شام می نویسد : 📋《لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي(ع) حَمَلُوا بِرَاءْسِهِ [بِالشَّامِ]》 ♦️هنگامی که امام حسين(ع) به درجه شهادت نائل آمد، سر مطهر ایشان را به سوى شام بردند.(۲۲) 4⃣1⃣قاتلان هر دو بزرگوار در آتش دوزخ جای دارند! حضرت رسول اکرم(ص) در اینباره می فرماید : ♦️همانا در جهنّم جايگاهى است كه احدى از مردم استحقاق آن را ندارد مگر قاتل امام حسين(ع) و يحيى(ع).(۲۳) 5⃣1⃣وعده خونخواهی هر دو بزرگوار از سوی خدا! حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ قَتَلَ بِدَمِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا(ع) سَبْعِينَ أَلْفاً وَ هُوَ قَاتِلٌ بِدَمِ ابْنِكَ الْحُسَيْنِ(ع) سَبْعِينَ أَلْفاً وَ سَبْعِينَ أَلْفَاً》 ♦️خداوند براى خون يحيى(ع)، هفتاد هزار نفر از ظالمان را را به هلاکت رسانید، و برای خون حسین(ع) نیز هفتاد هزار نفر از ظالمان را به هلاکت می رساند.(۲۴) ادامه :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 6⃣1⃣سر هر دو بزرگوار بر دیوار دمشق، آویخته شد! در نقلی آمده است که؛ 📋《وعُلِّقَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) [في دِمَشقَ‏] عِندَ قَتلِهِ، فِي المَكانِ الَّذي عُلِّقَ عَلَيهِ رَأسُ يَحيَى بنِ زَكَرِيَّا》 ♦️پس از كشتن امام حسين(ع) سر مبارکش را در دمشق آويختند؛ همان جايى كه سر يحيى بن زكريّا(ع) را آويختند.(۲۵) 7⃣1⃣هر دو بزرگوار در راه امر به معروف و نهی از منکر به شهادت رسیدند! ۱)در مورد علت شهادت حضرت یحیی(ع) در روایتی از امام سجاد(ع) آمده است که؛ 📋《إنَّ امرَأَةَ مَلِكِ بَني إسرائيلَ كَبِرَت، وأرادَت أن تُزَوِّجَ بِنتَها مِنهُ لِلمَلِكِ، فَاستَشارَ المَلِكُ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا(ع) فَنَهاهُ عَن ذلِكَ، فَعَرَفَتِ المَرأَةُ ذلِكَ، وزَيَّنَت بِنتَها وبَعَثَتها إلَى المَلِكِ، فَذَهَبَت ولَعَبَت بَينَ يَدَيهِ! فَقالَ لَهَا المَلِكُ : ما حاجَتُكِ؟ قالَت : رَأسُ يَحيَى بَنِ زَكَرِيّا(ع)! فَقالَ المَلِكُ : يا بُنَيَّةُ، حاجَةٌ غَيرُ هذِهِ! قالَت : ما اريدُ غَيرَهُ! وَ كَانَ المَلِكُ إذا كَذَبَ فيهِم عُزِلَ عَن مُلكِهِ، فَخُيِّرَ بَينَ مُلكِهِ وبَينَ قَتلِ يَحيَى‏(ع) فَقَتَلَهُ》 ♦️زن پادشاه بنى اسرائيل، پير شد و خواست دخترش را به جاى خود، به ازدواج پادشاه در آورد. پادشاه با يحيى بن زكريّا(ع) رايزنى كرد و يحيى(ع)، او را از اين كار، باز داشت. زن، اين مطلب را فهميد. دخترش را آرايش كرد و نزد پادشاه فرستاد. او رفت و نزد شاه، بازى كرد. شاه به او گفت : چه نياز دارى؟ گفت : سر يحيى(ع) فرزند زكريّا(ع) را! شاه گفت : فرزندم! چيزى جز اين بخواه. گفت : جز اين نمى‏ خواهم. رسم آنان، چنين بود كه شاه، اگر دروغ مى‏ گفت، از شاهى بركنار مى‏ شد. پس ميان پادشاهى و كشتن يحيى(ع) مخيّر شد. پس يحيى(ع) را كشت.(۲۶) ۲)امام حسین(ع) در باب هدف نهضت خود می فرماید : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا و َلا مُفْسِدًا وَ لا ظَالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ في أُمَّةِ جَدّي، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسير بِسيرَه ِجَدّي(ص) وَ أَبي عَلِي بْنِ أَبيطالِب(ع)》 ♦️من از روي شرارت و مفسده و يا براي فساد و ستمگري قيام نكردم، من فقط براي اصلاح در امّت جدّم از وطن خروج كردم. قصد دارم به معروف امر كنم و از منكر بازدارم و به سيره و روش جدّم(ص) و پدرم علي بن ابيطالب(ع) عمل نمايم.(۲۷) 8⃣1⃣منتقم خون هر دو مظلوم عالم، امام عصر(عج) می باشد! ذیل آیه ۸۴ در سوره بقره از قول حضرت رسول اکرم(ص) چنین نقل شده است : 📋《أَ فَلَا أُنَبِّئُكُم‏ بِمَنْ يُضَاهِيهِمْ مِنْ يَهُودِ هَذِهِ الْأُمَّةِ؟ قَالُوا : بَلَى! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! قَوْمٌ مِنْ أُمَّتِي يَنْتَحِلُونَ بِأَنَّهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِي، يَقْتُلُونَ أَفَاضِلَ ذُرِّيَّتِي وَ أَطَايِبَ أُرُومَتِي، وَ يُبَدِّلُونَ شَرِيعَتِي وَ سُنَّتِي، وَ يَقْتُلُونَ وَلَدَيَّ الْحَسَنَ(ع) وَ الْحُسَيْنَ(ع) كَمَا قَتَلَ أَسْلَافُ هَؤُلَاءِ الْيَهُودِ زَكَرِيَّا(ع) وَ يَحْيَى(ع)! أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يَلْعَنُهُمْ كَمَا لَعَنَهُمْ》 ♦️آيا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از يهود اين امت؟ گفتند : بله! يا رسول‏ الله(ص)! حضرت رسول(ع) فرمود : قومى از امت من، كه خود را از اهل ملت من مى‏ دانند، افاضل ذريه مرا مى‏ كشند، شريعت و سنت مرا عوض مى‏ كنند، فرزندانم حسن(ع) و حسين(ع) را مى‏ كشند، همان‏گونه كه يهود، زكريا(ع) و يحيى(ع) را كشتند. آگاه باشید، خداوند این جماعت را لعن می کند، همانطور که در قرآن نیز لعن را ذکر کرده است. در ادامه، فرمودند : 📋《وَ يَبْعَثُ عَلَى بَقَايَا ذَرَارِيِّهِم ْقَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ هَادِياً مَهْدِيّاً(عج) مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(ع) الْمَظْلُومِ، يُحَرِّفُهُمْ بِسُيُوفِ أَوْلِيَائِهِ‏ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ》 ♦️و قبل از قیامت، مهدی امت اسلام از نسل حسین مظلوم، آنان و اولیاء شان را به جهنم خواهد فرستاد.(۲۸) ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه👆 شیخ‌طوسی در کتاب امالی خود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت(ع) فرمود: 📋《لَمَّا كَانَ مِنْ أمْرِ الْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ عَلِيٍّ(ع) مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إلَى اللهِ وَ قَالَتْ: يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ! قَالَ:فَأقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ(ع) وَ قَالَ : بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيِهِ!》 ِ♦️پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند: پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت(ص) این‌گونه رفتار نمودند! خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود: به‌وسیله این (قائم)، انتقام خون او (حسین) را از ظالمان می‌گیرم.(۲۹) امام صادق(ع) می فرماید : وقتی امام زمان(عج) ظهور کند؛ 📋《يَقْتُلُ وَ اَللَّهِ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِاَلْحُسَيْنِ(ع) بِفِعَالِ آبَائِهَا》 ♦️اعقاب كشندگان سيّدالشّهداء(ع) را به واسطه عمل آباء و اجدادشان، خواهد كشت.(۳۰) 📚منابع : ۱)سوره مبارکه مریم، آیه۷ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۴ ۳)سوره مبارکه مریم، آیه۷ ۴)کلیات حدیث قدسی حُرّ عاملی، ج۱، ص۴۷۱ ۵)سوره مبارکه مریم، آیه۷ ۶)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۹۰ ۷)موسوعة كربلاء لبيب بيضون، ص۲۰۷ ۸)تفسیر کنز الدقائق قمّی، ج۸، ص۱۹۲ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج‏۱۴، ص‏۱۸۰ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج‏۴۴، ص‏۲۳۴ ۱۱)بحارالانوار مجلسی، ج‏۱۴، ص‏۱۸۰ ۱۲)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۷۵ ۱۳)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۷۸ ۱۴)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۸۹ ۱۵)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۹۰ ۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج‏۱۴، ص۳۵۷ ۱۷)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۱۸ ۱۸)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۸۵ ۱۹)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۲۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۲ ۲۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵ ۲۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۳ ۲۳)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۷۸ ۲۴)اعلام الوری طبرسی، ص۱۱۹ ۲۵)صبح الأعشى قلقشندی، ج۴، ص۹۷ ۲۶)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۸۵ ۲۷)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸ ۲۸)تفسیر البرهان بحرانی، ج۱، ص۱۶۸ ۲۹)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸ ۳۰)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۶۳ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۸۲ 🔸محرم/ نام شبهای محرم 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅طبق سنّت های پیشین مراسمات دهه اول ماه محرم الحرام، که مرسوم است، هر شب از شب های دهه اول ماه محرم را، به یکی از شهدای کربلا اختصاص می دادند، بدین جهت برای سهولت در جستجو، می توانید از هشتک های زیر استفاده نمایید :👇 1️⃣شب اول : 2️⃣شب دوم : 3️⃣شب سوم : 4️⃣شب چهارم : یا 5️⃣شب پنجم : 6️⃣شب ششم : 7️⃣شب هفتم : 8️⃣شب هشتم : 9️⃣شب نهم : 🔟شب دهم : منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام سخنی چند درباره تاریخ حیات در چهار مقوله :👇 1⃣اسم حضرت(ع) 2⃣سنّ حضرت(ع) 3⃣نحوه شهادت حضرت(ع) 4⃣عکس العمل امام حسین(ع) بعد از شهادت حضرت(ع) ادامه👇👇👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۸۳ 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام 1️⃣اسم :👇 ✅در مورد اسم ایشان در مقاتل آمده است : ۱)«علی» یا «علی اصغر» : از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نموده‌ اند، می‌توان به؛ 👤«ابن‌اعثم کوفی» در کتاب «الفتوح»(۱) 👤«ابن ابی‌الثلج» در کتاب «تاریخ اهل البیت»(۲) 👤«طبری» در «دلائل الامامة»(۳) اشاره کرد و بعدها در آثار دیگری نیز نمود پیدا کرد. نظیر؛ 👤«خوارزمی» در «مقتل‌ الحسین(ع)»(۴) 👤«ابن شهر آشوب» در «مناقب آل ابی طالب»(۵) 👤«إربلی» در «کشف الغمة فی معرفة الائمة»(۶) 👤«ابن‌ صباغ مالکی» در «الفصول المهمة فی معرفة الائمة(ع)»(۷)  اینان منابعی هستند که هنگام ذکر کیفیت شهادت فرزند خردسال امام حسین(ع) از او با نام «علی» یاد کرده‌اند.  به طور مثال؛ 👤«ابن اعثم كوفی» می نویسد : 📋«وَ لَهُ ابنُ آخَرُ يُقَالُ لَه عَلَيُّ(ع) في الرِضَاعِ» ♦️امام حسين(ع) پسر ديگری داشت كه نامش علی بود و شيرخوار بود.(۸) 👤«ابن‌ صباغ مالکی» می نویسد : 📋«وَ أمَّا عَلِيُّ الأَصغَرُ فَجَاءَهُ سَهمُ وَ هُوَ طِفلُ بِكَربَلاءَ فَقَتَلَهُ» ♦️در کربلا تیری به علی اصغر(ع) اصابت کرد و او در حالی که طفل بود، به شهادت رسید.(۹) 👤«ابن طاووس» در «الاقبال»، در زیارت‌نامه امام حسین(ع) درباره علی اصغر(ع) چنین آورده است : 📋«صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی‌ فُجِعْتَ بِهِ» ♦️درود خدا بر تو و بر شهیدان و بر فرزندت علی اصغر(ع) که داغدار او شدی!(۱۰) ۲)«عبدالله» : در برخی مقاتل نیز از طفل امام حسین(ع) به نام «عبدالله» نام برده شده است. 👤«شیخ مفید» نقل می کند : در روز عاشورا وقتی امام حسین(ع) تنها مانده بود و صدای استغاثه امام(ع) طنین انداز شد و کسی جواب حضرت(ع) را نداد، پس به سمت خیمه ها بازگشت. 📋«ثُمَّ جَلَسَ الْحُسَيْنُ(ع) أَمَامَ الْفُسْطَاطِ فَأُتِيَ بِابْنِهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُوَ طِفْلٌ فَأَجْلَسَهُ‏ فِي‏ حَجْرِهِ‏» ♦️سپس جلوی درِ خیمه نشست و فرزندش عبدالله را که خردسال بود خواست و او را آوردند و در دامان پدر گذاشتند.(۱۱) 👤«ابن اثیر» نیز همین نقل را با قدری تغییر در «الكامل في التاريخ» می آورد و از فرزند امام حسین(ع) با نام عبدالله یاد می کند.(۱۲) 👤«ابوالفرج إصفهانی» در «مقاتل الطالبيين» نیز از او به نام عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع) یاد می کند.(۱۳) 👤«محمد‌ بن اسحاق حموی» نیز که از اندیشمندان شیعی در قرن دهم است، چنین می‌نویسد : عبدالله که در طفولیت در کربلا شهید شد و بعضی از روی غلط او را علی‌اصغر می‌گویند.(۱۴) 👤«مجلسی» آورده است که؛ در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، این گونه به شیر خواره امام حسین(ع) سلام داده شده است. 📋«السَّلَامُ عَلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) الطِّفْلِ الرَّضِيعِ» ♦️سلام بر عبدالله بن الحسين(ع)، كودك شير خواره!(۱۵) ۳)«الطفل الرضیع» یا «ولد» یا «صبیّ» : 👤«طبری» می نویسد : امام محمد باقر(ع) فرمود : 📋«اُتِیَ الحُسَینُ(ع) بِصَبِیٍّ لَهُ، فَهُوَ فِی حِجرِهِ» ♦️[در کربلا] کودکی نزد امام حسین(ع) آورده شد و او در دامانش بود.(۱۶) 👤«یعقوبی» می نویسد : 📋«..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ» ♦️تیر به گلوی اين كودک نشست و حلقش را دريد.(۱۷) 👤«قُندوزی» می نویسد : در روز عاشورا؛ نزدیک خیمه گاه حضرت ام کلثوم(س) طفل شیر خوار را به دست گرفت و نزد امام حسین(ع) آورد، و عرضه داشت : 📋«يَا أَخِي! إِنَّ وَلَدَكَ مَا ذَاقَ المَاءُ مُنذُ ثَلَاثَةِ أَيَّامِِ» ♦️برادرم! این طفل تو، سه روز است که آب نخورده است.(۱۸) 👤«سید بن طاووس» می نویسد : امام حسین(ع) به حضرت زینب(س) فرمود : 📋«نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ» ♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.(۱۹) 👤«مجلسی» می نویسد : 📋《فَنَاوَلُوُه الصَبِیَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ》 ♦️فرزندش را نزد امام(ع) آوردند و امام(ع) شروع کرد به بوسیدن طفلش!(۲۰) 📚منابع : ۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵ ۲)تاریخ اهل بیت(ع) ابن ابی‌ الثلج، ص۱۰۲ ۳)دلائل الامامة طبری شیعی، ص۱۸۱ ۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۶)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۸۲ ۷)الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ج۲، ص۸۵۱ ۸)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵ ۹)الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ج۲، ص۸۵۱ ۱۰)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۷۱ ۱۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۱۲)الکامل ابن اثیر، ج۳، ص۱۸۱ ۱۳)مقاتل الطالبيين اصفهانی، ص۹۴ ۱۴)انیس المؤمنین حموی، ص۱۰۴ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۶ ۱۶)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۴۸ ۱۷)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۸)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۱۹)اللهوف ، ص۱۱۶ ۲۰)بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۶ 🔹منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۸۴ 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام 2️⃣سن :👇 ✅در هیچ منبع معتبری، درباره سن حضرت علی اصغر(ع) ذکری به میان نیامده است. و تاریخ تولد ایشان مشخص نیست؛ درباره سن او هنگام شهادت در کربلا نیز اختلاف وجود دارد اما بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، کوچک و شیرخوار دانسته‌اند، بدون اینکه به سن او اشاره کرده باشند. اما اینکه برخی سن ایشان را شش ماهه می دانند و چنان بر این عقیده اصرار دارند و طوری این دیدگاه در یکی دو قرن اخیر، تبلیغ شده است که امروزه در منابر و محافل روضه‌‌خوانی، شهرت خاصی پیدا کرده است و حتی طی سال‌‌های اخیر، برخی برای حضرت(ع) جشن ولادت گرفته و تولّد ایشان را با محاسبه برگشت به شش ماه قبل از عاشورای سال ۶۱ قمری، در ده رجب سال ۶۰ می دانند! این امر تا آن‌جا پیش رفته است که این تاریخ، در برخی از تقویم‌‌ های مذهبی به عنوان سال‌ روز ولادت ایشان ثبت شده است، در حالی‌‌که این گفته مدرک معتبری ندارد! تنها مأخذ و اولین منبعی که در آن، به شش ماهگی حضرت علی اصغر(ع) اشاره کرده است، گزارشی است که در کتاب مقتل محرَّف و منسوب به ابومخنف، آمده است. گزارش او چنین است : راوی می گوید : در روز عاشورا؛ 📋«ثُمَّ اَقبَلَ اُمَّ کُلثُومِ وَ قَالَ لَهَا : یَا اُختَاهُ! اُوصِیکِ بِوَلَدِی الصَّغِیرِ خَیرَاً، فَاِنَّهُ طِفْلٌ صَغِيرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ» ♦️سپس امام حسین(ع) پیش ام کلثوم(س) آمد و به ایشان فرمود : خواهرم! به فرزند خردسالم نيكى كن! او طفل است و از عمر او شش ماه هست که می گذرد.(۱) که این نظر به تدریج به مآخذ معاصران نیز راه یافت. نظیر؛ ۱)«اسرار الشهادة فاضل دربندى»(۲) ۲)«ينابيع المودّة قُندوزی»(۳) ۳)«ناسخ التواريخ ميرزا محمدتقى سپهر»(۴) ۴)«معالى السبطين مازندرانى حائری»(۵) ۵)«كبريت احمر بیرجندی»(۶) کسانی که امروزه این گونه مراسمات را با مناسبات جعلی این چنینی برگزار می کنند، ابتدا باید سن حضرت علی اصغر(ع) در روز عاشورا به صورت دقیق که به قول خودشان، شش ماه بوده، ثابت کنند، سپس شش ماه عقب تر از آن را، روز ولادت حضرت(ع) معرفی کنند! این در حالی است که در مورد سن ایشان این نقل ها آمده است : 1⃣نقل اول : نخستین گزارش به ترتیب قدمت آنها گزارش «محمد بن سعد»(متوفی۲۳۰ق) است که از پسری سه ساله برای امام حسین(ع) در کربلا سخن به میان آورده است.(۷) 2⃣نقل دوم : «یعقوبی»(متوفی۲۹۲ق) بر این باور است که این طفل در روز عاشورا به دنیا آمده است و می نویسد : «قَد وُلِدَ لَه فِی تِلکَ السَّاعَةِ فَاذَّنَ فِی اُذُنِهِ وَ جَعَلَ یُحَنِّکُهُ» ♦️طفل در آن ساعت به دنیا آمد پس امام(ع) در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت.(۸) 3⃣نقل سوم : «بلعمی»(متوفی۳۸۳ق) از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگی شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته است.(۹) 4⃣نقل چهارم : «کسائی مروزی»(متوفی۳۹۰ق) شاعر قرن چهارم از طفلی پنج ماهه، در بیتی این چنین می نویسد : «آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک، کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟»(۱۰) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) ابومخنف، ص۸۳ ۲)اسرار الشهادة فاضل دربندى، ج۲، ص۷۶۳ ۳)ينابيع المودّة قندوزی، ج۳، ص۷۹ ۴)ناسخ التواريخ محمدتقى سپهر، ج۲، ص۳۶۳ ۵)معالى السبطين مازندرانى، ج۱، ص۴۲۴ ۶)كبريت احمر بیرجندی، ص۱۲۵ ۷)ترجمة الحسین(ع) و مقتله ابن سعد، ص۱۸۲ ۸)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۹)تاریخ‌ طبری، ج۴، ص۱۷۰ ۱۰)سیری در مرثیه عاشورایی صاحبکاری، ص ۱۶۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۸۵ 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام 3️⃣نحوه شهادت :👇 ✅در این باره نیز اختلافاتی وجود دارد : ۱)«شیخ مفید»(۴۱۳ق) می نویسد : «عبدالله در جلوی خیمه امام حسین(ع) در حالی‌ که در آغوش پدرش بود، هدف تیر یکی از سپاهیان ابن سعد قرار گرفت و به شهادت رسید.»(۱) ۲)«سید بن طاووس»(۶۶۴ق) می نویسد : «هنگامی که امام حسین(ع) برای وداع کنار خیمه‌‏ها آمد، کودکش را از خواهر طلب نمود و او را در آغوش گرفته بود و او را می‏‌بوسید که حرمله بن کاهل اسدی با تیری او را به شهادت رساند.»(۲) ۳)«سبط بن جوزی»(۶۵۴ق) می نویسد : «به گزارش ابن جوزی از هشام بن محمد کلبی، امام حسین(ع) در حال سخن گفتن با لشکریان عمر بن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی می‌گرید، او را روی دست گرفت و گفت : ای جماعت! اگر به من رحم نمی‌کنید پس به این کودک شیرخوار رحم کنید. در این هنگام؛ مردی از میان سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند.»(۳) ۴)«یعقوبی»(۲۹۲ق) می نویسد : «در این حال، حسین بن علی(ع) سوار اسب بر خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود، بدست او دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را بر می‌داشت که ناگهان تیری در گلوی کودک نشست و او را سر برید. حسین بن علی(ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت.»(۴) ۵)«ابی مخنف»(۱۵۷ق) می نویسد : «در حالی که امام حسین(ع) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند که نامش عبدالله بن حسین(ع) بود، و حضرت(ع) او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنی اسد به نام «حرملة بن کاهل اسدی» تیری به سویش پرتاب کرده و گلویش را برید.»(۵) 📚منابع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۶ ۳)تذکره الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲ ۴)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۶ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۸۶ 🔸حضرت علی اصغر علیه السلام 4️⃣عکس العمل امام حسین(ع) بعد از شهادت :👇 ✅چهار روایت در مورد حضرت علی اصغر(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان هست!👇 1⃣ابی‌ مخنف(۱۵۷ق) : 📋«فَأَعطَاهُ إِلَى أُختِهِ وَ قَالَ : خُذِيهِ إِلَيكِ» ♦️امام حسین(علیه السلام) طفل را به خواهرش سپرد و گفت : آن را بگیر!(۱) 2⃣«شیخ مفید»(۴۱۳ق) : 📋«ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ» ♦️سپس امام حسین(ع) او را بُرد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(۲) 3⃣«شیخ طبرسی»(متوفی۵۴۸ق) : 📋«حَفَرَ لِلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِهِ وَ رَمَلَّهُ بِدَمِهِ وَ دَفَنَهُ» ♦️امام حسین(ع) با قبضه ی شمشیرش گودالی کند و آن طفل را در حالی که به خون خود آغشته شده بود، در آن دفن کرد.(۳) 4⃣سید بن طاووس(۶۶۴ق) : 📋«فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزِينَبَ(س) : خُذِيهِ» ♦️حرمله تیر را به گلوی او زد و گلویش بریده شد و امام حسین(ع) به زینب کبری(س) فرمود : این را بگیر!(۴) ♻️نتیجه : از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم و پنجم تفاوت‌های زیادی در نقل مطالب است و حتی در مورد نام، سن، و نام مادر و قاتل که در اینجا ذکر نکردیم و طریقه شهادت، و عکس‌ العمل حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) بعد از شهادت کودک متفاوت است. و از طرفی در بعضی منابع مانند «دلائل الامامة» اثر «محمد بن جریر طبری شیعی»(متوفی قرن چهارم هجری) تعداد پسران امام حسین(ع) را در کربلا چهار نفر ذکر کرده‌اند و علی اصغر(ع) را که کودک است غیر از «عبدالله رضیع» می‌دانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است. شاید بتوان به ظن غالب گفت، «علی اصغر(ع)» غیر از «عبدالله(ع)» شیرخوار است و این دو کودک امام حسین(ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نازل آمده‌اند. 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) ابی مخنف، ص۱۷۳ ۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۳)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۶۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا