eitaa logo
یار مهربان
309 دنبال‌کننده
611 عکس
55 ویدیو
0 فایل
اینجا جاییه برای محکم کردن دوستی هامون با کتاب‌ و چشیدن طعم شیرین کتاب خوندن با دوستان😍 همچنین بخشی از دست نوشته های من و پوریا‌ رو میتونید ببینید😉 معرفی کتاب داریم و دوره های کتابخوانی برگزار میکنیم😌 پونه @Pooneh_rsz پوریا @pooriyarostamzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه ی خوردن کله پاچه در کنار رفقایِ جان، ساعت ۵ صبحِ ۴ بسیار دلچسب بود و تبدیل به خاطره ای به یاد ماندنی شد☺️ میدونم چی ب ذهنتون اومد! بله! کله پاچه! اونم در یکی از گرم ترین روزهای سال😅 و این نشون میده که در کنار رفقای جان هر چیز عجیب و غیر ممکنی، طبیعی و ممکنه😉 حتی اینکه من ساعت ۴ صبح بیدار بشم و بزنم بیرون از خونه😅 ❤️ @yaremehrabanema
یار مهربان
#گزارش_هفته_اول 😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم ۲۴ ساعت کار متمرکز مفید انجام دادم و خیی
😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم ۱۲ ساعت کار متمرکز مفید انجام دادم. 🤧 در حوزه ی درمان آلرژی یک روز عنبر نسارا دود کردم و علائم قطع شد دوباره😍 واقعا هرکسی آلرژی شدید داره توصیه میکنم این کارو بکنه. فقط یادتون باشه دود کردن معمولی نه ها. باید قشنگ بگیرید جلوی بینی تون و نفس عمیق بکشید. و بله یک مقدار بینی و حلقتون. میسوزه😁 یادتون باشه چشما رو ببندید چون برا چشم ضرر داره دود مستقیم. 🏃‍♂در حوزه ی کاهش وزن:🤦‍♀ آمدن رفیقان ما از گناباد و یزد همانا و برقراری دورهمی های دوستانه و فراموش کردن اصول رژیم و ورزش همان😅 😇 در حوزه ی حفظ قرآن: فقط یک صفحه حفظ جدید انجام دادم! تایم کلاسم رو کلا فراموش کردم و از طرف استادم *عاشق* خطاب شدم😅 🥰 در حوزه مراقبت از سلامت پوستم دو روز در هفته از ماسک های مختلف استفاده کردم. کرم فوق آبرسانم تموم شده بود. سفارش دادم. این هفته از خودم راضی نبودم. تا گزارشی دیگر بدرود😁 @yaremehrabanema
اولین باری که در کلاس ادبیات دانشکده بلند شدی و قسمتی از سفرنامه ی حجّت رو برامون خوندی، همه ی وجودم گوش شده بود برای شنیدنِ تک تک کلماتی که از حنجره ی تو بیرون میومد! من هم تا اون سن یعنی حدود ۱۸ سالگی مثل تو سفر حجّ دانش آموزی رو تجربه کرده بودم ولی نوع نگاه تو به حج و قلمی که سحر آمیز مینمود، عجیب منو در سکوتی خیال انگیز فرو برده بود ک فقط دوست داشتم اون چند دقیقه تموم نشه و همه ی دنیا ساکت باشه و تنها صدای تو باشه و برام از کلماتت بخونی و بخونی... برای همین بود که مدتی بعد کل سفر نامه ات رو ازت گرفتم و بردم خونه و بارها و بارها خوندمش و غرق در عشق و عاشقی هایی شدم که تو با کلماتت به جونم میریختی! از اون ب بعد بود که دیگه همه ی خونواده ام، مامانم و بابام و پوریا و حتی داییم میدونستن من رفیقی دارم ک قلمش رو انگار از آسمون ها بهش هدیه کردند... هروقت متن جدیدی مینوشتی من اولین خواننده ی پر و پا قرصش بودم و بعد از خودم مطمئن میشدم که برای همه ی خونواده ام هم متن هات رو خونده باشم! بعدش هم معمولا مینشستیم با خونواده ام حسرت میخوردیم که چرا نوشته های به این قشنگی نباید در دسترس همه ی آدم ها باشه؟ هی سر تکون میدادیم و غرق در حسرت میشدیم که حیف ! حیف از این قلم که آدم های بیشتری ازش بهره مند نباشن! بعدها دست نوشته هات رو تو وبلاگ ساعت یک و نیم آن روز که در آخرین روز دانشکده با گروهی از بچه های کلاس ساختیم، به اشتراک میذاشتی و باعث شدی وبلاگمون تو اون سالها توی پارسی بلاگ رتبه ی اول تا سوم رو بیاره! @yaremehrabanema
این سالهای اخیر هم که در ایتا کانال شراب و ابریشم رو زدی و پارسال در ایام محرم نوشته های بی نظیری رو در کانالت به اشتراک گذاشتی که باعث شد بدون هیچ تبلیغ و پول خرج کردنی آدم ها فقط و فقط به خاطر نشستن پای سفره ی روضه هایی که تو از حسین ع و خونواده و یارانش برامون پهن کرده بودی، مهمان کانالت بشن و روز به روز اعضای بیشتری به کانالت اضافه شدن و من چه خوشحال بودم از اینکه حالا آدم های بیشتری میتونستن از قلم تو بهره مند بشن... ولی این هرگز منو راضی نمیکرد... دوست داشتم که همه ی نوشته های قشنگت کتاب بشن و در تیراژ وسیع چاپ بشن! دوست داشتم آدم ها تو رو بشناسن همونطور ک من این شانس رو داشتم که سالها پیش با تو آشنا بشم! تو با قلمت عشق به علی و زهرا و اولادشون رو تو قلبم محکم تر کرده بودی... هیچ وقت ایام فاطمیه ی دانشکده که توی اون شلوغی های رفت و آمد دانشجوها و صدای مداحی ها، یک گوشه ای مینشستی و تند تند مینوشتی و بعدش صدام میکردی ک کنارت بشینم و متنت رو برام میخوندی و قلبم رو پر از نور میکردی یادم نمیره! من! دختری ۲۰ ساله بودم که قبل از تو هیچ وقت دختر عاشقی مثل تو رو ندیده بودم و هربار از دیدن این همه ذوق و شوق و خلاقیت در نوشته های تو هیجان زده میشدم و هرگز این حالت حتی لحظه ای در قلبم فرو نمینشست! ملیحه سادات! یادت هست بهت گفته بودم که تو تنها کسی هستی که من اول بر قلمت عاشق شدم و بعد به خودت؟ ممنونم! ممنونم که منو محرمِ دل نوشته هات میدونستی! ممنونم که تموم این سالها خیلی وقتها اولین بار دست نوشته هات رو برای من می فرستادی... من هیچ وقت از قلمت ملول و خسته نشدم! هیچ وقت کلماتت برام تکراری نشد! خب معلومه قلمی که در خدمت قرآن و اهل بیته همیشه تازگی داره... @yaremehrabanema
و حالا میخوام بدونی که هیچ چیز امروز برای من قشنگ تر از دیدن این پوستر نبود! کاش میتونستم دهم مرداد ۴۰۳ برای تو اونجا باشم و طوری نگات کنم که از چشمام بفهمی چقدددددر بهت افتخار میکنم! کی میگه آرزوها برآورده نمیشن؟ من امروز حس و حال آدمی رو دارم که یکی از آرزوهای بزرگ و دور و درازش برآورده شده! خیلی خوشحالم! خوشحالم ک از این ب بعد قراره آدم های بیشتری از قلم تو بهره مند شن و قلبشون روشن شه! آدم هایی که قراره رو بگیرن دستشون و ورقش بزنن و یک روضه انتخاب کنن و بخونن و بعد رد اشک هاشون برای حسین ع برای همیشه پای اون صفحه و کلماتِ روح افزا بمونه! ملیحه سادات جانم! فرشته‌ی پاک و بلورین‌قلب و خوش‌قلمِ من، امیدوارم این کتاب برای تو سرآغازِ نوشتن کتابهای بیشتری باشه و خیلی خیلی مبارکه بر تو و بر ما چنین سرآغازی که کلماتت رو برای فرزند عزیز زهرا (س)، حسین بن علی علیه السلام، خرج کردی... و همه‌ی ما میدونیم که اباعبدالله الحسین (ع) هرگز کوچکترین خدمتی رو از طرف نوکرانش بی اجر و نگاه و عنایتی نمیذاره! پس با همه‌ی وجودم و با قلبی که بر سعادت تو غبطه میخوره، میگم که چه خوش است و مبارک این نوکری بر تو❤️ @yaremehrabanema
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
این تصویر، بخشی از سه صفحه نوشته‌ایه که پونه برام نوشته. از ذوقِ شنیدنِ خبرِ چاپ کتابم اندازه‌ی سه صفحه قربونم رفته😂 حاج فاطمه و اسلامی و انیس دارن برنامه میچینن که ان‌شاالله بیان قم. مریم پرسیده اون روسریِ خاصی که مدنظرمه رو از کدوم فروشگاه می‌تونه برام بخره؟ برات‌زاده باز پیشِ اونا پُزِ من رو داده😂 هر کدوم از بچه‌ها یه واکنشی نشون داده و هیچ کدومشون نمی‌دونن که چقدر در این کتاب و تمام نوشته‌ها و تمام فعالیت‌های من سهیمند! حتی قاسم آقا شوهر مریم که از همون سال اول دانشگاه دکتر مهدوی صدام می‌کرد!😅 ما یه مجموعه‌ی قوی و همدلیم که سالهاست کنار همیم. ما که میگم منظورم خودم و همکلاسیهای دانشگاهمه. بهترین رفیق‌های زندگیم. بچه‌هایی که شاید بینشون من همیشه بیشتر از همه دیده شدم ولی این هیچ وقت به این معنی نبود که من چیزی بیشتر از اونها دارم، من فقط برآیندِ نهاییِ توانمندی‌های بچه‌ها رو به نمایش می‌ذاشتم و این فقط مدیریت یک کار جمعی بود و نه یک موفقیتِ فردی! حالا باز همین بچه‌ها خوشحالن از چاپ یک اثر به نام من و خودشون خبر ندارن که این فقط درخششِ چندین سال رفاقتِ ماست وقتی همیشه اولین مخاطبِ نوشته‌های من خودشون بودن و همیشه اولین مشوق‌ها و اولین منتقدها هم باز خودشون بودن و اینجوری به قلمم پر و بال می‌دادن... راستش من بعد از خانواده‌ام، دارایی و گنجی بهتر از هم‌دانشکده‌ایهام سراغ ندارم پس چرا از این بهترین رفیقهام تقدیر نکنم و بهشون نگم که با تمامِ قلبم دوسِشون دارم و ممنونِ حمایتهای همیشگی‌شون هستم...💚 ساقه‌ی نیلوفر بدون تکیه‌گاه بالا نمی‌ره، آدمیزاد، بدونِ رفیقِ خوب... .
یار مهربان
این تصویر، بخشی از سه صفحه نوشته‌ایه که پونه برام نوشته. از ذوقِ شنیدنِ خبرِ چاپ کتابم اندازه‌ی سه ص
شراب و ابریشم کانال رفیق عزیزم، نویسنده ی توانمند و خوش ذوق، ملیحه سادات مهدویه ازتون دعوت میکنم که حتما دنبالش کنید و از نوشته های قشنگش بهره مند بشید🙏
یار مهربان
#گزارش_هفته_دوم 😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم ۱۲ ساعت کار متمرکز مفید انجام دادم. 🤧 د
😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم هیچ کاری انجام نشد! 🤧 در حوزه ی درمان آلرژی چند روزی در معرض هوای بادی و گرد و غبار بودم و فهمیدم ک عنبر نسارا هم دیگه فایده ای نداره!😞 البته اینم بگم ک نوع عنبرنسارایی ک استفاده کردم فرق کرده بود😂 🏃‍♂در حوزه ی کاهش وزن: ۳ روز در هفته پیاده روی کردم. 😇 در حوزه ی حفظ قرآن: متاسفانه هیچ کاری نکردم. 🥰 در حوزه مراقبت از سلامت پوستم هم کاری نکردم. این بیشتر بی گزارشی بود تا گزارش😅 چرا یادم میره چهارشنبه ها گزارش رو بذارم؟😩 تا گزارشی دیگر بدرود! @yaremehrabanema
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
توی اولین قدم اگه تجربه‌‌ای دارید که فکر می‌کنید برای ایشون و یا دیگر زائران اربعینی کاربردی باشه، لطفا کلیک‌رنجه بفرمایید و یه تک پا تشریف بیارید👈 اینجا و تجربه‌ی ارزشمندتون رو ثبت کنید.🙏 ان‌شاالله با بهره از تجربه‌های همدیگه بتونیم اربعین بی‌نظیری رو تجربه کنیم. اجرتون با اباعبدالله 🌱 .
یار مهربان
توی اولین قدم اگه تجربه‌‌ای دارید که فکر می‌کنید برای ایشون و یا دیگر زائران اربعینی کاربردی باشه، ل
سلام دوستان دوست خوبم‌ یک گروه عالی ایجاد کرده ک میتونید از تجربیات سفر اربعین همدیگه استفاده کنید. اگر دوست دارید برای تبادل تجربه ها تشریف بیارید😍
یار مهربان
#گزارش_هفته_سوم 😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم هیچ کاری انجام نشد! 🤧 در حوزه ی درمان آ
😮‍💨 در حوزه کاری ک مدت ها عقبش انداخته بودم بازم نتونستم این هفته وقتی بذارم. 🤧 در حوزه ی درمان آلرژی باز علائمم برگشته. عنبر نسارام تموم شده و حوصله نداشتم کار دیگه ای انجام بدم🤦‍♀ 🏃‍♂در حوزه ی کاهش وزن: ۴ روز در هفته پیاده روی کردم. همچنان چایی هام رو بدون شکلات میخورم. و یواشکی بگم که یک کیلو کم کردم😁 درسته زیاد نیست ولی بهتر از هیچیه😂 😇 در حوزه ی حفظ قرآن: متاسفانه هیچ کاری نکردم.😭 🥰 در حوزه مراقبت از سلامت پوستم دوبار ماسک گذاشتم، یکم گلاب ریختم تو اسپری و هر شب اسپری میکنم ب صورتم‌ هم آرامش بخشه هم پاک کننده پوست صورته! کرم آبرسانم ک تازه سفارش دادم ب دستم رسید😍 آبرسانم خیلی خوبه. حتما بعدا بهتون معرفیش میکنم. برای کسانی مثل من ک پوست خیلی خشکی دارن حتما توصیه اش میکنم. تا گزارشی دیگر بدرود! @yaremehrabanema