هدایت شده از یک آیه در روز
🔹قانِتاتٌ
قبلا بیان شد که
▪️برخی گفتهاند اصل ماده «قنت» ناظر به طاعت در دین است و به کسی که در راه دین استقامت و پایمردی دارد «قانت» گفته میشود: «وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ» (بقره/۲۳۸).
▫️ و در همین راستا، برخی بر این باورند که «خضوع» دوام در طاعت است.
▫️اما به نظر میرسد تعبیر دقیقتر نظر کسانی است که گفتهاند که ماده «قنت» در اصل بر «اطاعت همراه با خضوع» دلالت دارد،
با این توضیح که «خضوع» فروتنی همراه با تسلیم بودن است؛ و «طاعت» عمل به وظیفهای که از روی رغبت و خضوع باشد؛ پس «قنوت» خضوعی نهفته که از دو کلمه مذکور شدیدتر است.
▪️البته این کلمه گاه در یکی از معانی طاعت، و یا خضوع به کار میرود، چنانکه در آیه «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (روم/26) برخی «قانتون» را به معنای «خاضعون» و برخی به معنای «مطیعون» قلمداد کردهاند؛ هرچند برخی اصرار دارند که هر دو معنا در این ماده جمع است و اگر در یکی از این دو به کار رود از باب مجاز است؛ نه حقیقت.
▪️جالب اینجاست که در عموم کاربردهای قرآنی این کلمه، این ماده ناظر به حالت خضوع مطیعانه در برابر خداوند اطلاق شده است
و تنها در دو آیه است که قانت بودن در برابر غیر خداوند مطرح شده است.
▫️یکی آیه «وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ» (احزاب/31) است که صریحاً قانت بودن در برابر پیامبر ص است که قانت بودن در برابر وی عطف به قانت بودن در برابر خداوند شده است.
▫️دیگری آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ... فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ» میباشد که در ظهور اولیهاش این لفظ در قبال شوهر مطرح شده است؛ هرچند که چون صریحا متعلَقِ این قانت بودن معین نشده، این احتمال که اینجا هم همان قنوت در برابر خداوند (شبیه آیات 17 سوره آل عمران و 35 سوره احزاب) مد نظر باشد منتفی نیست.
جلسه 521 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-31/
@yekaye
📜شأن نزول📜
در شأن نزول این آیه، هم در منابع شیعی
(بر اساس روایاتی که سندش به امیرالمومنین ع ختم میشود؛ ر.ک:
الجعفريات (الأشعثيات)، ص107 ؛ دعائم الإسلام، ج2، ص217 ؛ النوادر (للراوندي)، ص38 ؛ مجمع البيان، ج3، ص68)
و هم در منابع اهل سنت
(با روایاتی که سند برخی به امیرالمومنین ع و سند برخی به حسن بصری حتم میشود؛ ر.ک:
اسباب نزول القرآن، ص155-156 ؛ الدر المنثور، ج2، ص151 )
نقل شده است:
▪️دختر یکی از بزرگان انصار با مردی ازدواج کرده بود و یکبار که در برابر او نشوز و نافرمانی پیشه کرد، وی سیلیای به او زد.
دختر به خانه پدر رفت و به همراه او سراغ پیامبر ص آمدند. پدرش به پیامبر گفت: من دردانهام را به همسری فلانی درآوردم؛ و او سیلیای به دخترم زده است!
پیامبر ص فرمود: میتواند قصاص کند!
دختر به اتفاق پدر به راه افتادند که از شوهرش قصاص کند، که پیامبر ص فرمود: صبر کنید؛ این جبرئیل ع است که نازل میشود و آنگاه این آیه نازل شد و رسول الله ص فرمود: ما ارادهای کردیم و خداوند ارادهای کرد و آنچه خدا اراده کند بهتر است؛ و اجازه قصاص نداد.
❇️تبصره1.
برخی افراد این داستان را در سعد بن ربيع بن عمر و زنش حبيبه دختر زيد بن ابى زهير معرفی کردهاند. برخی زن وی را خوله دختر محمد بن سلمه دانستهاند. برخی هم این داستان را در مورد ثابت بن قیس بن شماس و زنش جميله دختر عبد اللَّه بن ابىّ نقل کردهاند.
📚(مجمع البيان، ج3، ص68؛ اسباب نزول القرآن، ص155-156)
❇️تبصره2.
برخی از مفسران چنین اقدامی از جانب پیامبر ص را (که ابتدا بگوید قصاص کنید و بعد بگوید ما چیزی میخواستیم و خدا چیز دیگری میخواست) منافی عصمت و مقام پیامبر ص در مقام بیان شریعت الهی دانستهاند (الميزان، ج4، ص349 )، و از این رو در صحت این شأن نزول تردید کردهاند.
در حالی که به نظر میرسد چنین تردیدی روا نیست.
در واقع صدر و ذیل واقعه نشان میدهد که اصلا معلوم نیست که پیامبر در پاسخ آنان در مقام بیان شریعت الهی بوده است. با توجه به اینکه زن اهل نشوز بوده و احتمالا با گریه و داستانسرایی از کتکی که خورده نزد پدرش رفته است. پدرش هم از بزرگان بوده، برای خود و نزدیکانش شان ویژه قائل بوده و همین که خودش به مجازات دامادش اقدام نکرده و سراغ پیامبر ص آمده، جای شکرش باقی است.
کاملا میتوان حالت اینها را هنگام مراجعه به پیامبر ص تصور کرد؛ و در چنین حالتی طبیعی است که پیامبر ابتدا باید اینها را آرام کند؛ نه اینکه ابتدا به ساکن به آنان بگوید زن ناشزه هیچ حقی ندارد! یعنی درست است که مقام پیامبر ص چنان بوده، که به تعبیر قرآن، آیات را قبل از نزولش میدانسته است (چرا که خداوند از او خواسته بود تا قبل از نزول در خواندن آنها عجله نکند؛ طه/114) اما اتفاقا با توجه به همان مقام نبوتش که علیالقاعده میدانسته که این آیه در این موقعیت نازل خواهد شد؛ کاملا طبیعی است که در این وضعیت بحرانی آنها ابتدا سعی کند آنها را آرام کند؛ و به یکی از احکام شرعی دیگر (قصاص) آنها را ارجاع دهد؛
✅یکی از اموری که احتمال ساختگی بودن را در این نقل کم میکند همین است که در بسیاری از نقلها اسم افرادی در این داستان برده شده است و به «مردی» یا «زنی» بسنده نشده است. همه افرادی هم که به عنوان پدر در این داستان مطرحاند در زمره افرادیاند که چنین تحلیلی که در بالا اشاره شد در موردشان جور درمیآید:
▪️عبداله بن أبی، همان کسی که قبل از آمدن پیامبر به مدینه قرار بود حاکم مدینه شود و با آمدن پیامبر برنامهاش به هم خورد برای همین ظاهرا مسلمان شد ولی به عنوان سردسته منافقان معروف است.
▪️محمد بن مسلمه را نیز علمای رجال اهل سنت درباره جنگجوییاش داستانها گفتهاند و پیامبر ص هنگام عقد اخوت، او را با ابوعبیده جراح برادر کرد. ابوعبیده جراح، همان کسی است که با عمر و ابوبکر در سقیفه آمد و نقش جدی داشت و عمر هنگام مرگش میگفت اگر او زنده بود او را خلیفه میکردم و شورا تشکیل نمیدادم. با توجه به اینکه پیامبر خود ابوبکر و عمر را با هم برادر کرده بود می توان حدس زد روحیات برادر ابوعبیده را.
▪️در مورد خود «زید بن ابیزهیر» مطلبی یافت نشد، اما در کتب رجال و تراجم فرزند او به نام خارجة در زمره صحابه معروف است که در پیمان عقبه اسلام آورده و در جنگ احد کشته شده است. پس علیالقاعده خود زید باید در هنگام این واقعه فرد مسنّی بوده باشد؛ و همین که از اسلام وی سخنی به میان نیامده احتمال اینکه به لحاظ شخصیتی مانند عبدالله بن أبی باشد، زیاد میشود؛ چنانکه فرزند عبدالله بن أبی هم حنظله غسیل الملائکه است که برخلاف پدرش ایمان و شهادت وی شهره است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ با توجه به اینکه متناظر با فقرات متعدد این آیه، احادیث متعددی روایت شده، احادیث را در ذیل چند فقره مستقل میآوریم.
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 الف. الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ
☀️1) از رسول الله ص روایت شده است:
بهترین مردان امتم کسانیاند که بر اهل و عیال خود گردنکشی نمیکنند و بر آنان مهربانی میورزند و بدانان ستم نمیکنند؛ سپس این آیه را قرائت کردند: مردان قوّام بر زناناند به اینکه خداوند برخی از آنان را بر برخی برتری داده است.»
📚مكارم الأخلاق، ص216
وَ قَالَ رسول الله ص:
خَيْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِي الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُّونَ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَظْلِمُونَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» الْآيَةَ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) ابراهیم بن محرز میگوید: خدمت امام باقر ع بودم که شخصی از ایشان سوال کرد:
مردی به زنش میگوید: امر تو [اجازه باقی ماندن یا طلاق گرفتنت] به دست خودت باشد!
فرمودند: کی چنین چیزی میشود! [یعنی معلوم است که جایز نیست] در حالی که خداوند می فرماید: مردان قوّام بر [= متصدی امورِ] زنان هستند.. این سخنش هیچ ارزشی ندارد. [یعنی این گونه نیست که با این سخن، حق طلاق در اختیار زن باشد.]
📚تهذيب الأحكام، ج8، ص88
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ وَ مُحَمَّدٍ ابْنَيِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ: سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ ع
رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ:رَجُلٌ قَالَ لِامْرَأَتِهِ أَمْرُكِ بِيَدِكِ!
قَالَ ع: أَنَّى يَكُونُ هَذَا وَ اللَّهُ يَقُولُ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» لَيْسَ هَذَا بِشَيْءٍ.
✳️تبصره
در اسلام طلاق در اختیار مرد است؛ و این حق قابل اسقاط نیست. بله، در صورتی که طرفین مایل باشند و رضایت دهند، مرد میتواند به زن وکالتی بدهد که طبق آن وکالت زن، در صورتی که لازم دید بتواند طلاق را اجرا کند. اگرچه شاید در نظر برخی این دو مثل هم باشند، اما به لحاظ حقوقی تفاوتهایی دارد و این وکالت غیر از آن است که حق طلاق را مستقیما به خود زن بدهد.
@yekaye
☀️3) وقتی امیرالمومنین ع از خروج طلحه و زبیر باخبر شد، نامهای به مردم کوفه نوشت و امام حسن ع همراه با برخی از بزرگان آن نامه را برای مردم کوفه بردند و بدانها ابلاغ کردند.
با شنیدن نامه امیرالمومنین ع برخی از بزرگان کوفه برخاستند و اعلام حمایت کردند؛
سپس امام حسن ع در سخنانی چنین فرمود:
ای مردم! همانا از جانب امیرالمومنین علی ع مطالب به قدر کفایت بیان شد؛ و ما نزد شما آمده ایم که به یاری ما بشتابید؛ چرا که شما گل سرسبد شهرها و نوک پیکان عرب هستید؛ و به گوش شما رسیده است آنچه از حکایت نقض بیعت طلحه و زبیر و خروج آنها به همراه عایشه رخ داده؛ و این [کار عایشه] از سستی زنان و نابخردی زنانهاش است؛ و خداوند فرمود که «مردان قوّام بر [= متصدی امورِ] زناناند». به خدا سوگنداگر کسی [از شما] او را یاری نکند؛ امید آن دارم که در همان افرادی از مهاجران و انصار که با او حرکت کردهاند و مردمان نجیبی که همراه اویند، خداوند او را کفایت کند؛ پس پروردگارتان را یاری کنید تا شما را یاری کند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص719؛ الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص245
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند رحمت کند بندهای را که در آنچه بین او و همسرش میگذرد نیکویی پیشه کند؛ که همانا خداوند عز و جل اختیار وی را به او سپرده و وی را قیّم بر او قرار داده است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص443؛ مكارم الأخلاق، ص217
قَالَ الصَّادِقُ ع:
رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّكَهُ نَاصِيَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَيِّمَ عَلَيْهَا.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹ب. بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ
☀️5) محمد بن سنان نامهای به امام رضا ع مینویسد و در آن مسائلی را پرسید و امام ع پاسخ دادند. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از پاسخ امام ع آمده است:
... و علّت اينكه زنان نيم مردان ارث داده ميشوند آن است كه چون زن ازدواج كند [مالى] ميستاند ولى مرد مىپردازد، از اين جهت است كه درآمد مرد را افزون كردهاند.
و علّت ديگرى كه به مرد دو برابر زن ارث مىدهند آن است كه زن، از نیازی داشته باشد، عيالِ [= مخارجش برعهدهی] مرد است و برعهده مرد است که هزینههای او را بپردازد، امّا مرد، عیالِ زن نیست و حتی اگر نیاز هم داشته باشد برعهده زنش نیست که هزینههای او را بپردازد؛ و از اين رو خداوند سهم مرد را افزون قرار داده است و اين همان سخن خداوند عزّ و جلّ است كه ميفرمايد: «مردان قیامکننده به [= متصدیِ] امور زناناند به اینکه خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری بخشیده است؛ و به اینکه از اموالشان هزینه کردهاند.» (نساء/34)
📚متن و سند این حدیث قبلا در جلسه 936، حدیث 6.الف ارائه شد:
🔖 http://yekaye.ir/an-nesa-4-11/
@yekaye
☀️6. الف. از امام باقر ع روایت شده است:
کسی که زنی داشته باشد که برای آن زن لباسی که برای پوشش او مناسب باشد تهیه نکند و غذایی که برای امرار معاش وی لازم است در اختیارش قرار ندهد؛ این حق برعهده امام [= حاکم شرع] هست که آن دو را از هم جدا کند. [یعنی حکم طلاق زن را، حتی اگر مرد حاضر به طلاق دادن نشد، اجرا کند.]
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص441؛ مكارم الأخلاق، ص217
☀️ب. از رسول الله ص روایت شده است: هیچ بندهای نیست که به کسب و کار بپردازد و سپس آن کسب و کار مشروع را هزینه خانوادهاش کند، مگر اینکه خداوند به ازای هر درهمی که خرج خانوادهاش کند هفتصد برابر پاداش دهد.
📚مكارم الأخلاق، ص216
ظاهرا مقصود پیامبر ص این است که هزینه کردن در راه خانواده، مصداق هزینه کردن در راه خداست و اشاره است به آیه «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّة» (بقره/261)
@yekaye