eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
299 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ تذکر این آیه قبلا در جلسه۲۳ (https://yekaye.ir/2-49-al-hujurat/) که اوایل کار بود به طور خیلی مختصری مورد بحث قرار گرفت؛ و اینک به طور جدی‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. @yekaye
🔹أصْواتَكُمْ / صَوْتِ درباره ماده «صوت»... ▪️اهل لغت توضیح داده‌اند که ماده «صوت» به معنای مطلق «صدا» و اعم از «صیحه» و «کلام» است: «صوت» کلمه عامی است برای همه صداها (از موجود زنده تولید شود یا از در و دیوار و …) به کار می‌رود؛ اما «صیحه» فقط به صدایی که از موجود زنده (جانوران، به معنای اعم از انسان) درآید گفته می‌شود 📚(الفروق في اللغة، ص30 ) و «کلام» هم صدای معناداری است که در مقام ارتباطات انسانی از انسان صادر می‌شود؛ 🤔به همین مناسبت برخی بر این باورند که همین که در آیه محل بحث از تعبیر «صوت»‌ به جای «کلام» استفاده شده، می‌تواند دلالت داشته باشد که مقصود صرفا بلندکردن صدا در سخن گفتن نیست؛ بلکه هرگونه صدا بلند کردنی در محضر پیامبر ص مورد نهی قرار گرفته است؛ هرچند می‌تواند از این باب باشد که خواسته تاکید کند که رفع الصوت فوق ایشان مذموم است که نه رفع الکلام فوقه [یعنی مثلا بالای سر ایشان سخن گفتن اشکالی ندارد و مصداق نهی این آیه نمی‌شود]. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص496 )... @yekAaye
🔹النَّبِيِّ درباره اینکه اصل کلمه «نبیّ» از ماده «نبأ» است یا از ماده «نبو» بین اهل لغت اختلاف است... ▪️ماده «نبو» در اصل دلالت دارد بر رفیعتر بودی چیزی از بقیه؛ یعنی چیزی نسبت به چیزهای دیگر رفعت بیابد و در جایگاه بلندتری قرار گیرد و از بقیه جدا و متمایز گردد ... ▪️اما درباره ماده «نبأ» اگرچه حسن جبل بر این باور است که معنای محوری این ماده به معنای «ظاهر شدن و روی کار آمدنی است که مسبوق به - یا پیچیده در - خفائی بوده باشد» اما اغلب اهل لغت اصل آن را به معنای «انتقال چیزی از جایی به جای دیگر» معرفی کرده‌اند... @yekAaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز چهارم از توضیح کلمه «النبی» 🔸کلمه «نبی» را در زبان در فارسی به پیامبر ترجمه می‌کنند؛ در حالی که برای پیامبر (و مقام پیامبری) در عربی (و در خود ادبیات قرآن کریم) از دو کلمه «نبی» و «رسول» (نبوت و رسالت) استفاده می‌شود اکنون که درباره کلمه «نبی» توضیح داده شد مناسب است تفاوت این دو هم توضیحی داده شود. ▪️در تفاوت این دو آمده است که گفته‌اند هر رسولی نبی هست، اما هر نبی‌ای رسول نیست 📚لسان العرب، ج‏1، ص163 🌀شاید کسی بگوید مساله بالعکس است زیرا در خود قرآن کریم اگرچه کاربرد کلمه «نبیّ» منحصر در پیامبران است، اما کاربرد کلمه «رسول» اعم از پیامبران است و شامل گروههای مختلفی از فرشتگان با ماموریتهای مختلف هم می‌شود: «اللَّهُ يَصْطَفي‏ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ» (حج/75) «لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً» (اسراء/95) «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏» (هود/۶۹ و عنکبوت/۳۱) «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْک» (هود/۸۱) «جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» (فاطر/۱ «يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» (انعام/۶۱) «حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهم» (اعراف/۳۹) «قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا» (مریم/19) «بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» (زخرف/80) 💢در پاسخ باید گفت که ظاهرا مقصود کسانی که انبیاء را اعم از رسولان معرفی کرده‌اند در حوزه انسانهاست؛ یعنی هرجا تعبیر رسول در مورد انسان آمده است، ظاهرا «پیامبر» به معنای اصطلاحی آن مد نظر است؛ و اصل این مطلب هم ظاهرا برگرفته از احادیث است چرا که تعداد انبیاء را 124000 ولی تعداد رسولان را 313 نفر دانسته‌اند و نیز این سخن در تفاوت این دو مشهور است که هردو از جانب خداوند بدون واسطه بشری خبری گرفته‌اند اما رسول شریعت خاص دارد ولی نبی ندارد 📚(مجمع البحرين، ج‏1، ص405 ). ▪️در تفاوت بین «نبی» (جمع آن: انبیاء، نبیّون و نبیّین) و «رسول» (جمع آن: رسل)، در احادیث به ضوابطی مانند بوبژه نحوه دریافت پیام از خدا و عالم غیب (مثلا: كافي، ج‏۱، ص۱۷۶-۱۷۷؛ بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۶۸-۳۷۴) اشاره شده است؛ اما مهمترین تفاوتی که بین این دو مطرح شده آن است که نبی از آن جهت که نبی است لزوما موظف به ابلاغ خبری که دارد نیست، اما رسول اساسا مأموریتی دارد و باید پیام و رسالتی را از جانب خداوند به مخاطبان برساند. در این خصوص باید گفت که کلمه «رسول» که واقعا دلالت بر حمل و ضرورت رساندن یک رسالت دارد؛ و به نظر می‌رسد «نبی» را از هرکدام از دو ماده بدانیم نیز این سخن درست است: اگر مأخوذ از «نبو» ‌باشد این کلمه صرفا بر شرافت و رفعت مقام شخص نبی دلالت دارد نه وظیفه خاصی برای او؛ و اگر از «نبأ» باشد غالبا آن را اسم مفعول دانسته‌اند که صرفا دلالت دارد که به او خبر خاصی داده‌اند؛ اما درباره اینکه وظیفه ابلاغ آن را دارد یا خیر، خود لغت هیچ دلالتی ندارد و حتی اشاره شد که که انباء می‌تواند بدون حمل خود نبأ باشد. ▪️نکته دیگر در تفاوت این دو آن است که نبوتْ به نبی اضافه می‌شود (نبوتِ نبی)، اما رسالتْ به خداوند (رسالتی، رسالات الله)؛ و هیچ‌وقت برای خدا تعبیر «نبوة الله» ‌به کار نرفته است؛ زیرا رسول کسی است که پیام و بیانی را عهده‌دار شود که به دیگران برساند، و آن پیام که از جانب خدا داده شده که به دیگران بدهد رسالت اوست؛ پس این رسالت خدا را باید برساند؛ و این تفاوت هم موید همان نکته قبل است؛ و لذا تعبیر ابلاغ رسالات داریم اما تعبیر ابلاغ نبوات نداریم 📚الفروق فی اللغة، ص۲۸۴ ▪️کسانی که «نبی» را برگرفته از ماده «نبو» می‌دانند تبیین دیگری نیز درباره این تفاوت دارند و آن این است که با توجه به اینکه اصل این ماده دلالت بر رفعت و علو دارد، «نبی» به کسی گفته می‌شود که مقامی تکوینی و منزلتی الهی و مرتبه‌ای روحانی و معنوی فوق مراتب عادی بشر داشته باشد؛ و این مقام است که شخص را مستعد و آماده قبول رسالت الهی می‌کند؛ لذا از نظر اینان در قرآن کریم هرجا تعبیر «نبی» به کار رفته تاکید بر این مقام معنوی آن اشخاص است و هرجا کلمه «رسول» به کار رفته برعهده گرفتن بار رسالت و وظیفه اجتماعی وی مورد تاکید است 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏4، ص131-134 ▫️اگر «نبی» را از ماده «نبأ» بدانیم می‌توان همین نکته را به این صورت گفت که در نبی، اصلِ ارتباط با عالم غیب و دریافت پیام مد نظر بوده، اما در رسول، داشتن ماموریت ویژه‌ای در ابلاغ این پیام هم نقش داشته است 📚المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵ @yekaye 👇ادامه مطلب👇
🔹لا تَجْهَرُوا /كَجَهْرِ ▪️در مورد ماده «جهر» اغلب اصل آن را همان ظهور و انکشافی که با یک نحوه اعلان کردن همراه باشد دانسته‌اند؛ ... چنانکه «جهرت بالکلام» به معنای اعلان آن است؛ و شخص «جهیر الصوت» کسی است که صدایش بلند است ... ▪️این ماده وقتی به باب مفاعله می‌رود (که مصدرش بر وزن «فِعال» هم هست) دلالت بر تداوم جهر دارد؛ یعنی یک نحوه دلالت بر افراط در اظهار؛ چنانکه وقتی حضرت نوح می‌فرماید «ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً» (نوح/8) می‌خواهد بگوید دعوت من کاری مداوم و آشکار بود که برای همه مساله روشن شد ... 🔸چنانکه اشاره شد معنای این ماده به ماده‌های «ظهر» و «کشف» و «علن» بسیار نزدیک است ... ▪️در تفاوت «جهر» و «اعلان» هم گفته‌اند اعلان نقطه مقابل کتمان است که یک نحوه اظهار معنا برای نفس [در مقام سخن و کلام] است؛ اما اقتضای بلند کردن صدا ندارد؛ در حالی که «جهر» [در مقام سخن و کلام] اقتضای رفع صوت دارد... تفصیل مطلب در https://eitaa.com/yekaye/9203
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ درباره ماده «بعض» و بویژه تعبیر «بعضکم لبعض» و معانی مختلفی که این ترکیب می‌تواند داشته باشد و تمامی کاربردهای قرآنی‌اش قبلا (در جلسه 962 https://yekaye.ir/an-nesa-4-34/) به تفصیل بحث شد. ▪️این آیه از شواهدی است که بوضوح این ترکیب به معنای «همدیگر» و برای حالت مساوی بین طرفین (که از هر طرف نسبت به طرف دیگر ممکن است در نظر گرفته شود) به کار رفته است. @yekaye
🔹أنْ تَحْبَطَ ▪️درباره ماده «حبط» ... اصل این ماده در مورد شتر [یا هر چهارپایی] به کار می‌رفته که از خوردن علف و شبدر دچار نفخ شکم و دل درد شدیدی می‌شد و حالش وخیم می‌گردید و چه‌بسا می‌مرد؛ و به همین مناسبت به معنای فاسد و تباه شدن [باطل شدن] عمل انسان نیز به کار رفته است ... 🔸ماده «حبط» به ماده «بطل» بسیار نزدیک است؛ ... چه‌بسا تفاوت اینها در آن است که «حبط» در مورد نابودی کارهای خوب به کار می‌رود، یعنی امر خوب و مناسبی در ابتدا بوده اما توسط حبط نابود می‌شود؛ اما «باطل» مربوط به چیزی است که از ابتدا بد و پوچ و بی خاصیت باشد... 📿ماده «حبط» و مشتقات آن جمعا ۱۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekAaye تفصیل مطلب در https://eitaa.com/yekaye/9205
🔹أعْمالُكُمْ ماده «عمل» در اصل دلالت بر یک نحوه فعل و رفتار دارد؛ و شاید نزدیکترین کلمه بدان «فعل» باشد؛ اما درباره اینکه چگونه فعلی است و اساسا تفاوتش با «فعل» چیست و کدام اعم یا اخص است بین اهل لغت اختلاف است: ... راغب آن را اخص از «فعل» دانسته‌اند با این بیان که «عمل» هر کاری است که که از حیوان (بالمعنی العام، که شامل انسان هم می‌شود) و با قصد انجام شود، و خیلی کم رخ می‌دهد که بر رفتارهای جمادات «عمل» اطلاق گردد؛ در حالی که «فعل» به کارهای بدون قصد [=غیرارادی] حیوانات و نیز رفتارهایی که از جمادات سر می‌زند هم اطلاق می‌گردد که اگر این دیدگاه را بپذیریم معادل » و معادل در فارسی می‌شود... 🔸اگر بخواهیم با توجه به کاربردهای این واژه در قرآن قضاوتی داشته باشیم به نظر می‌رسد حق با راغب اصفهانی باشد ‌چرا که: ▪️(۱) عموما کلمات صالح و سیئ با کلمه «عمل» (نه با «فعل») ترکیب (وصفی یا اضافی) شده‌اند (خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً، توبه/۱۰۲؛ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه، فاطر/۱۰)، البته کلمات خیر و سوء و امثالهم به صورت مفعول (باواسطه یا بی‌واسطه) برای هر دو به کار رفته است... ▪️(۲) عموما عمل (نه فعل) قرین ایمان مطرح شده است: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات». ▪️(۳) ... پاداش و عقاب اخروی، غیر از دو مورد که چه‌بسا همانها هم قابل مناقشه باشند... همواره ناظر به «عمل» مطرح شده است (مثلا: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ، اعراف/147) 💢 همه اینها شواهدی است که در «عمل» قصد و اراده لحاظ شده است؛ و منظور از قصد و اراده هم همان فکر و رویه است؛ و 🔸(۴) شاید به همین لحاظ است که «عمل» در مورد انسان (عمده آیات مربوطه) و جن (وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّه‏؛ سبأ/۱۲) به کار رفته اما هرگز در مورد خداوند به کار نرفته است ... در حالی که کلمه «فعل» که ظاهرا بر جلوه بیرونی و خروجی عمل دلالت دارد ... در مورد خداوند (ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ، نساء/۱۴۷؛ ...؛ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ، فجر/6) بلکه در مورد فرشتگان (عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ؛ تحریم/6) و کل موجودات (وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ؛ يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ؛ نحل/49-50) هم به کار رفته است. ▪️(۵) و شاید با همین ملاحظه (یعنی لحاظِ قصد و اراده فاعل در معنای «عمل»، و عدم آن در معنای «فعل») است که همواره از «حبط عمل» سخن گفته شده و نه از «حبط فعل». ... 🔸از دیگر ماده‌هایی که به «عمل» نزدیک است ماده‌های «صنع» و «جعل» است: ▪️در تفاوت «صنع» و «عمل» گفته‌اند که صنع اخص از عمل است، «عمل» به هر کار ارادی‌ای که از انسان سر بزند (ولو آگاهی خوبی هم از نحوه انجام آن نداشته باشد) ‌اطلاق می‌گردد؛ اما «صنع» در جایی است که عملی مرتب و محکم و نیکو انجام شود و به نحوی مستند به آگاهی و درایت و تدبیر باشد؛ لذا به نجار «صانع» می‌گویند اما به «تاجر» خیر؛ زیرا نجار قبل از عمل می‌داند که دقیقا چه می‌خواهد بکند؛ اما تاجر نمی داند آیا واقعا به سودی که می‌خواهد می‌رسد یا خیر؛ و به همین جهت است که به کارگزاران حکومتی «عامل» و «عمال» گویند، نه «صانع»؛ چون فقط انجام کارشان برایشان مهم است و غالبا آگاهی از ثمراتی بر کارشان مترتب خواهد شد ندارند ... 📿ماده عمل و مشتقات آن جمعا 360 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekAaye متن کامل این بحث در: https://eitaa.com/yekaye/9206 https://eitaa.com/yekaye/9207 https://eitaa.com/yekaye/9209
هدایت شده از یک آیه در روز
شأن نزول 1️⃣ درباره آیه قبل شأن نزولی مطرح شد که همانجا اشاره شد بسیاری از کتب اهل سنت آن را به عنوان شأن نزول آیه دوم مطرح کرده‌اند (و به نظر می‌رسد ناظر به هر دو آیه بوده است). در اینجا نمونه‌ای از روایاتی که آن را به عنوان شأن نزول آیه دوم ذکر کرده تقدیم می‌شود: هيأتى از بنى‌تميم نزد پيغمبر (ص) آمدند. ابوبكر گفت: قعقاع بن معبد بن زراره را بر ايشان امير كن. عمر گفت: خیر؛ بلکه اقرع بن حابس را امير كن. ابو بكر به عمر گفت: تو جز مخالفت با من کاری نمی‌کنی! عمر پاسخ داد من قصد مخالفت تو را نداشتم. با هم به جدل و مراء پرداختند که این آیه نازل گرديد که «صداهايتان را از صدای پیامبر ص بلندتر نکنید» (حجرات/۲) 📚البحر الزخار (مسند بزار، م۲۹۲)، ج6، ص145؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص402 حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ حَسَنِ بْنِ الصَّبَّاحِ، قَالَا: نا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: نا ابْنُ جُرَيْجٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ، أَنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ، حَدَّثَهُمْ، قَالَ: قَدِمَ رَكْبٌ مِنْ بَنِي تَمِيمٍ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَمَرَ الْقَعْقَاعُ بْنُ مَعْبَدٍ. وَقَالَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: أَمَرَ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: مَا أَرَدْتَ إِلَّا خِلَافِي. فَقَالَ عُمَرُ: ‌مَا ‌أَرَدْتُ ‌خِلَافَكَ. ‌فَتَمَارَيَا فَنَزَلَتْ «لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» [الحجرات/2]. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) الف. از انس‌بن‌مالک نقل‌شده: هنگامیکه این آیه نازل شد، ثابت‌بن‌قیس ناپدید شد. رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) سراغش را گرفت؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از حال او باخبر ساختند؛ حضرت ثابت را نزد خویش فرا خوانده و از او [درباره‌ی علّت ناپدید شدنش] پرسید. گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این آیه نازل شد و من هم شخصی هستم که صدای بلندی دارم، می‌ترسم که عملم نابود شود [به‌همین‌خاطر در محضر شما حاضر نمی‌شوم]». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «تو مصداق این آیه نیستی، تو به خیر و نیکی زندگی خواهی کرد و به نیکی خواهی مُرد و از اهل بهشت خواهی بود». 📚تفسير جوامع الجامع، ج‏4، ص150 ☀️ب. همین مطلب با دو سند مختلف از قول خود ثابت بن قیس چنین نقل شده است: هنگامی‌که این آیه نازل شد، ثابت‌بن‌قیس گفت: من بودم که صدایم را از صدای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فراتر برده [و در برابر او بلند سخن می‌گفتم؛ اعمال من نابود شد؛ پس] من اهل دوزخم. این مطلب به گوش رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رسید. حضرت‌فرمود: [چنین نیست] او از اهل بهشت است. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص402 @yekAaye
☀️۲) از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است: وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وارد مدینه شد، بسیاری از مهاجر و انصار اطراف وی جمع می‌شدند و پیوسته مراجعات مردم به ایشان افزایش می‌یافت و او را با لقبهای شایسته و بزرگ‌منشانه مورد خطاب قرار می‌دادند و این بدان جهت بود که خداوند متعال به آنان دستور داده بود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و همانند صدا بلند کردنتان برای همدیگر، با صدای بلند با او سخن مگوييد، تا در حالی که شما احساس نمی‌کنید اعمالتان نابود شود!» (حجرات/۱). و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز نسبت به آن‌ها مهربان و برای آنان دلسوز بود و پیوسته می‌کوشید که آنان به گناه نیفتند، به‌طوری‌که به حال هرکسی که باو صحبت می‌کرد می‌نگریست و می‌کوشید صدای خود را از او بلندتر نماید مبادا آن مؤمن مشمول تهدید خداوند در خصوص حبط عمل قرار گیرد. تا جایی که یکبار عربی بادیه‌نشین از پشت دیوار با صدایی بلند ایشان را صدا زده گفت: یا محمّد (صلی الله علیه و آله)! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم با صدای بلندتری او را پاسخ داد که می‌خواست آن عرب بادیه نشین به خاطر بلند نمودن صدایش به گناه دچار نگردد. آن بادیه‌نشین پرسید: به من از توبه بگو، که تا کی پذیرفته می‌شود؟ رسول الله ص فرمود: ای برادر عرب! باب توبه برای فرزند آدم باز است و بسته نمی‌شود تا وقتی که خورشید از مغرب طلوع کند؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پاره‏اى از آیات پروردگارت بيايد؟ روزى كه پاره‏اى از آیات پروردگارت آيد« که منظور همان طلوع خورشید از مغرب است «كسى را ایمانش سودی نمی بخشد كه قبلًا ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده باشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم‏] منتظريم.» (انعام/158) 📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص477-478 @yekAaye حدیث به همراه متن اصلی در: https://eitaa.com/yekaye/9218
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۳) از امام محمد باقر ع روایت شده است: وقتی امام حسن مجتبی ع در بستر احتضار افتاد وصیتهایی به امام حسین ع فرمودند ... [از جمله اینکه]: بدان که از جانب عایشه مصیبتی به من رسد که مردم از آن زشتى كردار او و دشمنی اش با خدا و رسولش و دشمنى‌اش با ما اهل بيت ع را دریابند. پس چون امام حسن ع قبض روح شد، آن حضرت را بر روى تختی گذاشتند و به مصلّاى رسول الله ص، كه آن حضرت در آنجا بر مردگان نماز مى‏خواند، بردند و بر آن حضرت نمازگزاردند. چون از نماز بر او فارغ شدند، پیکر مطهر ایشان را برداشتند و به مسجد رسول صلى الله عليه و آله آوردند. هنگامی که آن حضرت را را کنار قبر رسول خدا ص گذاشتند، خبر به عائشه رسيد و به او گفتند كه اينها حسن بن على ع را آورده‏اند تا در کنار رسول خدا ص دفن كنند. پس عائشه پیشاپیش همه سوار بر استری زین‌دار بيرون آمد، ... پس ايستاد و گفت: پسرتان را از خانه من دور كنيد؛ كه چيزى نباید در آن دفن شود، و نباید پرده رسول خدا صلى الله عليه و آله دریده و هتک حرمت شود! امام حسین ع به عایشه فرمود: سالهاست که تو و پدرت، پرده رسول الله ص را دريده‌ و هتک حرمتش کرده‌اید؛ و در خانه آن حضرت ص كسى را داخل كردى كه رسول الله ص نزديكى او را دوست نمى‏داشت. و قطعا خداوند تو را در اين باره مورد سؤال قرار خواهد داد. ای عایشه! همانا برادرم به من دستور داد که او را به نزد پدرش رسول الله ص ببرم تا عهدی با وی تازه کند؛ و بدان که برادرم آگاهترین مردم به خدا و رسولش بود، و به تأویل کتاب او آگاهتر از این بود که پرده رسول الله ص را بدرد و حرمتش را هتک کند؛ که خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آورده‌اند، داخل حجره‌های پیامبر نشوید مگر به شما اذن داده شود» (احزاب/53) و تو مردانی را بدون اذن رسول الله ص در حجره وی وارد کردی! و نیز خداوند فرموده بود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/۱). و به جان خودم سوگند كه تو براى پدرت و فاروق او [يعنى: عمر] کنار گوش رسول خدا ص كلنگ‏ها زدى ... . ادامه این حدیث ذیل آیه بعد خواهد آمد؛ ان شاء الله تعالی. 📚الكافي، ج‏۱، ص۳۰۲-۳۰۳ @yekaye 👇سند و متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/9221
هدایت شده از یک آیه در روز
۴) مفضل بن عمر از امام صادق ع درباره نحوه ظهور و رجعت سوالی می‌پرسد؛ و امام ع در روایتی طولانی وقایع پس از ظهور و رجعت را شرح می‌دهند؛ تا در فرازی از این روایت به رجعت امیرالمومنین ع و شکایتی که ایشان در خصوص ظلمهایی که از امت بر ایشان وارد شد می‌پردازند که در آن آمده است: امیرالمومنین ع فرمود: یا رسول الله ص! به خدا سوگند به تکذیب من و بیعت‌شکنی و مخالفت و جنگیدن با من و حلال شمردن خونم و لعنت فرستادن بر من بسنده نکردند؛ ... [سپس شروع می‌کنند برخی از این تهمتهایی که به ایشان زده شد مانند اینکه به ایشان تهمت زدند که در زمان پیامبر شراب‌فروشی می‌کرده! یا اینکه تمام غنیمتهای جنگی را برای خودش برمی‌داشته! و...؛ تا به اینجا می‌رسند که:] و هیچ تهمت و شبهه و فحشایی نبود مگر اینکه به من نسبت دادند؛ و گمان کردند که اگر من سزاوار خلافت بودم نباید در زمان حیاتتان ابوبکر را در نماز بر من مقدم می‌داشتید؛ در حالی که شما ای رسول الله ص می‌دانید که در حالی که شما در اوج مریضی‌تان بودید عایشه به بلال – وقتی که بلال برای نماز ندا داده بود - دستوری داد، عایشه در دروغ بستن بر شما ای رسول الله ص شتاب ورزید و [به بلال] گفت که همانا رسول الله ص به تو دستور داده که ابوبکر را پیشنماز قرار دهی. بلال ابتدا نپذیرفت تا اینکه دیگرانی هم همین سخن را به او گفتند؛ پس به مسجد برگشت و گفت: خبردهنده‌ای از قول رسول الله به من خبر داده که ای ابوبکر تو به عنوان پیشنماز بایستی. وعایشه از مقابل درب [به داخل حجره] برگشت گویی که اتفاقی نیفتاده بود. اما ای رسول الله ص تو به او فرمودی: وای بر تو ای حمیراء [=لقب عایشه]! این چه خطای عظیمی بود که مرتکب شدی؟! آیا از جانب من دستور دادی که پدرت را پیشنماز قرار دهند؟! او گفت: تا حدودی! ای رسول الله ص! آنگاه بلند شدی در حالی که دست راستت در دست من و دست چپت به دست فضل بن عباس بود؛ و عجله داشتی در حالی که پاهایت روی زمین قرار و آرام نداشت؛ تا اینکه داخل مسجد شدی و به ابوبکر که در جایگاه تو ایستاده بود رسیدی؛‌ پس او را از آنجا بیرون کردی و خودت با مردم نماز گزاردی! اما به خدا سوگند که منافقان برای فضیلت ابوبکر سخنها گفتند که از جمله آنها این بود که در زمان تو ای رسول الله ص او پیشنماز قرار گرفت؛ پس من چون دیدم که بعد از رحلت شما چنین ادعایی را اظهار داشتند، با آنان احتجاج کردم و برایشان هیچ نقطه اتکا و راه فرار و دلیلی که بتوانند بدان تکیه کنند باقی نگذاشتم و گفتم: اگر می‌پندارید که رسول الله ص ابوبکر را پیشنماز قرار داد چون وی را برترین امت نزد خویش می‌دانست، پس چرا وی را از این فضیلتی به وی داده بود بیرون کرد؟ واگر می‌پندارید که رسول الله ص در حالی که از بلند شدن ناتوان بود بدین امر کرد؛ اما وقتی حق را دریافت، شتافت و دیگر سزاوار نبود که بنشیند؛ که در این صورت این حجتی علیه توست در [ضرورت] ساقط کردن ابوبکر؛ و اگر می‌پندارید که رسول الله ص وی را در سمت راست خود نگه داشت (نه اینکه به عقب به داخل صفوف بفرستد) و رسول الله ص و ابوبکر در این نماز با همدیگر امام جماعت بودند که این که اصلا شدنی نیست؛ و اگر می‌پندارید که او را در سمت چپ خود گذاشت و ابوبکر امام رسول الله ص بود، زیرا وقتی امام فقط با یک نفر جماعت را بپا می‌دارد او باید در سمت راستش بایستد نه در سمت چپش؛ [که در این صورت باید خلاف آیه قرآن عمل کرده باشند که کسی را بر رسول الله ص مقدم کرده‌اند] و و اگر می‌پندارید که او را بین خودش و صف اول قرار داد به نحوی که رسول الله ص امام ابوبکر بود و ابوبکر امام مسلمانان؛ این که اصلا شدنی نیست، در یک نماز که جز یک امام نمی‌تواند نماز را اقامه کند [مثلا اگر امام اول حمد و سوره را بخواند؛ امام دوم که ماموم هم هست چکار کند؟ اگر بخواند که دیگر ماموم نیست و اگر نخواند که نمی‌تواند امام دیگران باشد] و اگر می‌پندارید که وی را در صف اول قرار داد، پس برتری او بر سایر افراد صف اول چیست؟ و اگر می‌پندارید که رسول الله ص وی را در صف اول قرار داد که وی صدای تکبیرش را بلند بگوید زیرا صدای پیامبر به خاطر بیماری‌اش آهسته بود و لازم بود که ابوبکر صدایش را بلند کند که بقیه اهل مسجد بشنوند؛ که در این صورت همه اعمال ابوبکر را نابود کرده و وی را مبتلا به حبط عمل دانسته‌اید زیرا خداوند عز و جل می‌فرماید: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و همانند صدا بلند کردنتان برای همدیگر، با صدای بلند با او سخن مگوييد، تا در حالی که شما احساس نمی‌کنید اعمالتان نابود شود!» (حجرات/2). و به خدا سوگند که ای رسول الله ص! اینها نبود جز اینکه من در میان مسلمانان یاوری برای نصرت دین خدا پیدا نکردم در حالی که آنان را دعوت کردم ... 📚الهداية الكبرى، ص411-412 @yekaye 👇سند و متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/9224
هدایت شده از یک آیه در روز
احادیث قبل همگی ناظر به بلند کردن صدا بر پیامبر ص بود. در احادیث همچنین، درباره حبط و تباه شدن عمل، عوامل مهمی - علاوه بر آنچه در قرآن کریم آمده و در تدبرها بدان اشاره خواهد شد- مطرح شده است؛ که درادامه به پاره‌ای از آنها اشاره خواهد شد. @yekaye
🔹الف. عدم ابلاغ ولایت امیرالمومنین ع ☀️۶) از امام باقر ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که یکبار رسول الله ع به حضرت علی ع فرمود: ... و خداوند بر من این را نازل فرمود که: «ای پیامبر ص! ابلاغ کن آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده است» یعنی درباره ولایت تو ای علی ع! «و اگر این کار را نکنی اصلا رسالتت را ابلاغ نکرده‌ای» (مائده/۶۷)؛ و اگر من آنچه درباره ولایت تو به من دستور داده شده بود را ابلاغ نمی‌‌کردم عملم تباه می‌شد؛ و کسی که بدون ولایت تو خداوند عز و جل را ملاقات کند عملش تباه شود؛ این وعده‌ای است که آن را به صورت قطعی به من فرمودند و من جز آنچه سخن پروردگارم تبارک و تعالی باشد نمی‌گویم و قطعا آنچه گفتم از جانب خداوند عز و جل بود که در مورد تو نازل شده است. 📚الأمالي( للصدوق)، ص495 @yekAaye 👇سند و متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/9227
🔹ب. انکار یا تردید در ولایت امیرالمومنین ع (دشمنی با ایشان و دوستی با دشمنان ایشان) خداوند در قرآن کریم عدم اطاعت از خدا و رسول را عامل مهمی برای باطل شدن اعمال معرفی کرده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُم‏» (محمد/۳۳) و در میان این دستورات، ولایت حضرت علی ع چنان مهم بوده که در روایت قبل دیدیم که اگر پیامبر ص هم در ابلاغ آن کوتاهی می‌کرد اعمالش تباه می‌شد. در این زمینه احادیث فراوانی وارد شده است که اتفاقا در حدیث قبل هم همین مضمون (که کسی که ولایت نداشته باشد عملش تباه می‌شود) وجود داشت. در اینجا فقط به برخی از آنها اشاره می‌شود: ☀️۷) از امام صادق ع روایت شده است: اگر کسی در مورد [باطل بودن] آن دو نفر شک کند یا گمان کند [آنان در به دست گرفتن خلافت محق بودند] و بر پیروی آنان بماند خداوند عمل وی را حبط می‌کند؛ همانا حجت خداوند حجتی آشکار و واضح است. 📚الكافي، ج‏2، ص400 الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِيعِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ قَال‏: وَ فِي وَصِيَّةِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: مَنْ شَكَّ أَوْ ظَنَّ وَ أَقَامَ عَلَى أَحَدِهِمَا أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ هِيَ الْحُجَّةُ الْوَاضِحَةُ. @yekAaye
☀️ ۸) روایت شده است که رسول الله ص پیش از رحلتشان عباس (عموی خود) را نزد خویش خواندند و با او خلوت کردند و به او چنین گفتند: ای ابوالفضل [= لقب عباس عموی پیامبر ص] از مواردی که خداوند با من احتجاج می‌کند ابلاغ [دین] به عموم مردم و به خصوص اهل بیتم است و ابلاغ ولایت علی ع و اطاعت از او؛ همانا من رسالت پروردگارم را ابلاغ کردم «پس هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کفر بورزد» (کهف/۲۹). ای ابوالفضل! با اسلام تجدید عهد و میثاق کن و تسلیم ولایت ولی الامر باش و همانند کسی نباش کهبه زبان قبول می‌کند و در دل انکار می‌ورزد، از اهل بیت من فاصله می گیرد و بر آنان جلو می‌افتد و دیگران را امیر بر آنان و مسلط بر ایشان می کند تا کسانی را که خداوند عزت داده ذلیل کند و کسانی را که خداوند ذلیل فرموده عزیز بدارد، [در حالی که در حقیقت و باطن امر] بدانچه به سوی آن گردن کشیدند نرسیدند و نخواهند رسید. ای ابوالفضل؛ همانا پروردگارم با من عهدی بست و به من دستور داد که به هرکس از جن و انس که حاضر است و ابلاغ کنم و به حاضران آنان دستور داد که به غایبانشان ابلاغ کنند: هرکس که علی ع را تصدیق کند و یاوری نماید و اطاعت و نصرت کند و بپذیرد و آنچه از واجبات الهی بر عهده اش است ادا نماید به حقیقت ایمان رسیده است؛ و کسی که از این واجبات سرپیچی نماید خداوند عمل وی را تباه خواهد کرد تا اینکه خدا را ملاقات کند در حالی که وی را حجتی نزد خداوند نباشد. ابوالفضل تو چه می‌گویی؟ گفت: یا رسول الله ص! از توپذیرفتم و بدانچه آوردی ایمان آوردم و تصدیق کردم و تسلیم شدم؛ ‌پس تو نیز بر [این اقدام] من شهادت بده. 📚طرف من الأنباء و المناقب، ص141-142 @yekAaye 👇سند و متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/9229
☀️۹) الف. از امام صادق ع روایت شده است: خداوند عز و جل عملی را بدون معرفت نمی پذیرد؛ و اگر کسی همه کارهای خوب را انجام دهد و تمام روزگارش را روزه بگیرد و شبها به عبادت برخیزد و مالش را در راه خدا انفاق نماید و در تمام عمرش به همه طاعات عمل کند ولی پیامبری را که این واجبات را آورده به رسمیت نشناسد که به او ایمان آورد و تصدیقش کند و نیز امام زمانی که خداوند عز و جل اطاعاتش را بر وی واجب شمرده را به رسمیت نشناسد که اطاعتش کند، چنین خداوند نفعی از عملش به وی نرساند که خداوند عز و جل در این زمینه فرمود: «و به سراغ هر گونه عملى كه كردند بیاییم، و آن را چون گرد و غبارى پراكنده سازيم» (فرقان/23). و فرمود: اگر این چنین فرد جاهلی، از فرط عبادت، خود را تکه تکه کند حز بر دوری‌اش از خدا نیفزاید. 📚دعائم الإسلام، ج‏1، ص53-54 ☀️ب. از امام رضا ع روایت شده است: خداوند عملی را ازبنده جز با ولایت ما نپذیرد؛ پس هرکس که ولایت ما را نپذیرد از اهل این آیه باشد: «و به سراغ هر گونه عملى كه كردند بیاییم، و آن را چون گرد و غبارى پراكنده سازيم» (فرقان/23). 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏1، ص175 ☀️ج. از ابوحمزه ثمالی روایت شده که امام باقر ع فرمودند: خداوند روز قیامت کسانی را محشور می‌گرداند که پیش رویشان نوری است همچون تلالو پارچه‌های حریر مصری؛ سپس خطاب آید: «گرد و غباری پراکنده شو» (فرقان/۲۳). سپس فرمود: این ابوحمزه! اینان کسانی بودند که چه نمازها وروزه‌هایی انجام دادند ولیکن وقتی حرامی بر آنان عرضه می‌شد آن را قبول می کردند و وقتی چیزی از فضایل امیرالمومنین ع بر آنان عرضه می‌شد انکارش می‌کردند. سپس فرمود: «هباء منثور» [=گرد و غبار پراکنده] همان چیزی است که وقتی شعاع نور خورشید از دریچه‌ای به درون اتاق می‌افتد دیده می‌شود. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص112-113 ☀️در برخی روایات این تباهی عمل در همین دنیا برای آنان رخ می دهد (مثلا ر.ک: إقبال الأعمال، ج‏1، ص464 ). @yekAaye 👇سند و متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/9230
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹ج. پیروی از باطل علیرغم آشکار شدن حقیقت ☀️۹) از امام صادق ع روایت شده است: کمترین چیزی که انسان را از اسلام بیرون می‌برد این است که ببیند که نظری برخلاف حق است اما بر آن نظر پافشاری کند؛‌ سپس فرمود: «و کسی که به ایمان کفر بورزد قطعا عملش تباه می‌شود» (مائده/۵) و فرمود: کسی که به ایمان کفر بورزد همان کسی است که بدانچه خداوند امر کرده عمل نمی کند و بدان راضی نمی‌شود. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص: 297 وَ عَنْ أَبَان بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول: أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ يَرَى الرَّأْيَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَيُقِيمَ عَلَيْهِ؛ ثُمَّ قَالَ «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه». وَ قَالَ: الَّذِي يَكْفُرُ بِالْإِيمَانِ الَّذِي لَا يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا يَرْضَى بِهِ. @yekaye
🔹 مصداق فاجعه‌آمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر ص در تاریخ واقعه‌ای درباره بلند کردن صدا در محضر پیامبر ص نقل شده که منجر به مانع شدن از انجام مهمترین دستور پیامبر ص شد. این واقعه در بسیاری از معتبرترین کتب اهل سنت آمده و قریب به متواتر است؛ چنانکه با یک جستجوی ساده معلوم شد که: 📚در صحیح بخاری حداقل ۷ بار (ج۱، ص۵۴؛ ج۲، ص۱۱۵۵؛ ج۳، ص۱۱۱۱؛ ج۴، ص۱۶۱۲؛ ج۶، ص۹ و ص۲۶۸۰؛ تحقیق مصطفی البغا)، 📚در صحیح مسلم حداقل ۳ بار (ج۳، ص۱۲۵۷-۱۲۵۹) و 📚در مسند احمد بن حنبل حداقل ۶ بار (ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹ ؛ ج۴، ص۵۱۲ ؛ ج۵، ص۱۳۴-۱۳۵ ؛ ج۵، ص۲۲۲ ؛ ج۵، ص۳۵۱ ؛ ج۲۳، ص۶۸ ) با اسناد مختلف آمده است؛ و وقتی در چنین کتابهایی این اندازه روایت شده می‌توان پیش‌بینی کرد که تعداد نقل این واقعه در کتب اهل سنت به چه عددی می‌رسد. تازه، این مواردی که اشاره شد همگی فقط روایت داستان از قول است؛ وگرنه این واقعه در این کتب و کتب دیگر اهل سنت، از قول افراد دیگری از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا 📚فقط طبرانی (م۲۳۰) در الطبقات الكبير (ج2، ص۲۱۳-۲۱۵، طبع الخانجي) با ۹ سند مختلف این واقعه را علاوه بر ابن‌عباس، از قول امام علی ع، عمر بن الخطاب، جابر بن عبدالله انصاری نیز روایت کرده است ؛ و از این رو آیا متواتر بودن آن فقط با منابع اهل سنت کاملا محتمل نیست؟ در اینجا مطلب بر اساس نقل صحیح بخاری، که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است، تقدیم می‌شود: ☀️ ۵) عبیدالله بن عبدالله روایت کرده که ابن‌عباس گفت: وقتی پیامبر ص در بستر مرگ افتاده بود و در خانه عده‌ای از مردان، از جمله عمر بن خطاب، بودند، پیامبر ص فرمود: بیایید تا نوشته‌ای برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: قطعا پیامبر ص طوری است که حتما درد بر او غلبه کرده است؛ و نزد شما قرآن هست؛ همان کتاب الله ما را بس است. پس اهل خانه اختلاف کردند و درگیری پیش آمد؛ برخی می‌گفتند چیزی بیاورید که پیامبر ص برایتان نوشته‌ای بنویسد که هرگز پس از آن گمراه نشوید؛ و برخی هم همان چیزی را می‌گفتند که عمر گفت. چون نزاع و اختلاف نزد پیامبر زیاد شد رسول الله ص فرمود: بلند شوید! [این فراز در نقل دیگر چنین است: پس اختلاف کردند و صدای همهمه بسیار زیاد شد. پیامبر ص فرمود: پس از نزد من بلند شوید [=بروید) که همانا نزاع و درگیری نزد من سزاوار نیست؛ ج۱، ص۵۴] عبیدالله می‌گوید: و ابن‌عباس همواره می‌گفت: قطعا آن مصیبتی که همه مصیبتهاست، این است که مانع شدند از اینکه رسول خدا برایشان آن نوشته‌ را بنویسد، به خاطر درگیری‌شان و همهمه‌شان. 📚صحيح البخاري، ج۵، ص۲۱۴۶ (تحقیق مصطفی البغا) سند و متن حدیث در https://eitaa.com/yekaye/9233 📝لازم به ذکر است که بخاری در اینجا (و نیز در ج۱، ص۵۴ و نیز در ج۶، ص۲۶۸۰) که اسم عمر به عنوان گوینده آن عبارات در مخالفت با پیامبر را آورده، (و نیز در ج۴، ص۱۶۱۲) جمله او را به صورت عبارت تعبیر کرده؛ ولی در برخی از مواردی که اسم گوینده این سخنان را نیاورده و از تعبیر «قالوا: گفتند» به جای «قال عمر» استفاده کرده، جمله اصلی او را (که دلالت بر شدت بی‌ادبی او نسبت به پیامبر می‌کند) چنین نقل کرده است که به پیامبر اکرم (ص) در مقابل این درخواست و نگرانیش برای آینده امت، نسبت داده است: ➖قالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ- گفتند رسول خدا هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۳، ص۱۱۱۱ ؛ ➖قالُوا: مَا لَهُ أَهَجَرَ – گفتند او را چه شده که هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۲، ص۱۱۵۵ ؛ ➖قالُوا: مَا شَأْنُهُ أَهَجَرَ – گفتند برای او چه اتفاقی افتاده که هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۴، ‌ص۱۶۱۲ و ج۶، ص۹ 🤔وقتی انسان با چنین واقعه‌ای مواجه می‌شود می‌تواند بفهمد که چرا خداوند متعال در این آیه دوم سوره حجرات، در را مایه معرفی فرمود. @yekAaye 👇ادامه👇
سند و متن حدیث شماره ۵ درباره بلند کردن صدا بر پیامبر ص که مانع کتابت وصیت بسیار ایشان شدند: ☀️حدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُوسَى: حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ مَعْمَرٍ، وحَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ: أَخْبَرَنَا معمر، عَنِ الزُهري، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الله، عن ابن عباس رضي الله عَنْهُمَا قَالَ: لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ، فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، قَالَ النَّبِيُّ ص: هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ. فَقَالَ عُمَرُ: إِنَّ النَّبِيَّ ص قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ، وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ. فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ فَاخْتَصَمُوا، مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: قرِّبوا يَكْتُبْ لَكُمُ النَّبِيُّ ص كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ. فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ النَّبِيِّ ص، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قُومُوا. [هذه العبارة فی نقل آخر: فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ. قَالَ: فَقُومُوا عَنِّي، وَلَا يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ؛ ج۱، ص۵۴] قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ: فَكَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ: إِنَّ ‌الرَّزيَّة ‌كُلَّ ‌الرَّزيَّة مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لَهُمْ ذَلِكَ الْكِتَابَ، مِنَ اخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِمْ. @yekAaye توضیح مطلب در: https://eitaa.com/yekaye/9232
🔹د. ☀️11) الف. از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده است: از رسول الله ص سوال شد که فردای قیامت نجات در چیست؟ فرمودند: همانا نجات در این است که با خدا خدعه نکنید که خداوند با شما خدعه کند؛ زیرا هرکس به خداوند خدعه بزند خداوند به او خدعه می‌زند و ایمان را از او جدا می‌کند و اگر می‌فهمید می‌دید که به خودش خدعه زده است! گفته شد: و چگونه می‌شود به خدا خدعه زد؟ فرمود: اینکه کاری را که خداوند دستور داده را انجام م‌دهد اما هدفش غیرخداست؛ پس تقوای الهی در پیش گیرید و ازریا بپرهیزید که همانا شرک به خداوند است. همانا روز قیامت ریاکار با چهار اسم فراخوانده می‌وشد: ای کافر! ای فاجر! ای دغلباز! ای زیانکار! عملت تباه شد و اجرت به هدر رفت و هیچ بهره‌ای نداری! امروز پاداشت را از همان کسی که برای او کار می‌کردی التماس کن! 📚الأمالي( للصدوق)، ص582 ☀️ب. از امیرالمومنین ع سوال شد: چه کسی به شقاوت عظیم گرفتار است؟ فرمودند: کسی که دنیا را به خاطر دنیاطلبی ترک کند! که هم دنیا را از دست داده و هم در آخرت زیانکار است؛ و کسی که عبادت ورزد و سخت تلاش کند و روزه بگیرد اما برای ریا در پیش مردم؛ چنین کسی در دنیای ما از لذات دنیای محروم مانده و سختی‌ای به وی رسیده که اگر مخلص بود به خاطر آن سختی سزاوار ثواب می‌شد؛ پس در حالی وارد آخرت می‌شود که می‌پندارد که اعمالی دارد که ترازوی عملش را سنگین می‌کند اما همه را در آنجا «گرد و غباری پراکنده» می‌یابد... 📚مجموعة ورام، ج‏2، ص95 @yekAaye سند و متن احادیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9235
🔹ه. عدم خودداری از و عدم رعایت حلال و حرام در اموال ☀️۱2) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال شد که می‌فرماید: «و به سراغ هر گونه عملى كه كردند بیاییم، و آن را چون گرد و غبارى پراكنده سازيم» (فرقان/23). فرمودند: به خدا سوگند هرچند اعمالی داشتند درخشانتر از حریر مصری؛ ولیکن وقتی حرامی برایشان پیش می‌آمد آن را رها نمی‌کردند. 📚الكافي، ج‏2، ص81 📚این حدیث با سندی دیگر و تفاوت مختصری در عبارات در الكافي، ج‏5، ص126 نیز آمده است. 📝همچنین این مضمون در ضمن حدیث شماره «۹.ج» هم گذشت؛ و همین مضمون در کتب اهل سنت از قول رسول الله ص هم روایت شده است 📚(مثلا شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص243 ) @yekAaye سند و متن حدیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9236
🔹و. ظلم در حق کارگر ☀️۱۳) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایتی طولانی نقل شده که پیامبر چه کارهایی را نهی کردند که در فرازی از آن آمده است: رسول الله ص فرمودند: کسی که در خصوص اجرت شخصی که برای انجام کاری وی را اجیر کرده به وی ظلم کند خداوند عمل وی را تباه می‌کند و بوی بهشت را بر او حرام می‌گرداند در حالی که بوی بهشت از فاصله‌ای که پیمودن آن پانصد سال طول می کشد احساس می‌شود. 📚الأمالي( للصدوق)، ص427؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص12 @yekAaye سند و متن حدیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9237