☀️۱) از امام حسن عسکری ع از پدرانشان روایت شده است که شخصی از امام رضا ع درباره تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» سوال کرد.
ایشان فرمودند پدرم از پدرشان از جدشان از امام باقر ع از زین العابدین ع از پدرش روایت کرده که شخصی سراغ امیرالمومنین ع آمد و همین سوال را کرد و ایشان در پاسخ فرمودند: ...
و فرمود: رب العالمین یعنی مال آنها و آفریدگارشان و کسی که روزی آنان را از آنجا که میدانند و نمی دانند سوی آنان سوق می دهد؛ وس روزی قسمت قرار داده شده و سراغ آدم میآید در هر موقعیتی از موقعیتهای دنیا که باشد؛ نه تقوای تقواپیشگان آن را زیاد می کند و نه فجور فاجران آن را می کاهد؛ و بین این و آن حجابی است که وی آن را بطلبد؛ به نحوی که اگر کسی از روزی خویش فرار کند روزی به دنبالش افتد همان طور که مرگ به دنبال افراد میافتد ...
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص282؛
📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري ع، ص30-31؛
📚علل الشرائع، ج2، ص417؛
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص213
@yekaye
☀️۲) الف. قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد. در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای مفضل! اولین عبرت و دلیل بر باری تعالی نحوه تدارک دیدن این عالم و همبستگی اجزاء و نظم آن است بدان صورتی که هست؛ که اگر در این عالم با فکر خویش تامل کنی و با عقل خویش بررسی نمایی آن را همچون خانه بنا شدهای مییابی که در آن جمیع آنچه بندگانش بدان نیاز دارند آماده شده است؛ پس آسمان همچون سقف برافراشته است و زمین همچون بساطی پهن شده و ستارگان همچون چراغهایی نورافشانی میکنند و جواهر همچون ذخیرههایی در خزانه ذخیره شده شدهاند و هر چیزی در آن برای کار خویش آماده شده است؛ و انسان همچون سرور این خانه است و همه آنچه در آن است به وی واگذار شده و انواع گیاهان برای مصرف آماده شده و انواع حیوانات را در مصالح و منافع خویش به کار گرفته است ...
📚توحيد المفضل، ص47
@yekaye
☀️ب. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
همچنين اگر آب، فراوان نبود و اگر در چشمهساران نمىجوشيد و درهها، جويها و رودها از آن پر نبود، تنگ میآمد بر مردم نیازهایی که بدان دارند از قبيل: نوشيدن خودشان، و نوشاندن به حيوانات و چهارپايانشان، و آبيارى کردن كشتزارها و درختان و انواع غلاتشان، و نیز دشوار میشد عرصه برای نوشيدن حيوانات وحشى و پرندگان و درندگان، و نيز جايگاه زندگى ماهيان و آبزيان، و ديگر منافعى كه مىدانى ولى اى بسا از اهميت و عظمت آن غافلى. همچنين گذشته از آنكه آب، مايۀ حيات جانداران و جانوران روى زمين است و در زندگى روندگان و رويندگان نقش اساسى دارد، با ديگر نوشيدنيها آميخته مىشود تا براى نوشنده لذيذ و خوش طعم گردد. با آب، بدنها و كالاها و چيزهاى ديگر را از آلودگى و چرك مىشويند و پاكيزه مىكنند، خاك را تر مىنمايند تا امکان انجام کارهای مختلف با آن میسر شود و ....
📚توحيد المفضل، ص145
@yekaye
☀️ج. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
اى مفضّل بينديش در آسمان صاف و بارانى كه چگونه دنبال هم در اين جهان میآیند و چه مصلحتی در این است؛ که اگر يكيشان هميشگی بود تباهى مىآورد. آیا نمیبينى كه اگر باران پيوسته ببارد ترهها و سبزيها بگندند و تن جانوران سست شود، هوا محصور گردد و انواعى بيمارى در آن پديد شوند، راهها و معابر همه ويران شوند؛ اگر هميشه آسمان صاف [بدون ابر] باشد، زمین خشك شود و گياه بسوزد و آب چشمهها و نهرها فرو رود، و مردم زيانمند شوند، و خشکی بر هوا غلبه کند و انواع ديگرى از بيمارى رخ نماید؛ ولی چون این دو در عالم به دنبال هم بیایند هوا معتدل گردد و هر كدام ضرر ديگرى را جلوگيری کند و امور خوب و استوار گردد...
و در نزول باران بر زمین و تدبیری که در آن است بينديش ...
که با نزولی آرام و تدریجی نازل مىشود تا دانه كاشته را بروياند و زمين زنده شود و زراعت برپا گردد، و باز هم در نزولش مصالح ديگري است زيرا بدنها را نرم كند، و آلودگی هوا را پاك كند، که در نتیجه بیماریهای ناشی از آلودگی هوا را برطرف سازد، و از درخت و زراعت بیماریای که به نام یرقان شناخته میشود را بشويد و مانند اینها.
📚توحيد المفضل، ص148-150
@yekaye
☀️د. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
اى مفضّل! در اين گياه و انواع منافعی که در آن قرار داده شده، بنگر! ميوه براى تغذيه، كاه براى خوراك حيوانات، هيزم براى سوختن، چوب براى بسيارى از صنايع و حرفهها، و پوست برگ، ريشه، ساقه، شاخه و صمغ درختان براى منافع مختلف.
آیا مىدانى كه اگر ميوهها را به صورت آماده و گرد آمده بر روى زمين مىيافتيم و بر شاخههایی که آنها را در بردارند نبود، چه خللهایی در معیشتمان به ما میسید مىرسيد؟ [در اين حالت] اگر چه غذا وجود داشت، امّا از فوايد بسيار چوب، هيزم، كاه و ديگر چيزهايى ارزشمند و مهمى كه برشمرديم محروم بوديم؛ به علاوه که دیدن منظره نیکو و دلانگیز این گیاهان لذتی را رقم میزند که هیچ منظرهاى از منظرهها و تفریحگاههای دنیا قابل مقایسه با آن نيست.
📚توحيد المفضل، ص154
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ه. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
اى مفضّل! در خصلت زیادشدنی که در محصولات زراعی قرار داده شده انديشه كن. يك دانه كما بيش صد دانه مىدهد. مىشد كه يك دانه تنها يك دانه بدهد؛ ولى چرا اين افزونى در آن نهاده شد؟ آيا جز براى آن است كه غلات و حبوبات فزونى يابند، قوت و روزى كشاورزان تأمين گردد و بذر سال آينده نيز به دست آيد؟ نمىبينى كه اگر پادشاهى بخواهد سرزمينى را آباد كند، راهش این است که بذر و دانه در اختیار مردم قرار دهد تا كشت را به عمل آورند؟ بنگر كه چگونه اين امر حكيمانه و مدبّرانه پديد آمده و كشتزار اين گونه بذر و دانه فراوان مىدهد تا هم روزيشان حاصل آيد و هم بذر كشت پديد آيد؟ و همچنین درخت، گياه و نخل نيز فزونی فراوانی دارند. از اين رو از يك ريشه و تنه، پاجوشهای [= نهالهای کوچکی که میتوان آنها را جدا کرد و مستقل کاشت] فراوان مىبينى. چرا چنين است؟ آيا جز براى آن است كه مردم از آن ببرند و در کارهای مختلفشان استفاده کنند و باز در زمین بکارند؟! اگر هر اصلهای فقط خودش بود و افزايش نمىيافت و تنها مىماند کجا ممکن بود که مردم از آن برای استفادههایشان و برای کشت جدید بکَنند و در آن صورت اگر آفتی به آن میرسید اصل آن نابود میشد و دیگر جایگزینی هم نداشت.
در شكل بوتۀ حبوباتى؛ چون: عدس، ماش، باقلا و جز آنها انديشه كن. دانههاى آنها در كيسهها و ظروفى نهاده شده تا نگاهدارى شوند، رشد و استحكام يابند و از آفات در امان بمانند چنان كه جفت و بچهدان جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شدهاند. نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مىدارد تا به كارندگان و كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمىخورند؟ گفته مىشود: بله تقدير چنين است. پرنده نيز از آنجا كه آفريدهاى از آفريدگان است از زمين خداى جلّ و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مىشوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار بهبار نياورند. اگر پرندگان دانهها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى ندارند كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيۀ پرندگان، سوء هاضمه و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به نابودى كشاند در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانهها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا او از پرندگان مهمتر و نيازمندتر است و هم او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است.
در حبوباتی همچون عدس، ماش، باقلا و مانند آنها تأمل کن، که آنها از ظروفى همچون چوب خراطی شده بیرون میآیند تا آن ظرفها اینها را حفظ کنند و تا زمانی که رشد و استحكام يابند آنان را از آفات در امان بدارند، چنان كه جفت و رَحِم برای جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شدهاند و بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مىدارد تا به كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمىخورند؟ گفته مىشود: بله تقدير برایش چنین رقم خورده است. پرنده نيز از آنجا كه آفريدهاى از آفريدگان است از آنچه از زمين بیرون میآید سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مىشوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار بهبار نياورند. اگر پرندگان دانهها را عيان و ناپوشيده بنگرند که هيچ چیزی آنان را در نگرفته باشد به آن حمله كنند و بوته را یکسره نابود سازند؛ واى بسا اين عمل باعث پرخوری پرندگان و مرگ آنها گردد و کشاورز نیز از کشت خود دست خالی برگردد؛ در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانهها نگاهدارى شوند و پرندگان هم اندکی به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا انسانی که برای آماده سازی آن زحمت کشیده و رنج برده است برای خوردن و بهرهمند شدن از آن سزاوارتر است و نیازی که وی بدانها دارد بیش از نیازی است که پرندگان دارند.
توحيد المفضل، ص154-156
@yekaye
👇سند و متن حدیث 👇
☀️و. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
در گياهان دارويى و اينكه هر كدام در تهيه دارويى خاص به كار مىروند بينديش:
يكى مانند «شاه تره» در عروق، اعماق و مفاصل بدن فرو مىرود و مواد زايد و سنگين را دفع مىكند،
يكى ديگر چون «أفتيمون» مواد سودايى را از بدن مىكشد،
ديگرى چون «سكبينه» باد [معده] را دفع میکند و
آن یکی ورمها را تحلیل میبرد و مانند این کارها.
چه كسى اين قوا را در اينها آفريده است غیر از کسی که یاینها را برای این منفعت خلق کرده است؟
و چه كسى مردم را نسبت به آنها آگاه كرد جز آنكه این خواص را در آنها نهاد؟
و كجا مىتوان تصادفى و اتفاقى به اين ويژگيها پى برد، چنان كه برخى پنداشتهاند؟
فرض کنیم که انسان با ذكاوت و تجربهآموزى دقیقش بدینها پی برده، حيوانات چگونه از برخى از ويژگيهاى درمانى گياهان آگاهند چنانکه برخى از درندگان، زخم خود را با مالیدن خود به برخی از این گياهى دارويى درمان مىكنند و پرندهاى با حقنه كردن، يبوست خود را درمان مىنمايد و مانند اینها فراوان است.
چه بسا در گياهانى كه در دشت و صحرا مىرويد ترديد كنى و بگويى در اين مناطق كه انسانى زندگى نمىكند اينها زايدند و به كار نمىآيند.
در حالى كه چنين نيست، بلکه آنها غذاى حيوانات، دانههایشان براى پرندگان، و چوبها و تنههایشان مورد استفاده انسانها قرار میگیرد و علاوه بر اینها در آنها چیزهایی است که برای معالجه بدنها مورد استفاده قرار میگیرد و از برخی از آنها براى دباغى پوستها، از بعضى براى رنگ آميزى اشياء و مانند اینها استفاده مىشود.
📚توحيد المفضل، ص164
@yekaye
☀️ز. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
در حکمت آفرينش درخت و انواع گياهان تأمل كن، از آنجا كه درخت نيز بسان حيوان همواره به غذا محتاج است و در عین حال نه دهانی همانند حيوانات دارد و نه حرکتی میکند که بتواند دنبال غذا برود، برایش ريشههاىی قرار داده شده که در دل زمين فرو رفته تا غذا را از زمين برکشد و آن را به شاخهها، و برگ و ميوههای روی آن رساند. پس زمين مانند مادر پرورش دهندۀ آن است و ريشههایش که همچون دهانهایی است كه درون زمین گذاشته شده تا از آن غذایش را برگيرد همان طور که در میان حيوانات، مادرانشان بچههای خود را شير مىدهند.
آیا نمىبینى كه چگونه ستونهاى خيمهها از هر سو با طناب بسته شده تا بر پاى استوار ايستد، و نه نقش زمين گردد و نه كج شود؛ گياهان را نيز چنين می یابی، تمام آنها ريشههاى خود را در دل زمين به هر جانبى دوانيدهاند تا آن را برپا و استوار نگاه دارند؛ و اگر این نبود چگونه يك نخل بلندقامت ویا چنار بزرگ در توفانهاى سهمگين بر پاى مىماندند؟ پس به حكمت آفریدگار بنگر كه چگونه بر حكمت صنعتگران پيشى گرفته؛ و همان ترفندی که صنعتگران در پايدارى خيمهها از آن بهره می گیرند، قبلا در آفرینش درختان بوده است؛ زيرا آفرينش درخت پيش از ساختن خيمهها بوده است. نمىبينى كه پايه و ستون خيمهها از چوب درختان است، پس صناعت مردم از كار آفرينش گرفته شده است.
📚توحيد المفضل، ص156-157
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
1️⃣«مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
در این سوره، بعد از اینکه از انسان خواست که به طعامش بنگرد که چگونه باران بارید و زمین شکافت و دانهها و درخت انگور و سبزیجات و درختان زیتون و خرما و انواع درختان انبوه و انواع میوه و علوفه را در آن رویاند، میفرماید تا اینها متاع و مایه استفادهای باشد برای شما و برای چارپایانتان.
در واقع اگر دستهبندی موجودات زنده به سه دسته کلی گیاه و حیوان و انسان توجه کنیم، به انسان که خوراکش از گیاه و حیوان است تذکر میدهد که ببین با چه ساز و کار پیچیدهای گیاهان را رویانیدیم که هم مایه استفاده مستقیم شما باشد و هم مایه استفاده حیواناتی که مورد تغذیه و انواع استفادههای شما قرار میگیرد؛
و اینکه ابتدای این آیات به نحو غایب درباره انسان سخن گفت و در این آیه فضای سخن را به حالت خطاب درآورد میتواند برای تاکید بر این منتی باشد که بر انسان نهاده است، خواه از جانب این تدبیر پیچیده و خواه از جانب این نعمتهایی که در این فرایند به انسان داده است (الميزان، ج20، ص210 ).
@yekaye
#عبس_32
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
چرا با اینکه شروع این فراز با آیه «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» بود که خطابش به انسان است در فرازهای مختلفش از خوردنیهای حیوانات هم (مانند قضب و أبّ) سخن گفت و نهایتا اینها را متاعی هم برای انسان و هم برای چارپایان دانست؟
🌴الف. [شاید میخواهد بگوید:] اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند. (تفسير نور، ج10، ص389)
🌴ب. آیات قبل، خطابی بود به انسانی که کفر میورزد؛ و کسی که کفر بورزد در حقیقتش فطرت الهی و نفخه روح در خویش را نادیده گرفته است و چنین کسی تفاوتی با حیوان ندارد؛ اما اگر در همین وضع کاملا مشابه حیوانش تأمل کند میبیند که چگونه خداوند او همه حیوانات را با انواع نعمتها بهرهمند کرده است. یعنی حتی اگر در حد حیوان هم به نعمتهایی که خدا به شما داده بنگرد دست از کفران نعمت برمیدارد؛ چه رسد که در افق انسانیت خود قرار بگیرید.
🌴ج. ...
@yekaye
#عبس_32
☀️۱) از عبدالله بن عمر روایت شده است که از رسول الله ص درباره علی بن ابیطالب ع سوال کردیم. ایشان ناراحت شدند و فرمودند: چه میشود که عدهای نزد من از کسی بدگویی میکنند که نزد خداوند جایگاهی همچون جایگاه من و مقامی همچون مقام من دارد جز اینکه پیامبر نیست؛ همانا کسی که علی ع را دوست داشته باشد ... [و فضایل فراوانی برای دوستدار علی برشمردند از جمله اینکه:]
آگاه باشید! کسی که علی ع را دوست بدارد خداوند در سایه عرش خویش همراه با صدیقین و شهداء و صالحین بر او سایه میافکند و او را از فزع اکبر (انبیاء/۱۰۳) و از اوضاع هولناک آن فریاد گوشخراش (عبس/۳۳) ایمن بدارد ...
📚مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، ص65؛
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص825
أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً ع أَظَلَّهُ اللَّهُ فِي [ظِلِ] عَرْشِهِ مَعَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ آمَنَهُ مِنَ «الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ» وَ أَهْوَالِ [يَوْمِ] «الصَّاخَّة»...
📚اصل این حدیث با سندی متفاوت در بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص37 هم آمده ؛ که البته این فراز را ندارد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) در فرازی از حدیث امیرالمومنین ع که به حدیث «معرفت امام به نورانیت» معروف است آمده است:
ای سلمان! منم پدر هر مرد و زن مومنی! ای سلمان! منم آن طامه کبری [هنگامه بزرگ] (نازعات/۳۴)! منم آن أزفه [نزديك شدنى] هنگامی که نزديك شد (نجم/۵۷)؛ منم آن حاقه [واقعشدنی] (حاقه/۱)؛ منم آن قارعه [درهمکوبنده] (قارعه/۱)؛ منم آن غاشیه [فرو پوشاننده و فراگیر] (غاشیه/۱)؛ منم آن صاخه [فریاد گوشخراش] (عبس/۳۳)؛ منم آن محنت و رنج نازل شده ...
📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص258
و من هذا الباب ما رواه سلمان، و أبو ذر، عن أمير المؤمنين عليه السّلام أنه قال: من كان ظاهره في ولايتي أكثر من باطنه خفّت موازينه؛ يا سلمان لا يكمل المؤمن إيمانه حتى يعرفني بالنورانية ...
يا سلمان، أنا أبو كل مؤمن و مؤمنة، يا سلمان، أنا الطامة الكبرى، أنا الآزفة إذا أزفت، أنا الحاقة، أنا القارعة، أنا الغاشية، أنا الصاخة، أنا المحنة النازلة ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ»
در آیات قبل، سخن از کفران نعمت انسان بود و سپس اشارهای به نعمتهایی که خداوند در اختیار انسان و چارپایانش قرار داده است. چرا یکدفعه سراغ بحث قیامت رفت؟
🌴الف. در آیات قبل از تدبیر عام ربوبی که انسان در آن بسر میبرد سخن گفت که اقتضای آن انجام وظیفه عبودیت در انسان بود و این اشاره به پایان آن تدبیر است که دیگر مقام آن است که انسان جزای عمل خویش را دریافت کند.
📚الميزان، ج20، ص210
🌴ب. در آیات قبل دلایلی بر توحید و قدرت خداوند بر معاد و انواع نعمتهایی که به انسان داده سخن گفته شد که اقتضای آنها این است که انسان عاقل از اطاعت خداوند تمرد نکند، اکنون به سراغ بحث از اوضاع هولناک قیامت رفت چرا که انسان وقتی اینها را بشنود ترسی در دلش پدید میآید که وی را به تأمل بیشتر در این واقعیاتی که اقتضای ایمان دارد وادار میکند و او را به اینکه کفر و تکبر و .. را کنار گذارد سوق میدهد.
📚مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص60
🌴ج. [شاید میخواهد نشان دهد که در نگاه دینی معاش و معاد انسان کاملا به هم پیوسته است؛ از این رو] در آيات قبل، از معاش بحث شد و در اين آيات از معاد گفتگو مىشود
📚تفسير نور، ج10، ص390
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_33
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ»
اشاره شد که عموما مقصود از آمدن «صاخه» را وقوع قیامت دانستهاند؛ و اینکه صاخه یا صدای گوشخراش است یا خود همان استماعی است که رخ میدهد و هرچه باشد با صدا و شنوایی تناسب دارد. اما چرا از تعبیر «آمدن» برای «صاخه» استفاده کرد نه از تعابیری عام مانند «وقع» یا از تعابیری متناسب با صدا مانند «سمعتم» یا ... ؟
🌴الف. شاید از این جهت که تعبیر «آمدن» برای جدی گرفتن یک واقعه برای مخاطب اثرگذارتر است، از این رو که نمیخواهد فقط بگوید این واقعه رخ میدهد بلکه میخواهد بفرماید که این واقعه سراغ شما خواهد آمد و گریزی از آن نخواهید داشت.
🌴ب. شاید میخواهد بر تغییری که قرار است نسبت به وضع قبل رخ دهد تأکید کند؛ یعنی صرفا یک حادثه رخ نمیدهد بلکه وضعیت کاملا جدیدی خواهد آمد که اقتضایش تغییر در همه محاسبات و همه امور است؛ چنانکه در آیات بعد هم سراغ فرار هرکس از نزدیکترین و صمیمیترین نزدیکان خویش میرود.
🌴ج. شاید میخواهد بر واقعیت خود صاخه (صدای گوشخراش) تأکید کند چرا که خود صدا پدیدهای است که کاملا با حرکت و آمدن گره خورده است. یعنی اگر تعابیری مثل «سمعتم» میآمد تأکید کلام بر مخاطب صدا بود، ولی وقتی تعبیر «جاء» آمد بر اینکه واقعا نفخ صور و صدای حاصل از آن یک واقعیت عینی است و حتما صدایی به سوی شما خواهد آمد تأکید میشود، در مقابل اینکه ممکن است برخی گمان کنند اینها صرفا یک تعابیر استعاری است و واقعا برای ورود در عرصه قیامت تغییر خاص عینی و واقعیای در جهان رخ نمیدهد.
🌴د. این تعبیر ظرفیت برخی معانی باطنی و تأویلی که برای آیه برشمرده شده را نیز باز میکند. اگر یکی از معانی تأویلی این آیه، حضرت امیرالمومنین ع باشد (حدیث۲) آنگاه چهبسا میخواهد بگوید اگر در دنیا صدای حضرت علی ع در میان هیاهوی غوغاسالاران گم شد وقتی قیامت برپاشود همان وقتی است که تنها صدایی که همه صد و همه فقط بدان گوش میسپارند صدای علی ع است چرا که صدای او همان صدای حق محض است و از خود سخنی ندارد؛ و شاید از این روست که محبان علی ع اصل از این صاخه آزاری نمیبینند (حدیث۱) چرا که آنها در زندگی دنیا با او مأنوس بودهاند و در همین دنیا سخن او برایشان لذتبخشترین صداها بوده است.
🌴ه. ...
@yekaye
#عبس_33