هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ ... أُمِّهِ وَ أَبيهِ»
چرا در مقام فرار کردن، فرار از مادر را بر پدر مقدم کرد؟
🌴الف. چهبسا به ترتیب مسئولیتی است که در قبال افراد داریم. در میان اعضای خانواده از کسی که کمترین مسئولیت را در قبالش داریم شروع شده و هرکس که در قبال او مسئولیت بیشتری داشته باشیم بعدتر آمده است؛ یعنی نه فقط از برادر، بلکه از مادر، بلکه از پدر، بلکه از همسر، و بلکه از فرزند خویش فرار میکند و حاضر نیست هیچ مسئولیتی را حتی در قبال نزدیکترین افراد به خویش که بیشترین مسئولیت را نسبت بدانها داشت بپذیرد.
✅تبصره: تفاوت ظریف بین #احترام_والدین و #اطاعت_از_والدین
همه میدانیم که در اسلام توصیههای فراوانی در خصوص احترام گذاشتن به والدین مطرح شده و از این جهت بر احترام مادر بیش از پدر تاکید شده است.
اما برخلاف تصور رایج، این تلازمی ندارد که وظیفه شرعی ما در اطاعت کردن مادر بیش از پدر باشد؛ بلکه در این زاویه ظاهرا برعکس است؛ یعنی
در عین حال که در مقام احترام گذاشتن و دلجویی و خوشحال کردن و حق داشتن، مادر اولویت جدی دارد (مثلا این حدیث که خداوند دو بار به حضرت موسی سفارش مادرش را کرد و بار سوم سفارش پدرش را کرد و فرمود: دوسوم نیکیات به مادرت باشد و یک سوم به پدرت؛ ر.ک: الأمالي (للصدوق)، ص511 ؛ یا در رساله حقوق امام سجاد ع، حضرت در میان خویشاوندان اولین و مهمترین حق را از آن مادر، و سپس از آن پدر معرفی میکند؛ ر.ک: الخصال، ج2، ص56۵ )؛
اما در مقام اطاعت کردن، پدر تقدم دارد، چنانکه فقها مستند به احادیث متعدد، از طرفی بین لزوم احترام گذاشتن به والدین و اطاعت کردن از آنها تفکیک کردهاند؛ و از طرف دیگر، در مواردی پدر بر فرزند خود ولایت دارد که در این موارد اطاعت از او واجب میشود، در حالی که چنین ولایتی به طور عادی برای مادر ثابت نیست، هرچند که رعایت حق او و احترام به او واجب است.
اصل این تفاوت بین اولویت احترام یکی و اولویت اطاعت از دیگری،
از سویی شاید ناشی از تفاوتی است که بین زن و مرد وجود دارد که اساسا وقتی قرار به انتخاب و امتیاز گذاشتن بین زن و مرد باشد، زن از زاویه محبت و مرد از زاویه عزت ترجیح داده میشود (چنانکه وقتی امیرالمومنین ع از پیامبر ص سوال کرد: مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟ حضرت فرمود: فاطمه نزد من محبوبتر است و تو نزد من عزیزتری؛ ر.ک: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص331 )؛
و از سوی دیگر شاید ریشه در رابطه حقوقیای داشته باشد که در دنیا به خاطر قوامیت پدر در خانواده مطرح است،
و اتفاقا همین تفاوت دو رویکرد (که در احترام، مادر؛ و در اطاعت، پدر مقدم است) بخوبی نشان میدهد که قوامیت مرد در خانواده صرفا یک مساله حقوقی است که بار ارزشی ندارد؛ و در اسلام معیار برتری ارزشی فقط تقواست؛ مثل بسیاری دیگر از تفاوتهای حقوقی دیگری که به رسمیت میشناسیم اما دلالت ندارد که فردی که حقوق کمتری دارد به لحاظ ارزش انسانی پایینتر باشد؛ چنانکه ممکن است کسی مثلا فرمانده لشکری باشد که برخی از مجاهدان آن لشکر، نزد خداوند مقام معنویای بمراتب بالاتر از او داشته باشند.
با این توضیح، تقدم فرار از مادر به فرار از پدر شاید از حیث مسئولیت خاص (ضرورت اطاعت کردن) است که این مسئولیت نسبت به پدر بیشتر است؛ بر این اساس که سیر این آیات سیر آسان به مشکل باشد؛ یعنی اول از برادر نام برد که حق و احترامش به اندازه حق و احترام مادر نیست؛ سپس سراغ پدر رفت که اطاعت از او مهمتر از اطاعت از مادر بوده؛ سپس سراغ همسر و فرزندان میرود که در آنها بحث ادای نفقه واجب هم مطرح است و مسئولیت در قبال آنها اضافهتر و دشوارتر میشود.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 3️⃣ (چرا در مقام فرار کردن، فرار از مادر را بر پدر مقدم کرد؟)
🌴ب. چهبسا از این جهت که، مادر، هم به خاطر عاطفیتر (و به این جهت: زودرنجتر) بودن، و هم به خاطر زحمتی که در بارداری و شیردهی فرزندانشان متحمل میشود مراعات حقش و نرنجاندنش در دنیا بسیار سختتر از مراعات حق پدر باشد؛ از این رو، انسان برای اینکه از پاسخگویی احتمالی در برابر قصور و تقصیرها نجات یابد، فرار کردن از مادرش (که احتمالا تضییع حق بیشتری نسبت به او رخ داده باشد) برایش اولویت مییابد!
✅تبصره
این تحلیل اگر در کل سیاق دیده شود قابل مناقشه است؛ چرا که مراعات حق برادر سادهتر از مادر است در حالی که طبق ضابطه فوق (فرار از کسی اولویت دارد که احتمالا تضییع حق بیشتری نسبت به او رخ داده) باید بعد از این دو ذکر میشد؛ اما بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، می توان معنا را بدون سیاق نیز مورد توجه قرار داد؛ و لذا این احتمال کاملا منتفی نیست.
🌴ج. چهبسا میخواهد شدت سختی را نشان دهد، که وضع را کاملا معکوس میکند، به طوری که مادر عموما از پدر مهربانتر است، ولی آنجا شدت سختی و ترس به حدی است که علیرغم مهربانتر بودن مادر، انسان از مادرش زودتر فرار میکند تا از پدرش.
✅تبصره
این تحلیل نیز اگر در کل سیاق دیده شود شبیه توضیحی که در مورد قبل گذشت قابل مناقشه است؛ چرا که برادر را قبل از مادر ذکر کرد، و علی القاعده مهربانی و دلسوزی مادر و بلکه پدر، از برادر هم بیشتر است. اما همان پاسخی که قبلا بیان شد اینجا نیز صادق است.
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_35
هدایت شده از حسین سوزنچی
.
قرآن به جز از وصف علی، آیه ندارد📖
ایمان به جز از حب علی، پایه ندارد🌹
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم🌴
گفتا که علی نور بود، سایه ندارد☀️
💐میلاد سراسر نور عبد خداوند حیّ علیم قدیر، نفس پیامبر اعظم ص، کفو سرور زنان عالم، پدر سرور جوانان بهشتی، امیر مومنان اولین و آخرین، نورگستر عالم خلقت، ساقی حوض کوثر، علی بن ابیطالب علیه الصلاة و السلام،
بر تنها حجت خدا بر زمین و یگانه خلف بیهمتایش، امام عصر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و بر تمامی علیدوستان و علیجویان و علیگویان و علیپویان
و بر همه حقپرستان و عدالتجویان و نورباوران و منتظران فرزندش مبارک باد🌹
@souzanchi
@yekaye
☀️۱) مرحوم بحرانی در تفسیر روایی خود حدیثی را بدین صورت از کتاب بستان الواعظين آورده است:
[قتاده از حسن بصری روایت کرده که] یکی از همسران رسول الله ص از ایشان پرسید: یا رسول الله! آیا روز قیامت مردی به فکر نزدیکان صمیمیاش هست؟
فرمودند: سه موقعیت است که کسی از کسی یاد نکند: هنگام [برپا داشتن] ترازوی اعمال، تا ببیند که آیا ترازوی سنگین شد یا سبک؟ و هنگام [عبور از] صراط، تا ببیند از آن میگذرد یا خیر؟ و هنگام [دادن] نامه اعمال، تا ببیند آیا به دست راستش نامه عملش را میگیرد یا به دست چپ؟
پس این سه موقعیتی است که احدی یادی از دوست صمیمی و دوست نزدیک و خویشاوند و رفیق و فرزندان و والدینش نکند؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود: «برای هرکس از ایشان در آن روز گرفتاریای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۷) که هر کسی از شدتی امور ترسناک عظیمی که میبیند از دیگری غافل و فقط به خود مشغول است؛ از خداوند متعال میخواهیم که این را به رحمتش بر ما سهل، و با مهربانی و لطفش بر ما آسان گرداند.
📚البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص586؛
📚بستان الواعظين ورياض السامعين، ص70
✳️ به نظر میرسد از عبارت «فَهَذِهِ ثَلَاثَة مَوَاطِن: پس این سه موقعیتی است» به بعد، توضیحات ابن جوزی (مولف بستان الواعظین) باشد؛ نه ادامه حدیث نبوی؛ چرا که علاوه بر اینکه در سایر منابع اهل سنت، مانند
📚تفسير يحيى بن سلام (ج1، ص318 ) و
📚أصول السنة (لابن أبي زمنين؛ ص169)
این حدیث با عین همین روایات به عنوان گفتگوی بین عایشه و رسول الله ص تا همینجا روایت شده است؛ بلکه در سایر روایات نزدیک به این نیز مطلب تا همینجا آمده است؛
@yekaye
مثلا حدیث بعدی:
هدایت شده از یک آیه در روز
ضمن تبریک مجدد به مناسبت میلاد مبارک امیرالمومنین ع
امروز در بررسی منابع حدیث فوق (دومین حدیث ذیل آیه ۳۶ سوره عبس) که در متون اهل سنت با سند صحیح از نظر کسی همچون ابن جوزی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که:
«اگر به ولایت علی ع تن بدهید او شما را بر صراط مستقیم حرکت میدهد اما می دانم که چنین نمیکنید»
نکتهای توجهم را جلب کرد که به عنوان هدیه امروز خدمت شما تقدیم میکنم
کسانی که در فن حدیث کار کردهاند می دانند که یکی از روشهای مهم جعل حدیث این است که جاعل حدیث یک فرازی از سخن پیامبر ص که معتبر و معروف است را میآورده و فرازهای دیگری خودش بدان اضافه میکرده تا فرازهای جعلی هم مورد قبول واقع شود.
امروزه حدیث فوق، چنانکه همانجا اشاره شد، ولو ابونعیم اصفهانی با سند متصل نقل کرده و ابن جوزی هم تمام رجال آن را مورد وثوق دانسته است اما در منابع اهل سنت چندان بازتاب ندارد.
در عوض حدیث دیگری در منابع اهل سنت بازتاب زیادی دارد و حتی در مستدرک بر صحیحین حاکم نیشابوری (کتابی که احادیثی را که بر مبنای صحیح بخاری و صحیح مسلم معتبر است اما آن دو نیاوردهاند) ذکر شده است که همین مطلب را دارد با دو فراز اضافی پیش از آن:
▪️در مستدرک با سندی که از طریق فضیل بن مزروق به ابواسحاق واز او به زید بن یثبع و از او از قول علی ع مطلب این گونه بازگو شده است که گویی پیامبر چنین فرموده است:
اگر ولایت ابوبکر را بپذیرید او را زاهد در دنیا و مایل به آخرت خواهید یافت؛ و اگر ولایت عمر را بپذیرید او را شخصی قوی و امین خواهید یافت که در راه خدا از سرزنش سرزنشگران باکی ندارد؛ و اگر ولایت علی ع را بپذیرید او را هدایتگری هدایتیافته خواهید یافت که شما را بر راه مستقیم حرکت خواهد داد.
📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم) ج3، ص73
حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ، وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِيُّ، ثنا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ الرُّوَاسِيُّ، ثنا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:
«إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا، رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا، لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ تَعَالَى لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ».
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ " وَشَاهِدَهُ حَدِيثُ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ.
خود حاکم جمله آخر این حدیث را نیاورده اما در برخی منابع اهل سنت این جمله آخر را هم دارد: «وهرگز چنین نخواهید کرد»
📚مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص32
حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ عَمْرٍو الرَّبَالِيُّ، قَالَ: نا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، قَالَ: نا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، وَلَنْ تَفْعَلُوا.
🤔اگر این نقل با نقل قبلی که ابونعیم و ابن جزری آورده بودند مقایسه شود مشاهده میشود که سند این روایت از همین فضیل بن مزروق (متوفی ۱۶۰)، از سند آن دو جدا میشود.
در سه سند ابونعیم که نقل شد راوی مطلب را از حذیفه نقل میکند و در یکی از خود حضرت علی ع است؛ و اتفاقا اگر در متن عربی بالا دقت کنید وقتی حاکم میخواهد بگوید این حدیث صحیحی است شاهد بر آن را حدیث حذیفه معرفی میکند، که ظاهرا بقدری مشهور بوده که حاکم نیاز ندیده به متن آن اشاره کند.
این فضیل بن مزروق - چنانکه ابن حبان (متوفی ۳۵۴) که خودش از رجالیون اهل سنت است میگوید- از کسانی بوده است که احادیث صحیحی را از افراد مورد وثوق میگرفت و خودش در آن اضافاتی میکرد و جالب اینجاست که همین حدیث را به این صورت به عنوان نمونهای از احادیث وی میآورد (فُضَيْل بن مَرْزُوق ... مُنكر الحَدِيث جدا كَانَ مِمَّن يخطئ على الثِّقَات؛ المجروحين لابن حبان، ج2، ص209 ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...»
یکی از کسانی که انسان روز قیامت از او فرار میکند همسرش است؛ جالب اینجاست که شدیدترین مصداق دوست داشتن، عشق است که بین زن و مرد رخ میدهد و آن عشقی که از منظر دینی مورد تأیید و تأکید است عشق زن و شوهر است؛
شاید این تعبیر نشان می دهد که شدت هول و ترس قیامت به نحوی است که کسانی که در دنیا چهبسا عاشق همدیگر هم بودهاند، هم از هم فرار میکنند.
🤔البته این در جایی است که این عشق در مسیر الهی قرار نگرفته باشد؛ وگرنه اگر این پیوند عمیق در مسیر عبودیت قرار گرفته باشد افراد مشمول این آیه نمیشوند؛
چنانکه در مورد خانواده چهار نفره امیرالمومنین ع و حضرت زهرا و حسن و حسین ع، قرآن کریم صریحا میفرماید که به خاطر اخلاص و عبودیتشان در جریان اطعام مسکین و یتیم و اسیر (انسان/۷-۹) خداوند آنان را از شر آن روز ایمن فرمود: « فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورا» (انسان/۱۱)؛
و این مطلب جزء قطعیات معارف قرآنی است که عدهای از مومنان (اولیاء الله، مخلَصین) به مقامی میرسند که هیچ ترس و اندوهی از مواقف قیامت متوجه آنان نمیشود: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ؛ لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» (یونس/64)،
چرا که اصلا آنان را در آن موقف احضار نمیکنند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ» (صافات/128)؛
و معلوم است که در مورد کسی که در قیامت هیچ ترس و نگرانی ندارد و اصلا در آن موقف احضار نشود، فرار از همسر و فرزند معنا ندارد.
البته فرار از همسر و فرزند، به معنای همسر و فرزندی که اساسا در مسیر خدا نبوده حتی در مورد چنین اشخاصی فرض دارد
(همانند حضرت نوح؛ ر.ک: جلسه ۱۱۲۰، حدیث۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-34/#_ftnref15 )؛
که آن هم منافاتی ندارد با اینکه گفته شود برای حضرت نوح هیچ ترس و نگرانیای در صحرای محضر نیست و او را آنجا احضار نمیکنند. (توضیح بیشتر در تدبر ۲ خواهد آمد).
@yekaye
#عبس_35
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...»
در قرآن کریم برای اشاره به همسر انسان، هم از تعبیر «زوج» استفاده شده است و هم از تعبیر «صاحبة»
(البته در حالتی که فقط زن بودن آن همسر مورد توجه بوده است از تعبیر «امرأة» [امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ؛ تحریم/۱۰] و در حالت جمع از تعبیر «نساء» [مانند: نِساءَ النَّبِيِّ؛ احزاب/۳۰] هم استفاده شده است).
🔻در این آیه که بحث فرار و جدایی از همسر در قیامت مطرح است (و نیز در جایی که شخص حاضر میشود همسرش را فدای خودش کند تا نجات یابد؛ معارج/۱۲) از تعبیر «صاحبة» استفاده شد؛
🔺اما در موارد دیگری که همراهی بین زوجین در مرتبه وجودی قیامت مد نظر است از تعبیر «زوج» استفاده شده است،
▪️چه این همراهی، قبل از دنیا باشد: «يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّة» (بقره/۳۹؛ اعراف/۱۹)؛
▪️یا بعد از دنیا،
▫️خواه هردو جهنمی باشند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)،
▫️خواه بهشتی: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (رعد/۲۳)، «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (غافر/۸)، «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ» (زخرف/70)؛
▫️و اساسا از همسران بهشتی (اعم از اینکه همسر دنیوی شخص بوده، یا نبوده و در آخرت به تزویج انسان درآمده: وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين؛ دخان/۵۴ و طور/۲۰)، همواره با تعبیر «زوج» یاد شده است: «لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» (بقره/۲۵)، «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» (یس/56)؛ و برای اشاره به همسران بهشتی از تعابیری همانند صاحبة و امرأة و نساء و ... استفاده نشده است
(البته این غیر از استفاده از تعابیری است که بر ویژگی خاصی از آنان تاکید دارد، مانند: حُورٌ عين؛ قاصِراتُ الطَّرْف، فُرُشٍ مَرْفُوعَة و ... ).
▪️جالب است که در مورد خداوند هم هرگاه بحث از این است که او همسری ندارد، از تعبیر «صاحبة» استفاده شده است، نه زوج: «أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ» (انعام/۱۰۱)، «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» (جن/3).
🔸اگر توجه کنیم که در کلمه «صاحبة» تأکید اصلی بر «مصاحبت و همنشینی» است (ر.ک: نکات ادبی)
اما کلمه «زوج» در اصل بر مقارنت و تداخل بین دو چیز به طوری که با هم مختلط و مرتبط و درهمتنیده شوند، به کار میرود (جلسه ۷۸۴ http://yekaye.ir/ya-seen-36-36/)؛
شاید بتوان نتیجه گرفت که ازدواجی که در این دنیا رخ می دهد دو گونه است:
▪️یکی ازدواجی که در حد مصاحبت و همنشینی میماند؛ که این گونه ازدواجهاست که در قیامت زن و شوهر از هم فرار میکنند و حاضرند برای نجات خود همدیگر را فدا کنند؛ و
▪️دوم ازدواجی که در آن پیوند روحی عمیقی بین زوجین برقرار میشود، که اگر این پیوند برقرار شد، وقتی پردهها کنار رفت معلوم میشود که این دو همواره با هم بودهاند؛ حتی در جهنم: «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ ... وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (مسد/4).
📝بحث تخصصی #خانوادهشناسی :
محوریت #خانواده بر #عشق» یا #مصاحبت_بالمعروف
▪️اگرچه یک مولفه مهم و مطلوب در خانواده آن است که پیوند عمیق عاطفیای به نام عشق بین زوجین برقرار شود،
▪️و این در حد خویش میتواند یک زندگی شیرین دنیوی را رقم بزند و از نظر اسلام هم ممدوح و مورد توصیه، و بلکه یک لطف و عنایت الهی است که اگر کسی اقدام به ازدواج کند شامل حالش میشود: «جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» (روم/۲۱)
▪️و چنین خانوادهای، اگر عبودیت را بتمامه رعایت کنند برترین خانواده خواهند بود (ر.ک: تدبر۱)؛
اما از نظر اسلام، این رابطه برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی؛ یعنی این گونه نیست که اگر رابطه به این حد نرسید یا در این حد نماند، پیوند خانوادگی بیارزش، و به هم زدن آن مطلوب شود:
@yekaye
👇توضیح در ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث محوریت #خانواده بر #عشق» یا #مصاحبت_بالمعروف
💢وجود پیوند عمیق عاطفیای به نام عشق برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی؛
⛔️شرط لازم نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق روحی بین زن و شوهر برقرار نشود، یا اگر هم در اول برقرار شده، در ادامه از بین برود؛ در عین حال آنها بتوانند به مصاحبت با همدیگر و زندگی مشرکشان در دنیا ادامه دهند؛ و با توجه به قداست بنیاد خانواده، اصرار و ضرورتی برای گسستن این پیوند در دنیا نیست؛
و اساسا اینجاست که اسلام برای زن و شوهری که ارتباط روحی و عاطفی بینشان فروکش کرده و تمایل به جدایی از هم دارند، «امساک به معروف» را مقدم میکند: «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسان» (بقره/۲۲۹)، «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» (بقره/۲۳۱) «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوف» (طلاق/۲)؛
که اوج مصادیق چنین خانوادهای را - که علیرغم تضاد بنیادین زن و شوهر به طلاق منجر نشد - در نمونههایی همچون پیوندهای زناشویی حضرت نوح ع و حضرت لوط ع و فرعون (تحریم/۱۰-۱۱)، و چهبسا برخی همسران پیامبر اکرم ص (تحریم/۳-۵) و برخی همسران ائمه اطهار ع (مانند امام حسن ع و جعده، یا امام جواد ع و أمّ فضل) مشاهده میکنیم؛
🚫و شرط کافی نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق بین زن و شوهر برقرار باشد، اما هردو با هم جهنمی شوند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)، که شاید مصداق معروف قرآنی آن ابولهب و همسرش باشند که با هم مسیر سقوط در جهنم را میپیمایند (مسد/۱-۴).
🤔ظاهرا شرط لازم و کافی برای ادامه دادن زندگی مشترک بین زن و شوهر، #تراضی_بالمعروف و #معاشرت_بالمعروف و در یک کلام #مصاحبت_بالمعروف است: «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوف» (بقره/۲۳۳)، «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» (نساء/۱۹)، «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ» (طلاق/۶)، همان توصیهای که در ارتباط با پدر و مادر (ولو مشرک باشند) شده است: «صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً» (لقمان/۱۵)؛
تعبیر دیگر این وضعیت، #صلح و #آشتی (أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْر؛ نساء /۱۲۸) است که در میانه عشقورزی و عدالتورزی قرار دارد؛ طرفین چهبسا عاشق همدیگر نباشند، اما صرفا همچون دو شریک (شریک زندگی!) نیستند که بخواهند همه چیز را صرفا بر مدار عدالت جستجو کنند و اگر لازم شد با هر زور و ترفندی حق خود را از حلقوم طرف مقابل بیرون کشند؛ بلکه حقوق متقابل خود را در فضای «معروف» [= آنچه در عرف ستودنی و قابل احترام است] پیگیری میکنند: «لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف»(بقره/۲۲۸) و مراتبی از گذشت را در قبال هم در پیش میگیرند؛ و اگر گاهی بینشان نزاعی رخ داد زود به آشتی رو میآورند.
🔸البته تأکید میشود که اینکه این وضعیت «صلح» و آشتی - که نه به افق عشقورزی میرسد و نه در حد عدالتورزی خشک فروکاسته میشود - شرط لازم و کافی برای تداوم زندگی خانوادگی است، بدین معنا نیست که الگوی آرمانی خانواده در اسلام در همین حد باشد؛
#الگوی_آرمانی_خانواده در اسلام آن است که زوجین بکوشند، زیر سایه عبودیت، مودت و رحمتی را که خداوند پس از خطبه عقد بدانان هدیه داد، روز به روز شکوفاتر کنند و به حد عشقورزی برسانند.
💢پس عشق بین اعضای خانواده، اگر در سایه عبودیت باشد، خانواده را آرمانیترین خانواده در اسلام قرار میدهد، و به تبع خود، عالیترین روابط را بین والدین و فرزندان رقم میزند؛ و بدین جهت است که الگوی برتر خانواده در اسلام همان اصحاب کساء هستند؛ که عمده توصیف بهشت در سوره انسان، بهشتی است که برای این خانواده میها شده است (همچنین: ر.ک: تدبر۱).
@yekaye
👇ادامه مطلب👉