eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
333 دنبال‌کننده
112 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ» 🔻عذابی که برای قوم لوط آمده بود، بی‌بازگشت بود؛ 🔺در حالی که می‌دانیم در تاریخ قوم یونس هم بودند که عذاب تا نزدیکیِ آنان آمد، اما خداوند عذاب را از آنان برداشت و مهلتی دوباره بدانان داده شد. (یونس/98) و البته علت برطرف شدن عذاب از قوم یونس، این بود که آنان توبه کردند. ♦️این مقایسه نشان می‌دهد که هیچ امیدی به توبه قوم لوط نبود که عذابی این‌چنین سراغشان آمد. در نتیجه: 🔹از سویی، مادام که امید به توبه است، از دعوت و هدایتگری انسانها نباید دست برداشت. 🔹و از سوی دیگر، این گونه نیست که دعوت و هدایتگری همواره بتواند مایه هدایت شود؛ انسان‌ها اختیار دارند، و از این رو ممکن است علی‌رغم دانستن حق، از حق پیروی نکنند؛ و عذاب برایشان اجتناب‌ناپذیر و بی‌بازگشت گردد. 💠نکته تخصصی آیا لازمه «حرمت نهادن به انسان» این است که را به عنوان یک به رسمیت بشناسیم؟! و در قبال امور ناحق بی‌خیال باشیم⁉️ برخی ادعا کرده‌اند: ‌"گوهر ‌ به ‌رسميت ‌شناختن ‌«حقِ ‌ناحق‌بودن» ‌است. ‌يعني ‌افراد ‌جامعه ‌اين‌ واقعيت ‌را‌ به‌رسميت ‌مي‌شناسند ‌که ‌ديگران ‌لزوماً ‌و ‌هميشه ‌ارزشها ‌و ‌باورهايي ‌مشابه ‌ما‌ ندارند ‌و ‌مادام ‌که ‌التزام ‌ايشان ‌به ‌آن ‌روشها‌ و ‌باورها ‌مخلّ‌ حقوق‌ اساسي ‌ديگران‌ نباشد، ‌افراد‌ حق ‌دارند‌ زندگي ‌خود‌ را ‌بر ‌وفق ‌آنچه ‌از ‌منظر ‌باورهاي ‌ديگران ‌ناحق ‌مينمايد ‌سامان‌ بخشند. ‌به‌رسميت ‌شناختن ‌اين ‌حق ‌امري ‌اخلاقي ‌است. ‌يعني ‌ما‌ به‌ حکم ‌اخلاق،‌ و ‌نه ‌به‌رغم‌ آن، ‌حق ‌ديگران ‌را ‌در ‌خصوص ‌زيستن ‌بر ‌وفق ‌ارزشها ‌و ‌باورهايشان ‌به‌رسمیت ‌مي‌شناسيم.‌ به‌ رسميت‌ شناختن‌ اين‌ حق‌ اخلاقي‌ را‌ به‌ هيچ‌وجه‌ نمي‌توان‌ امري‌ خلاف ‌اخلاق ‌و‌ نشانة ‌زوال ‌يا‌ نقصان‌ يک‌ جامعه ‌دانست." 📰( ، مقاله «مسئله در انديشة شيعي ايران معاصر» ایران‌نامگ، بهار 97، ص97) این ادعا 🔻هم پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ 🔻هم مبتنی بر خلط ناروای «هست» و «باید» است؛ و 🔻هم بر پیشفرضی ناصواب در عرصه شناخت انسان تکیه دارد: 🚫اول اینکه پارادوکسیکال و نافی خویش است؛ زیرا از طرفی «حق بودن یا نبودن» را امری کاملاً «وابسته به منظر این و آن» قلمداد کرده؛ و از طرف دیگر ضابطه‌ای به نام «‌مخلّ‌ حقوق‌ اساسي ‌ديگران‌ نباشد» را یک حق فراتر از هر منظری دانسته است! اگر حقِ فراتر از هر منظری می‌توان داشت، پس آن «حق» بر «ناحق» برتری دارد و به «ناحق» نباید میدان داد و آن به رسمیت شناخت. 🚫دوم اینکه بین «اختیار» (که یک امر «تکوینی» و از مقوله «هست‌ها»ست) با «حق» (که یک امر اعتباری و از مقوله «بایدها»ست) خلط نموده است: اینکه انسان‌ها می‌توانند (= اختیار دارند) به گونه‌های مختلف رفتار کنند منطقا دلیل نمی‌شود که حقِ انجام چنان رفتاری هم داشته باشند؛ چنانکه هرکس می‌تواند (= اختیار دارد) از باب تفریح سیلی‌ای به گوش دیگری بزند، اما قطعا چنین «حق»ی ندارد؛ و 🚫سوم اینکه بر این پیشفرض واضح‌البطلان متکی است که هر عملی که از شخصی سر بزند، حتما آن شخص به «حق بودن» و «سزاوار بودنِ» آن باور دارد؛ در حالی که سیگار کشیدنِ پزشکی که مضرات سیگار کشیدن را قبول دارد؛ ویا مبتلا شدنِ بسیاری از گناهکاران به عذاب وجدان، ویا پشیمانی افراد از اقدامی که در شرایط عصبانیت انجام داده‌اند، بسادگی نشان می‌دهد که فردی ممکن است کاری را در عمق وجود خویش ناحق بداند، اما به خاطر غلبه عناصر غیرمعرفتی‌ای همچون شهوت، غضب، و ...، در موقعیتی، و حتی سالیان متمادی به انجام آن عمل اقدام کند و حتی بدان شهره شود. در واقع، 🤔در کلام فوق، «حق» (که امری فراتر از سلیقه‌هاست و همگان ملزم به رعایتش هستند) در زمره «امور سلیقه‌ای» (که حق و ناحق در آن معنا ندارد) وانمود شده است. البته امور سلیقه‌ای، اموری هستند که اخلاقاً حکمی ندارند (یعنی به‌خودیِ خود نه خوبند و نه بد)؛ و از این روست که ملزم کردن دیگران به یک امر سلیقه‌ای، اخلاقاً توجیهی ندارد؛ یعنی: 🔸چون «مداخله بی‌توجیه در زندگیِ دیگران، اخلاقاً نارواست»، پس: 🔶مجبور کردنِ افراد به امری که صرفاً سلیقه ماست، اخلاقاً ناروا می‌باشد. 💢اما (از جمله همین حکمِ اخلاقی: «مداخله بی توجیه ...») به هیچ‌وجه امور سلیقه‌ای نیستند که الزام کردنِ انسانها بدان اخلاقاً ناروا باشد.💢 🤔 آن لیبرالیسمی که تکیه‌اش بر چنین خلطی است بین «امور سلیقه‌ای» (که به خودی خود حکم اخلاقی ندارد؛ و از این جهت، عرصه آزادیِ عملِ افراد است)‌ با «حقِ» انسان‌ها (که کاملا مشمول حکم اخلاقی است، ودیگران «باید» به مراعات آن پای‌بند باشند)، آیا برای یک انسان حقیقت‌جو ذره‌ای می ارزد⁉️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ» گاهى جامعهى انسانى چنان سقوط مىكند كه مردم با شتاب به سوى انحراف و گناه مىروند. 📚(تفسير نور، ج4، ص97) ♦️یعنی رواج این گناه در عرصه جامعه نه‌تنها این «منکَر» را عادی کرد، بلکه به صورت «معروف» و امری شایسته در‌آورد؛ تا حدی که: 🔺هم کسی که خودش نمی‌توانست آن گناه را انجام دهد، وظیفه خود احساس می‌کرد که دیگرانی را که می‌توانند، از این موقعیت مطلع سازد (زن لوط با دیدن مردانی خوش‌سیما، وظیفه خود می‌بیند که علی‌رغم دلخواه پیامبر خدا، که شوهرش هم هست - که علی‌القاعده با توجه به اینکه یک پیامبر بوده، حتما بسیار با او خوش‌رفتار بوده است، و بهانه‌ای نداشته که هدفش تلافی کردنِ آزار شوهرش باشد - به مردان قومش خبر دهد که مبادا از این فرصت بی‌نصیب بمانند!) 🔺و هم خود آن افراد هم برای انجام عمل بی‌شرمانه لواط چنان شتاب بگیرند که در مسیر همدیگر را هل بدهند که مبادا از بقیه عقب بیفتند و فرصت از دست برود! 💠نکته 🚫برخی ادعا کرده‌اند که پیش از نیز عمل وجود داشته است؛ و با توجه به آیه 80 سوره اعراف که می‌فرمود «آیا آن کار ناشایستی را می‌آورید که هیچ یک از جهانیان بدان بر شما سبقت نگرفته است؟!» نتیجه گرفته‌اند که آنچه موجب نزول عذاب شده «نفس مناسبات جنسی میان دو مرد نیست، بلکه آن شیوه یا نوع خاصی از مناسبات است که در میان قوم رایج بوده است». آنگاه چون به نظر آنان، درباره این شیوه خاص قوم لوط در قرآن توضیحی نیامده، سراغ برخی روایات (که اغلب سند قوی‌ای هم ندارند) رفته‌اند و کوشیده‌اند ابعاد خاصی را به عنوان مولفه‌های شیوه خاص عمل قوم لوط معرفی کنند تا بدین وسیله بین عمل قوم لوط و معنای رایج لواط تفاوت بگذارند و از ترویج رفتارهای همجنسگرایانه دفاع کنند. 📚(آرش نراقی، مقاله «قرآن و مساله حقوق اقلیتهای جنسی») 💢در پاسخ باید گفت: 🔺اولاً دلیل ایشان بر اصل این مدعا (که قبل از قوم لوط هم رواج داشته)‌ این است که «از نظر کارشناسان عهد عتيق این عمل در ميان کنعانيان، بابليان، و ساير اقوام بت پرست هم یافت می‌شده است.» اما این دلیل از اثبات این مدعا ناتوان است؛ زیرا فرض را بر این گذاشته که کنعانیان و بابلیان قبل از قوم لوط بوده‌اند؛ در حالی که کنعانیان، همان قومی بودند که حضرت ابراهیم ع به سوی آنان مبعوث شد و تا قرنها پس از وی باقی بودند؛ و بابلیان هم معاصر کنعانیان بوده و با آنها نبردها داشته‌اند. و می‌دانیم که حضرت لوط ع هم از خویشاوندان و معاصران حضرت ابراهیم ع بوده است، پس معلوم نیست قبل از قوم لوط چنین کاری وجود داشته باشد. 🔺ثانیاً اگر به فرض، این ادعا درست باشد، آنگاه در خود قرآن، آن چیزی که می‌تواند اقدام آنان را خاص و متفاوت کرده باشد، بیان شده است. در مورد همانچه وجودش قبل از قوم لوط ادعا شد، انجام این عمل یک رفتار بسیار محدود بوده؛ اما کار قوم لوط بسیار گسترده و علنی؛ و مشکل اصلی‌اش «معروف» شدنِ این «منکَر» در جامعه بوده است. یعنی، در صورتی که ادعای فوق صحیح باشد، حضرت لوط ع می‌خواهد بگوید اگر قبلی‌ها هم چنین کاری می‌کردند این اندازه بی‌حیا نبودند که این قدر علنی برای انجام این کار بر هم سبقت بگیرند و براحتی سراغ مردان رفتن را حق خود قلمداد کنند. 🌐 تطبیق بر روز 💢اگر فرض مذکور درست باشد، آنگاه، برخلاف ادعای آقای نراقی، واقعا رواج در دوره معاصر - که حتی در بسیاری از کشورها ازدواج آنان را به رسمیت می‌شناسند و کشورهای مسلمان را به خاطر ممنوعیت این کار مورد بازخواست قرار می‌دهند، - دقیقا مصداق عمل قوم لوط است. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ» مردمی که برای انجام عمل لواط به خانه حضرت لوط هجوم آورده بودند، در همان حالی که مطالبه می‌کردند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، در قبال پیشنهاد حضرت لوط برای ازدواج با دخترانش، ژست مدعیان به خود گرفتند و گفتند: ما در مورد دخترانت حقی نداریم‼️ 📝نکته تخصصی ( و ) لیبرالیسم مهمترین حق بشر را می‌داند؛ و معتقد است: "انسان چون حق آزادی دارد، پس هیچکس نباید مانع وی شود" یعنی ⛔️کسی حق ندارد مانع شود که دیگران کاری را که از نظر او نارواست انجام دهند. این مبنا، یکی از مهمترین مبانی کسانی است که از آزادی لواط و همجنسگرایی دفاع می‌کنند. در واقع، سخن آنان این است که: 🤔 "شاید از نظر شما و روابط همجنسگرایانه ناپسند باشد اما این نظر شخصی شماست و اگر دو نفر خودشان به انجام چنین عملی راضی باشند ربطی به شما ندارد و آنان حق دارند آن گونه که خودشان می‌پسندند زندگی کنند؛ و شما حق ندارید مانع آنان شوید." به نظر می‌رسد که نیز چنین موضعی داشتند❗️ زیرا 🔻از طرفی بر روابط همجنس‌گرایانه اصرار می‌ورزیدند 🔻و از طرف دیگر، از حق نداشتن در موارد دیگر سخن می‌گویند. 🤔اما سوال مهمی که لیبرالیسم را به چالش می‌کشد این است که اساساً چرا برای «حق آزادی» قائلند؟ اگر صرف بودن، چنین حقی می‌آورد، چرا این حق را برای حیوانات و گیاهان قبول ندارند و بسادگی به خود می‌دهند که نه‌تنها آزادی آنها را محدود کنند، بلکه مانع روال طبیعیِ حیات آنان شوند و آنان را کاملا مطابق با سلیقه خود و برای خورده شدن پرورش دهند⁉️ پس برای سخن گفتن از «حقوق بشر» چاره‌ای ندارند جز اینکه بپذیرند که انسان یک و ویژگیِ خاصی دارد؛ و است که این ارزش را به انسان می‌دهد نه صرفِ این . ♦️اگر چنین است باید دید که 🔺آن ویژگی چیست؛ 🔺و آنگاه تنها چیزی را می‌توان به عنوان «حق انسان» محترم شمرد که برخاسته ویا در راستای آن ویژگی باشد؛ ویا دست کم در جهتِ خلافِ آن ویژگی نباشد. ❌آن کرامت، هرچه باشد، صرفِ (به معنای هر کاری دلش می‌خواهد، اگر توانش را دارد انجام دهد) نیست؛ چون این را حیوانات هم دارند؛ و از این جهت تفاوتی بین این دو نیست. 💢شاید بگویند است که چنین کرامتی را ایجاد کرده است. 🤔این می‌تواند سخن صحیحی است، به شرطی که را فراتر از که در حیوانات هم هست، بدانیم: @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👆ادامه توضیح معنای صحیح 👇 💢 آن معنای از که را برتر از ، و بلکه برتر از می‌کند این است که پیش رویش برای انجام کارهایی که او تشخیص می‌دهد خوب است یا بد است، باز است؛ و با عقل خود، می‌تواند آنچه خوب تشخیص داده، ولو ویا او باشد، عمل کند. 💢 به تعبیر دیگر، زمانی رنگ و بوی فراتر از میل حیوانی می‌یابد که به نحوی با انسان و آگاهانه، و آنگاه این تعالی گره بخورد: یعنی 🔺هم تعالی‌ای برای انسان در کار باشد (برخلاف حیوانات) و 🔺هم امکان تشخیص و در عین حال عمل نکردن به اقتضای آن تعالی در کار باشد (برخلاف فرشتگان)، 🔺آنگاه وی تعالی‌ای را که تشخیص داده، ولو برخلاف میلش باشد، ترجیح دهد. از این رو، اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند، از حیوانات پست‌تر می‌شود (اعراف/ 179 و فرقان/44 ) ❗️ و این صرفاً یک مدعای درون‌دینی‌ نیست؛ 🤔همگان می‌فهمند که انسانی همچون صدام که برای لذت و جاه‌طلبی خویش براحتی دست به شکنجه کردن و یا کشتار هزاران بیگناه می‌زند، از حیوان پست‌تر است. 💠همین امر موجب می‌شود که برترین حق انسان، نه ، بلکه باشد؛ البته از آنجا که حقیقی غالبا در جایی حاصل می‌شود که شخص و دست به انتخاب بزند، نیز پیدا می‌کند؛ اما این «حق آزادی» تنها در سایه معنای «رشد» موجه است؛ از این رو، خود این به معنای و در انجام کارهای دلخواه (ولو خلاف تعالی وی باشد) نیست؛ تا بتوان از آن اموری همچون را نتیجه گرفت؛ بلکه: ⭕️«حق آزادی» اگر مبتنی بر کرامت انسان است، صرفاً به معنای برای ارتکاب است⭕️ یعنی ♦️اگر در انتخاب خود کرد، به خاطر این اشتباهش نمی‌شود؛ 🔻نه اینکه او، امر حق و روا قلمداد شود؛ واین اشتباه، برای او پدید آوَرَد❗️ 🔻و نه اینکه اجازه و (یعنی عملی که می‌داند نارواست و جهل نداشته، تا کارش مصداق «اشتباه» محسوب شود) داشته باشند❗️ 🔻و حتی نه اینکه اگر اشتباهشان در عمل عوارض سوئی داشت، در قبال آن مسئولیتی نداشته باشند❗️(شبیه جایی که کسی بدون تخطی از قوانین و صرفاً به خاطر اشتباه در رانندگی تصادف می‌کند و به شخص دیگری خسارت وارد می‌آورد؛ او گناه نکرده و جُرمی مرتکب نشده، اما موظف است خسارت وارده را جبران کند.) @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ چنانکه قبلا اشاره شد علت پرداختن به آیات مربوط به قوم لوط، درس‌گفتگویی بود که چند روز دیگر خواهم داشت و طرف دیگر آن، آقای است. وی که از پذیرش و دفاع از آن شرمی ندارد، خواسته این مطلب را بر پیروان قرآن کریم نیز تحمیل کند‼️ 🤔بدین مناسبت مقاله‌ای - البته نسبتا طولانی - نوشته‌ام که بحثهای او را از دو زاویه برون‌دینی و نگاه قرآنی مورد نقد و بررسی داده‌ام؛ و به این بهانه، فاجعه رواج همجنسگرایی را به چالش کشیده‌ام. از این جهت که دانستن برداشت‌های مخالف، می‌تواند به فهم بهتر صورت مساله کمک کند و انسان را از خطر مغالطاتی که در این عرصه هست آگاه سازد، به نظرم رسید شاید بد نباشد آن مقاله در اینجا نیز تقدیم شود.👇 @Yekaye
هدایت شده از حسین سوزنچی
اسلام، اخلاق و ‌هم‌جنس‌گرایی- نقدی بر آرش نراقی.pdf
1.18M
#آرش_نراقی در چند مقاله به دفاع از ‌#همجنسگرایی پرداخته و معتقد است: اجازه دادن به رواج رفتارهای ‌همجنسگرایانه، نه‌تنها به لحاظ اخلاقی موجه می‌باشد❗️ بلکه یک #مسلمان باید بکوشد که درک خود از قرآن را به طوری شکل دهد که با ‌به رسمیت شناختن رفتارهای #همجنسگرایانه سازگار باشد‼️ 📝در مقاله ضمیمه با عنوان #اسلام_اخلاق_و_همجنسگرایی پس از تفکیک بین 🔻 #رفتار_همجنسگرایانه (یا همان #لواط ) با 🔻 #گرایش و #هویتی به نام #همجنسگرایی مدعای آقای نراقی در دو فراز بررسی می‌شود: 1⃣ تحلیل برون‌دینی ادله #موافق و #مخالف همجنسگرایی 2⃣ نقد و بررسی نظرات وی درباره نگاه #قرآن کریم به این مساله 🖊 #حسین_سوزنچی @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8⃣ «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ» در مورد زن حضرت لوط، صرفاً نفرمود که او هم به همان عذاب معذب می‌شود؛ بلکه ابتدا فرمود «و از شما هیچکس روی برنگرداند، جز زنت». با آوردن این تعبیر چه نکته‌ای را می‌خواهد گوشزد کند؟ 🍃الف. با این تعبیر هم می‌خواهد بیان کند که علت گرفتار عذاب شدنِ زن حضرت لوط ع این بود که به آن قوم التفات داشت (یعنی از حضرت لوط ع رویگردانده و به آن قوم رو کرده بود). در واقع، هم نشان دهد که زن حضرت لوط ع چنین نبود که عمل قوم لوط را انجام دهد (چون اگر چنین می‌بود، باید همانجا می‌ماند و اصلا استثنا نمی‌شد) و در عین حال نشان دهد که او به خاطر اینکه ذهن و دلش با قوم لوط همراه بود به عذابِ قوم لوط معذب شد. 💠ثمره اگر کسی خودش به عمل لواط روی نیاورد، اما با کسانی که رفتارهای همجنس‌گرایانه انجام می دهند همدل باشد، در زمره آنان محسوب می‌شود؛ و اگر عذابی برای آن اهل لواط در کار باشد، دامن وی را هم خواهد گرفت. 🍃ب. نشان دهد اینکه حضرت لوط و برخی از اعضای خانواده‌اش از محدوده عذابی که نازل شد خارج شدند، از این باب بود که آنان دیگر التفاتی به قوم لوط نکردند و از مسیر حق به سمت آنان رویگردان نشدند. 🍃ج. ... @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ خداوند در سوره هود، داستان قوم لوط و عذاب آنان را از دل داستان حضرت ابراهیم ع و بشارتی که فرشتگان برای او بردند، آغاز کرد. 🤔جالب اینجاست که با اینکه در این سوره داستانهای پیامبران متعددی و درگیری‌های آنان با مردمان و حاکمان زمانه‌شان آمده (نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و موسی علیهم‌السلام) اما از حکایت درگیری حضرت ابراهیم ع با نمرود سخنی گفته نشده؛ و گویی این حکایت حضرت ابراهیم هم به عنوان مدخلی برای حکایت حضرت لوط قرار گرفته است: فرشتگان درست است که بشارتی برای حضرت ابراهیم ع می‌آورند اما برنامه اصلی‌شان عذاب کردن قوم لوط است؛ چنانکه در هنگام معرفی خود به حضرت ابراهیم ع مساله فرستاده شدنشان برای قوم لوط را مطرح می‌کنند؛ و بعد از آن است که بشارتی هم به او می‌دهند.🤔 این طرز بیان واقعه، موید آن احادیثی است که تاکید می‌کند که این بشارت، به خاطر تسلی دادن حضرت ابراهیم ع در مورد عذابی بود که بر قوم لوط فرستاد: عجیب است: یک پیامبر اولواالعزم که از در آتش افتادن توسط نمرودیان باکی نداشت بقدری از عذاب شدن یک قوم ناراحت می‌شود که خداوند قبل از نزول عذاب، ابتدا همان فرشتگان نازل‌کننده عذابش را با مژدگانی بزرگی برای تسلی خاطر او می‌فرستد❗️ و تعبیر « يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ: او با ما در مورد قوم لوط مجادله می‌کند» نیز موید دیگری برای صحت این روایات است؛ و جالب اینجاست که اگرچه تعبیر «با ما مجادله می‌کند» نوعی عتاب‌آلود است؛ اما بلافاصله با سه مدح «حلیم» و «أواب» و «منیب» ابراهیم ع را توصیف می‌کند، تا مخاطب گمان نکند آن مخالفت حضرت ابراهیم یک دلسوزی غیرمنطقی است (دلسوزی‌ای که خداوند در هنگام اجرای مورد مجازات زناکاران، نسبت به وقوع آن هشدار می‌دهد و افراد را از چنان دلسوزی هایی برحذر می‌دارد؛ نور/2) 🔹پس، این ناراحتی حضرت ابراهیم ع به هیچ عنوان به معنای یک تاثر عاطفیِ صرف ویا راضی بودنِ وی به عمل آنان نیست؛ چنانکه نه‌تنها در بسیاری از روایات (هم در احادیث اسلامی؛ و هم در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان) خود حضرت ابراهیم ع حضرت لوط ع را به وحی الهی برای برحذر داشتن آن قوم می فرستد، بلکه در متن مجادله‌ای که بین او و فرشتگان روایت شده، محور بحثهای وی، مطرح کردن احتمال حضور معدود افرادی از مومنان در آن شهر بوده است؛ که آنها را بهانه می‌کرده که خدا عذاب را بر آن قوم نازل نکند؛ یعنی او می‌دانسته که اگر عذاب هم برداشته می‌شود تنها و تنها به خاطر وجود مومنان می‌تواند باشد، وگرنه اگر فقط به عمل آنان توجه شود، چاره‌ای جز عذاب نیست. در واقع، در این حکایت، 🔺از سویی با بشارتی به حضرت ابراهیم درباره فرزندانی صالح، و دلنگرانی حضرت ابراهیم از این عذابی که قرار است نازل شود آغاز می‌شود؛ 🔻و از سوی دیگر، در مقام حکایت کردن عذابی شدید برای یک قوم است (نه‌تنها شهرشان را زیر و رو کردند؛ بلکه با سنگهای نشانه‌داری آنان را سنگباران هم نمودند). 🤔اگر توجه کنیم که شروع این سوره با این نکته است که پیامبر ص مامور می‌شود خود را به عنوان انذاردهنده و بشارت‌دهنده معرفی کند و قرآن کریم در همان ابتدا از مشکلات فراوانی که پیش پای او می‌گذارند خبر می‌دهد و از اینجا وارد داستان پیامبران گذشته می‌شودY آنگاه شاید می‌خواهد نشان دهد که موضع‌گیری مومنانی که قصد دارند پیام خدا را به دیگران ابلاغ کند، در مواجهه با یک پدیده انحرافی چه‌اندازه پیچیده است‼️ از سویی نمی‌خواهند گناه – گناهی که بیش از هر چیز و هرکس به خود گناهکاران لطمه می‌زند – در جامعه باقی بماند؛ و از طرف دیگر، وقتی که می‌بینند تنها راه برطرف شدن آن گناه این است که هستی گناهکاران بر باد رود، ناراحت می‌شوند. 💢شاید مهمترین پیام این آیات آن است که 🔸هم گناه بودن گناه را خیلی جدی بگیریم؛ 🔸و هم تمام همّ و غم خود را برای اینکه گناهکاران از گناهشان منصرف شوند صرف کنیم؛ 🔸و البته اگر نهایتا سعی‌مان به نتیجه نرسید، مجازات الهی برای گناهکاران را نیز جدی بشمریم. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ مقایسه مفاد بشارت و عذابی که در این واقعه مد نظر قرار گرفته نیز قابل تامل است: 🔺بشارت به فرزندانی صالح است (که فرزند، محصول خانواده و روابط جنسی زن و شوهر است)؛ 🔻و عذاب، عذاب قومی است که عمل مهمشان لواط بوده (یعنی روابط جنسی بین مردان – و به تبع آنها بین خود زنان). 🎴در واقع مفاد بشارت و عذاب هر دو به نحوی به مساله رابطه جنسی برمی‌گردد؛ 🤔و چه‌بسا خداوند می‌خواهد با این تعبیر به ما بفهماند که اگر لواط ممنوع می‌شود دقیقا به خاطر حفظ خانواده و بقای نسل صالح است؛ همان چیزی که امروز هم در جهان مشاهده می‌کنیم: 🔻با اینکه موج همجنسگرایی در حدود دو دهه است کشورهای غربی را فرا گرفته، 🔺اما همزمان با شروع آن موج، موج نیز در مقابل قد علم کرده‌اند و با گذر زمان، موج دوم که در عمق فطرت انسانها ریشه دارد کم‌کم به آگاهی‌هایی می‌رسد که بر موج اول غلبه خواهد کرد؛ شکل‌گیری موسساتی مانند شورای عالی خانواده در آمریکا (که هدف اصلی‌اش حمایت از است و در عین حال محور مهم فعالیتهایش مبارزه با است ( قبلا مقاله‌ای از آقای پیتر اسپریجگ از این موسسه اشاره شد: http://www.souzanchi.ir/debating-homosexuality-a-report/ https://eitaa.com/souzanchi/466) و یا راهپیمایی‌های عظیم خانواده گرایان علیه قوانین مدافع همجنسگرایان (مانند تظاهرات‌های چند صدهزارنفری‌ای که هم در واشنگتن و هم در فرانسه پیش از رسمی شدن قانون ازدواج برپا شد و البته برخلاف تجمعات همجنسگرایان خبرش چندان پوشش رسانه‌ای داده نشد) شواهدی بر این مدعاست. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ چنانکه اشاره شد خداوند حکایت عذاب قوم لوط را با بشارتی به حضرت ابراهیم ع آغاز کرد؛ https://eitaa.com/yekaye/4182 این در حالی است که در همین سوره از عذاب قوم نوح، قوم عاد، قوم ثمود، قوم مدین و فرعونیان سخن گفت و هیچ بشارت و دلداری‌ای هم به کسی نداد. این تفاوت چه توجیهی دارد⁉️ چرا دلسوزی‌ای برای قوم لوط مطرح شده که خداوند چه‌بسا با بشارتی به حضرت ابراهیم ع آن را جبران می‌کند ، اما برای بقیه چنین دلسوزی‌ای نیست و خداوند با قاطعیت از عذاب آنان سخن می‌گوید⁉️ شاید یک علت اساسی این باشد که تمامی آن اقوام در اصل توحید مشکل داشتند و شروع دعوت پیامبران هریک از این اقوام با دعوت به توحید است (هود/26 و 50 و 61 و 84) (البته در مورد فرعونیان نیز به این اشاره نشده، هرچند در جاهای دیگر قرآن مشرک بودن قوم او و حتی ادعای الوهیت خود فرعون مورد توجه قرار گرفته است). در واقع، 🤔انسان از آن جهت ارزشمند است که خلیفة الله است و اگر کسی نسبت خود با الله را نادیده بگیرد، انسان بودنِ خود را انکار کرده و دیگر تفاوت چندانی با حیوان ندارد. (این سخن به هیچ عنوان از باب توهین نیست، بلکه توجه دادن به این واقعیت است که اگر انسان نسبت ویژه‌ای با الله نداشته باشد، چرا باید برای او حقوق و احترامی قائل شویم که برای سایر موجودات زنده (حیوانات و گیاهان)‌اصلا چنین حقوق و احترامی قبول نداریم؟!) آنگاه، 🤔شاید تفاوت قوم لوط با بقیه اقوام در این بوده، که آنان اساساً در مسیر توحید نبودند و از این رو عذاب شدنشان جای ناراحتی ندارد؛ اما از اینکه حضرت لوط حتی یکبار آنان را به توحید دعوت نکرده چه‌بسا بتوان نتیجه گرفت که قوم لوط مشرک نبودند، با این حال، به گناهی گرفتار شدند که بقدری پلید بود که آنان را شایسته عذاب کرد؛ ولی بر چنین قومی با چنان سابقه‌ای تاسف خوردن سزاوار است. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4⃣ عمل شنیع و رفتارهای در طول هزاران سال گذشته، کم و بیش در میان جوامع مختلف مشاهده می‌شده است؛ اما ظاهرا تا پیش از چند دهه اخیر قوم لوط تنها جامعه‌ای در جهان بوده‌اند که انجام این عمل به عنوان یک امر کاملا عادی و متداول و علنی در میان آنان رایج بوده است، چنانکه خداوند وقتی از هجوم آنان به خانه لوط سخن می‌گوید بر این مطلب (عادی بودن این عمل در آنان) تاکید می‌کند (هود/78). 💢در طول تاریخ، افراد و جماعات مختلفی به گناهان مختلفی گرفتار بوده‌اند، اما نه چنین علنی و عادی، تا حدی که آن فرد خداجویی که آنان را از این کار برحذر می دارد را به اخراج از شهر تهدید کنند و براحتی حق هرگونه جسارتی به وی را به خود بدهند❗️ شاید این امر بوده که موجب گردیده است که با اینکه احتمالا مشکل شرک نداشته باشند، این چنین مورد مواخذه و عذاب الهی قرار گیرند. 🤔آیا نظام سرمایه‌داری امروز و کسانی که در مسیر عادی‌سازی این عمل شنیع قدم برمی‌دارند همین مسیر را نمی‌پیماید⁉️ و آیا چنان عاقبتی در انتظار آنان نخواهد بود⁉️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ .... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ ... وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ» 💢برخلاف آنچه گاه تبلیغ می‌شود ممنوعیت‌ها و محدودیتهای شریعت همواره بسیار محدودتر از عرصه‌های مجاز است: حرمتها و محدودیتها در ازدواج و برقراری روابط جنسی کاملا معین و محدودند: ▫️برخی ممنوعیتها به خاطر روابط نسبی است و ▫️برخی به خاطر روابط سببی و اجتماعی؛ 🔸اما از این افراد کاملا معین که بگذریم، ازدواج و نکاح با بقیه افراد جامعه، اگر به صورت شرعی [= پیوندی همراه با قبول مسئولیت متقابل که خداوند را شاهد و برقرارکننده این تعهد متقابل قرار می‌دهند] انجام شود و در نتیجه مصداق زناکاری [رابطه جنسی و عاطفی غیرمسئولانه که خدا را هم در نظر نمی‌گیرد] نباشد، برای همگان مجاز است. 💠نکته تخصصی و : 📝آیا و ، و را محدود می‌کند؟ یکی از نکات مهم در وضع قوانین برای زندگی بشر، مراعات مصالح و مفاسد واقعی است؛ اما نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد، این است که این وضع قانون، با یک ملاحظات کلی انجام می‌شود؛ و معنایش این نیست که مصلحت و یا مفسده‌ای که منجر به وضع قانون شده است، باید در تمام مصادیق پیاده شود. 📝علامه طباطبایی در ذیل این آیه توضیح داده‌اند که این تعبیر که می‌فرماید «غیر از این موارد بر شما حلال شد» بخوبی نشان می‌دهد که اگرچه فلسفه اصلی وجود گرایش جنسی در انسان و وضع قانون ازدواج، بقای نسل و معلوم شدن نسبت والدین و فرزندان و ... می‌باشد اما معنایش این نیست که چون وضع قانون به این جهت انجام شده، پس هر ازدواج، ویا هر رابطه جنسی بین زن و شوهر حتما باید هدفش تولید فرزند باشد؛ که اگر چنین می‌بود بسیاری از ازدواج‌ها (همانند ازدواج با زن یائسه، یا ازدواج با فرد عقیم یا ...) و حتی بسیاری از موارد رابطه جنسی بین زن و شوهر (مثلا رابطه در زمان بارداری، یا رابطه‌ای که با پیشیگیری همراه باشد یا ...) نباید مجاز می‌بود. در واقع، ازدواج یک سنت مشروع بین جنس مذکر و جنس مونث است که هدف آن حفظ کلی مصالح نوعی بشر است؛ و معنای این سخن آن نیست که در تک تک مواردی که این قانون قرار است اجرا شود باید وجوداً و بقاءاً آن مصلحتی که فلسفه وجودی این قانون بوده رعایت شود. 📚(الميزان، ج‏4، ص271) 🤔اگر این مساله بخوبی فهمیده شود پاسخ برخی از شبهات کسانی که با مناقشه در فلسفه احکام درصدد ترویج روابط نامشروع هستند معلوم می‌شود: 〽️شبهه‌ای ناظر به و آقای (از مدافعان همجسنگرایی) در مقام رد کسانی که با همجنسگرایی مخالفند و این را برخلاف نظام طبیعت و نیز برخلاف مصلحت نوعی بشر می‌دانند، به این استناد می‌کند که انسان رفتارهای جنسی را صرفاً برای بقای نسل انجام نمی دهد و بسیاری از روابط جنسی مجاز بین زن و شوهر هم اصلا در راستای بقای نسل نیست؛ پس لزومی ندارد که همه رفتارهای جنسی ما در قالب مصلحت مذکور باشد‼️ 🔅پاسخ طبق بیان فوق پاسخ این شبهه بخوبی معلوم می‌شود: کسانی که غایات واقعی برای انسان قبول دارند و از مصالح و مفاصد واقعی برای سعادت بشر سخن می‌گویند و این را مبنای قانون گذاری می‌دانند، اصلا سخنشان این نیست که مجاز بودن تک‌تک رفتارها باید برای آن مصلحت تعیین شده باشد؛ بلکه نوع رفتارها باید به نحوی باشد که آن غایت و مصلحت حاصل شود. 🔹مثلا قانون بستن اتومبیل برای انسانها وضع شده است، با این حال در اغلب مواردی که افراد سوار اتومبیل می‌شوند، خطری پیش نمی‌آید که بستن کمربند ثمره‌ای داشته باشد و حتی معدود مواردی هم اتومبیل در تصادف آتش گرفته و همین کمربند مانع نجات سرنشینان شده است؛ اما همچنان به خاطر مصلحت نوعیه همه‌جا این قانون را به رسمیت می‌شناسند. 🔖 برای آگاهی از آرای آرش نراقی و نقد آنها می‌توانید به پیوند زیر مراجعه کنید: 🔖http://www.souzanchi.ir/islam-ethics-and-homosexuality/ @yekaye