هدایت شده از یک آیه در روز
.
5⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
⛔️بنده خوب خدا بودن (= شکرگزاری) به استفاده نکردن از نعمتهای الهی نیست (نفرمود: نخورند)❗️
⛔️به صِرف استفاده کردن هم نیست (برخی از اینان که میخورند مورد مواخذهاند که خوردی اما چرا شکر نکردی؟)❗️
⭕️به این است که استفادهای کنند که در استفاده کردنشان، نشانهای از توجه آنها به خدا یافت شود (شروع بحث این بود که آیَهً لهم)
✳️ بدین جهت است که برای شاکر بودن در خوردنیها دست کم دو مولفه ضرورت دارد:
🔺 از راه حلال [یعنی راهی که خداوند مجاز شمرده] به دست آمده باشد (در مقابلِ لقمه حرام)؛ و
🔺 در راه حلال [یعنی آنچه خداوند بدان دستور داده و مجاز شمرده] مصرف شود (در مقابل اسراف و تبذیر و ...) .
@yekaye
784) 🌺 سبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ 🌺
💐ترجمه
منزه است آن که آفرید آن زوجها، همهشان را، از آنچه زمین میرویاند و از خودشان و از آنچه که نمیدانند.
سوره یس (36) آیه36
1397/4/9
16 شوال 1439
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) با سندهای متعدد روایت شده است که هنگامی که مامون خواست امام رضا ع را به ولایتعهدی منصوب کند، برخی از بنی هاشم نسبت به ایشان حسادت کردند و نسبت جهالت و نادانی به ایشان دادند و قرار شد در برابر آنها ایشان بر منبر بروند و سخنرانی کنند.
ایشان بر منبر رفتند و بعد از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان مطالبی فرمودند که در اینجا سه فراز از آن تقدیم میشود:
🔹اول عبادت خداوند معرفت اوست و اصل معرفت خداوند توحید اوست؛
و سامان یافتن توحید به نفی صفات از اوست
چرا که عقول شهادت دهند که هر صفت و موصوفی مخلوق است و هر مخلوقی شهادت دهد که او را خالقی باشد که نه صفت است و نه موصوف؛
و هر صفت و موصوفی به اقتران [= در عرض هم بودن] شهادت دهند؛ و اقتران بر حدوث [ = نبودن و سپس پدید آمدن] دلالت کند و حدوث، دلالت کند بر اینکه محال است سابقه ازلیتی که با حدوث جمع نمیشود داشته باشد؛
پس
خدا را نشناخته کسی که او را بر اساس شباهت با چیزی میخواهد بشناسد و
به توحید او ره نبرده کسی که درصدد رسیدن به کنه او باشد و
به حقیقت او دست نیافته کسی که او را مانند چیزی بداند و
او را تصدیق ننموده کسی که برای او نهایتی قرار دهد و
به او توجه نکرده کسی که او را شبیه چیزی بداند و
در برابر او خضوع نکرده کسی که او را دارای اجزا بداند و او را مقصود قرار نداده کسی که او را بخواهد به وهم آورد ...
🔹با حس بخشیدن به قوای حواسه، معلوم میشود که او را قوه حاسهای نیست و
با جوهریت بخشی به جوهرها معلوم میشود که خودش فراتر از جوهر است؛ و
با ضدیتی که بین اشیاء برقرار کرده معلوم میشود که ضدی ندارد؛ و
با مقارنتی که بین اشیاء برقرار کرده، معلوم میشود که قرینی ندارد؛
ضدیت داد
نور را با ظلمت، و
وضوح را با ابهام، و
خشکی را با تَری، و
سردی را با گرمی؛
درگیریهایشان را الفت بخشید
و بین نزدیکِهمهایشان فرق انداخت؛
و با فرق انداختنشان بر فرقاندازنده دلالت کرد
و با الفتبخشیدنش بر الفت دهنده؛
و این سخن خداوند متعال است که «از هر چیزی زوجی آفریدیم؛ باشد که متذکر شوید» (ذاریات/۴۹).
پس بین قبل و بعد تفاوت انداخت، تا معلوم شود که او را نه قبلی باشد و نه بعدی؛
و طبیعت و غریزه قرار دادن برای اشیاء را، شاهد قرار داد که برای اعطاکننده این طبیعت و غریزه، غریزه و طبیعتی در کار نیست؛
و با تفاوت برقرار کردن بین آنها نشان داد که در خود تفاوتبخشِ آنها تفاوتی نیست؛
و با وقت قراردادن برای آنها، خبر داد که وقتقراردهندهشان وقتی ندارد؛
برخی را از برخی در حجاب قرار داد، تا معلوم شود که بین او و آنها غیر خود آنها حجابی نیست؛ ...
🔹و دینداریای در کار نیست مگر پس از معرفت؛
و معرفتی نیست مگر به اخلاص؛
و اخلاصی در کار نیست اگر تشبیه در کار باشد؛
و نفیای در کار نیست اگر که صفاتی با تشبیه اثبات شود؛
پس
هر آنچه در مخلوق هست در خالقش نباشد
و هرچه در این روا باشد، نسبت دادنِ آن به سازندهاش ممتنع باشد؛
حرکت و سکون بر او جاری نشود، و چگونه چیزی بر او جاری شود که او خود جریانسازِ آن است؟!
یا او به چیزی برگردد که خود آغازگر آن است؟!
که در این صورت در ذاتش تفاوت راه یابد و کنه او اجزاء پذیرد و حقیقت او در ازل محال گردد؛
و او را معنایی که از او مبری نشود نباشد [= هر معنایی که به او نسبت میدهیم باید با منزه دانستن وی از نقایص آن معنا باشد] ؛
و اگر که از پس محدود شود پیش رویش هم محدود خواهد شد؛
و اگر پایان برایش جستجو شود نقصان لازمهاش خواهد بود ...
📚التوحيد (للصدوق)، ص34-41
@yekaye
👇متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/1861
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
خداوندی که امور را زوج (= دارای قرین و همتا) قرار داد، و از هر چیزی زوجی آفرید و برای هر چیزی همتا و قرینی گذاشت (وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ؛ ذاریات/49)، خود منزه است از اینکه زوج و قرین و همتایی داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» (توحید/1-4)
💢یعنی هیچ پدیده ای در عالم آفریده نشده مگر اینکه زوجی دارد؛
و از همین قرین و همتا داشتن همه آفریدهها میتوان پی برد که او همتایی ندارد؛
چرا که اوست که اینها را دارای همتا قرار داده، و اگر قرار باشد همتایی داشته باشد باید کسی فوق او باشد که چیزی را همتای او بگرداند.
💠برهان #فرارابطه
در یک تحلیل عقلی محض باید گفت که:
🔹هر دو چیزی که با هم تقابل، همتایی، قرین بودن، و یا هرگونه رابطه متقابل دارند، حتما بستری دارند که اینها را به هم مرتبط میسازد.
در واقع هیچ زوجیتی (به معنای عام کلمه) نمیتوان در نظر گرفت که وابسته به بستر مشترکی نباشند؛
پس هر دو امری که زوج همدیگر هستند، دلالت دارند بر واقعیتی فراتر از خود، که مَحمِل آن دو قرار میگیرد.
🔹اکنون نقل کلام به آن واقعیت فراتر میکنیم:
اگر آن هم زوج و قرینی دارد، پس بستر مشترکی برای آنها هست و واقعیتی فراتر از آن در کار است که همه هویت این دو واقعیت که زوج همدیگرند در ذیل آن امکان تحقق دارد.
🔹و اگر واقعیتی در عالم هست – که هست – پس این سلسله نمیتواند تا بینهایت باشد.
🔷پس واقعیتی هست که همه ازواج به او وابستهاند و او منزه است از اینکه هر گونه زوج و قرینی داشته باشد.
📝تبصره 1
با یک نگاه دقیقتر میتوان این برهان را حتی بدون استفاده از استحاله تسلسل اثبات کرد؛
بدین بیان که:
بستر مشترکی که برای هر رابطهای هست اساساً «مقابل» ندارد؛
یعنی حتی خود این سلسله، برای سلسله بودنش نیازمند یک بستری هست، اما انسان میفهمد که هر آنچه واقعا مقابل دارد، نهایتا زمانی میتواند مقابل داشته باشد که در بستر واحد محضی واقع شود که هیچ گونه مقابل ندارد.
از این رو،
در یک نگاه عمیقتر، وجود هر زوج (= هر امر قریندار و مقابلداری) در حاق ذات خود دلالت میکند بر وجود یک امری که فراتر از هرگونه تقابلی است؛ و اصلا خود تقابل به واسطه او تقابل شده است.
☀️(شاید بتوان گفت دو عبارت «شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ» و «بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ» در حدیث1 به همین مضمون اشاره دارد https://eitaa.com/yekaye/1861)
📝 تبصره 2
در یک نگاه عمیقتر،
بستری که این برهان ما را بدان رهنمون میشود،
⛔️نه ذات باریتعالی،
🌐بلکه ناظر به مقام علم اوست (مقام علم تفصیلیِ خداوند، که نفسالامرِ همه واقعیات است)؛
⛔️اما مقام ذات – که عرفا از آن با «هویت غیبیه» و مقامِ «لا اسم له و لا رسم» یاد میکنند - فوق این مقام است؛
و جالب است که آیه نیز با تعبیر «سبحان الذی....» شروع میشود؛
نه با تعبیر «الحمد للذی ...».
💢یعنی خداوند را فوق مرتبه هرگونه ازواجی قرار میدهد؛ اما این مقام را با تنزیه به او نسبت میدهد نه با حمد، که اقتضای توصیف و تشبیه دارد.
🔸برای توضیح بیشتر این برهان، مراجعه کنید به یادداشتهای شماره 3.1 و شماره 8.2 و شماره 16 از وبلاگ «باخدایی گام به گام»
🔖 http://elmkhoda.parsiblog.com/
و نیز لینک زیر
🔖 http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=246.0
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ ... مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
🚻دستهای از زوجهایی که خداوند آفریده است، خود انسانها هستند.
شاید این آیه اشارهای باشد به اهمیت زوجیت و همتا یافتن در زندگی؛
و اینکه انسان ها اساساً به گونهای آفریده شدهاند که نیاز به زوجی دارند که تنها با آن است که آرامش میرسند:
📖 «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها: و از نشانههاى او اينكه از [جنس] خودتان برای شما زوج هایی آفريد تا بدانها آرام گيريد» (روم/21)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
زوجها را در سه دسته قرار داد: آنچه زمین میرویاند؛ خودشان؛ و آنچه که نمیدانند.
چرا این سه دسته؟
🍃الف. شاید این اشاره است به تمامی عوالم ممکن، از حیث نسبتی که با انسان برقرار می کنند:
زمین در ادبیات قرآنی، گاه بر همه امور دنیایی اطلاق میشود؛
🌍چنانکه در آفرینش انسان، یکی به این حیث زمینی بودن و از زمین برآمدنش اشاره شده (مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون؛ حجر/28)
و
🚹 یکی به حیث خاص خود انسان (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي؛ حجر/29)؛ و در آیه ای دیگر کل آیات خدا را – که نشانه ای برای انسان است - به همین دو حیث آیات آفاق و انفسی تقسیم کرد (سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق؛ فصلت/53)؛
✔️این دو، دو بخشی از عالم است که انسان می شناسد؛ و با توجه به محدودیت علم بشر، بقیه عالم هم آن چیزهایی است که انسان نمیشناسد؛
🔘پس همه زوجهایی که خدا قرار داده، یا آنهاییاند که وابسته به زمین و عالم مادی هستند؛ یا وابسته به خود و حقیقت برتر انسان؛ و یا از آن دسته اموری هستند که انسان نمیشناسد.
🍃ب. ...
@yekaye
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺
💐ترجمه
و نشانهای است برای آنها این شب؛ برمیکنیم از آن روز را، پس بناگاه آنان بهتاریکیماندگاناند.
سوره یس (36) آیه37
1397/4/10
17 شوال 1439
@yekAaye
☀️1) امام باقر در حدیثی درباره مقام اهل بیت و اهمیت ولایت اینان با استناد به آیات قرآن کریم توضیحاتی میدهند.
در فرازی از این حدیث آمده است:
... و خداوند عز و جل به حضرت محمد ص فرمود «بگو اگر آنچه بدان شتاب مىكنيد در اختيار من بود، حتما كار ميان من و شما تمام شده بود» (انعام/58) ؛ فرمود اگر به من دستور داده میشد که شما را باخبر کنم از آنچه در سینههایتان مخفی کردهاید به این که شتاب دارید در مرگ من تا بعد از من بر اهل بیتم ظلم روا دارید؛
که مَثَلِ شما همان گونه بوده که خداوند عز و جل فرمود «همانند مَثَلِ كسى است كه آتشى را برافروخت، پس همين كه اطراف او را روشن ساخت» (بقره/17) میفرماید که زمین را روشن ساخت به نور حضرت محمد ص همان گونه که خورشید روشن میسازد؛
پس خداوند مَثَلِ حضرت محمد ص را همانند خورشید دانست و مَثَلِ وصی او همانند ماه و این همان سخن اوست که فرمود «خورشید را روشنایی قرار داد و ماه را نور» (یونس/5)
و فرمود «و نشانهای است برای آنها این شب؛ برمیکنیم از آن روز را، پس بناگاه آنان بهتاریکیماندگاناند.» (یس/37)
و فرمود «خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمىبينند رهايشان كرد» (بقره/17)
یعنی حضرت محمد ص را قبض روح کرد و ظلمت آشکار شد و فضل و برتری اهل بیت او را ندیدند
و این همان است که فرمود «و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، نمیشنوند؛ و آنان را میبينى كه به سوى تو مینگرند، در حالى كه نمیبينند.» (اعراف/198) ...
📚الكافي، ج8، ص380
https://eitaa.com/yekaye/1883
☀️2) دعایی از برخی از ائمه ع برای شبهای دهه آخر ماه مبارک رمضان روایت شده است.
در دعای شب بیست و دوم آمده است:
يَا سَالِخَ النَّهَارِ مِنَ اللَّيْلِ فَإِذَا نَحْنُ مُظْلِمُونَ وَ مُجْرِيَ الشَّمْسِ لِمُسْتَقَرِّهَا بِتَقْدِيرِكَ يَا عَزِيزُ يَا عَلِيمُ وَ مُقَدِّرَ الْقَمَرِ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ وَ وَلِيَّ كُلِّ نِعْمَةٍ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا اللَّهُ يَا قُدُّوسُ يَا أَحَدُ يَا وَاحِدُ يَا فَرْدُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ لَكَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَ الْكِبْرِيَاءُ وَ الْآلَاءُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَدَاءِ وَ رُوحِي مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِي فِي عِلِّيِّينَ وَ إِسَاءَتِي مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِي يَقِيناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ إِيمَاناً يَذْهَبُ بِالشَّكِّ عَنِّي وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ الْحَرِيقِ وَ ارْزُقْنَا فِيهَا ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ ع.
ای برکننده روز از شب که بناگاه ما در ظمتماندگان باشیم؛
و جریان دهنده خورشید به سوی قرارگاهش به تقدیرت،
ای عزتمند و ای دانا؛
ای که مقدر فرمودی برای ماه منزلگاههایی را تا اینکه همچون عُرجون کهن [شاخه باریک خشکیده و خمیده درخت خرما] برگردد؛
ای نورِ هر نوری؛ و نهایت آرزوها و سرپرست هر نعمتی؛
یا اللهُ یا رحمان، یا اللهُ یا احد؛ یا واحدُ یا فرد، یا اللهُ یا اللهُ یا الله،
نامهای نیکو از آن توست و نیز مَثَلهای برتر، و کبریاء و عظمت،
از تو میخواهم که بر محمد ص و اهل بیتش صلوات بفرستی و اسم مرا در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را همراه با شهیدان و نیکی مرا در علّیّین و بدیِ مرا مورد مغفرت قرار دهی
و مرا یقینی ببخشی که همواره قرین دلم باشد و ایمانی که شک را از من ببرد
و مرا بدانچه برایم قسمت دادهای راضی گردانی
و ما را در دنیا حسنه و در آخرت حسنه بدهی و از عذاب سوزان نگهداری
و به ما ذکر خود روزی کنی و شکرت را و رغبت به خویش را و توبه را و نیز توفیق بدانچه که حضرت محمد و آل محمد ص را در آن موفق فرمودی.
📚الكافي، ج4، ص161؛ المقنعة، ص184؛ تهذيب الأحكام، ج3، ص101
https://eitaa.com/yekaye/1885
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
یکی از آیات الهی شب است، که وقتی پیراهن روز را از تنش بدرآورند، ناگهان تاریکی همهجا را فرامیگیرد و همگی در ظلمت میمانیم.
🔹هم خود «شب» آیهای از آیات الهی است
(تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/1888)
🔹هم برکندن روز از شب
(تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/1889)
🔹و هم اینکه تا روز را از شب برمیکنند، بناگاه همه در تاریکی میمانند
(تدبر4 https://eitaa.com/yekaye/1890).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
🔹خود شب،
🔹برکنده شدن روز از شب،
🔹و اینکه با رفتن روز ناگهان در ظلمات میمانیم، آیهاند؛
اما آیه و نشانه بر چه چیزی؟
🍃الف. بر قدرت خدا؛ از اینکه چگونه حتی دیدن – که سادهترین و دمدستیترین ادراک ماست - چه اندازه به سایر تقدیرات الهی وابسته است (تدبر4) و همه در ید قدرت اویند و کسی را توان غلبه بر او نیست.
🍃ب. علم و حکمت الهی، که چگونه اموری کاملا متضاد را این گونه به هم وابسته کرد و ...
🍃ج. برنامهریزی و تدبیر الهی که چه نظم و برنامهای را در عالم و برای گذر زمان – که ساده ترین و البته مهمترین عامل برای برنامهریزی است) قرار داد
🍃د. ...
💠 نکته تفسیری
شاید اینکه در آیه بعد بر این تاکید کرد که «ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» ظاهرا میخواهد نشان دهد که این هم آیتی است بر علم او هم بر عزتمندی و قدرت او و هم بر تدبیر و تقدیر او. یعنی چهبسا آن جمله، شاهدی باشد بر اینکه چه وجوهی از آیه بودن در این آیت مورد نظر بوده است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ»
پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست
(تفسير نور، ج9، ص542)
💠نکتهای در #علم_دینی
چنانکه قبلا بارها اشاره شد، دینی بودن علم، صرفا به این نیست که محتوای مطلب از متون دینی برآمده باشد؛ بلکه یکی از ابعاد مهم برای دینی شدن علم و معرفت آن است که هر پدیدهای در نسبت با خداوند ملاحظه شود؛ و این منطقی است که قرآن کریم بارها و بارها به ما میآموزد:
از منظر یک موحد،
⛔️این گونه نیست که:
روز از دل شب برکنده شود
💢بلکه این گونه است که:
خداوند روز را از دل شب برمیکند.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
8⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
قبلا اشاره شد که
🌘گویی حقیقت عالم دنیا «شب» است چنانکه از تمام مقاطع مهم معنوی دنیا با تعبیر شب یاد شده است، مثلا شب قدر، شب معراج، شب نزول قرآن، و …
🔖جلسه۹۷، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/
🔖جلسه 267 تدبر1 http://yekaye.ir/al-lail-92-1/
گویی ما تا در دنیا هستیم در شب و ظلمت بسر میبریم و برای یافتن راه سعادت نیازمند نور هدایتیم؛
و فرستادگان الهیاند که نور این مسیر هستند؛
وقتی پیامبر ص زنده و در میان مردمی است که به او ایمان آوردهاند و به قدر و ارزش ایشان اعتراف دارند، جهان همچون روز روشن میشود؛ اما وقتی او از دنیا میرود و خدا این روز را از دل شب دنیا برمیکَنَد و قدر و قیمت اهل بیت ایشان نیز در میان مردم مورد غفلت قرار میگیرد، هم دوباره در ظلمت میمانند.
با این توضیح، اکنون یکبار دیگر حدیث1 را بخوانید.
https://eitaa.com/yekaye/1883
با این توضیح شاید بتوان به معنای عمیقتری از حقیقت غیبت پی برد، غیبتی که شاید بتوان گفت حقیقتِ آن، نه از سال 250 هجری، بلکه از سال 10 هجری و با رحلت پیامبر ص عملاً در جامعه آغاز شد❗️
@yekaye
786) 🌺 و الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺
💐 ترجمه
و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ این، تقدیرِ آن عزتمند داناست.
سوره یس (36) آیه38
1397/4/11
18 شوال 1439
@yekAaye