eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
299 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
851) 📖 و لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ 📖 💢ترجمه و لوط را؛ هنگامی که به قوم خویش گفت: آیا آن کار ناشایستی را می‌آورید که هیچ یک از جهانیان بدان بر شما سبقت نگرفته است؟! سوره اعراف (7) آیه 80 1397/9/7 19 ربیع‌الاول 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ 1) از امام باقر ع روایت شده است که قوم لوط از بهترین اقوامی بودند که خداوند آفریده بود، پس شیطان بشدت برای انحراف آنان همت گماشت؛ و از خوبی و فضیلتشان این بود که وقتی برای کار می‌رفتند همه با هم می‌رفتند و زنانشان را باقی می‌گذاشتند. پس چون ابلیش بدانان حسد ورزید (و تصمیم بر منحرف کردنشان گرفت) چنین کرد که وقتی که آنان از سر کار برمی گشتند ابلیس تمام آنچه انجام داده بودند خراب می‌کرد. بالاخره آنها به همدیگر گفتند بیایید کمین بگذاریم تا بفهمیم چه کسی است که کالاهای ما را خراب می‌کند. پس کمین کردند و دیدند پسرک نوجوانی در غایت زیبایی می‌آید و چنین می‌کنند. او را گرفتند و گفتند تو بودی که بارها و بارها کالاهای ما را خراب می‌کردی؟ گفت: آری. پس او را گرفتند و نظرشان این شد که او را فردا به قتل برسانند و امشب وی را نزد یکی از مردان خویش گذاشتند. چون شب شد فریادی زد. آن مرد به او گفت: چه خبر است؟ گفت: پدرم همیشه شبها مرا روی شکمش می‌خواباند! گفت: مشکلی نیست. بیا و روی شکم من بخواب. پس وی مرتب آن مرد را تحریک کرد تا اینکه به او یاد داد که چگونه با وی چنان کند؛ پس یکبار ابلیس با او چنان کرد و بار دیگر او با ابلیس چنان کرد. و وقتی آن مرد یاد گرفت بناگاه ابلیس فرار کرد. صبح شد و مردم جمع شدند و سراغ آن پسر را گرفتند؛ وی با اعجاب و اشتیاق برایشان تعریف کرد و کاری بدانها آمدخت که آن را بلد نبودند. پس بدین کار روی آوردند تا حدی که دیگر مردان به همدیگر اکتفا می‌کردند [سراغ زنان نمی‌رفتند] و کار به جایی رسید که در کمین رهگذران می‌نشستند و با آنان چنان می‌کردند و وضعیت به گونه‌ای شد که دیگر مردم از به شهر و دیار آنان پا نمی‌گذاشتند. سپس زنان خود را ترک گفتند و به پسران نوجوان روی آوردند. ابلیس چون دید که کارش در میان مردان رواج یافت، به سراغ زنان رفت و خود را به صورت زنی درآورد و گفت: خبر دارید که مردان شما با همدیگر چه کار می‌کنند؟ گفتند:‌بله. دیده‌ایم! و لوط هم هرچه می‌گوید گوش نمی‌دهند. گفت: شما هم می‌توانید با هم چنین کنید و «مساحقه»‌را به آنان آموخت و آنها هم انجام دادند تا حدی که دیگر زنان هم به مردان رغبتی نداشتند فقط سراغ هم می‌رفتند؛ و در تمام این مدت حضرت لوط آنان را اندرز می‌داد و نصیحت می‌کرد و آنان را از این کار برحذر می‌داشت. چون با آنان اتمام حجت شد خداوند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به شکل پسران نوجوان زیبارویی به سوی آنان گسیل داشت. پس آنان به لوط رسیدند در حالی که مشغول زراعت بود. گفت: کجا می‌خواهید بروید که من از شما زیباتر ندیده‌ام؟ گفتند: سرور ما ما را به سراغ صاحب این شهر فرستاده است. گفت: آیا سرور شما به شما خبر نداده که اهل این شهر چه کار می‌کنند؟ فرزندانم! با خدا سوگند که اینان مردان را گیر می‌اندازند و با آنان چه می‌کنند؟ گفتند: سرور ما به ما دستور داده که از وسط آن برویم. گفت: پس من با شما کاری دارم؟ گفتند: آن چیست؟ گفت: تا تاریک شدن هوا همینجا بمانید. پس آنان همانجا نشستند و لوط دخترش را فرستاد و گفت: برای آنان نان و آبی بیاور و عبائی بیاور تا از سرما خود را بپوشانند. چون دخترش به راه افتاد باران گرفت و وادی‌ای در آنجا پر از آّب شد. لوط [با خود] گفت الان است که بچه‌های برای بازی به اینجا هجوم آورند. پس به آنان گفت: برخیزید که برویم؛ و لوط سعی می‌کرد از کنار دیوار راه برود اما جبرئیل و میکائیل و اسرافیل از وسط جاده می‌آمدند. لوط گفت: فرزندانم! از اینجا بیایید! گفتند: سرورمان دستور داده که از وسطش برویم! و مساله این بود که لوط تاریکی را غنیمت می‌شمرد [می‌خواست طوری حرکت کنند که دیده نشوند] ابلیس بر آنان گذشت و بچه‌ای را از دامن مادرش گرفت و در چاهی انداخت و بر اثر داد و فریادها اهل شهر جلوی درب خانه لوط جمع شدند و چون چشمشان به آن نوجوانان در خانه او افتاد گفتند: لوط! تو هم به کارهای ما وارد شدی؟! گفت: «اینان میهمانان من هستند؛ مرا در مورد میهمانانم بی‌آبرو نکنید! گفتند: آنان سه نفرند. یکی را برای خودت بردار و دو تا را به ما بده! و خواستند وارد خانه‌اش شوند. لوط گفت: ای کاش اهل بیتی داشتم که شما را از من بازمی‌داشتند. [امام] فرمود: و آنان به در خانه هجوم آوردند و در را شکستند و لوط را به کناری افکندند. جبرئیل گفت «ما رسولان پروردگار توییم؛ هرگز به تو دست نخواهند یافت، پس مشتی خاک برگرفت و به صورت آنان پاشید و صورتهایشان درهم شد و تمام اهل شهر کور شدند. لوط به آنان گفت: ای رسولان خداوند! در مورد آنان چه دستوری دارید؟ گفتنددستور داریم که سحرگاه آنان را بگیریم! گفت: من درخواستی از شما دارم. گفتند: درخواستت چیست؟ گفت: همین الان آنان را بگیرید. من میترسم برای پروردگارم در مورد آنان بدا رخ دهد [یعنی می ترسم خداوند دستور جدید بدهد و آنان را رها کند] @Yekaye 👇ادامه حدیث 👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه حدیث۱ گفتند: لوط! «موعد آنان صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست» (هود/81) برای کسی که می‌خواهد بگیرد؟ پس تو دخترانت را بردار و برو و همسرت را رها کن. امام باقر ع فرمود: خداوند لوط را رحمت کند. نمی دانست چه کسانی با او در خانه‌اش هستند و نمی‌دانست که او یاری شده است، آنگاهی که می‌فرمود «ای کاش توانی علیه شما داشتم یا به تکیه‌گاه مستحکمی تکیه می‌کردم» (هود/80)؛ چه تکیه‌گاهی مستحکمتر از جبرئیل که با او بود؟! و خداوند به حضرت محمد ص فرمود «و این از ظالمیان دور نیست» (هود/83) ‌یعنی از ظالمان امت تو اگر که کار قوم لوط را انجام دهند؛ و رسول الله ص فرمود هر که به سراغ نزدیکی با مردان برود، نمیرد مگر اینکه مردان را به نزدیکی با خود بخواند. 📚المحاسن، ج1، ص110-111؛ الكافي، ج5، ص544-546؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص264-266 @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) ابوبصیر می‌گوید: به امام باقر ع عرض کردم: آیا درست است که رسول الله ص مرتباً از بخل به خداوند پناه می‌برد؟ فرمود: بله ای ابومحمد! در هر صبح و شام؛ و ما نیز از بخل به خداوند پناه می‌بریم که خداوند می فرماید «و کسی که حرص و بخل نفس خویش را نگه دارد آنان‌اند که رستگاران‌اند» () و به تو خبر دهم از عاقبت بخل؟ همانا قوم لوط اهل آبادی‌ای بودند که بسیار بر طعام حریص بودند. و این بخل ورزیدن آنان را به دردی گرفتار کرد که دوا نداشت! گفتم: به چه عاقبتی گرفتارشان کرد؟ فرمود: همانا قوم لوط در مسیر کاروانهای شام و مصر بودند؛ و کاروانها بر آنان فرود می‌آمدند و اینان از آنان پذیرایی می‌کردند. چون آن کاروانها زیاد شدند بخل‌ورزی و پست و لئیم‌ بودن به آنان فشار آورد و بخل آنان را وادار کرد که وقتی میهمانی بر آنان وارد می‌شود به اینکه با عمل شنیعی انجام دهند او را بی‌آبرو کنند؛ و آنان این کار را با میهمانان انجام می دادند تا بدین ترتیب از کسی که بر آنان وارد می‌شد انتقام بگیرند. این کارشان در آن آبادی شیوع پیدا کرد و دیگر مردمان پرهیز داشتند که بر آنان وارد شوند؛ پس این بخل آنان را به بلایی مبتلا کرد که نمی‌توانستند آن را از خویش دفع کنند بدون اینکه واقعا رغبتی بدان داشته باشند تا حدی که کار به جایی رسید که این را از مردان در سرزمین‌ها [ِ دیگر] طلب می‌کردند و برایش اجرتی قرار می‌دادند. سپس فرمود: و چه دردی است بخل ورزیدن و چه بد عاقبت است و چه اندازه زشت و قبیح است نزد خداوند متعال! گفتم فدایت شوم. آیا اهالی شهر لوط همه‌شان این چنین کاری می‌کردند؟ فرمود: ‌بله، به جز اهل خانه‌ای از آنان از مسلمین. آیا سخن خداوند را نشنیده‌ای که فرمود «پس بیرون کردیم هرکه از مومنان را که در آنجا بود؛ پس جز خانه‌ای از مسلمین نیافتیم» (ذاریات/35-36) سپس امام باقر ع فرمود: حضرت لوط سی سال در قومش درنگ کرد و آنان را به خداوند متعال می‌خواند از عذابش هشدار می‌داد؛ و آنان قومی بودند که برای قضای حاجت که می‌رفتند نظافت نمی‌کردند و بعد از جنابت هم خود را تطهیر نمی‌نمودند؛ و حضرت لوط ع پسرخاله حضرت ابراهیم ع بود و همسر ابراهیم ع، ساره، خواهر حضرت لوط ع بود؛ و حضرت لوط ع و حضرت ابراهیم ع هر دو پیامبر مرسل بودند؛ و خود لوط ع فردی سخاوتمند و اهل اکرام بود و وقتی میهمان بر او وارد می‌شد بخوبی پذیرایی می‌کرد و آنان را از قوم خود برحذر می‌داشت. قومش چون چنین دیدند به او گفتند «آیا ما تو را از جهانیان نهی نکردیم» (حجر/70) که میهمانی را که بر تو وارد می‌شود این چنین پذیرایی و احترام نکنی؟ اگر این بار چنین کردی میهمانی که بر تو وارد شود را با عمل شنیع خود، بی‌آبرو، و تو را خوار خواهیم کرد. و از این رو بود که وقتی میهمانی بر حضرت لوط وارد می‌شود وی برای اینکه مبادا قومش بخواهند با او عمل شنیعی انجام دهند آمدن آنان را مخفی نگه می داشت بدین جهت که عشیره و خویشاوندانی [که او را در برابر قومش یاری کنند] نداشت. و حضرت لوط ع و حضرت ابراهیم ع همواره منتظر نزول عذاب بر قومشان بودند چرا که هر دو نزد خداوند متعال منزلت شریفی داشتند؛ و خداوند متعال هر بار که می‌خواست قوم لوط را عذاب کند مودت و خلیل بودن حضرت ابراهیم و محبت حضرت لوط مانع می‌شد و عذابشان را به تاخیر می‌انداخت. 📚علل الشرائع، ج2، ص548-550؛ تفسير العياشي، ج2، ص245-247؛ قصص الأنبياء ع (للراوندي)، ص118-119 💠ادامه این روایت داستان آمدن فرشتگان نزد حضرت ابراهیم ع را به تفصیل مطرح کرده که آن را بعدا در ضمن آیات مربوطه خواهیم آورد؛ ان شاءالله. 📚همچنین روایتی دیگر در علل الشرائع، ج2، ص550-551؛ قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص117-118 و روایت دیگری در قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص120 آمده است که داستان قوم لوط را به تفصیل شرح می‌دهد و مطلب را از همین مساله بخیل بودن آنان شروع می‌کند و به شرح مفصل چگونگی آمدن فرشتگان و وقایعی که رخ داد می‌پردازد، که ان شاءالله در ذیل آیات دیگر مطرح خواهد شد. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
💠تبصره درباره اینکه چرا قوم لوط چنین شدند چنانکه مشاهد شد دو گونه روایت شده است؛ که یکی آنان را پیش از این واقعه مردمی خوب می‌شمرد و دیگری آنان را مردمی بخیل؛ ممکن است بتوان این گونه بین این دو جمع کرد که 🔹روایت اول ناظر به خوب بودن از حیث رعایت مسائل جنسی است؛ نه خوب بودن از همه جهات؛ 🔹 ویا اینکه این بخل هم از ابتدا نبوده، بلکه همان آفتی بوده که شیطان آنان را بدان گرفتار کرد و از این طریق مقدمات انحرافشان را فراهم آورد؛ بویژه که بخلی که حضرت از آن سخن می‌گوید ظاهرا اعم از بخل اصطلاحی است (یعنی، همه مراتب دنیادوستی) که حتی اهل بیت ع نیز خود را از خطر آن در امان نمی‌دیدند و دائما از خداوند در امان ماندن از آن را طلب می‌کردند. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» سوره اعراف، با بیان اینکه از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید آغاز شد و بعد از داستان آفرینش حضرت آدم ع و کاری که ابلیس با او کرد، دوباره بر اینکه از هدایت خدا پیروی کنید تاکید کرد و بعد از آیاتی درباره وضعیت نهایی انسانها در قیامت، به شروع حکایاتی از این هدایت، یعنی برخی از پیامبرانی که خداوند فرستاده بود، رفت. ابتدا مطلب را با حضرت ع شروع کرد که «لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِه قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/59)؛ سپس : «وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُودا قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/65) و «وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/73)؛ تا در این آیه به می‌رسد؛ و می‌بینیم که تعبیر تغییر می‌کند؛ و می‌فرماید «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...» و دوباره به سراغ پیامبر بعدی ( ) که می‌رود به همان سیاق قبل برمی‌گردد: « وَ إِلی مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ...» (اعراف/85) و البته درباره دو پیامبر دیگری هم که در ادامه بحث کرده، یعنی حضرت موسی ع و حضرت محمد ص سیاق متفاوت می‌شود: ع: «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی بِآياتِنا إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَظَلَمُوا بِها ... وَ قالَ مُوسی يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ...» (اعراف/103-104) و حضرت ص: « قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض ...» (اعراف/158). 🤔در مورد حضرت موسی ع و حضرت محمد ص، می‌دانیم که اینها دو پیامبر اولوالعزمی بودند که موفق به ایجاد جامعه دینی شدند؛ و از این رو، کار‌شان علاوه بر «دعوت به توحید» ، «تلاش عملی برای برقراری عدالت» هم بود؛ و طبیعی است که ادبیات تبلیغی اینان متفاوت شود؛ اما تمامیِ انبیای پیش از حضرت موسی ع، چون به تشکیل جامعه دینی (یعنی هسته اولیه‌ای که بتوانند با کمک آنها قدرت را به دست بگیرند و عملا در مسیر عدالت گام بردارند) موفق نشدند، کار اکثرشان در حد همان دعوت به توحید باقی ماند. (در میان آنها تنها یکی لوط است که با لواط مبارزه می‌کند و دیگری شعیب است که بر کم‌فروشی اعتراض می‌کند) 💠در این میان، نکته جالب توجه، تفاوت حضرت لوط با بقیه پیامبرانِ شبیه خویش است. یعنی همه پیامبرانِ قبل از تاسیس جامعه دینی، محور دعوتشان، تنها دعوت به بود (حتی حضرت هم که بر مردمان خود می‌خروشید، محور دعوتش را «اعبدوا الله» قرار داده بود)؛ و بلکه دعوت به توحید (عبودیت خداوند واحد) ترجیع‌بند دعوت تمامی پیامبران الهی بوده است (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ نحل/36)؛ 🔷اما با اینکه حکایت حضرت لوط در 14 سوره از سوره‌های قرآن کریم آمده است؛ هیچگاه اینکه او مردمش را به (توحید و عبودیت الله) فراخوانده باشد مشاهده نمی‌شود و سخنانش تنها ناظر به برحذر داشتن از آن عمل شنیع بوده است: 🔹از او در قرآن کریم، غیر از برحذر داشتن مستقیم از آن عمل شنیع، تنها یکبار تعبیر «أَ لا تَتَّقُونَ ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُونِ» (شعراء/161-163) آمده است که بلافاصله در آیات بعدی معلوم می‌شود مصداق دعوت وی به تقوا نیز پرهیز از همان عمل بوده است؛ و در همانجا هم تصریح می‌کند که من با این عمل شما مشکل دارم: «قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالين»؛( شعراء/168). 🔹همچنین در حدی که جستجو شد، در هیچیک از روایاتی هم که درباره قوم لوط آمده، خبری درباره بت‌پرستی آنان گزارش نشده است؛ و چنانکه دیدیم در برخی روایات، از اینکه آنان –تا پیش از ورود در این عمل شنیع- از بهترین انسانها هم بودند، سخن به میان آمده است. 🔖حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/3586 🔹اگر اینها را اضافه کنیم به اینکه اینان معاصر حضرت ابراهیم ع بودند و مردمی که حضرت ابراهیم ع به دعوت آنان اقدام کرد، یکسره بت‌پرست بودند و از آن مردم، جز «لوط» کسی به وی ایمان نیاورد؛ و آنگاه لوط وارد قوم دیگری می‌شود که حتی یکبار هم آنان را از بت‌پرستی برحذر نمی‌دارد، این مطلب بسیار تقویت می‌شود که اینان با اینکه مردمانی خداپرست بودند، به این عمل شنیع روی آوردند؛ 💢و از این روست که حضرت لوط تنها با این عمل آنان درگیر شد و تنها به خاطر این عملشان بود که عذاب شدند. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» در مورد تمام پیامبرانی که تا پیش از لوط در این سوره ذکر شد، صرفا اشاره کرد که آنان را به قومشان فرستادیم و آنان چه مطالبی گفتند؛ اما در مورد لوط، 🔹اولا صرفا با «لوطاً» تعبیر کرد (که این تعبیر، علاوه بر اینکه می‌تواند معنایش همان «فرستادیم»ی باشد که در موارد قبل ذکر شد؛ این ظرفیت را دارد که به معنای «یاد کن لوط را» باشد؛ چنانکه بسیاری از علمای نحو* بر این مطلب تصریح کرده‌اند و بسیاری از مترجمان** نیز این آیه را این‌چنین ترجمه کرده‌اند) و 🔹ثانیاً تعبیر «إذ: هنگامی که» را آورد یعنی درباره لوط، «این هنگام که او این اعتراض را کرد» موضوعیت دارد. پس، محور اصلی داستان حضرت لوط، اعتراضی است که بر عمل شنیع قوم خود کرد؛ پس، 💢اعتراض بر کار ، مصداق عمل به یک رسالت الهی است.💢 ✳️پی‌نوشت‌ها: * مثلا اخفش، به نقل از مجمع‌البیان، ج4، ص685؛ ویا ابن‌عطیه و زمخشری، به نقل از البحر المحیط، ج5، ص99 ** مثلا ترجمه‌های مکارم شیرازی، مشکینی، مجتبوی، قرائتی (تفسیر نور)، شعرانی، انصاریان، اشرفی، برزی، ثقفیِ تهرانی (روان جاوید)، خسروی، نجفیِ خمینی (تفسیر آسان)، رضایی، صفی علیشاه، طاهری، عاملی، جلال‌الدین فارسی، قرشی (احسن الحدیث)، بانو مجتهده امین (مخزن العرفان)، مصباح‌زاده و ... @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...» حضرت لوط کاری که قومش انجام می‌دادند را با تعبیر «الفاحشة» یاد کرد. ⛔️ به عملی می‌گویند که: 🔻 قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است 🔖نکات ادبی https://eitaa.com/yekaye/3583 🔻به طوری که هیج انسان اخلاق‌مداری آن را روا نمی‌بیند؛ 🔻و کاری است که انجامش به دستور شیطان و مصداق پیروی از اوست: « الشَّيْطانُ ... يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» (بقره/248) ⛔️ و اینکه حرف «الـ» ‌هم بر آن افزود، شدت این قبح را بیشتر می‌کند؛ زیرا این «ال»: 🔸یا «الـِ» معرفه است، که می‌خواهد بگوید آن امر «فاحشه»ای است که «فاحشه» ‌بودنش چنان نزد عقول آدمیان آشکار است که کاملا معروف و شناخته شده می باشد؛ 🔸 و یا «الـِ» ‌جنس است که در این گونه موارد برای مبالغه در مطلبی به کار می‌رود، گویی از شدت «فاحشه‌» بودن مصداق همه فواحش است، برخلاف «زنا» که با اینکه قُبحش بسیار آشکار است قرآن کریم هنگام نهی از آن، آن را بدون «الـ» آورده؛ یعنی یک فاحشه‌ای است در میان فواحش: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً» (اسراء/32) (البحر المحیط، ج5، ص99) 🚫پس و قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است، کاری است بشدت قبیح‌تر از زناکاری (که قرآن بارها بر مجازات شدید انجام‌دهندگانش اصرار کرده؛ مثلا: نور/1)؛ و مصداق واضح پیروی از شیطان است. 🌐تاملی در وضعیت معاصر وضعیت و و وی در دوره مدرن چه اندازه سقوط کرده که امروزه برخی با ادعای ، از عمل دفاع می‌کنند❗️ و انجام را یکی از وانمود می‌نمایند❗️ و اسف‌بارتر اینکه بسیاری از افراد را در جوامع با خود همراه کرده‌اند تا حدی که انجام این عمل را رسماً در بسیاری از کشورها قانونی اعلام کرده‌اند‼️ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
852) 📖 إنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ 📖 💢ترجمه همانا شما درآیید به مردان به شهوت، به جای زنان؛ بلکه شمایید گروهی اسراف‌پیشگان. سوره اعراف (7) آیه81 1397/10/9 23 ربیع‌الاول 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠«شهوت» و «اشتهاء» در قرآن 📿ماده «شهو» و مشتقات آن جمعا 13 بار در قرآن کریم به کار رفته است. ▪️در کاربردهای قرآنی این واژه همواره برای لذات مادی و دنیوی‌ای که غالبا پیروی آنها با مذمتی همراه بوده از فعل ثلاثی مجرد و به صورت مصدر (شهوة) استفاده شده: 🔸زيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران/14) 🔸يريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً (نساء/27) 🔸إنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ (آل عمران/81 و نمل/55) 🔸فخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ (مریم/59) ▪️ولی درباره لذائذ اخروی (خواه آنچه به افراد می‌رسد یا لذایذ اخروی‌ای که از برخی افراد دریغ می‌شود) همواره به صورت فعل، آن هم در باب افتعال (اشتهی، یشتهی) استفاده شده است: 🔸لا يَسْمَعُونَ حَسيسَها وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ (انبیاء/102) 🔸و حيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا في شَكٍّ مُريبٍ (سبأ/54) 🔸لكُمْ فيها ما تَشْتَهي أَنْفُسُكُمْ (فصلت/31) 🔸فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ (زخرف/71) 🔸و أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ (طور/22) 🔸و لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ (واقعه/21) 🔸و فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (مرسلات/42) ▪️و تنها یک مورد هست که درباره دلخواه‌های دنیوی از فعل «یشتهی» استفاده شده است: 🔸و يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ (نحل/57) ▪️مرحوم مصطفوی در تفاوت شهوات دنیوی و اشتهاهای اخروی چنین توضیح داده که اولی دلخواهی است که باید برایش تلاش کرد و آن را به دست آورد (بویژه کلمه «اتبعوا الشهوات» قابل توجه است)؛ اما دومی دلخواه‌هایی است که حاضر و آماده و بالفعل است و تلاشی نیاز ندارد 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص177)؛ ▫️و بعید نیست که بتوان همین را ضابطه تفاوت این دو واژه دانست؛ چنانکه در تنها موردی هم که درباره دنیا آمده، مصداقش آن چیزی است که دارند (دختران را برای خدا قرار می‌دهند و برای آنان پسران است که بدان میل دارند) https://eitaa.com/yekaye/3609
هدایت شده از یک آیه در روز
📝 مسرف واقعی از منظر قرآن کریم کیست؟ ▪️معنای رایج کلمه اسراف، زیاده‌روی، و رعایت نکردن حد و اندازه در خرج کردن است: «وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (فرقان/۶۷) ▪️اگر چه آنچه ابتدا از این کلمه به ذهن خطور می‌کند، بیش از مقدار نیاز مصرف کردن، و زیاده‌روی شخصی در خرج کردن است (كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ؛ اعراف/۳۱)، ▫️اما قرآن به ما می‌آموزد که از حیث اجتماعی نیز هرگونه تجاوز به حقوق دیگران مصداق اسراف است «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى … فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً» (نساء/۶)؛ ▫️بلکه کسی که حقی که خداوند برای نیازمندان مقرر کرده ادا نمی‌کند، مسرف دانسته می‌شود «كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» (انعام/۱۴۱) ▪️البته در بالا اشاره شد که علی‌رغم فراوانیِ استعمال این ماده در خصوص «خرج کردن»، اما معنای اصلی این ماده، هرگونه زیاده‌روی و «از حد و اندازه تجاوز کردن» است، و هر گونه کار انسان، که از حد اعتدال خارج شود، اسراف است؛ و شاید بدین جهت است که در قرآن کریم، هر گناهی که نوعی عبور از حد و اندازه‌ای که خداوند مقرر فرموده، نیز مصداق اسراف معرفی شده است: « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا» (زمر/۵۳) و «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا في أَمْرِنا» (آل عمران/۱۴۷)، ▫️و حتی اگر کسی در قصاص، بیش از افرادی را که واقعا قاتل بوده‌اند، به قتل برساند، مرتکب «اسراف» شده است «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» (اسراء/۳۳) ▫️و ظاهرا در همین راستاست که قوم لوط «مسرف» خوانده شدند، چرا که از حدی که خداوند در نظام طبیعت برای روابط جنسی قرار داده، عبور کرده 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۰۸) و برای اشباع غریزه جنسی، به جای رابطه با جنس مخالف، به سراغ همجنس خود می‌رفتند: «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» 📚(اعراف/۸۱ ؛ مسرف بودن قوم لوط در جای دیگری هم اشاره شده است: مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفينَ؛ ذاریات/۳۴) ▪️در بالا اشاره شد که یکی از معانی‌ای که برای ماده «سرف» مطرح شده، جهالت و غفلت است؛ ▫️و این معنا نیز در قرآن کریم مورد توجه بوده، و افرادی را که وقتی سختی‌ها مرتفع می گردد خدا را فراموش می‌کنند مسرفانی خوانده که کارهای بدشان برایشان زینت داده شده است: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (یونس/۱۲) ▫️شاید با همین ملاحظه است که در نگاه دینی، مساله اسراف در همین حد اعمال و کنش‌ها باقی نمی‌ماند، بلکه این غفلت و فراموشی یاد خدا، شخص را به ساحت کورباطنی و ایمان نیاوردن هم می کشاند: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى؛ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنىِ أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا؛ قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى؛ وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّه» (طه/۱۲۴-۱۲۷) ▫️و بدین ترتیب، این امر یکی از عوامل اصلی مخالفت با انبیاء و بی‌اعتنایی به دعوت ایشان معرفی می‌شود: «لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (مائده/۳۲) ؛ «قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ … قالُوا … بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» (یس/۱۵-۱۹) ▪️و البته این عناد آنان موجب نمی‌شود که خداوند ذره‌ای از ارائه حقایقی که باید به انسانها تذکر دهد، دست بردارد «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفينَ» (زخرف/۵) ▪️هر چند که کسانی را که مسرف‌اند هدایت نخواهد کرد «وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر/۲۸) 👇ادامه توضیح «اسراف در قرآن»👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه توضیح اسراف در قرآن ▪️و همین روحیه‌شان را مایه گمراهی آنان قرار خواهد داد: وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (غافر/۳۴) ▪️بر همین اساس، فرعون، که دعوی خدایی می‌کرد و تسلیم حقیقت نمی‌شد، مظهر عالی مسرفان است: « وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ» (یونس/۸۳) ، «مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفين» (دخان/۳۱) ▪️و بدین سبب است که اسراف ورزیدن، ▫️ هم در دنیا مایه هلاکت انسان می‌شود، «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفينَ» (انبیاء/۹) ▫️و هم در آخرت شخص را جهنمی می‌کند « أَنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ» (غافر/۴۰) ▪️پس، اگر تحلیل درستی از اسراف و زیاده‌روی کردن داشته باشیم، درمی‌یابیم که این زیاده‌روی، صرفا مساله‌ای نیست که ضررش به خود شخص برگردد، بلکه امری است که منجر به فساد در زمین می‌شود ▫️و بدین جهت است که باید بسیار مراقب باشیم که وضعمان طوری نشود که به خاطر فریفته شدن نسبت به برخی زرق و برق‌های ظاهری، عملا کارمان به جایی برسد که خواسته یا ناخواسته، از کسانی پیروی کنیم که در منطق قرآن کریم «مسرف» اند: «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ؛ الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ» (شعرا/۱۵۱-۱۵۲) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) روایت شده است که امام رضا در فرازی از نامه‌ای که در پاسخ سوالاتی که از ایشان شده بود مرقوم فرمودند نوشته بودند: علت تحریم مرد بر مرد و زن بر زن به خاطر آن چیزی [اعضاء و اندام‌هایی] است که در زنان قرار داده شده و آنچه که مردان بر آن سرشته شده‌اند؛ و نیز به خاطر این است که به‌هم‌درآمیختن مردان با مردان و زنان با زنان، انقطاع نسل و فساد در تدبیر و خرابی دنیا را در پی خواهد داشت. 📚علل الشرائع، ج2، ص550 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الصَّحَّافُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا ع كَتَبَ إِلَيْهِ فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ: عِلَّةُ تَحْرِيمِ الذُّكْرَانِ لِلذُّكْرَانِ وَ الْإِنَاثِ لِلْإِنَاثِ لِمَا رُكِّبَ فِي الْإِنَاثِ وَ مَا طُبِعَ عَلَيْهِ الذُّكْرَانُ وَ لِمَا فِي إِتْيَانِ الذُّكْرَانِ الذُّكْرَانَ وَ الْإِنَاثِ الْإِنَاثَ مِنِ انْقِطَاعِ النَّسْلِ وَ فَسَادِ التَّدْبِيرِ وَ خَرَابِ الدُّنْيَا. @Yekaye
☀️2) روایت شده که از امام صادق ع درباره نزدیکی کردن با زنان از پشت سوال شد. فرمودند در قرآن آیه‌ای را نمی‌شناسم که آن را حلال کرده باشد جز یک آیه: «همانا شما درآیید به مردان به شهوت، به جای زنان.» (آل عمران/80) 📚تفسير العياشي، ج2، ص22 https://eitaa.com/yekaye/3620
☀️3) عطیه روایت کرده که نزد امام صادق درباره مردانی که مفعول واقع می‌شوند سوال کردم. فرمود: خداوند کسی را خیری در او سراغ داشته باشد، به این بلا مبتلا نمی‌کند! همانا در پشت آنان رَحِم‌های درهم‌ریخته‌ای هست و حیای پشت آنان همانند حیای زنان است؛ و فرزندی از ابلیس که به او زوال گفته می‌شود در آنان مشارکت کرده؛ که هرکس از مردان که او در وی مشارکت کند مفعول واقع می‌شود و هریک از زنان که او در وی مشارکت کند، کسی است که زنان بر او وارد شوند» و هر یک از مردان که اهل این کار باشد هنگامی که به چهل سالگی برسد رهایش نکند و آنان بازماندگان «سدوم» [= شهر قوم لوط] هستند؛ و منظورم از اینکه بازماندگان آنهایند نه این است که از فرزندان آنها باشند، بلکه یعنی از طینت‌ و سرشت آنان هستند. گفتم: آیا همان سدومی که [با عذاب خدا] زیر و رو شد؟ فرمود: بله؛ آنجا چهار شهر بود: سدوم و صریم و لدماء و عُمَیراء ... 📚الكافي، ج5، ص549؛ علل الشرائع، ج2، ص552 ✳️ تبصره در روایات توضیح داده شده که منظور از «شریک شدن شیطان در کسی»، مواردی است که افراد در هنگام زناشویی برخی از آداب دینی زناشویی را رعایت نمی‌کنند؛ و با این کارشان، شیطان را در ثمره کار خویش (یعنی در فرزندی که می‌آورند) شریک می گردانند. https://eitaa.com/yekaye/3621
4) آیا و شهوترانی است یا امری درونی و غیرارادی است؟ ☀️الف. عمرو می‌گوید: امام باقر ع فرمود: به خدا سوگند بر پُشتی‌های بهشتی تکیه نزند کسی که از پشت با او کاری می‌کنند! گفتم: فلانی آدم عاقل و خردمندی است؛ ولی مردم را به خویش می‌خواند و خداوند او را مبتلا کرده است! فرمود: آیا این کار را در مسجد جامع انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: آیا جلوی درب منزلش انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: پس کجا انجام می‌دهد؟! گفتم: در خلوت و نهان. فرمود: پس خداوند او را مبتلا نکرده است؛ او دنبال لذت بردن خویش است و چنین کسی بر پشتی بهشتی تکیه نزند. ✳️توضیح ظاهرا او می‌خواهد بگوید این امری است که خدا در او قرار داده و در اختیار خودش نیست؛ حضرت هم با این سوالات وی را متوجه می‌کند که اگر امر غیراختیاری باشد در هر جایی از او سر می‌زند، همین که تنها در خلوت این کار را می‌کند نشان می‌دهد که محرک وی، نه امری غیرارادی، بلکه شهوترانی و لذت‌جوییِ وی بوده است. ☀️ب. و از امام صادق ع روایت شده است که: در میان شیعیان ما، هر جور آدمی هم پیدا شود، کسی که دستش را برای گدایی دراز کند، پیدا نشود؛ و نیز کسی که [چشم] کبودِ سبزه‌رو [= کنایه از برخی خصلتها؛ طه/102] باشد؛ و نیز کسی که از پشت با او کاری کنند. ☀️ج. اسحاق بن عمار می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم این افراد همجنسگرا را می‌بینید که به این بلیه مبتلا شده‌اند؛ گاهی فردی را می‌بینم که مومن است و به این بلیه مبتلا شده؛ اما مردم گمان می‌کنند که خداوند هیچکسی را که خیری در او سراغ داشته باشد به این بلا مبتلا نمی‌سازد. بله، گاه فردی مبتلا می‌شود؛ اما به آنان مگو چرا که این سخن شما مایه آسودگی خیال آنان می‌شود. گفتم: فدایت شوم! آنان توان صبر کردن بر این امر را ندارند. فرمود: آنان می‌توانند صبر کنند ولیکن با این کار دنبال لذت‌جویی هستند. ✳️توضیح در اینجا اسحاق بن عمار از روایاتی می‌پرسد که در میان مردم شیوع دارد و نمونه‌اش در بند الف گذشت. امام ع توضیح می‌دهند که راه نجات بر آنان بسته نیست؛ یعنی ممکن است شخصی مرتکب این کار شود ولی توبه کند و از این جهت مشمول کسانی نشود که خیری در آنان نیست؛ اما این را طوری بازگو نکن که افراد به این واقعیت (که اگر کسی این گونه بماند خیری در او نخواهد بود) بی‌اعتنا شوند و به امید اینکه بعدا توبه می‌کنند بی‌دغدغه به این کار روی آورند. اسحاق در ادامه می‌خواهد انجام این کار توسط افرادی که وی آنها را مومن می‌داند توجیه کند و می‌گوید: این دست خودشان نیست؛ یک میل درونی در آنها هست و توان مقاومت در برابر آن را ندارند. حضرت هم در پاسخ، وجود چنین میلی را انکار نمی‌کنند؛ اما می‌فرماید توان مقاومت دارند (شبیه مضمونی که در حدیث ب گذشت) و علت اصلی اینکه آنان چنین بدعاقبت می‌شوند این است که دنبال لذت‌جویی‌شان هستند. 📚الكافي، ج5، ص550-551 https://eitaa.com/yekaye/3624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا