📜شأن نزول📜
در شأن نزول این آیه، هم در منابع شیعی
(بر اساس روایاتی که سندش به امیرالمومنین ع ختم میشود؛ ر.ک:
الجعفريات (الأشعثيات)، ص107 ؛ دعائم الإسلام، ج2، ص217 ؛ النوادر (للراوندي)، ص38 ؛ مجمع البيان، ج3، ص68)
و هم در منابع اهل سنت
(با روایاتی که سند برخی به امیرالمومنین ع و سند برخی به حسن بصری حتم میشود؛ ر.ک:
اسباب نزول القرآن، ص155-156 ؛ الدر المنثور، ج2، ص151 )
نقل شده است:
▪️دختر یکی از بزرگان انصار با مردی ازدواج کرده بود و یکبار که در برابر او نشوز و نافرمانی پیشه کرد، وی سیلیای به او زد.
دختر به خانه پدر رفت و به همراه او سراغ پیامبر ص آمدند. پدرش به پیامبر گفت: من دردانهام را به همسری فلانی درآوردم؛ و او سیلیای به دخترم زده است!
پیامبر ص فرمود: میتواند قصاص کند!
دختر به اتفاق پدر به راه افتادند که از شوهرش قصاص کند، که پیامبر ص فرمود: صبر کنید؛ این جبرئیل ع است که نازل میشود و آنگاه این آیه نازل شد و رسول الله ص فرمود: ما ارادهای کردیم و خداوند ارادهای کرد و آنچه خدا اراده کند بهتر است؛ و اجازه قصاص نداد.
❇️تبصره1.
برخی افراد این داستان را در سعد بن ربيع بن عمر و زنش حبيبه دختر زيد بن ابى زهير معرفی کردهاند. برخی زن وی را خوله دختر محمد بن سلمه دانستهاند. برخی هم این داستان را در مورد ثابت بن قیس بن شماس و زنش جميله دختر عبد اللَّه بن ابىّ نقل کردهاند.
📚(مجمع البيان، ج3، ص68؛ اسباب نزول القرآن، ص155-156)
❇️تبصره2.
برخی از مفسران چنین اقدامی از جانب پیامبر ص را (که ابتدا بگوید قصاص کنید و بعد بگوید ما چیزی میخواستیم و خدا چیز دیگری میخواست) منافی عصمت و مقام پیامبر ص در مقام بیان شریعت الهی دانستهاند (الميزان، ج4، ص349 )، و از این رو در صحت این شأن نزول تردید کردهاند.
در حالی که به نظر میرسد چنین تردیدی روا نیست.
در واقع صدر و ذیل واقعه نشان میدهد که اصلا معلوم نیست که پیامبر در پاسخ آنان در مقام بیان شریعت الهی بوده است. با توجه به اینکه زن اهل نشوز بوده و احتمالا با گریه و داستانسرایی از کتکی که خورده نزد پدرش رفته است. پدرش هم از بزرگان بوده، برای خود و نزدیکانش شان ویژه قائل بوده و همین که خودش به مجازات دامادش اقدام نکرده و سراغ پیامبر ص آمده، جای شکرش باقی است.
کاملا میتوان حالت اینها را هنگام مراجعه به پیامبر ص تصور کرد؛ و در چنین حالتی طبیعی است که پیامبر ابتدا باید اینها را آرام کند؛ نه اینکه ابتدا به ساکن به آنان بگوید زن ناشزه هیچ حقی ندارد! یعنی درست است که مقام پیامبر ص چنان بوده، که به تعبیر قرآن، آیات را قبل از نزولش میدانسته است (چرا که خداوند از او خواسته بود تا قبل از نزول در خواندن آنها عجله نکند؛ طه/114) اما اتفاقا با توجه به همان مقام نبوتش که علیالقاعده میدانسته که این آیه در این موقعیت نازل خواهد شد؛ کاملا طبیعی است که در این وضعیت بحرانی آنها ابتدا سعی کند آنها را آرام کند؛ و به یکی از احکام شرعی دیگر (قصاص) آنها را ارجاع دهد؛
✅یکی از اموری که احتمال ساختگی بودن را در این نقل کم میکند همین است که در بسیاری از نقلها اسم افرادی در این داستان برده شده است و به «مردی» یا «زنی» بسنده نشده است. همه افرادی هم که به عنوان پدر در این داستان مطرحاند در زمره افرادیاند که چنین تحلیلی که در بالا اشاره شد در موردشان جور درمیآید:
▪️عبداله بن أبی، همان کسی که قبل از آمدن پیامبر به مدینه قرار بود حاکم مدینه شود و با آمدن پیامبر برنامهاش به هم خورد برای همین ظاهرا مسلمان شد ولی به عنوان سردسته منافقان معروف است.
▪️محمد بن مسلمه را نیز علمای رجال اهل سنت درباره جنگجوییاش داستانها گفتهاند و پیامبر ص هنگام عقد اخوت، او را با ابوعبیده جراح برادر کرد. ابوعبیده جراح، همان کسی است که با عمر و ابوبکر در سقیفه آمد و نقش جدی داشت و عمر هنگام مرگش میگفت اگر او زنده بود او را خلیفه میکردم و شورا تشکیل نمیدادم. با توجه به اینکه پیامبر خود ابوبکر و عمر را با هم برادر کرده بود می توان حدس زد روحیات برادر ابوعبیده را.
▪️در مورد خود «زید بن ابیزهیر» مطلبی یافت نشد، اما در کتب رجال و تراجم فرزند او به نام خارجة در زمره صحابه معروف است که در پیمان عقبه اسلام آورده و در جنگ احد کشته شده است. پس علیالقاعده خود زید باید در هنگام این واقعه فرد مسنّی بوده باشد؛ و همین که از اسلام وی سخنی به میان نیامده احتمال اینکه به لحاظ شخصیتی مانند عبدالله بن أبی باشد، زیاد میشود؛ چنانکه فرزند عبدالله بن أبی هم حنظله غسیل الملائکه است که برخلاف پدرش ایمان و شهادت وی شهره است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ با توجه به اینکه متناظر با فقرات متعدد این آیه، احادیث متعددی روایت شده، احادیث را در ذیل چند فقره مستقل میآوریم.
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 الف. الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ
☀️1) از رسول الله ص روایت شده است:
بهترین مردان امتم کسانیاند که بر اهل و عیال خود گردنکشی نمیکنند و بر آنان مهربانی میورزند و بدانان ستم نمیکنند؛ سپس این آیه را قرائت کردند: مردان قوّام بر زناناند به اینکه خداوند برخی از آنان را بر برخی برتری داده است.»
📚مكارم الأخلاق، ص216
وَ قَالَ رسول الله ص:
خَيْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِي الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُّونَ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَظْلِمُونَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» الْآيَةَ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) ابراهیم بن محرز میگوید: خدمت امام باقر ع بودم که شخصی از ایشان سوال کرد:
مردی به زنش میگوید: امر تو [اجازه باقی ماندن یا طلاق گرفتنت] به دست خودت باشد!
فرمودند: کی چنین چیزی میشود! [یعنی معلوم است که جایز نیست] در حالی که خداوند می فرماید: مردان قوّام بر [= متصدی امورِ] زنان هستند.. این سخنش هیچ ارزشی ندارد. [یعنی این گونه نیست که با این سخن، حق طلاق در اختیار زن باشد.]
📚تهذيب الأحكام، ج8، ص88
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ وَ مُحَمَّدٍ ابْنَيِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ: سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ ع
رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ:رَجُلٌ قَالَ لِامْرَأَتِهِ أَمْرُكِ بِيَدِكِ!
قَالَ ع: أَنَّى يَكُونُ هَذَا وَ اللَّهُ يَقُولُ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» لَيْسَ هَذَا بِشَيْءٍ.
✳️تبصره
در اسلام طلاق در اختیار مرد است؛ و این حق قابل اسقاط نیست. بله، در صورتی که طرفین مایل باشند و رضایت دهند، مرد میتواند به زن وکالتی بدهد که طبق آن وکالت زن، در صورتی که لازم دید بتواند طلاق را اجرا کند. اگرچه شاید در نظر برخی این دو مثل هم باشند، اما به لحاظ حقوقی تفاوتهایی دارد و این وکالت غیر از آن است که حق طلاق را مستقیما به خود زن بدهد.
@yekaye
☀️3) وقتی امیرالمومنین ع از خروج طلحه و زبیر باخبر شد، نامهای به مردم کوفه نوشت و امام حسن ع همراه با برخی از بزرگان آن نامه را برای مردم کوفه بردند و بدانها ابلاغ کردند.
با شنیدن نامه امیرالمومنین ع برخی از بزرگان کوفه برخاستند و اعلام حمایت کردند؛
سپس امام حسن ع در سخنانی چنین فرمود:
ای مردم! همانا از جانب امیرالمومنین علی ع مطالب به قدر کفایت بیان شد؛ و ما نزد شما آمده ایم که به یاری ما بشتابید؛ چرا که شما گل سرسبد شهرها و نوک پیکان عرب هستید؛ و به گوش شما رسیده است آنچه از حکایت نقض بیعت طلحه و زبیر و خروج آنها به همراه عایشه رخ داده؛ و این [کار عایشه] از سستی زنان و نابخردی زنانهاش است؛ و خداوند فرمود که «مردان قوّام بر [= متصدی امورِ] زناناند». به خدا سوگنداگر کسی [از شما] او را یاری نکند؛ امید آن دارم که در همان افرادی از مهاجران و انصار که با او حرکت کردهاند و مردمان نجیبی که همراه اویند، خداوند او را کفایت کند؛ پس پروردگارتان را یاری کنید تا شما را یاری کند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص719؛ الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص245
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند رحمت کند بندهای را که در آنچه بین او و همسرش میگذرد نیکویی پیشه کند؛ که همانا خداوند عز و جل اختیار وی را به او سپرده و وی را قیّم بر او قرار داده است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص443؛ مكارم الأخلاق، ص217
قَالَ الصَّادِقُ ع:
رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّكَهُ نَاصِيَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَيِّمَ عَلَيْهَا.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹ب. بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ
☀️5) محمد بن سنان نامهای به امام رضا ع مینویسد و در آن مسائلی را پرسید و امام ع پاسخ دادند. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از پاسخ امام ع آمده است:
... و علّت اينكه زنان نيم مردان ارث داده ميشوند آن است كه چون زن ازدواج كند [مالى] ميستاند ولى مرد مىپردازد، از اين جهت است كه درآمد مرد را افزون كردهاند.
و علّت ديگرى كه به مرد دو برابر زن ارث مىدهند آن است كه زن، از نیازی داشته باشد، عيالِ [= مخارجش برعهدهی] مرد است و برعهده مرد است که هزینههای او را بپردازد، امّا مرد، عیالِ زن نیست و حتی اگر نیاز هم داشته باشد برعهده زنش نیست که هزینههای او را بپردازد؛ و از اين رو خداوند سهم مرد را افزون قرار داده است و اين همان سخن خداوند عزّ و جلّ است كه ميفرمايد: «مردان قیامکننده به [= متصدیِ] امور زناناند به اینکه خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری بخشیده است؛ و به اینکه از اموالشان هزینه کردهاند.» (نساء/34)
📚متن و سند این حدیث قبلا در جلسه 936، حدیث 6.الف ارائه شد:
🔖 http://yekaye.ir/an-nesa-4-11/
@yekaye
☀️6. الف. از امام باقر ع روایت شده است:
کسی که زنی داشته باشد که برای آن زن لباسی که برای پوشش او مناسب باشد تهیه نکند و غذایی که برای امرار معاش وی لازم است در اختیارش قرار ندهد؛ این حق برعهده امام [= حاکم شرع] هست که آن دو را از هم جدا کند. [یعنی حکم طلاق زن را، حتی اگر مرد حاضر به طلاق دادن نشد، اجرا کند.]
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص441؛ مكارم الأخلاق، ص217
☀️ب. از رسول الله ص روایت شده است: هیچ بندهای نیست که به کسب و کار بپردازد و سپس آن کسب و کار مشروع را هزینه خانوادهاش کند، مگر اینکه خداوند به ازای هر درهمی که خرج خانوادهاش کند هفتصد برابر پاداش دهد.
📚مكارم الأخلاق، ص216
ظاهرا مقصود پیامبر ص این است که هزینه کردن در راه خانواده، مصداق هزینه کردن در راه خداست و اشاره است به آیه «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّة» (بقره/261)
@yekaye
🔹 د. فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ
☀️7) از امام صادق ع از پدرانشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است:
هیچ مرد مسلمانی، بعد از اسلام، از فایدهای منفعت نبرده است برتر از یک چنین همسر مسلمانی که وقتی نگاه شوهر به او بیفتد دلش شاد شود و وقتی کاری را از او بخواهد انجامش دهد و وقتی که از او غایب شود [به سفر رود] آن زن هم خودش و هم اموال وی را حفظ کند.
📚الكافي، ج5، ص327؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص389
📚در منابع اهل سنت، این حدیث نبوی هم با این تعبیر فوق، و هم با تعبیر «بهترین زنان، زنی است که ...» آمده (مثلا در: الدر المنثور، ج2، ص152) و جالب اینکه حضرت در این روایت اخیر، در پایان این جمله خود همین آیه را تا همین فراز «للغیب» قرائت میکنند .
📚همچنین این مضمون در احادیث دیگری نیز با عبارات دیگر تاکید شده است؛ مثلا در همین آدرس از کافی، پیامبر داشتن چهار چیز برای هرکس را علامت اینکه خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او جمع کرده، دانستند که یکی همین همسر مومن با این اوصاف است ؛ یا داشتن چنین زنی را از خوشبختی شخص ، ویا آن قسمت [= رزق تقسیم شده] ای که اصلاح کننده امورات شخص مسلمان است ، ویا یکی از عوامل آسودگی مومن دانستند.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ 8) الف. از امام کاظم ع روایت شده است:
جهاد زنان، خوب همسرداری کردن است.
📚الكافي، ج5، ص507؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص439؛ مكارم الأخلاق، ص215
📚این روایت در الجعفريات (الأشعثيات)، ص67 از قول امام کاظم ع از پدرانشان از رسول الله ص ذکر شده است.
☀️ب. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: خدمت پیامبر نشسته بودیم که صحبت درباره زنان شد و برتری برخی از آنان بر برخی دیگر.
پیامبر ص فرمودند: آیا به شما خبر بدهم از بهترین زنان شما؟
گفتند: بله، یا رسول الله؛ بفرمایید!
فرمودند: همانا از بهترین زنان شما آن زنی است که بچه زیاد میآورد، مهربان، پوشیده و عفیف است، کسی که در خانواده خودش با عزت و در برابر شوهرش رام است، خودش را در برابر همسرش زینت میکند و در برابر دیگران حفظ میکند؛ سخن وی را گوش میدهد و درخواست وی را اطاعت میکند و هنگامی که با هم خلوت میکنند آنچه وی از او میخواهد را در اختیار او قرار می دهد؛ اما مثل مرد شوقِ شهوتش نشان نمیدهد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص389
☀️ج. از امام رضا ع روایت شده است: که امیرالمومنین ع فرمودند:
بهترین زنان شما همان پنج خصلتی است!
گفتند: یا امیرالمومنین! آن پنج تا چیست؟
فرمودند: آسانگیر، نرمخو، همراه [= مطیع، کسی که در برابر شوهرش «نه» نمیآورد]، اینکه اگر همسرش عصبانی شد خواب به چشمش نمیرود تا اینکه او را راضی کند؛ و اینکه هنگامی که شوهرش غایب بود [در سفر بود] در غیاب وی حافظ [=امانتدار] وی باشد، چنین کسی کارگزاری از کارگزاران خداوند است؛ و کارگزار خداوند هیچگاه ضرر نمیکند.
📚الكافي، ج5، ص325
📚در الأمالي (للطوسي)، ص370 این روایت با سندی دیگر از امام رضا ع باز به امیرالمومنین ع میرسد با این تفاوت که در امالی به عنوان گفتگویی بین پیامبر ص و دیگران است که امیرالمومنین ع آن را روایت کرده است.
☀️د. روایت شده که مردی نزد رسول الله ص آمد و گفت:
من زنی دارم که وقتی بر او وارد میشوم به استقبالم میآید، و وقتی بیرون میروم مرا بدرقه می کند، و هنگامی که مرا در همّ و غمّ میبیند میگوید: چه چیزی نگرانت کرده؟ اگر نگران روزیات هستی که آن را غیر تو [= خداوند] برایت متکفل شده است، و اگر نگرانیات به خاطر آخرتت است پس خداوند چینین همّ و غمّی را زیاد کند.
رسول الله ص فرمود: همانا خداوند کارگزارانی دارد و این از آن کارگزاران خداست؛ همانا برای او نیمی از پاداش شهید است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص389
☀️ه. از امام صادق ع روایت شده است که جماعتی نزد رسول الله ص آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما [در مسیرمان] مردمی را دیدیم که برخی از آنها بر برخی دیگر سجده میکردندو
رسول الله ص فرمود: اگر قرار بود به کسی دستور دهم که بر دیگری سجده کند، به زن میگفتم که بر شوهرش سجده کند.
📚الكافي، ج5، ص508
📚این مضمون در روایات اهل سنت نیز با سندهای متعدد آمده است. (الدر المنثور، ج2، ص152-154)
@yekaye
👇متن روایات👇
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹ه. وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً
☀️12) الف. از امام رضا روایتی نقل شده است درباره انواع طلاق و جدا شدن زن و شوهر از یکدیگر؛ که یکی از آنها نشوز است:
اما نشوز؛ میتواند از جانب مرد باشد و یا از جانب زن. اما آنچه از جانب مرد است این است که مرد میخواهد زنش را طلاق دهد اما زن میگوید مرا نزد خود نگهدارد و هرآنچه به ضرر توست برای خودت [یعنی از تو نفقه و ... هم نمیخواهم] و شبم را هم به تو بخشیدم [ظاهرا یعنی میتوانی هیچ شبی سراغم نیایی]؛ و با همدیگر در این زمینه صلح و توافق میکنند؛ و اگر زن هم همین طور مانند مرد نشوز کرد، این به معنای [طلاق] خُلع است [یعنی مرد مایل به ادامه زندگی است اما زن مایل به طلاق است و با بخشیدن سهم خود (مهریه) از مرد میخواهد که وی را طلاق دهد و به حال خود بگذارد.]
اما اگر نشوز فقط از جانب زن باشد [یعنی برخلاف دو حالت فوق، یک وضعیت توافقی طرفینی نباشد] این آن است که زن از شوهرش تمکین نکند؛ و این همان است که خداوند متعال فرمود: «و آن زنانی که از نشوزشان بیم دارید، پس پندشان دهید و در بسترهای خواب مهجورشان بگذارید و آنان را بزنید» که مهجور گذاشتن یعنی در بستر به او پشت کند؛ و زدن با چیزی مانند چوب مسواک و مانند آن است، زدنی با ملاطفت.
📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص241
📚این توضیح اخیر درباره معنای «هجر» و «ضرب» در فقه القرآن، ج2، ص192 از امام باقر ع نیز روایت شده است.
☀️ب. روایت شده است که پیامبر در حجة الوداع [آخرین حجی که انجام دادند] خطبهای خواندند و در فرازی از آن فرمودند:
ای مردم! همانا زنانتان بر شما حقی دارند و شما هم بر انان حقی دارید. حق شما بر آنان این است که احدی را در بستر شما و ارد نسازد و کسی را که ناخوشایند میدارید بدون اجازهتان در خانهتان وارد نکند و اینکه مرتکب فحشایی نشوند؛ که اگر چنین کردند خداوند به شما اذن داده است که بر آنان سخت بگیرید و «در بسترهای خواب مهجورشان بگذارید و آنان را بزنید» البته زدنی که شدت و آزار در آن نباشد؛ پس اگر از خودداری کردند و اطاعتتان کردند، پس «برعهده شماست که خوراک و پوشاکشان را در حد متعارف تامین کنید» (بقره/233) که همانا آنان همچون کمککارانی نزد شما هستند؛ و خودشان مالک چیزی برای خود نیستند [یعنی چون تامین هزینههایشان برعهده شماست و خودشان عموما درآمد مستقلی ندارند شما باید رعایت حالشان را بکنید]. آنان را به عنوان امانتی الهی [به همسری] گرفتید و با کتاب الله ارتباط با آنان را بر خود حلال کردید؛ پس تقوای الهی را در خصوص زنان رعایت کنید و سفارش به خیر را در مورد آنان بپذیرید.
📚تحف العقول، ص33؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج1، ص127
✅این مضمون با عبارات دیگری در کتب حدیثی شیعه و سنی روایت شده است (مثلا در الخصال، ج2، ص487)
در این میان، در یکی از روایتهایی که در کتب اهل سنت آمده، این عباراتی که به نحوی ناظر به آیه است، صریحا به عنوان آیه آمده است، و به جای تعبیر «فإنما النساء عندكم عوان لا يملكن لأنفسهن شيئا: خودشان مالک چیزی برای خود نیستند» تعبیر «فإنما هن عوان عندكم ليس تملكون منهن شيأ غير ذلك» آمده است؛
یعنی این فراز از مطلب بدین صورت روایت شده است:
☀️ج. همانا شما را به [مراعات حقوق] زنان سفارش میکنم؛ که همانا آنان همچون کمککارانی نزد شما هستند؛ و شما بیش از این اختیاری در قبال آنان ندارید [یعنی با آنان به عنوان زیردست برخورد نکنید] «مگر اینکه فحشایی آشکار به بار آورند» (نساء/19؛ طلاق/1)؛ که اگر چنین کردند پس «در بسترهای خواب مهجورشان بگذارید و آنان را بزنید» البته زدنی که شدت در آن نباشد و آزاری نرساند «پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانهای مجویید» ....
📚الدر المنثور، ج2، ص156
@yekaye
👇متن روایات فوق👇
☀️13) الف. از امام باقر ع در توضیح و تفسیر این آیه روایت شده است:
اینکه فرمود «قانتات» یعنی زنانی که مطیعاند؛ و اینکه فرمود «و آن زنانی که از نشوزشان بیم دارید، پس پندشان دهید و در بسترهای خواب مهجورشان بگذارید؛ وآنان را بزنید؛ پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانهای مجویید» مطلب از این قرار است که اگر زنی از حضور بستر شوهرش سرکشی کرد، شوهرش به او بگوید تقوا پیشه کن و به بسترت بازگرد؛ که این پند دادن است؛ اگر وی را اطاعت کرد که راه همین است [کار تمام میشود و مرد بیش از این حق ندارد کاری کند] وگرنه با او به درشتی سخن بگوید، که این همان مهجور کردن است؛ پس اگر او به بسترش بازگشت که همین؛ وگرنه او را بزند، زدنی که با شدت و آزار دیدن وی همراه نشود؛ پس اگر وی را اطاعت کرد و با وی همبستر شد خداوند میفرماید «پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانهای مجویید» یعنی میفرماید آنان را به محبت کردن وادار مکنید [یعنی به همین بازگشت آنان به بستر بسنده کنید و انتظار نداشته باشید که همان موقع به شما ابراز علاقه هم بکنند] که همانا آن پند دادن و درشت سخن گفتن و زدن، برای [حضور یافتن] آنان در بسترها بود [نه بیش از آن] «همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».
📚تفسير القمي، ج1، ص137
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
هر زنی که بیدون اذن همسرش از خانه بیرون رود [ظاهرا یعنی از روی قهر کردن]، نفقهای برای او نخواهد بود [حق نفقه ندارد] تا اینکه برگردد.
📚الكافي، ج5، ص514
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است:
هر زنی که شب بخوابد در حالی که همسرش از دست وی در موردی که حق دارد، ناراحت و خشمگین باشد، نمازی از او قبول نشود مگر اینکه شوهرش از وی راضی شود؛ و هر زنی که خودش را برای غیرشوهرش معطر و خوشبو کند، نمازی از او قبول نشود تا اینکه خود را از این عطر و بو بشوید، همان گونه که از جنابت غسل میدهد.
📚الكافي، ج5، ص507
@yekaye
☀️14) الف. از امام باقر ع روایت شده است که
رسول الله خطاب به زنان فرمودند:
مبادا نمازتان را طول بدهید که مانع شوهرانتان شوید.
📚الكافي، ج5، ص508
لَا تُطَوِّلْنَ صَلَاتَكُنَّ لِتَمْنَعْنَ أَزْوَاجَكُنَّ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: زنی برای کاری خدمت رسول الله ص آمد. حضرت به او فرمود: نکند که تو از «مسوفات» (= به تاخیراندازندگان) هستی؟!
گفت: یا رسول الله! «به تاخیراندازندگان» چیست؟
فرمود: زنی که شوهرش از وی درخواستی دارد و وی به قدری اجابت درخواست وی را به تاخیر میاندازد که شوهرش چرت میزند و خوابش میبرد؛ چنین زنی را فرشتگان مورد لعن قرار میدهند، تا شوهرش بیدار شود.
📚الكافي، ج5، ص508-509
📚شبیه این مضمون در کتب اهل سنت هم آمده است، مثلا: (الدر المنثور، ج2، ص156)
@yekaye
☀️15) الف. از امام باقر ع روایت شده است که
رسول الله ص فرمودند:
آیا کسی از شما زنش را کتک میزند، بعد او را در آغوش میگیرد!
📚الكافي، ج5، ص509
📚این مضمون در کتب اهل سنت هم (مثلا در الدر المنثور، ج2، ص155 دو حدیث با سندهای مختلف) آمده است.
☀️ب. روایت شده است که
رسول الله ص از زدن زنان در جایی که ضرورتی ندارد نهی کرد.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص217
☀️ج. در منابع اهل سنت روایت شده است که در زمان پیامبر ص مردان از زدن زنان نهی شدند؛ سپس نزد پیامبر شکایت بردند [که زنان اصلا به ما اعتنایی نمیکنند و بر ما سوار شدهاند] سپس پیامبر ص منع از زدن را برداشت ولی فرمود: خوبان شما [هرگز زنشان را] نمیزنند.
📚الدر المنثور، ج2، ص155
☀️د. از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
هر مردی که زنش را بیش از سه بار بزند، خداوند روز قیامت او را جلوی چشم مردم بلند میکند و چنان وی را مفتضح و بیآبرو میکند که اولین و آخرین به او نگاه میکنند.
📚عوالي اللئالي العزيزية، ج1، ص254
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً»
چنانکه در نکات ادبی بیان شد «قوام» صیغه مبالغه از «قائم» است؛ یعنی کسی که برای انجام کاری بهجد ایستاده است؛ که شاید معنای «متصدی کاری شدن» بهترین معادل برای آن باشد؛
پس
💢این آیه در مقام بیان یک نوع متصدی امور زنان بودنِ مردان است.
به نظر میرسد این جمله اول، موضوع کل آیه است و در ادامه آیه، دارد وضعیت مردان و زنان را در خصوص این تصدی شرح میدهد.
✅ ابتدا بیان میکند که این تصدی امور به دو مطلبِ مستقل از هم، مربوط شده است:
اول، یک نحوه تفاضل بین انسانها؛
و دوم اینکه مردان مخارج زنان را تامین میکنند؛ که مشخصا بیان یک وظیفهای است که تصدی امور زنان توسط مردان، این وظیفه را بر دوش مردان میگذارد؛
🔹و از آنجا که آن نفقهای که واجب است مردی برای زنی هزینه کند منحصر به مواردی است که این مرد یا شوهر آن زن است و یا پدر او؛ نتیجه میشود گرفت که محور بحث قوامیت هم عرصه خانواده است؛
🤔هرچند برخی این تامین نفقه زنان توسط مردان میتواند ناظر به کلیت جامعه باشد [که با تامین هزینه زنان توسط مردان در خانواده، عملا مردان در جامعه تامین درآمد و هزینهها را برعهده دارند و زنان عمدتا مصرفکنندهاند]؛
و از این معنا نتیجه گرفتهاند که این قوامیت مرد بر زن در عرصه جامعه را نتیجه میدهد 📚(المیزان، ج4، ص343)
که به نظر میرسد چنین استظهاری از آیه تاحدودی قابل مناقشه باشد؛ و بویژه با توجه به ادامه آیه، باید گفت که قدر متیقن آیه، ناظر به فضای درون خانواده است، نه فضای عمومی جامعه. (ایشان ادامه مذکور را یک حکم جزییِ خانوادگیِ متفرع بر آن حکم کلی اجتماعی قلمداد کردهاند؛ که این نیز ظاهرا استظهار مناسبی نباشد.)
✅ آیه در گام بعد مساله تصدی مذکور را از حیث وظایف زنان در خانواده، مورد توجه قرار می دهد
و چون موضوع آیه، تصدی امور زنان توسط مردان بود، و یک وظیفه مهم مردان در تحقق این تصدی (نفقه دادن) اشاره شد، طبیعی است که به سراغ وظیفه زنان در قبال این تصدی برود.
💢بر این اساس، زنان را دو دسته میکند:
🔹یک دسته که با تعبیر «صالحات» آنان را میستاید دو وصف مهم دارند: قانتاند (یعنی در حضور شوهر با نرمش و خضوع، دستورات او را در پیشبرد اهداف خانواده اطاعت میکنند) و حافظ غیباند بر اساس حفظی که خداوند انجام داده است (ظاهرا یعنی در نبود شوهر هم خانواده را حفظ میکنند)؛ و
🔸دسته دوم، کسانیاند که اهل نشوز وسرکشیاند؛ که واضح است با چنین زنانی، وضعیت خانواده سامان نمییابد؛ پس، از مردان که متصدی امور زنان بودند، میخواهد که ابتدا با نرمش، و سپس با جدیت بیشتر، و نهایتا اگر لازم شد با خشونت و تندی، مانع تداوم نشوز و سرکشی چنین زنانی شوند و آنان را به مسیر کلی مطلوب خانواده برگردانند؛ و بلافاصله به مردان خطاب میکند که اگر آنان از سرکشی دست برداشتند مبادا شما با بهانهجویی بخواهید تندی و خشونت در قبال آنان را ادامه دهید.
❇️ این آیه امروزه از جنجالیترین آیات قرآن در خصوص مسائل زنان شمرده میشود، و به نظر میرسد اغلب این جنجالها به خاطر فهم نادرستی است که از پدیده خانواده در جامعه مدرن شایع شده است؛
و ان شاء الله در تدبرهای بعد خواهیم دید که اگر از این فضای غبارآلود خارج شویم و هر مساله را در جای خودش ببینیم نهتنها این آیه موجب شبهه نخواهد شد، بلکه کثرت ظرایف روانشناختی و انسانشناختیای که در تبیین روابط مرد و زن در نظر گرفته، خودش چهبسا دلیلی بر معجزه بودن قرآن کریم خواهد بود.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء»
💠 معنای #قوامیت_مردان بر زنان
🔹درباره کلمه «قوّام» در نکات ادبی بیان شد که این کلمه صیغه مبالغه از «قائم» است. خود کلمه «قائم» به معنای ایستاده است؛ و تعبیر «قائم علی» که در حالت عادی به معنای «ایستاده بودن بر» میباشد (مثلا: تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها: آن درختان را ایستاده بر سر ریشههای خود رها کردید؛ حشر/5) به طور استعاری، به معنای مراعات کردن و حفظ و مراقبت از آن چیز است: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَت» (رعد/۳۳) ویا «إِلَّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً» (آل عمران/۷۵) و «قوّام»، با توجه به معنای مبالغهای که در این صیغه هست، به معنای کسی است که برای کاری ویا انجام امور کس دیگری با جدیت قیام میکند: «كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ» (نساء/135) ، «كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ» (مائده/8)
🔸مترجمان در اینجا برای عبارت «قَوَّامُونَ عَلَى» ترجمههایی همچون «سرپرست، سرپرست و نگهبان، سرپرست و قیّم، سرپرست و خدمتگذار، متکفل، مایه پایداری، قِوامِ زندگی، دارای تسلط بر، تسلط و حق نگهبانی داشتن بر، كارگزاران و تدبيركنندگانِ [زندگى] ، کارگزاران فرمانروا بر، کارگزاران و عهدهداران نفقه، عهدهدار کارِ، کاراندیشان، ایستادگان بر، ایستادگی کنندگان بر، كدخدايان و كارداران و بهراست دارندگان بر، قیامکنندگان به امورِ» پیشنهاد کردهاند
و شاید بیشترین معادلی که مشاهده میشود تعبیر #سرپرست باشد.
اما مراجعهای به سایر آیات قرآن کریم که در بالا ذکر شد، نشان میدهد که در سایر کاربردهای قرآنی، نه تعبیر «قائمٌ علی» و نه تعبیر «قوّام» را نمیتوان با کلمه «سرپرست» ترجمه کرد؛ و اینکه اضافه شدن حرف «علی» به کلمه «قوّام» بتوانند که معنای این ماده را به معنای «سرپرست» تغییر دهد، جای تأمل دارد؛ (زیرا در مفهوم سرپرست، موقعیت یک نفر نسبت به نفر دیگر مورد تاکید است؛ در حالی که در مفهوم «قوّام»، عمل یک نفر (قیام کردن به انجام امور) در قبال شخص دیگر؛ مگر اینکه بگوییم چنین ترجمهای، بر اساس لازمه معناست؛ یعنی کسی که به انجام کاری قیام میکند یک نحوه سرپرستی بدان دارد.)
💢به نظر میرسد بهترین معادل برای این تعبیر «بسیار قیامکنندگان به امورِ زنان» یا به تعبیر سادهتر #متصدیان_امورِ زنان باشد.
با این اوصاف آیه ناظر است به یک نوع تصدی امور زنان توسط مردان.
▪️اما متصدی امر کس دیگری شدن و پرداختن به امورات او، در یک تقسیمبندی، منطقا میتواند به نحو:
▫️از بالا به پایین باشد (همچون مدیریت کردنِ کارمند توسط رئیس)،
▫️یا از پایین به بالا (شبیه تصدی انجام کارهای ارباب توسط خدمتکار)،
▫️یا به نحو همعرض (مانند پرداختن به کارهای موکل توسط وکیل)؛
▪️و البته تعبیر «علی» این معنا را که این قسم تصدی، از جنس تصدی از بالا به پایین است، تقویت میکند.
▪️همچنین این گزاره که «مردان متصدی امور زناناند»
▫️میتواند به نحو خبری باشد (یعنی گزارش میدهد از یک وضعیت و روال عادی و عرف رایج در زندگیهای انسانها) و
▫️میتواند به نحو انشایی باشد (یعنی دستور میدهد که باید مردان متصدی امور زنان باشند)، و
▫️میتواند هر دو باشد، بدین بیان که اینکه مردان متصدی امور زنان باشند، یک واقعیت اجتماعی رایج در اغلب خانوادههاست؛ و خداوند با توجه به این واقعیت، از همه میخواهد که به اقتضای این واقعیت عمل کنند و تکلیفی را در خصوص رعایت این پدیده عرفی، متوجه زن و مرد میکند.
▪️در مرتبه بعد، این تکلیف،
▫️میتواند متوجه زنان باشد (یعنی ای زنان، بدانید که مردان متصدی امور شمایند و در کارهایتان نظر آنان را رعایت کنید)؛ و
▫️میتواند متوجه مردان باشد (یعنی ای مردان، بدانید که شما متصدی امور زنانید و باید هزینهها و نفقه آنان را بپردازید)؛
▪️که به نظر میرسد با توجه به ادامه آیه، هر دو مد نظر باشد؛ زیرا هم نفقه را برعهده مردان میداند؛ و هم زنان قانت (کسی که با خضوع و نرمش اطاعت میکند)را میستاید و اجازه تنبیه زنان سرکش را صادر میکند.
⭕️ بدین ترتیب، به نظر میرسد که این فراز از آیه میفرماید:
💢مردان در اغلب جوامع متصدی امور زنان هستند (تصدیای از بالا به پایین) و این تصدی مورد امضای خداوند است و او به رعایت آن دستور میدهد؛ یعنی تثبیت این رویه، تکلیفی است هم بر مردان (یعنی باید وظایفی در قبال زنان انجام دهند که مهمترینش تامین هزینههای زندگی آنان است) و هم بر زنان (یعنی باید با برنامه مردان در گردش امور خانواده همراهی کنند، نه اینکه چوب لای چرخِ برنامهریزیِ آنان بگذارند و اصرار داشته باشند که برنامهها تابع سلیقه خودشان باشد).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»
🔷تفضیل و تفاوت بین افراد، و در نقطه مقابل آن همانندی و یکسانی افراد، دست کم سه گونه میتواند باشد:
🔹الف. تکوینی: اینکه در مقام آفرینش متفاوت آفریده شده باشند.
🔹ب. ارزشی: اینکه در مقام ارزشگذاری متفاوت باشند.
🔹ج. حقوقی: اینکه از حقوق متفاوتی برخوردار باشند.
🔸و منطقا تلازمی بین این سه نیست؛ مثلا
▫️کسی میتواند به لحاظ تکوینی از دیگری برتر باشد اما لزوما حقوق بیشتر یا ارزشمندی بیشتری نداشته باشد؛
▫️و یا به لحاظ ارزشی برتر باشد، اما نه به لحاظ تکوینی و نه به لحاظ حقوقی برتر نباشد؛
▫️ویا به لحاظ حقوقی برتر باشد، اما نه به لحاظ تکوینی و نه به لحاظ ارزشی لزوما برتر نباشد
▪️(به ترتیب مانند: یک نابغه، یک فرد واقعا تقواپیشه، و یک رئیس جمهور؛ در برابر کسی که این گونه نیست).
💠نکته تخصصی #انسانشناسی و #حقوقی
📝بحثی درباره #تساوی_بشر و #تساوی_زن_و_مرد (مغالطه #تساوی_حقوق به جای #عدالت_حقوقی)
📛بعد از استقرار تفکر اومانیستی (اصالت انسان دنیامدار) در غرب، بتدریج مساله تساوی بشر و همه بشر را یکسان دیدن مطرح شد و فعالیتهایی رخ داد که نهایتا به صدور اعلامیه حقوق بشر انجامید که بارها و بارها در آن از تساوی بشر سخن گفته شده است؛ اما اگر کسی دقت کند بوضوح خلط این سه معنای از تساوی را درمییابد.
🤔حقیقت این است که در غرب ابتدا به خاطر تفکر دنیامدارانه، حقوق دنیوی هرکس علامت ارزشمندی او قلمداد شد؛
و در نتیجه تلازمی برقرار شد بین ارزشمندی انسانها، و حقوقی که بدانها تعلق می گرفت؛
و متاسفانه هنوز این تلازم در ذهن همگان رسوب کرده، لذا از تساوی ارزشی بشر در بدو تولد، تساوی حقوق او را نتیجه میگیرند و بالعکس.
در هر صورت،
در بحث تساوی بشر، امروزه بشدت بین سه عرصه #تکوینی و #حقوقی و #ارزشی خلط میشود؛
و همین خلط بحث درباره تساوی بشر، عینا در مورد #تساوی_زن_و_مرد هم مطرح میشود؛
در حالی که اگر معیار تساوی حقوق، تساوی تکوینی باشد، و تکوین هم فقط در افق حیات دنیوی تحلیل شود، بوضوح میدانیم که انسانها به لحاظ ژنتیک و ابتدای تکوین متفاوتند، پس جایی برای تساوی حقوق نمیماند❗️
و چون به لحاظ تکوینی، تفاوت زن و مرد هم قابل انکار نیست، بر اساس این خلط، منطقاً باید با تساوی حقوق زن و مرد هم مخالفت کرد‼️
اما اگر بخواهیم از این فضای جوزده خارج شویم و عاقلانه بیندیشیم باید در
ابتدا سه گونه تفاوت (یا برتری، یا تساوی) محل بحث (تکوینی و حقوقی و ارزشی) را جدی بگیریم،
و بعد بررسی کنیم که تساوی بشر (و به طور خاص تساوی زن و مرد) در کدام عرصه موجه است و این تساوی چه اندازه بار حقوقی دارد؟
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
قسمت دوم تحلیل مساله تساوی زن و مرد
💢الف. به لحاط #تکوینی:
در این عرصه تردیدی نیست که زن و بدن در مقام آفرینش با هم متفاوتند؛
بلکه هر دو فرد انسانی هم در مقام آفرینش تفاوتی با هم دارند.
در واقع، اگر صرفاً تکوین بخواهد مبنای تساوی یا عدم تساوی حقوق قرار گیرد، باید گفت کفه عدم تساوی حقوق میچربد❗️
راه حلی که فمینیستها به تبع خانم رودا انگر در پیش گرفتند این بود که بین #جنس (sex) و #جنسیت (gender) تفکیک کنند و بگویند تفاوتهای جنسی و بیولوژیک است که طبیعی است؛ ولی تفاوتهای جنسیتی و فرهنگی- اجتماعی، برساختهی جوامع است و اصالت ندارد؛
🤔در حالی که این ترفند هم مشکل را حل نمیکند، زیرا بالاخره تفاوت واقعی بیولوژیک زنان و مردان قابل انکار نیست و آنها که واقعیت انسان را فقط در ساحت بیولوژیک میبینند و ساحت ماورایی به نام روح را برای بشر منکرند، مجبورند همین ساحت را مبنای تفاوت حقوقی قرار دهند‼️
💢ب. به لحاظ ارزشی:
از آنجا که ارزش انسانیت در همه انسانها بالقوه است، و خود انسانها هستند که این امر بالقوه را به قعلیت میرسانند یا هدر میدهند، پس تنها معیار ارزشگذاری «تقوی» است: «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى ... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات/13)؛
و از این جهت در مقام ارزشگذاری ابتدایی، (یعنی صرف نظر از عمل خود افراد) زن یا مرد آفریده شدن، نمیتواند معیار برتر بودن به لحاظ ارزشی قلمداد شود؛
📖از این رو، قرآن تصریح میکند که عمل هیچکس، چه زن باشد چه مرد در پیشگاه خداوند ضایع نخواهد شد
(ْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى؛ آل عمران/195)
و هرکس، مرد باشد یا زن، اگر مومن باشد و عمل صالح انجام دهد، بدون کوچکترین ظلمی پاداش خود را دریافت خواهد کرد:
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً» (نساء/24)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/97)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِساب» (غافر/40)
🤔اگر تنها معیار تفاوت یا تساوی حقوق، حیث ارزشی افراد باشد تساوی حقوق زن و مرد خیلی قوت میگیرد؛
در حالی که میدانیم حیثیت ارزشی انسانها، تنها معیار احکام حقوقی نیست:
📜وقتی امیرمومنان رویه اختلاف طبقاتیای که از زمان خلیفه دوم باب شده بود اصلاح کردند و در اعطای حقوق افراد از بیتالمال بین افراد فرقی نگذاشتند، با این اعتراض مواجه شدند که خلیفه دوم حقوق افراد از بیتالمال را بر اساس سابقه آنها در اسلام قرار داده بود؛ و در واقع، با یک معیار ارزشی، تفاوت حقوق را تثبیت کرده بود! صرف نظر از اینکه صرف سابقه دلیل بر ارزشمندی بیشتر نمیشود، حضرت امیر در پاسخ آنها فرمود: معیار برتری ارزشی، تقواست، و جزای تقوا در آخرت است[؛ نه در دنیا].
📚(الكافي، ج8، ص361 )
این بخوبی نشان میدهد که صرف تساوی یا تفاوت ارزشی، بتنهایی نمیتواند معیار تساوی یا تفاوت قوانین حقوقی در دنیا باشد.
💢ج. به لحاظ حقوقی:
وقتی سخن از تساوی حقوق بشر (و به تبع آن تساوی حقوق زن ومرد) میشود اولین نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که
🔺این تساوی کاملا همهجانبه نیست🔺
یعنی فقط مارکسیستهای افراطی بودند که با انکار مطلق مالکیت، مدعی تساوی حقوق همهجانبه همه افراد بودند؛ دیدگاهی که خیلی سریع نامعقول بودنش را خودشان هم دریافتند.
امروزه همه میپذیرند که مثلا حقوق شغلی افراد نهتنها ضرورت ندارد یکسان باشد، بلکه اقتضای عدالت در بسیاری از موارد، تفاوت حقوق افراد است.
در واقع، آنچه مهم و ضروری است رعایت عدالت در اعطای حقوق است؛ و در هر عرصهای باید معلوم شود که چه چیزی حق چه کسی است؛ و آنگاه دادن این حق به او عین عدالت است، جدای از اینکه دیگری هم همین اندازه در آن موضوع حق دارد یا خیر.🤔
یعنی کاملا محتمل است که افراد مختلف در عرصههای مختلف، به دلایل متعدد، حقوق مختلفی داشته باشند،
⛔️و عدالت این نیست که حقوق همگان در همهجا یکسان باشد،
⭕️بلکه عدالت در این است که اولا حقوق افراد و اصناف بشر درست شناسایی شود؛ و هرجا هرکسی حقی دارد همه حقش به او داده شود.
بدین ترتیب، در خصوص زن و مرد، هرجا زن یا مرد بودن اقتضای حق خاصی داشته باشد، تفاوت حقوقی عین عدالت است (مثلا تنها زناناند که از «حق مرخصی زایمان» میتوانند برخوردار شوند).
به تعبیر دیگر،
💢مساله اصلی در مورد حقوق زن و مرد، نه تساوی آن دو، بلکه رعایت عدالت و اعطای هر حقی است که به اقتضای عدالت به هریک باید داده شود.💢
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
قسمت سوم تحلیل مساله تساوی زن و مرد
✳️پس به طور خلاصه:
🔸اگر از منظر ارزشگذاریی صرف بنگریم میتوان از تساوی زن و مرد سخن گفت، یعنی با توجه به اینکه معیار برتری انسانها در اسلام به تقوا (یعنی ایمان و عمل صالح) است، که زن یا مرد بودن انسانها در مقبولیت و اثربخشی ایمان و اعمالی که انجام میدهد، اثری ندارد و از این جهت زن و مرد مساویاند؛
🔸اگر از منظر تکوینی بنگریم تردیدی نیست که زن و مرد با هم متفاوتند؛
🔸اکنون اگر توجه کنیم حکم حقوقی، صرفاً بر اساس وضعیت تکوینی یا ارزشی افراد نیست و به نحوی حاصل و برآیند مولفههای متعدد ارزشی و تکوینی است؛
پس موضع درست، نه تساوی حقوقی مطلق زن و مرد خواهد شد و نه تفاوت حقوقی مطلق آن دو؛
🔴در واقع، در عرصه حقوق، نه تساوی زن و مرد موضوعیت دارد و نه تفاوت آن دو؛ آنچه مهم است این است که ببینیم چه چیزی حق هریک از این دو (ویا حق مشترک بین این دو) است و دقت کنیم که حق هرکس به او داده شود؛ و در طراحی حقوق این دو، هیچ یک از آنچه حق اوست منع نشود.🔴
در واقع،
مغالطه مهمی که در این عرصه رخ داده این است که گمان شده این #تساوی_حقوق است که معلوم میکند که حق هریک از زن و مرد چیست؛
در حالی که #برآیند وضعیتهای مختلف #تکوینی و #ارزشی زن و مرد در عرصههای مختلف حیات #فردی، #خانوادگی و #اجتماعی انسانهاست که معلوم میکند چه چیزی حق چه کسی است؛
✅ اگر این برآیند در عرصهای برای زن و مرد مساوی شد، حق زن و مرد مساوی؛ و اگر متفاوت شد، حق زن و مرد متفاوت خواهد شد.
🤔و از زاویهای دیگر،
💢در این آیه از برتری برخی بر برخی دیگر سخن گفته شده است؛
و چه این برتری را طرفینی بدانیم یا یکطرفه، مهم این است که توجه شود که اصلا مقام بحث، مقام برتری ارزشی نیست؛ بلکه یا برتری تکوینی است ویا برتری حقوقی است؛ و هیچیک از این دو منطقا مستلزم برتری ارزشی نیست.
به تعبیر دیگر،
حتی اگر آیه ناظر به برتری مردان بر زنان باشد، ناظر به حیث تکوینی ویا حقوقی است؛ و نمیتوان به این آیه نسبت داد که برتری ارزشی مردان بر زنان را مطرح کرده است.💢
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»
🔖در نکات ادبی بیان شد که تعبیر «تفضیل بعضهم علی بعض» به لحاظ معناشناختی، هم میتواند برای تفاضل طرفینی به کار رود (یعنی از جهاتی اینان بر آنان برتری دارند و از جهات دیگری آنان بر اینان) و هم برای تفضیل یک طرفه.
اکنون میگوییم اگر «قوامیت» مردان بر زنان را به معنای «متصدی امور زنان» بودن بدانیم (اعم از اینکه قوام را مدیر و فرمانروا قلمداد کنیم یا تکیهگاه یا ...)
آنگاه با توجه به اینکه ضمیر «هم» هم برای خاص جنس مذکر، و هم برای اعم از مذکر و مونث به کار میرود، تعبیر «تفضیل بعضهم علی بعض» میتواند ناظر باشد به حالات متعددی،
و در نتیجه کل این آیه ظرفیتهای معنایی متعددی پیدا میکند؛ که در اعتبار هریک باید جداگانه بحث کرد؛
و البته با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هرکدام که اعتبار معناشناختیاش اثبات شود، میتواند مد نظر بوده باشد.
👈(برای اینکه در هریک از این حالات چگونه میتواند معنی دهد، در داخل هر پرانتز گزارهای پیشنهاد شده، که ادعا نمیشود که این گزارهها لزوما درست و مورد نظر آیه است؛ یعنی اینها صرفاً برای تصور کردن این است که در هریک از این صورتهای زیر، برای آیه چگونه میتوان معنایی یافت؛ اما برای اینکه هریک از این معانی واقعا مورد نظر خداوند بوده یا خیر، باید جداگانه بحث شود.)
🔵 معانی مختلف منطقا محتمل برای «تفضیل بعضهم علی بعض»
🔷1. بین مطلقِ انسانها
🔹1.1. تفاضل طرفینیِ انسانها بر هم (مردان متصدی امور زناناند بدین جهت که خداوند اساساً انسانها را متفاوت و در نتیجه وابسته به هم آفریده است)
🔹1.2. تفضیل مبهم برخی از انسانها بر برخی دیگر (مردان متصدی امور زناناند بدین جهت که خداوند اساساً برای شکلگیری زندگی اجتماعی برخی را مافوق و برخی را تحت فرمان دیگران قرار داده است)
🔷2. بین برخی از انسانها و برخی دیگر
🔹2.1. تفاضل طرفینی مردان و زنان، یعنی مردان از پارهای جهات بر زنان برتری دارند و زنان از پاره ای جهات بر مردان (مردان متصدی امور زناناند به جهت جمعبندی مجموع برتریهای هریک از مردان و زنان بر همدیگر)
🔹2.2. تفضیل مردان بر زنان (مردان متصدی امور زناناند به جهت برتری مردان بر زنان)
🔹2.3. تفضیل زنان بر مردان (مردان متصدی امور زناناند به جهت برتری زنان بر مردان، که موجب شده مردان همچون خدمتکار کارهای زنان را انجام دهند!)
🔷3. بین خود مردان.
🔹3.1. تفاضل طرفینی بین خود مردان (مردان متصدی امور زناناند با توجه به تفاوتهایی که بین خود مردان است؛ یعنی این متصدی امور زنان بودن مردان مال همه مردان نیست؛ بلکه با توجه به تفاوتهای خود مردان با همدیگر، برخی از مردانند که مثلا ازدواج میکنند و متصدی امور زنان میشوند)
🔹3.2. تفضیل برخی از مردان بر برخی دیگر (مردان متصدی امور زناناند به نحوی که در تصدی این امور، برخی از مردان بر برخی دیگر اولویت دارند)
🔴 در اقوال متعددی که ناظر به این آیه وجود دارد دو دیدگاه به طور جدیتر مطرح است که اتفاقاً غالبا در مقابل هم مطرح میشود:
♦️یکی اینکه به قرینه اینکه از تعبیر «رجال» و «نساء» (و نه تعابیری مانند «ازواج» و ...) استفاده کرد، «تصدی امور زنان توسط مردان» ناظر به مطلق مردان و زنان (اعم از درون خانواده یا در کل جامعه) قلمداد شده است؛ و نتیجه گرفتهاند که اساساً مدیریت امورات جامعه باید در دست مردان باشد (مثلا: علامه طباطبایی در المیزان، ج4، ص343)
♦️و دوم اینکه به قرینه ادامه آیه این تعبیر اول را هم ناظر به عرصه خانواده دانست؛ که یا از این جهت درباره زنان مطیع و ناشزه سخن میگوید، ناظر به زن و شوهر است (یعنی تصدی امور زنان توسط شوهرشان) (نظر شهید مطهری در یادداشتهای استاد مطهری، ج5، ص150)؛ و یا با توجه به تعبیر «نفقه دادن»، ناظر به مطلق محیط خانواده دانست، که هم نسبت زن و شوهر و هم نسبت پدر و دختر را دربرمیگیرد؛ و ناظر به احکامی مانند اذن پدر در ازدواج دختر هم میشود. (یعنی تصدی امور زنان توسط پدران یا شوهرانشان)
@yekaye
👇ادامه بحث درباره معانی محتمل برای «تفضیل بعضهم علی بعض»👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث درباره معانی مختلف منطقا محتمل برای «تفضیل بعضهم علی بعض»
⚫️بدین ترتیب، فقط با توجه به تنوع معنایی عبارت «بعضهم علی بعض» دهها ظرفیت دهها معنا دارد، که علیرغم ضابطه امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، در خصوص برخی از آنها انسان تقریبا به اطمینان میرسد که فلان معنا واقعا مد نظر نبوده باشد.
🤔اکنون برخی از مهمترین ظرفیتهای معنایی این آیه، که موجه بودن اراده شدن آن معنا طرفدارانی دارد، بیان میشود:
🔶الف. اگر ناظر باشد به ترجیح دادن مردان بر زنان، (با این بیان که ضمیر «هم» به مطلق انسانها برمیگردد؛ که «بعضهم» مردان است، و «بعضٍ» زنان است)، آنگاه خود این چند حالت میتواند داشته باشد؛ مثلا:
🔸الف.1. در خانواده، که این میتواند برتری شوهران بر زنان خود باشد؛ آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان متصدیِ امور زناناند به خاطر اینکه خداوند شوهران را بر زنانشان برتری [تکوینی یا حقوقی] بخشیده است؛ و به خاطر اینکه شوهران نفقه همسرانشان را از اموال خود پرداخت میکنند.
🔸الف.2. در جامعه، آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان به طور کلی متصدیِ امور زناناند به خاطر اینکه خداوند اساساً مردان را بر زنان برتری داده [تکوینی یا حقوقی] و به خاطر اینکه اساساً مردان هستند که از اموالشان هزینه میکنند و امورات اقتصادی زنان را هم برآورده میسازند.
🔶ب. اگر ناظر باشد به تفاضل طرفینی انسانها (زنان و مردان) (با این بیان که «فضل بعضهم علی بعض»، به معنای «آنان را بر همدیگر برتری داد» باشد)، آنگاه خود این چند حالت میتواند داشته باشد؛ مثلا:
🔸ب.1. در خانواده، که میتواند تفاضل طرفینی زن و شوهر باشد؛ آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان متصدیِ امور زناناند به خاطر اینکه خداوند اساسا خداوند زن و مرد را [به لحاظ تکوینی یا حقوقی] متفاوت قرار داده و هریک را در زمینهای بر دیگری برتری داده؛ و به خاطر وجود این تفاوتهای بین زن و مرد و به خاطر اینکه مسئولیت تامین درآمد خانواده بر دوش مرد نهاده شده، پس تصدی امور زنان و در واقع مدیریت کل اعضای خانواده بر دوش مرد است.
🔸ب.2. در جامعه، آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان به طور کلی متصدیِ امور زناناند به خاطر اینکه خداوند اساسا خداوند زن و مرد را [به لحاظ تکوینی یا حقوقی] متفاوت قرار داده و هریک را در زمینهای بر دیگری برتری داده؛ و به خاطر وجود این تفاوتهای بین زن و مرد و به خاطر اینکه کسب درآمد و تامین مخارج مورد نیاز هر جامعهای عموما بر دوش مردان است، پس تصدی امور زنان و در واقع مدیریت کل جامعه بر دوش مرد است.
🔶ج. اگر ناظر باشد به ترجیح دادن برخی از مردان به برخی دیگر (با این بیان که ضمیر «هم» به رجال برمی گردد؛ پس بعضهم یعنی بعض الرجال)، آنگاه خود این چند حالت میتواند داشته باشد؛ مثلا:
🔸ج.1. در خانواده، ترجیح شوهر بر پدر باشد در تصدی امور زنی که همسر یکی و دختر دیگری است؛ آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان متصدیِ امور زناناند به این نحو که خداوند متناسب با موقعیتهای مختلف زن (مثلا بعد از ازدواج)، تصدی امور زن توسط برخی از مردان (شوهر) را بر برخی دیگر (پدر) برتری بخشیده است؛ و به خاطر اینکه اساساً در خانواده زن، چه دختر باشد چه همسر، مخارجش توسط مرد (پدر یا شوهر) تامین میشود. (این معنا با شأن نزول آیه بسیار تناسب دارد؛ در واقع، آن پدر از دخترش طرفداری میکند، اما بر طبق آیه، زنی که شوهر دارد، تصدی امورش در درجه اول در اختیار شوهر است و اگر نشوز کرد و شوهر وی را تنبیه کرد، پدر حق مداخله ندارد؛ مگر اینکه کار بالا بکشد و به شقاق بخواهد بیانجامد، که در این صورت پدر به عنوان حَکَم زن، میتواند وارد مداخله شود («مگر اینکه» به بعد، با توجه به آیه بعد است.)
🔸ج.2. در جامعه، ترجیح برخی از مردان بر برخی دیگر باشد در مقام تصدی مسئولیتهای اجتماعی؛ آنگاه آیه بدین معناست که:
- مردان متصدیِ امور زناناند به سبب اینکه اساساً خداوند در تصدی امور مختلف، انسانها را متفاوت قرار داده است و این تفاوتها موجب میشود تصدی برخی مسائل را به برخی بدهیم و به برخی نه، و نیز اینکه مرداناند که درآمد دارند و مخارج و هزینههای جامعه را تامین میکنند.
🔖لازم به ذکر است که بیان موارد فوق به معنای تایید همه این نظرات نیست؛ در واقع، سخن ما این است که با توجه به قرائن درونی خود این آیه، تمامی این معانی میتوانند درست باشند؛ در عین اینکه ممکن است کسی از قرائن بیرونی (یعنی سایر معارف و آموزههای دینی) شاهدی بیاورد که برخی از این معانی را نمیتوان به شریعت اسلام نسبت داد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🕸 جامعه امروز بقدری از شبهات مسموم شده که در مواجهه با بسیاری از روایات ناظر به زندگی خانوادگی و روابط متقابل زن و شوهر دچار بدفهمی میشود؛
و
🕷متاسفانه برخی هم آنها را چنان توضیح میدهند که مخاطب از آن، تبعیض علیه زنان و یا تحقیر زنان برداشت میکند.
👈یکی از این گونه روایات، روایت زیر است؛ که مضمون نزدیک به آن در بسیاری از
📚کتب شیعه (مثلا در الکافی، ج5، ص508 و 513 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص438 و 442 ؛ مكارم الأخلاق، ص218 ) و
📚کتب اهل سنت (مثلا در الدر المنثور، ج2، ص152-154)
آمده است؛
📛 چون نگران این سوء تفاهمها بودم، این حدیث را در محل خودش نیاوردم و گذاشتم که ابتدا مخاطب مطالبی را که در تدبر 3 آمده است، مطالعه کند تا نسبت به ذهنیتهای غلطی که امروزه عمومیت یافته، آگاه شود و حتیالامکان از آنها در امان بماند.
از این رو، اصرار دارم که پیش از خواندن این حدیث و توضیحات پس از آن، مطالب تدبر3 و یا دست کم خلاصه آن را (https://eitaa.com/yekaye/6910) یکبار مرور کنید.
☀️9) از امام باقر ع روایت شده است: زنی خدمت پیامبر ص آمد
گفت: یا رسول الله! حق شوهر بر زن چیست❓
فرمودند: اینکه از او اطاعت کنی و در برابرش سرکشی نکنی و از [اموال] خانه او بدون اجازهاش صدقه ندهی و روزه مستحبی را بدون اجازهاش نگیری و مانع او در قبال خودت نشوی هرچند که بر روی زین سوار شده باشی [یعنی هرچند آماده خروج از خانه شده، حتی سوار مرکب هم شده باشی] و بدون اجازهاش از خانهات خارج نشوی که اگر زنی بدون اجازه شوهرش از خانهاش خارج شود تا وقتی که برگردد فرشتگان زمین و فرشتگان آسمان و فرشتگان غضب و فرشتگان رحمت [همگی] او را لعن و نفرین میکنند.
گفت: یا رسول الله! چه کسی بیشترین حق را بر مرد دارد❓
فرمودند: پدر و مادرش.
گفت: چه کسی بیشترین حق را بر زن دارد❓
فرمودند: همسرش.
گفت: آیا من هم همانند آنچه او بر من حق دارد، بر او حق دارم⁉️
فرمودند: خیر؛ و نه از صدتا، یکی❗️
گفت: به همان کسی که تو را حقاً به نبوت مبعوث کرد، هرگز خودم را اسیر هیچ مردی نخواهم کرد‼️
📚الكافي، ج5، ص507؛ دعائم الإسلام، ج2، ص216
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟
فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِنْ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا.
فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ؟
قَالَ وَالِدُهُ.
فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ؟
قَالَ: زَوْجُهَا.
قَالَتْ: فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ؟
قَالَ: لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ!
قَالَ فَقَالَتْ: وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَا يَمْلِكُ رَقَبَتِي رَجُلٌ أَبَداً.
📝شرح و تفسیر:
برای اینکه فهم حدیث بهتر انجام شود مناسب است به دو حدیث دیگر که شبیه این واقعه رخ داده و نکات دیگری در آن هست اشارهای شود:
☀️در روایتی شبیه این که در کتب اهل سنت آمده (الدر المنثور، ج2، ص154) سوال کننده، دختری است که پدرش بر ازدواج کردن وی اصرار دارد و وقتی در پایان، این دختر چنین سخنانی میگوید، پیامبر خطاب به پدر وی میفرماید: آنها را بدون اذن خودشان هرگز نباید به ازدواج وادار کنید.
☀️و باز روایتی در کتب شیعه (الكافي، ج5، ص511) آمده که پیامبر وقتی حقوق زن بر مرد را بیان میکند، خانمی که مخاطب بوده آن را خیلی اندک میشمرد (یعنی انتظار حقوق خیلی بیشتری برای زن در قبال مرد داشته) و همانند دو واقعه فوق، بیان میکند که من ابدا ازدواج نخواهم کرد؛ و پیامبر ص باز سعی نمیکند بر ازدواج او تاکید کند، بلکه این آیه را میخواند که «وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَ: اگر [زنان] عفت و خویشتنداری به خرج دهند برایشان بهتر است.»
که گویی شبیه حالت فوق، که از اجبار کردن وی برحذر میداشت، در اینجا نیز بر ازدواج نکردن وی صحه میگذارند و فقط تاکید میکنند اگر مجرد ماندی همچنان عفت خود را حفظ کن❗️
@yekaye
👇ادامه شرح حدیث 9👇