☀️۸) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
آنچه را که خداوند علمش را بر بندگان پوشیده داشته است، [انجامش] از عهده آنان برداشته شده است.
التوحيد (للصدوق)، ص413
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَا حَجَبَ اللَّهُ عِلْمَهُ عَنِ الْعِبَادِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ.
@yekAaye
☀️۹) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که بدانچه بداند عمل کند از آنچه نداند کفایت شود.
📚التوحيد (للصدوق)، ص416؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص133
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.
☀️ب. از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که بدانچه بداند عمل کند خداوند علم آنچه نمی داند را نزد به وی به ارث گذارد.
📚الفصول المختارة، ص107
قَال النَّبِيّ ص:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.
☀️ج. از امام باقر ع روایت شده است:
کسی که بدانچه میداند عمل کند خداوند متعال آنچه نمیداند را به وی تعلیم دهد.
📚نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص102؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص301
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى مَا لَمْ يَعْلَم.
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱۰) الف و ب. با سندهای مختلف روایت شده که امام صادق فرمودند:
همانا خداوند عز و جل بر مردم بر اساس آنچه بدانها داده و بدانها شناسانده احتجاج میکند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص410-411
☀️ج. همین حدیث با سندی دیگر و با طول و تفصیل بیشتری چنین از ایشان روایت شده است که:
حمزه بن طیار میگوید امام صادق ع به من فرمود: بنویس: و چنین املاء کرد:
همانا دیدگاه ما این است که خداوند عز و جل بر مردم بر اساس آنچه بدانها داده و بدانها شناسانده احتجاج میکند. سپ پیامبری به سوی ایشان فرستاد و کتابی بر ایشان نازل فرمود و در آن امر و نهیای کرد؛ پس در آن به نماز و روزه امر کرد؛ و در عین حال کاری کرد که پیامبرش ص در وقت نمازش خواب بماند و فرمود: من تو را خواباندم و بیدارت کردم، پس برو و نماز [قضا] بجا آور تا بدانند که وقتی چنین چیزی برایشان رخ داد چه کنند و چنین نشود که گمان کنند که اگر کسی از نمازش خواب ماند دیگر هلاک شده است؛ و همین طور روزه، من تو را مریض میکنم و سالم میگردانم و هنگامی که شفایت دادم قضای آن را بجا آور.
سپس امام صادق ع فرمود: و این چنین است که وقتی به همه اشیاء بنگری احدی را نمییابی که در مضیقه باشد [= راهی برای خروجش از مضیقه قرار داده نشده باشد] و برای خداوند علیه او حجتی هست و او را در این خصوص مشیتی است؛ و نمیگویم که آنان [صرفا] آنچه خودشان خواستند انجام دادند [و از مشیت خداوند خارج شدند].
سپس فرمود: همانا خداوند هدایت میکند و گمراه میگرداند؛ و فرمود: بدانان امری داده نشد مگر اینکه کمتر از حد و توان آنان بود و هرچه که مردم بدان امر شدهاند توان آن را دارند و هر چیزی که توانش را نداشته باشند از عهده آنان برداشته شده است؛ ولی در اکثر مردم خیری نیست.
سپس فرمودند: «بر ضعیفان و بيماران و كسانى كه چيزى پيدا نمىكنند كه هزينه كنند حرجى نيست اگر براى خدا و رسولش خيرخواهى كنند» (توبه/۹۱) پس از عهده آنان برداشته شد؛ «بر نيكوكاران هيچ راهى [براى مؤاخذه و عقاب] نيست و خداوند بسيار آمرزنده و رحیم است. و نه بر كسانى كه چون به نزد تو آمدند كه آنها را سوار [مركبى برای جهاد] كنى» (توبه/91-۹۲) پس از عهده آنان برداشته شد زیرا ندارند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص413
@yekaye
👇سند و متن احادیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
همسر عثمان بن مظعون نزد رسول الله ص رفت و گفت: یا رسول الله! عثمان روز روزه میگیرد و شب به قیام برای عبادت برمیخیزد [کنایه از اینکه شب و روزش فقط به عبادت مشغول است و کاری به کار ما ندارد].
رسول الله خشمگین برخاستند تا نزد عثمان بن مظعون رسیدند و دیدند که در حال نماز است. عثمان بن مظعون چون متوجه آمدن رسول الله ص شد سریع نمازش را تمام کرد.
پیامبر ص فرمود: عثمان! خداوند متعال مرا بر اساس رهبانیت مبعوث نفرمود؛بلکه مرا بر اساس دین حنیف سهله سمحه [دینی همراه با تساهل و تسامح] مبعوث فرمود: من روزه میگیرم و نماز میخوانم؛ و در عین حال با خانوادهام همبستر میشوم. پس هرکس فطرت مرا دوست دارد به سنت من عمل نماید و نکاح، سنت من است.
📚الكافي، ج5، ص494
☀️ب. این واقعه در منابع اهل سنت چنین روایت شده است:
یکبار رسول الله ص از مقابل منزل عثمان بن مظعون میگذشت همسر وی را در حالتی ژولیده دید. از او پرسید: تو را چه شده است؛ آیا عثمان نگاهت نمیکند؟!
گفت: خیر! از فلان زمان تاکنون در بسترم نخوابیده است و مدتهاست که روزها روزه میگیرد و چیزی نمیخورد.
فرمود: به او بگو نزد من بیاید.
او نزد عثمان بن مظعون رفت و به وی اطلاع داد و وی سراغ پیامبر ص آمد و ایشان را در مسجد دید. نزد ایشان نشست اما ایشان از او روگرداندند. وی به گریه افتاد و گفت: آیا مطلب بدی درباره من شنیدهاید؟
فرمود: تو همان کسی هستی که هر روز روزه میگیری و هر شب به بعادت میایستی و به بستر نمیروی؟
گفت: بله؛ به امید رسیدن به مراتب بالایی از خوبی چنین میکنم.
فرمود: همانا چشم تو سهمی دارد؛ و بدنت سهمی دارد؛ و همسرت سهمی دارد؛پس روزه بگیر؛ اما گاهی هم غذا بخور؛ بخواب و البته گاه [برای عبادت] قیام کن؛ و سراغ همسرت هم برو. همانا من گاهی روزه میگیرم و گاه افطار میکنم؛ گاهی میخوابم و گاه قیام میکنم؛ سراغ همسرانم میروم؛پس هرکس سنت مرا رعایت کند هدایت شود و هرکس آن را ترک کند گمراه شود. هر عملی یک حالت نشار و رغبت دارد و برای هر حالت نشاط و رغبتی یک حالت سستی و رخوتی هست؛ پس اگر آن سستی و رخوت به غفلت [ترک عمل] منجر شود شخص به هلاکت میافتد؛ ولی اگر آن حالتی که غفلت غلبه دارد در حد واجب بسنده شود به صاحبش ضرری نمیرسد؛ پس آن مقداری عمل کند که طاقتش را داری؛ و همانا من بر دین حنیف سمحه [دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ پس عبادت پروردگارت را بر خود سنگین مکن که نمیدانی چه اندازه طول عمرت چقدر است!
📚المعجم الكبير (للطبراني) ج8، ص222
📚این واقعه در المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص170 با اندک تفاوتی در تعابیر نیز آمده است.
☀️ج. در همین راستا واقعه دیگری نیز در منابع اهل سنت آمده است بدین بیان که:
ابوامامه میگوید: در یکی از جنگها همراه با رسول الله در راه بودیم که در راه، یکی از همراهان ما به غاری رسید که در آن آبی بود و با خود گفت: من دیگر اینجا ساکن خواهم شد؛ از آب اینجا مینوشم و از گیاهان و حبوباتی که اطراف اینجا روییده تغذیه میکنم و از دنیا کناره میگیرم. سپس با خود گفت بهتر است سراغ رسول الله ص بروم و این را برایشان بگویم و اگر اجازه داد چنین کنم وگرنه چنین نکنم.
پس سراغ رسول الله ص آمد و گفت: ای پیامبر خدا ص! من غاری یافتم که در آنجا در حد نیاز من آب و حبوبات یافت میشد؛ با خود گفتم که اینجا بمانم و از دنیا کنارهگیری کنم.
پیامبر ص فرمود: من بر اساس یهودیت یا نصرانیت مبعوث نشدهام؛ بلکه بر اساس دین حنیف سمحه [=دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ به کسی که جان محمد ص به دست اوست سوگند قدم برداشتنی در صبح یا شام در راه خدا از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؛ و یک نفر از شما در صف بایستد* برایش بهتر از شصت سال نمازش است.
✳️*پینوشت:
مقصود از ایستادن در صف، میتواند صف نماز جماعت باشد؛ و میتواند کنایه از شرکت در جهاد با دشمنان خدا و حضور در صف مجاهدین باشد.
📚مسند أحمد، ج36، ص623-624؛ المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص216
✅نکته:
با اینکه تعبیر اینکه پیامبر فرموده باشد من بر شریعت سمحه سهله مبعوث شدهام بسیار شایع است و در بسیاری از کتب لغت قدیمی، تعبیر «بعثت بالحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة السَّهْلَة» به عنوان حدیث نبوی یافت میشود (مثلا: الفائق في غريب الحديث، ج2، ص93؛ النهاية، ج1، ص451؛ لسان العرب، ج9، ص58؛ مجمع البحرين، ج5، ص41؛ تاج العروس، ج12، ص152) اما غیر از همان حدیث کافی در منابع حدیثی شیعه و سنی حدیث دیگری از پیامبر که این دو کلمه را با هم داشته باشد یافت نشد.
البته:
@yekaye
سند و متن احادیث فوق
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه احادیث بند ۱۱
☀️د. در منابع شیعه یک حدیث بدون سند از پیامبر اکرم ص یافت شد که ایشان فرمودهاند:
من بر اساس دین حنیف سمحه سهلهای که سفید و نورانی است به سوی شما مبعوث شدهام.
📚بحار الأنوار، ج30، ص548
و در منابع اهل سنت این مطلب از جانب پیامبر فقط با عبارت «دین حنیف سمحه» بارها و بارها آمده است؛
مثلا:
☀️ه. از عایشه نقل شده که یکبار رسول الله ص فرمود:
یهود میداند که در دین ما گشایش هست؛ همانا من با دین حنیف سمحهای [= دارای تسامح] فرستاده شدهام.
📚مسند أحمد، ج41، ص349؛ ج۴۳، ص۱۱۵
☀️و. از ابن عباس روایت شده که به رسول الله ص گفته شد: چه دینی نزد خداوند محبوبتر است؟ [در نقل دیگر: کدام اسلام برتر است]؟
فرمودند: حنیف سمحه [= دارای تسامح].
📚مسند أحمد، ج4، ص17
📚المعجم الكبير (للطبراني) ج11، ص227؛
📚 المعجم الأوسط، ج1، ص300
☀️ز. روایت شده است که از امیرالمومنین ع سوال شد:
آیا وضو گرفتن با آبی که جماعتی از مسلمین با آن وضو گرفتهاند [مثلا حوضی که عدهای از آن آب وضو میگیرند] برای شما دوستداشتنیتر است یا وضو گرفتن از یک تنگ سفیدی که درش هم پوشیده است [کنایه از ظرف بسیار تمیز و بهداشتی]؟
فرمودند: خیر؛ بلکه از همان آبی که جماعتی از مسلمین با آن وضو گرفتهاند؛ همانا محبوبترین دین شما نزد خداوند دین حنیفی است که سمحه و سهله باشد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 12
✅نکته:
روایات فوق بخوبی نشان میدهد مقصود از دین #سمحه و #سهله یا #تسامح و #تساهل در دین، اصلا بیقیدی و هر کاری را هر طوری انجام دادن نیست؛ بلکه این تعبیر در مقابل کسانی که انجام وظایف دینی را به نحوی سختگیرانه و فوق روالهای متعارف پیگیری میکردند آمده؛ و مقصود از آنکه بنای دین بر آسان گرفتن است، این است که اعمال شریعت را به نحو متعارف و عادی باید انجام داد؛ نه اینکه انجام ندادن وظایف شریعت چندان مهم نباشد! و به بهانه تساهل و تسامح، بیقیدی و بیاعتنایی به واجبات دینی ترویج شود.
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ»
این تعبیر که راه را برای او آسان کرد، در فرض اینکه ناظر به راه سعادت و هدایت [یا نشان دادن دو راه خیر و شر] (یعنی گزینههای ب و ج از تدبر ۲) باشد، پاسخ و دفع دخل مقدری است از یک شبههای که ممکن بود در آیه قبل برای کسی پیش آید:
در آیه قبل از تقدیر انسان (قدّرناه) سخن گفت؛ و اشاره به بحث تقدیر، همواره ظرفیت سوءتفاهم و برداشت جبرگرایانه دارد؛ از این رو، در این آیه تاکید میکند که آفرینش و تقدیر منافاتی با اختیار داشتن انسان ندارد، بلکه خود اختیار یکی از مولفههای تقدیر الهی انسان است؛ و راه انسان (چه به سمت خوبی و چه به سمت بدی) برای او آماده و در معرض وی قرار داده شده است (الميزان، ج20، ص207 ). (احادیث ۲ به بعد را با این ملاحظه بخوانید).
اینجاست که - چنانکه در تدبر ۶ در آیه قبل بیان شد- احادیثی همچون «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» این دلالت را پیدا میکند که همت و عزم و افق نگاه هرکس میتواند تقدیر وی را دگرگون سازد و هر انسانی با همت خویش میتواند به برترین افقهای ممکن در عالم برسد (همچنین حدیث۱۲).
از این منظر تعبیر «ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ» میتواند دلالتهای سلوکی بسیار جالبی داشته باشد، چرا که در این فضا این آیه، عبارت اخرای آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/۶۹) و احادیثی است که میفرمایند کسی که بدانچه میداند عمل کند، خداوند وی را از آنچه نمیداند آگاه میسازد (حدیث۹)؛ و شاید بر اساس همین مکانیسم است که فرمودند: دوای تو در خودت است و همه چیز مورد نیازت را در خودت داری ولی نمیدانی (حدیث۱۲).
💢یعنی این آیه میفرماید ما تقدیری را در انسان رقم زدیم (که این تقدیر ظرفیت بینهایت را در او امکانپذیر کرده: حدیث۱۲) و سپس راه را برایش آسان کردیم؛ و آن راه آسان این است که او اگر بر اساس آنچه میداند تلاش خودش را انجام دهد ما وی را به آنچه نمیداند آگاه میکنیم تا پیمودن صحیح بقیه مسیر را برایش تسهیل شود.
#آیت_الله_بهجت، ظاهرا با تکیه بر همین احادیث، دو توصیه دارند که به هم بسیار نزدیک است و به نظر میرسد دقیقترین، منطقی و موجهترین، و بالاترین دستورالعمل سلکوی برای هر انسانی باشد؛ ایشان میفرمودند:
🎙آدم باید اختیاراً آنچه را که میداند [عمل] بکند، ... آن چیزی که نمیداند را به این و آن نگاه نکند، به دفتر [شرع] نگاه کند. [اگر] بازهم ندانست توقف و احتیاط باید بکند تا روشن بشود، گفتهاند به آن چیزهایی که میدانی اگر عمل بکنی، «أورثه الله علم ما لا یعلم»، «کفی مالم یعلم»، «لنهدینّهم سبلنا».
(دیدار جمعی از طلاب مشهد با معظمله؛ تابستان ١٣٧۶) https://bahjat.ir/fa/content/10589
🎙هیچکس نیست که بگوید هیچ چیز نمیدانم؛ [اگر بگوید] دروغ میگوید. هر کسی هست، غیرمعصوم، بعضی چیزها را میداند و بعضی چیزها را نمیداند؛ آن چیزهایی را که میداند، اگر عمل کند، آن چیزهایی را که نمیداند، میفهمد. آن چیزهایی را که میدانید، عمل کنید، و آن چیزهایی را که نمیدانید، از حالا توقف کنید و احتیاط کنید تا روشن شود؛ وقتی به آنها عمل کردی روشن میشود... آنچه میدانی بکن و آنچه نمیدانی، احتیاط کن، هرگز پشیمان نخواهی شد.
(بهسوی محبوب، ص135-۱۳۶) https://bahjat.ir/fa/content/915
@yekaye
#عبس_20
هدایت شده از یک آیه در روز
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ»
با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بىراهه مىروند؟!
📚تفسير نور، ج10، ص387
📝نکته تخصصی #انسانشناسی: #راه_سعادت #آسان است یا #دشوار
در برخی از آیات (مانند همین آیه ۲۰ سوره عبس) از اینکه ما راه انسان را آئان کردیم سخن به میان آمده؛ و در برخی آيات از دشواری این مسیر، تا حدی که گفتهاند: «هرکه در این دار مقربتر است / جام بلا بیشترش میدهند».
در پاسخ به این سوال که بالاخره مسیری که خداوند برای انسان قرار داده سهل است یا دشوار، باید تفکیکی کرد بین حیثیات مختلف:
♦️الف. حیثیت تکوینی اولیه، که این آیه ظاهرا ناظر است به آنچه خداوند در متن تکوین برای پیمودن راه برای انسان قرار داده است؛ که از این منظر حتی وجود راه شقاوت هم یک نحوه باز کردن و تسهیل کار است، از این جهت که اگر راه شقاوت وجود نداشت، اساسا انسان دیگر نمیتوانست انتخابی داشته باشد و کار اختیاری انجام دهد.
🔶ب. حیثیت تشریعی اولیه، یعنی از حیث متن احکام خود شریعت، که از این جهت نیز خداوند بارها تاکید کرده که بنایش بر این نبوده است که انسانها به سختی و زحمت بیفتند؛ مثلا: «ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج: خداوند برعهده شما حرج و سختى قرار نداده است» (مائده/۶)، «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج: و در دين بر شما حرج و سختى قرار نداده است» (حج/۷۸)، بلکه بالعکس مایل است که تا حد امکان ساده بگیرد: «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْر: خداوند براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد» (بقره/۱۸۵) و
در همین معناست که پیامبر فرمود که بنای شریعت من بر سمحه و سهله بودن (تسامح و تساهل!) است (حدیث۱۱).
🔷ج. از حیث میزان عمل انسانها به شریعت؛ که:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر۶ (راه سعادت دشوار است یا آسان)
🔷ج. از حیث میزان عمل انسانها به دین
🔹ج.۱. اگر کسی در جبهه ایمان ایستاد و به ابعاد تشریعی دین عمل کرد، آنگاه:
▪️ج.۱.۱. خداوند در نظام تکوین برای وی آسانی فراهم میکند: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى؛ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى؛ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى: امّا آنكه بخشش نمود و تقوا پیشه کرد، و آن نيكوتر را تصديق كرد، بزودى راهِ آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت» (لیل/۵-7) یا «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً: و هر كه تقوای الهی در پیش گیرد خدا براى او در كارهايش آسانى قرار مىدهد» (طلاق/۴).
▪️ج.۱.۲. بلکه همان وضعیت «عسر» برای وی، همراه و توأمان با «یسر» و سادگی میشود: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً: پس [بدان كه] با دشوارى، آسانى است؛ آرى، با دشوارى، آسانى است» (انشراح/۵-۶)
▪️ج.۱.۳. و چهبسا از برخی آیات بتوان برداشت کرد که چنین کسی به لحاظ تشریعی هم برای وی گشایشهایی قرار داده میشود؛
چنانکه شاید آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا: و كسانى كه در راه ما سخت كوشيدهاند، به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم» (عنکبوت/۶۹)، به نحوی بر این دلالت داشته باشد؛
ویا آیه «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً: كسى كه داراى وسعت (مالى) است از دارايى خود هزينه كند، و كسى كه روزى بر او تنگ است از آن مقدار كه خدا به وى داده هزينه كند هرگز خداوند كسى را جز به آنچه توانش را داده مكلف نمىكند، خدا به زودى پس از سختى آسانى قرار مىدهد» (طلاق/7) در صورتی که مقصود از «یسر» بعد از «عسر» تسهیلهایی باشد که شارع برای افراد قرار داده است، مانند أکل به معروف از مال یتیم برای فقیر: «وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوف: و آن كس [از اولياء يتيمان] كه بىنياز باشد [از تصرف در اموال وی] خوددارى كند، و آن كه فقير باشد به مقدار متعارف [و حق الزحمه عادلانه] بخورد » (نساء/۶)
▪️ج.۱.۴. و البته متناسب با هر مرحله ایمانی که وارد میشود و هر رشدی که میکند، امتحانهای سختتری [= فتنه] از او به عمل میآید (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون: آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ عنکبوت/۲)؛
که هر امتحانی را با موفقیت طی کند بشارتی دریافت میکند و به رشد و وضعیت بالاتر و مطلوبتری میرسد و از غم و اندوه نجات مییابد (إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ: بىترديد كسانى كه (از ته دل) گفتند: پروردگار ما الله است، سپس پايدارى نمودند، فرشتگان بر آنها فرود آيند كه: هرگز مترسيد و غمگين نشويد و شما را مژده باد به بهشتى كه وعده داده مىشديد، فصلت/۳۰؛ إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون: محقّقاً كسانى كه گفتند: «پروردگار ما الله است» سپس ايستادگى كردند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهى خواهند داشت، احقاف/۱۳)
این اگرچه بهجت و سروری برای وی در پی دارد، اما وی را آماده امتحان سخت بعدی میکند (وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقا، لِنَفْتِنَهُمْ فيه: و اگر در راه درست، استقامت ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان نوشانيم، تا در اين باره آنان را بيازماييم، جن/۱۶-۱۷)؛
این است که از منظر بیرونی این امتحانات بسیار سخت به نظر میرسد، هرچند برای خود او که مراتب قرب را طی کرده کاملا سهل و آسان است، چنانکه از امام حسین ع روایت شده که در اوج سختیها و مصیبتهای عاشورا فرمود: «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ الله: آنچه بر من نازل میشود آسان است چرا که در مقابل دیدگان خداوند است.» (اللهوف على قتلى الطفوف، ص117).
🔹ج.۲. ولی اگر کسی در جبهه مخالف دین و فرار از عمل به شریعت قرار گرفت وضعیت تکوینیاش به سمت مواجهه روزافزون با سختی و گره در زندگی رقم خواهد خورد: «أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى؛ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى؛ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى: و امّا آنكه بخل ورزيد و خود را بىنياز ديد، و آن نيكوتر را به دروغ گرفت، بزودى راهِ دشوارى پيش پاى او خواهيم گذاشت» (لیل/۸-10)، «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا: و هر كه از ياد من روى گرداند حتما براى او زندگى تنگى خواهد بود» (طه/۱۲۴).
@yekaye
#عبس_20
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت که انسان در این آیات را بر امیرالمومنین ع تطبیق میکرد.
امام ع در ادامه آن فرمودند:
«سپس وی را میراند» همچون میراندن پیامبران؛ «سپس هرگاه بخواهد وی را برمیانگیزاند».
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
«ثُمَّ أَماتَهُ» مِيتَةَ الْأَنْبِيَاءِ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ».
✅فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye
☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که شخصی کفنش را آماده کند هربار که بدان بنگرد مأجور است.
📚الكافي، ج3، ص253 و 254
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا أَعَدَّ الرَّجُلُ كَفَنَهُ فَهُوَ مَأْجُورٌ كُلَّمَا نَظَرَ إِلَيْهِ.
☀️ب. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
کسی که کفنش همراه وی در خانهاش باشد در زمره غافلین ثبت نشود و هربار که بدان بنگرد مأجور باشد.
📚الكافي، ج3، ص256
مَنْ كَانَ مَعَهُ كَفَنُهُ فِي بَيْتِهِ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ وَ كَانَ مَأْجُوراً كُلَّمَا نَظَرَ إِلَيْهِ.
@yekAaye
☀️۳) از امام صادق ع سوال شد: چرا قبر را مربع درست میکنند؟
فرمود: به خاطر خانه؛ زیرا که به صورت مربع رها شد.
📚علل الشرائع، ج1، ص305
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ: لِأَيِّ عِلَّةٍ يُرَبَّعُ الْقَبْرُ؟
قَالَ: لِعِلَّةِ الْبَيْتِ لِأَنَّهُ تُرِكَ مُرَبَّعاً.
@yekAaye
☀️۴) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
حضرت امیر ع بر سر مقبرهها ایستاد و فرمود: ای اهل خاک و ای اهل غربت! اما خانهها[یتان] عدهای در آن ساکن شدند؛ اما همسران[تان] [بعد از شما] ازدواج کردند؛ و اما اموال[تان] پس تقسیم شد. این خبری است که نزد ما بود. چه خبری نزد شماست؟
سپس رو به اصحابشان کردند و فرمودند: اگر به آنان اجازه سخن گفتن داده میشود خبر میدادند که همانا بهترین توشه تقواست.
📚روضة الواعظين، ج2، ص493
☀️ب. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
قبر هنگامی که مردهای را در او میگذارند به او میگوید: وای بر تو ای فرزند آدم! چه چیزی تو را در مورد من فریفت؟! آیا نمی دانستی که من سرای فتنه و سرای ظلمت و سرای تنهایی و سرای کرمهای خاکی هستم؟! چه چیزی تو را در مورد من فریفت در حالی که بارها از من گذر کردی؟!
پس اگر وی انسان صالحی باشد جوابدهندهای از جانب او به قبر پاسخ دهد: آیا ندیدی که وی از کسانی است که امر به معروف و نهی از منکر می کردند؟
پس قبر گوید: همانا من برای وی سرسبز شوم؛
و پیکرش سراسر نور گردد و روحش به سوی خداوند بالا رود.
📚مجموعة ورام، ج1، ص288
@yekAaye
☀️۵) الف. روایت شده است که پیامبر همراه جنازهای بود تا به قبر رسید؛پس گریست تا حدی که لباسش از اشکهایش تر شد؛ سپس فرمود:
برادرانم! برای مثل چنین روزی آماده شوید.
📚روضة الواعظين، ج2، ص494
☀️ب. ابوصالح عجلان روایت کرده است که یکبار امام صادق ع به من فرمود:
اباصالح! هرگاه جنازهای را بر دوش کشیدی چنان باش که انگار تو را بر دوش میکشند و گویی که از پروردگارت درخواست رجوع به دنیا کردهای و او هم قبول کرده است؛ پس بنگر که چگونه از نو آغاز میکنی؟!
سپس فرمود: عجب از قومی که اولینشان از آخرینشان محبوس مانده [کنایه از اینکه دیهاند که گذشتگانشان از دنیا رفته و بازماندگان دیگر دسترسی به آنها ندارند] سپس در میانشان بانگ رحیل میزنند ولی آنان به بازی مشغولند.
📚الكافي، ج3، ص258؛ الزهد، ص77
@yekAaye
☀️۶) از امام باقر ع روایت شده است:
جوانانی از آقازادگان شاهان بنیاسرائیل بودند که افراد متعبدی بودند و تعبد در میان آقازادگان شاهان بنیاسرائیل رایج بود؛ آنان برای سیر در سرزمینها بیرون آمدند تا عبرت بگیرند؛ پس در راه به قبری رسیدند که خاک آن را پوشانده بود و جز نشانی از آن باقی نمانده بود. گفتند: خوب است الان از خداوند بخواهیم که صاحب این قبر را برانگیزاند تا از او بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافته است.
پس به درگاه خداوند دعا کردند و دعایشان این بود که: «أَنْتَ إِلَهُنَا يَا رَبَّنَا لَيْسَ لَنَا إِلَهٌ غَيْرُكَ وَ الْبَدِيعُ الدَّائِمُ غَيْرُ الْغَافِلِ وَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ لَكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ شَأْنٌ تَعْلَمُ كُلَّ شَيْءٍ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ انْشُرْ لَنَا هَذَا الْمَيِّتَ بِقُدْرَتِكَ: پروردگارا! تو خدای ما هستی که ما را غیر از تو خدایی نیست؛ و تو نوپدیدآورنده همیشگی غیرغافل و زندهای هستی که هرگز نمیرد؛ تو را هر روزی شأنی است؛ همه چیز را میدانی بدون هرگونه آموختنی؛ به قدرت خویش این مرده را برای ما برانگیزان».
پس از آن قبر مردی برخاست که موهای سر و صورتش سفید بود و خاک را از سرش تکاند و چشمانش از ترس به آسمان خیره بود؛ بدانها گفت: چه چیزی شما را بر سر قبر من ایستادهاست؟
گفتند: ما برایت دعا کردیم تا از تو بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافتی؟
گفت: من نود و نه سال در قبرم بودم و نه درد و سختی مرگ از من زایل شد و نه تلخی طعم مرگ از حلقومم بیرون آمد.
گفتند: آیا وقتی مردی همین طور که الان تو را با موهای سفید در سر و صورتت میبینیم بودی؟
گفت: خیر؛ ولیکن وقتی آن صیحه را شنیدم که بیرون آی، خاک استخوانهایم نزد روحم جمع شد و من در آن [=قبر] قرار گرفتم و چنان ترسان و نگران و خیره به سوی صدایی که مرا میخواند بیرون آمدم که موهای سر و صورتم سفید شد.
📚الكافي، ج3، ص260-261
@yekAaye
☀️۷) ابوبصیر می گوید: به امام صادق ع از وسواس گلایه کردم.
فرمود: ای ابامحمد! به یاد آور تکهتکه شدن پیوندهای بدنت در قبرت را و اینکه کسانی که دوستشان داری هنگامی که تو را در قبر گذاشتند از نزد تو برگردند؛ و بیرون آمدن کرمهای ریزی که در بینیات جای خوش کردهاند و نیز کرمهایی را که گوشتت را میخورند؛ که همانا اینها تسلیبخش توست در خصوص این وضعیت [دشواری] که [در دنیا] هستی!
ابوبصیر میگوید: هیچگاه نشد که این را به یاد آورم مگر اینکه تسلی خاطری بود برایم در قبال هم و غم دنیویای که بدان گرفتار شده بودم.
📚الكافي، ج3، ص255
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
خدا انسان را از نطفهای آفرید و قد و قواره زندگی اش را رقم زد؛ سپس راه پیمودنش را آسان کرد؛ سپس او را میمیراند و در قبر میکند.
اگر انسان این سیر را جدی بگیرد، مرگ و در قبر رفتنش را خیلی جدی میگیرد؛ و میفهمد که دنیا فقط مسیری است که باید بپیماید تا به مرگ و قبر برسد؛ و اصل کار و همه تلاشهایش برای بعد از آن است.
🤔همه مشکلات زندگی ما در این است که این مسیر و مسافرخانه را با خانه اشتباه گرفتهایم.
📜حکایت
ابونصر از ابوجید قمی از علی بن احمد دلال قمی حکایت کرده است که:
سراغ ابوجعفر محمد بن عثمان (دومین نائب از نواب اربعه امام زمان ع) رفتم که احوالش را بپرسم، در مقابلش تخته چوبی دیدم که حککنندهای در حال حک کردن بر آن بود و آیاتی از قرآن و اسماء ائمه ع را در حواشی آن مینوشت. گفتم: سرورم! این تخته چیست؟
فرمود: این برای قبرم است که در آن گذاشته شود و من را بر آن بگذارند – یا گفت: مرا بدان تکیه دهند. و امروز کارش تمام شد و من هر روز در این قبر میروم و مقداری قرآن میخوانم و بیرون میآیم. – [ابوجید ادامه میدهد:] و به گمانم علی بن احمد گفت که ابوجعفر دستم را گرفت و آن [قبر] را هم به من نشان داد - و گفت که در روز فلان و ماه فلان و سال فلان من به نزد خدایم میشتابم و در آن قبر دفن میشوم و این تخته همراهش گذاشته شد.
پس چون از نزد وی بیرون آمدم آنچه را گفته بود نوشتم و همواره مترقب آن بودم تا اینکه وی بیمار شد و درهمان روز از همان ماه از همان سالی که گفته بود رحلت کرد و در آن دفن شد.
ابونصر میگوید: این مطلب را از افراد دیگری، از جمله ام کلثوم دختر ابوجعفر هم شنیدم.
📚الغيبة (للطوسي)، ص365؛ فلاح السائل، ص74
@yekaye
#عبس_21