🔹الْكَفَرَةُ
درباره ماده «کفر» ذیل آیه ۱۷ همین سوره توضیحات لازم گذشت
🔖جلسه https://yekaye.ir/ababsa-80-17/
▪️در اینجا فقط اضافه میکنیم که کلمه «کافر» هم به صورت جمع سالم جمع بستده میشود (کافرون و کافرات) و هم به صورت جمع مکسر، که در حالت جمع مکسر به سه صورت «كُفَّار» و «كَفَرَة» و «كِفار» و در خصوص زنان کافر به صورت «كَوافِر» میآید (لسان العرب، ج5، ص145 ؛ المصباح المنير، ج2، ص535 )؛
که از این حالات مختلف، در قرائت حفص از عاصم، فقط به صورت «کافرات» و «كِفار» در قرآن کریم به کار نرفته است.
@yekaye
🔹الْفَجَرَةُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «فجر» در اصل به معنای گشودگی در چیزی، و یا شکافتن و حصول شکاف گسترده در چیزی میباشد. برخی توضیح دادهاند که «فجر» شکافی است که همراه با آشکار شدن چیزی باشد. به صبح «فجر» میگویند (يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ؛ بقره/۱۸۷)، چون شب را میشکافد، و از این شکاف نور آشکار میشود.
«فجور» [یکی از مصدرهای فعل فَجَرَ] دریدن پرده دیانت و تقوی است؛ و «فاجر» به معنای کسی است که پردهدری میکند که جمع آن «فُجَّار» (إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ/ انفطار/۱۴) و «فَجَرَة» (أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ؛ عبس/۴۲) است و به خاطر کثرت استعمال این ماده در شکافتن و باز کردن باب گناهان (بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ، قيامة/۵)، کلمه «فجور»، به نحو خاص در مورد گناه استفاده میشود، به نحوی که هرکسی که از حق فاصله بگیرد، «فاجر» خوانده میشود؛ و بیشترین کاربرد آن در مورد «دروغگو»، و نیز کسی است که اهل زنا و لواط میباشد.
🔖جلسه ۷۸۲ http://yekaye.ir/ya-seen-36-34/
@yekaye
☀️ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد: سپس دشمنان آل محمد ص را یاد کرد و فرمود: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» [قترة] یعنی فقر و نداریای از خیر و ثواب. «أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَة».
اما احادیث دیگر:
☀️۱) از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده است که وضعیت کافر حقیقی از لحظه مرگ تا عالم قبر و ورود در محشر و نهایتا وضعیتش در جهنم را توضیح میدهند که فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی دیگر ابتدای برانگیخته شدن وی از قبر را چنین توصیف میکند:
چون صیحه قیامت سر داده شود قبرش آتشی را شعلهور کند و او گوید: وای بر من که قبرم آتشی را شعلهور کرده است. پس منادی ندا دهد: بدان که ویل و خواری به تو نزدیک شد؛ از آتش قبر به سوی آتشی برو که خاموش نشود. پس از قبرش بیرون آید در حالی که چهره اش سیاه، و چشمانش کبود، و بینیاش بلند، و دست و بالش بسته، و سرش افکنده است و دزدکی نگاه میکند؛ پس عمل خبیثش نزد وی آید و گوید: به خدا سوگند تو را نشاختم جز به اینکه در طاعت خداوند، کُند، و در معصیت او، سریع بودی. تو در دنیا بر من سوار بودی و من امروز میخواهم همان طور که تو سوارم بودی سوارت شوم و تو را به سوی آتش چهنم پیش ببرم. سپس بر شانههای او بنشیند و [همچون سوارکاری که با پای خود به اسب میزند] به پشت او لگد زند تا وی را به انتهای جهنم برساند.
📚الإختصاص، ص361
سَعِيدُ بْنُ جَنَاحٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَوْفُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ رُوحِ الْكَافِر ...
فَإِذَا كَانَتْ صَيْحَةُ الْقِيَامَةِ اشْتَعَلَ قَبْرُهُ نَاراً فَيَقُولُ لِيَ الْوَيْلُ إِذَا اشْتَعَلَ قَبْرِي نَاراً فَيُنَادِي مُنَادٍ أَلَا الْوَيْلُ قَدْ دَنَا مِنْكَ وَ الْهَوَانُ قُمْ مِنْ نِيرَانِ الْقَبْرِ إِلَى نِيرَانٍ لَا تُطْفَأُ فَيَخْرُجُ مِنْ قَبْرِهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ قَدْ طَالَ خُرْطُومُهُ وَ كُسِفَ بَالُهُ مُنَكَّساً رَأْسُهُ يُسَارِقُ النَّظَرَ فَيَأْتِيهِ عَمَلُهُ الْخَبِيثُ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُكَ إِلَّا كُنْتَ عَنْ طَاعَةِ اللَّهِ مُبْطِئاً وَ إِلَى مَعْصِيَتِهِ مُسْرِعاً قَدْ كُنْتَ تَرْكَبُنِي فِي الدُّنْيَا فَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أَرْكَبَكَ الْيَوْمَ كَمَا كُنْتَ تَرْكَبُنِي وَ أَقُودُكَ إِلَى النَّارِ قَالَ ثُمَّ يَسْتَوِي عَلَى مَنْكِبَيْهِ فَيَرْكَلُ قَفَاهُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى عَجُزَةِ جَهَنَّم.
@yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا روز قیامت نور در بین مردم به آندازه ایمانشان تقسیم میشود و سهم منافق را هم می دهند و نورش به اندازه انگشت کوچک پای چپش است که همان هم [خاموش] پوشیده میشود. پس [منافق] میگوید: «لحظهای بمانید تا از نور شما بهرهای گیریم؛ گفته مىشود: به پشت سرتان بازگرديد و نورى بجوييد.» (حدید/۱۳) یعنی همانجایی که نور تقسیم میشد. پس برمیگردند ولی آن دیوار بین آنها زده میشود. پس از پشت دیوار «ندایشان مىدهند: آيا در دنيا با شما نبوديم؟ گويند: آرى، و لكن شما خود را به هلاكت افكنديد و مترصد بودید و شك كرديد و آرزوها شما را مغرور ساخت تا فرمان خدا در رسيد، و آن فريبنده شما را درباره خدا فريب داد. پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كفر ورزيدند فديه پذيرفته نمىشود، جايگاه شما آتش است، آنجا براى شما سزاوارتر است و بد جاى بازگشتى است.» (حدید/۱۳-۱۵)
سپس فرمود: ابومحمد! به خدا سوگند که خداوند این را به یهود و نصاری نفرمود؛ بلکه مقصودش اهل قبله بود.
📚الزهد، ص93
الْقَاسِمُُ بْنُ مُحَمَّد عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِنَّ النَّاسَ يُقَسَّمُ بَيْنَهُمُ النُّورُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِمْ وَ يُقَّسَمُ [يَقْسِمُهُ] لِلْمُنَافِقِ فَيَكُونُ نُورُهُ عَلَى قَدْرِ إِبْهَامِ رِجْلِهِ الْيُسْرَى [فَيُطْفَأُ] فَيُعْطَى نُورُهُ فَيَقُولُ مَكَانَكُمْ حَتَّى أَقْتَبِسَ «مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» يَعْنِي حَيْثُ قُسِمَ النُّورُ. قَالَ: فَيَرْجِعُونَ فَيُضْرَبُ بَيْنَهُمُ السُّورُ. قَالَ: فَيُنَادُونَهُمْ مِنْ وَرَاءِ السُّورِ «أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ؟ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ. فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ.»
ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَالَ اللَّهُ لِلْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ لَكِنَّهُ عَنَى أَهْلَ الْقِبْلَة.
@yekaye
☀️۳) این مضمون که «ظلم، ظلمات روز قیامت است» با سندهای متعدد در معتبرترین منابع اهل سنت، همچون
📚صحیح البخاري، ج3، ص129 ؛
📚صحيح مسلم، ج4، ص1996 ؛
📚مسند أحمد، ج10، ص89
و نیز در منابع شیعه همچون:
📚عوالي اللئالي، ج1، ص149 و ۳۶۴ ؛
📚بحار الأنوار، ج7، ص229؛
📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص155 ؛
📚مجموعة ورام، ج1، ص56 ؛
📚نهج الفصاحة، ص164
با تعابیر مختلف از رسول الله ص روایت شده است؛ که در اینجا یکی از آن روایات که تقدیم میشود:
☀️الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
ظلم، ظلمات روز قیامت است؛ و از ناسزاگویی بپرهیزید که خداوند گفتن و شنیدن آن را دوست ندارد؛ و از شُحّ [= بخل و حرص] بپرهیزید که همین بود که گذشتگانتان را هلاک کرد، آنان را به قطع کردن [پیوند خویشاوندی] واداشت و آنان قطع کردند وآنان را به بخل واداشت و آنان بخل ورزیدند و آنان را به فجور واداشت و آنان فجور ورزیدند.
📚مسند أحمد، ج11، ص26
📚مسند أبي داود الطيالسي، ج4، ص30
📚صحيح ابن حبان، ج11، ص579
📚السنن الكبرى للبيهقي، ج10، ص411
حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي عَدِيٍّ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص يَقُولُ:
الظُّلْمُ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَإِيَّاكُمْ وَالْفُحْشَ، فَإِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ الْفُحْشَ، وَلَا التَّفَحُّشَ، وَإِيَّاكُمْ والشُّحَّ، فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، أَمَرَهُمْ بِالْقَطِيعَةِ، فَقَطَعُوا، وَأَمَرَهُمْ بِالْبُخْلِ، فَبَخِلُوا، وَأَمَرَهُمْ بِالْفُجُورِ، فَفَجَرُوا
☀️ب. همچنین در وصایای لقمان به فرزندش آمده است:
فرزندم: به خاطر ظلم کردن به احدی خوشحال نشو بلکه برای ظلمِ کسی که بر او ظلم کردی ناراحت باش؛ فرزندم: ظلم ظلمات است و روز قیامت سراسر حسرت است و هرگاه قدرتت تو را به ظلم بر کسی که پایینتر از توست فراخواند قدرت خداوند بر خویش را به یاد آور!
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص72
مِنْ وَصِيَّةِ لُقْمَانَ لِابْنِهِ قَالَ:
... يَا بُنَيَّ لَا تَفْرَحْ عَلَى ظُلْمِ أَحَدٍ بَلِ احْزَنْ عَلَى ظُلْمِ مَنْ ظَلَمْتَهُ يَا بُنَيَّ الظُّلْمُ ظُلُمَاتٌ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسَرَاتٌ وَ إِذَا دَعَتْكَ الْقُدْرَةُ عَلَى ظُلْمِ مَنْ هُوَ دُونَكَ فَاذْكُرْ قُدْرَةَ اللَّهِ عَلَيْك.
@yekaye
☀️۴) از امام باقرع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
کسی که شهادتی را کتمان کند یا در جایی برود شهادت دهد که به خاطر شهادت دادنش خون انسان مسلمانی هدر رود یا مال وی به چپاول رود روز قیامت وی را بیاورند در حالی که برای چهرهاش تا جایی که چشم میبیند ظلمت است و در چهرهاش خراشیدگیای است که همه خلایق وی را به اسم خود و نَسَبش میشناسند.
سپس امام باقر ع افزودند: آیا ندیدهای که خداوند تبارک وتعالی میفرماید: «و شهادت را به خاطر خدا بدهید».
📚الكافي، ج7، ص380-381؛
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص58؛
📚تهذيب الأحكام، ج6، ص276؛
📚الأمالي (للصدوق)، ص482
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ كَتَمَ شَهَادَةً أَوْ شَهِدَ بِهَا لِيُهْدِرَ لَهَا بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِيَزْوِيَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَةٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِي وَجْهِهِ كُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ حَقٍّ لِيُحْيِيَ بِهَا حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ.
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: أَ لَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ: «وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّه».
@yekaye
☀️۵) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
شرابخوار را روز قیامت بیاورند در حالی که چهرهاش سیاه است؛ بدنش به حالت شل و افتاده است؛ زبانش از دهان بیرون افتاده و فریاد میزند العطش العطش.
📚الكافي، ج6، ص397
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
شَارِبُ الْخَمْرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَأْتِي مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مَائِلًا شِقُّهُ مُدْلِعاً لِسَانَهُ يُنَادِي: الْعَطَشَ الْعَطَشَ.
🔹اینکه شرابخوار سیهرو محشور میشود در روایات متعددی با طول و تفصیلهای بیشتری آمده است؛ از جمله در
📚الكافي، ج6، ص396 ؛
📚تهذيب الأحكام، ج9، ص103 ؛
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص243 و
📚همین حدیث فوق با طول و تفصیل بیشتری از امام صادق ع از قول رسول الله ص در الأمالي( للصدوق)، ص416-417 روایت شده است.
@yekaye
☀️۶) از امام حسن ع از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
یکبار عدهای از یهودیان نزد پیامبر ص آمدند و داناترینشان از ایشان سوالاتی پرسید.
از جمله سوالاتش این بود که: به من خبر بده که به چه علتی خداوند عز و جل این نمازهای پنجگانه را در پنج وقت از ساعات روز و شب بر امتت واجب کرده است؟
پیامبر ص تک تک آنها را توضیح دادند و در خصوص نماز عشاء فرمودند:
و اما نماز عشای پایان شب؛ زیرا قبر ظلمتی دارد و روز قیامت هم ظلمتی و پروردگارم این نماز را به من دستور داد تا قبر را نورانی کند و به من و امتم نور بر صراط عطا فرماید و قدمی به سوی انجام نماز شب برداشته نشود مگر اینکه خداوند عز و جل بدن آن نمازگزار را بر آتش جهنم حرام کند و این همان نمازی است که خداوند متعال برای پیامبران پیش از من هم برگزید.
📚علل الشرائع، ج2، ص337؛
📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص213
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ:
جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَيِّ شَيْءٍ فَرَضَ هَذِهِ الْخَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي خَمْسِ مَوَاقِيتَ عَلَى أُمَّتِكَ فِي سَاعَاتِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ؟ فَقَالَ النَّبِيُّ ص:
جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى النَّبِيِّ ص فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ مِمَّا سَأَلَهُ أَنَّهُ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَيِّ شَيْءٍ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْخَمْسَ الصَّلَوَاتِ فِي خَمْسِ مَوَاقِيتَ عَلَى أُمَّتِكَ فِي سَاعَاتِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص: ...
وَ أَمَّا صَلَاةُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ظُلْمَةً أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ أُمَّتِي بِهَذِهِ الصَّلَاةِ لِتُنَوِّرَ الْقَبْرَ وَ لِيُعْطِيَنِي وَ أُمَّتِيَ النُّورَ عَلَى الصِّرَاط وَ مَا مِنْ قَدَمٍ مَشَتْ إِلَى صَلَاةِ الْعَتَمَةِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَسَدَهَا عَلَى النَّارِ وَ هِيَ الصَّلَاةُ الَّتِي اخْتَارَهَا اللَّهُ تَعَالَى وَ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ لِلْمُرْسَلِينَ قَبْلِي ...
@yekaye
.
1️⃣ «تَرْهَقُها قَتَرَةٌ»
با توجه به معانیای که در نکات ادبی برای «قَتَرَة» بیان شد درباره مقصود از این آیه میتوان گفت:
🌴الف. با توجه به اینکه «قترة» به معنای ظلمت و تاریکی دود است (التبيان فی تفسير القرآن، ج10، ص278 ) مقصود سیاهرو بودن آنان است (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج6، ص317 ). که این میتواند اشاره باشد به:
🌿الف.۱. سیاهیای که ناشی از سوختنی است که به خاطر در معرض آتش قرار گرفتن حاصل میشود (مجمع البيان، ج10، ص669 ).
🌿الف.۲. سیاهی حاصل از دود آتش جهنم، که صورتهای آنان را تیره و تار میکند.
🌿الف.۳. سیاهی و ظلمتی است که آنان را فرامیگیرد (الميزان، ج20، ص210 ) که باطن باورها و اعمالشان در دنیاست که در آنجا ظاهر میشود. (در احادیث ذیل آیه بعد خواهد آمد که ظلم، ظلمات روز قیامت است).
🌴ب. مقصود آن است که شدت و ذلت چهرههای آنان را میپوشاند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج6، ص317 ).
🌴ج. مقصود غباری است که چهره های آنها را در برمیگیرد (البحر المحيط، ج10، ص411 )؛ که در این صورت به طور خاص باید توضیح داد که چه تفاوتی با آیه قبل دارد که در تدبر بعد اشاره خواهد شد.
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_42
.
2️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ»
در آیه قبل به اینکه بر صورتهای آنان غباری اشاره کرد و در این آیه به اینکه آن صورتها را «قترة» دربرگرفته و پوشانده است؛
تفاوت این دو تعبیر برای اشاره به چه نکتهای است؟
🌴الف. «غبرة» گرد و خاکی است که از آسمان به زمین پایین میآید و «قترة» گرد و غباری است که از زمین به آسمان میرود (زید بن اسلم، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص669 و البحر المحيط، ج10، ص411 )؛
که در این صورت، چهبسا میخواهد بفرماید که:
🌿الف.۱. این غبارها از بالا و پایین آنان را در برمیگیرد.
🌿الف.۲. مسیرشان از هر طرف تیره و تار است و راه نجاتی پیدا نمیکنند.
🌿الف.۳. ...
🌴ب. «غبرة» گرد و خاکی است که [از بیرون] روی چهره انسان بنشیند و «قترة» آن سیهچردگی خود چهره است؛
که در این صورت، چهبسا میخواهد بفرماید که:
🌿ب.۱. از بیرون که غبار روی آنان مینشیند و از درون هم غم و اندوه چهرهشان را عبوس کرده است (البحر المحيط، ج10، ص411 )
🌿ب.۲. هم از بیرون وضعیتشان تیره و تار میشود و هم از درون جز تیرگی چیزی ندارند؛ و لذا از درون و بیرون سرگردانند.
🌿ب.۳. به قرینه آیه بعد که اینان را «کافر» و «فاجر» خواند، چهبسا غبار، که یک نحوه انفصالی از آنان دارد، ظهور اعمال و فجور آنها باشد و سیهچردگی صورت، که یک نحوه اتحادی با آنها دارد، ظهور کفرورزیدن و عمق باطنیشان باشد (اقتباس از مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص61 ).
🌿ب.۴. ...
🌴ج. «غبرة» گرد و خاک زمین است و «قترة» دود، که شاید قول الف که میگفت اولی از آسمان به زمین میآید و دومی از زمین به آسمان، منظورش همین بوده باشد؛
که در این صورت، چهبسا میخواهد بفرماید که:
🌿ج.۱. وضعیت اینها درست نقطه مقابل گروه قبل است: آنان خود چهره هایشان نورانی و تابناک بود؛ اینها نهتنها خود چهرههایشان نوری ندارد بلکه از بیرون هم با غبار و دود تیره و تارتر شده است.
🌿ج.۲. ...
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_42
هدایت شده از حسین سوزنچی
با توجه به جنايتهای گسترده رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين به ويژه زنان و كودكان، كمپين جهانی اخراج رژيم اسرائيل از كميسيون مقام زن سازمان ملل توسط مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان آغاز شد. براي حمايت از اين كمپين روی لينك زير كليك كنيد:
https://chng.it/fvqQV4VLM5
نكات مهم:
١-جهت ورود به كمپين ابتدا وارد لینک بالا شوید.
٢- یک ايميل معتبر ثبت نمایید و کمپین را امضا کنید.
٣- پس از امضا، لينك ارسال شده به ايميل را تأييد نماييد.
توجه:
گاهی قبل از ایمیلی که باید تایید کنید، وقتی ایمیلتان را وارد کردید، ایمیلهای دیگری از همین سایت (Change.org) میآید که از شما میخواهد در کمپینهای دیگرش شرکت کنید و آن ایمیلها فاقد دکمه تایید است؛ مثلا با این عنوان
The petition still needs your help
ایمیلی که دکمه تایید را دارد عنوانش در صفحه ایمیل شما ابتدا اسم شماست و بقیهاش این عبارت است:
confirm your email or your signature will be removed shortly
روی دکمه تایید هم این عبارت نوشته است:
Click here to confirm your signature
زیر آن یک لینک اضافه دارد که اگر این دکمه عمل نکرد میتوانید از آن لینک وارد شوید.
@souzanchi
سوره عبس
۱۱۲۹) 📖بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ عَبَسَ وَ تَوَلَّی
أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی
وَ ما يُدْريكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّی
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْری
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی
فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی
وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّی
وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعی
وَ هُوَ يَخْشی
فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی
كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ
في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ
مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ
بِأَيْدي سَفَرَةٍ
كِرامٍ بَرَرَةٍ
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ
مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ
مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ
ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ
ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ
ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ
كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا
فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا
وَ عِنَباً وَ قَضْباً
وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً
وَ حَدائِقَ غُلْباً
وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا
مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ
فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ
وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ
وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ
أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ 📖
ترجمه
💢به نام خداوند رحمتگستر که رحمتش همیشگی است.
اخم کرد [چهره درهم کشید] و رویگردان شد،
[از این] که آن نابینا پیش او آمد.
و چه چيزی آگاهت کند [= از کجا میدانی/ چگونه ممکن است بدانی/ تو چه میدانی] که شاید او پاکی پیشه کند؟!
یا متذکر شود، پس این تذکر او را فایدهای دهد!
اما کسی که بینیازی ورزید [/ کسی که مستغنی است]،
پس تو به او اهتمام میورزی [مشغول میشوی]؟!
و بر تو [مسئولیتی] نیست که پاکی پیشه نمیکند. [یا: و آنچه علیه تو میماند همین است که [این فرد مستغنی هم] تزکیه نمیکند.]
و اما کسی که دوان دوان سراغت آمد،
و او سخت هراسان است،
پس تو از او [غافل، و به دیگران] سرگرم میشوی؟!
زنهار! همانا این مایه تذکر است؛
پس کسی که بخواهد، آن را متذکر شود
در نامههایی گرامیداشته شده،
رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده،
به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی]
که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار].
مرگ بر این انسان؛ چه ناسپاس است او؟!
[آیا نمیبیند که] از چه چیزی او را آفرید؟!
از نطفهای او را آفرید، سپس آن را مقدر فرمود [= قدر و اندازهاش را تنظیم کرد].؛
سپس راه را آسانش کرد [یا: برایش آسان کرد]؛
آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛
سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند].
زنهار! [/آری!] هنوز محقق نکرده است آنچه را [به او] دستورش داد.
پس انسان به طعامش بنگرد؛
همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛
سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛
پس در آن دانهای رویانیدیم،
و انگوری و چیدنیای که دوباره میروید (= سبزی، بقولات، علوفه و ...)،
و [درخت] زیتونی و درخت خرمایی،
و باغهایی از درختان تنومند [و تودرتو]،
و میوهای و چراگاهی،
[تا] متاعی [= بهرهای، مایه استفادهای] باشد برای شما و برای چارپایانتان.
پس هنگامی كه آن صيحه [فریاد] گوشخراش [کَرکننده] در رسد؛
روزی که آدمی فرار میکند از برادرش،
و مادرش، و پدرش،
و همسرش، و فرزندانش؛
برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان میپردازد].
چهرههایی [رخسارهایی] در آن روز تابناک [نمایان و درخشان] است،
خندان و شاد [بشارتیافته] اند.
و چهرههایی [رخسارهایی] در آن روز هست که بر آنها غباری است،
سیهچردگی آن [چهرهها] را میپوشاند [= پریشانی آن چهرهها را دربرگرفته است]؛
آناناند که همان کفرپیشگان گنهپیشهاند.
سوره عبس (۸۰)
۱۴۰۲/۱۲/۲۱
۳۰ شعبان ۱۴۴۵
@yekaye
#سوره_عبس
با توجه به اینکه میشود آیات این سوره را در ۵ قسمت دستهبندی کرد و متناسب با هریک حدیث و تدبری ارائه نمود در اینجا هر روز احادیث و تدبرهای هر قسمت با هم ذکر میشود
الف. آیات ۱ تا ۱۰
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ عَبَسَ وَ تَوَلَّی
أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی
وَ ما يُدْريكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّی
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْری
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی
فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی
وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّی
وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعی
وَ هُوَ يَخْشی
فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی
@yekaye
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
این آیات درباره مردی از بنیامیه نازل شد که کنار پیامبر ص بود وقتی که ابن ام مکتوم آمد؛ آن شخص تا وی را دید از آمدنش احساس بدی کرد و خود را جمع و جور کرد و چهرهای را از او برگرداند. پس خداوند سبحان این مطلب را حکایت کرد و بر او خرده گرفت.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص هرگاه عبدالله بن ام مکتوم را میدید میفرمود: مرحبا، مرحبا، به خدا سوگند که خداوند هرگز مرا در خصوص تو عتاب نکرد؛ و بقدری به وی لطف میکرد که گاه وی بخاطر این برخوردها [= ابراز محبتهای شدید پیامبر ص به وی] از اینکه محضر پیامبر ص برسد خودداری میکرد.
📚مجمع البيان، ج10، ص664
☀️الف. قد رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع:
أَنَّهَا نَزَلَتْ فِي رَجُلٍ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَ عِنْدَ النَّبِيِّ ص فَجَاءَهُ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ، فَلَمَّا رَآهُ تقذر [نَفَرَ] مِنْهُ وَ جَمَعَ نَفْسَهُ وَ عَبَسَ وَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ عَنْهُ، فَحَكَى اللَّهُ سبحانه ذَلِك وَ أَنْكَرَهُ عَلَيْه.
☀️ب. رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَى عَبْدَ اللَّهِ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ قَالَ: مَرْحَباً مَرْحَباً لَا وَ اللَّهِ لَا يُعَاتِبُنِي اللَّهُ فِيكَ أَبَداً وَ كَانَ يَصْنَعُ به [فِيهِ] مِنَ اللُّطْفِ حَتَّى كَانَ يَكُفُّ عَنِ النَّبِيِّ ص مِمَّا يَفْعَلُ بِهِ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
جمع بندی 10 آیه اول سوره عبس
این آیات با حکایت چهره درهم کشیدن و رویگردان شدن شخصی از یک نابینا آغاز شد.
سیاق آیات نشان میدهد که کسی که چهره در هم کشیده و از آن نابینا رویگردان شده، اهتمام خویش را معطوف به کسی نموده است که وی مستغنی بوده است؛
و خداوند در مقام عتاب فرمود که چرا نسبت به آن کسی که استغنا میورزید چنین اهتمام ورزیدی، اما نسبت به کسی که با سعی و تلاش سراغت آمده بود و در دل خشیت خدا داشت این گونه بیاعتنایی کردی.
در واقع درست است که ابتدا بر روی نابینا بودن آن مراجعهکننده تاکید کرد، اما وقتی که در مقام عتاب برآمد، محور را نابینا بودن قرار نداد، بلکه محور را این قرار داد که در بین دو نفر که یکی احساس بینیازی میکند و معلوم نیست که بر اثر تذکرات تو راه تزکیه در پیش گیرد، و دیگری که خودش شتابان سراغت آمده و خشیت از خدا دارد، تو چرا سرگرم به اولی میشوی و دومی برایت مهم نیست؟!
اگرچه مفسران درباره اینکه این شخصی که چهره درهم کشید پیامبر ص بود یا شخصی دیگر، اختلاف کردهاند؛ اما نباید این اختلاف موضوع اصلی را دغدغه این آیات بوده تحت الشعاع قرار دهد:
مساله این است که علیالقاعده در مقام تبلیغ دین برای یک مبلغ چارهای نمیماند جز اینکه دست به انتخاب بزند؛ زیرا وقتی به کسی میپردازد عملا از دیگری غافل میشود؛ و این آیه میخواهد معیار اولویتگذاری ما را اصلاح کند.
حقیقت این است که بسیاری از ما (چه خودمان شخصا در مقام تبلیغ و معرفی دین برآمده باشیم؛ و چه دنبال این باشیم که درباره مبلغ دینی که در مقام تبلیغ است را به سوی فرد یا افراد خاصی سوق دهیم) برایمان برخی از معیارهای ظاهری مهمتر است، مانند اینکه شخص مخاطب را به لحاظ جایگاه دنیوی مهمتر بدانیم یا خیر؛ و
خداوند در این آیات میخواهد این معیارها را به هم بزند و معیار درست را مطرح نماید.
درست است که بحث را به یک معنا از تقابل ثروتمند و نابینا شروع کرد،
اما اشتباه است اگر گمان کنیم معیار ترجیح این است که لزوما طبقه مستضعف را بر طبقه مرفه ترجیح دهیم؛
که اگر چنین بود باید
اولا به جای تعبیر نابینا (که نابینا بودن لزوما دلالتی بر عضو طبقه مستضعف بودن ندارد) از تعبیر دیگری همانند فقیر و مسکین و ... (که چنین دلالتی داشته باشد) استفاده میکرد؛ و
ثانیا و مهمتر اینکه در مقام عتاب هم این دو ویژگی را در این دو طرف برجسته میکرد؛
اما نهتنها در گام اول چنان نکرد بلکه در گام دوم هم از سویی برای طرف منفی از تعبیر «مستغنی» (=کسی که احساس بینیازی میکند) استفاده کرد و نه از تعابیری همچون غنی (= ثروتمند) یا مترَف (= مرفه و رفاهزده) و ...؛ و برای طرف مثبت، حتی سراغ همان نابینا بودن (که به هر حال دلالت بر یک نحوه ضعف دارد و میتوانست نمادی از طبقه ضعیف باشد) هم نرفت؛ بلکه از این تعبیر که «او شتابان سراغت میآمد در حالی که خشیت داشت» استفاده نمود.
💢اینها نشان میدهد که ظاهرا ضابطه اصلی برای ترجیح دادن اینکه در مقام تبلیغ چه کسی را اولویت دهیم این باشد که:
کسی که خودش تمایل دارد و خواهان است و خشیتی به دل دارد مهمتر است از کسی که خودش احساس بینیازی میکند.
📝#تذکر_اخلاقی
آیا ضابطه ما در مقام اولویت دادن به مخاطب تبلیغ (چه به عنوان مبلغ، و چه به عنوان کسی که میخواهیم زمینه را برای تبلیغ دیگران مهیا کنیم) این است که محور فعالیت را کسانی قرار دهیم که خودشان مشتاقند یا خیر؟
⛔️آیا تبلیغ اسلام برای غربیها (اروپاییان و آمریکاییان) را مهمتر از تبلیغ اسلام برای آفریقاییها نمیدانیم؟ (جلسه ۱۰۹۱، تدبر۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-06/)
⛔️آيا تبلیغ برای بالای شهریها و طبقات ثروتمند را، که اغلبشان علاقه چندانی به مباحث دینی ندارند، ولی در میانشان معدود افرادی هست که راحت میتوانند برای برگزاری جلسه هزینه کنند، بر تبلیغ در محلههای پایینشهر و طبقات محرومی که اتفاقا علاقمند بحثهای دینی هستند اما هزینه چندانی برای برگزاری جلسات و دعوت از مبلغ ندارند، ترجیح نمیدهیم؟
⛔️آیا ما چنین نیستیم که تبلیغ کردن اسلام برای صاحبان قدرت و ثروت را مهمتر بدانیم؛ و سخنرانی ویا حضور در مجلسی را که مخاطبش مسئولان رده بالای حکومتی است (که اتفاقا عمدهشان در فضای رودربایستیهای سیاسی در آن مجلس آمدهاند) ترجیح نمیدهیم بر مجلسی که مخاطبش افراد عادی جامعهاند ولی با اشتیاق و به خاطر علاقه به جلسه اهل بیت در آن مجلس آمدهاند؟
⛔️آیا تبلیغ کردن در جمعهای کثیر و عمومی (که لزوما معلوم نیست مخاطب احساس نیازی به شنیدن سخنان داشته باشد، و کاملا به صورت عبوری مخاطب قرار گرفته، مانند تبلیغ در تلویزیون و فضاهای مجازی با فالوور بالا و برخی از محلهای سخنرانی عمومی) را بر تبلیغ کردن در جایی که مخاطبانی که خودشان به اصرار تقاضا دارند ولی تعدادشان بسیار کمتر است، ترجیح نمیدهیم؟
⛔️و آیا ...؟
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه جمعبندی ۱۰ آیه اول سوره عبس
🤔و آیا کسی که ترجیحاتش چنین است حتی اگر خود سخنور قهاری باشد ویا از سخنور قهاری دعوت کرده باشد عملا و با رفتار خویش پیام خدا را به مخاطبشان منتقل میکند یا پیام نفسانیت خویش را؟
🤔و با این توصیفات، آيا یکی از علل اینکه امام زمان ع ظهور نکرده این نیست که «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ»*؟
✳️* پینوشت:
تعبیر «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ: چقدر ضجهزن زیاد است و چقدر حاجی کم است» تعبیری است که امام سجاد ع در پاسخ به کسی که کثرت حاجیان را در طواف دیده بود و گفته بود امسال چقدر حاجی زیاد است، فرمود (التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص606-607 ).
شبیه این گفتگو در مورد امام باقر ع (عيون المعجزات، ص76 ؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص184 ) و امام صادق ع (بصائر الدرجات، ج1، ص271 و ص358 ؛ لإختصاص، النص، ص303 ) نیز روایت شده است.
✅تکمله
از بحث فوق نباید نتیجه گرفت که اساسا تبلیغ کردن برای کسانی که خودشان احساس نیاز نمیکنند کار درستی نیست.
واضح است که پیامبر اکرم ص تبلیغ خود را در مکه آغاز کرد که اصلا به سخنش گوش نمیدادند.
خود قرآن به حضرت موسی ع دستور میدهد برای تبلیغ سراغ فرعون برود که اوج استکبار و طغیان و سرکشی را در برابر حق دارد: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه/۲۴؛ نازعات/۱۷).
🤔قطعا در بسیاری از اوقات یک مبلغ دینی وظیفه دارد در مجامعی حضور پیدا کند که خودشان احساس بینیازی میکنند؛ و باید با روشهای مختلف بکوشد این احساس نیاز را در آنان زنده کند.
بلکه بحث صرفا این است که در جایی که بین دو گروه مخیر شدیم که یکی احساس نیاز میکند ولی در مجموع در مرتبه پایینتری از اولویتهای دنیامدارانه (چه از حیث قدرت و ثروت، و چه از حیث جمعیت و کثرت، و چه از ابعاد دیگر) قرار دارد، و دیگری بر اساس اولویتهای دنیامدارانه بالاتر است اما عملا احساس نیاز به دین ندارد، دومی را بر اولی ترجیح ندهیم؛ و در پرداختن به اولی، اعراض و غفلت و سهلانگاری نکنیم.
@yekaye
📖ب. آیات ۱۱-۱۶
كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ
في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ
مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ
بِأَيْدي سَفَرَةٍ
كِرامٍ بَرَرَةٍ
💢ترجمه
زنهار! همانا این مایه تذکر است؛
پس کسی که بخواهد، آن را متذکر شود
در نامههایی گرامیداشته شده،
رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده،
به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی]
که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار].
@yekaye
#سوره_عبس