3️⃣ آیات ۱۷-۳۲ سوره عبس مذمت انسان ناسپاس است و
از دو زاویه میخواهد وی را وادار به تفکری کند که از این کفران بدر آید:
ابتدا در آیات ۱۷ تا ۲۳ مسیر آفرینش از ابتدا تا انتهای وی را گوشزد میکند که او ببیند در تمام مسیر در ید قدرت خداوند بوده است؛
سپس در آيات ۲۴-۳۲ به خوردنیها – که ظاهرا مهمترین عامل برای بقای انسان است – توجه میدهد که ببین چگونه همه چیز را مهیا کرده تا خوراک برای تو قابل بهرهبرداری شود.
آوردن این آیات بعد از آن حکایت ابتدای سوره و آیاتی که درباره جایگاه قرآن است چه وجهی دارد؟
🌴الف. شروع سوره با حکایت کسی بود که بزرگان مشرک قریش را بر فقرای مسلمان ترجیح میداد و این یک نحوه عُجب و خودبزرگبینی است [به خاطر مال و ثروت؛ زیرا آن شخص چون ثروتمند بود خود و ثروتمندان را برتر از فقرا میدید] و در نتیجه کفرورزیدن در حق خداوند متعال است؛ و گویی در این آیات میخواهد بفرماید: چه جای عجب و خودبزرگبینی است برای این انسانی که ابتدایش نطفهای پست و انتهای کارش مرداری بدبوست و بین این دو هم [غذا میخورد و در نتیجه] فقط کثافتی [= مدفوع] را با خود این سو و آن سو میبرد
(مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص56-57 ).
🌴ب. ...
@yekaye
۳-۲) «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ... أَماتَهُ ... أَنْشَرَهُ ... صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا؛ ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ...
هستی، مدرسه خداشناسی است، چه سير تكاملی درون انسان و چه بيرون انسان
📚 (تفسير نور، ج10، ص389).
@yekaye
۳-۳) «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ؛ فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ ...»
مرگ بر این انسان ناسپاس؛ که ابتدا و انتها و مسیرش، یعنی حدوث و بقایش همه به دست تدبیر الهی است؛ و او در این میان دستور خدا را انجام نمیدهد؛ در حالی که فقط اگر غذای خویش به عنوان یکی از مظاهر تدبیر و رحمت خداوند بنگرد در گستره تدبیر و صنع لطیف خداوند چیزی میبیند که عقلش مبهوت میگردد
📚(الميزان، ج20، ص205 )
@yekaye
۳-۴) «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ»
قبلا بارها بیان شد که یک لفظ را میتوان در معانی متعدد استفاده کرد.
از مصادیق بارز این قاعده، آیات فوق است؛
در حالی که معنای جمله اول را به صورت دعایی و اینکه «الانسان» را به معنای جنس و مطلق انسان در نظر بگیریم، کاملا با آیات قبل و بعد تناسب دارد،
اما یک حالت دیگر این است که این آیه را جمله خبری بدانیم و «الانسان» را انسان معینی بدانیم؛ که طبق احادیث آن امیرالمومنین ع است و خداوند میفرماید: او کشته شد و او را به شهادت رساندند؛ اما مگر چه کفری مرتکب شده بود؛ آیا می دانید خدا او را از چه آفریده بود؟ او را از نطفهی [انبیاء] آفرید و سپس تقدیر ویژهای را برای وی رقم زد و راهش را برای آن تقدیر آسان نمود؛ سپس وی را میراند و دوباره در رجعت زنده میکند تا آن کاری که قرار بود به انجام برساند و هنوز به انجام نرسانده را به انجام رساند. (حدیث۱۱)
آنگاه چهبسا تناسبش با آیات قبل هم جلوه دیگری پیدا کند:
اگر در آیات ابتدای سوره صحبت از چهره درهمکشیدن یکی از مسلمانان در حق یک فرد مستمند جویای حقیقت بود و ترجیح دادن ثروتمند مشرک بر یک مسلمان فقیر، این آیات میخواهد بفرماید که در همین یاران پیامبر کسی هم بود که هیچگاه ذرهای از عدالتورزی خارج نشد و با فقرای مسلمان همدردی میکرد و در رساندن حق و حقیقت بر اساس ظاهر افراد عمل نمیکرد؛ اما نتوانستند او را تحمل کنند و چنین انسانی را تکفیر کردند و کشتند و البته او برمیگردد که کار ناتمام خویش را به اتمام رساند؛
و اگر در آیات قبل، سخن از حقیقت قرآن بود که کسانی باکرامت و نیکوکار حامل آناند، برترین این افراد علی ع است که حقیقت قرآن را بتمامه از پیامبر ص دریافت کرد و نشستن حقیقت قرآن در جان وی بود که او را چنین انسانی گرداند.
@yekaye
۳-۵) در آیات ۲۴-۳۲ سوره عبس به خوردنیها – که ظاهرا مهمترین عامل برای بقای انسان است – توجه میدهد که ببین چگونه همه چیز را مهیا کرده تا خوراک برای تو قابل بهرهبرداری شود.
خوردن آن چیزی است که امتداد یافتن بقای موجود زنده را تضمین میکند، از این رو ظاهرا هرموجود زندهای خوراکی دارد (طبق احادیث، حتی فرشتگان مقرب الهی هم ارتزاقی دارند چنانکه در احادیث درباره حضرت جبرئیل آمده است که طعامش تسبیح و نوشیدنیاش تهلیل (لا اله الا الله گفتن) است: طَعَامُهُ التَّسْبِيحُ وَ شَرَابُهُ التَّهْلِيلُ؛ الإختصاص (للمفید)، ص45 ) و تنها موجود زندهای که بقای او وابسته به هیچ چیزی نیست و نیازی به هیچ خوراکی ندارد خداوند سبحان است.
توجه به همین ویژگی که در انسان هم هست بشدت میتواند جلوی کفرورزیدن انسان را بگیرد: اولا خود توجه به نیاز به طعام، شدت وابستگی و محتاج بودن انسان را نشان میدهد؛ و ثانیا توجه به اینکه این طعام او چگونه در نظام عالم آماده میشود و چگونه ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا نانی به کف انسان برسد برهان واضحی است که در اینکه ما در این عالم به حال خود رها شده نیستیم و پروردگاری داریم که تدبیر ما و تدبیر تمام شؤون ما را را عهدهدار شده است، از جمله آمادهسازی غذایی که تداوم بقای ما در گروی آن است.
@yekaye
۳-۶) ذیل آیه ۲۴ (جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/) اشاره شد که یک مصداق بارز این طعام انسان، علمی است که دریافت می کند. اگر طعام را بر این مبنا مورد توجه قرار دهیم آنگاه آیات بعدی نیز دلالتی جدید خواهند داشت؛
یعنی چهبسا در این فضا این آیات میخواهند بفرمایند:
پس انسان به علمی که میخواهد دریافت کند و غذای روح خویش قرار دهد، بنگرد؛ که آن علم را از چه کسی و چگونه دریافت میکند؛
زیرا علم حقیقی این گونه حاصل شود که همانا ما علوم و دانشها و معارف مختلف را همچون آبشاری فروریختهایم، چه فروریختنی؛ سپس سرزمینِ جان انسانهای مستعد را برای قبول آن شکافتیم، چه شکافتنی؛ پس در آن جانهای مستعد بذر آن علم را رویانیدیم، و برخی از این علمها میوهای شیرین همچون انگور میشود و برخی همچون سبزهای چیدنیای که باراه و بارها میروید و به افراد مختلف ثمر میدهد، و برخی همچون درخت زیتونی که مبارک است و عصاره و روغنش نور میدهد و برخی همچون درخت خرمایی تناور و پابرجا و برخی همچون باغهایی از درختان تنومند و تودرتو، و برخی همچون سایر میوهها و حتی برخی از این دانشها که ما این گونه نازل میکنیم همچون چراگاه و مرتعی میشود که علاوه بر انسانهای پاکسرشت و تعالی، حتی انسانهایی که به خاطر دوری از معارف توحیدی همچون حیوان (و بلکه گمراهتر از حیوان اند] باز بتوانند از آن بهرهگیرند.
در واقع این علمی که ما آن را در جهان فروریختهایم این گونه نیست که فقط مورد استفاده اولیای خدا باشد بلکه برخی که در حد چارپایان هستند هم از آن استفاده میکنند و استفاده آنها از این علم آنان را از حد چارپا بودن بیرون نمیآورد!
@yekaye
۳-۷) در آیات ۲۴-۳۲ سوره عبس تذکری داد که انسان به طعام خود بنگرد و ببیند چگونه خداوند آن مقدمات را مهیا کرد تا انواع دانه و میوه و سبزی و ... بروید و همه اینها متاعی برای شما و چارپایان شماست.
با اینکه ابتدا انسان را مخاطب قرار داده بود که به طعام خود بنگرد ولی نهایتا وقتی خواست بگوید اینها متاعی برای شماست چارپایان را در کنار انسان برشمرد.
این مطلب هم میتواند برای تذکر به شباهت انسان با حیوان باشد و هم تفاوت وی با آنها:
🌴الف. از حیث تفاوت:
🌿الف.۱. به تفاوت خود با حیوانات پی ببرد و بفهمد که خداوند چقدر او را اکرام کرده است؛ اغلب موجودات تنوع غذایی بسیار محدودی دارند؛ برخی گوشتخوارند و برخی گیاهخوار؛ و در هر یک هم فقط طیف محدودی از گوشت یا گیاهان را میخورند. مهمتر از این، همه حیوانات از غذاهای آماده در طبیعت استفاده میکنند؛ اما خداوند انسان را طوری آفریده که عموما غذاهایش را باید آماده کند؛ یعنی برای غذای خود وقت میگذارد و تصرفاتی در متن خوراکیها انجام میدهد تا آماده خوردن شوند. (توضیح بیشتر جلسه ۱۱۱۰ تدبر۸ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/)
🌿الف.۲. ...
🌴ب. از حیث شباهت:
🌿ب.۱. اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند.
🌿ب.۲. آیات قبل، خطابی بود به انسانی که کفر میورزد؛ و کسی که کفر بورزد در حقیقتش فطرت الهی و نفخه روح در خویش را نادیده گرفته است و چنین کسی تفاوتی با حیوان ندارد؛ اما اگر در همین وضع کاملا مشابه حیوانش تأمل کند میبیند که چگونه خداوند او همه حیوانات را با انواع نعمتها بهرهمند کرده است. یعنی حتی اگر در حد حیوان هم به نعمتهایی که خدا به او داده بنگرد دست از کفران نعمت برمیدارد؛ چه رسد که در افق انسانیت خود قرار بگیرد.
🌿ب.۳. ...
@yekaye
۳-۸) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...شَقَقْنَا الْأَرْضَ ... فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا ... مَتاعاً لَکمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
ريزش باران و رويش انواع گياهان و درختان، هدفمند است؛ و فراهم شدن غذا براى انسان و حيوانات، يكى از حكمتهاى آن است
📚تفسير نور، ج10، ص389
@yekaye
☀️۱۳) دیلمی نقل میکند که در خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که فرمودند:
همانا خلایق هنگامی که قیامت و دقّت حساب و دردناکی عذابش را مشاهده کنند، پدر در این روز به فرزندش درمیآویزد و میگوید: «فرزندم! در دنیا هم و غم من تو بودی؛ آیا تو را بزرگ نکردم، از دسترنج خودم تو را غذا و طعام ندادم و تو را نپوشاندم و حکمتها و آداب به تو نیاموختم؟ آیا آیات قرآن را به تو درس ندادم؟ آیا از فامیل خودم برای تو همسر خوبی نیافتم و تزویج نکردم؟ آیا هزینه زندگی تو و همسرت را تا زنده بودم تأمین نکردم و بعد از مرگ هم با گذاشتن امووال فراوان برایت تو را بر خود ترجیح ندادم».
فرزند میگوید: «پدرم! درست میفرمایی، اکنون خواستهی شما چیست»؟
پدر میگوید: «پسرم! همانا ترازوی عملم سبک است، و بدیهایم بر خویهایم فزونی یافته است، فرشتگان گفتهاند اگر یک حسنهی دیگر داشته باشی خوبیهایت از بدیها سنگینتر میشود. اکنون از تو میخواهم یک حسنه از کردار نیک خویش به من ببخشی تا در این روزی که اهمیتش عظیم است میزان خوبیهایم بهواسطهی آن سنگین شود».
فرزند به پدر میگوید: «نه، به خدا حاضر نمیشوم پدر جان! خود من هم از همان چیزی میترسم که تو از آن میترسیدی، من توان اینکه چیزی از حسناتم را به تو ببخشم ندارم».
سپس پدر میرود درحالیکه پشیمان و گریان است بر آن خدمتهایی که در دنیا به فرزندش کرده بود.
و همینطور مادر نیز فرزندش را در این روز ملاقات میکند و میگوید: «فرزندم! آیا رحم من جایگاه تو نبود»؟ میگوید: «بلی، ای مادر»!
مادر میگوید: «آیا پستانم برای تو وسیلهی آشامیدنی نبود»؟
میگوید: بلی، مادرم»!
سپس مادر میگوید: «پسرم! گناهانم بر دوشم سنگینی میکند؛ از تو میخواهم که یکی از گناهانم را تو تحمّل کنی.»
میگوید: «ای مادر، از من دور شو! که من خودم به اندازه کافی گرفتاری دارم.»
سپس مادر اشکریزان از او جدا میشود؛ این است تأویل گفتهی خداوند متعال: «هیچ خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و و از (حال) يكديگر نمىپرسند.» (مؤمنون/۱۰۱)
فرمود: و مرد هم به همسرش متوسّل میشود و میگوید: «فلانی من چطور همسری بودم برای تو در دنیا»؟
زن، او را به خوبی میستاید و میگوید: «تو شوهر خوبی بودی برایم».
سپس مرد به او میگوید: «من فقط یک حسنه از تو میخواهم شاید به واسطهی آن نجات یابم از این باریکبینی حساب و سبکی ترازو و عبور از صراط که میبینی».
زن بههمسرش میگوید: «نه به خدا! من طاقت این را ندارم؛ من هم مانند تو از سرنوشت امروزم بیمناکم».
پس شوهر با دلی غمگین و سرگردان از کنار زن میرود. و این در تأویل گفتهی خداوند متعال چنین آمده است: «و اگر [شخص] گرانبارى، ديگرى را براى برداشتن بارَش بخواند چيزى از آن برداشته نشود هر چند از خويشان باشد» (فاطر/۱۸)؛ یعنی نفسی که گرانبار از گناه شده، از اهل و خویشان خود میخواهد که چیزی از بار او و گناهان او بردارند، اما ایشان باری از او برنمیدارند؛ بلکه حال و روز آنان در روز قیامت چنین است که هرکسی میگوید: «خودم، خودم»، آنچنان که خداوند متعال میفرماید: «روزی که فرار میکند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، برای هرکس از ایشان در آن روز چنین گرفتاریای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۴-۳۷).
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص56-57
@yekaye
👈متن حدیث👉
☀️۱۴) روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این آیات را خواندند و چنین توضیح فرمودند:
«روزی که فرار میکند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) مگر از ولایت علیّبنابیطالب (علیه السلام)؛ که همانا او فرار نمیکند [از] کسی که ولایت او را داشته باشد و دشمنی نمیورزد با کسی که او را دوست داشته باشد و دوست نمیدارد کسی را که از او نفرت دارد.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص154
أَبُو هُرَيْرَة: سَمِعْتُ أَبَا الْقَاسِمِ ع يَقُولُ:
«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» إِلَّا مِنْ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ لَا يَفِرُّ مَنْ وَالاهُ وَ لَا يُعَادِي مَنْ أَحَبَّهُ وَ لَا يُحِبُّ مَنْ أَبْغَضَهُ. الْخَبَرَ.
این روایت همراه با نقلی کاملتر قبلا ذیل آیه ۳۴ (حدیث۴) به آدرس زیر گذشت.
https://eitaa.com/yekaye/11315
☀️۱۵) در منابع اهل سنت از عبدالله بن مسعود روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
بر مردم زمانی خواهد آمد که دینداری دینش سالم نمیماند مگر اینکه با دینش از شهری به شهر دیگر و از کوهی به کوه دیگری و از سوراخی به سوراخ دیگر فرار کند همانند روباهی که مکر میورزد.
گفتند: این چه زمانی است یا رسول الله ص؟!
فرمودو: زمانی که معیشت جز با معصیت خداوند متعال به دست نیاید! هنگامی که زمانه چنین شد هلاکت فرد به دست پدر و مادرش است؛ اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست همسر و فرزندانش؛ و اگر آنها نباشند به دست خویشاوندانش!
گفتند: چگونه چنین چیزی رخ میدهد یا رسول الله ص!
فرمود: او را به خاطر تنگدستی سرزنش میکنند به حدی که با تکلف به انجام آنچه توانش را ندارد اقدام میکند تا جایی که در مسیر هلاکت قرار گیرد [= از راه نامشروع تحصیل درآمد کند].
📚إحياء علوم الدين، ج2، ص232؛
📚کنز العمال، ج۱۱، ص۱۵۴؛
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص47 ؛
📚روح المعانی (تفسیر آلوسی)، ج14، ص321 ؛
📚جامع الأحاديث (سیوطی)، ج23، ص456
و روى عبد الله ابن مسعود أنه صلى الله عليه و [آله و] سلم قال:
سيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَسْلَمُ لِذِي دِينٍ دِينُهُ إِلَّا مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ قرية الى قرية، وَمِنْ شَاهِقٍ إِلَى شَاهِقٍ، وَمِنْ جُحْرٍ إِلَى جُحْرٍ، كالثعلب الذي يروغ.
قيل له: ومتى ذلك يا رسول الله؟
قال: إذا لَمْ تُنَلِ الْمَعِيشَةُ إِلَّا بمعاصي الله تعالى ... إِذَا كَانَ ذَلِكَ الزَّمَانُ كَانَ هَلَاكُ الرَّجُلِ عَلَى يَد أَبَوَيْهِ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ أَبَوَانِ فعلى يَدَيْ زَوْجَتِهِ وَوَلَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فعَلَى يَدَيْ قَرَابَتِهِ»
قَالُوا: وكَيْفَ ذَلِكَ يَا رَسُولَ الله ص؟!
قال: يُعَيِّرُونَهُ بِضِيقِ اليد فيتكلف ما لا يطيق حتى يورده ذلك موارد الهلكة.
📚بیهقی در الزهد الكبير (ص183 ) و
📚ابن بطال در شرح صحيح البخارى (ج10، ص205 )
شبیه همین حدیث را با سند متصل از طریق ابوهریره هم روایت کرده است.
@yekaye
☀️در جلسات ۱۱۲۴ تا ۱۱۲۸ روایتی تقطیع شد که کل آن اینک یکجا تقدیم میشود:
☀️۱۶) از انسبنمالک روایت شده است که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) دربارهی آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» پرسیدم.
فرمود: «ای انس! آن، چهرههای ما فرزندان عبدالمطلّب است، من و علی (علیه السلام) و حمزه (رحمة الله علیه) و جعفر (رحمة الله علیه) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها)؛ از قبرهایمان بیرون میآییم درحالیکه نور چهرهی ما در روز قیامت مانند آفتاب نیمروز است. خداوند میفرماید: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ یعنی با نور در صحنهی قیامت روشنایی میدهد. ضاحِکَةٌ [= خندان] یعنی بهسبب خشنودی خداوند از ما خوشحالیم؛ مُسْتَبْشِرَةٌ [شاد و بشارتیافته] بهجهت ثوابی که خدا به ما وعده دادهاست.
📚شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص423
أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُمَحِيُّ بِمَكَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْبَغَوِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ قَالَ: يَا أَنَسُ هِيَ وُجُوهُنَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ، نَخْرُجُ مِنْ قُبُورِنَا وَ نُورُ وُجُوهِنَا كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» يَعْنِي مُشْرِقَةٌ بِالنُّورِ فِي أَرْضِ الْقِيَامَةِ «ضاحِكَةٌ» فَرْحَانَةٌ بِرِضَا اللَّهِ عَنَّا «مُسْتَبْشِرَةٌ» بِثَوَابِ اللَّهِ الَّذِي وَعَدَنَا.
@yekaye
☀️۱۷) الف. حدیثی از امیرالمومنین ع روایت شده که در آن با استناد به آیات قرآن و احادیث نبوی بیان میکنند که خداوند غیر از فضیلتهایی که وی در آنها با دیگران مشترک است هفتاد فضیلت به وی عنایت کرده که کسی در آنها با وی مشارکت ندارد، که فضیلتهای سیام (https://yekaye.ir/al-hadeed-057-15/) و شصت و یکم (https://yekaye.ir/al-maidah-005-055/) و شصت و پنجم (https://yekaye.ir/al-ikhlas-112-01/) قبلا گذشت.
مورد دیگر این است:
و اما بیست و نهم اینکه من از رسول الله ص شنیدم که میفرمود:
ای علی! تو صاحب حوض هستی و غیر تو مالک آن نیست و بزودی قومی سراغت خواهند آمد و از تو آب تقاضا کنند و تو خواهی گفت: حتی ذره ای به شما ندهم؛ و برمیگردند در حالی که رخسارشان سیاه است و شیعیان من و شیعیان تو بر تو وارد خواهند شد و خواهی گفت: بنوشید گوارای وجودتان، پس مینوشند در حالی که رخسارشان سفید است...
📚الخصال، ج2، ص575
☀️ب. عبدالرزاق بن قیس روایت کرده است که همراه حضرت علی ع جلوی قصر [= امارت کوفه] نشسته بودیم تا اینجا حرارت خورشید وی را به آمدن کنار دیوار قصر وادار کرد و وی برخاست که داخل شود. شخصی از قبیله همدان برخاست و پیراهن وی را گرفت و گفت: یا امیرالمومنین! حدیث جامعی برایم بیان فرما که خداوند به واسطه آن مرا سودی رساند.
فرمود: مگر احادیث فراوانی در اختیار تو نیست؟
گفت: بله؛ ولی حدیث جامعی برایم بیان فرما که خداوند به واسطه آن مرا سودی رساند.
فرمود: دوستم رسول خدا ص فرمود: همانا و من و شیعیانم بر حوض [کوثر] وارد میشویم سیراب و سیرابشده در حالی که رخسارهایشان سفید است؛ و دشمن ما وارد میشود تشنه و نشنهنگهداشته شده در حالی که رخسارهایشان سیاه است؛ این را بگیر که اندکی از بسیاری است: تو با کسی هستی که دوستش داری و برای تو آن است که انجام دادهای. بگذار بروم این برادر همدانی.
سپس وارد قصر شد.
📚الأمالي (للمفيد)، ص338-339
📚الأمالي (للطوسي)، ص115-116
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص50
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
شیعیان علی ع روز قیامت محشور میشوند در حالی که سیراب و سیرابشدهاندو رخسارشان سفید است؛ و دشمنان علی ع روز قیامت محشور میشوند در حالی که رخسارشان سیاه و تشنهاند؛سپس این آیه را تلاوت فرمود: «روزی که رخسارهایی سفید است و رخسارهایی هم [همانقدر] سیاه است» (آل عمران/۱۰۶) .
📚تفسير فرات الكوفي، ص92
🔖سند و متن احادیث فوق👉
☀️این مضمون در کتب اهل سنت هم آمده است؛ که در ادامه دو نقل از این مطلب که در کتب اهل سنت آمده تقدیم میشود؛ اولی که از کتابهایی هست که تردیدی در سنی بودن نویسندهاش نیست، ودر آن فرازهای مربوط به دشمنان علی ع بسیار تلخیص شده، اما در دومی که اگرچه رسما سنی است اما برخی اهل سنت به خاطر احادیثی که در کتابهایش آورده درباره سنی بودن او تردید میکنند عینا همین مطالب آمده با نکات متعددی درباره دشمنان علی ع.
@yekaye
👇ادامه👇
مضمون احادیث فوق در کتب اهل سنت آمده:
اولی از کتابهایی هست که تردیدی در سنی بودن نویسندهاش نیست،
دومی اگرچه رسما سنی است اما برخی اهل سنت به خاطر احادیثی که در کتابهایش آورده درباره سنی بودن او تردید میکنند عینا همان مطالب آمده با نکات متعددی درباره دشمنان علی ع:
☀️د. از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که:
هنگامی که حضرت علی ع از جنگ خیبر پیروز برگشت پیامبر ص به او فرمود:
ای علی! اگر نبود که میترسیدم امت من درباره تو همان چیزهایی را بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم میگویند، دربارهات سخنی میگفتم که از هیچ جماعت مسلمانی عبور نکنی مگر اینکه خاک زیر پایت و نیز باقیمانده آب وضویت را بردارند و بدینها طلب شفا کنند؛
ولیکن همین بس که تو از منی و من از تو، تو از من ارث میبری و من از تو؛
و تو نسبت به من همچون هارون هستی نسبت به موسی غیر از اینکه بعد از من پیامبری نیست؛
و تو هستی که ذمه مرا بری میکنی [هر چیزی که بر ذمهام باشد به نیابت از من ادا میکنی] و پوشاننده ایراداتی که بر من می گیرند هستی؛ و بر سنت من جهاد می کنی؛
و تو فردا در قیامت نزدیکترین خلایق به من هستی؛
و تو بر حوض [کوثر] جانشین منی؛
و همانا شیعیان تو بر منبرهایی از نور خواهند بود در حالی که رخسارهایشان سفید است پیرامون من و شفاعت آنها را میکنم و فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود؛
و همانا جنگ با تو جنگ با من است و مسالمت با تو مسالمت با من است و باطن تو باطن من است و آشکار تو آشکار من؛ و همانا فرزندان تو فرزنان مناند
و تو هستی که دین مرا ادا میکنی و وعدههای مرا به انجام میرسانی؛
و همانا حق بر زبان توست و در قلب تو و همراه تو و در پیش روی تو و جلوی چشمان تو؛
و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته شده همان طور که با گوشت و خون من آمیخته شده است؛
و بر حوض [کوثر] وارد نشود کسی که نفرت تو را داشته باشد و از آن غایب نماند کسی که دوستدار تو باشد.
پس علی ع به سجده افتاد و گفت:
حمد خدایی را که با اسلام بر من منت گذاشت و قرآن را به من آموخت و مرا محبوب برترین موجودات و عزیزترین آفریده و گرامیترین اهل آسمانها و زمین نزد پروردگار، خاتم پیامبران و سید رسولان و برگزیده خداوند در جمیع عالمین قرار داد که این احسانی از خداوند عالیمقام و تفضلی از اوست بر من.
پس رسول الله ص فرمود:
ای علی! اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمیشدند؛
همانا خداوند عز و جل برای هر پیامبری نسلش را از صلب خود وی قرار داد و نسل مرا از صلب تو قرار داد،
ای علی؛ که همانا تو عزیزترین خلایق هستی و گرامیترینشان و عزیزترینشان نزد من؛ و دوستدار تو گرامیترین کسان از امت من هستند که بر من وارد میشوند.
📚مناقب علي (لابن المغازلي)، ص306-306
☀️ه. از زید بن علی از امام سجاد ع از پدرش روایت شده است که حضرت علی ع فرمودند:
هنگامی که از جنگ خیبر پیروز برگشته بودم پیامبر ص فرمود:
اگر نبود که میترسیدم امت من درباره تو همان چیزهایی را بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم میگویند، دربارهات سخنی میگفتم که از هیچ جماعت مسلمانی عبور نکنی مگر اینکه خاک زیر پایت و نیز باقیمانده آب وضویت را بردارند و بدان طلب شفا کنند؛
ولیکن همین بس که تو از منی و من از تو، تو از من ارث میبری و من از تو؛ و تو نسبت به من همچون هارون هستی نسبت به موسی غیر از اینکه بعد از من پیامبری نیست؛
و تو هستی که دِین مرا ادا میکنی و بر سنت من جهاد میکنی؛
و تو فردا در قیامت نزدیکترین مردم به من هستی؛ و تو بر حوض [کوثر] جانشین منی؛
و همانا شیعیان تو بر منبرهایی از نور خواهند بود در حالی که سیرابند وسیرابشده، رخسارهایشان سفید است پیرامون من و شفاعت آنها را میکنم و در نتیجه فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود؛
و همانا دشمنان تو فردا تشنه و تشنهنگهداشته شده هستند در حالی که رخسارهایشان سیاه، و درهمکوبیدهشدهاند؛ جنگ با تو جنگ با من است و مسالمت با تو مسالمت با من است و سرّ تو سرّ من است و آشکار تو آشکار من است و باطن سینهات همچون باطن سینه من؛
و تو درب علم من هستی
و همانا فرزندان تو فرزنان مناند و گوشت تو گوشت من است و خون تو خون من است؛
و همانا حق با تو و بر زبان تو و در قلب تو و جلوی چشمان توست؛
و همانا دشمن تو در جهنم است؛ و بر حوض [کوثر] وارد نشود کسی که نفرت تو را داشته باشد و از آن غایب نماند کسی که دوستدار تو باشد.
علی ع فرمود:
پس برای خداوند سبحان و متعال سجده کردم و او را حمد گفتم به خاطر اینکه با اسلام و قرآن بر من منت گذاشت و مرا محبوب خاتم پیامبران و سید رسولان قرار داد.
📚مناقب خوارزمی، ص۱۳۰
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👉
سند و متن احادیث ۱۷
☀️ الف. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الدَّقَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حُكَيْمٍ عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَكْحُولٍ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع:
لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِمْ رَجُلٌ لَهُ مَنْقَبَةٌ إِلَّا وَ قَدْ شَرِكْتُهُ فِيهَا وَ فَضَلْتُهُ وَ لِي سَبْعُونَ مَنْقَبَةً لَمْ يَشْرَكْنِي فِيهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ. قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَخْبِرْنِي بِهِنَّ. فَقَالَ ع: ...
وَ أَمَّا التَّاسِعَةُ وَ الْعِشْرُونَ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:
يَا عَلِيُّ أَنْتَ صَاحِبُ الْحَوْضِ لَا يَمْلِكُهُ غَيْرُكَ وَ سَيَأْتِيكَ قَوْمٌ فَيَسْتَسْقُونَكَ؛ فَتَقُولُ: لَا وَ لَا مِثْلَ ذَرَّةٍ. فَيَنْصَرِفُونَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُهُمْ وَ سَتَرِدُ عَلَيْكَ شِيعَتِي وَ شِيعَتُكَ، فَتَقُولُ: رَوُّوا رِوَاءً مُرَوَّيِينَ فَيُرَوَّوْنَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُم...
📚الخصال، ج2، ص575
☀️ب. قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ مُوسَى بْنُ يُوسُفَ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ قَيْسٍ الرَّحْبِيِ قَالَ:
كُنْتُ جَالِساً مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَلَى بَابِ الْقَصْرِ حَتَّى أَلْجَأَتْهُ الشَّمْسُ إِلَى حَائِطِ الْقَصْرِ؛ فَوَثَبَ لِيَدْخُلَ. فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَتَعَلَّقَ بِثَوْبِهِ وَ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَدِّثْنِي حَدِيثاً جَامِعاً يَنْفَعُنِيَ اللَّهُ بِهِ.
قَالَ: أَ وَ لَمْ يَكُنْ فِي حَدِيثٍ كَثِيرٍ؟!
قَالَ: بَلَى وَ لَكِنْ حَدِّثْنِي حَدِيثاً جَامِعاً يَنْفَعُنِيَ اللَّهُ بِهِ.
قَالَ: حَدَّثَنِي خَلِيلِي رَسُولُ اللَّهِ ص: أَنِّي أَرِدُ أَنَا وَ شِيعَتِي الْحَوْضَ رِوَاءً مَرْوِيِّينَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ؛ وَ يَرِدُ عَدُوُّنَا ظِمَاءً مُظْمَئِينَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُهُمْ؛ خُذْهَا إِلَيْكَ قَصِيرَةً مِنْ طَوِيلَةٍ؛ أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكَ مَا اكْتَسَبْتَ. أَرْسِلْنِي يَا أَخَا هَمْدَانَ!
ثُمَّ دَخَلَ الْقَصْرَ.
📚الأمالي (للمفيد)، ص338-339
📚الأمالي (للطوسي)، ص115-116
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص50
☀️ج. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شِيعَةُ عَلِيٍّ رِوَاءً مَرْوِيِّينَ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ وَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ [وَ] وُجُوهُهُمْ [مُسْوَدَّةٌ ظَامِئِينَ] ثُمَّ قَرَأَ: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» مِثْلُهُ.
📚تفسير فرات الكوفي، ص92
@yekaye
👇ادامه👉
سند و متن احادیث ۱۷ (در کتب اهل سنت)
☀️د. أخبرنا أبو الحسن علي بن عبيد الله بن القصاب البيع رحمه الله، حدثنا أبو بكر محمد بن أحمد بن يعقوب المفيد الجرجرائي، حدثنا أبو الحسن علي بن سليمان بن يحيى، حدثنا عبد الكريم بن علي، حدثنا جعفر بن محمد بن ربيعة البجلي، حدثنا الحسن بن الحسين العرني، حدثنا كادح بن جعفر عن عبد الله بن لهيعة عن عبد الرحمن بن زياد عن مسلم بن يسار عن جابر بن عبد الله قال:
لما قدم علي بن أبي طالب بفتح خيبر قال له النبي ص: يا علي! لَوْلا أَنْ تَقُولَ طائفة مِنْ أُمَّتِي فیک مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ، لَقُلْتُ فِيكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بملأٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا التُرَاب من تحت رجْلَيْكَ وَ فَضْلِ طَهُورِكَ، يَسْتَشْفُونَ بِهِما، وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ، تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ، وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، غیر أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وأنت تبرئ ذمتي وتستر عورتي، وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي، وَ أَنْتَ غداً فِي الْآخِرَةِ أَقْرَبُ الخلق مِنِّي، وَ أَنْتَ عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي، وَ إِنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةٌ وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُونَ غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي، وَ إِنَّ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ سریرتكَ سریرتي وَ عَلَانِيَتُكَ عَلَانِيَتِي، وَ إِنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي، وأنت تقضي ديني وأنت تنجز وعدي، وَ إِنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ فِي قَلْبِكَ ومعك، وبين يديك ونصب عَيْنَيْكَ، وَ الْإِيمَانَ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَا يَغِيبُ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ.
فخر علي عليه السلام ساجداً وقال: الحمد لله الذي من علي بالإسلام وعلمني القرآن، وحببني إلى خير البرية، وأعز الخليقة، وأكرم أهل السماوات والأرض على ربه، وخاتم النبيين، وسيد المرسلين، وصفوة الله في جميع العالمين إحساناً من الله العلي إلي وتفضلاً منه علي.
فقال له النبي ص: لولا أنت يا علي ما عرف المؤمنون بعدي، لقد جعل الله [عز وجل] نسل كل نبي من صلبه، وجعل نسلي من صلبك يا علي، فأنت أعز الخلق، وأكرمهم علي، وأعزهم عندي، ومحبك أكرم من يرد علي من أمتي.
📚مناقب علي (لابن المغازلي)، ص306-306
@yekaye
👇سند و متن حدیث بعدی👇
ادامه سند و متن احادیث ۱۷ (در کتب اهل سنت)
☀️ه. وأخبرني سيد الحفاظ شهردار بن شيرويه بن شهردار الديلمي ـ فيما كتب الي من همدان ـ أخبرنا أبو الفتح عبدوس بن عبد الله بن عبدوس الهمداني كتابة ، حدثنا الشيخ أبو طاهر الحسين بن علي بن سلمة ، عن مسند زيد بن علي ، حدثنا الفضل بن الفضل بن العباس ، حدثنا أبو عبد الله محمد بن سهل ، حدثنا محمد بن عبد الله البلوي ، حدثني ابراهيم بن عبيدالله بن العلاء ، حدثني أبي ، عن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب ع ، عن أبيه ، عن جده ، عن علي بن أبي طالب ع قال :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ فتحت خَيْبَرَ:
لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ، لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ علی ملأٍ عَلَى مَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا مِنْ تُرَابِ رجْلَيْكَ، وَ فَضْلِ طَهُورِكَ، يَسْتَشْفُونَ بِهِ، وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ، تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ، وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، أَنْتَ تُؤَدِّي [عَنِّي] دَيْنِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي، وَ أَنْتَ فِي الْآخِرَةِ أَقْرَبُ النَّاسِ مِنِّي، وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي تَذُودُ عَنْهُ الْمُنَافِقِينَ، وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ، وَ أَنْتَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي، وَ إِنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ رِوَاءٌ مَرْوِيُّونَ مُبْيَضَّةٌ وُجُوهُهُمْ حَوْلِي، أَشْفَعُ لَهُمْ فَيَكُونُونَ غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ إِنَّ عدوّك [أَعْدَاءَكَ] غَداً ظِمَاءٌ مُظْمَئُینَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُهُمْ مُقْمَحُینَ، حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ سِرُّكَ سِرِّي وَ عَلَانِيَتُكَ عَلَانِيَتِي وَ سَرِيرَةُ صَدْرِكَ كَسَرِيرَةِ صَدْرِي، وَ أَنْتَ بَابُ عِلْمِي وَ إِنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ لَحْمَكَ لَحْمِي وَ دَمَكَ دَمِي وَ إِنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ فِي قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ، وَ الْإِيمَانَ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي أَنْ أُبَشِّرَكَ أَنَّكَ وَ عِتْرَتَكَ فِي الْجَنَّةِ، وَ أَنَّ عَدُوَّكَ فِي النَّارِ، لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَا يَغِيبُ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ.
قال: قَالَ عَلِيٌّ ع: فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وتعالى سَاجِداً وَ حَمِدْتُهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيَّ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْقُرْآنِ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ ص.
📚مناقب خوارزمی، ص۱۳۰
📚سید بن طاووس (م۶۶۴) در کتاب طرف من الأنباء و المناقب، (ص590) و علامه حلی (م۷۲۶) در كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام (ص107-109) همین روایت را به همین صورت از همین کتاب المناقب (خوارزمی) میآورند؛
هرچند محقق کتاب اخیر گمان کرده که وی از کتاب المناقب ابن المغازلی روایت کرده است؛ که چنانکه در بالا مشاهده شد متن ابن مغازلی تفاوت مختصری دارد.
@yekaye
4️⃣ در آیات ۳۳-۴۲ سوره عبس دوباره به سراغ برپایی قیامت میرود؛ و دو نکته را بیان میکند:
یکی اینکه در آن موقف هرکس دلمشغول خویش است و از نزدیکترین نزدیکانش هم فرار میکند
و ختم کلام را به بیان دو چهره شاخص از انسانها در قیامت اختصاص میدهد: سفیدرویانِ خوش و خندان، و سیهرویانی که غبار هم بر رویشان نشسته؛ که توضیح میدهد این دسته اخیرند که در مقام عقیده و عمل به باطل گرویدند و نهایتا شکر خدا و حق عبودیت را بجا نیاوردند.
اما چه ربطی بین این آیات و آیات قبل هست؟
🌴الف. در آیات قبل از تدبیر عام ربوبی که انسان در آن بسر میبرد سخن گفت که اقتضای آن انجام وظیفه عبودیت در انسان بود و این اشاره به پایان آن تدبیر است که دیگر مقام آن است که انسان جزای عمل خویش را دریافت کند (الميزان، ج20، ص210).
🌴ب. [شاید میخواهد نشان دهد که در نگاه دینی معاش و معاد انسان کاملا به هم پیوسته است؛ از این رو] در آيات قبل، از معاش بحث شد و در اين آيات از معاد گفتگو میشود (تفسير نور، ج10، ص390).
🌴ج. در ادامه آن مذمت و تذکر به نعمتهای خدا بر انسان، این بار راه انذار در پیش گرفته شده است که اگر از باب شکر به انجام وظیفه عبودیت نمیپردازی از ترس جهنم به خود بیا و تصویری از وضعیتی که هرکسی از نزدیکترین نزدیکان خود فرار میکند ارائه میدهد شاید تا اینکه شخص بداند اگر با دیدن دنیا عبرت نگرفت، در آخرت کسی به کمکش نخواهد آمد؛ و این اعتقاد و عمل خود اوست که او را در زمره سفیدبختان یا سیهرویان قرار خواهد داد.
🌴د. در آیات قبل بیان کرد که همه عالم و بسیاری از اموری که ما ارتباطی بین خودمان و آنها نمیبینیم (مانند زمین و باران و دانه و ...)، همه کاملا به ما مرتبط و در خدمت مایند و دست به دست هم دادند تا طعام ما را تامین کنند؛ و اکنون میفرماید وقتی قیامت برپا شود چنان هرکس دلمشغول اوضاع خویش است که حتی از کسانی که بیشترین ارتباط را با آنها داشت فرار میکند و این ارتباطات اگر بر مدار الهی شکل نگرفته باشد ذرهای به او کمک نخواهد کرد؛ و هرکسی خودش است و اعتقاد و عمل خویش.
🌴ه. اگر احادیثی که ذیل آیات آخیر (آیات ۳۸ تا ۴۲) را مورد توجه قرار دهیم شاید این آیات در مجموع میخواهد ظاهر و باطن دنیا را نشان دهد: در ظاهر دنیا همه چیز به هم مرتبطند و نه فقط افراد خانواده و نزدیکان و دوستان و آشنایان، بلکه حتی زمین و آسمان و ابر و باران و دانه و درخت و ... هم با زندگی انسان کاملا مرتبطند؛ اما در باطن دنیا، ارتباط اصلی آنجایی است که بر مدار ولایت حق باشد، آنجا که این ولایت نباشد ویا عناد با ولی خدا در کار باشد، نه تنها دیگر آسمان و زمین بر او تنگ میآید بلکه حتی نزدیکترین نزدیکان شخص از وی فرار میکنند و شخص سیهرو و غبارآلود و بیچاره و مستاصل میماند و آنجا که زندگی بر مدار ولایت حق بگردد، شخص سفیدرو و خوشحال و خندان خواهد بود.
🌴ه. ...
@yekaye