یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
2️⃣ «إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ»
زنان در انتخاب دين و انجام وظايف دينى تابع شوهر نيستند و حتّى مىتوانند براى حفظ دين خود [از شوهر کافرشان جدا شوند] و هجرت نمايند
📚تفسير نور، ج9، ص589
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
3️⃣ ) «إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ»
درباره اینکه این امتحان کردن چگونه بوده است دیدگاههای مختلفی مطرح شده است از جمله:
🌴الف. همین بود که علنا شهادت دهند که خدایی جز الله نیست و حضرت محمد ص رسول الله ص است؛یعنی شهادتین را رسما بر زبان جاری سازند (ابن عباس، به نقل مجمع البيان، ج9، ص411 ).
🌴ب. سوگند بخورند که فقط به خاطر دین و رغبت به اسلام و دوست داشتن خدا و رسولش هجرت کردهاند نه به خاطر بغض نسبت به همسر ویا به دست آوردن دنیا (ابن عباس و قتاده، به نقل مجمع البيان، ج9، ص411 ).
🌴ج. به همان مطالبی که در دو آیه بعد میآید باید تعهد میدادند (یعنی اینکه شرک نورزند و دزدی نکنند و مرتکب زنا نشوند و فرزندانشان را نکشند [= سقط نکنند] و فرزند دیگری را [با خدعه] به شوهرشان نبندند و در هیچ کار معروفی عصیان پیامبر ص را نکنند) (عاشه، به نقل مجمع البيان، ج9، ص411 ).
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
4️⃣ «إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ»
برخی مفسران بحث کردهاند که آیا این امتحان کردن واجب است یا مستحب؛ و مثلا از قول واحدی نقل کردهاند که وی این را مستحب میدانست
📚مفاتيح الغيب، ج29، ص522
شاید بهتر آن باشد که بپرسیم آیا این حکم یک حکم همیشگی است و شامل مهاجرتهای امروزی از بلاد کفر به بلاد اسلام هم میشود یا خیر؟
ظاهرا برخی بر همین اساس این حکم را منسوخ می دانند؛ اما دیگران گفتهاند که نسخی در اینجا رخ نداده و این حکم ناظر به فضایی است که وضعیت هجرت و آن حالت تزلزل و شدتی که تا قبل از فتح مکه در جامعه اسلامی وجود داشت برقرار باشد [چنانکه بعد از فتح مکه دیگر این امتحان کردن منتفی شود]؛ و هرگاه آن شرایط باشد حکمش همین خواهد بود
📚فقه القرآن، ج2، ص133
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
5️⃣ «إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ»
اسلام این احکام برای زنان را منوط به امتحان کردن ایشان فرموده است.
این نشان می دهد که احتمال وجود انگیزههای دیگری در کار بوده است که این امتحان را لازم آورده است.
درباره اینکه آن گزینههای محتمل چه بوده، چنانکه در شأن نزول هم گذشت، مفسران عموما مسائل شخصی مانند بغض نسبت به شوهرشان و نزاع زن و شوهری ویا تمایل عشقی به یکی از مسلمانان ویا سایر تمايلات دنیاطلبانه شخصی مانند اینکه دلشان میخواهد از شهر خودشان به یک شهر دیگر بروند و ... را مطرح کردهاند
📚همچنین تفسير القمي، ج2، ص362-363 ؛
ا
🤔ما میتواند امور اجتماعی و حکومتی نیز بوده باشد چنانکه برخی از معاصران گزینههایی دیگری را هم مطرح کردهاند، مانند اینکه مبادا جاسوس باشند
📚مثلا ترجمه الهی قمشهای ؛ تفسير نور، ج9، ص589
هرچند اگر امتحان کردن منحصر به نحوه امتحانکردنهایی باشد که در تدبر۳ مطرح شد (و نیز با توجه به نکتهای که در تدبر ۷ خواهد آمد) این احتمال بعید به نظر میرسد.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
6️⃣«إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ»
وقتی خداوند از مسلمانان میخواهد این زنان هجرتکرده را امتحان کنند، یعنی این احتمال جدی است که آنان با انگیزه دیگری هجرت کرده باشند و واقعا ایمان نیاورده باشند. پس چرا از همان ابتدا درباره آنان با تعبیر «مؤمنات» سخن گفت؟
🌴الف. چون خودشان با ادای ایمان و مسلمانی آمده بودند و بدین تظاهر میکردند (مجمع البيان، ج9، ص411 ؛ الميزان، ج19، ص240 ) و هنوز کاری منافی ایمان از آنان سر نزده است (مفاتيح الغيب، ج29، ص522 ).
🌴ب. به خاطر اینکه اغلب آنان که میآمدند واقعا ایمان داشتند و از باب غلبه آنان را چنین خوانده است.
🌴ج. چهبسا دارد ادبی را آموزش میدهد که: «با ديد مثبت به مردم نگاه كنيد» (تفسير نور، ج9، ص589).
یعنی برخلاف اغلب فضاهای امتحان کردنهای دنیوی، که از ابتدا فرض را بر فریبکاری و متقلب بودن همه میگذارند و سخت گیریهای فراوانی میکنند مگر اینکه شخص بتواند خلاف آن را ثبات کند، میخواهد رویه متفاوتی را تثبیت کند که حتی آنجا که میخواهید شخصی را امتحان کنید پیشاپیش بنا بر صحت بگذارید و تنها اگر در امتحان مردود شد از قبول ادعایش دست بردارید.
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
7️⃣ «فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ»
با اینکه هیچ مسلمانی شک در علم خدا به همه امور ندارد چرا این تعبیر «اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ» را آورد؟
🌴الف. بسیاری از مفسران اشاره کردهاند که از این تعبیر استفاده میشود که ایمان واقعی را حقیقتا خدا میداند و معلوم نیست با این امتحانهای ظاهری قابلیت بررسی کردن داشته باشد و این امتحان فقط برای حکم ظاهری است (مجمع البيان، ج9، ص411 ؛ الميزان، ج19، ص240 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص522 ).
✅تبصره
این نشان میدهد که تعبیر «مؤمنات» در خصوص اینها به همان معنای «مسلمانی» است؛ و این از مواردی است که بخوبی نشان میدهد که در قرآن کریم همواره مؤمن به معنای کسی که ایمان در دلش وارد شده و جایگاهی فراتر از اسلام ظاهری دارد به کار نمیرود.
🌴ب. [غیرمستقیم نشان دهد که] در برخورد با افراد، ما مأمور به ملاكهاى ظاهرى هستيم، نه وسواس و سوءظن (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴ج. [شاید می خواهد تأکید کند که] علم خداوند به امور، از ما سلب مسئوليّت نمىكند (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
8️⃣«فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ»
با توجه به تدبرهای ۳ و ۷ معلوم است که این امتحان حداکثر یک ظن و گمانی را درباره ایمان آن زنان ایجاد میکند، نه علم یقینی. پس چرا نفرمود: «فإن ظننتم» و از تعبیر علم استفاده کرد؟
🌴الف. به نظر میرسد تعبیر «علم» در قرآن کریم اعم از مواردی است که حتما مطلب به صورت صددرصد یقینی باشد؛ بلکه در قرآن کریم هرجا انسان با استناد به قواعدی به حکم ظاهری برسد آن هم در حکم علم است.
📝نکته تخصصی #اصول_فقه: اعتبار #قیاس
برخی از اهل سنت خواستهاند با تمسک به همین آیه بگویند که چون با صرف قسم خوردن افراد صرفا ظن و گمانی به ایمان آنها حاصل میشود نه علم یقینی، پس این گونه ظن و گمانها مورد امضای شارع است و با تمسک به این آیه از قیاس فقهی هم دفاع کردهاند (مفاتيح الغيب، ج29، ص523 ).
در پاسخ باید گفت مذمت پیروی از ظن در قرآن کریم: (مانند: وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً؛ یونس/۳۶) که گاه آن را در مقابل «علم» قرار داده است (وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقِّ شَيْئا، نجم/۲۸) ظنی است که صرفا یک گمانهزنی غیرمعتبر باشد؛ وگرنه در بسیاری از موارد ظنونی داریم که اگرچه به حد یقین نمیرسد اما در عرف عقلا مورد استناد قرار میگیرد؛ که نمونه بارز آن ظن در موضوع احکام شرعی است (مثلا برای اینکه حکم کنیم یک لباسی پاک است نیاز نیست که علم یقینی داشته باشیم؛ یا نمونه معروفش هنگام وقوع شک در نماز است که با ظن میتوان از موقعیت شک خارج شد و نیاز نیست که حتما به حد یقین برسد).
و مخالفت شیعه با قیاس فقهی بدین جهت است که آن را ظن معتبر نمیداند؛ بلکه از جنس گمانهزنیهایی است که اگر درست درآید صرفا اتفاقی است.
🌴ب. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
9️⃣ «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ»
استفاده از تعبیر «مؤمنات» در این فراز از آیه، علاوه بر اینکه نشان میدهد آنها از این امتحان موفق درآمدهاند،
وجه و فلسفه حکم عدم برگرداندن آنان به کفار را هم نشان میدهد که چون اینان مومن و آنان کافرند و علقه زوجیت بین مومن و کافر نمی تواند باقی بماند (الميزان، ج19، ص240 ).
به لحاظ ادبی هم آمدن حرف «ف» در ابتدای جمله دوم بخوبی همین نکته را نشان میدهد؛ که معلوم شود این حکم (که نباید آنان را نزد کفار برگردانید) صرفا یک حکم تعبدی نیست؛
و نکات متعددی از آن قابل استخراج است؛ مانند:
🌴الف. نقش ايمان در مسايل خانوادگى و زناشويى بسيار مهم است. اگر زنِ كافرى مؤمن شد، او را به شوهر كافرش برنگردانيد زيرا همسر كافر محيط خانواده را ناسالم مىكند (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴ب. سلطه و حكومت كافر بر مسلمان از هر جهت ممنوع است، خواه سياسى و اجتماعى باشد که در جای دیگر فرمود: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (نساء/۱۴۱)، و خواه خانوادگى باشد كه اين آيه مىفرمايد: زن مسلمان نبايد تحت امر شوهر كافر باشد (تفسير نور، ج9، ص589).
🌴ج. جامعه و محيط در فرد مؤثر است. ممكن است محيط كفر، زن مسلمان را در خود هضم كند، پس او را به كفّار برنگردانيد (تفسير نور، ج9، ص590).
🌴د. كفرِ يكى از طرفين ازدواج، منجر به طلاق قهرى مىشود (تفسير نور، ج9، ص590).
🌴ه. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
🔟 «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ»
از اینکه فرمود «إِلَى الْكُفَّارِ» و نفرمود: «الى زوجه»، شاید بتوان نتیجه گرفت:
به علاقه شخصى مرد به همسر قانع نشويد، ممكن است شوهر، زن را دوست داشته باشد ولى جامعه فاسد بر روح زن فشار وارد كند (تفسير نور، ج9، ص590).
@yekaye
#ممتحنه_10
🔹ب. لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
.
1️⃣1️⃣ «لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ»
این دو جمله در کنار هم کنایه از این است که با کفر پیوند زوجیت منقطع میگردد (الميزان، ج19، ص240 ) و در واقع از هر دو طرف بر هم حرام میشوند.
اینکه از زنان شروع کرد علیالقاعده به خاطر این است که موضوع بحث این زنانی بودند که از شورهان کافرشان گریختهاند؛
اما چرا مساله را از زاویه زنان به صورت اسم (حلّ) آورد اما از زاویه مردان به صورت فعل «یحلون»؟
البته خود تفنن در عبارت بر زیبایی کلام میافزاید؛
اما این نکته غیر از تفنن در عبارت چه دلالتی میتوانند داشته باشد؟
🌴الف. کاربرد اسم در مقام خبر دلالت بر یک حالت قطعیت دارد، اما فعل، آن هم فعل مضارع یک نحوه نرمشی در وقوع واقعه دارد؛ شاید میخواهد بگوید از زاویه زنان مومن برای آن مردان، چنان مسأله قطعی است که اصلا بر آن مردان حلال نیست و ونباید شما اندک اجازهای بدان شوهران سابق بدهید که بخواهند سراغ این زنان بیایند؛ اما از زاویه آن مردان برای این زنان، بدین قاطعیت نیست، بله، آن مردان فعلا بر این زنان حلال نمیباشند ولی میدانیم که اگر آن مردان از کفرشان دست بردارند آنگاه برای این زنان چنان حلال میشوند که اگر این زنان خودشان مایل باشند و هنوز ازدواج نکرده باشند دیگر نیازی به عقد جدید نیست.
🌴ب. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
2️⃣1️⃣ «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ و آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا»
برخی از مفسران از این آیه برداشت کردهاند:
حق مالكيّت و حقوق مالى كفّار غير حربى محفوظ است (تفسير نور، ج9، ص590).
مقصودشان علیالقاعده این است که این زنان چون مؤمن شدهاند دیگر نباید مجبور کرد که به نزد شوهران سابقشان برگردند و درست است که دیگر اینها بر هم حلال نیستند، اما این دلیل نمیشود که اسلام حقوق آن شوهران سابق را – ولو کافرند – نادیده بگیرد. آنان مهریهای پرداخت کردهاند که این زن همواره همسرش باشد، اکنون که اسلام حکم به رهایی زن از آن شوهر میدهد باید آن مهریهای که وی پرداخت کرده را بدهد.
البته با توجه به اینکه این آیه ناظر به وضعیت «هدنه» (صلحی که معلوم نیست چندان پایدار باشد) است، اینکه بتوان این سخن را به عنوان یک حکم فقهی برای شرایط عادی بیان کرد (که مثلا حتی در شرایط کنونی اگر زنی مسلمان شد و از یکی از کشورهای کفر گریخت و به یک کشور اسلامی پناهنده شد آیا حکومت آن کشور وظیفهای دارد که مهریه وی به شوهر کافرش را پرداخت کند یا خیر)، جای بحث دارد، چنانکه از برخی از قدمای مفسران نقل شده که این حکم را کاملا ناظر به شرایط هدنه میدانستند (فقه القرآن، ج2، ص133 ؛ و نیز زهری، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص412 ).
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
3️⃣1️⃣ «وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»
هر ازدواجى، مهريّه جداگانه دارد. مهريّه قبلى كه شوهر كافر داده است [به او] بپردازيد و براى ازدواج دوّم كه خودتان اقدام مىكنيد بايد مهريّه جداگانه بدهيد.
📚تفسير نور، ج9، ص590
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
4️⃣1️⃣«إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ... و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ»
سابقه كفر یک تازه مسلمان، مانع ازدواج با او نيست (تفسير نور، ج9، ص590).
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
5️⃣1️⃣ ) «فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ... و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ ...»
تعبیر «و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ ...» نشان میدهد که مانعی برای ازدواج با این زنان مومنی که شوهر داشتند ولی مهاجرت کردند نیست (الميزان، ج19، ص241 ). در واقع، میتوان گفت شوهر داشتن برای زنی که اسلام آورده ولی شوهرش کافر مانده، مانعی برای نکاح و ازدواج او با یک مسلمان نیست. البته باید عدهاش را به پایان برساند؛ اما دیگر طلاق گرفتن و ... ندارد.
📝نکته تخصصی #اسلامشناسی (مساله #بردگی ۳)
قبلا درباره بردگی در اسلام توضیحاتی گذشت
جلسه ۳۴۲، تدبرهای ۵ و ۶ http://yekaye.ir/al-balad-90-13/
و به برخی از شبهات آن (به ویژه درباره زنانی که به کنیزی گرفته میشوند) پاسخ داده شد
جلسه ۹۵۰، تدبر۱۰ https://yekaye.ir/an-nesa-4-23/
و جلسه ۹۵۱، تدبر۳ http://yekaye.ir/an-nesa-4-24/
و مخصوصا
در جلسه ۹۵۲ (تدبر ۱۰) https://yekaye.ir/an-nesa-4-25/
بیان شد که در آیه ۲۵ سوره نساء برای صاحب کنیز تعبیری را به کار میبرد که وی را جزء اهل و خانواده وی حساب میکند.
اکنون در تکمله آنها میافزاییم که اگر این ضابطهای که در این آیه بیان شد (داشتن شوهر کافر، مانع نکاح با مسلمان نیست) درست فهم شود، معلوم میشود که وقتی زنان شوهردار در جنگ مسلمانان با کافران حربی اسیر میشوند، کسی که صاحب اختیار آن زن میشود، در منطق قرآنی «أهل» او (عضو خانواده و همچون همسر او) قلمداد میشود، نکاح وی با او، بسیار شبیه این نکاح با زن مسلمانی است که شوهردار بوده و شوهرش کافر مانده است.
@yekaye
#ممتحنه_10
🔹ج. وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
6️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
درباره اینکه مقصود از این تعبیر چیست،
ظهور اولیه این است که میفرماید «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید؛ با این توضیح که اصل کلمه «عصمت»، چنانکه در نکات ادبی توضیح داده شد، به معنای منع و حفاظت کردن است و پیمان ازدواج را از این جهت به «عصمة» تعبیر کردهاند که با این پیمان زن در محدوده منع و حفاظت شوهرش است (مجمع البيان، ج9، ص412 )
و «امساک عصمت» یعنی باقی ماندن مرد بر پیمان زوجیتی که قبلا برقرار شده بود؛ و این آیه میفرماید بعد از مسلمان شدن مرد، در صورتی که همسرش کافر ماند، مرد باید وی را رها کند (الميزان، ج19، ص241 )؛
و این تفسیر در احادیث هم مورد قبول و استناد بوده است (حدیث۱۵).
اما این تعبیر ظرفیت برداشتهای دیگری هم دارد، از جمله:
🌴الف. مسلمانان را برحذر میدارد که رویه زندگی خود را بر اساس عهد و پیمانهایی که بین کفار رایج است تنظیم کنند، و به نحوی تأکید بر پرهیز از تن دادن و هرگونه تمسک به ولایت کفار است که در آیات قبل محل بحث بود (از باب نمونه، به حدیث ۱۶ مراجعه شود).
🌴ب. برخی ترجمه کردهاند: «مانع نشويد از برنامههاى زنهاى كافرات، بخاطر اينكه آنها محفوظ و در عصمت باشند» (تفسير روشن، ج16، ص126). گویی یک نحوه تأکید است بر آزادی زنان در انتخاب دین، و این گونه نیست که چون اینها همسر شما بودهاند شما به خاطر حفظ و صیانت شوهریتان در قبال آنها، آنها را مجبور به مسلمان شدن کنید.
🌴ج. برخی ترجمه کردهاند: «و هرگز متوسل به حفاظت از كافران مشويد» (گلى از بوستان خدا، ص550). گویی میخواهد بفرماید که عصمت و حفظ کافران برای شما چنان موضوعیت پیدا نکند که یکی از مستمسک اصلی شما در تصمیمگیریها این باشد که آنان را حفظ کنید؛ یعنی باز از لوازم پرهیز از روابط بسیار صمیمی با کفار، که شخص خود را موظف به حفظ و صیانت از آنها ببیند.
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
8️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
كفر، كليد جدايى است و مسائلى از قبيل ازدواج و عشق به همسر و فرزند و سابقه زندگى مانع جدايى نيست.
📚تفسير نور، ج9، ص591
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
9️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
اشاره شد معنای اصلی این فراز از آیه آن است که «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید».
(معانی دیگری که ذیل تدبر ۱۷ مطرح شد احتمالاتی در عرض این معنا هستند و مخصوصا با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معنا، حتی قبول قطعی آنها مستلزم کنار گذاشتن این ظهور اولیه نیست).
💢این آیه از قدیم بحثی را بین مفسران و نیز فقها رقم زده است که آیا این خروج از کفر، و مسلمان شدنی که موجب برهم خوردن پیمان ازدواج میشود، شامل چه کفری میشود؟
▪️قدر متیقن آیه، که شأن نزولش هم این را تقویت میکند، شرک است؛ یعنی اگر زن و مردی مشرک باشند و یکی از آنها مسلمان شود بر همدیگر حرام خواهند شد.
▪️اما برخی از مفسران و فقها بر این باورند که کافر اعم از مشرک و اهل کتاب است، و لذا اگر زوجین مسیحی یا یهودی باشند نیز با اسلام آوردن یکی و عدم قبول دیگری، مرد باید زن خود را آزاد بگذارد که راه خودش را برود (مثلا: الميزان، ج19، ص241 ).
برخی اتفاقا همین که علیرغم شأن نزول مذکور قرآن، این را هم در اینجا و هم در فراز قبلی (فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ) از تعبیر «کافر» استفاده کرد، شاهدی بر این دانستهاند که ضرورت جدا شدن زن و مردی که یکی از آنها مسلمان میشود، اعم از مشرکان است؛ با این توضیح که کفاری که آیه ناظر به آنها نازل شد مشرک بودند؛ و همین که خداوند از تعبیر «مشرک» استفاده نکرد و از تعبیر «کافر» استفاده کرد نشان میدهد که مورد، مخصص نیست و دلالت دارد که میخواهد حکم را در مورد هرگونه کافری (اعم از مشرک و اهل کتاب) بیان کند (مجمع البيان، ج9، ص411-412 ؛ المقنعة، ص500 ).
▪️چیزی که در مقابل این برداشت است این است که آیه «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شد، و طعام كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده شده براى شما حلال، و طعام شما هم براى آنها حلال است، و نيز زنان پاكدامن از مؤمنان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده، هر گاه مهر آنها را پرداخته باشيد در حالى كه پاكدامن باشيد نه اهل زنا و نه رفيقباز در نهان.» (مائده/۵) ظهور واضحی دارد که ازدواج با اهل کتاب جایز است؛ و ظاهرا اگر ازدواج جدید بین یک مسلمان با یک نفر از اهل کتاب جایز باشد، به طریق اولی وقتی ازدواجی از قبل بین دو اهل کتاب برقرار باشد و یکی از آنها مسلمان شود آن ازدواج میتواند به قوت خود باقی بماند.
▪️در این فضا برخی به روایاتی تمسک کردهاند که بیان میدارد که آیه سوره مائده توسط این آیه و نیز آیه «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» (بقره/۲۲۱) نسخ شده است (حدیث۱)
در حالی که بر این سخن اشکال گرفته شده که اولا آیه سوره بقره مربوط به مشرکان است و آیه سوره مائده مربوط به اهل کتاب و موضوع این دو کاملا با هم متفاوتند و معنی ندارد که یکی ناسخ دیگری باشد؛ ثانیا آیه سوره ممتحنه در مقام تخفیف [ساده گرفتن] و امتنان است و این مقام با نسخ شدن سازگار نیست؛ و ثالثا سوره مائده آخرین سورهای است که نازل شده در حالی که سوره بقره اولین سوره نازل شده در مدینه است و سوره ممتحنه هم قبل از فتح مکه نازل شده، لذا اگر قرار باشد بین اینها نسبت نسخ باشد، باید آیه سوره مائده ناسخ آیه سوره ممتحنه باشد، نه بالعکس (الميزان، ج2، ص204 ؛ و ج۵، ص۲۰۵ ).
در هر صورت این مساله به لحاظ بحث فقهی، و به ویژه با توجه به احادیث متوعی که ذیل این آیات آمده، معرکه آرای فقهاست و قول مشهور در فقهای شیعه این است که ازدواج دائم با زن اهل کتاب اشکال دارد ولی ازدواج موقت اشکال ندارد و لذا آیه سوره مائده که بعد از این آیه ناظرل شده ناظر به جواز ازدواج موقت است و با حرمتی که در این آیه آمده بود و ناظر به ازدواج دائم بود منافاتی ندارد.
با توجه به پیچیدگیهای این بحث، و نیز ارتباط جدیتر این مساله با آیه ۵ سوره مائده، در اینجا به همین مقدار بسنده خواهد شد و ان شاء الله بحث تفصیلیتر ذیل آن آیه خواهد آمد.
🌴در اینجا فقط یادآوری میشود که اساسا به خاطر همین پیچیدگیهاست که افراد اجازه ندارند هر برداشتی که به ذهنشان میرسد سریع مبنای عمل قرار دهند و در مقام عمل، برای غیرمجتهد ضرورت تقلید از مجتهد پیش میآید و کسی که مجتهد نیست باید به فتوای مجتهد خویش عمل کند.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
0️⃣2️⃣ «وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا»
اگر زن مسلمانى كافر شد و به كفّار پيوست، مهريّه اى كه هزينه كرده ايد از كفّار بگيريد و اگر زن كافرى به مسلمانان پيوست، مهريّهاى كه كافر پرداخت كرده به او بدهيد
(مجمع البيان، ج9، ص412 ؛ الميزان، ج19، ص241 ).
این نشان می دهد حفظ حقوق، طرفينى است، حق شما و حق كفّار نبايد نايده گرفته شود
(تفسير نور، ج9، ص591).
📝نکته تخصصی #انسانشناسی: محدوده کمّی #کرامت_انسان
در میان فقهای شیعه اختلاف است که آیا کرامتی که اسلام برای انسان قائل است، برای مطلق انسان است یا برای خصوص مومنان و مسلمانان است؟
▪️بسیاری از فقها بر این باورند که کافر هیچ گونه حرمت و کرامتی ندارد و در خصوص غیرمسلمان، اصل بر عدم کرامت است مگر دلیل خاصی اقامه شود.
▪️در مقابل برخی از فقهای شیعه بودهاند که ظاهرا معتقد بودهاند که مطلق انسان از نظر اسلام کرامت دارد؛ و این نفی کرامت است که دلیل خاص میخواهد. احتمالا آنان مواردی که اسلام دستور به قتل و اسیر کردن (هرگونه هتک حرمت کافران) داده را ناظر به وضعیت خاص میدانستهاند (مثلا ناظر به فضای جنگ است و در خصوص کافر حربی است که وارد جنگ با مسلمانان شده است) و از این رو، در شرایط عادی، اکرام غیرمسلمان را جایز و بلکه مستحب شمردهاند (البته این اکرام نباید به گونهای باشد که گمان شود بیدینی و کفرورزیدنش محترم است؛ چرا که قطعا خود کفر هیچ احترامی ندارد)؛ چنانکه مثلا شهید ثانی جواز وقف بر غیرمسلمانان (در غیر از مواردی که به تقویت دینی آنها بیانجامد ویا در مصارف حرام مثل شرابخواری و ... استفاده کنند) را با استناد به اینکه آنان هم از بنیآدم هستند که مورد اکرام واقع شدهاند بیان کرده است (الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، ج3، ص180).
🤔چهبسا کسی این آیه (با تأکید بر فرازهای «وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا» و «وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا») را از مویدات عمومیت کرامت انسانها برشمرد؛
چرا که به حق شوهران کافری که زنشان از آنها جدا شده است توجه کرده؛ یعنی در عین حال که پیوند زناشویی آنها با مسلمانان را باطل میکند، اما در مقام جبران حقوقی که آنان برای این ازدواج متحمل شدهاند (خصوصا مهریه) برمیآید؛ در حالی که اگر هیچ کرامتی برای کافر قبول نداشت میتانست بگوید که چون وی کرامت ندارد حالا که متضرر شده اموالش هم هیچ حرمتی ندارد و هیچ حقی هم برای وی به رسمیت نمیشناسیم.
🤔اما در این مدعا میتوان مناقشه کرد که این حکم به نفع کافران، نه از باب قبول کرامت ایشان، بلکه صرفا از باب تنظیم روابط دنیوی متقابل باشد؛ که اگر این را به آنها ندهیم، توجیه فرامذهبی و بینالمللیای برای دریافت حق شوهرانی که زنانشان کافر و از آنها جدا شده، نداریم.
💢در واقع، به نظر میرسد انسان یک کرامت پیشینی و اعطایی از جانب خداوند (به اقتضای آیه «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا»؛ اسراء/۷۰) دارد که تا قبل از اینکه به مرحله بلوغ عقلی و تصمیمگیری برسد اقتضای مورد اکرام و احترام واقع شدن دارد.
اما وقتی به این مرحله رسید باید خودش مسیر زندگی خودش را انتخاب کند و اگر مسیر کریمانه کمال و قرب الهی را برگزید کرامتش را حفظ کرده و بر دیگران اکرام وی لازم میگردد. اما اگر خودش مسیر کفرورزیدن و نفی کرامت خویش را برگزید دیگر کرامتی ندارد که نیاز به اکرام وی باشد. البته چه بسا در خصوص کسی که جاهل قاصر است و در حد درک فطری خویش اقتضاءات کرامت خویش را رعایت میکند نیز بتوان جواز و بلکه ضرورت این مورد اکرام شدن را ادعا کرد.
✳️لازم به ذکر است که بحث فوق ناظر به اصل اولیه در موضوع بود و غیر از فضای اقتضاءات ثانویای است که سهولت و گسترش ارتباطات و تعاملات ما با غیرمسلمانها (که اگر ما احترام نکنیم مورد بیاحترامی قرار خواهیم گرفت) پیش آورده است.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
2️⃣1️⃣ «... وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ... وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا»
در مورد حق زنان، در مورد ازدواج دوم، كلمه «أُجُورَهُنَّ» به كار رفت؛ در حالی که در خصوص ازدواج اول آنها از ماده «نفق» استفاده شد. چرا؟
🌴الف. كلمه «أُجُورَهُنَّ» ناظر به حق زن است و حق خاصی که وی در ازدواج از همان ابتدا میتواند تمامش را مطالبه کند مهریه است؛ اما فعل «نفق» ناظر به هزینههایی است که مرد انجام داده است و در اولی حق زن موضوعیت دارد و در دومی حق مرد.
🌴ب. كلمه «أُجُورَهُنَّ» در مورد ازدواج دوم، ظهورش در مهریه است؛ در حالی که فعل «نفق» در ازدواج اول، كلمه «نفقه» را به ذهن خطور میدهد که اعم از مهریه است. چهبسا میخواهد بدین جهت است که در خصوص ازدواج اول روابط تمام شده و میخواهد تأکید کند که حق آن کسی که زنش از وی جدا شده از بین نرود لذا مطلق هزینههای مرد برای زن را برشمرد، اما در ازدواج دوم، مساله از زاویه زنی است که تازه میخواهند زندگی مشترک را شروع کنند و اینجا طبیعی است که تأکید فقط بر اصل مهریه باشد.
🌴ج. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
2️⃣2️⃣ «ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»
احکام خداوند، که برای حکم کردن بین انسانها آمده است، هم برخاسته از علم خداوند است و هم حکمت او؛ توجه به این دو در کنار هم ما را از یک افراط (معتزله و روشنفکرمآبان) و تفریط (اشاعره) میرهاند؛ یعنی میفهمیم که:
🌴الف. احکام الهی مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی است، نه اینکه گزاف باشد و هیچ منطقی بر آنها حاکم نباشد (برخلاف نظر اشاعره)؛ و از این روست که پیجویی و تلاش برای فهم فلسفه احکام، اقدامی معقول و رواست.
🌴ب. با اینکه پیجویی فلسفه احکام رواست، در عین حال به خاطر برخورداری از پشتوانه علم و حکمت خداوند، که اصلا قابل مقایسه با علم و حکمت بشری نیست، میدانیم احکام شریعت بهترین احکام برای زندگی است، هرچند که ما پی به فلسفه آنها نبریم (برخلاف نظر برخی معتزله و روشنفکرمآبان)؛ پس این گونه نیست که فقط زمانی یک حکم را باید قبول کنیم که فلسفه آن حکم برای ما معلوم باشد؛ و اگر در مورد حکمی آن را نامعقول (در حد فهم و نظر فعلیمان) قلمداد کردیم مجاز باشیم آن را زیر سوال ببریم؛ زیرا آنچه به نظر ما میرسد مبتنی بر محدودیتهایی است که بر همه شناختهای بشری حاکم است و میدانیم اگر خداوند حکمی داده فراتر از این محدودیتهاست.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
3️⃣2️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»
هم این حکم خداست که نباید صرفا به خاطر اینکه برخی زنان از بلاد کفر فرار کردهاند بدانها اعتماد کرد و برای اینکه معلوم شود واقعا برای خدا هجرت کردهاند باید آنان را امتحان کرد، حکم خداست؛ و
هم اینکه اگر آنان واقعا مومن بودند هم باید از آنان حمایت کرد و براحتی به ازدواج با آنان اقدام نمود و حتی خسارتی را که به خاطر جدا شدنشان به کفار تحمیل میشود باید جبران نمود.
اگر طبق تدبر ۲۲ فراز پایانی این آیه میخواهد ما را از افراط و تفریط مصون بدارد، آیه میخواهد بفرماید:
نه باید چنان به دیگران خوشبین بود که هر زنی که از کفار گریخت و به ما پیوست را بیهیچ بررسی از خودمان به حساب آوریم؛
و نه باید در قبال آنها چنان بدبین بود که بعد از امتحان شدنشان هم از ازدواج با آنان و برقراری رابطه بسیار خوب با آنان، و پرداخت هزینههایی که به خاطر آن فرار برعهدهشان آمده، پرهیز کنیم.
@yekaye
#ممتحنه_10
۱۱۴۱) 📖 وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَی الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ 📖
ترجمه
💢اگر بیرون شد از دست شما چیزی از زنانتان به سوی کافران، آنگاه عقوبتی کردید [= عِقاب و مؤاخذهای کردید و در جنگ غنیمتی از کفار به دست آوردید] پس به کسانی که زنانشان رفتهاند مثل آنچه خرج کردهاند بدهید و تقوای خدایی را در پیش گیرید که شما به او مومن هستید.
سوره ممتحنة (۶۰) آیه ۱۱
۱۴۰۳/۹/۱۶
۳ جمادیالثانیه ۱۴۴۶
@yekaye
#ممتحنه_11
🔹فاتَكُمْ
▪️درباره ماده «فوت» اتفاق نظر است که دلالت بر یک نحوه جدایی و دور بودن و از دست دادن دارد؛
▫️ابن فارس توضیح میدهد که اصل این ماده نقطه مقابل ادراک چیزی و وصول به آن است (معجم مقاييس اللغه، ج4، ص457 )، و
▫️ راغب میگوید یک نحوه دور بودنی است که ادراک آن متعذر باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص646).
▪️اختلاف نظری که هست در این است که این ماده در خصوص چه نوع جدایی و انفصالی به کار میرود؛ انفصالی که مسبوق به یک اتصال بوده، یا انفصالی که انعدام محض باشد؛
▫️از یک سو، حسن جبل معتقد است که با توجه به اینکه حرف «ف» دلالت بر یک نحوه دور کردن و نفی و طرد به کار میرود و حرف «ت» برای یک نحوه فشار دادن با دقت، و و ترکیب این دو با حرف «و» دلالت بر یک نحوه جدایی و دور شدن و به هم نچسبیدن دارد، این ماده در اصل به معنای جدایی و دور بودن چیزی است که در اصل به هم چسبیده بوده مانند وضعیت یک انگشت در قبال انگشت کناریاش (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۶۲۲)؛
▫️اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که معنای محوری این ماده انعدام چیزی به نحوی که دیگر وجود نداشته باشد و درک نشود و تفاوت آن با کلماتی مانند انعدام («عدم») و «موت» و «فنا» را در این است که این کلمات دلالت بر معدوم شدن بعد از وجود دارند؛ اما «فوت» دلالت بر عدم دارد قبل از اینکه اصلا وجود داشته باشد. ایشان بقدری بر این معنای انعدام مصرند که از نظر ایشان، معانیای هماند دوری از درک و عدم امکان وصول، از لوازم این معناست نه اصل معنای آن (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج9، ص: 165 ).
▪️با اینکه نگاهی به کاربردهای این ماده در حالت ثلاثی مجرد، انسان را به نظر حسن جبل متمایلتر می سازد:
چرا که هم در کاربرد آن به صورت فعل در سه آیه «لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ» (آل عمران/153) «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) و «وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ» (ممتحنه/11) و هم در کاربرد آن به صورت مصدر در آیه «وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ» (سبأ/51) این ماده ناظر به وضعیتی است که انسان چیزی را داشته و از دست داده است (نه اینکه از اول هیچ چیزی در کار نباشد)،
اما مرحوم مصطفوی اغلب این موارد را تأییدی برای نظر خود دانسته است؛ وی در خصوص آیه ۱۱ سوره ممتحنه توضیحی نداده، اما در سه مورد دیگر، تقابل این کلمه را به ترتیب با کلمات «إصابت» و «ایتاء» (دادن) و «أخذ» را شاهد بر این گرفته که فوت انعدامی است که موجب میشود وصول و ادراکی رخ ندهد، زیرا از نظر ایشان این سه کلمه در قبال انعدام است! (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج9، ص165 ).
عجیبتر اینکه خود ایشان در ذیل ماده «ضیع»، وقتی میخواهد از تفاوت ضایع شدن با کلماتی همچون فقدان و هلاکت و فوت و فنا سخن بگوید، معنای اصلی ماده «فوت» را همین خارج شدن از سلطه و از دسترس شخص معرفی کرده است
(قبلا در جلسه ۶۱۱ http://yekaye.ir/al-kahf-18-30/ در این باره توضیح داده شد).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇