یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
3️⃣1️⃣ «وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»
هر ازدواجى، مهريّه جداگانه دارد. مهريّه قبلى كه شوهر كافر داده است [به او] بپردازيد و براى ازدواج دوّم كه خودتان اقدام مىكنيد بايد مهريّه جداگانه بدهيد.
📚تفسير نور، ج9، ص590
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
4️⃣1️⃣«إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ... و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ»
سابقه كفر یک تازه مسلمان، مانع ازدواج با او نيست (تفسير نور، ج9، ص590).
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
5️⃣1️⃣ ) «فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ... و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ ...»
تعبیر «و لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ ...» نشان میدهد که مانعی برای ازدواج با این زنان مومنی که شوهر داشتند ولی مهاجرت کردند نیست (الميزان، ج19، ص241 ). در واقع، میتوان گفت شوهر داشتن برای زنی که اسلام آورده ولی شوهرش کافر مانده، مانعی برای نکاح و ازدواج او با یک مسلمان نیست. البته باید عدهاش را به پایان برساند؛ اما دیگر طلاق گرفتن و ... ندارد.
📝نکته تخصصی #اسلامشناسی (مساله #بردگی ۳)
قبلا درباره بردگی در اسلام توضیحاتی گذشت
جلسه ۳۴۲، تدبرهای ۵ و ۶ http://yekaye.ir/al-balad-90-13/
و به برخی از شبهات آن (به ویژه درباره زنانی که به کنیزی گرفته میشوند) پاسخ داده شد
جلسه ۹۵۰، تدبر۱۰ https://yekaye.ir/an-nesa-4-23/
و جلسه ۹۵۱، تدبر۳ http://yekaye.ir/an-nesa-4-24/
و مخصوصا
در جلسه ۹۵۲ (تدبر ۱۰) https://yekaye.ir/an-nesa-4-25/
بیان شد که در آیه ۲۵ سوره نساء برای صاحب کنیز تعبیری را به کار میبرد که وی را جزء اهل و خانواده وی حساب میکند.
اکنون در تکمله آنها میافزاییم که اگر این ضابطهای که در این آیه بیان شد (داشتن شوهر کافر، مانع نکاح با مسلمان نیست) درست فهم شود، معلوم میشود که وقتی زنان شوهردار در جنگ مسلمانان با کافران حربی اسیر میشوند، کسی که صاحب اختیار آن زن میشود، در منطق قرآنی «أهل» او (عضو خانواده و همچون همسر او) قلمداد میشود، نکاح وی با او، بسیار شبیه این نکاح با زن مسلمانی است که شوهردار بوده و شوهرش کافر مانده است.
@yekaye
#ممتحنه_10
🔹ج. وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
6️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
درباره اینکه مقصود از این تعبیر چیست،
ظهور اولیه این است که میفرماید «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید؛ با این توضیح که اصل کلمه «عصمت»، چنانکه در نکات ادبی توضیح داده شد، به معنای منع و حفاظت کردن است و پیمان ازدواج را از این جهت به «عصمة» تعبیر کردهاند که با این پیمان زن در محدوده منع و حفاظت شوهرش است (مجمع البيان، ج9، ص412 )
و «امساک عصمت» یعنی باقی ماندن مرد بر پیمان زوجیتی که قبلا برقرار شده بود؛ و این آیه میفرماید بعد از مسلمان شدن مرد، در صورتی که همسرش کافر ماند، مرد باید وی را رها کند (الميزان، ج19، ص241 )؛
و این تفسیر در احادیث هم مورد قبول و استناد بوده است (حدیث۱۵).
اما این تعبیر ظرفیت برداشتهای دیگری هم دارد، از جمله:
🌴الف. مسلمانان را برحذر میدارد که رویه زندگی خود را بر اساس عهد و پیمانهایی که بین کفار رایج است تنظیم کنند، و به نحوی تأکید بر پرهیز از تن دادن و هرگونه تمسک به ولایت کفار است که در آیات قبل محل بحث بود (از باب نمونه، به حدیث ۱۶ مراجعه شود).
🌴ب. برخی ترجمه کردهاند: «مانع نشويد از برنامههاى زنهاى كافرات، بخاطر اينكه آنها محفوظ و در عصمت باشند» (تفسير روشن، ج16، ص126). گویی یک نحوه تأکید است بر آزادی زنان در انتخاب دین، و این گونه نیست که چون اینها همسر شما بودهاند شما به خاطر حفظ و صیانت شوهریتان در قبال آنها، آنها را مجبور به مسلمان شدن کنید.
🌴ج. برخی ترجمه کردهاند: «و هرگز متوسل به حفاظت از كافران مشويد» (گلى از بوستان خدا، ص550). گویی میخواهد بفرماید که عصمت و حفظ کافران برای شما چنان موضوعیت پیدا نکند که یکی از مستمسک اصلی شما در تصمیمگیریها این باشد که آنان را حفظ کنید؛ یعنی باز از لوازم پرهیز از روابط بسیار صمیمی با کفار، که شخص خود را موظف به حفظ و صیانت از آنها ببیند.
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
8️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
كفر، كليد جدايى است و مسائلى از قبيل ازدواج و عشق به همسر و فرزند و سابقه زندگى مانع جدايى نيست.
📚تفسير نور، ج9، ص591
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
9️⃣1️⃣ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»
اشاره شد معنای اصلی این فراز از آیه آن است که «به عقد ازدواجی که قبلا با زنان کافر بستهاید تمسک نجویید و آن را باطل شده بدانید».
(معانی دیگری که ذیل تدبر ۱۷ مطرح شد احتمالاتی در عرض این معنا هستند و مخصوصا با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معنا، حتی قبول قطعی آنها مستلزم کنار گذاشتن این ظهور اولیه نیست).
💢این آیه از قدیم بحثی را بین مفسران و نیز فقها رقم زده است که آیا این خروج از کفر، و مسلمان شدنی که موجب برهم خوردن پیمان ازدواج میشود، شامل چه کفری میشود؟
▪️قدر متیقن آیه، که شأن نزولش هم این را تقویت میکند، شرک است؛ یعنی اگر زن و مردی مشرک باشند و یکی از آنها مسلمان شود بر همدیگر حرام خواهند شد.
▪️اما برخی از مفسران و فقها بر این باورند که کافر اعم از مشرک و اهل کتاب است، و لذا اگر زوجین مسیحی یا یهودی باشند نیز با اسلام آوردن یکی و عدم قبول دیگری، مرد باید زن خود را آزاد بگذارد که راه خودش را برود (مثلا: الميزان، ج19، ص241 ).
برخی اتفاقا همین که علیرغم شأن نزول مذکور قرآن، این را هم در اینجا و هم در فراز قبلی (فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ) از تعبیر «کافر» استفاده کرد، شاهدی بر این دانستهاند که ضرورت جدا شدن زن و مردی که یکی از آنها مسلمان میشود، اعم از مشرکان است؛ با این توضیح که کفاری که آیه ناظر به آنها نازل شد مشرک بودند؛ و همین که خداوند از تعبیر «مشرک» استفاده نکرد و از تعبیر «کافر» استفاده کرد نشان میدهد که مورد، مخصص نیست و دلالت دارد که میخواهد حکم را در مورد هرگونه کافری (اعم از مشرک و اهل کتاب) بیان کند (مجمع البيان، ج9، ص411-412 ؛ المقنعة، ص500 ).
▪️چیزی که در مقابل این برداشت است این است که آیه «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ: امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شد، و طعام كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده شده براى شما حلال، و طعام شما هم براى آنها حلال است، و نيز زنان پاكدامن از مؤمنان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده، هر گاه مهر آنها را پرداخته باشيد در حالى كه پاكدامن باشيد نه اهل زنا و نه رفيقباز در نهان.» (مائده/۵) ظهور واضحی دارد که ازدواج با اهل کتاب جایز است؛ و ظاهرا اگر ازدواج جدید بین یک مسلمان با یک نفر از اهل کتاب جایز باشد، به طریق اولی وقتی ازدواجی از قبل بین دو اهل کتاب برقرار باشد و یکی از آنها مسلمان شود آن ازدواج میتواند به قوت خود باقی بماند.
▪️در این فضا برخی به روایاتی تمسک کردهاند که بیان میدارد که آیه سوره مائده توسط این آیه و نیز آیه «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» (بقره/۲۲۱) نسخ شده است (حدیث۱)
در حالی که بر این سخن اشکال گرفته شده که اولا آیه سوره بقره مربوط به مشرکان است و آیه سوره مائده مربوط به اهل کتاب و موضوع این دو کاملا با هم متفاوتند و معنی ندارد که یکی ناسخ دیگری باشد؛ ثانیا آیه سوره ممتحنه در مقام تخفیف [ساده گرفتن] و امتنان است و این مقام با نسخ شدن سازگار نیست؛ و ثالثا سوره مائده آخرین سورهای است که نازل شده در حالی که سوره بقره اولین سوره نازل شده در مدینه است و سوره ممتحنه هم قبل از فتح مکه نازل شده، لذا اگر قرار باشد بین اینها نسبت نسخ باشد، باید آیه سوره مائده ناسخ آیه سوره ممتحنه باشد، نه بالعکس (الميزان، ج2، ص204 ؛ و ج۵، ص۲۰۵ ).
در هر صورت این مساله به لحاظ بحث فقهی، و به ویژه با توجه به احادیث متوعی که ذیل این آیات آمده، معرکه آرای فقهاست و قول مشهور در فقهای شیعه این است که ازدواج دائم با زن اهل کتاب اشکال دارد ولی ازدواج موقت اشکال ندارد و لذا آیه سوره مائده که بعد از این آیه ناظرل شده ناظر به جواز ازدواج موقت است و با حرمتی که در این آیه آمده بود و ناظر به ازدواج دائم بود منافاتی ندارد.
با توجه به پیچیدگیهای این بحث، و نیز ارتباط جدیتر این مساله با آیه ۵ سوره مائده، در اینجا به همین مقدار بسنده خواهد شد و ان شاء الله بحث تفصیلیتر ذیل آن آیه خواهد آمد.
🌴در اینجا فقط یادآوری میشود که اساسا به خاطر همین پیچیدگیهاست که افراد اجازه ندارند هر برداشتی که به ذهنشان میرسد سریع مبنای عمل قرار دهند و در مقام عمل، برای غیرمجتهد ضرورت تقلید از مجتهد پیش میآید و کسی که مجتهد نیست باید به فتوای مجتهد خویش عمل کند.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
0️⃣2️⃣ «وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا»
اگر زن مسلمانى كافر شد و به كفّار پيوست، مهريّه اى كه هزينه كرده ايد از كفّار بگيريد و اگر زن كافرى به مسلمانان پيوست، مهريّهاى كه كافر پرداخت كرده به او بدهيد
(مجمع البيان، ج9، ص412 ؛ الميزان، ج19، ص241 ).
این نشان می دهد حفظ حقوق، طرفينى است، حق شما و حق كفّار نبايد نايده گرفته شود
(تفسير نور، ج9، ص591).
📝نکته تخصصی #انسانشناسی: محدوده کمّی #کرامت_انسان
در میان فقهای شیعه اختلاف است که آیا کرامتی که اسلام برای انسان قائل است، برای مطلق انسان است یا برای خصوص مومنان و مسلمانان است؟
▪️بسیاری از فقها بر این باورند که کافر هیچ گونه حرمت و کرامتی ندارد و در خصوص غیرمسلمان، اصل بر عدم کرامت است مگر دلیل خاصی اقامه شود.
▪️در مقابل برخی از فقهای شیعه بودهاند که ظاهرا معتقد بودهاند که مطلق انسان از نظر اسلام کرامت دارد؛ و این نفی کرامت است که دلیل خاص میخواهد. احتمالا آنان مواردی که اسلام دستور به قتل و اسیر کردن (هرگونه هتک حرمت کافران) داده را ناظر به وضعیت خاص میدانستهاند (مثلا ناظر به فضای جنگ است و در خصوص کافر حربی است که وارد جنگ با مسلمانان شده است) و از این رو، در شرایط عادی، اکرام غیرمسلمان را جایز و بلکه مستحب شمردهاند (البته این اکرام نباید به گونهای باشد که گمان شود بیدینی و کفرورزیدنش محترم است؛ چرا که قطعا خود کفر هیچ احترامی ندارد)؛ چنانکه مثلا شهید ثانی جواز وقف بر غیرمسلمانان (در غیر از مواردی که به تقویت دینی آنها بیانجامد ویا در مصارف حرام مثل شرابخواری و ... استفاده کنند) را با استناد به اینکه آنان هم از بنیآدم هستند که مورد اکرام واقع شدهاند بیان کرده است (الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، ج3، ص180).
🤔چهبسا کسی این آیه (با تأکید بر فرازهای «وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا» و «وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا») را از مویدات عمومیت کرامت انسانها برشمرد؛
چرا که به حق شوهران کافری که زنشان از آنها جدا شده است توجه کرده؛ یعنی در عین حال که پیوند زناشویی آنها با مسلمانان را باطل میکند، اما در مقام جبران حقوقی که آنان برای این ازدواج متحمل شدهاند (خصوصا مهریه) برمیآید؛ در حالی که اگر هیچ کرامتی برای کافر قبول نداشت میتانست بگوید که چون وی کرامت ندارد حالا که متضرر شده اموالش هم هیچ حرمتی ندارد و هیچ حقی هم برای وی به رسمیت نمیشناسیم.
🤔اما در این مدعا میتوان مناقشه کرد که این حکم به نفع کافران، نه از باب قبول کرامت ایشان، بلکه صرفا از باب تنظیم روابط دنیوی متقابل باشد؛ که اگر این را به آنها ندهیم، توجیه فرامذهبی و بینالمللیای برای دریافت حق شوهرانی که زنانشان کافر و از آنها جدا شده، نداریم.
💢در واقع، به نظر میرسد انسان یک کرامت پیشینی و اعطایی از جانب خداوند (به اقتضای آیه «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا»؛ اسراء/۷۰) دارد که تا قبل از اینکه به مرحله بلوغ عقلی و تصمیمگیری برسد اقتضای مورد اکرام و احترام واقع شدن دارد.
اما وقتی به این مرحله رسید باید خودش مسیر زندگی خودش را انتخاب کند و اگر مسیر کریمانه کمال و قرب الهی را برگزید کرامتش را حفظ کرده و بر دیگران اکرام وی لازم میگردد. اما اگر خودش مسیر کفرورزیدن و نفی کرامت خویش را برگزید دیگر کرامتی ندارد که نیاز به اکرام وی باشد. البته چه بسا در خصوص کسی که جاهل قاصر است و در حد درک فطری خویش اقتضاءات کرامت خویش را رعایت میکند نیز بتوان جواز و بلکه ضرورت این مورد اکرام شدن را ادعا کرد.
✳️لازم به ذکر است که بحث فوق ناظر به اصل اولیه در موضوع بود و غیر از فضای اقتضاءات ثانویای است که سهولت و گسترش ارتباطات و تعاملات ما با غیرمسلمانها (که اگر ما احترام نکنیم مورد بیاحترامی قرار خواهیم گرفت) پیش آورده است.
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
1⃣2⃣ «... وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ... وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا»
در مورد حق زنان، در مورد ازدواج دوم، كلمه «أُجُورَهُنَّ» به كار رفت؛ در حالی که در خصوص ازدواج اول آنها از ماده «نفق» استفاده شد. چرا؟
🌴الف. كلمه «أُجُورَهُنَّ» ناظر به حق زن است و حق خاصی که وی در ازدواج از همان ابتدا میتواند تمامش را مطالبه کند مهریه است؛ اما فعل «نفق» ناظر به هزینههایی است که مرد انجام داده است و در اولی حق زن موضوعیت دارد و در دومی حق مرد.
🌴ب. كلمه «أُجُورَهُنَّ» در مورد ازدواج دوم، ظهورش در مهریه است؛ در حالی که فعل «نفق» در ازدواج اول، كلمه «نفقه» را به ذهن خطور میدهد که اعم از مهریه است. چهبسا میخواهد بدین جهت است که در خصوص ازدواج اول روابط تمام شده و میخواهد تأکید کند که حق آن کسی که زنش از وی جدا شده از بین نرود لذا مطلق هزینههای مرد برای زن را برشمرد، اما در ازدواج دوم، مساله از زاویه زنی است که تازه میخواهند زندگی مشترک را شروع کنند و اینجا طبیعی است که تأکید فقط بر اصل مهریه باشد.
🌴ج. ...
@yekaye
#ممتحنه_10
یک آیه در روز
۱۱۴۰) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّه
.
2️⃣2️⃣ «ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»
احکام خداوند، که برای حکم کردن بین انسانها آمده است، هم برخاسته از علم خداوند است و هم حکمت او؛ توجه به این دو در کنار هم ما را از یک افراط (معتزله و روشنفکرمآبان) و تفریط (اشاعره) میرهاند؛ یعنی میفهمیم که:
🌴الف. احکام الهی مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی است، نه اینکه گزاف باشد و هیچ منطقی بر آنها حاکم نباشد (برخلاف نظر اشاعره)؛ و از این روست که پیجویی و تلاش برای فهم فلسفه احکام، اقدامی معقول و رواست.
🌴ب. با اینکه پیجویی فلسفه احکام رواست، در عین حال به خاطر برخورداری از پشتوانه علم و حکمت خداوند، که اصلا قابل مقایسه با علم و حکمت بشری نیست، میدانیم احکام شریعت بهترین احکام برای زندگی است، هرچند که ما پی به فلسفه آنها نبریم (برخلاف نظر برخی معتزله و روشنفکرمآبان)؛ پس این گونه نیست که فقط زمانی یک حکم را باید قبول کنیم که فلسفه آن حکم برای ما معلوم باشد؛ و اگر در مورد حکمی آن را نامعقول (در حد فهم و نظر فعلیمان) قلمداد کردیم مجاز باشیم آن را زیر سوال ببریم؛ زیرا آنچه به نظر ما میرسد مبتنی بر محدودیتهایی است که بر همه شناختهای بشری حاکم است و میدانیم اگر خداوند حکمی داده فراتر از این محدودیتهاست.
@yekaye
#ممتحنه_10