eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
114 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 7⃣ «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» مراد از «کتابتِ» آنچه از پیش فرستادند و آثارشان، چیست؟ 🍃الف. ثبت و ضبط اعمال توسط فرشتگان 📚(المیزان، ج17، ص66) یعنی همان که در جای دیگر فرمود «كِراماً كاتِبين؛ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون: نویسندگانی بزرگوار، می‌دانند آنچه انجام می‌دهید» (انفطار/12-13) 🍃ب. همان احصاء آنان در کتاب مبین و لوح محفوظ ([که در ادامه آیه بدان اشاره شده] ، هر چند که برخی بر این باورند که چون این خاص اعمال و آثار آنها بود و آن عام (هر چیزی) است و این با تعبیر «نکتب» بود و آن با تعبیر «أحصیناه»، پس اینها دو چیزند؛ و توضیح داده‌اند که دست کم سه دسته ثبت و کتابت برای کارهای انسانها هست: 🔹کتاب عمل هر شخص: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً» (اسراء/13)؛ 🔹کتابی که اعمال هر امتی در آن ثبت می‌شود: «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثیه/28)؛ 🔹کتابی که همه چیز در آن ثبت شده است «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (انعام/59). 📚 (المیزان، ج17، ص67) 🍃ج. ... @yekaye
. 8⃣ «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» چرا خداوند تاکید می‌کند که هم اعمال و آثار ما ثبت می‌شود و هم همه چیزها در امام مبینی احصاء شده است؟ 🍃الف. توجه به تنوع شاهدها و ثبت اعمال، انگیزه انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد را افزایش می‌دهد. 📚(متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج2، ص95) 🍃ب. تاکیدی است بر حساب و کتاب دقیق عالم؛ که چیزی در نظام عالم گم نمی‌شود و از قلم نمی‌افتد تا مبادا با دیدن اینکه بدکاری ظاهرا از چنگ قانون گریخت ویا نیکوکاری با مشکلات مواجه شد و ثمره کارهایش در دنیا را ندید، گمان شود که در عالم حساب و کتابی در کار نیست. 🍃ج. ... @yekaye
. 9⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» هم دستگاه محاسباتى خداوند بسیار دقيق است. 📚(تفسير نور، ج9، ص527) و هم همه چیز عالم حساب‌شده است. @yekaye
. 🔟 «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» مراد از «امام مبین»ی که همه چیز در آن احصاء شده است، چیست؟ 🍃الف. همان امامی است که از جانب خداوند برای هدایت انسانها مامور شده است. 🔖حدیث4 به بعد https://eitaa.com/yekaye/1227 🍃ب. لوح محفوظ است 📚(مجمع البيان، ج8، ص654) و از این جهت به لوح محفوظ امام مبین گفته شده که چون مشتمل بر قضای حتمی خداست، گویی امری است که همه موجودات بدان اقتدا، و به پیروی از او عمل می‌کنند؛ چنانکه در جای دیگر عمل همگان را به منزله نسخه‌برداری از کتاب حق خدا معرفی کرد: «هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: اين کتاب ماست كه بر شما به‌حق سخن مىگويد همانا ما از آنچه شما انجام مىداديد نسخه برمىداشتيم» (جاثيه/29) 📚 (المیزان، ج17، ص67) 🍃ج. مقصود علم تفصیلی خداوند است به اشیاء [قبل از آفرینش آنها و اینکه نظام عالم بر اساس علم خدا واقع می‌شود] 📚 (مجمع البيان، ج8، ص654) د. مقصود نامه‌های اعمال است؛ و از این جهت مُبین نامیده شده که اثرش مندرس نمی‌گردد. 📚(حسن، به نقل از مجمع البيان، ج8، ص654) 🍃ه. ... ✳️یادآوری با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هیچ بعدی نیست که همه این معانی مستقلا در آیه مورد نظر بوده باشد. @yekaye
. 1⃣1⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» امامت مقامی است که کسی که آن مقام را دارد به همه چیز احاطه علمی دارد. اما چرا او باید چنین علمی داشته باشد؟ 🍃الف. امام‌ هدایتگر انسانها به سوی مقصد نهایی آنهاست؛ او باید همه چیز را بداند تا هرآنچه را مورد نیاز هر انسانی است [بویژه که انسان قرار است مقام خلیفة‌اللهی را به دست آورد] پاسخگو باشد. (حدیث8) 🍃ب. امامت مقامی است که واسطه فیض الهی در عالم است، و از این رو، چیز در عالم واقع نمی‌شود مگر اینکه از مسیر او می‌گذرد؛ از این رو به همه چیز علم دارد. 🍃ج. ... 📝نکته برخی گمان می‌کنند از آنجا که پیامبر اکرم ص و ائمه ع هم انسان بودند، باور به علم فراگیر ائمه ع باوری غلوآمیز و خلاف تعالیم قرآن است. 📖این آیه شاهد خوبی است که این باور، یک باور قرآنی است؛ و اعتراض آنها ناشی از این است که مقام حقیقی انسان و مراتبی که در عالم می‌تواند به دست آورد، ناآشنایند. البته پیامبر ص و ائمه ع انسان‌اند؛ اما مقام انسان، فقط خور و خواب و خشم و شهوت نیست؛ که اگر افق کسی بسیار متعالی‌تر ازینها شد در انسان بودن او تردید شود؛ بلکه به قول سعدی: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت. @yekaye
. 2⃣1⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» 📜حکایت📜 از عمار یاسر روایت شده است: در یکی از جنگها با امیرالمومنین ع بودم که به وادی‌ای رسیدیم که پر از مورچه بود. گفتم: یا امیرالمومنین! آیا احدی از مخلوقات خداوند متعال هست که تعداد اینها را بداند؟ فرمود: بله، عمار! من شخصی را می‌شناسم که هم تداد اینها را می‌داند و هم می‌داند چه تعدادشان نر و چه تعداد ماده در میان‌شان هست! گفتم: مولای من! آن خص کیست؟ فرمود: عمار! مگر در سوره یاسین نخوانده‌ای که فرمود «و هر چیزی باشد آن را در امامی مبین احصاء کرده‌ایم» (یس/12) گفتم: بله مولای من! فرمود: من آن امام مبین هستم. 📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص94؛ الروضة في فضائل أمير المؤمنين ع (لابن شاذان القمي)، ص26 🔹شیخ طوسی در کتاب مصباح الانوار خود شبیه این حادثه را در موقعیتی دیگر بین ابوذر و امیرالمومنین ع روایت کرده است 📚(به نقل از تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص480؛ البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص569) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه و برایشان اهل آن شهر را مَثَل بزن، هنگامی که آن فرستادگان بدانجا آمدند؛ سوره یس (36) آیه13 1397/3/11 16 رمضان 1439 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْقَرْيَةِ قبلا بیان شد که ▪️«قریه» از ماده «قری» (و یا: «قرو») است و این ماده دلالت بر جمع شدن و اجتماع دارد «قریه» ‌را هم از این جهت «قریه» گفته‌اند که مردم در آن جمع می‌شوند؛ در قرآن کریم ▫️هم به معنای سرزمینی که مردم در آن جمع می‌شوند، به کار رفته (بقره۲/۵۸، یوسف/۱۰۹) ▫️هم به معنای خود مردمی است که در جایی جمع شده‌اند (اعراف/۴، طلاق/۸) ▫️و چه‌بسا گاه در یک آیه هر دو معنا مد نظر بوده است (قصص/۵۹) ▪️ در تفاوت «قریه» با «بلد» و «مدینه» گفته‌اند 🔸«بلد» به معنای قطعه معینی از سرزمین است، خواه آباد شده باشد یا خیر؛ 🔸در مفهوم «قریه» اجتماع و جمع شدن مد نظر است، خواه در مورد سرزمین باشد یا خود مردم؛ و 🔸در مفهوم «مدینه» برپا کردن و نظم و تدبیر بیشتر مورد نظر است. 🔖جلسه۱۷۲ http://yekaye.ir/albaqarah002259/ 🔹الْمُرْسَلونَ در آیه 3 همین سوره درباره این کلمه توضیح داده شد. 🔖جلسه 750 http://yekaye.ir/yaseen363/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مرحوم طبرسی حکایت این آیات را به چند روایت نقل کرده است: 🔅1) گويند: حضرت عيسى عليه السلام دو نفر از حواريين را بعنوان رسالت به شهر انطاكيه فرستاد تا مردم آنجا را به توحيد دعوت نمايند، پس چون به نزديك شهر رسيدند پيرمردى را ديدند كه گلّه اش را چوپانى مي‌كرد و او حبيب صاحب يس بود. به ايشان گفت شما كيستيد؟ گفتند ما فرستادگان عيسى هستيم؛ آمده ايم كه شما را از پرستش بتها به عبادت خداوند رحمان دعوت كنيم. گفت آيا نشانه اى دارید؟ گفتند آرى، ما بيماران را شفا می‌دهيم؛ جذامى و برصى را به اذن خدا علاج می‌کنیم. گفت من پسری دارم بيمار که چند سال است بسترى است و قادر نيست از جا حركت كند. گفتند ما را به منزلت ببر تا از حال او مطّلع شويم. پس به اتفاق او به منزلش رفتند و دستى بر بدن فرزند بيمارش كشيدند، پس همان لحظه به اذن خدا شفا يافت و صحيح و سالم از جا برخاست. مطلب در شهر شايع شد و بيماران بسيارى به دست آن دو نفر شفا يافتند. آنان را پادشاهى بود بت‌پرست، و اين خبر به گوش او رسيد. آنها را خواست و گفت كيستيد؟ گفتند: ما فرستادگان عيسى (ع) هستيم، آمدهايم كه شما را از پرستش چيزى كه نمی‌شنوند و نمىبينند به عبادت كسى دعوت كنيم كه هم می‌شنود و هم مىبيند. پادشاه گفت آيا براى ما خدايى جز اين خدايان هست؟ گفتند آرى آنكه تو را و خدايان تو را آفريده است. گفت برخيزيد تا درباره شما فكرى كنيم. پس مردم آنها را در بازار گرفتند و کتک زدند... 🔅2) وهب بن منبه گويد: حضرت عيسى (ع) اين دو رسول را به انطاكيه فرستاد، پس آنجا آمدند ولى دسترسى به شاه آنجا پيدا نكردند و مدّت توقّف آنها طول كشيد. پس يك روز پادشاه بيرون رفت و آنها در سر راه شاه ايستاده و تكبير گفته و خدا را ياد نمودند. پادشاه خشمگين شد و امر به زندان آنها نمود و هر كدام را صد شلّاق زدند. پس حضرت عيسى عليه السلام شمعون صفا، بزرگ حواريين را در پی آنان فرستاد تا آنها را يارى كند. شمعون به طور ناشناس وارد شهر شد و با اطرافيان پادشاه معاشرت نمود تا با او مأنوس شدند و خبر او را به پادشاه دادند. شاه او را طلبيد و از معاشرت او خشنود بود و با او انس گرفت و او را گرامى می‌داشت. روزى به پادشاه گفت شنيده ام كه شما دو نفر را، هنگامی كه تو را به غير دينت دعوت نمودند، در زندان حبس نموده و شلاق زده اى! آيا گفته آنها را شنيده اى؟ شاه گفت آن روز چنان خشمناك شدم كه نتوانستم گفتار آنها را بشنوم. گفت اگر اجازه دهيد آنها را بياورند تا ببينيم چه دارند و چه می‌گويند. پس پادشاه آنها را طلبيد، و شمعون به آنها گفت چه كسى شما را به اينجا فرستاده؟ گفتند خدايى كه هر چيزى را خلق كرده و شريكى براى او نيست. گفت نشانه شما چيست؟ گفتند هر چه از ما بخواهيد! شاه امر كرد تا يك جوان كورى را كه جاى چشمانش مانند پيشانيش صاف بود آوردند و آنها شروع كردند خدا را خواندند تا جاى چشمانش شكافت؛ پس آن دو، به اندازه دو فندق از گِل برداشتند و به جاى چشمان وی گذاشتند پس تبديل به دو چشم شد و بينا گردید! شاه تعجّب كرد و شمعون به شاه گفت شما اگر صلاح بدانى از خدايان خود بخواه تا مانند اين کار را انجام دهد تا مایه شرافتى براى تو و خدايان تو باشد. شاه گفت من چيزى را از تو پنهان نمى كنم؛ اين خدايانى كه ما می‌پرستيم نه زيانى به كسى می‌زنند و نه سودى می‌بخشند. آن گاه به اين دو فرستاده عيسى گفت، اگر خداى شما قدرت زنده كردن مرده را داشته باشد، ما به او و به شما ايمان می‌آوريم. گفتند خداى ما به هر چيزى تواناست. شاه گفت در اينجا مرده اى هست كه هفت روز است مرده است و ما او را دفن نكرده ايم تا پدرش که نبوده، از مسافرت برگردد. او را آوردند در حالى كه تغيير كرده و متعفّن شده بود. پس آن دو علنا در پیشگاه خدا دست به دعا برداشتند و شمعون هم مخفیانه خدا را می‌خوان. پس مرده برخاست و گفت من هفت روز قبل مردم و داخل در هفت وادى از آتش شدم و من شما را بيم می‌دهم از آنچه در آن هستيد، به خدا ايمان بياوريد. پس پادشاه تعجّب كرده و به فكر فرو رفت. شمعون دانست كه سخن او در پادشاه اثر كرده، پس او را به سوى خدا خواند پس شاه و عدّه اى از مردم شهرش ايمان آورده و عده اى هم به كفرشان باقى ماندند. @yekaye 👇 ادامه روایت‌های مرحوم طبرسی از این واقعه👇
ادامه روایت‌های مرحوم طبرسی از این واقعه ☀️3) عيّاشى هم در تفسيرش به اسنادش از ابى حمزه ثمالى و غير او از امام باقر و امام صادق عليهما السلام شبیه این مطلب را روايت كرده است، جز اينكه 🔸در بعضى روايات است كه خدا دو پيامبر را مبعوث كرد به سوى مردم انطاكيه سپس سوّم را فرستاد، 🔸و در بعضى از آن روايات است كه خدا به عيسى وحى فرستاد كه دو نفر بفرستد سپس وصيّش شمعون را فرستاد تا آنها را خلاص كرد؛ 🔸 مردهاى را كه خدا به دعاء آنها زنده كرد پسر پادشاه بود و او دفن شده بود، از قبرش بيرون آمد در حالى كه خاك قبر از سرش می‌ريخت و شاه گفت پسرم حال تو چگونه است؟ گفت من مرده بودم پس ديدم دو مرد در سجده افتاده و خدا را می‌خوانند كه مرا زنده كند. گفت پسرم آنها را ببينى می‌شناسى؟ گفت آری. پس شاه دستور داد مردم را از شهر بيرون كرده به صحرايى بردند، و مردم يك يك از جلوى پسر شاه عبور كردند پس يكى از آن دو نفر رسيد، بعد از عبور مردم بسيارى پس گفت بابا اين يكى از آنهاست، پس از آن ديگرى عبور كرد او را هم شناخت و با دستش اشاره به آنها كرد، پس پادشاه و اهل انطاكيه ايمان آوردند. 📂(این مطلب در تفسیر عیاشی پیدا نشد؛ اما درتفسیر قمی هست که ان‌شاءالله در جلسه بعد، حدیث1 خواهد آمد) 4) و ابن اسحاق گويد: بلكه پادشاه به كفرش باقى ماند و با مردمش اتفاق كردند در كشتن پيامبران، پس اين به گوش حبيب رسيد و او بر درب دورترين دروازههاى شهر بود پس به شتاب و عجله می‌دويد و به آنها تذکر می‌داد و آنان را به اطاعت از فرستادگان دعوت می‌کرد. 📚مجمع البيان، ج8، ص655-656 ؛ 📚ترجمه مجمع البيان، ج20، ص382-385 ✅ توجه ✅ لازم به ذکر است که چنانکه علامه طباطبایی هم تذکر داده، 🔹برخی از این روایات با سیاق آیات سازگار نیست 🔹 📚(المیزان، ج17، ص83) و چه بسا به خاطر سهو راویان فرازهای داستان دیگری با این داستان خلط شده باشد. https://eitaa.com/yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ» با اینکه در آیات قبل فرموده بود که آنان انذارشان بدهی چه ندهی ایمان نمی‌آورند؛ در عین حال در اینجا به پیامبر می‌فرماید که حکایت عده‌ای از گذشتگان را برایشان بازگو کن که پیامبرانی به سراغشان رفتند و عاقبتشان چه شد. به نظر می‌رسد که یکی از اهداف اصلی این حکایت، انذار دادن مخاطبان پیامبر است؛ بویژه که نفرمود «واضرب مثلا ...» بلکه فرمود «واضرب لهم مثلا ...». شاید بتوان نتیجه گرفت که آیه می‌خواهد بفرماید هرچند عده‌ای هستند که انذار هیچ اثری بر آنها ندارد؛ اما وظیفه پیامبر است که همچنان در انذار مردم بکوشد؛ از باب اتمام حجت یا تکمیل مسیر شعادت و شقاوت افراد؛ آنچنان که در جای دیگر فرمود «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ: تا آنکه هلاک می‌شود از روی بینه و دلیل روشن هلاک شود و آنکه زنده می‌شود از روی بینه زنده شود» (أنفال/42) 📚(اقتباس از المیزان، ج17، ص72) @yekaye
. 2⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ ...» تاريخ گذشتگان، درسی براى آيندگان است؛ چرا که بر جامعه، اصول و قوانين ثابتى حاكم است كه سرنوشتِ انسانها و جوامع را بر اساس آن مىتوان تعيين نمود. آرى، سنّتهاى الهى ثابت است و با تفاوت اقوام، افراد، زمان و مكان، تفاوتى نمىكند. 📚 (تفسير نور، ج9، ص528) @yekaye
. 3⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ ...» بهترين مثال، مثالهاى واقعى و عينى است نه تخيّلى. 📚(تفسير نور، ج9، ص528) @yekaye
. 4⃣ وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً «أَصْحابَ الْقَرْيَةِ» إِذْ جاءَهَا «الْمُرْسَلُونَ» در بيان داستان، عبرتها مهم است، نام قريه، نژاد، زبان و تعداد افراد مهم نيست. 📚(تفسير نور، ج9، ص528) @yekaye
. 5⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ» انبيا به سراغ مردم مىرفتند و منتظر نبودند تا حتما مردم به سراغ آنان بيايند. 📚(تفسير نور، ج9، ص528) @yekaye
. 6⃣ و اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ «إِذْ» جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ نفرمود «... القریة التی جاءها...: مثال شهری را بزن که در آن فرستادگانی آمدند»؛ بلکه فرمود «... الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا ...: مثال این شهر را بزن آن هنگام که ...». چرا؟ 🍃الف. تمرکز این واقعه در آن موقعیتی است که این فرستادگان در آنجا وارد شوند. 💠ثمره کاربردی در مقام در حکایت‌هایی که قصد عبرت‌بخشی داریم، تمرکز بحث را معلوم کنیم. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
761) 🌺 إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه آنگاه که دو نفر سوی آنان فرستادیم، پس آن دو را تکذیب کردند، پس با سومین نفر [آنان را] عزت ‌بخشیدیم، پس گفتند همانا ما فرستادگان به سوی شماییم؛ سوره یس (36) آیه14 1397/3/12 17 رمضان 1439 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye