eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹الْبَلاغُ ▪️قبلا بیان شد که ▫️ماده «بلغ» در اصل به معنای وصول [= رسیدن] به چیزی، و بلکه، به پایان مقصد و منتهای کاری رسیدن است. ▫️برخی معتقدند که این ماده در مورد مشرف شدن [نزدیک شدن] بر پایان کار هم به کار می رود؛ ▫️اما دیگران با این سخن مخالفت کرده، و معتقدند اساسا تفاوت اصلی این ماده با ماده «وصل» در این است که در «بلغ» باید به نهایی ترین حد شیء برسد. ▪️«ابلاغ» اقتضای شدیدتری برای «رسیدن» دارد؛ تا حدی که برخی گفته اند ابلاغ همان مرحله نهایی رسیدن شیء به انتهاست و تعبیر «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ، توبه/۶) از همین باب است. ▪️کلمه «بَلَاغ» گاه به معنای «تبليغ» (رساندن چیزی و مطلبی به دیگران) به کار می رود ( هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ، إبراهيم/۵۲ ؛ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ، رعد/۴۰) ▪️و گاه آن را به معنای «کفایت» دانسته اند مانند «إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ، أنبياء/۱۰۶) 🔸اشاره شد که ماده «بلغ» به ماده «وصل» (وصول، رسیدن) و ماده «ادی» (اداء، ادا کردن) نزدیک است. ▫️تفاوتش با ماده وصل بیان شد؛ ▫️تفاوت ابلاغ با ادا کردن هم در این است که در «ادا» کردن تاکید بر این است که مطلب آن گونه که سزاوار است برسد، اما در «ابلاغ» رساندن چیزی است که در آن نوعی فهماندن هم در کار باشد، و «بلاغت» هم از همین ماده است و به معنای «رساندن معنا به نفس است در بهترین صورت ممکن». 🔖جلسه 413 http://yekaye.ir/al-anbiaa-21-106/ @yekaye
🔹«مُبين» قبلا بیان شد که ▪️«مبین» از ریشه «بین» است. کلمه «بین» (که در زبان فارسی هم رایج است) از کلماتی است که اصطلاحا از اضداد است؛ یعنی هم به معنای «فصل» (فاصله و جدایی) به کار می‌رود و هم به معنای «وصل» (اتصال و به هم رسیدن). ▪️«بیان» به معنی آشکار کردن است و به کلام از این جهت بیان می‌گویند که آشکارکننده مافی‌الضمیر است و با توجه به ریشه کلمه، برخی گفته‌اند بیان به معنای آشکار کردن بعد از ابهام و اجمال است و به کلام از این جهت بیان می‌گویند که در آن انسان باید با جدا کردن کلمات و سپس اتصال برقرار کردن بین آنها مراد مبهم خود را آشکار کند. ▪️ «بیِّنه» [= دلیل] هم از همین ریشه و به معنای چیزی است که دلالت کاملا آشکار داشته باشد. 🔖جلسه 114 http://yekaye.ir/ash-shuara-026-195/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) روایت شده است که شخصی از امام صادق ع استفتایی کرد؛ و فتوایی که ایشان داد برخلاف چیزی بود که او دوست داشت. امام صادق ع ناراحتی را در رخسار او دید: فرمود: ای فلانی! بر سخن حق صبر کن، که هیچکس نیست که بر سخن حق صبر کرده باشد مگر اینکه خداوند در عوضش آنچه را برای او بهتر است به او می‌دهد. 📚مجموعة ورام، ج1، ص: 17 ابْنُ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنَّهُ اسْتَفْتَاهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَبَلِ فَأَفْتَاهُ بِخِلَافِ مَا يُحِبُّ فَرَأَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْكَرَاهَةَ فِيهِ فَقَالَ: يَا هَذَا اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ فَإِنَّهُ لَمْ يَصْبِرْ أَحَدٌ قَطُّ عَلَى الْحَقِّ إِلَّا عَوَّضَهُ اللَّهُ مَا هُوَ خَيْرٌ لَه. @yekaye
☀️2) حدیثی از امام صادق ع روایت شده است که توضیح می‌دهند که جبرئیل سفارش‌نامه‌ای را مهر و موم شده از جانب خداوند به پیامبر اکرم ص داد؛ و ایشان آن را به حضرت علی ع و او نیز به امام بعدی خود می‌داد و هر امامی مُهر از قسمت مربوط به خود برمی‌گرفت و بقیه را همان طور مهر و موم شده به امام بعدی می‌داد؛ در فرازی از این روایت آمده است: پس هنگامی که علی بن الحسین [امام سجاد] ع از دنیا رفت آن را به محمد بن علی [امام باقر] ع داد و ایشان نیز مهر پنجم را برگرفت و در آن یافت که: «کتاب خداوند متعال را تفسیر کن و پدرت را تصدیق فرما و پسرت را میراث‌دار خود قرار بده و با امت مدارا کن و به حق خداوند عز و جل قیام فرما و حق را بگو خواه در خوف باشی یا در امنیت؛ و از کسی جز خداوند مترس»؛ و او چنین کرد ... 📚الكافي، ج1، ص280؛ الغيبة للنعماني، ص 53 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ [الحسن] بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْوَصِيَّةَ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى مُحَمَّدٍ كِتَاباً لَمْ يُنْزَلْ عَلَى مُحَمَّدٍ ص كِتَابٌ مَخْتُومٌ إِلَّا الْوَصِيَّةُ ... فَلَمَّا تُوُفِّيَ [عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع] وَ مَضَى دَفَعَهَا إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَفَتَحَ الْخَاتَمَ الْخَامِسَ فَوَجَدَ فِيهَا أَنْ فَسِّرْ كِتَابَ اللَّهِ تَعَالَى وَ صَدِّقْ أَبَاكَ وَ وَرِّثِ ابْنَكَ وَ اصْطَنِعِ الْأُمَّةَ وَ قُمْ بِحَقِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ الْحَقَ فِي الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ وَ لَا تَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَفَعَلَ ... @yekaye
☀️3) عبدالحمید بن ابی‌دیلم می‌گوید: امام صادق ع فرمود: عبدالحمید! همانا خداوند را رسولانی است که آشکارکننده‌اند [رسالت خود را آشکارا بیان می‌کنند] و رسولانی است که مخفی‌کننده‌اند [رسالت خود را مخفیانه و بدون اعلام عمومی انجام می‌دهند] پس هرگاه از خداوند به حق آن رسولان آشکار چیزی را درخواست کردی، به حق آن رسولان مخفی هم درخواستت را ابراز کن ... 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص21 حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع يَا عَبْدَ الْحَمِيدِ إِنَّ لِلَّهِ رُسُلًا مُسْتَعْلِنِينَ وَ رُسُلًا مُسْتَخْفِينَ فَإِذَا سَأَلْتَهُ بِحَقِّ الْمُسْتَعْلِنِينَ فَسَلْهُ بِحَقِّ الْمُسْتَخْفِينَ ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
. 1⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» وظیفه اصلی پیامبران این است که سخن خدا را به طور واضح و آشکار به مخاطب برسانند؛ اینکه آنان ایمان بیاورند یا نیاورند، برعهده پیامبران نیست و آنها در قبال ایمان نیاوردن مردم مسؤول نیستند❗️ 💠 ثمره وقتی پیامبران درباره ایمان نیاوردن مردم مسئول نیستند، به طریق اولی مبلغان دین نیز مسؤل نییستند. مهم این است که آنان وظیفه خود را درست انجام دهند؛ اما دلهای مردم به دست خداست و خود افرادند که مسؤول ایمان آوردن یا نیاوردن خویش اند، نه مبلغان دین. در نتیجه، 🔺برای سنجش میزان انجام وظیفه یک مبلغ دینی و مقایسه اینکه کدامیک کارش را درست‌تر انجام داده است،، نمی‌توان تعداد ایمان آورندگان را معیار قرار داد. 🔺 مقایسه تعداد کسانی که توسط حضرت ابراهیم ع ایمان آوردند با کسانی از قوم یونس که ایمان آوردند شاهد خوبی بر این مدعاست. @yekaye
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
. 2⃣ «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ ... إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ... وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» در بحث از آیه 15 (جلسه 762، تدبر9 https://eitaa.com/yekaye/1352 )‌ اشاره شد که: «عزت بخشیدن و یاری خداوند لزوما به این معنا نیست که حتما پیروزی ظاهری به دست آید.» 🔹اکنون می‌افزاییم، این ثمره نداشتن در ظاهر، به این معنا نیست که واقعا ثمره‌ای بر کار افراد مترتب نشده است. همین که شخص انجام وظیفه‌ خویش را درست و در حد توانش انجام دهد، به هدف خود رسیده است. 💠 ثمره گاه در مسیری تلاشمان را مضاعف می‌کنیم اما در ظاهر ثمره‌ای که می‌خواهیم نمی‌رسد؛ اگر واقعا این تلاشمان در راه خدا بوده باشد، به ثمره‌ای که باید بدان می‌رسیدیم، رسیده‌ایم. @yekaye
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
. 3⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» ابلاغ و رسانیدن پیام دین، باید به نحو کاملا روشنگرانه و واضح باشد تا حجت بر مخاطب تمام شود. 💠ثمره اگر پیام دین به نحو واضح و آشکاری به دست مردمانی نرسد و آنان بدین جهت دین حق را نپذیرفته باشند، اصطلاحا جاهل قاصر هستند، نه کافری که سزاوار جهنم است. @yekaye
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
. 4⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» پیامبران صرفا وظیفه تذکر دادن نداشتند بلکه وظیفه رساندن پیام هم داشتند. 💠ثمره دین صرفا تذکر به اخلاقیات و مطالبی که می‌دانیم نیست، بلکه حاوی مطالب جدیدی هم هست که نمی‌دانیم و باید از آنها مطلع شویم؛ و این نشان می‌دهد عباراتی نظیر «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر» (غاشیه/21) 🔹 یا صرفا تاکید است، نه حصر؛ 🔹و یا اگر حصر باشد، حصر ناظر به وضعیت خاصی است (مثلا ناظر به سیطره نداشتن پیامبر ص بر آنان، چنانکه در آیه بعد از آن فرمود: لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر)، نه حصر مطلق. @yekaye
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
. 5⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» ⁉️شبهه آیا اینکه وظیفه پیامبران را منحصر در ابلاغ کرده، نتیجه نمی‌شود که حکومت کردن جزء وظایف آنان نیست؟ 💠پاسخ حصر در هر موقعیتی به فراخور خود آن است. اینجا مقام بحث این است که اگر عده‌ای پیامبران را تکذیب کردند پیامبران مقصر نیستند؛ چنانکه در تدبر قبل هم گذشت که حصر در مورد «تذکردهنده بودن پیامبر» مطلق نیست. https://eitaa.com/yekaye/1385 اینکه بخواهیم این حصر را به عرصه‌های دیگر تسری دهیم باید دلیل داشته باشیم، و در اینجا نه‌تنها دلیلی در کار نیست، بلکه آیات متعدد دیگری که دستور به اطاعت مطلق از پیامبران داده و دعوت آنان به برقراری عدالت و ... همگی نشان می‌دهد که تلاش برای برقراری حکومت الهی هم جزء وظایف آنان بوده است. ▪️توضیح بیشتر در بحث از آیه «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» (فاطر/23) گذشت. 🔖 (جلسه723 تدبر2 http://yekaye.ir/al-fater-35-23/ ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
765) 🌺 قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَليمٌ 🌺 💐 ترجمه گفتند: ما شما را به فال بد گرفتیم؛ اگر کوتاه نیایید قطعاً سنگسارتان می‌کنیم و حتماً شکنجه‌ای دردناک از ما به شما رسد! سوره یس (36) آیه18 1397/3/17 22 رمضان 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تَطَيَّرْنا ▪️ماده «طیر» در اصل دلالت دارد بر سبکی چیزی در هوا، و به این مناسبت استعاره گرفته شده برای هر حرکت سریعی، چنانکه «طار القوم» یعنی آنان با سرعت رهسپار شدند 📚 (مجمع البيان، ج2، ص643؛ معجم المقاييس اللغة، ج3، ص436) ▫️و برخی بر این باورند که اساساً این ماده به معنای حرکت سریعی که بدون سنگینی و ثقل باشد، به کار می رود 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص155) ▪️بدین ترتیب، «طائر» به معنای «پرنده» است یعنی هرچیزی که با بالهای خود در هوا بسرعت حرکت می‌کند (وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ؛ انعام/38). ▪️اما در مورد «طَیر»، ▫️برخی آن را جمعِ «طائر» دانسته‌اند (وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً، ص/19؛ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ، نور/41) شبیه به «رَاكِب» که جمعِ آن «رَكْب» است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص529؛ معجم المقاييس اللغة، ج3، ص436) ▫️اما برخی با این تحلیل مخالفت کرده و بر این باورند که «طیر» اسم جنس است که هم بر مفرد و هم بر جمع اطلاق می‌شود و شاهد آورده‌اند که در برخی موارد قطعا منظور جمع نبوده است، مانند «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّه، آل عمران/49) و یا اینکه وقتی آن را در ردیف «جن» و «إنس» (که اسم جنس‌اند) قرار می‌دهند (وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ؛ نمل/17)، این هم علی‌القاعده اسم جنس می‌باشد؛ و نیز احتمال این را که در اصل این کلمه صفت مشبهه بوده باشد (مانند صَعب) بعید ندانسته‌اند 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص155) ▪️کلمه «تَطَیُّر» را به معنای فال بد زدن به پرنده به کار می‌برند، ▫️ظاهرا از این جهت که برخی پرندگان (مانند کلاغ و ...) را شوم می‌دانستند و به آنها فال بد می‌زدند ، و کم‌کم آن را برای هرگونه شوم دانستن و فال بد زدنی به کار بردند (إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا، أعراف/131؛ إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ، یس/18) و به تَبَعِ آن کلمه «طائر» را هم به همین معنای «فال بد» استفاده کردند (قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ، نمل/47) 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص529) ▫️و البته برخی علاوه بر این نکته، این احتمال را هم داده‌اند که چون فال بد زدن و شومی ناشی از نوعی سبکسری و اقدام بی‌تامل بوده، از این جهت هم این تعبیر ریشه در همان ماده «طیر» داشته باشد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص155) ▪️تعبیر «طائرِ» انسان، به معنای «عمل» انسان هم به کار رفته (وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ،؛ إسراء/13)، از باب اینکه این عملش، از او پر می‌گیرد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص529) ▫️ و چه‌بسا که این هم، از همان «طائر» به معنای فال بد گرفته شده، چرا که ظاهرا استعمال آن در خصوص عمل بدی بوده که وبال گردن آدمی شده است. ▪️اشاره شد که معنای اصلی «طیر» حرکت سریع در هواست، و ظاهرا «استطار» به پخش و منتشر شدن اطلاق می گردد (استطار الفجر) و کلمه «مستطیر» هم اسم مفعول از همین باب می‌باشد (یَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً؛ انسان/7) 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص529؛ معجم المقاييس اللغة، ج3، ص436) ماده «طیر» و مشتقات آن جمعاً 28 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹لَمْ تَنْتَهُوا قبلا بیان شد که ▪️ماده «نهی» در اصل در دو معنا به کار رفته است: 🔸یکی در معنای «پایان و به نهایت رسیدن»، 🔸 و دوم در معنای «بازداشتن و مانع شدن». 🔹البته عموم اهل لغت، تنها یک اصل برای این ماده معتقدند هرچند در اینکه کدام از این دو معنا اصل است، اختلاف دارند. ▫️برخی مانند ابن فارس اصل را در معنای اول (پایان و نهایت کار) دانسته و گفته‌اند و گفته‌اند معنای «بازداشتن» از این جهت است که وقتی «نهی» می کنید و مخاطب نهی را می‌پذیرد و بازمی‌ایستد، در حقیقت، آنجا را پایان کار خود قرار داده است؛ ▫️ اما برخی مانند مصطفوی اصل را معنای دوم (بازداشتن) دانسته و گفته‌اند که «پذیرش نهی» (= انتهاء) بر دو قسم است: یکی اختیاری و دوم طبیعی؛ و در مورد دوم، هر چیزی را بخواهند بازدارند، آن نقطه بازداشتن آن، نهایت آن محسوب می‌شود و لذا به آن «انتها» و «نهایت» گفته‌اند. ▪️همچنین به عقل «نُهیة» گفته می‌شود از این جهت که انسان را از ورود در بدیها بازمی‌دارد، که جمع آن، «نُهی» می‌باشد: «أُولِي النُّهى؛ طه/۵۴ و ۱۲۸) ▪️«تَنْتَهُوا» فعل مضارع از ماده «نهی» است که به باب «افتعال» رفته و معنای «مطاوعه» (قبول کردن و پذیرفتن) پیدا کرده است («انتهی» یعنی نهی را پذیرفت). 🔖جلسه 361 http://yekaye.ir/al-alaq-96-15/ @yekaye
🔹 لَنَرْجُمَنَّكُمْ = لَـ + [أن ناصبه] + نَرجُمَ + نَّ + کُم قبلا بیان شد که «رِجام» به معنای «سنگ» است و «رَجم» پرتاب کردن رجام است [که شاید بهترین معادل فارسی آن «سنگسار» باشد]؛ که به نحو استعاری معنایش توسعه یافته و در مورد ظن و بدگمانی و دشنام دادن و طرد کردن و راندن هم به کار رفته است و استعمالش در موارد فوق بقدری زیاد است که برخی آن را به معنای مطلقِ «پرتاب کردن چیزی به سمت کسی» دانسته‌اند و تمامی موارد فوق (سنگسار، دشنام، بدگمانی، لعن کردن) را از مصادیق اصلی این واژه شمرده‌اند. همچنین اشاره شد که در داستان اصحاب کهف، برخی «يَرْجُمُوكُمْ» در این آیه را به معنای «راندن و بیرون کردن» دانسته‌؛ و حتی آن را به معنای اینکه «شما را ازين غار بيرون آرند» قلمداد کرده‌اند؛ 🔖 جلسه 601 http://yekaye.ir/al-kahf-18-20/ و این مطلب در مورد آیه حاضر نیز منتفی نیست و از مجاهد نقل شده که او این را به معنای «دشنام دادن» گرفته است 📚(مجمع‌البیان، ج8، ص654). @yekaye
🔹لَيَمَسَّنَّكُمْ = لَـ + [أن ناصبه] + یَمَسَّ + نَّ + کُم قبلا بیان شد که تعبیر «مس» کردن نزدیک به معنای «لمس» کردن می‌باشد. در تفاوت مس و لمس، گفته‌اند: تفاوتشان به این است که «لمس کردن» حتما با دست انجام می‌شود اما تعبیر «مس» کردن در مورد غیر دست هم به کار می‌رود. به تعبیر دیگر، «مس» در معناهای غیرمادی هم به کار می‌رود. 🔖 جلسه ۹۰ http://yekaye.ir/hud-001-113/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است: 🔹فال بد زدن بر اساس چیزی است که خودت قرار می‌دهی: 💢اگر آن را آسان بگیری و بدان اهمیت چندانی ندهی، بر تو آسان می‌شود؛ ❌و اگر آن را سفت و محکم بگیری، بر تو سخت می‌گردد؛ ⭕️و اگر هم اصلا آن را به حساب نیاوری، اصلا چیزی نخواهد بود. 📚الكافي، ج8، ص197 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: الطِّيَرَةُ عَلَى مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوَّنْتَهَا تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَّدْتَهَا تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَيْئاً لَمْ تَكُنْ شَيْئاً. @yekaye
☀️2) روایت شده است که پیامبر اکرم ص هنگامی که کسی را می‌دید که چیزی را ناخوشایند می‌دانست و از آن فال بد می‌زد، دستور می‌داد که بگوید: اللَّهُمَّ لَا يُؤْتِي الْخَيْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا يَدْفَعُ السَّيِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ. «خدایا، خوبی را جز تو فراهم نمی‌آوَرَد؛ و بدیها را جز تو دفع نمی‌کند؛ و هیچ تحول و نیرویی نیست مگر به تو.» 📚مكارم الأخلاق، ص350 وَ كَانَ النبی ص يَأْمُرُ مَنْ رَأَى شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ يَتَطَيَّرُ مِنْهُ أَنْ يَقُولَ: اللَّهُمَّ لَا يُؤْتِي الْخَيْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا يَدْفَعُ السَّيِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ. @yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است که: سه چیز است که از پیامبران گرفته تا مادون آنها از آن خالی نخواهد بود: فال بد، حسد، و اندیشه در وسوسه در آفرینش. ✅ توضیح شیخ صدوق بعد از ذکر این روایت، با استناد به برخی از آیات در توضیح این روایت فرموده: یعنی آنها مورد فال بد و مورد حسد و تحت اذیت اهل وسوسه قرار می‌گیرند. مرحوم مجلسی هم بعد از ذکر این روایت و نقل کلام شیخ صدوق، با توجه به برخی از روایات، ‌احتمال دیگری را مطرح می‌کند؛ و آن اینکه این در مورد خود پیامبران باشد؛ اما مقصود از فال بد، همان حالت انفعال نفسی است که هرکسی نسبت به دشمنش در دلش پدید می‌آید؛ منظور از حسد، معنای عام آن باشد که شامل غبطه هم می‌شود و غبطه اشکالی ندارد؛ و مقصود از وسوسه در خَلق، نه تردید در آفرینش خدا، بلکه دل‌چرکین بودنِ نسبت به پاره‌ای آفریدگان است و اینکه در ذهن خود، عیوب آنان را تفتیش کنند. 📚الخصال، ج1، ص89؛ بحار الأنوار، ج11، ص75-76 حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ بِإِسْنَادِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثٌ لَمْ يَعْرَ مِنْهَا نَبِيٌّ فَمَنْ دُونَهُ الطِّيَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا