eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 2⃣ «اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً» اخلاص در تبليغ، شرط جذب مردم است؛ و مناديان حقّ از مردم مزدى نمی‌خواهند. 📚(تفسير نور، ج9، ص533) @yekaye
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 3⃣ «اتَّبِعُوا مَنْ ... هُمْ مُهْتَدُونَ» هاديان بايد خود مهتدى (هدایت یافته) باشند. 📚 (تفسير نور، ج9، ص533) @yekaye
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 4⃣«اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» صرف اینکه کسی خدمات رایگان به ما بدهد، دلیل موجهی نیست که از او پیروی کنیم؛ وقتی می‌خواهیم از کسی پیروی کنیم، یک ضابطه دیگر ما باید این باشد که او هدایت‌یافته باشد؛ نه اینکه بر اساس دلخواه ما رفتار کند. 💠نکته تخصصی 🔅مقدمه1. انسان، به دلایل مختلف - از جمله به این دلیل که همه چیز را نمی‌داند و نمی‌تواند صرفاً به تجربه خود اکتفا کند (توضیح در پی‌نوشت)* - در زندگی خود، چاره‌ای جز پیروی از این و آن ندارد؛ و هدف هرکس از هر پیروی، رسیدن به وضع بهتر است. 🔅مقدمه2. در درون ما انسانها، دو گونه محرک برای پیرو دیگران شدن وجود دارد: (1) میل و غریزه صرف، یعنی دلخواه‌های فوری و دم‌دستی‌مان؛ و (2) فطرت، یعنی خواسته‌های عمیق و بنیادی‌مان؛ و چون این دو انگیزه درون ما هست، هرکس ما را به پیروی از خویش می‌خواند بر روی همین دو نکته سرمایه‌گذاری می‌کند. 🔅مقدمه 3. کسی منطقا می تواند ما را به وضع بهتر برساند که اولا وضع بهترش واقعا بهتر باشد و وضع بهتر را درست بشناسد؛ و ثانیا راه معتبری را برای رسیدن به وضع بهتر سراغ داشته باشد؛ و این دو روی هم یعنی «هدایت یافتگی». 🔺 کلمه «هدایت» در جایی مطرح می‌شود که موضوع آن، امری دم‌دستیِ همگان نباشد؛ و رسیدن به آن صرفا با رعایت دلخواه‌های دم‌دستی حاصل نشود؛ پس، «هدایت یافته بودنِ» یک دعوت‌کننده، یعنی او علاوه بر اینکه راه رسیدن به مقصود خود را بلد است، در افق نیازهای فطری، ما را به پیروی از خویش بخواند؛ و نه صرفا در راستای تامین دلخواه‌های فوری و دم‌دستی. 🔅مقدمه4. عرصه خواسته‌های غریزیِ صرف، عرصه دنیا و عالم ماده است، که عرصه تزاحم است؛ یعنی خواسته من اگر بخواهد تامین شود، با تامین خواسته شما درگیر می‌شود: مثلا: اگر غذایی را من بخورم، شما دیگر نمی‌توانید آن را بخورید؛ و اگر پولی به من داده شود، دیگر به شما داده نمی‌شود؛ و ... . اما عرصه خواسته‌های اصیل فطری، عرصه ماوراء و عالم معنوی است، و خودش به‌خودیی خود اقتضای درگیری ندارد، مثلا اگر من به شناختی دست پیدا کنم، شما هم می‌توانید به همان شناخت دست پیدا کنید؛ و اگر دانشی را به من بدهند، همان را هم می‌توانند به شما بدهند. 🔆نتیجه اگر کسی با دست گذاشتن روی نیازهای غریزیِ صرف، ما را به پیروی از خویش بخواند (یعنی قبول دعوت وی صرفا دلخواه غریزیِ ما باشد، و نه در افق تعالی ما)، چون عالم ماده، محل تزاحم است، او حتما دنبال منافع خویش است، نه منافع ما؛ هرچند ادعا کند اجرت و پاداشی از ما نمی‌خواهد. 💠ثمره یکی از اساتید ما نقل می‌کردند که حضرت آیت الله بهجت بارها می‌فرمود: 🔻اگر کفار در جایی به شما خدمات رایگان ارائه کردند، یقین بدانید که چند برابر آن را از جیب شما برخواهند داشت❗️ ♦️♦️♦️قابل توجه کسانی که از پیام‌رسان‌های غربی دل نمی‌کنند ♦️♦️♦️ ✳️* توضیح مربوط به مقدمه1 ( ): هر انسانی می‌داند که وضع موجودش، مطلوب نیست؛ و همین عامل حرکت و پویایی در انسانهاست، که وضع موجود را رها کند و دنبال وضع بهتری باشد. از سوی دیگر، هرکسی اگر اندکی تامل کند، بوضوح می‌یابد که آنچه دلخواهِ الان اوست، لزوما آن وضع بهتری نیست؛ که در عمق وجود خویش آن را می‌جوید؛ و این واقعیتی است که همگان تجربه کرده‌اند: بارها و بارها با شوق و علاقه دنبال چیزی بوده‌ایم و پس از رسیدن به آن، پشیمان شده‌ایم؛ و یا بالعکس: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون» (بقره/216) «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيرا» (نساء/19) بدین جهت است که انسان چاره‌ای جز پیروی از دیگران – که آنها را دانای به راه رسیدن به وضع مطلوب می داند – ندارد؛ و دین هم مبتنی است بر ایمان به اینکه خدایی هست که همه آنچه را ما و دیگران نمی دانیم، می‌داند (آیه اول: والله یعلم و انتم لا تعلمون). @yekaye
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 5⃣ «اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» در تدبر قبل تبیین شد که تنها و تنها دعوت کسی واقعا در راستای خیر و کمال ماست، که پاداش نخواستنش واقعی باشد، و این تنها در افق فطرت ممکن است؛ https://eitaa.com/yekaye/1476 اکنون می‌افزاییم: دقت در همان مقدمات نشان می‌دهد که اگر می‌خواهیم از کسی پیروی کنیم که این پیروی نهایتا به پشیمانیِ ما منجر نشود، باید او علاوه بر اینکه پاداشی از ما نخواهد، در افق فطرت «هدایت‌یافته» هم باشد. به تعبیر دیگر، صرف اینکه موضوع دعوت ظاهرا در افق فطرت باشد، کافی نیست❗️ باید مطمئن باشیم که در این افق، او از روی هدایت سخن می‌گوید و مفاد او چیزی است که فطرت و عقل تایید می‌کند. 💠ثمره 🔺پیروی از مدعیان عرفان، و نیز عرفان‌های تازه به دوران رسیده‌ای، که محور دعوت خود را کنار گذاشتن تعقل و استدلال می دانند، اگر آسیبش بیشتر نباشد از پیروی از کسانی که در ظاهر هم دنیاپرستند، کمتر هم نیست.🔺 @yekaye
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 6⃣ «اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً ...» کسی که منفعتی از پیروی ما نمی‌برد، ارزش پیروی کردن دارد. ⁉️شبهه آیا این بدان معنا نیست که «تنها کسی ارزش پیروی کردن دارد که هیچ گونه منفعتی از پیروی ما نبرد»؛ و به تعبیر دیگر، «اگر کسی منفعتی از پیروی ما می‌برد، پس ارزش پیروی کردن ندارد»؟ بویژه که بالاخره پیروی از خود پیامبران برای آنها شهرت و قدرت و .. می‌آورد❗️ 🔆پاسخ این نتیجه‌گیری، مصداقی از مغالطه ، ویا حالت خاصی از مغالطه است؛ یعنی به لحاظ منطقی از «اگر الف، آنگاه ب» نمی توان نتیجه گرفت که «اگر ب، آنگاه الف» ویا «اگر نقیض الف، آنگاه نقیض ب». 🔷اگر بخواهیم جدای از اصطلاحات منطقی، و با فهم عرفی سخن بگوییم، به دو بیان می‌توان مطرح کرد: 🔹الف. اینجا در مقام بیان یک ضابطه و شاخص و علامت است در تایید یک عده؛ و وجود یک شاخص برای شناساییِ یک عده، درباره کسانی که از آن شاخص بی‌بهره‌اند، سخنی نفیا و ایجاباً ندارد، نه اینکه اگر کسی آن ویژگی را نداشت، حتما خلاف آن را دارد. (اصطلاحاً: اثبات شیء نفی ما عدی نمی‌کند) مثلا می‌گویند کسی که از سرعت مجاز را رعایت نکند، جریمه می‌شود؛ اما این سخن معنایش این نیست که اگر کسی از سرعت مجاز رعایت کند، حتما جریمه نخواهد شد؛ چرا که ممکن است به دلیل دیگری جریمه شود. 🔹ب. دنبال اجر و پاداش نبودن، غیر از آن است که اجر و پاداشی به آنها نرسد. مثلا اگر کسی تنها و تنها برای رضای خدا کار خوبی را انجام داد، بعدا دیگران مطلع شدند و از او قدردانی کردند، معنایش این نیست که دیگر، کار او برای رضای خدا نمی‌شود. @yekaye
یک آیه در روز
768) 🌺 اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ 🌺 💐 ترجمه از کسانی پیروی کنید ک
. 7⃣ رَجُلٌ «يَسْعى»... «يا قَوْمِ» «اتَّبِعُوا» الْمُرْسَلينَ «اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» حمايت از حقّ، بايد با شدّت، سرعت، منطق و عاطفه همراه باشد. 📚(تفسير نور، ج7، ص530) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را نپرستم که مرا پدید آورد و/درحالی‌که [شما هم] فقط به سوی او بازگردانده می‌شوید؟! سوره یس (36) آیه22 1397/3/21 26 رمضان 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹«وَ ما لِي» عموم اهل لغت حرف «ما» را حرف استفهام گرفته‌اند، اما یکی از مترجمان (اصغر برزی) آن را ما نافیه گرفته و چنین ترجمه کرده است: «و مرا نرسد كه كسى را كه مرا آفريده است نپرستم» 📖 اختلاف قرائت ▪️حرف «ی» (ضمیر متکلم) در «وَ ما لِيَ» در اغلب قرائات به صورت مفتوح قرائت شده تا به قول ابوعمرو، تاکیدی باشد بر عدم وقف در آن، 📚 (مجمع البيان، ج8، ص658) چرا که عبارت «لا اعبد» جمله حالیه برای آن است 📚 (إعراب القرآن (للنحاس)، ج3، ص263)؛ ▪️ اما در قرائت حمزه (از قراء سبعه) و یعقوب و خلف (از قراء عشر) و اعمش (از قراء اربعه عشر) و روایت غیرمشهوری از هشام، در هنگام وصل هم به سکون یاء قرائت شده است. 📚(الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص441؛ معجم القرائات، ج7، ص462) @yekaye
🔹أَعْبُدُ قبلا بیان شد که ▪️ماده «عبد» دلالت بر رام و ذلیل بودن می‌کند؛ و لذا [در قدیم که غلطتک و آسفالت نبوده] به جاده‌ای که سنگی در آن نباشد و بر اثر کثرت عبور و مرور هموار شده باشد، راه «معَبَّد» گفته می‌شد. ▪️برخی از اهل لغت توضیح داده‌اند که استعمال این ماده در مورد بندگان خدا و برده‌های بشر تفاوت مهمی دارد [در فارسی هم ما دو تعبیر بنده و برده داریم]؛ ▫️وقتی در مورد «بردگان بشری» به کار می‌رود، در زبان عربی، فعلی از آن مشتق نشده است؛ و اگر فعلی بخواهد بیاید، بر وزن «عَبُدَ» خواهد بود که به معنای «برده شد، به بردگی‌اش ‌اقرار کرد» می‌شود؛ ▫️اما وزن «عَبَدَ» به معنای پرستش به کار می‌رود که در رابطه انسان و خدا [یا هر پرستش دیگری] مطرح می‌شود؛ لذا در مورد برده‌ها گفته نمی‌شود که «فلانٌ عَبَدَ مولاه؛ فلانی اربابش را پرستید!» البته در مورد رابطه بین انسانها، تعبیر «تعبَّد فلانٌ فلاناً؛ فلانی با فلانی (که آزاد است) مانند برده رفتار کرد» یا «عَبَّد / أعْبَدَ فلانٌ فلاناً؛ فلانی فلانی را به بردگی گرفت» به کار می‌رود؛ و در قرآن نیز همواره از تعبیر «عَبَدَ یَعبُدُ» استفاده شده است، فقط یکبار از تعبیر «عَبَّدَ» ‌استفاده شده و آن در جایی است که حضرت موسی ع به فرعون اعتراض می‌کند که چرا بنی‌اسرائیل را به بردگی گرفتی: «وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَني إِسْرائيلَ» (شعراء/۲۲) ▪️کلمه «عَبْد» را هم برای بنده (إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْه؛ زخرف/۵۹) و هم برای برده (لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ؛ بقره/۲۲۱) استفاده کرده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد اسم فاعل آن در حالت ثلاثی مجرد (عابد)، عموما ناظر به معنای مربوط به «بنده» (از صیغه «عَبَد») است (وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ؛ کافرون/۴)؛ با این حال برخی «عَبْد» را بلیغتر از «عابد» دانسته‌اند. ▪️کلمه «عبودیّة» را به معنای اظهار تذلل دانسته‌اند و گفته‌اند که کلمه «عبادت» (لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ؛ اعراف/۲۰۶ و انبیاء/۱۹) در رساندن این معنا بلیغتر است؛ چرا که نشان‌دهنده غایت تذلل است؛ و در مجموع، عبودیت را به معنای تسلیم بودن و نهایت خضوع، که منجر به اطاعت می‌شود، دانسته‌اند 🔖جلسه 125 http://yekaye.ir/ad-dhariyat-051-56/ @yekaye
🔹 فَطَرَني قبلا بیان شد که ▪️ماده «فطر» در اصل دلالت می‌کند بر گشودن و شکافتن چیزی همراه با ابراز و آشکار کردن؛ و شاید بتوان گفت این ماده معادل دو تعبیر «شکُفتن» و «شکافتن» در فارسی به کار می‌رود. و «فِطْر» و «إفطار» روزه هم از همین باب است؛ چنانکه به «قارچ» هم از این جهت که زمین را می‌شکافد و بیرون می‌زند «فُطْر» گویند. ▪️این شکافتن ▫️گاهی از باب فساد و به منظور برملا کردن عیب و ایراد است، مانند «هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ» (ملك/۳) ▫️و گاهی از باب صلاح است، به منظور آشکار شدن حقایقی که تاکنون مخفی بوده، مانند «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا» (مزمل/۱۸) که البته با توجه به اینکه «فَطر» در معنای خلقت و ایجاد [شکافتن عدم و آشکار کردن وجود شیء] به کار رفته است، در این آیه اخیر، «انفطار» می‌تواند به معنای قبول ابداع و ایجاد الهی باشد؛ ▫️ و بر همین اساس، «فطرت» (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ روم/۳۰) به معنای آن چیزی است که خداوند در نهاد انسانها ایجاد کرده است. ▪️مرحوم مصطفوی بر این باور است که اصل ماده «فطر»‌ به معنای پدید آوردن یک حالت جدیدی [در چیزی] است به نحوی که حالت قبلی آن را به هم بزند، و به این جهت است که هم بر ایجاد و آفرینش و ابداع صدق می‌کند، هم بر شکافتن و گشودن، و هم بر آشکار کردن و ابراز نمودن چیزی. ▪️در واقع، «فطر» مصداق بارز یک «فعل» (= انجام دادن کار) است و تفاوتش با «فعل» را هم در همین دانسته‌اند که «فعل» مطلقِ انجام دادن یک کار است؛ اما «فطر» انجام دادنی است که با «به منصه ظهور درآوردن» همراه باشد. ▪️«فاطِر» (الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض؛ فاطر/۱) از اسماء خداوند است، یا از این جهت که حالات و وضع جدید در عالم پدید می‌آورد ویا از این جهت که اساساً ایجاد کننده و پدیدآورنده اشیاء است؛ [گویی عدم را می‌شکافد و اشیاء را به منصه ظهور می‌رساند] 🔖جلسه ۴۶۴ http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-18/ @yekaye
📖 اختلاف قرائت «ترجعون» در قرائت یعقوب (از قراء عشره) و نیز قرائت مطوعی و ابن محیصن کلمه «تُرْجَعُونَ» در اینجا – و در تمامی قرآن، که جمعا 19 مورد است – به صورت «تَرْجِعُونَ» قرائت شده است. 📚(الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص441؛ معجم القرائات، ج7، ص462) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امیرالمومنین ع روایت شده است: من تو را نه به طمع بهشتت پرستیدم و نه از ترس جهنمت؛ بلکه تو را شایسته پرستش یافتم و پرستیدمت. 📚عوالي اللئالي العزيزية، ج1، ص404؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص157 قَالَ عَلِيٌّ ع مَا عَبَدْتُكَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَا خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك. @yekaye
☀️2) از رسول الله ص روایت شده است: حضرت شعیب ع از محبت خداوند عز و جل چندان گریست که نابینا شد؛ پس خداوند عز و جل چشمانش را به او برگرداند؛ باز به قدری گریست که نابینا شد و خداوند دوباره بیناییش را به او برگرداند. دوباره گریست تا نابینا شد و خداوند چشمانش را به او برگرداند. وقتی بار چهارم شد خداوند به او وحی کرد: شعیب! تا به کی چنین خواهی کرد؟! اگر این از ترس جهنم است، تو را از آن پناه دادم؛ و اگر به شوق بهشت است، آن را بر تو حلال کردم! گفت: خدایا، ای سرورم! تو می‌دانی که من نه از ترس جهنمت گریستم و نه به شوق بهشتت، ولیکن محبت تو در دلم گره خورده، که طاقت شکیبایی ندارم مگر به دیدارت نایل شوم. پس خداوند عز و جل به او وحی فرمود: اما اکنون که چنین است، پس هم‌سخنم موسی بن عمران را به خدمتت روانه خواهم ساخت. 📚علل الشرائع، ج1، ص57 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ سُلَيْمَانَ بْنِ الرَّيَّانِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الرَّقِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَهْدِيٍّ الرَّقِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَكَى شُعَيْبٌ ع مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِيَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا شُعَيْبُ إِلَى مَتَى يَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ يَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ يَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي مَا بَكَيْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبِي فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَيْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلِيمِي مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 1⃣«وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» در آیه قبل، این مردی که شتابان آمده و مردم را به پیروی از فرستادگان الهی دعوت کرده بود، آنان را هدایت‌شده خواند. این آیه ظاهرا چرایی هدایت‌شده بودن آنان را توضیح می‌دهد: زیرا آنان به پرستش خدایی دعوت می‌کنند که هم مبدا است و هم معاد؛ هم آفریننده و پدیدآورنده ماست؛ و هم کار ما نهایتا به او ختم می‌شود؛ و معلوم است که کسی که چنین باشد واقعا سزاوار پرستیدن است. 📚 (المیزان، ج17، ص76) @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 2⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ» كسانى كه در برابر آفريدگار خود بندگى نكنند در دادگاه وجدان محكومند. 📚(تفسير نور، ج7، ص532) @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 3⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» پرستش یعنی رام و ذلیل و تسلیم کامل بودن کسی ارزش پرستش دارد که هم انسان را پدید آورده باشد و هم ختم کار انسان به او باشد. به تعبیر دیگر، توجّه به مبدء و معاد سرچشمه‌ى بندگى است. 📚(تفسير نور، ج7، ص532) @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 4⃣ «أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني» «فطر» به معنای پدید آوردن، و ایجاد کردن بدون سابقه است؛ و موجودی که بدین سان پدید آمده باشد همه هویت و صفات و افعالش را وامدار پدیدآورنده خویش است؛ از این رو، کسی که انسان را این چنین ایجاد کرده، شایسته پرستش است. 📚(المیزان، ج17، ص77) 📝 نکته وقتی کاری را با وصفی به کسی نسبت می‌دهیم، این وصف هم آن شخص را معرفی می‌کند و هم چرایی آن نسبت را بیان می‌کند. مثلا وقتی می‌گوییم «به معلم باید احترام گذاشت» هم معلوم کرده‌ایم به چه کسی باید احترام بگذاریم، و هم دلیل آن را بیان کرده‌ایم:‌ به او احترام می‌گذاریم، چون کار معلمی کار شریفی است و سزاوار احترام است. در اینجا نیر تعبیر «الذی فطرنی» هم نشان می‌دهد چه کسی را باید پرستید و هم برهان است بر اینکه چرا او را باید پرستید. @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 5⃣ «أَعْبُدُ الَّذي ... إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» کسی سزاوار پرستش است که به سوی او بازمی‌گردیم. 💠نکته تخصصی ( ) پرستش، یعنی کسی را مقصود و غایت خود قرار دادن و همه کار را برای او انجام دادن. اگزیستانسیالیست‌ها توضیح داده‌اند که اگر انسان هر امری خارج از خود را هدف خود قرار دهد دچار ازخودبیگانگی می‌گردد؛ زیرا آن امر بیرون از وی، «غیر او» است؛ و وقتی به او برسد، دیگر «خودش» نیست و از «خود»‌ بیگانه شده است. بر همین اساس، برخی از آنان با خداپرستی مخالفت می‌کنند، چون می‌پندارند که خداپرستی – طبق توضیح فوق – منجر به از خود بیگانگی می‌شود‼️ این آیه پاسخ آنها را می‌دهد: 🔺تنها و تنها کسی ویا چیزی ارزش آن دارد که هدف قرار گیرد که غایت واقعی انسان باشد و انسان خواه ناخواه به سوی او بازگردد. 🔺 🔶اتفاقا اگر در استدلال اگزیستانسیالیست‌ها خوب بیندیشیم، لازمه‌اش آن است که انسان: 🔸یا هیچ حرکتی نکند و وضع موجود خود را وضع نهایی خود بداند! (که هیچ عاقلی چنین چیزی را نمی‌پذیرد؛ و همگان می‌فهمند که اهمیت انسان در پویایی و شکوفا شدن است) 🔸یا اگر حرکتی می‌کند آن حرکت در مسیری باشد که او را از خود حقیقی‌اش بیرون نبرد؛ و این تنها در صورتی فرض دارد که آن غایت، غایت حقیقی‌ای باشد که در متن آفرینش او قرار داده شده باشد؛ و سرانجام او حقیقتا بدانجا ختم شود. 🔹تمثیل: حرکت یک دانه سیب به سمت درخت سیب شدن، کاملا در راستای هویت خودش است؛ اما هرگونه حرکت دیگر آن – ولو اینکه از آن یک کاردستی بسیار زیبا و ظریف بسازند – در راستای هویت خودش نیست و او را از خود بیگانه کرده است. پس، 🔆اگر خدا غایت نهایی ماست؛ هر حرکتی، جز به سوی خدا، به ازخودبیگانگی انسان منجر خواهد شد. 📚این اشکال اگزیستانسیالیستها و پاسخ آن را شهید مطهری در کتاب سیری در نهج‌البلاغه، ص280-293 توضیح داده است. @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 6⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» چرا وقتی ضرورت عبادت خدا را می‌خواهد مطرح کند، در جمله اول تعبیر کرد «مرا پدید آورد» اما در جمله دوم گفت «شما به سوی او بازگردانده می‌شوید»؟ 🍃الف. در بحث از آیه 20 اشاره شد که وی در مقام عبودیت محض است و خدا را فقط به خاطر خدا می‌پرستد، نه حتی برای بهشت و جهنم 🔖جلسه 767، تدبر4، بندب https://eitaa.com/yekaye/1462 این آیه می‌خواهد همین را بیان کند: برای من همین که او مرا پدید آورده، کافی است تا او را بپرستم؛ اما چون شما در این افق نیستید و صرفا بر اساس زیان و سود (خوف و طمع، ترس از جهنم و شوق به بهشت) کار می‌کنید، بدانید که این خدا همان کسی است که نهایتا به سوی او برمی‌گردید و جزای عملتان را خواهد داد. 📚(المیزان، ج17، ص77) 🍃ب. وی با این اقدامش در دفاع از آن فرستادگان الهی، عملا خود را در معرض دشمنی آن مردم قرار داد. شاید با این تعبیر می‌خواهد بگوید من از شما ترسی ندارم و شما حتی اگر مرا بکشید، از دست او رهایی نخواهید یافت؛ من خدایی را می‌پرستم که مرا پدید آورد و شما هم نهایتا به سوی او برمی‌گردید و نمی‌توانید از او بگریزید. 🍃ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
769) 🌺 وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🌺 💐 ترجمه و آخر چرا کسی را ن
. 7⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» يكى از راههاى دعوت ديگران، بيان اعتقادات منطقى خود است. 📚(تفسير نور، ج7، ص532) @yekaye