eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
722.1) و ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ و
. 2⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» در این آیات، چندین مقایسه مطرح شد که عموما این را برای مقایسه بین مومنی که در مسیر خداست و کافری که به بیراهه رفته دانستند. این مثالها چه تفاوتی با هم دارند که این تعداد مثالهای متنوعی ارائه شد؟ 🍃الف. این تمثیلاتی برای مومن و کافر و پیامدهای عمل آن دو است 📚(المیزان، ج17، ص37) ▪️اول (کور و بینا) مثالی برای خود مومن و کافر بود از جهت نحوه قرار گرفتنشان در مسیر؛ ▪️دومی (ظلمات و نور) خود مسیر آنهاست و موقعیتشان در قبال هدفی که دارند، ▪️سومی (سایه و داغی آفتاب) وضعیتی که این دو در آن بسر می‌برند و بهره‌ و عاقبتی که بر کارشان مترتب می‌شود، و ▪️چهارمی (زندگان و مردگان) حقیقت باطنی و نهاییِ آنها در دنیا و آخرت است. 🍃ب. ▪️اولی مثالی برای مومن و کافر است که مومن بیناست و کافر نابینا، ▪️سپس بیننایی هرچقدر هم قوی باشد فایده‌ای ندارد اگر روشنایی‌ای در کار نباشد از این رو ایمان و کفر را در قالب نور و ظلمت یاد کرد که مومن هم بیناست و هم در نور است و کافر هم کور است و هم در ظلمت؛ ▪️سپس بازگشت و مرجع نهایی آنها را ذکر کرد که مومن در سایه و راحتی است و کافر در سختی و حرارت؛ ▪️سپس تمثیل مومن و کافر را از بینا و نابینا یک پله بالاتر برد و آن دو را زنده و مرده نامید، چرا که نابینا دست کم ادراکی دارد که برخی مشکلاتش را حل کند، اما کافر هیچ ادراکی ندارد که سودی به او رساند و از این جهت مانند مرده است. 📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص232) 🍃ج. ... ✅ @Yekaye
یک آیه در روز
722.1) و ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ و
. 3⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» چرا در این مقایسه‌ها همه نفی‌ها را یکسان نیاورد، یعنی ▪️از طرفی بین اعمی و بصیر کلمه «لا» تکرار نشد، اما در تمام مقایسه‌های بعدی کلمه «لا» تکرار شد؛ ▪️و از طرف دیگر، «ما یستوی» در ابتدا و انتها آمد اما در آیات میانه نیامد؛ ▪️و این دو نیز یکسان نبود، در یکی «لا»ی تاکید تکرار شد و در دیگری خیر؟ 🍃الف. در مورد کور و بینا، تقابل بین دو شخص است، نه دو وصف؛ و آن دو شخص، به خودی خود ضد هم نیستند، بلکه به خاطر بهره‌مندی از این وصف در مقابل هم قرار گرفته‌اند و اتفاقا یک شخص واحد ممکن است یک زمان بینا باشد و در زمان بعد، کور باشد؛ اما در آیات بعد، تقابل تاریکی و نور، و تقابل سایه و حرارت آفتاب، تقابل بین دو وصف است؛ و بین این دو وصف، ضدیت ذاتی برقرار است؛ یعنی نور ضد ظلمت است و سایه ضد آفتاب، و این دو در یکجا جمع نمی شوند؛ پس چون منافات بین نور و ظلمت، و نیز بین سایه و آفتاب، تام‌تر است، کلمه «لا» در این دو آیه تکرار شد. در مورد زنده و مرده هم اگرچه تقابل دو شخص است، اما منافات بین این دو بسیار شدیدتر از منافات کور و بیناست، چرا که کور و بینا در ادراک برخی امور شبیه همدیگرند اما زنده و مرده اصلا شباهتی ندارند، از این رو، در مورد اینها هم «لا»ی تاکید اضافه شد. 📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص232) 🍃ب. با اضافه کردن «لا» در موارد ظلمات و نور و ظل و حرور، و آوردن «ما یستوی» در ابتدای آیه اول و آیه آخر، چه‌بسا خواسته است که مقایسه را در این چهار مورد یکجا مطرح کند. در واقع، ▪️الان به دلیل تفکیک آیه 20 از 21 «ظلمات و نور» را با هم، و «ظل و حرور» را با هم مقایسه می‌کنیم؛ و در این چهار آیه، چهار مقایسه را در نظر می‌گیریم؛ ▪️اما اگر شماره آیه را حذف کنیم، چه بسا بتوان گفت که سه مقایسه داریم که در دومی‌اش چهار عنصر با هم مقایسه شده‌اند: کور و بینا مساوی نیستند؛ و ظلمات و نور و سایه و باد سوزان با هم مساوی نیستند؛ و زندگان و مردگان با هم مساوی نیستند ؛ ▪️بلکه چه‌بسا چهار مقایسه باشد، اما با چینشی متفاوت: کور و بینا مساوی نیستند؛ و ظلمات و نور و سایه و باد سوزان با هم مساوی نیستند؛ و زندگان با هم مساوی نیستند؛ و مردگان با هم مساوی نیستند؛ در واقع، 🔹شاید بتوان گفت رمز اصلیِ این تفنن در عبارت، این است که امکان زایش معانی متعدد و مقایسه‌های مختلفی را ایجاد کرده است که اگر همه را شبیه هم می‌آورد، فقط معنای مقایسه دو به دو اینها به ذهن خطور می کرد. 🍃ج. ... ✅ @Yekaye
یک آیه در روز
722.1) و ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ و
. 4⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ» چرا در دوتای اول، مفهومی که بار منفی دارد را مقدم کرد و در دو تای دوم، مفهومی که بار معنایی مثبت دارد؟ 🍃الف. کفار قبل از پیامبر کور بودند و راهشان ظلمات، وقتی پیامبر ص بر آنان مبعوث شد عده‌ای بینا شدند و راهشان نور شد، پس در دو فراز اول می‌خواهد بفرماید کسانی که قبل از بعثت بر کفر بودند برابر نیستند با کسانی که بعد از بعثت ایمان آوردند؛ در ادامه می‌خواهد از مرجع و غایت نهایی آنان سخن بگوید و چون رحمت خدا بر غضبش تقدم دارد، مفهوم متناسب‌تر با رحمت (سایه) را مقدم آورد، و چون کافر بعد از بعثت پیامبر بسیار گمراهتر است و مانند مرده‌ای است که هیچ ادراکی ندارد، و از سوی دیگر، کفرورزی آنان بعد از ایمان آوردن مومنان مورد توجه قرار می‌گیرد، زندگان را بر مردگان مقدم نمود. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص232-233) 🍃ب. ... ✅ @Yekaye
یک آیه در روز
722.1) و ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ و
. 5⃣ «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ؛ وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ؛ وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» چرا همه را مفرد یا جمع نیاورد، بلکه حتی این گونه نبود که هر تقابلی را کاملا مفرد یا جمع بیاورد، بلکه تقابل اعمی و بصیر، و نیز تقابل ظل و حرور، تقابل دو مفرد بود؛ تقابل ظلمات و نور، تقابل جمع و مفرد؛ و تقابل احیاء و اموات، تقابل دو جمع؟ 🍃الف. 🔹اعمی و بصیر و نیز ظل و حرور را با لفظ مفرد آورد چون در اینجا در مقام مقایسه دو جنس است (یعنی مثلا جنس کور با جنس بینا) و نه در مقایسه فرد با فرد، چرا که چه‌بسا شخص خاصی که کور است به خاطر بهره هوشی و یا آشنا بودن با منطقه و ... در مجموع آگاهتر از شخص خاص دیگری که بیناست، باشد؛ اما اینکه به عنوان جنس مطلب، بینایی بالاتر از کوری است جای تردید نیست. 🔹اما در تفاوت زندگان و مردگان، نه‌تنها جنس زنده و مرده متفاوت است، بلکه هر فرد زنده هم به لحاظ ادراکی برتر از هر فرد مرده است؛ 🔹در مورد نور و ظلمت هم چون حق واحد است اما باطل فراوان است و همه ظلمتها و باطل‌ها اگر با هم جمع شوند هیچگاه با نور مساوی نخواهند شد. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص233) 🍃ب. ... ✅ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 1439 1397/1/24 ◾️سالروز رحلت حضرت ابوطالب علیه‌السلام در حمایت از پیامبر اکرم ص تمامی هستی خود را فدا کرد، تسلیت باد ◾️ ✅ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نذيرٌ ▪️ماده «نذر» در اصل بر ترساندن ویا ترسیدن دلالت دارد 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص414)، به تعبیر دیگر، «انذار» به معنای ابلاغ و بیانی است که با ترساندن توأم باشد (در فارسی: هشدار دادن) چنانکه «تبشیر» هم خبری است که مشتمل بر امر مسرت‌بخش باشد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۹۸) ▪️البته عموما «انذار» (أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ؛ بقره/6) را اخص از «ترساندن» (تخویف) دانسته‌اند: ▫️ برخی گفته‌اند ترساندنی است از طریق سخن انجام می‌شود 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص75)؛ ▫️وبرخی توضیح داده‌اند که ترساندنی است که موضع ترس، و چرایی ترسناک بودن را برای مخاطب آشکار می‌کند و ناشی از نوعی احسان و خیرخواهی از جانب انذاردهنده است و هرچه آن امری که سزاوار ترسیدن است عظیم‌تر باشد، این احسان بیشتر است. 📚(الفروق في اللغة، ص۲۳۷) ▪️همچنین در ماده «انذار» نوعی معنای توصیه کردن نهفته است با این تفاوت که «انذار» نسبت به خود به کار نمی‌رود اما کلمه «وصیت» نسبت به خود به کار می‌رود (اوصیتُ نفسی) و دیگر اینکه «انذار» برای برحذر داشتن از کار قبیح انجام می‌شود، اما «توصیه» می‌تواند هم برای برحذر داشتن از کار بد باشد و هم تشویق به کار خوب. 📚(الفروق في اللغة، ص۲۳۷) ▪️«الْمُنْذِر» (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها؛ نازعات/45) اسم فاعل از مصدر «إنذار» است؛ و ▪️ «نذیر» صفت مشبهه از ماده «نذر» است که در معنای اسم فاعل به کار رفته و به همان معنای «مُنذِر» می‌باشد و برای جمع بستن هر دو از تعبیر «نُذُر» استفاده می‌شود (هذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى؛ نجم/56) 📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۱۴؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۹۸) ▪️«نَذْر» (ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ، بقرة/270؛ يُوفُونَ بِالنَّذْر، انسان/7؛ ِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً، آل‌عمران/35؛ إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْما، مریم/26) به معنای کارِ به‌خودیِ خود غیرواجبی را که شخص به دلیل خاصی بر خود واجب می‌سازد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۹7) و جمع آن «نذور» می‌باشد (وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ حج/29). ▫️برخی بر این باورند که «نَذر» هم از همین ماده است، چون مطلبی است که شخص می‌ترسد که با آن مخالفت کند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۱۵)؛ ▫️اما برخی اصل آن را کلمه‌ای برگرفته از زبانهای سریانی و عبری می‌دانند که البته در آن زبانها «ذ» نبوده و این کلمه با «د» یا «ز» تلفظ می‌شود، هرچند معنایش شباهتی با ماده عربی این کلمه دارد؛ از این جهت که نذر یک التزام کلامی است و از این جهت شبیه انذار می‌باشد چرا که در التزام نوعی ضیق و محدودیت و تحذیر وجود دارد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص75). ماده «نذر» با احتساب کلمه «نَذر» جمعا 130 بار در قرآن کریم به کار رفته است که تنها همین 6 موردی که در بالا اشاره شد در معنای «نَذر» می‌باشد؛ و بقیه همگی در معنای هشدار دادن است. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که عده‌ای از یهودیان خدمت پیامبر ص رسیدند و به ایشان گفتند: ای محمد! تو هستی که گمان می‌کنی که رسول خدا هستی و همان طور که به حضرت موسی ع وحی می‌شد به تو نیز وحی می‌شود؟ پیامبر ص لحظه‌ای درنگ کردند و فرمودند: بله، من سید فرزندان آدم هستم و این فخرفروشی نیست؛ من خاتم پیامبران و امام تقواپیشگان و رسول رب العالمین هستم. گفتند: [رسول] به جانب عرب یا عجم یا ما؟ پس خداوند عز و جل این آیه را نازل فرمود که ای محمد! «بگو ای مردم! همانا من رسول خدا هستم به جانب همگی شما» (اعراف/158). سپس یهودی‌ای که داناترینشان بود شروع می‌کند به پرسیدن سوالاتی تا بدینجا می‌رسد که: به چه دلیل تو را محمد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی نامیده اند؟ پیامبر ص فرمود: اما محمد، چون ستوده شده در زمین هستم، و اما محمود، چون ستوده شده در آسمان هستم؛ اما ابوالقاسم، چون خداوند در روز قیامت قسمت و سهمِ آتش جهنم را که معین می‌کند، هرکس را از اولین و آخرین که به من کفر ورزیده باشد در آتش جای می‌دهد؛ و قسمت و سهمِ بهشت را که معین می‌کند هرکس که به من ایمان آورده باشد و به پیامبریم اقرار کرده باشد در بهشت خواهد بود؛ اما داعی (= دعوت‌کننده)، چون من مردم را به دین پروردگارم دعوت می‌کنم؛ و اما نذیر (هشداردهنده) چون من هرکه به من کفر ورزد را به آتش هشدار می دهم؛ و اما بشیر (بشارت‌دهنده) چون من هر که مرا اطاعت کند به بهشت بشارت می‌دهم ... 📚الأمالي( للصدوق)، ص189؛ تفسير القمي، ج2، ص365 حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّكَ الَّذِي يُوحَى إِلَيْكَ كَمَا أُوحِيَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع فَسَكَتَ النَّبِيُّ ص سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ قَالُوا إِلَى مَنْ إِلَى الْعَرَبِ أَمْ إِلَى الْعَجَمِ أَمْ إِلَيْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ «قُلْ» يَا مُحَمَّدُ «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً» قَالَ الْيَهُودِيُّ الَّذِي كَانَ أَعْلَمَهُمْ يَا مُحَمَّدُ ... فَقَالَ الْيَهُودِيُّ لِأَيِ شَيْءٍ سُمِّيتَ مُحَمَّداً وَ أَحْمَدَ وَ أَبَا الْقَاسِمِ وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ دَاعِياً فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَمَّا مُحَمَّدٌ فَإِنِّي مَحْمُودٌ فِي الْأَرْضِ وَ أَمَّا أَحْمَدُ فَإِنِّي مَحْمُودٌ فِي السَّمَاءِ وَ أَمَّا أَبُو الْقَاسِمِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقْسِمُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قِسْمَةَ النَّارِ فَمَنْ كَفَرَ بِي مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَفِي النَّارِ وَ يَقْسِمُ قِسْمَةَ الْجَنَّةِ فَمَنْ آمَنَ بِي وَ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي فَفِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الدَّاعِي فَإِنِّي أَدْعُو النَّاسَ إِلَى دِينِ رَبِّي وَ أَمَّا النَّذِيرُ فَإِنِّي أُنْذِرُ بِالنَّارِ مَنْ عَصَانِي وَ أَمَّا الْبَشِيرُ فَإِنِّي أُبَشِّرُ بِالْجَنَّةِ مَنْ أَطَاعَنِي... ✅@Yekaye
☀️2) بعد از اینکه عمروعاص بر محمد بن ابی‌بکر که والی منصوب امیرالمومنین ع در مصر بود غلبه کرد و وی را به شهادت رساند و مصر را فتح کرد، امیرالمومنین ع نامه‌ای خطاب به مردم مصر نوشت که چنین آغاز می شد: از بنده خدا، امیر مومنان به هرکس از مومنان و مسلمانان که این نامه مرا بخواند: سلام علیکم همانا خدایی را حمد گویم که خدایی جز او نیست. اما بعد، همانا خداوند حضرت محمد ص را به عنوان انذاردهنده ای بر جهانیان و امین وحی خویش و شاهدی بر این امت مبعوث فرمود و شما ای جماعت عرب، بر بدترین دین را برگزيده بوديد، و در بدترين سراى خزيده. منزلگاهتان سنگستانهاى ناهموار، همنشينتان گرزه مارهاى زهردار. آبتان تيره و ناگوار، خوراكتان گلو آزار. در سرزمین ها پراکنده بودید و آبی پلید را نوشاننده؛ خون يكديگر را ريزان، از خويشاوند بريده و گريزان، و حرام‌خوری در میانتان فراوان. بتهاتان همه جا بر پا، پاى تا سر آلوده به خطا... 📚الغارات، ج1، ص303؛ نهج‌البلاغه، خطبه26 (با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص26) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ أَبِيهِ جُنْدَبٍ قَالَ: دَخَلَ عَمْرُو بْنُ الْحَمِقِ وَ حُجْرُ بْنُ عَدِيٍّ وَ حَبَّةُ الْعُرَنِيُ وَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَبَإٍ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعْدَ مَا افْتُتِحَتْ مِصْرُ وَ هُوَ مَغْمُومٌ حَزِينٌ فَقَالُوا لَهُ: بَيِّنْ لَنَا مَا قَوْلُكَ فِي أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ ع: «وَ هَلْ فَرَغْتُمْ لِهَذَا وَ هَذِهِ مِصْرُ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ شِيعَتِي بِهَا قَدْ قُتِلَتْ؟ أَنَا مُخْرِجٌ إِلَيْكُمْ كِتَاباً أُخْبِرُكُمْ فِيهِ عَمَّا سَأَلْتُمْ وَ أَسْأَلُكُمْ أَنْ تَحْفَظُوا مِنْ حَقِّي مَا ضَيَّعْتُمْ فَاقْرَءُوهُ عَلَى شِيعَتِي وَ كُونُوا عَلَى الْحَقِّ أَعْوَاناً وَ هَذِهِ نُسْخَةُ الْكِتَابِ: مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى مَنْ قَرَأَ كِتَابِي هَذَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ فَإِنِّي أَحْمَدُ إِلَيْكُمُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُو أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ شَهِيداً عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ يَوْمَئِذٍ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ عَلَى حِجَارَةٍ خَشِنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍ وَ شَوْكٍ مَبْثُوثٍ فِي الْبِلَادِ تَشْرَبُونَ الْمَاءَ الْخَبِيثَ وَ تَأْكُلُونَ الطَّعَامَ الْجَشِيبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْتُلُونَ أَوْلَادَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ وَ تَأْكُلُونَ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ سُبُلُكُمْ خَائِفَةٌ وَ الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة... ✅@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 14
. 1️⃣ ) «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» پیامبر و بلکه هر کسی که می‌خواهد پیام خدا را به گوش مردم برساند، صرفا هشداردهنده است؛ اینکه مردم به هشدارهای او گوش دهند یا خیر، و عده‌ای هدایت شوند یا گمراه، برعهده او نیست. 📚(المیزان، ج17، ص37) 💠 ثمره در قضاوت درباره اینکه آیا یک مبلغ دین وظیفه‌اش را درست انجام داده یا خیر، نباید بر اساس ایمان آوردن یا نیاوردن مخاطبان وی باشد. در واقع، صرفا از اینکه مردمی هدایت شوند یا نشوند، نمی‌توان درباره کسی که وظیفه هدایت آنان را برعهده گرفته قضاوت کرد❗️ گاه او وظیفه خود را درست انجام می‌دهند، اما مردم مخاطب وی، زیر بار حق نمی‌روند. ✅@Yekaye
یک آیه در روز
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 14
. 2️⃣ «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» 💠سوال آیا از این تعبیر که «تو انذاردهنده‌ای بیش نیستی» و دلالت بر حصر دارد، نتیجه نمی‌شود که پیامبر وظیفه حکومت کردن و مداخله در سیاست ندارد؟ 💠پاسخ هر حصری متناسب با فضاهای خود و برای بیرون کردن برخی از انتظارات نارواست؛ و از هر حصری نمی‌توان خارج شدن هر مطلب متفاوتی را نتیجه گرفت. مثلا وقتی یک معلم سر کلاس خود می‌گوید «من فقط از دانش‌آموزان درس‌خوان خوشم می‌آید» آیا می‌توان نتیجه گرفت که از پدر و مادر و همسرش خوشش نمی‌آید‼️ 🔹بهترین شاهد بر اینکه این حصر، همه موارد دیگر را خارج نمی‌کند این است که بلافاصله در آیه بعد علاوه بر نذیر»، پیامبر را «بشیر» هم دانست؛ یعنی این گونه نیست که او فقط و فقط نذیر باشد و نه دارای هیچ مسئولیت دیگری❗️ اما تاکید آیه بر اینکه پیامبر فقط نذیر است، درصدد است انتظار چه اموری را در مورد پیامبر ص منتفی سازد؟ سیاق آیات قبل و بعد، این است که مسئولیت ایمان آوردن یا نیاوردن مردم را از ایشان سلب کند. مروری بر آیات مشابه (که در آنها هم بر اینکه «تو فقط انذاردهنده ای» تاکید شده، نیز موید این برداشت است. در آیات مشابه با حصر پیامبر در انذارگر بودن، این انتظارات از ایشان منتفی می‌شود: 🔸 خودش هر وقت و هرگونه دلش خواست آیه و معجره بیاورد (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذيرٌ مُبين؛ عنکبوت/50) 🔸 بتواند برای خودش هرگونه مال و ثروتی جمع کند و هیچ مریضی و مشکلی متوجه وی نشود (قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ اعراف/188) 🔸 حتما گنجهایی در اختیار داشته باشد و فرشته‌ای در مقابل دیدگان مردم همراهش باشد (فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكيلٌ؛ هود/12) 🔸 اینکه کسانی که به وی ایمان می‌آورند حتما آدمهای خوب و بدون هرگونه مشکلی باشند (قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ؛ قالَ وَ ما عِلْمي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ ؛ إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ؛ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنينَ؛ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ؛ شعراء/111-115) 🔸 اینکه او درباره آینده خودش و دیگران همه چیز را معلوم کند (قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبين؛ احقاف/9) 🔸 اینکه موعد قیامت را دقیقا معلوم کند (وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين؛ قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذيرٌ مُبينٌ؛ ملک/26) ✅ @Yekaye
یک آیه در روز
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 14
. 3️⃣ «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» با اینکه در آیات مختلف وظایف متعددی برعهده پیامبر ص گذاشته شده و او «بشیر» و «مبشر» ، «داعی» ، «شاهد» و «شهید» ، «واجب‌الاطاعة» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ؛ نساء/64) و ... معرفی شده است، در این آیه او را تنها و تنها «نذیر» (هشدار دهنده) معرفی می‌کند. شاید بتوان نتیجه گرفت که این عنوان به نحوی جامع همه عناوین فوق است، یعنی کسی که هشدار می‌دهد عملا: ▪️بشارت هم می‌دهد (چرا که کسی که هشدار وی را رعایت کند خوشبخت می‌شود)؛ ▪️به سوی دین حق دعوت هم می‌کند؛ ▪️شاهد بر اعمال مردم هم هست که آنها را هشدار می‌دهد؛ ▪️چنان جدی هشدار می دهد که انتظار دارد از او اطاعت کنند؛ ▪️و ... ✅ @Yekaye
یک آیه در روز
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 14
. 4️⃣ «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» چرا با اینکه پیامبر «بشارت‌دهنده» هم هست و در آیه بعد بدین مطلب تصریح می‌شود این آیه فقط بر انذاردهنده بودن پیامبر ص تاکید کرد؟ 🍃الف. سیاق آیات، اقتضای انذار و هشدار دادن دارد 📚(المیزان، ج17، ص37) در واقع، این فقط ناظر به تسلی دادن پیامبر ص است 📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص234)‌ و فضای بحث تاکید بر این است که در قبال گمراه شدن مخاطب، وی خود را مسئول نبیند. 🔖(تدبر1 https://t.me/YekAaye/10390) 🍃ب. اثر انذار در هدایت بسیار بیش از اثر بشارت است. 📜حکایت آیت الله جوادی آملی یکبار در درس تفسیر قریب به این مضمون می‌فرمودند: آن مقدار که مردم از ترس جهنم بندگی خدا را بجا می‌آورند و به بهشت می‌روند، از شوق بهشت، بهشت نمی‌روند. شاهدش هم این است که چقدر تعداد کسانی که نماز صبح می‌خوانند بیشتر است از کسانی که نماز شب می‌خوانند❗️ (هر دو باید از خواب خوش برخیزند، برای نماز شب این همه وعده پاداش داده شده، تنها افراد اندکی برمی‌خیزند؛ اما در مورد نخواندن نماز صبح (ترک واجب) هشدار به جهنم داده شده، بسیاری برمی‌خیزند!) 🍃ج. معنای انذار به گونه‌ای عام است که عملا بشارت و سایر مسئولیتهای پیامبر ص را هم دربرمی‌گیرد. 🔖(تدبر3 https://t.me/YekAaye/10392) 🍃د. ... ✅@Yekaye
یک آیه در روز
723) إنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ سوره فاطر (35) آیه 23 ترجمه تو جز انذاردهنده‌ای نیستی. 26 رجب 14
. 4⃣ «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» چرا با اینکه پیامبر «بشارت‌دهنده» هم هست و در آیه بعد بدین مطلب تصریح می‌شود این آیه فقط بر انذاردهنده بودن پیامبر ص تاکید کرد؟ 🍃الف. سیاق آیات، اقتضای انذار و هشدار دادن دارد 📚(المیزان، ج17، ص37) در واقع، این فقط ناظر به تسلی دادن پیامبر ص است 📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص234)‌ و فضای بحث تاکید بر این است که در قبال گمراه شدن مخاطب، وی خود را مسئول نبیند. 🔖(تدبر1 https://eitaa.com/yekaye/273) 🍃ب. اثر انذار در هدایت بسیار بیش از اثر بشارت است. 📜حکایت آیت الله جوادی آملی یکبار در درس تفسیر قریب به این مضمون می‌فرمودند: آن مقدار که مردم از ترس جهنم بندگی خدا را بجا می‌آورند و به بهشت می‌روند، از شوق بهشت، بهشت نمی‌روند. شاهدش هم این است که چقدر تعداد کسانی که نماز صبح می‌خوانند بیشتر است از کسانی که نماز شب می‌خوانند❗️ (هر دو باید از خواب خوش برخیزند، برای نماز شب این همه وعده پاداش داده شده، تنها افراد اندکی برمی‌خیزند؛ اما در مورد نخواندن نماز صبح (ترک واجب) هشدار به جهنم داده شده، بسیاری برمی‌خیزند!) 🍃ج. معنای انذار به گونه‌ای عام است که عملا بشارت و سایر مسئولیتهای پیامبر ص را هم دربرمی‌گیرد. 🔖(تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/275) 🍃د. ... ✅@YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
724) 🌺 إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ 🌺 سوره فاطر (35) آیه 24 💐ترجمه همانا ما تو را به‌حق بشارت‌دهنده و انذاردهنده فرستادیم؛ و هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهنده‌ای گذشت. 27 رجب 1439 1397/1/25 🌷💐 سالروز برانگیخته شدن آخرین پیامبر خدا برای ابلاغ پیام جاودانه خداوند به انسان، و هموار شدن آخرین مراحل صعود انسان به مقام خلیفة‌اللهی بر تمامی آنان که دغدغه انسانیت دارند مبارک باد🌷🌹 ✅@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹بَشيراً ▪️قبلا بیان شد که ماده «بشر»‌ را در اصل به معنای «ظهور چیزی همراه با حُسن و جمال» دانسته‌اند که از این ماده «بشرة» به معنای ظاهر پوست انسان (که نمایان است) معروف است؛ و «بشیر» هم در اصل به معنای «خوش‌سیما» بوده است، و وقتی «بشارت» در مقابل «انذار» به کار می‌رود، دلالت بر خبر خوش دادن (در مقابل بیم دادن) دارد. 🔖جلسه 534 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-45/ ▪️همچنین توضیح داده شد که از نظر برخی، اصل این ماده، همین پوست ظاهری است و «بشارت» (= مژده دادن) را هم از این جهت بشارت گفته‌اند که موجب انبساط در چهره (پوست صورت) شخص می‌شود. 🔖جلسه 165 http://yekaye.ir/sad-038-71/ 🔹نَذيراً در جلسه قبل توضیح داده شد. 🔹أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً ▪️در این جمله «نا» فاعل و «ک» مفعولٌ‌به است و «بشیرا» و «نذیرا» هر دو حال هستند برای «ک» (که چه‌بسا بتوان این دو را حال برای فاعل هم دانست)؛ ▪️اما «بالحق» نقش‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد که با توجه به امکان استعمال یک لفظ در چند معنا همگی می‌تواند مد نظر بوده باشد: ▫️حال برای مفعول باشد؛ یعنی أَرْسَلْناكَ مُحِقّاً، تو را در حالی که به حق هستی فرستادیم 📚(الکشاف، ج3، ص608) ▫️حال برای فاعل باشد؛ یعنی أَرْسَلْناكَ مُحِقّین، ما در حالی که به حق هستیم تو را فرستادیم 📚(الکشاف، ج3، ص608) ▫️صله برای مصدر محذوف (ارسال) باشد، یعنی أَرْسَلْناكَ إرسالا مصحوبا بالحق، فرستادن ما فرستادنی بحق بوده است 📚 (الکشاف، ج3، ص608) ▫️متعلق به خود فعل «ارسلنا» و در مقام مفعول دوم باشد، یعنی ارسلناک بالدین الصحیح: تو را با دین صحیح فرستادیم 📚(مجمع‌البیان، ج8، ص633) ▫️صله برای «بَشِيراً وَ نَذِيراً» باشد، یعنی بشيرا بالوعد الحق و نذيرا بالوعيد الحق، بشارت‌دهنده به وعده حق و انذار دهنده به وعید حق 📚(الکشاف، ج3، ص608) ✅@Yekaye
🔹«أُمَّةً» قبلا بیان شد که ماده «امم» در اصل به معانی «اصل» و «مرجع» به کار رفته (اُمّ به معنای «مادر» از همین ریشه است) و همچنین فعل «أمَّ» به معنای «قصد کرد» می‌باشد؛ و ظاهرا به همین جهت است که در معنای «جماعت» و «دین» هم به کار رفته است؛ در واقع، «امت» به جماعتی می‌گویند که قصد و هدف واحد و دین واحدی آنها را در کنار هم جمع کرده باشد. تعبیر «أُمَّةً واحِدَةً» در قرآن کریم هم در مورد جماعتی که همه با جهت‌گیری الهی باشند به کار رفته (مانند همین آیه و مائده/۴۸ و نحل/۹۳) و هم در مورد جماعتی که همگان از خدا رویگردان شده باشند (زخرف/۳۳) و هم در مورد وضعیت بشر ابتدایی قبل از اینکه اختلافات میان آنها بروز کند (بقره/۲۱۳؛ یونس/۱۹). 🔖جلسه 126 http://yekaye.ir/houd-11-118/ ▪️علی بن ابراهیم قمی توضیح داده است که «أمت» در قرآن کریم در وجوه و معانی متعددی به کار رفته است: ▫️مذهب: «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» (بقره/213) یعنی بر مذهب و دینی واحد. ▫️جماعتی از مردم: «وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ» (قصص/23) ▫️یک نفر از مردم، که خداوند او را یک امت نامید: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً» (نحل/120) ▫️جنس‌های مختلف همه جانداران «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» (فاطر/24) ▫️خاص امت حضرت محمد: «كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» (رعد/30) ▫️وقت: «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» (یوسف/45) یعنی بعد از وقتی؛ و نیز «إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» (هود/8) ▫️کل خلایق: «وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثیه/28) و نیز «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» (نحل/84) و مانند آن فراوان است. 📚(تفسير القمي، ج1، ص323) ✅@Yekaye