☀️6) از امام کاظم ع در بیان توحید روایت شده است:
نمیگویم که «او برپاست» که او را از مکانش زایل کنم؛ و نه او را به مکانی که در آن باشد محدود میکنم و نه به اینکه در چیزی از ارکان و جوارح حرکت کند مخدودش میسازم و نه به لفظی که با گشوده شدن دهان بیرون آید؛ ولیکن همان گونه است که خود او تبارک و تعالی فرمود «[همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او گوید] بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.» (یس/82) به مشیتی بدون اینکه در نفس رفت و برگشتی رخ داده باشد؛ فرد و صمد است و بینیاز است از هر گونه شریکی که در مُلکش همراه او باشد و ابواب علمش را برای او باز کند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص183؛ الكافي، ج1، ص125؛ الإحتجاج، ج2، ص386
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع أَنَّهُ قَالَ:
لَا أَقُولُ إِنَّهُ قَائِمٌ فَأُزِيلَهُ عَنْ مَكَانِهِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِمَكَانٍ يَكُونُ فِيهِ وَ لَا أَحُدُّهُ أَنْ يَتَحَرَّكَ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَرْكَانِ وَ الْجَوَارِحِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِلَفْظِ شَقِّ فَمٍ [الْفَمِ] وَ لَكِنْ كَمَا قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «[إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ] كُنْ فَيَكُونُ» بِمَشِيَّتِهِ مِنْ غَيْرِ تَرَدُّدٍ فِي نَفْسٍ فَرْدٌ صَمَدٌ [صَمَداً فَرْداً] لَمْ يَحْتَجْ إِلَى شَرِيكٍ يَكُونُ [یَذْكُرُ / يُدَبِّرُ] لَهُ فِي مُلْكِهِ وَ لَا يَفْتَحُ لَهُ أَبْوَابَ عِلْمِه.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
4⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
درباره اینکه مقصود از ایینکه این خطاب به کیست و منظور از «کن فیکون» چیست، دیدگاههای متعددی مطرح شده است؛ از جمله:
🍃الف. این خطاب واقعی نیست و به منزله تمثیل است؛ یعنی میخواهد بگوید احیای مردگان برای خدا به قدری راحت است که مثل این است بگوید «باش» و بلافاصله ایجاد شود. شبیه آنکه گاهی انسان سر یا دستش را تکانی میدهد و می گویند او با سرش چنین گفت در حالی که هیچ سخنی بر زبان نرانده است.
📚(ابوعلی و ابوالقاسم، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص368؛ خود مرحوم طبرسی هم همین نظر را ترجیح داده)
🍃ب. خطابش به فرشتگان است و وقتی این را خداوند میفرماید فرشتگان میفهمند که خداوند شیء جدیدی ایجاد کرده است؛ و در واقع منظور از این امر، اخبار است و خداوند دارد از کار خودش خبر میدهد و میگوید من چنین میباشم پس آن هم موجود میشود.
📚(ابوالهذیل، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃ج. خداوند به تمامی اشیای معدوم هم علم دارد پس آنها از این جهت به منزله اموری هستند که گویی در علم خدا موجودند و از این جهت مخاطب به خطاب «کُن» شدهاند.
📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃د. این امر، نه امری قبل ویا بعد از پیدایش شیء نیست که این اشکالات پیش آید؛ بلکه امری است در همان مرتبه وجود آنها که این امر از وجود آنها جدا نیست؛ و شبیه آیه «ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ» (روم/25) که فاصلهای بین این فراخوانی الهی و برانگیخته شدن آنها در کار نیست و این دعوت همان حین خروج آنها از قبر است نه قبل آن و نه بعد آن.
📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369)
🍃 ه. ...
💠تکمله
چنانکه در اقوال فوق هم مشاهده شد بسیاری از مفسران وارد بحثهایی شدهاند که وقتی چیزی هنوز وجود ندارد و مخاطبی هنوز در کار نیست، چگونه میتوان دستوری به او داد⁉️
و به همین جهت انواع توجیهات آوردهاند تا حدی که برخی گفتهاند مقصود از این امر، امرهایی است که خداوند با دستور خود موجودی را به چیز دیگر تبدیل کرده است، مانند آنجا که عدهای را مسخ کرد و فرمود: «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» (اعراف/166)
📚 (به نقل از مجمعالبیان، ج8، ص679)
اما به نظر میرسد که اصلا نیازی به این تکلفات نباشد؛
بلکه مقصود آیه این است که با خود دستور الهی، آن شیء پدید میآید؛
و چنانکه در روایات اهل بیت ع توضیح دادهاند اراده و دستور خداوند همان حدوث و ایجاد شدن خود آن امور است.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
5⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
خداوند در آیات دیگر این مضمون را غالبا با این تعبیر بیان فرموده که
📖«وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (بقره/117 و آلعمران/48 و غافر/68)
و در یک مورد هم چنین تعبیر فرموده که
📖«إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (نحل/40).
از این تعابیر میتوان نتیجه گرفت که «امر خدا» با «قضای امر او» [= حکم کردن و جاری شدن امر او] با «قول او» به یک معناست.
▪️برخی گفتهاند اصل این است که «امر» را در اینجا به معنای «شأن» بگیریم و همه را به این معنا برگردانیم؛ یعنی شأن خداوند این است که وقتی کاری را اراده کند هیچ مانعی برای ایجاد و تحقق خواستهاش در کار نیست.
📚(المیزان، ج17، ص115)
▪️اما چهبسا اینجا بتوان «قول» را معنای اصلی گرفت چنانکه خداوند در آیات دیگر همه موجودات را «کلمه» خود خوانده است (ّقُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّی، کهف/109؛ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ، نساء/171) و البته قطعا معنای قول و کلمه این نیست که خداوند نعوذ بالله دهان و زبان داشته باشد و یا اینکه اشیاء در اصل اصواتی باشند که ایجاد شدهاند و ... . اما هرچه باشد «کلمه» ، «قول» ، «امر» ، و «اسم» و «کلام» در ادبیات قرآن کریم، نه صرفا یک قرارداد اجتماعی، بلکه ریشهایترین حقیقت عالم که بنیاد همه حقایق دیگر است میباشد.
@Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
.
6⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»
🔻برخی از اهل ظاهر اصرار دارند که حتما اینجا لفظی به صورت «کن» پیدا شده و با آن لفظ شیء ایجاد شده است؛
🔺در حالی که واضح است که در اینجا یک «امر» در کار نیست که قرار باشد از خدا جدا شود و به «شیء» متصل شود و بواسطه آن، شیء موجود شود.
💢بلکه خداوند هست و سپس وجود شیء مورد نظر که با اراده خداوند ایجاد شده است؛💢
📝از این بیان معلوم میشود که:
💠الف. این کلمه «کُن» همان وجود شیء است که خداوند ایجادش فرموده، از این جهت که این ایجاد به خداوند منتسب است؛ اما از حیث انتسابش به خودش، همان «موجود» - نه ایجاد – است.
💠ب. آنچه از جانب خداوند افاضه میشود مهلت و تدریج برنمیدارد و تغییر و تبدلی در آن راه ندارد؛ و آنچه از تدریج و تغییر و تبدل در اشیاء مشاهده میکنیم، از ناحیه خودشان است نه از آن جهتی که به خداوند منسوبند؛ و این نکته، بابی از علم است که از آن هزار باب علم باز شود.
📚(المیزان، ج17، ص116)
@Yekaye
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ
〽️ترجمه
پس منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او است که بازگردانده میشوید.
سوره یس (36) آیه 83
1397/7/9
21 محرم 1440
@Yekaye
🔹سُبْحانَ
در آیه 36 همین سوره بیان شد که:
▪️«سبحان»، مصدر از ریشه «سبح» است. ماده «سبح» در اصل بر دو معنا دلالت میکند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» میگویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدیای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطهور شدن و شنا کردن در آب است؛ و البته عدهای کوشیدهاند این دو معنا را بهم برگردانند.
▪️برخی اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هوا (شنا کردن و شناور شدن) دانستهاند؛ و بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است.
▪️در طرف مقابل برخی گفتهاند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و تسبیح کردن خداوند به معنای انکار هرگونه عیب و نقص از خدا، و منزه دانستنی است که شخص را در مسیر حق پیش میبرد.
🔖جلسه 784 http://yekaye.ir/ya-seen-36-36/
@Yekaye
🔹مَلَكُوتُ
▪️در آیه 71 همین سوره درباره ماده «ملک» توضیحات مفصلی ارائه شد و در همانجا اشاره شد که «مَلَكُوت» را اغلب به معنای سلطنت و مُلک دانستهاند، که در آن معنای عزت هم لحاظ شده است؛ و برخی آن را مختص خداوند دانستهاند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص775)
اما از «لحیانی» کاربرد آن در مورد غیر خداوند (له مَلَكُوت العِرَاق) هم نقل شده است
📚(لسان العرب، ج10، ص492؛ تاج العروس، ج13، ص648)
هرچند برخی این کلمه و نیز «مَلَک» و «ملائکه» را برگرفته از زبانهای عبری و سریانی دانسته اند.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص163)
🔹بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ
«بیده» جار و مجرور، و خبر است و چون مقدم بر مبتدا آمده، تقدیم ما حقه التاخیر رخ داده و دلالت بر حصر میکند؛ یعنی ملکوت هر چیزی تنها به دست اوست.
📖 مَلَكُوتُ / مَلَكَةُ / مَملَكَةُ / مِلکُ
▪️در عمده قرائات به همین صورت «ملکوت» قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اعمش (از قرائات اربعة عشر) و برخی قرائات غیرمشهور (ابراهیم تیمی و طلحه و ابن مسعود و المطوعی) به صورت «مَلَكَةُ» قرائت شده که به معنای این است که هر چیزی در کف قدرت خداوند است و خداوند قدرت بر هر چیزی دارد؛
▪️و در برخی قرائات غیرمشهور به صورت «مَملَكَةُ» و «ملکُ» هم قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج8، ص678 ؛ البحر المحيط، ج9، ص85 ؛ معجم القرائات، ج7، ص527
@Yekaye
🔹تُرْجَعُونَ
▪️در آیه 67 همین سوره بیان شد که ماده «رجع» در اصل به معنای «رد» (برگرداندن) و «تکرار»، ویا «برگشت (عود) بدانجایی که از آنجا آمده ویا به وضعیتی که قبلا در آن وضعیت بوده» به کار میرود، و صیغه ثلاثی آن (رَجَعَ)، هم در معنای لازم (برگشتن، بازگشتن) و هم در معنای متعدی (برگرداندن، بازگرداندن) استفاده شده است.
🔖جلسه 817 http://yekaye.ir/ya-seen-36-67/
🔹إِلَیهِ تُرْجَعُونَ
«الیه» جار و مجرور و متعلق به فعل «ترجعون» است و چون مقدم شده در موردش تقدیم ما حقه التاخیر رخ داده و دلالت بر حصر میکند؛ یعنی تنها به سوی او برمی گردید.
📖 ترجعون
▪️عموما این کلمه را به صورت فعل مجهول (تُرْجَعُونَ) قرائت کردهاند؛
▪️اما در قرائت زید بن علی به صورت فعل معلوم (تَرْجِعُونَ) روایت شده است.
📚البحر المحيط، ج9، ص85 ؛ تفسیر الصافی، ج4، ص263
@Yekaye
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
ای فرزند آدم! اگر دل تو را پرندهای بخورد سیر نمیشود و اگر بر روی چشمت تکه پارچهای گذاشته شود آن را میپوشاند؛ با این دو میخواهی ملکوت آسمانها و زمین را بشناسی؟! اگر راست میگویی، این خورشید، مخلوقی از مخلوقات خداوند است؛ اگر توانستی چشمانت را [با نگاه به آن] از آن پر کنی، آنگاه هر چی تو بگویی!
📚التوحيد (للصدوق)، ص455؛ الكافي، ج1، ص93
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
يَا ابْنَ آدَمَ لَوْ أَكَلَ قَلْبَكَ طَائِرٌ لَمْ يُشْبِعْهُ وَ بَصَرُكَ لَوْ وُضِعَ عَلَيْهِ خَرْقُ إِبْرَةٍ لَغَطَّاهُ تُرِيدُ أَنْ تَعْرِفَ بِهِمَا مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فَهَذِهِ الشَّمْسُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِنْ قَدَرْتَ أَنْ تَمْلَأَ عَيْنَيْكَ مِنْهَا فَهُوَ كَمَا تَقُولُ.
@Yekaye
☀️2) امیرالمومنین ع وصیتنامهای به امام حسن ع نوشته است. در فرازی از آن آمده است:
و بدان آن کسی که ملکوت خزائن دنیا و آخرت به دست اوست، به تو اجازه دعا کردن داده و اجابت تو را عهدهدار گردیده و به تو دستور داده که از او درخواست کنی تا به تو عطا فرماید.
📚تحف العقول، ص75
كتابه إلى ابنه الحسن ع
وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ خَزَائِنِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَدْ أَذِنَ بِدُعَائِكَ وَ تَكَفَّلَ بِإِجَابَتِكَ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَك.
@Yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده که
خداوند عز و جل میفرماید:
بر بندگانم ده مطلب را واجب گرداندم که اگر آنها را بشناسند آنان را در ملکوتم جای دهم و بهشتم را بر آنان مباح کنم؛
اولینش معرفت و شناخت خودم است؛
دومی معرفت فرستاده من به سوی مخلوقات و اقرار به حقانیت او و تصدیق کردن او؛
سوم معرفت به اولیای من و اینکه آنان حجتهای من بر مخلوقاتم هستند؛ کسی که به ولایت آنان تن دهد به ولایت من تن داده است و کسی که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی کرده است؛ و آنان عَلَم در بین من و مخلوقاتم هستند؛ کسی که آنان را انکار کند آتشم را به او بچشانم و عذابم بر او را دوچندان گردانم؛
چهارم معرفت اشخاصی است که از نور قُدس من بپاخاستند و آنان همان قیام کنندگان به عدل و قسط من [= عدل و قسطی که من دستور داده و میخواهم] هستند؛
پنجم معرفت و شناخت قیام کنندگان به فضل آنان و تصدیق کنندگانِ آنان؛
ششم معرفت به دشمنم ابلیس و آنچه از ذات او و یاران اوست؛
هفتم قبول امر من و تصدیق پیامبرانم؛
هشتم کتمان نمودن سرّ من و سرّ اولیای من؛
نهم بزرگداشت برگزیدگانم و قبول سحنان آنان و برگرداندن هر آنچه بینتان مورد اختلاف بود به آنان تا شرح و توضیحی از جانب آنان به شما برسد؛
و دهم اینکه او خود و برادر دینیاش را کاملا مساوی و در یک تراز بییند؛
پس چون این گونه باشند آنان را در ملکوتم وارد کنم و از فَزعِ اکبر ایمنشان گردانم و نزد من در علیین باشند.
📚التمحيص، ص69
عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ افْتَرَضْتُ عَلَى عِبَادِي عَشَرَةَ فَرَائِضَ إِذَا عَرَفُوهَا أَسْكَنْتُهُمْ مَلَكُوتِي وَ أَبَحْتُهُمْ جِنَانِي:
أَوَّلُهَا مَعْرِفَتِي؛ وَ الثَّانِيَةُ مَعْرِفَةُ رَسُولِي إِلَى خَلْقِي وَ الْإِقْرَارُ بِهِ وَ التَّصْدِيقُ لَهُ؛ وَ الثَّالِثَةُ مَعْرِفَةُ أَوْلِيَائِي وَ أَنَّهُمُ الْحُجَجُ عَلَى خَلْقِي مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالانِي وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانِي وَ هُمُ الْعَلَمُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ خَلْقِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُمْ أَصْلَيْتُهُ [أَدْخَلْتُهُ] نَارِي وَ ضَاعَفْتُ عَلَيْهِ عَذَابِي؛ وَ الرَّابِعَةُ مَعْرِفَةُ الْأَشْخَاصِ الَّذِينَ أُقِيمُوا مِنْ ضِيَاءِ قُدْسِي وَ هُمْ قُوَّامُ قِسْطِي؛ وَ الْخَامِسَةُ مَعْرِفَةُ الْقُوَّامِ بِفَضْلِهِمْ وَ التَّصْدِيقُ لَهُمْ؛ وَ السَّادِسَةُ مَعْرِفَةُ عَدُوِّي إِبْلِيسَ وَ مَا كَانَ مِنْ ذَاتِهِ وَ أَعْوَانِهِ؛ وَ السَّابِعَةُ قَبُولُ أَمْرِي وَ التَّصْدِيقُ لِرُسُلِي؛ وَ الثَّامِنَةُ كِتْمَانُ سِرِّي وَ سِرِّ أَوْلِيَائِي؛ وَ التَّاسِعَةُ تَعْظِيمُ أَهْلِ صَفْوَتِي وَ الْقَبُولُ عَنْهُمْ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِمْ فِيمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ حَتَّى يَخْرُجَ الشَّرْحُ مِنْهُمْ؛ وَ الْعَاشِرَةُ أَنْ يَكُونَ هُوَ وَ أَخُوهُ فِي الدِّينِ شَرَعاً سَوَاءً فَإِذَا كَانُوا كَذَلِكَ أَدْخَلْتُهُمْ مَلَكُوتِي وَ آمَنْتُهُمْ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ وَ كَانُوا عِنْدِي فِي عِلِّيِّين.
@Yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که برای خدا علم بیاموزد و بدان عمل کند و آن را تعلیم دهد، در ملکوت آسمانها عظیم شمرده شود؛
و گویند: برای خدا علم آموخت و برای خدا عمل کرد و برای خدا تعلیم داد!
📚الكافي، ج1، ص35
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُوعَبْدِاللَّهِ ع:
مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً فَقِيلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ.
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
1⃣ «فَـ + سُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
منکران معاد، زنده شدن مردگان را بعید میشمردند، در حالی که از قدرت خداوند غافل بودند که به محض اینکه چیزی را اراده کند آن را میآفریند.
اگر کسی توجه کند که خداوند برای پدید آوردن امور به هیچ چیزی نیاز ندارد؛
درمییابیم که اصل و اساس و حقیقت و ملکوت هر چیزی تنها و تنها به دست اوست؛ و کسی که ملکوت همه چیز به دست اوست، منزه است از اینکه بخواهد معاد را برپا کند و نتواند.
📚(المیزان، ج17، ص116)
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
2⃣ «فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
🔹«ملکوت» مبالغه در «ملک» است، یعنی هرگونه ملکیت و اختیار اشیاء یکسره به دست خداوند است.
🔹و با انضمام این مطلب به توضیحی که در آیه قبل درباره «امر» گذشت
(جلسه قبل، تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/2937)
🔷معلوم میشود که ملکوت آن وجهه از وجود هر چیزی است که به خداوند منتسب است؛ و در مقابل «مُلک» آن وجهه از وجود شیء است که به خود شیء منتسب است.
📚(المیزان، ج17، ص116)
[شاید به همین مناسبت است که دو تعبیر «عالَم مُلک» و «عالَم ملکوت» به ترتیب برای اشاره به مرتبه نازله هر چیزی و مرتبه متعالیه آن اطلاق میشود.]
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
3⃣ «الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ»
بازگشت حقیقی و نهاییِ هر کسی به سوی آن کسی است که ملکوت وی را در اختیار دارد.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
اگر ملکوت انسان به دست خداست - که چنین است – پس تنها غایت حقیقیِ انسان، خداوند است؛
و انسان هر چیز دیگری را غایت خود قرار دهد، بعد از مدتی از آن دلزده میشود.
اگر به این نکته خوب توجه شود معلوم میشود که تنوعطلبی یک حس اصیل در انسان نیست؛
بلکه تنوعطلبی ناشی از این است که انسان دائما سراغ اهداف و غایاتی میرود که غایت حقیقیاش نیست و لذا از تمام آنها دلزده میشود و دنبال غایت جدیدی میگردد.
شاهدش هم این است که کسانی که خدا را غایت خود قرار دادهاند هیچگاه از این غایت دلزده نشده و غایت دیگری را بر او ترجیح ندادهاند و اولیای خدا همگی وحدتطلبند نه تنوعطلب.
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
4⃣ «سُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی:
هر پدیدهای ملکوتی دارد؛
چیزی که ملکوت همه اشیاء به دست اوست، خودش فوق همه ملکوتهاست؛
پس کسی که ملکوت هر چیزی به دست اوست، از هرچه به او نسبت دهند منزه و برتر است.
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
5⃣ «الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ»
چرا یکبار از «هر چیز» سخن گفت و در عبارت بعد از «شما»؛
و نفرمود «کسی که به دست اوست ملکوت شما؛ و به سوی او بازگردانده میشوید»
ویا نفرمود «کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او بازگردانده میشوند»؟
🍃الف. مخاطب قرآن کسانی بودند که منکر قیامت بودند. خداوند در آیه قبل از قدرت خداوند بر هر کاری و در فراز اول این آیه از احاطه کامل این قدرت بر تمام اشیاء سخن گفت تا معلوم شود که «نمیتواند» در کار خدا راه ندارد؛ سپس وقتی شمول این قدرت واضح گشت، به سراغ آن منکران میرود و میگوید شما هم مشمول این قدرت قرار میگیرید و به سوی او برمیگردید و معادی در انتظارتان است.
🍃ب. انسان خلیفةالله است، پس با رجوع انسان است که رجوع کل عالم به سوی خداوند محقق میشود؛ پس ابتدا از ملکوت کل عالم سخن گفت و در ادامه از رجوع انسان به خدا، که با این رجوع همه عالم به خدا برمیگردد.
🍃ج. ملکوت اشیاء آن حقیقت و باطن الهی اشیاء و امور است (تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/2962) یعنی سرچشمه اصیل هر چیز که غایت نهاییِ آن چیز است؛ در جمله اول تذکر میدهد که هر چیزی ملکوت دارد؛ و در جمله دوم سراغ انسان میرود که تو ای انسان تو هم ملکوت داری؛ و از این رو تو هم غایت حقیقیای داری که به سوی آن در حرکتی.
🍃د. ...
@Yekaye
💠 جمعبندی سوره یس 💠
الحمدلله دیروز سوره یس به پایان رسید.
🔹قبلا تا آیه 66 این سوره را به نحو کلی نیز مورد تامل قرار داده بودیم:
🔖https://eitaa.com/yekaye/2511
🔹امروز ابتدا مروری خواهیم داشت بر آیات 67 تا 83 و ترجمه آن
🔹سپس ان شاءالله تاملی در این مجموعه و آنگاه تاملی در کل سوره خواهیم داشت.
@Yekaye
834) آیات 67-83 سوره یس
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ؟!
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ؛
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ؟!
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ؛
وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ؟!
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ!
لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ!
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ!
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ؟!
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ؛
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ؛
الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛
أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليمُ.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛
فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.
〽️ترجمه
و اگر بخواهیم قطعاً آنها را در جای خود مسخ کنیم، که در آن صورت، نه استطاعت بر گذر کردن [پیش رفتن] میداشتند و نه برگردند.
و هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را [یا: او را در میان آفریدگان] درهم شکنیم؛ مگر نمیاندیشند؟
و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر.
تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.
آیا ندیدهاند که ما برای آنها به دست خویش چارپایانی آفریدیم تا آنان صاحب اختیارشان باشند؟!
و آنها را برایشان رام گرداندیم؛ پس، از آنهاست سواری گرفتنشان، و از آنها میخورند.
و برایشان در آنها منافع و نوشیدنیهایی هست، آیا پس سپاس نمیگزارند؟
و غیر از خداوند [یکتا] خدایانی برگرفتند تا مگر یاری شوند؛
توان یاریِ آنها را ندارند و اینان برای آنان سپاهی آمادهاند.
پس سخنشان تو را محزون نسازد؛ قطعاً ما بدانچه که پنهان میکنند و آنچه که اظهار میدارند علم داریم.
آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدیم، که ناگاه او ستیزهجویی آشکار است؟!
و برای ما مَثَلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد! گفت: کیست که استخوانها را زندگی میبخشد، در حالی که پوسیدهاند؟
بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را پدید آورد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست.
همان کسی که برای شما از درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید.
و آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، توانا نیست بر این که [باز] مانند آنها را بیافریند؟! بله؛ و واقعاً اوست آفریننده دانا.
همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او گوید بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.
پس منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او است که بازگردانده میشوید.
1397/7/10
22 محرم 1440
@Yekaye
💠در ابتدای بحث از سوره یس
(جلسه 747 http://yekaye.ir/ya-seen-36/ )
احادیث متعددی درباره اهمیت و برخی از خواص این سوره اشاره شد.
در اینجا به برخی دیگر از احادیثی که درباره فضیلت و اهمیت کل این سوره آمده، اشاره میشود:
☀️1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که این سوره را بخواند و از آن خداوند عز و جل را قصد کند خداوند او را بیامرزد و چنان پاداشی به او دهد که گویی دوازده بار قرآن را ختم کرده است؛
و هر مریضی که در بستر مرگ این سوره بر او قرائت شود به عدد هر آیهای ده فرشته بر او نازل شوند که به صف در پیشگاه او بایستند و برایش استغفار کنند و در تشییع جنازهاش حاضر شوند و بر او نماز بگذارند و بر دفن او شاهد باشند.
و اگر خود مریض در بستر مرگش بخواند ملک الموت او را قبض روح نکند تا اینکه برایش از شراب بهشتی بیاورد و به او بنوشاند در حالی که او در بسترش است آنگاه ملک الموت او را قبض روح کند در حالی که او سیراب باشد؛ و او را داخل قبر کنند در حالی که سیراب باشد و برانگیخته میشود در حالی که سیراب است و وارد بهشت میشود در حالی که سیراب است؛ ...
📚خواص القرآن؛ به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص562
روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «من قرأ هذه السورة يريد بها الله عز و جل غفر الله له، و اعطي من الأجر كأنما قرأ القرآن اثنتي عشرة مرة، و أيما مريض قرئت عليه عند موته نزل عليه بعدد كل آية عشرة أملاك، يقومون بين يديه صفوفا، و يستغفرون له، و يشهدون موته، و يتبعون جنازته، و يصلون عليه، و يشهدون دفنه. و إن قرأها المريض عند موته لم يقبض ملك الموت روحه حتى يؤتى بشراب من الجنة و يشربه، و هو على فراشه، فيقبض ملك الموت روحه و هو ريان، فيدخل قبره و هو ريان، و يبعث و هو ريان، و يدخل الجنة و هو ريان ...
📚در مجمع البيان، ج8، ص646، مضمون شبیه این روایت با اندکی تفاوت و از زبان ابی بن کعب آمده است.
@Yekaye
☀️2) ابنعباس روایت کرده که پیامبر اکرم ص فرمودند:
آرزو داشتم که این – یعنی سوره یس – در دل هر انسانی از امت من باشد.
📚الدر المنثور، ج5، ص256
أخرج البزار عن ابن عباس قال قال النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم:
لوددت انها في قلب كل انسان من أمتي يعنى يس.
@Yekaye